Document Type : Research Article
Authors
1 Assistant Professor of Department of Inrerpretation and Quranic Sciences, University of Holy Quran Sciences and Education,Shiraz, Iran
2 Assistant Professor of Department of Interpretation and Quranic Sciences, University of Holy Quran Sciences and Education,Shiraz, Iran
3 Assistant Professor of Department of Quranic and Hadith Sciences, University of Ayatollah Borujerdi, Borujerd,Iran
4 MA Graduate of Quranic Sciences, University of Holy Quran Sciences and Education ,Shiraz, Iran
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
یکی از واژگان پُربسامد قرآنی واژۀ «زوج» است. اهمیت این واژه از دو جنبه درخور توجه است؛ یکی به سبب حضورش در بیشتر شاخههای زبانهای آفروآسیایی و هند و اروپایی که نشان از وسعت مناطق استفادهشدۀ آن را دارد. دوم بهواسطۀ کاربرد آن در متون مقدس ادیان ابراهیمی، با وسعت حوزۀ معناییاش است. پژوهش حاضر با روش معناشناسی تاریخی و زبانشناسی تاریخی - تطبیقی برای دستیابی به سیر تطور ساختاری - معنایی این واژه، در زبانهای مذکور با استفاده از منابع کتابخانهای انجام شده است. برای توضیح بیشتر مباحث زبانی، مصادیق و شواهد عهد عتیق عبری، یونانی و عهد جدید یونانی و سریانی (پشتیا) و قرآن ارائه شدهاند. نتایج نشان میدهند واژه، به احتمال زیاد از زبان یونانی وارد زبان سامی شده و از شمالیترین منطقۀ سامینشین تا شمال آفریقا گسترش یافته است. معنای اصلی آن «وصلکردن» است که قرابت تنگاتنگی با یوغ و گاو دارد که در متون دینی یهودیان و عیسویان متبلور شده است. با گذشت زمان معانی ثانوی مرتبط با اصل معنای اولی شکل میگیرد؛ به طوری که معنای اتصال و پیوستن به زوجیت زن و مرد و جنس مؤنث عدول میکند. در ادوار بعدی معنای همسر و زن محوریت مییابد. در آخرین ایستگاه زبانهای سامی، یعنی عربی، این واژه، توسعۀ معنایی داشته است که قرآن با استخدام آن، یکی از نابترین مباحث خلقت، یعنی جریان قانون زوجیت در بین تمامی موجودات را ارائه داد که تا قبل از نزول قرآن، بشر نسبت به آن جاهل بود.
Keywords [Persian]
1- طرح مسئله
واژه «زوج» در قرآن کریم در 72 آیه و درمجموع به تعداد 81 بار به کار رفته است. 5 بار به شکل ساختار فعلی در باب تفعیل و مابقی در ساختار اسمی در قالبهای زوج، زوجین، زوجان و أزواج آمده است. این واژه در بیشتر موارد (تقریباً 67 مورد) به معنای زن و مرد بهعنوان همسر یا قرین مذکر و مؤنث در انسان، حیوانات و گیاهان آمده و در سایر موارد (14 مورد) برای بیان قرین و همنشین یا صنف و نوع به کار رفته است. همچنین، در 3 مورد به گونهای به کار رفته است که مفسرین از آن برداشت زوجیت فراگیر کردهاند و بر تمامی مخلوقات خداوند، حتی آن دسته از موجودات ناشناخته برای بشر نیز صدق میکند.
با ریشهشناسی و معناشناسی تاریخی - تطبیقی این ماده دریافته میشود با معانی تقریباً مشابهی در زبانهای عبری، آرامی، سریانی و حبشیِ همخانواده عربی و اصل سامی و نیز در یونانی و ارمنیِ اصل هند و اروپایی نیز به کار رفته است؛ امری که نشاندهندۀ آن است که این واژه، قدمتی به اندازۀ قدمت تورات و در زبانهای مذکور کاربردهای یکسان و گاهی متفاوت داشته است که دلالت بر وامواژگی آن در ساختار و معنا دارد.
در این مقاله، با استفاده از معناشناسی تاریخی واژگان که مطالعۀ تحول معنایی یک واژه در گذر زمان است (صفوی، 1387، ص195) و نیز با استفاده از ریشهشناسی، ساخت و معنای واژه «زوج» در زبانهای سامی و هند و اروپایی بررسی شده است. روش ریشهشناسی نیز مطالعۀ کهنترین معنای ریشۀ واژگان و کشف دلالت لغوی آنها با تکیه بر قدیمترین اطلاعات بهجامانده است. کاربرد این روش از گذشتههای دور در میان دانشمندان زبان رواج داشته و البته در سدههای اخیر با گسترش آگاهی دربارۀ زبانهای باستانی، از پیشرفت چشمگیری برخوردار شده است. ریشهشناسی نوین بر این پایه استوار است که بسیاری از زبانها در اصل نیای مشترکی دارند؛ بنابراین، میتوان با مطالعۀ تطور معنایی واژگان همریشه در گذر زمان و در فرهنگهای مختلف، معانی متفاوت آن ریشه را به یک یا دو معنای مشترک برگرداند و حتی به تاریخگذاری تقریبی رواج هر یک از این معناها دست یافت.(Dolgopolsky, 2008, 7-83)
وجود این واژه و مشتقاتش در دو شاخۀ مهم زبانی آفروآسیایی و هند و اروپایی این سؤال را به دنبال دارد که خاستگاه این ماده از کجاست و آیا پراکندگی آن در مناطق آسیایی و اروپایی و حضور آن در کتب مقدس دلالت بر اهمیت آن دارد. گرچه مشخصکردن خاستگاه این ماده کار دشواری است، شاید بررسی پیش رو کمکی به این امر بکند.
با توجه به اینکه پژوهش به شیوۀ تاریخی انجام میگیرد و درصدد است سیر تحول ریشهای و معنای واژه مدنظر را بررسی کند، به بررسی ریشه و معنای این واژه براساس تقدم زمانی زبانهای مدنظر نسبت به قرآن کریم پرداخته میشود تا بر اساس آن، تغییرات و تحولات معنایی این کلمه در قرآن کریم آشکار شود.
پیشینۀ تحقیق:
در پیشینۀ مفهومشناسی «زوج» و مشتقاتش، پژوهشهایی به شرح ذیل انجام شدهاند:
1- مقاله «بازخوانی مفاهیم زوج و زوجیت در قرآن» از پروین بهارزاده، در مجله تحقیقات علوم قرآن، دوره 10، شماره 2 - شماره پیاپی20، زمستان 1392، نویسنده در این مقاله وجوه و مصادیق زوج را در قرآن، استخراج و سپس به روابط میان زوج با «امراه» و «بعل» را واکاوی و مشخصههای زوجیت را از منظر قرآن بررسی کرده است.
2- مقالۀ «نقد شیوۀ معناشناسی ایزوتسو با تأکید بر واژه زوج» از انسیه برومندپور، ارائهشده در نخستین همایش ملی واژهپژوهی در علوم اسلامی، سال 1395، نویسنده به معناشناسی واژۀ زوج براساس روابط همنشینها و جانشینها پرداخته و تلاش کرده است حوزۀ معنایی واژه را در قرآن استخراج کند.
3- مقالۀ «مفهومشناسی دو واژه زوج و إمراه» از محمد شریفی و مریم صحرایی در مجلۀ دو فصلنامۀ تفسیرپژوهی دوره 4، شماره 7 بهار و تابستان 1396. تأکید نویسندگان در این مقاله بر زوجیت زن و مرد است. بر اساس این پژوهش، اعتقاد به خدا، سکونت و آرامش، مؤدت و رحمت از مهمترین مؤلفههای زوجیت بهشمار میآیند و عواملی مانند ارتداد، طلاق و فوت موجب ابطال زوجیت زن و مرد میشوند.
تفاوت پژوهش حاضر با موارد بالا در این است که هیچکدام به تبارشناسی واژه در زبانهای سامی و هند و اروپایی نپرداختهاند؛ در حالی که این موضوع، محور اصلی این پژوهش است. تمایز دیگر این مقاله، استناد مکرر به شواهد و مصادیق عهدینی برای توضیح و تبیین مطالب است.
کاربرد ماده «زوج» در زبانهای آفروآسیایی بخش سامی
ازنظر زبانشناسی، دو خانوادۀ بزرگ زبان از مهمترین شاخههای اصلی زبانهای خاموش، نیمهخاموش و زنده دنیا هستند. یکی زبان هند و اروپایی است و آن نامی است که به خانوادۀ بزرگی از زبانها داده میشود. این خانواده تقریباً شامل تمام زبانهای اروپا و فلات ایران و بخش شمالی شبهقارۀ هند میشود. کوچگری اروپاییان در پانصد سال گذشته دامنۀ زبانهای هند و اروپایی را در سراسر آمریکای شمالی، جنوبی و مرکزی و همچنین، در استرالیا گسترش داده است (آریانپور کاشانی، 1384، ص5) و دیگری زبان آفروآسیایی است که شامل شاخههایی چون سامی، مصری، بربری، کوشی، چادی و ... میشود؛ هر یک از این شاخهها و زبانها به زیرشاخههای مختلفی تقسیم میشود که در پهنۀ غرب آسیا و نیمۀ شمالی آفریقا بدانها تکلم میشده است. شاخۀ سامی تنها شاخۀ آسیایی این خانوادۀ زبانی است ( Orel and Stolbova, 1995, X–XIII).
براساس تقسیمبندی برخی از زبانشناسان، زبان سامی به شاخههای شمالی، جنوبی و شرقی تقسیم میشود (رک: ولفنسون، 1929، ص20).
در ادامه، ماده «زوج» در مهمترین زبانهای سامی براساس تقسیم پیشگفته بررسی میشود که همزمان با نزول قرآن کریم و پیش از آن (قرن هفتم میلادی به قبل) رواج داشتهاند.
1 -1. زبان عبری: زبان عبری یکی از زیرمجموعههای زبان کنعانی است که از اواخر سده 12 تا سدههای دوم یا یکم پیش از میلاد گفتگو میشده و ازجمله در نگارش تَنَخ (کتاب مقدس یهودیان) استفاده میشده است. پس از آن تا قرن پنجم میلادی، تنها صورت مکتوب آن در بعضی متون دینی - ازجمله در مکتوبات کشفشده از قُمران (در ساحل دریای مرده در جنوب اریحا واقع در فلسطین اِشغالی) و همچنین در نگارش میشنا (نخستین ویرایش از تورات شفاهی) و مدراش (تفسیر تورات) - کاربرد داشته است (خوانینزاده، 1394، ص84).
درخصوص کاربرد واژه «زوج» در زبان عبری، براساس پژوهشهای انجامشده باید گفت در متون کهن عبری معادل چنین واژهای دیده نمیشود. گویی که این واژه را در عبری قدیم اصلاً نمیشناختهاند و در فرهنگهای معتبر عبری مربوط به دورههای میانه و متأخر این زبان راه یافته و معادل زوج در این فرهنگها، واژۀ [ז וּ ג ] (zog) به معنای زوج، جفت، همسر، با هم جور بودن است (Klein, p.195). دو حرف ז (z) و וּ (واو) با کمی تصرف، شباهتی به حرف زاء و واو عربی دارد؛ اما ג (g) هیچ شباهتی به جیم عربی ندارد و تلفظ واژه در عربی و عبری یکسان است.
در هر حال، اگرچه این واژه در عهد عتیق عبری وجود ندارد، چند مترادف برایش ذکر شده است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
1-1-1. واژۀ שְׁנַיִם (shenahim) معادل «إثنین»
یکی از موضوعات مشابه در قرآن و عهد عتیق، داستان حضرت نوح(ع) است. ازجمله موارد مشابه، بردن حیوانات به کشتی است. خداوند به حضرت نوح میفرماید از هر حیوانی جفتی در کشتی بیاورد. این موضوع در پیدایش (6: 9) و در قرآن سوره مؤمنون آیۀ 27 به آن اشاره شده است؛ با این تفاوت که در عهد عتیق با واژۀ שְׁנַיִם (shenahim) و در قرآن با عبارت «زَوْجَیْنِ اثْنَیْن» آمده است.
واژۀ שְׁנַיִם (shenahim) معادل اثنین است؛ به این صورت که دو حرف آخر آن יִם (yim) علامت جمع و مثنی است؛ زیرا در زبان عبری این پسوند، هم علامت جمع و هم علامت مثنی است. اصل واژه שְׁנַ (shena) از مصدر שָׁנָה (shānāh) معادل «ثنی» عربی و به معنای تکرارکردن، دو برابر شدن، تغییردادن است. در زبان عربی نیز «ثنی» به معنی تاکردن و دولاکردن و «ثنّی» به معنی تکرارکردن، افزودن و دوباره انجام دادن کاری است (ابنمنظور، 1414، ج14، ص115).
توضیح بیشتر اینکه حرف שׁ (sh) معادل شین عربی است. ساختار آن متشکل از سه دندانه است و با سه دندانه شین مطابقت دارد. حرف נָ (n) گرچه شباهتی با نون عربی ندارد، تلفظ یکسان دارد. حرف ה (h) در بیشتر اسمهای عبری بهصورت الف تلفظ میشود؛ بنابراین، دو واژۀ שְׁנַיִם (shenahim) و «اثْنَیْن» در قرآن و عهدین معادل هم بوده و در موضوع کشتی نوح به یک معنا به کار رفتهاند؛ اما اینکه چرا در داستان حضرت نوح(ع) در قرآن زوجین با اثنین آمده است، ولی در عهد عتیق اینگونه نیست، احتمالاً این ماده (زوج) در آن عصر در زبان عبری وجود نداشته است.
1-1-2. واژۀ אִשָּׁה (ishshah) معادل همسر
یکی دیگر از مترادفهای زوج در عهد عتیق واژۀ אִשָּׁה (ishshah) به معنای همسر و زوج است (پیدایش، 3:17؛ 4:17؛ 20:17؛ خروج 18:5؛ مزامیر 109:9؛ امثال 18:22). در داستان حضرت نوح(ع) که خداوند به ایشان دستور میدهد از هر نوعی جفتی یا زوجی در کشتی بیاورد، برای اصطلاح زوج به معنی «همسر انسان» از واژه (ishshah) استفاده شده که این واژه با کلمه (shenahim) به معنی اثنین، متفاوت است؛ تمایزی که در جایگاه خود تأملپذیر است (پیدایش، 6:18). به عبارت دیگر، در عتیق برای زوج حیوانات از واژهای و برای زوج انسان به معنای همسر از واژهای دیگر استفاده شده است؛ در حالی که در قرآن در برخی موارد اینگونه نیست و ماده زوج در هر دو مورد به کار رفته است.
واژۀ مخصوص همسر در عهد عتیق، جنس مؤنث همین واژه است. این واژه از مادۀ אָנוּשׁ (anash) به معنای ضعیف و مریض بودن است .(Gesenius,1882, p.73)ارنست کلین اصل این واژه را اکدی به معنای مریضشدن دانسته و آن را معادل «أنث» عربی به معنای مؤنث آورده است (Klein, 1987, p.42)؛ البته معنای این ماده در زبان اکدی به معنای «ضعیف» است و نه «مریض» و ذیل آن اشارهای به جنس مؤنث نشده است (Civil, 1968, p.145). در هر حال، احتمالاً وجهتسمیۀ همسر با ضعیف و مریض از این نظر باشد که ایام قاعدگی زنان دلالت بر مریضی دارد و سبب ضعیفشدن جسم میشود یا احتمالاً ریشه در نگرش فرهنگ باستان به جنس زن دارد.
در قرآن نیز مشتقات «أنث» به معنای جنس مؤنث و نه همسر و زوجه به کار رفته است و این نشان میدهد قرآن بین معنای زوج و أنث تفاوت قائل است. شاهد آن دو آیۀ «وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى» (نجم: 45) (و هم اوست که دو نوع مىآفریند: نر و ماده) و همچنین (قیامت: 39) است که منظور از زوج، نوع و صنف (طباطبایی، 1417ق، ج20، ص115) و منظور از أنثی جنس مؤنث است (قرطبی، 1364ش، ج20، ص117).
1-1-3. واژۀ «צֶמֶד» ( (tsemedبه معنای اتصال و بستن حیوانات به یوغ
یکی از مترادفهای زوج در عهد عتیق واژۀ «צֶמֶד» ( (tsemed به معنای 1. متصلکردن، بستن، بستن حیوانات به یوغ [چوبی که به گردن دو حیوان میبندند تا دو حیوان جفت شود برای شخمکردن زمین] و جفت است (جنیوس ص 896-897). 2. یک جفت گاو در (اول سموئل، 11:7؛ 14:14؛ اول پادشاهان، 19:19) 3. دو در (داوران، 19:10؛ دوم پادشاهان، 5:17) است.
بررسیهای فوق از مترادفهای زوج، حکایت از این دارد که تا زمان تکمیل کتابت عهد عتیق عبری، در مناطق یهودینشین که منطقهای وسیعی بوده، ماده [ز و ج = ז וּ ג (zog) وجود نداشتهاست؛ زیرا با این تعداد مترادف در عهد عتیق این سؤال مطرح میشود که چرا یک بار هم این واژه به کار برده نشده است، در حالی که در عهد جدید و قرآن فراوان کاربرد دارد.
1-2. زبان آرامی ترگومی. یهودیان مقیم بابل پس از چند نسل، دیگر توان مراجعه به متن مقدس نداشتند؛ بنابراین، دومین کار اساسی را به ثمر رساندند. ایشان در این برهۀ زمانی، متن مقدس عبری را به آرامی ترجمه کردند که با نام "ترگوم" شهرت یافت ( Gale, 2003, vol.13, p.760).
در آرامی ترگومی واژۀ [ז וּ ג] (zog) به معنای پیوستن، جورکردن، زوج، جفت و همسر است .(Jastrow, 1903, pp.383-384)این امر نشان میدهد در زمان ترجمۀ عهد عتیق به آرامی، این ریشه در بین آنان معروف بوده است. با توجه به اینکه زبان آرامی از شاخۀ شمالی است، میتوان نتیجه گرفت خاستگاه یا مسیر انتقال این واژه از مناطق شمالی سامینشین مانند سوریه، جنوب ترکیه و شمال عراق بوده است.
1-3. زبان سریانی
گرچه امروزه زبان سریانی جزو زبانهای نیمهخاموش و در حال انقراض به حساب میآید، روزگاری یکی از مهمترین زبانهای قومی بزرگ در مناطقی از آسیا ازجمله سوریه، عراق، بخشهایی از ترکیه و ایران بوده است. بخشیهایی از کتاب دانیال، عزار و نحمیا از عهد عتیق به زبان سریانی نگاشته شدهاند. همچنین، حضرت مسیح(ع) و مادرش حضرت مریم(ع) به این زبان سخن میگفتهاند (اقلیمس، 1879، ص8). گرچه عهد جدید در ابتدا به زبان یونانی نوشته شد، بهسرعت ترجمههایی از آن به زبان سریانی انجام شد. اکنون نیز ترجمههای متعددی به این زبان از عهد جدید وجود دارد. با این مقدمۀ کوتاه، واژۀ «زوج» در این زبان بررسی میشود.
در زبان سریانی واژۀ ܙܘܓ (zog) معادل زوج عربی به معنای «جفت»، «همسر» و «رفیق» است (Costaz, 2002, p.85). فرهنگ منا آن را «نقیض فرد» و به معنای «همسر» و «بعل» آوردهاست (منَُا، ص228). ریخت واژۀ سریانی، شباهت نزدیکی به زوج عربی دارد. این واژه در عهد جدید به زبان سریانی (پشیتا) بهوفور ذکر شده است. اینک معانی و مصادیق این واژه در پشیتا ارائه میشود.
1-3-1. زوج به معنای «جفت»
زوج در عهد جدید به معنی جفت، بیشتر برای حیوانات به کار رفته است؛ مانند جفت کبوتر (لوقا، 2:24)، جفت گاو (لوقا، 14:19).
1-3- 2. زوج به معنی «ازدواجکردن»
«ازدواج کردن» یکی دیگر از معانی است که برای زوج در مجموعه عهد جدید آمده است؛ مانند (متی، 19:6؛ مرقس، 10:9؛ اول قرنتیان، 7:9،36؛ اول تیموتائوس،4:3). در اول تیموتائوس در احوال آخرالزمان از زبان روحالقدس آمده است که در آخر [آخرالزمان] برخی از ایمان بر میگردند، دنبالهرو شیاطین، ریاکار، دروغگو هستند و از ازدواج ممانعت میکنند و خوردن برخی از خوارکیها که خداوند حلال کرده است را قدغن میکنند (اول تیموتائوس،4:1،2،3).
با وجود اینکه در عهد جدید واژۀ ܙܘܓ (zog) به معنای ازدواجکردن است، واژۀ مخصوص جنس مؤنث در عهد جدید «أنث» است؛ اینکه در زبان سریانی و مندائی واژۀ «ܐܰܢ݈ܬ݁ܰܬ݂» (antath) به معنای زن است (Costaz, p.14، مناص35). سه حرف الف – نون - ثاء در این واژه با «أنث» عربی مشترک است. در عهد جدید بالغ بر صد بار از مشتقات این واژه به معنای همسر و جنس مؤنث آمده است (متی، 14:3،4،21؛ مرقس، 5:25،33؛ لوقا، 1:5،13،18؛ اعمال رسولان، 5:1،2،7 و ...).
1-3-3. زوج به معنی «همکار»
«همکار» یکی از معانی شایان توجه در عهد جدید برای این ریشه است که در فیلپیان آمده است. «و از تو نیز ای همکار وفادار، تقاضا دارم که این دو بانو را یاری کنی؛ زیرا همراه با اکْلیمِنتُس و دیگر همکارانم که نامشان در دفتر حیات نوشته شده است، دوشادوش من برای کار انجیل مجاهده کردهاند» (فلیپیان، 4:3).
1-3-4. زوج به معنی «یوغ»
در عهد جدید، واژۀ «زوج» به معنای «یوغ» فقط یک مرتبه به کار رفته است. «زیر یوغ ناموافق با بیایمانان مروید؛ زیرا پارسایی و شرارت را چه پیوندی است و نور و ظلمت را چه رفاقتی؟» (دوم قرنتیان، 6:14) به نظر، یوغ باید معنای اول این واژه و بقیۀ معانی منشعب از آن دانسته شود؛ به طوری که در آرامی ترگومی هم وجود داشت و چنانکه بعدا نیز خواهیم دید در یونانی نیز وجود دارد.
جدول ۱: واژههای مرتبط با «زوج» در زبانهای سامی شاخۀ شمالی
ردیف |
زبان |
اصل واژه |
واژه معادل |
معنا |
۱ |
عبری کهن |
-------- |
Shenahim |
اثنین |
Ishshah |
همسر |
|||
Anash |
زن (جنس مونث) |
|||
Tsemed |
اتصال و بستن حیوانات، یوغ |
|||
۲ |
عبری میانه و متأخر |
Zog |
----------- |
زوج، جفت، همسر و با هم جور بودن |
۳ |
آرامی ترگومی |
Zog |
----------- |
پیوستن، جورکردن، زوج، جفت، همسر |
۴ |
سریانی |
Zog |
----------- |
جفت، ازدواجکردن، همکار، یوغ |
تحلیل زبانشناختی - فرهنگی کاربرد واژه «زوج» در زبانهای سامی شاخۀ شمالی
شواهد زبان سریانی نشان میدهند در عصر ظهور عهد جدید، معنای غالب واژه «پیوستن» است. این معنا اقتباس از فرهنگ یونانی حاکم بر فلسطین بعد از مرگ اسکندر مقدونی است. از مهمترین مصادیق آن، «جفت» و «یوغ» است. از این دو مصداق، جفت برای حیوانات بهوفور همانند سبعینیه در پشیتا نیز آمده است؛ در حالی که مصداق دوم برخلاف حضور پُررنگ در سبعینیه در پشیتا فقط یک بار ذکر شده است. «زوج» در معنای «ازدواجکردن» در پشیتا حاکی از آن است که فرهنگ مسیحی، معنای رومی واژه را توسعه داده و معنای جدید ساختهاست، سپس واژهپژوهان سریانی، این معنا را ذیل واژه در معاجم نگاشتند.
زبانهای سامی جنوبی به زبانهایی گفته میشود که در شبهجزیرۀ عرب و بخشی از شاخ آفریقا از هزاره نخست پیش از میلاد مسیح(ع) گفتگو میشده است. این گروه مشتمل بر زبانهای عربی جنوبی، حبشی و عربی شمالی است.
در پژوهش حاضر، کاربرد واژه «زوج» در زبان «حبشی» و همچنین، گویش «سبئی» - گویش متعلق به سرزمین سبأ در شمال یمن کنونی - بررسی میشود که یکی از گویشهای زبان عربی جنوبی کهن بهشمار میآید (Moscati,1980, p.14).
در زبان سبائی شاهدی از ریشه و مشتقات واژۀ زوج وجود ندارد (رک: فرهنگ لغت سبایی، Beeston , Ghul 1982)؛ اما واژۀ ዘወገ (zog) در زبان حبشی به معنای پیوستن، جفت، برابربودن (dillmann,n.d, p.1061) آمده است. همچنین، این واژه در زبان حبشی به معنای «همسر» به کار نرفته و این امر مؤید خوبی است که معنای اصلی و اولیۀ واژه «زوج» «پیوستن» است.
جدول ۲: واژههای مرتبط با «زوج» در زبانهای سامی شاخۀ جنوبی
ردیف |
زبان |
اصل واژه |
واژه معادل |
معنی |
۱ |
حبشی |
Zog |
---------------- |
پیوستن، جفت، برابربودن |
۲ |
سبئی |
-------- |
----------- |
-------------- |
تحلیل زبانشناختی - فرهنگی کاربرد واژه «زوج» در زبانهای سامی جنوبی
با توجه به اینکه در زبانهای سامی شاخۀ جنوبی این واژه فقط در زبان «حبشی» آمده است، این فرض قوّت مییابد که کاربرد این واژه در زبان حبشی ازقبیل «وامواژگی» است و این احتمال را تقویت میکند که واژه مذکور از یونانیان ساکن مصر به سبب همجواری با مناطق جنوبی قرض گرفته شده باشد. مؤید این فرضیه آن است که یونانیان مصری معنایی غیر از «پیوستن» و معانی نزدیک به «پیوستن» برای آن به کار نگرفتهاند و این بهروشنی در نسخۀ «سبعینیه» ظهور یافته است.
مؤید دیگر اینکه در این زبان واژۀ «አነሰ» (anas) به معنای زن، همسر و جنس مؤنث است (dillmann, pp. 771-772). با توجه به اینکه الفبای حبشی حرف ثاء ندارد، احتمالاً حرف سین در این واژه معادل ثاء عربی است؛ بنابراین، حرف ثاء اصل است نه سین؛ زیرا تلفظ حرف آخر این واژه در عبری، سریانی و عربی، ثاء است.
شاهد اخیر و نمونههای عبری، سریانی و عربی حکایت از آن دارد که در زبانهای سامی ماده [أ ن ث] برای جنس مؤنث، زن و همسر وضع شده است؛ در حالی که مادۀ [ز و ج] در اصل برای جنس مؤنث وضع نشده است؛ بلکه بعدها توسعاً همسر معنا شد.
پراکندگی این ریشه در منطقۀ بینالنهرین از شمال تا حاشیۀ جنوبی و شمال آفریقا و فقدان آن در حاشیۀ شرقی یعنی محل زیستگاه اکدیزبانان نشان از آن دارد که امتداد شمال به جنوب بهواسطۀ عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی در رواج این ریشه مؤثر بوده است.
مادۀ [ز و ج] در برخی از زبانهای اروپایی، ازجمله زبانهای یونانی و ارمنی وجود دارد.
3-1. زبان یونانی
واژۀ «زوج» در زبان یونانی در دو قالب اسمی و فعلی وجود دارد.
قالب فعلی این ماده ζευγώνω (zevgono) به معنای «جفتکردن» و «وصلکردن» است ( Liddell & Scott, 1996, p.280).
و قالب اسمی آن در واژۀ ζεύγος (zevgos) به معنای «یک جفت حیوان»، «یک جفت قاطر» و همچنین، به معنای «گاو نر» Liddell & Scott, 1996, p. 280) و واژۀ ζευγμα (zevgma) به معنای «وسیلهای که دو چیز را به هم وصل میکند»، «باند» و «بند» (Liddell & Scott, 1996, p.280) به کار رفته است.
هر سه حرف (ζ= ز – ύ=و – γ=ج) در کلمۀ یونانی وجود دارد. معنای محوری واژه یونانی، «بستن و وصلکردن» است. از مصادق بارز بستن و وصلکردن، «بند» و «یوغ» است. معانی دیگر به قرابت معنای «وصلکردن» حاصل شده است؛ برای مثال، به چوبی که دو حیوان را به هم نزدیک میکند، «یوغ» میگویند. همچنین، قرابت این واژه با «گاو نر» سبب شد کمکم در معنای «گاو نر» به کار رود؛ از این نظر که در شخمزدن زمین بیشتر از دو گاو نر استفاده میشد که با یوغ، گردن آنها را میبستند. کاربرد این واژه در معنای «یوغ» و همنشینی آن با «گاو» در نسخۀ «سبعینیه» حاکی از آن است که واژۀ «زوج» در این نسخه از ابتدا برای معنای «یوغ» و «گاو» وضع شده است.
یکی از معانی دیگر این واژه در زبان یونانی، «قید و بند» است و ازدواج را از این نظر گفتهاند که اموری یا چیزهایی زن و مرد را به هم وصل، نزدیک و مقیّد میکند.
3-1-1- بررسی واژۀ زوج در نسخۀ سبعینیه
از عهد عتیق دو نسخۀ مهم قدیمی دردسترس است: یکی به زبان اصلی، یعنی زبان عبری و دیگری به زبان یونانی که به ترجمۀ سبعینیه (هفتادی) معروف است. در قرن سوم قبل از میلاد عدهای از یهودیان به دستور بطلمیوس فیلادلفیوس، حاکم مصر، مأموریت یافتند کتاب عهد عتیق را به زبان یونانی ترجمه کنند. با توجه به اینکه در ترجمۀ این کتاب، هفتاد دانشمند یهودی همکاری داشتند، به نسخۀ سبعینیه (هفتادی) معروف شد. تفاوت نسخۀ عبری با یونانی در این است که برخی از کتابهای موجود در نسخۀ یونانی، در نسخه عبری آن وجود ندارد. افزون بر آن، برخی از کتابها در نسخۀ یونانی مفصلترند (سلیمانی، 1378ش، ص1-2).
دو واژۀ معادل زوج و جفت در نسخۀ سبعینیه به کار رفته است.
واژۀ δύο (dio) هم به معنای عدد «دو» و هم به معنای جفت و زوج است (پیدایش، 6:19؛ اول سموئیل، 11:7؛ همچنین، سراسر نسخه) که در تلفظ و معنا شباهت زیادی با کلمه «دو» فارسی دارد و در برخی عبارات، نسخۀ سبعینیه در معنای جفتجفت این واژه تکرار شده است.
معنای غالب این واژه در سبعینیه یوغ است (پیدایش، 27:40؛ اعداد، 19:2؛ همچنین، سراسر نسخه). این واژه ترجمۀ واژۀ عبری עֹל (ole) است. سه حرف (ζ= ز – ύ=و – γ=ج) در این ماده نشان میدهد ماده «زوج» در بین یونانی زبانان مصری در قرن سوم قبل از میلاد رواج داشته است؛ اما اینکه عبریزبانان نیز با آن آشنا بودهاند، مدرکی دال بر آن، دستکم در عهد عتیق عبری وجود ندارد. در بخش بررسی واژه «زوج» در زبانهای هند و اروپایی دربارۀ این واژه اطلاعات بیشتری ارائه میشود.
عدم وجود ماده (ز – و - ج) در عهد عتیق عبری و حضور این ماده در سبعینیه دلیلی است که این ماده در زبان یونانی رواج داشته و احتمالاً خاستگاه این ماده زبانهای هند و اروپایی است.
واژۀ مختص همسر در سبعینیه « γυνή» (gyní) است (پیدایش، 2:25؛ 3:8؛ همچنین، سراسر نسخه). از مشتقاتش به معنای همسر واژۀ «γυναίκα» (gynaika) بارها در سبعینیه وجود دارد (پیدایش، 2:24؛ خروج، 2:21؛ لاویان، 18:8؛ همچنین، سراسر نسخه). این بهخوبی نشان میدهد تا قرن سوم قبل از میلاد نه یهودیان عبریزبان و نه یهودیان یونانیزبان، ماده [ز و ج] را برای نکاح مصطلح و همسر و زن به کار نبردهاند و این واژه برای این معنا وضع نشده بوده است. مؤید این مطلب کاربرد مشابه عهد جدید یونانی از این واژه است که در ادامه خواهد آمد.
3-1-1. کاربرد واژۀ یونانی «زوج» در عهد جدید
تمامی بخشهای عهد جدید [در آغاز] بدون استثنا به زبان یونانی نگاشته شدهاند (سیار، 1387، ص64). معادل زوج در تمامی نسخ یونانی عهد جدید واژۀ ζευγος (zevgos) است. این نشان میدهد این واژه در بین یونانیزبانان، بهطور کامل شناخته شده و رواج داشته و به تبع آن، در کتاب مقدس به کار رفته است. در ادامه، نمونههایی از کاربرد این واژۀ یونانی در عهد جدید بیان میشود.
در انجیل لوقا، واژۀ «زوج» به معنای «جفت» آمدهاست « και του δουναι θυσιαν κατα το ειρημενον εν τω νομω κυριου ζευγος τρυγονων η δυο νοσσους περιστερων» (لوقا، 2:24)؛ یعنی «و نیز طبق آنچه در شریعت خداوند نوشته شده است، قربانیای تقدیم کنند؛ یعنی یک جفت کبوتر یا دو جوجه قمری». در عبارت فوق، واژۀ ζευγος (zevgos) در تمامی نسخ عهد جدید یونانی به همین شکل آمده است (رک: لوقا، 14:19).
2.«زوج» به معنای «پیوستن» و «یکیشدن»
در انجیل متی و مرقس، واژه «زوج» به معنای پیوستن و یکیشدن آمده است (متی، 19:6؛ مرقس، 10:9). موضوع این آیه «ازدواج» است و چنین بیان میدارد که مرد و زن وقتی ازدواج کردند، یکی میشوند و دیگر دو تن نیستند. در این آیه، واژۀ مدنظر، συνέζευξεν (synezefxen) است. در این عبارت، مراد از ازدواج «یکیشدن» و «پیوستن» است که ناظر به معنای اولیۀ این واژه در زبان یونانی است.
یکی دیگر از معانی «زوج» در عهد جدید، یوغ است (دوم قرنتیان، 6:14). در این آیه، واژۀ ζυγουντες (zygountes) آمده است. این شاهد خوبی است که معنای اصلی این ماده، چیزی است که موجب پیوستگی میشود و دو چیز را برابر و مطابق هم قرار میدهد؛ به طوری که در تعریف «یوغ» پیشتر اشاره شد.
واژۀ συζυγε (syzyge)به معنای قرین و همکار (فیلیپیان، 4:3) شاهد آیۀ فوق است.
در تحلیل کاربرد واژۀ یونانی زوج در عهد جدید باید گفت تمامی نسخ یونانی عهد جدید برای «نکاح» و «ازدواج» واژۀ غیر از ماده [ز و ج] آوردهاند؛ در حالی که نسخ سریانی، «زوج» را در معنای «نکاح» نیز آوردهاند و با توجه به مبنابودن متون یونانی، حکایت از توسعۀ معنای واژه در دورۀ بعد به دست سریانیزبانان دارد.
3-2. ارمنی
در زبان ارمنی، معادل [ز و ج] واژۀ զույգ (zuyg) به معنای زوج، جفت، همسر است.[1] وجود این واژه در زبان ارمنی از دو نظر محتمل است. ارمنستان به شهر ادسا (رُها = اورفا) در جنوب ترکیه امروزی نزدیک است. این شهر مرکز گسترش زبان سریانی و یکی از مهمترین مراکز تعلیم و تدریس این زبان است (رک: اقلیمس، 1789، ص 8)؛ بنابراین، محتمل است واژه از زبان سریانی به ارمنی راه یافته باشد.
و همچنین، حضور یونانیان بعد از حمله اسکندر مقدونی در آسیای صغیر و مناطق دیگری چون مصر و ایران برای چندین قرن (رک: ابنخلدون، 1988، ج2، ص136)، فرض انتقال واژه از زبان یونانی به ارمنی را تقویت میکند.
به نظر، احتمال دوم قویتر است؛ زیرا زبان سریانی در شهر ادسا مقارن ظهور اسلام در شکوفایی بوده است (رک: الطحلاوی، 1932، ص98)؛ در حالی که حضور یونانیان در مناطق مدنظر به چند قرن قبل از میلاد مسیح بر میگردد. همچنین، در ترجمه «سبعینیه» که به سه قرن قبل از میلاد بر میگردد، این واژه بهوفور در معنای «یوغ» و «گاو نر» آمده است.
با توجه به مطالبی که گذشت احتمال اینکه این واژه، اصلی یونانی داشته باشد تا سامی، بیشتر است؛ به این دلیل که در عهد عتیق عبری باوجود کاربرد فراوان مترادفهای کلمۀ زوج، حتی یک شاهد از واژۀ [ז וּ ג] (zog) وجود ندارد که این موضوع گواه بر آن است که عبریزبانان این واژه را نداشته و با آن آشنا نبودهاند. حال این سؤال پیش میآید که از چه زمانی این واژه به عبری راه یافته است. در جواب باید گفت از زمانی که یونانیان، ساکن مصر و مناطق همجوار شدند و به ترجمۀ عهد عتیق اقدام کردند. همچنین، نبود این واژه در زبان اکدی و بخش شرقی سامی زبانها احتمال غیر سامی بودن واژه را تقویت میکند.
جدول ۳: واژههای مرتبط با «زوج» در زبانهای هند و اروپایی
ردیف |
زبان |
اصل واژه |
واژه معادل |
معنی |
۱ |
یونانی |
Zevgino (فعلی) |
-------------- |
جفتکردن، وصلکردن |
Zevgos (اسمی)
Zevgma (اسمی) |
-------------- |
یک جفت حیوان، یک جفت قاطر، گاو نر |
||
--------------- |
وسیلهای که دو چیز را به هم وصل میکند، باند، بند |
|||
یونانی (سبعینیه) |
Zevgi |
--------------- |
یوغ |
|
|
(dio) |
دو |
||
gyni |
همسر |
|||
یونانی (عهد جدید) |
Zevgos |
--------------- |
جفت |
|
|
Synezefxen |
پیوستن و یکیشدن |
||
Zygountes |
یوغ |
|||
Syzyge |
قرین و همکار |
|||
۲ |
ارمنی |
Zuyg |
-------------------- |
زوج، جفت، همسر |
بررسی واژۀ زوج در زبان عربی و اشعار جاهلی
چند معنا برای واژۀ «زوج» در فرهنگهای لغت عرب آمده است:
ازنظر راغب، جفتبودن هر چیزی به هر وجهی از این نظر است که در جفتبودن، محتاج هماند. همچنین، ذیل آیۀ «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ» میگوید: هر آنچه در عالم است، زوج است؛ چون یا ضدی دارند که ضد هر چیز را زوج میگویند یا مثلی دارند که آن نیز زوج است یا با چیزی ترکیب یافته که ترکیب هم خود نوعی زوجیت است. آیات «سُبْحانَ الَّذی خَلَقَ الْأَزْواجَ» و «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ» گواه بر این است که تمامی اشیا از جوهر، عرض، ماده و صورت ترکیب یافتهاند (راغب، 1412ق، ص384).
علاوه بر واژۀ زوج، مشتقاتش مانند «زوجین» که معادل «اثنین» است، در معنای جفت یا دو تا از هر چیز نیز به کار رفته است (رک: ابنمنظور، 1414ق، ج2، ص292). ظاهراً «اثنین» به معنای مشابهت دو چیز از هر نظر است و «زوج» اعم از اثنین است که علاوه بر مشابهت دو چیز به معنای مقارنت دو چیز متضاد نیز هست.
واژهپژوهان علاوه بر معانی فوق، نوعی پوشش رنگارنگ در معنای زوج آوردهاند که بر سقف کجاوه پهن میشود (ابنمنظور، 1414ق، ج2، ص293؛ ابنفارس، 1404ق، ج3، ص35؛ ابندرید، 1987ق، ج1، ص473). این معنا هیچ کاربردی در قرآن ندارد.
با توجه به توضیحات فوق، واژهپژوهان عرب برای واژه زوج، معانی نوع، همنشین، زن و مرد، جفت، شبیه و پرده رنگارنگ آوردهاند.
در اشعار جاهلی این واژه در چند معنا به کار رفته است.
نمونه اول: در معنای نوع و گونه.
و کلُ زَوْجٍ من الدِّیباجِ، یَلْبَسُهُ أَبو قُدَامَةَ، مَحْبُوًّا بذاکَ مَعَا (اعشی، 2010م، ص289)
یعنی: ابوقدامه هر گونه لباس ابریشمین را میپوشد؛ لباسهایی که به او هدیه شده است.
نمونه دوم: در معنای پردهای که روی کجاوه پهن میشود.
من کلِّ مَحْفُوفٍ، یُظِلُّ عِصِیَّهُ زَوْجٌ، علیه کِلَّةٌ و قِرامُها (العامری، 2004م، ص108)
یعنی: در هر کجاوهای پارچۀ رنگینی بر ستونهای آن سایه میافکند که روی آن پارچهای نازک و پارچههایی است که از اطراف کجاوه آویخته شدهاند.
نمونه سوم: در معنای همسر.
ثُـمَّة أَورَثَهُ الفِـردَوسَ یَـعــمُــرُهــا وزَوجُهُ صُــنـــعَــةً مِـن ضِـلعِهِ جَـعَــلا (عدی بن زید، 1965م، ص159)
یعنی: سپس بهشت برین را بهعنوان میراث به آدم داد تا آن را آباد سازد و همسرش را از پهلوی او ساخت.
جستجو در اشعار جاهلی، ما را فقط به سه بیت فوق رهنمود کرد و شواهد دیگری یافت نشد. نکتۀ شایان توجه در این سه بیت، تنوع معنای زوج است. از معانی فوق، «همسر» و «نوع» در عصر بعد از جاهلیت پر کاربرد است؛ به طوری که شواهد فراوان آن در قرآن و غیر قرآن آمدهاند. اشعار جاهلی حکایت از رواج واژه را در آن دوران دارد و نشان میدهد اعراب پیش از اسلام بهخوبی با این واژه و معانی متعدد آن آشنایی داشتهاند. همین آشنایی سبب کاربرد آن در متون دینی و غیر دینی پس از اسلام شده است.
کاربرد واژۀ «زوج» و توسعۀ مفهومی آن در قرآن کریم
سیر تطور واژۀ «زوج» در زبانهای سامی و هند و اروپایی و نیز کتب عهدین و عرب پیش از اسلام، بررسی شد. چنانکه آمد اعراب پیش از اسلام با این معانی از واژه «زوج» آشنایی داشتهاند: 1- نوع و گونه (نر و ماده)؛ 2- مقارنت؛ 3- معنای عددی ضد فرد؛ 4- قرین و همنشین.
چنین مینماید که در قرآن کریم، علاوه بر کاربست مفاهیم معهود عربزبانان دربارۀ واژه «زوج»، این واژه کارکرد جدید نیز یافته که عبارت است از «تسری قانون زوجیت برای همۀ موجودات».
واژۀ «زوج» در قرآن کریم، در 72 آیه و درمجموع، 81 مرتبه به کار رفته است؛ 5 بار به شکل ساختار فعلی در باب تفعیل و مابقی در ساختار اسمی در قالبهای زوج، زوجین، زوجان و ازواج آمده است. معانی «زوج» در قرآن که براساس مفاهیم معهود و شناختهشدۀ اعراب آمده، بدین شرح است:
براساس معنای اول و دوم، معین شد در قرآن کریم این واژه، هم برای شوهر و هم برای زن به کار میرود. براساس دیدگاه لغویون، چنین کاربردی در قرآن براساس لهجه «حجاز» است؛ چون در این لهجه - که قرآن کریم آن را برگزیده است - به هر یک از «مرد» و «زن» زوج گفته میشود. در لهجه تمیم، به مرد «زوج» و به زن، «زوجه» میگویند (النووی، بیتا، ج1، ص137).
براساس تبارشناسی واژه «زوج» در زبانهای آفرو آسیایی و هند و اروپایی و نیز کاربرد این واژه در متون مقدس عهد قدیم و جدید، چنین بر میآید که کلمه «زوج» از واژههای بسیار قدیمی است که از زبان یونانی و در معنای اولیه «یوغ» گرفته شده و از زبان یونانی به مشرق منتقل شده است. علاوه بر تبارشناسی این واژه، آنچه مسلم است آن است که در هر یک از زبانهای نامبرده، این واژه دارای بسط معنایی چشمگیری نبوده و با محوریت معنای «پیوستن»، «گرهزدن» و «بستن» استوار شده که همان معنای محوری واژه «یوغ» است. این در حالی است که این واژه در قرآن کریم توسعۀ معنایی مهمی یافته و معانی مهمی را با خود به همراه آورده است که در ادامه به آن پرداخته میشود:
واژه زوج در مجموعۀ عهد عتیق به زبان عبری کهن به کار نرفته است و در عبری میانه و متأخر، برای معانی مانند همسر، یوغ یا جنس زن آمده است. یکی از معانی زوج در متون آرامی، سریانی و یونانی همسر است که مبتنی بر معنای پیوستگی استوار شده است. این در حالی است که در قرآن کریم، برای معنای همسر، تعابیری مانند «امراه» و «نساء» وجود دارد که از بررسی علت کاربرد تعابیر مختلف برای یک مفهوم مشترک، این مهم به دست میآید که کاربرد زوج در قرآن دارای توسعۀ مفهومی است. کابرد واژههای «امراه» و «نساء» در قرآن به روابط صرفاً مادی و جسمانی اشاره دارد؛ اما کاربرد واژه «زوج» به هر دو جنبۀ روابط مادی و معنوی میان زوجین اشاره دارد. از منظر قرآن، هر گاه سازگاری اخلاقی و اعتقادی میان زوجین وجود داشته باشد و صاحب فرزند باشند یا امید و انتظار فرزندآوری میان آنها باشد، خداوند کلمه زوج به کار برده و هر گاه یکی از این دو آسیب دیده باشد، واژه «امراه» استعمال شده است (رک: طیب حسینی، 1397، ص51).
واژه «بعل» تنها دو بار در قرآن به کار رفته که در یک مورد به معنای بت (صافات: 125) و فقط در یک مورد به معنی شوهر آمده است (نساء: 128)؛ در آیه مذکور نیز به آیت زوجیت به دلیل خیانت و نشوز مرد (یعنی توجه جنسی مرد به زنی غیر از همسر خود) بیتوجهی شده و گویی منتفی دانسته شده است (بهارزاده، 1392، ص42). میتوان گفت در قرآن میان «زوج» و «بعل» تمایز معنایی وجود دارد و این در حالی است که در زبان سریانی، زوج مترادف «بعل» دانسته شده است (منَُا، ص228).
مشتقات «أنث» در قرآن به معنای جنس مؤنث و نه همسر و زوجه به کار رفته است و این نشان میدهد قرآن بین معنای زوج و أنث تفاوت قائل است. شاهد آن دو آیۀ «وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى» (نجم: 45) (و هم اوست که دو نوع مىآفریند: نر و ماده) و همچنین (قیامت: 39) است که منظور از زوج، نوع و صنف (طباطبایی، 1417ق، ج20، ص115) و منظور از أنثی جنس مؤنث است (قرطبی، 1364ش، ج20، ص117).
و این در حالی است که واژۀ مخصوص جنس مؤنث در عهد جدید، «أنث» است. در عهد جدید بالغ بر صد بار از مشتقات این واژه به معنای همسر و جنس مؤنث آمده است (متی، 14:3،4،21؛ مرقس، 5:25،33؛ لوقا، 1:5،13،18؛ اعمال رسولان، 5:1،2،7 و ...).
قرآن کریم از معانی معهود و شناختهشدۀ واژه «زوج» در نزد اعراب حجاز و نیز با توجه به مجاورت اعراب با یهودیان و مسیحیان و آشنایی این اقوام با واژه مزبور، آن را به کار بسته است؛ ضمن آنکه از بررسی آن در آیات میتوان شاهد نوعی کاربست جدید و تکامل معنایی برای این واژه نیز بود که در آیاتی ازقبیل: «سُبْحانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا یَعْلَمُونَ» (یس: 36) و «وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ ...» (رعد: 3) و «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (ذاریات: 49). میتوان به عمومیت قانون زوجیت برای همۀ موجودات شناخته و ناشناخته جهان پی برد که مفسران ذیل تفسیر آیات نامبرده چنین اذعان دارند که مردم مسئلۀ نر و ماده را در بعضى گیاهان مثل خرما، فهمیده بودند؛ ولى عمومیّت زوجیّت ازطریق قرآن اعلام شد که شواهد علمی تا قبل از نزول قرآن کریم نیز مؤید این ادعاست (رک: خوئی، 1382، ص 114؛ رضایی اصفهانی، 1387، ج17، ص147).
جدول ۴: معانی «زوج» در اشعار جاهلی، فرهنگ عربی و قرآن کریم
ردیف |
زبان |
واژه |
معنی |
۱ |
لغتنامههای عرب |
زوج |
1. نوع و گونه 2. مقارنت اشیا بایکدیگر 3. معنای عددی ضد فرد 4. قرین و همنشین 5. پیوند و ارتباط (ضدیت، مثلیت، ترکیب) 6. جفت 7. دو تا از هر چیز 8. همسر 9. پوشش رنگارنگ که بر سقف کجاوه پهن میشود. |
۲. |
فرهنگ جاهلی |
زوج |
1. نوع و گونه 2. پردۀ رنگارنگ 3. همسر |
۳. |
قرآن کریم |
|
1. زن بهعنوان همسر مرد 2. مرد بهعنوان همسر زن 3. قرین و همنشین 4. صنف و گونه |
نتیجهگیری:
- واژۀ «زوج» در زبانهای هند و اروپایی و آفرو آسیایی حکایت از قرضیبودن آن در یکی از این دو زبان است.
- نبود این واژه در عهد عتیق عبری و زبان اکدی و نیز شواهد فراوان واژه در متون دینی یونانی قبل از میلاد دلالت بر اصل یونانی این واژه میکند.
- معنای غالب و رایج امروزی «زوج» در شاخههای زبانهای سامی، همسر و زن است؛ در حالی که در زبان یونانی، معنای اولیۀ آن پیوستن و وصلکردن و مصداق بارز آن یوغ است که بارها در متون دینی کهن آمده است.
- بسامد بالای واژه در زبانهای سامی و برخی شاخههای هند و اروپایی حاکی از آن است که ساختار واژه به گونهای است که به سهولت اقتباس شده و انتقال یافته است.
- اعراب پیش از اسلام با این واژه و معانی آن آشنا بودند. بر همین اساس، قرآن این واژه را به استخدام گرفته و مبتنی بر معنای اصلی و ثانوی، معارف جدیدی به بشر عرضه داشته است؛ ازجمله مسئلۀ زوجیت تمام موجودات که برای نخستینبار در قرآن به بشر ارائه شد.
[1] . https://hy.wiktionary.org/wiki/զույգ