A study of Ayatollah Makarem Shirazi's translation of the Qur'an based on the text distortion system of Antoine Berman; Case study: Jumu'ah's verses

Document Type : Research Article

Authors

1 Associate Professor, Payame Noor University, Tehran, Iran

2 Assistant Professor, University of Holy Quran sciences and knowledge, Qom, Iran

3 Assistant Professor, Payame Noor University, Tehran, Iran

4 MA student, Payame Noor University, Tehran, Iran

Abstract

The text of the Qur'an is one of the sensitive religious texts that, according to God Himself, has never been and will never be distorted. Therefore, considering the importance of the Qur'an in the life of Muslims, an appropriate and faithful translation to the source text should be provided to be closer to the purpose of revelation and to solve the problems of Muslims. In the field of translation, several theories have been proposed and the present study is based on descriptive-analytical method and based on the theory of French Antoine Berman. In his theory, he with utmost rigor opposes in all respects a translation that is not faithful to the source text. In this article, Ayatollah Makarem Shirazi's translation is examined based on seven tendencies of Antoine Berman's text distortion system (rationalization, clarification, expansion, ennoblement, qualitative impoverishment, quantitative impoverishment and the destruction of rhythms). The translator has the most distortion in rationalization and the least distortion in ennoblement and destruction of rhythms of the text. In some cases, his translation has suffered from qualitative and quantitative impoverishment, clarification and expansion. In general, Makarem Shirazi's translation, based on the seven tendencies of Berman, is a faithful translation to the source text.

Keywords


Article Title [Persian]

بررسی ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی از قرآن با تکیه برالگوی تحریف متن آنتوان برمن (مطالعۀ موردی: آیات سوره جمعه)

Authors [Persian]

  • ابراهیم نامداری 1
  • عسگر بابازاده اقدم 2
  • جواد خانلری 3
  • فاطمه مهدی چهل خانه 4
1 دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 استادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده علوم قرآنی خوی، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، قم، ایران
3 استادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
4 دانشجوی کارشناسی ارشد گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
Abstract [Persian]

متن قرآن از متون حساس دینی است که درک صحیح مفاهیم آن در زندگی مسلمانان، اهمیت بسزایی دارد؛ ازاین‌رو، باید ترجمه‌ای متناسب و درخور با متن مبدأ و وفادار به آن ارائه شود تا نزدیک‌تر به مقصود وحی باشد و راهگشای مشکلات آنان شود. نظریات متعددی در زمینۀ ترجمه ارائه شده که پژوهش حاضر براساس روش توصیفی‌تحلیلی و با تکیه بر نظریۀ آنتوان برمن فرانسوی به نگارش درآمده است. او در نظریۀ‌ خود با نهایت سخت‌گیری، مخالفت خود را در همۀ جهات با ترجمه‌ای که وفادار به متن مبدأ نباشد، اعلام می‌دارد. در این نوشتار، ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی براساس هفت مؤلفه (عقلایی‌سازی، شفاف‌سازی، اطناب کلام، تفاخرگرایی، غنازدایی کیفی، غنازدایی کمّی و تخریب ضرب آهنگ متن) از مؤلفه‌های سیستم تحریف متن آنتوان برمن بررسی شده است. مترجم در زمینۀ عقلایی‌سازی، بیشترین و در زمینۀ تفاخرگرایی و تخریب ضرب آهنگ متن، کمترین میزان تحریف را دارد. ترجمۀ ایشان در برخی موارد، دچار اطناب کلام، شفاف‌سازی و غنازدایی کیفی و کمّی شده است. به‌طور کلّی ترجمۀ مکارم شیرازی براساس هفت مؤلفۀ برمن، ترجمه‌ای وفادار به متن مبدأ است.

Keywords [Persian]

  • قرآن کریم
  • ترجمۀ مکارم شیرازی
  • آنتوان برمن
  • تحریف متن
  • نقد ترجمه
  • سوره جمعه

1.طرح مسئله

قرآن کریم به زبان عربی نازل شده و همۀ بشریت را خطاب قرار داده است؛ بنابراین، می‌طلبد دردسترس همگان باشد که این مهم با ترجمۀ آن به زبان‌های گوناگون هموار می‌شود. حساسیت خاصی که زبان قرآن به‌واسطۀ مفاهیم ارزشمند خود دارد، ترجمۀ آن را نیز تحت‌الشعاع خود قرار داده و درنهایت بررسی کیفیت و اهمیت ترجمه‌های این کتاب مقدس نیز جایگاه خود را در میان تحقیقات صاحب‌نظران بازیافته است. در ترجمۀ قرآن می‌باید نهایت دقت را برای انتقال صحیح مفاهیم به کار برد و اصولی ازجمله رعایت امانت، مطابقت با متن مبدأ، واژه‌گزینی، توجه به فرهنگ نویسنده و بافت رعایت شود. «اساسی‌ترین اصل، بلکه تنها اصل در ترجمه، مطابقت کامل آن با متن مبدأ در بار معنایی و مفهومی است. اگر ترجمه مطابق متن باشد، ترجمه‌ای کامل به حساب می‌آید؛ بنابراین، در ترجمۀ یک اثر، نخست باید ویژگی‌های بافت، موقعیت، لفظ و معنای آن اثر دریافت شود و ترجمۀ آن به گونه‌ای پرداخته شود که آن ویژگی را همراه داشته باشد. «پس ویژگی‌های متن، اصول ترجمه آن را شکل می‌دهد. این اصول درحقیقت، شاخه‌های همان اصل اساسی یعنی مطابقت ترجمه با متن است» (صفوی، 1391، ص 20). دانش زبان مبدأ و مقصد و شناخت ویژگی‌های هر دو زبان، ابزار ترجمۀ یک اثر به زبانی دیگر است. درخصوص ترجمۀ قرآن به زبان فارسی، دانش ادب عرب و شناخت معانی واژه‌ها و قواعد زبان فارسی، ابزار ترجمۀ قرآن است (همان، ص 28).

یکی از مترجمان معاصر قرآن، آیت‌الله مکارم شیرازی است. او روش‌های ترجمۀ قرآن را به سه شیوه تقسیم کرده است؛ ترجمۀ تحت‌اللفظی، ترجمۀ آزاد و ترجمۀ هسته به هسته (جمله به جمله) و درنهایت، روش سوم را می‌پسندد و در ترجمۀ خویش از همین شیوه استفاده کرده است (مکارم شیرازی، 1373، ص 140). در این پژوهش، ترجمه آیت‌الله مکارم شیرازی از قرآن نقد و بررسی شده است. بی‌گمان برای تشخیص و تعیین درست از نادرست در هر اثر، معیارها و ملاک‌هایی ضروری است که مورد اتفاق همه یا بیشتر اهل فن باشد؛ بنابراین، لازم است معیارهای ترجمۀ درست از نادرست، معین شود تا ارزیابی‌ها بر پایۀ آن صورت گیرد و درنتیجه، خطاها آشکار و لغزش‌ها مشاهده و نیز امتیازها و برتری‌های یک ترجمه عیان شوند (صفوی، 1391، ص 29). با توجه به ظرافت‌های متن مقدس قرآن کریم برخی از نظریه‌پردازان ترجمه برآنند که ترجمه‌های مقصد‌گرا از کارایی لازم در ترجمۀ متون مقدس برخوردار نیستند؛ بنابراین، مترجم چاره‌ای جز این ندارد که به رویکرد مبدأ‌گرا در ترجمۀ قرآن، روی آورد؛ زیرا «در این شیوه از ترجمه، اصالت به متن اصلی داده می‌شود و مترجم تلاش می‌کند تا آنجا که امکان آن فراهم باشد، ویژگی‌های زبانی، بدیعی، بلاغی و معنایی متن مبدأ را به متن مقصد انتقال دهد» (غضنفری، 1389، ص 74). یکی از نظریه‌های نقد و ارزیابی ترجمه با تکیه بر متن مبدأ، نظریۀ آنتوان برمن فرانسوی است. در این پژوهش، با ملاحظه نگرش‌های آنتوان برمن، ترجمۀ قرآن مکارم شیرازی بررسی می‌شود. علت انتخاب ترجمۀ ایشان این است که دیدگاه وی در ترجمه مانند گرایش آنتوان برمن، مبنی برحفظ اصالت متن مبدأ است و شرط نقد نیز آنست که الگوی نقد با داده نقد، هم‌مسیر باشد؛ بنابراین، مطالعۀ موردی گفتار حاضر با محوریت سوره «جمعه» صورت می‌گیرد و نقد ترجمۀ سوره مذکور می‌تواند نمایی کلی از نوع ترجمۀ ایشان را به دست دهد؛ درنتیجه، براساس هفت مؤلفۀ عقلایی‌سازی، شفاف‌سازی، اطناب کلام، تفاخرگرایی، غنازدایی کیفی، غنازدایی کمّی و تخریب ضرب آهنگ متن بررسی می‌شود؛ زیرا در بررسی ترجمۀ مکارم این هفت مؤلفه نمود بیشتری داشت و چه‌بسا برخی از مؤلفه‌ها، برخی دیگر را پوشش می‌دهند. در ادامه به سؤالات زیر پاسخ داده می‌شود:

1-ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی در کدام یک از مؤلّفه‌های نظریه برمن مطابقت بیشتری با متن اصلی دارد؟

2- براساس کدام یک از مؤلفه‌های نقد برمن، ترجمۀ ایشان دچار تحریف متن شده است؟

2- میزان وفاداری ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی به متن اصلی با توجه به معیار‌های نقد برمن چقدر است؟

 

  1. پیشینۀ پژوهش

مقاله‌های زیادی بر پایۀ نظریۀ آنتوان برمن نوشته شده‌ که به بررسی ترجمه آثار گوناگونی می‌پردازند؛ اما پژوهشی موجود نیست که به بررسی ترجمۀ قرآن مکارم شیرازی براساس نظریۀ برمن پرداخته باشد. ازجمله پژوهش‌های انجام‌شده مقاله‌های زیرند: مقاله «نقد و بررسی ترجمۀ شهیدی از نهج‌البلاغه براساس نظریۀ گرایش‌های ریخت‌شکنانۀ آنتوان برمن» (دلشاد و دیگران، 1394) که ترجمۀ شهیدی از نهج‌البلاغه را براساس چهار مؤلفۀ عقلایی‌سازی، شفاف‌سازی، اطناب‌ و آراسته‌سازی، بررسی می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که ترجمۀ شهیدی مبدأ‌گراست و کمتر دچار تحریف متن شده است. مقاله «واکاوی ترجمۀ پورعبادی از حکمت‌های رضوی براساس سیستم تحریف متن آنتوان برمن» (مسبوق و گلزار خجسته، 1396) که نویسندگان براساس هفت مؤلفۀ عقلایی‌سازی، شفاف‌سازی، اطناب کلام، تفاخرگرایی، غنازدایی کیفی، غنازدایی کمّی و تخریب ضرب آهنگ متن به بررسی ترجمۀ مترجم پرداخته‌اند. همچنین، مقاله «نقد و بررسی اطناب و توضیح در ترجمۀ صحیفه سجادیه براساس نظریۀ آنتوان برمن "مطالعه موردی: ترجمه انصاریان"» (فرهادی و دیگران، 1396) که به دو محور اطناب و توضیح در ترجمۀ انصاریان از صحیفه سجادیه می‌پردازند. مقاله «گرایش‌های ریخت‌شکنانه در ترجمۀ داریوش شاهین از نامه سی‌ویکم نهج‌البلاغه با تکیه بر نظریۀ آنتوان برمن» (رحیمی خویگانی، 1397) که با هدف مقابلۀ متن مبدأ و مقصد براساس مؤلفه‌های تحریف متن برمن به بررسی ترجمه نامه 31 نهج‌البلاغه از داریوش شاهین پرداخته است. مقاله «بررسی چگونگی کارآمدی مؤلفة شفاف‌سازی الگوی برمن در ارزیابی ترجمۀ قرآن: موردپژوهی ترجمۀ رضایی اصفهانی» (نیازی و هاشمی، 1398) به بررسی ترجمۀ سوره‌های انفال، توبه، احزاب، حجرات و تحریم براساس سیستم تحریف متن برمن پرداخته و بر آن است تا کارآمدی این الگو را در ارزیابی ترجمۀ قرآن بر پایه مؤلفۀ شفاف‌سازی در ترجمۀ رضایی اصفهانی بررسی کند.

 

  1. ضرورت تحقیق

ترجمه‌های قرآن به‌ویژه ترجمه‌های ارائه‌شده به علاقه‌مندان قرآن در دو دهۀ اخیر، غالباً متین و استوارند؛ ولی نه همۀ آنها در یک سطح‌اند و نه از خطاها و لغزش‌ها پیراسته بوده‌اند. دفاع از ساحت قرآن کریم می‌طلبد که ترجمه‌ها بررسی و موارد لغزش گزارش شوند؛ باشد که به نقطۀ مطلوب، یعنی ترجمه‌ای پیراسته از خطا نزدیک شویم (صفوی، 1391، ص24). آیت‌الله مکارم شیرازی بر روان، گویا و در عین حال، دقیق و محکم بودن ترجمه پافشاری می‌کند و یادآور می‌شود در ترجمۀ قرآن، از زبان روزمرۀ تودۀ مردم استفاده کرده است (مکارم شیرازی، 1373، ص 141). با توجه به اقبال و توجهی که نسبت به ترجمۀ آسان و درخور فهم ایشان دیده می‌شود، بررسی و تحلیل این ترجمه با هدف دریافت میزان مطابقت آن با متن اصلی ضروری است و با توجه به تأکید آنتوان برمن بر مطابقت ترجمه با متن، این نظریه در ارزیابی ترجمۀ مکارم شیرازی از قرآن انتخاب می‌شود.

 

  1. نگاهی بر نظریۀ آنتوان برمن

آنتوان برمن (1942-1991) مترجم، نظریه‌پرداز، فیلسوف و تاریخ‌نگار ترجمه است. او با تأثیر از فلسفۀ رمانتیک آلمانی‌ها و کسانی چون والتر بنیامین و هانری مشونیک، گونۀ دیگری از نقد ترجمه را پیش می‌کشد. نقد ترجمه، آنگونه که برمن ارائه می‌کند، حاصل خوانش و تفکر و به نقد ادبی بسیار نزدیک است. محور دیدگاه ترجمه‌شناختی برمن، احترام به متن بیگانه و دیگری است و به این دلیل با ارائۀ نظریه «گرایش‌های ریخت‌شکنانه» به دیدگاههای قوم‌گرایانه و معطوف به زبان مقصد در کار ترجمه انتقاد ‌می‌کند و می‌سنجد. او هرگونه تغییر در سبک نویسنده، ساختار زبان، اطناب کلام و حتی تغییر در نقطه‌گذاری و پاراگراف‌بندی را ازجمله عوامل تحریف متن بر می‌شمارد (افضلی و داتوبر، 1398، ص12). برمن معتقد است: «هر متنی دارای بخشی ترجمه‌ناپذیر است که گاهی محدود به شعر می‌شود؛ اما می‌تواند در متن فنی و تکنیکی هم وجود داشته باشد» (الخطابی، 2010، ص64). این سامانه از سیزده عامل (همان، ص75) تشکیل می‌شود که عبارت‌اند از: عقلایی‌سازی، شفاف‌سازی، اطناب کلام، تفاخرگرایی، غنازدایی کیفی، غنازدایی کمّی، تفاخر‌گرایی، همگون‌سازی متن، تخریب ضرب آهنگ، تخریب شبکه‌های معنایی پنهان در متن، تخریب یا بومی‌سازی شبکه‌های زبانی زبان‌های محلی، تخریب سامانۀ زبانی و تخریب اصطلاحات.

ازنظر آنتوان برمن، ترجمه بد ترجمه‌ای است که معمولاً به بهانۀ انتقال‌پذیری، به انکار نظام‌مند غرابت اثر بیگانه می‌پردازد و به باور او، یکنواخت‌سازی در ترجمه، خیانت به فرهنگ است و درواقع توانایی‌نداشتن با بیگانه و زبان آن است (احمدی، 1392، ص4). نظریۀ گرایش‌های ریخت‌شکنانۀ آنتوان برمن نظریه‌ای است با ساختار درونی منسجم و مستحکم و در عین حال، اندیشیده شده و پخته. هدف، انتقادکردن از آن دسته رویکردهایی در ترجمه است که با نادیده‌گرفتن «دیگری»، فرهنگ و زبان وی در متن بیگانه سعی در ارائۀ ترجمه‌های قوم‌محور و معطوف به خواننده دارند. برمن معتقد است نظریۀ او جهان‌شمول است و قابلیت کاربرد در همۀ زبان‌ها را دارد (احمدی، 1392، ص12).

 

  1. تحلیل و بررسی

اینک در هفت مؤلّفۀ انتخابی از مؤلّفه‌های نظریۀ آنتوان برمن، ابتدا به توضیح نظریه، پرداخته و سپس با تحلیل ترجمۀ آیات سوره جمعه برای هر کدام از مؤلّفه‌ها شاهد مثالی، آورده و میزان تحریف‌شدن یا نشدن متن در ترجمۀ هر کدام از آیات سنجیده می‌شود.

 

5-1. عقلایی‌سازى

عقلایی‌سازى مربوط به ایجاد تغییر در ساختار نحوى و شیوة علامت‌گذارى متن مبدأ است. در این صورت، مترجم با توجه به نظم گفتمان مقصد، جمله‌ها و زنجیرة آنها را بازتولید و مرتب مى‌کند و به نظم در مى‌آورد. برمن معتقد است نثر ازقبیل رمان، رساله و ... به دلیل برخوردارى از تکرار، تعدّد جمله‌های موصولى و معترضه، عبارت‌های بلند و جملات بدون فعل، داراى ساختارى شاخه‌شاخه است و مترجم با عقلایى‌سازى، این ساختارِ شاخه‌شاخه را به ساختار خطى تبدیل مى‌کند؛ برای مثال، مترجم براى سخنانی که در متن مبدأ بدون فعل‌اند، فعل مى‌آورد؛ جمله‌های بلند را کوتاه مى‌کند و به‌اصطلاح آنها را مى‌شکند یا عبارت‌های معترضه را جابه‌جا یا اضافه و کم مى‌کند. درحقیقت، برمن فرایند عقلایى‌سازى را تحریفى در متن اصلى قلمداد و آن را رد مى‌کند (مهدی‌پور، 1389، ص59). منطقی‌سازی کلام ازجمله بایسته‌های اصلی مترجمی است که می‌خواهد متنی را از عربی به فارسی و برعکس برگرداند؛ زیرا ساختارهای این دو زبان باهم تفاوت بسیاری دارند. پس در تغییرات اجباری که مترجم در فرایند ترجمه بین دو زبان انجام می‌دهد، پذیرفتنی است؛ اما گاهی ممکن است مترجم تغییراتی دهد که به لحاظ ساختار طبیعی زبان، ضرورت نداشته باشد یا برای روانی و ساده‌کردن متن ترجمه برای مخاطبان زبان مقصد ناچار باشد برخی مؤلفه‌ها را نادیده بگیرد؛ هرچند نظریه‌پرداز با آن مخالف باشد، که در این بحث منظور ماست؛ به‌طور مثال، در آیات زیر نمونه‌هایی از عقلایی‌سازی در ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی ذکر می‌شود:

الف: ترجمه با توجه به موقعیت نحوی کلمه: آیت‌الله مکارم شیرازی در ترجمۀ آیه زیر به جایگاه نحوی کلمات توجه داشته و ترجمۀ ایشان براساس موقعیت نحوی کلمات در زبان مبدأ است و برای فهم‌پذیرشدن ترجمه دست به تغییراتی در ساختار اصلی جملات می‌زند:

﴿هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ * ﴿وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (جمعه: 3-2)

«و کسى است که در میان جمعیت درس‌نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى‌خواند و آنها را تزکیه مى‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى‌آموزد؛ هرچند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند! و (همچنین) رسول است بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند؛ و او عزیز و حکیم است». با توجه به اینکه کلمه «آخَرینَ» به دلیل عطف بر «الاُمّیین» در موضع خفض قرار دارد (النحاس، 2008، ص1149)، برای رفع ابهام در ترجمۀ این جمله، به این نکته نحوی، توجه و در ترجمه ذکر شده است که رسول، برای دیگرانی نیز هست که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند؛ البته خاطرنشان می‌شود مقصود از تغییر و تحریف، تغییر و تحریف در معنا نیست و اصلاً تحریف در پیام متن به وجود نیامده است؛ بلکه مقصود جابه‌جایی ساختار نحوی است که گاهی مترجم با رعایت این اصل براساس زبان مقصد به روانی ترجمه کمک کرده است و یک حسن به حساب می‌آید.

ترجمۀ پیشنهادی: «و (نیز) در میان گروههای دیگری که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند (رسولی از خودشان برانگیخت)؛ و او عزیز و حکیم است».

ب: جابه‌جایی فعل و فاعل در ترجمه: ساختار جمله فعلیه در زبان عربی اینگونه است: فعل + فاعل + مفعول: ﴿هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ ... (جمعه: 2)؛ اما در زبان فارسی ترکیب این جمله چنین است: فاعل + مفعول + فعل: و کسى است که در میان جمعیت درس‌نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت. در اینجا ترجمۀ تحت‌اللفظی نیست؛ بلکه آزاد یا تفسیری است؛ معمولاً ساختار جمله در ترجمۀ تحت‌اللفظی از دستور عربی و در ترجمۀ جمله به جمله یا ترجمۀ آزاد تفسیری از دستور زبان فارسی پیروی می‌کند (رضایی اصفهانی، 1391، ص96). پیش‌تر گفته شد ترجمۀ مورد بحث، از نوع ترجمه جمله به جمله است، پس از دستور زبان فارسی پیروی کرده و دچار عقلایی‌سازی شده است؛ برای مثال، در این آیه:

﴿یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (جمعه: 1) «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همواره تسبیح خدا می‌گویند؛ خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرّا و عزیز و حکیم است».

فعل «یُسَبِّحُ» با مفعول آن «لِلّهِ» که در قالب جار و مجرور آمده، در متن مبدأ، اول جمله آمده است؛ ولی در ترجمۀ فارسی در آخر جمله آورده شده است. در این مورد، براساس برابری متن مقصد و مبدأ، قاعدتاً مترجم ابتدا فعل را ترجمه می‌کند و سپس متعلق فعل را؛ اما همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شد گاهی عدول از این اصل به سبب تناسب با ساختار زبان مقصد و روانی ترجمه، ترجیح داده می‌شود و نیز مقصود، تحریف پیام متن مبدأ نیست؛ بلکه تغییر در ساختار نحوی دو زبان است.

ترجمۀ پیشنهادی: «همواره تسبیح خدا می‌گویند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است؛ خداوندی که مالک است و از هر عیبی مبرّا و عزیز و حکیم است».

ج: تبدیل صفت جمع به مفرد: در زبان عربی، صفت و موصوف در جمع و افراد با همدیگر تطابق می‌کنند، برخلاف زبان فارسی (رضایی اصفهانی، 1391، ص95). بر اساس این، در آیه ﴿... وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (جمعه: 5) صفت «الظّالِمینَ» که جمع است (به اعتبار معنای کلمه «القوم» که اسم جمع است) در ترجمه (به اعتبار مطابقت‌نداشتن صفت و موصوف ازنظر عدد) در زبان فارسی به‌صورت مفرد آورده می‌شود. «و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند» (مکارم شیرازی، 1380، ص553).

د: تبدیل جمله به اسم: عبارات وصفی که با کلمه «الَّذینَ» شروع می‌شود، به دو صورت ترجمه می‌شوند: نخست آنکه طبق لفظ به‌صورت عبارت و جمله ترجمه شود و دوم آنکه به‌صورت کلمه‌ای معنا شود (رضایی اصفهانی، 1391، ص96). طبق نظریۀ آنتوان برمن، تبدیل جمله به کلمه باعث تحریف در متن می‌شود؛ چنانکه در ترجمه آیه می‌بینیم: ﴿قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (جمعه: 6) «بگو: ای یهودیان! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدائید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می‌گویید (تا به لقای محبوبتان برسید)!». مترجم در این آیه به جای «ای کسانی که یهودی شده‌اید» که یک جمله است از کلمه «ای یهودیان» استفاده کرده است؛ بنابراین، ساختار جمله فعلیه را به‌صورت اسمی تغییر داده است که ازنظر برمن، جزو تحریفات به حساب می‌آید.

ترجمۀ پیشنهادی: «بگو: ای کسانی که یهودی شده‌اید! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدا هستید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راستگویید!».

ه: تبدیل اسم به فعل: در آیه ﴿قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (جمعه: 6) بگو: «ای یهودیان! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدائید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می‌گویید (تا به لقای محبوبتان برسید)!» کلمه «صادقینَ» که یک اسم است در ترجمه به فعل «راست می‌گویید» تبدیل شده است.

ترجمۀ پیشنهادی: «بگو: ای کسانی که یهودی شده‌اید! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدا هستید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راستگویید!».

 نمونه‌ای دیگر در ترجمۀ کلمه «عَلیم» در آیه ﴿وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (جمعه:7) «ولی آنان هرگز تمنای مرگ نمی‌کنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستاده‌اند؛ و خداوند ظالمان را به‌خوبی می‌شناسد».

ترجمۀ پیشنهادی: «و آنان هرگز آرزوی مرگ نمی‌کنند، به خاطر اعمالی که از پیش فرستاده‌اند و خداوند بسیار آگاه به ظالمان است».

مترجم در نمونه‌های ذکرشده، به‌ناچار دچار این نوع تحریف شده است. شایان ذکر است نظریۀ گرایش‌های ریخت‌شکنانۀ آنتوان برمن نظریه‌ای است با ساختارهای درونی منسجم و مستحکم و در عین حال اندیشیده‌شده و پخته. هدف، انتقادکردن از آن دسته رویکردهایی در ترجمه است که با نادیده‌گرفتن «دیگری»، فرهنگ و زبان وی در متن بیگانه سعی در ارائۀ ترجمه‌های قوم‌محور و معطوف به خواننده دارند. برمن معتقد است نظریۀ او جهان‌شمول است و قابلیت کاربرد در همۀ زبان‌ها را دارد. کاربست نظریۀ او در نقد ترجمۀ فارسی به دلایل متعدد کاملاً امکان‌پذیر و در عین حال، فایده‌مند است (نک: احمدی، 1392، ص12).

 

5-2. شفاف‌سازى

شفاف‌سازى، به‌نوعى به فرآیند عقلایى‌سازى مربوط مى‌شود؛ با این تفاوت که عقلایى‌سازى در سطح ساختار نحوى جمله‌ها صورت مى‌گیرد، اما شفاف‌سازى مربوط به روشنگرى در سطح معنا است.

بر طبق این نظریه، مطلبى که در متن اصلى به‌صورت «تعریف‌نشده» مطرح شده است، در متن مقصد به‌صورت «تعریف‌شده» در مى‌آید؛ یعنى اینکه مترجم با افزودن کلمه یا کلماتى به متن، دست به روشن‌ساختن متن مى‌زند؛ البته شایان ذکر است برمن بر وابستگى عمل ترجمه به شفاف‌سازى صحّه مى‌گذارد؛ اما مخالفت برمن به فروکاستن «چندمعنایى» به «تک‌معنایى» و شرح و توضیح مواردى مربوط مى‌شود که گوینده در متن اصلى نمى‌خواسته است روشن باشد و نیز به حشو و افزودن واحدهاى معنایى که به اطناب کلام منجر مى‌شود (مهدی‌پور، 1389، ص59).

شفاف‌سازی نتیجۀ منطقی‌سازی است و به‌طور خاص، سطح «وضوح» کلمات و معانی آنها را مدنظر قرار می‌دهد. در مواردی که متن اصلی مشکلی با ابهام ندارد، زبان ادبی ما تمایل دارد وضوح را به آن تحمیل کند. شفاف‌سازی برای بسیاری از مترجمان و مؤلفان، اصلی ناگزیر به نظر می‌رسد. درست است که شفاف‌سازی ملازم ترجمه است، به این اعتبار که هر ترجمه‌ای توضیح به‌شمار می‌رود، اما این مسئله می‌تواند دال بر دو مطلب باشد: نخست آنکه توضیح می‌تواند آشکارسازی مطلبی باشد که آشکار نیست؛ اما در متن اصلی به‌عمد پنهان شده است و دوم اینکه ترجمه با شفاف‌سازی، این عنصرِ پنهان‌شده را افشا می‌کند (نیازی و هاشمی، 1398، ص168).

این مورد از سیستم تحریف متن آنتوان برمن، به‌ندرت در ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی وجود دارد؛ البته ایشان در همان موارد اندک هم توضیحات را در کمانک قرار داده است تا خواننده متوجه اضافه‌بودن آن قسمت از ترجمه شود؛ مانند آیات زیر:

﴿هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (جمعه: 2) «او کسی است که در میان جمعیت درس‌نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد؛ هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند».

﴿ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (جمعه: 4) «این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است».

مواردی هم وجود دارد که مترجم در آن ناچار به شفاف‌سازی می‌شود و آن زمانی است که یک کلمه در زبان عربی معادلی در فارسی ندارد و تنها راه رساندن مفهوم کامل آن کلمه، استفاده از چند کلمه است که البته آنتوان برمن چنین ترجمه‌ای را شفاف‌سازی به معنای تحریف در متن نمی‌داند (الخطابی، 2010، ص 79)؛ مانند نمونه زیر:

﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَهِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (جمعه: 11) «هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند، پراکنده می‌شوند و به سوی آن می‌روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند؛ بگو: «آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است». کلمه «انفَضّوا» به معنای «تَفَرَّقوا» است (ابن‌منظور، 1414، ج7، ص240)؛ یعنی «پراکنده شدند»؛ ولی در این آیه با کلمه «إلَیها» آمده که دربردارندۀ معنایی بیشتر است و لازم است فعل «می‌روند» در ترجمه اضافه شود.

﴿مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (جمعه: 5) «کسانی که مکلف به تورات شدند، ولی حق آن را ادا نکردند؛ مانند درازگوشی هستند که کتاب‌هایی حمل می‌کند (آن را بر دوش می‌کشد، اما چیزی از آن نمی‌فهمد). گروهی که آیات خدا را انکار کردند، مثال بدی دارند و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند». مترجم در اینجا به توضیح جمله «کسانی که مانند درازگوش به تورات مکلف شدند، ولی حق آن‌ را ادا نکردند» پرداخته و داخل پرانتز چنین آورده است که یعنی (آن‌ را بر دوش می‌کشد، اما چیزی از آن نمی‌فهمد»؛ بنابراین، توضیح او به شفاف‌سازی سخن منجر می‌شود.

 

 

5-3. اطناب کلام

برمن نیز همانند تمام مترجمان و نظریه‌پردازان، واقف است که هر ترجمه‌اى از متن اصلى‌اش طولانى‌تر است. برمن این اطناب کلام را حاصل دو فرآیند نخست، یعنى عقلایى‌سازى و شفاف‌سازى مى‌داند. او معتقد است مترجم ایدۀ فشردۀ متن مبدأ را باز مى‌کند و این کار را «تهى‌شدگى» مى‌نامد که تأثیرى در غنابخشیدن به جان کلام ندارد؛ از این روى، بر آن جملة معروف خود (افزوده هیچ نمى‌افزاید) تأکید مى‌کند و افزوده را صرفاً در جهت انباشته‌کردن حجم متن و بى‌ثمر مى‌داند. به اعتقاد او، اطناب کلام پایۀ زبان‌شناختى ندارد و گرایشى جدانشدنی از ترجمه شده است (مهدی‌پور، 1389، ص60). اطناب، ادای مقصود با عباراتی بیشتر از عبارات مألوف است (التفتازانی، 1376، ص169). اطناب در ترجمۀ مکارم شیرازی بسیار کم است. ایشان اصراری بر زیاده‌گویی و توضیح متن اصلی را ندارد و موارد معدودی می‌توان یافت که در آن علاوه بر ترجمۀ یک کلمه به بیان مترادف آن یا توضیح آن یا توضیح یک جمله پرداخته باشد:

﴿یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (جمعه: 1) «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همواره تسبیح خدا می‌گویند؛ خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرّا و عزیز و حکیم است». در اینجا مترجم واژه‌های «مالک و حاکم» - که به نوعی مترادف هم‌اند - را در برابر واژه «الملک» قرار داده و همین‌طور دو واژه «مبرای از عیب و نقص» را معادل واژه «القدوس» در نظر گرفته است.

ترجمۀ پیشنهادی: «همواره تسبیح خدا می‌گویند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است؛ خداوندی که مالک است و از هر عیبی مبرّا و عزیز و حکیم است».

«او گاهی هم به توضیح یک مفهوم می‌پردازد و البته آن را داخل پرانتز قرار می‌دهد:

- ﴿قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (جمعه: 6) «بگو: ای یهودیان! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدائید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می‌گویید (تا به لقای محبوبتان برسید)!». تحلیل و برداشت مفهومی مترجم در آیه (تا به لقای محبوبتان برسید) نیز در توضیح و رفع ابهام از مفهوم کلی تأثیرگذار است و نوعی اطناب به حساب می‌آید.

ترجمۀ پیشنهادی: «بگو: ای کسانی که یهودی شده‌اید! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدا هستید، نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راستگویید!».

- ﴿فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاهُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (جمعه: 10) «و هنگامی که نماز پایان گرفت (شما آزادید)، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید». اضافۀ توضیحی (شما آزادید) برای جمله «فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاهُ» آنگاه که نماز پایان گرفت، در مقولۀ اطناب جای دارد.

ترجمۀ پیشنهادی: «آنگاه که نماز پایان یافت، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا طلب کنید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید».

 

5-4. تفاخرگرایى

برمن این گرایش را گرایشى «افلاطونى» مى‌خواند و آن را نتیجۀ کار مترجمانى مى‌داند که متن مقصد را از لحاظ فرم و شکل، زیباتر از متن اصلى در مى‌آوردند. برمن تفاخرگرایى را در نظم «شاعرانه‌کردن» و در حوزة نثر «بلیغ‌کردن» مى‌خواند و آن را شامل «تولید جملات فاخر، با بهره‌گرفتن از متن اصلى، به‌عنوان ماده اولیه» تعریف می‌کند. درواقع او کار این مترجمان را بر هم زدن سبک و فرم متن اصلى مى‌داند که بدونِ در نظر داشتن چند و چونِ متن اصلى، صرفاً به دلیل خوانا، برجسته و فاخر بودن متن مقصد – آن هم به بهانة انتقال بهتر معنا - به متن اصلى توجهى نمی‌کنند و دست به بازنویسى و تمرین سبکى از (و به ضرر) متن اصلى مى‌زنند (مهدی‌پور، 1389، ص60).

آیت‌الله مکارم شیرازی از آن نظر که ترجمۀ قرآن را برای عموم مردم نوشته، از عبارات ساده و روزمرۀ معمولی مردم استفاده کرده است. تفاخرگرایی در ترجمۀ ایشان بسیار کم است؛ برای مثال، در ترجمه آیه زیر تفاخر‌گرایی وجود دارد:

﴿مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (جمعه: 5) «کسانی که مکلّف به تورات شدند، ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتاب‌هایی حمل می‌کند (آن را بر دوش می‌کشد، اما چیزی از آن نمی‌فهمد). گروهی که آیات خدا را انکار کردند، مثال بدی دارند و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند». در ترجمۀ کلمه «الحمار» به جای واژه‌های معمول «الاغ» یا «خر» واژۀ ادبی «درازگوش» را استفاده کرده است.

ترجمۀ پیشنهادی: ««مثل کسانی که مکلّف به تورات شدند، ولی حق آن را ادا نکردند، مانند الاغی است که کتاب‌هایی حمل می‌کند (آن را بر دوش می‌کشد، اما چیزی از آن نمی‌فهمد)؛ گروهی که آیات خدا را انکار کردند؛ چه بد است مثال گروهی که آیات خدا را انکار کردند».

همچنین، در ترجمۀ آیه زیر از عبارتی کنایه‌ای و تمسخر‌آمیز دربارۀ یهودیانی استفاده کرده است که فقط خودشان را دوستان خدا می‌دانند که نمونه‌ای از تفاخرگرایی است:

﴿قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (جمعه: 6) بگو: «ای یهودیان! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدائید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست می‌گویید (تا به لقای محبوبتان برسید)!».

ترجمۀ پیشنهادی: «بگو: ای کسانی که یهودی شده‌اید! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدا هستید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راستگویید!».

 

5-5. غنازدایى کیفى

بنا بر عقیدة برمن، این نوع تحریف، جایگزین‌کردن کلمات، اصطلاحات و پیچ‌وخم جملات با کلمات و اصطلاحاتى است که از لحاظ غناى معنایى و آوایى و طنین کلمات، در سطح واژة مبدأ نیستند. تحریفى که برمن از آن سخن مى‌گوید، شاید یکى از سخت‌ترین مسائل موجود در عمل ترجمه و یکى از دشوارترین کارهاى هر مترجمى باشد. هر زبانى، با توجه به ساختار و کلمات و آواهاى موجود در آن، داراى کلمات و بازی‌های کلامى‌اى است که بار معنایى و تصویرسازى خاص خود را دارد و برگرداندن آنها غالباً بسیار دشوار است. شاید گاهى بشود با شباهت‌های آوایىِ آنها مانور داد؛ اما همواره چنین شانسى وجود ندارد (مهدی‌پور، 1389، ص60).

به دلیل وجود کلمات مشترک و مستعمل میان زبان عربی و فارسی، می‌توان برخی کلمات را به همان صورت که در آیات آورده شده‌اند، در ترجمه آورد. مترجم مدنظر به این موضوع توجه داشته و در آیاتی که امکان داشته، هماهنگی کلمات متن مبدأ و مقصد را حفظ کرده و از این نوع تحریف در امان مانده است؛ مانند آیات زیر:

﴿وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (جمعه: 3) «و (همچنین) رسول است بر گروه دیگری که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند؛ و او عزیز و حکیم است».

﴿ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (جمعه: 4) «این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است». در اینجا مترجم با ترجمۀ اسم اشارۀ دور که نشان از تعظیم و تفخیم دارد، به اسم اشاره نزدیک (این) دست به غنازدایی کیفی زده است؛ همان‌طور که معرفه‌آمدن خبر نیز دلالت بر حصر دارد و جزو مؤلفۀ غنازدایی کیفی است.

﴿یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (جمعه: 1) «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همواره تسبیح خدا می‌گویند، خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرّا و عزیز و حکیم است».

موارد اندکی وجود دارند که بار معنایی متن مبدأ به‌طور کامل و دقیق در ترجمه رعایت نشده است:

﴿مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (جمعه: 5) «کسانی که مکلّف به تورات شدند، ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتاب‌هایی حمل می‌کند (آن را بر دوش می‌کشد، اما چیزی از آن نمی‌فهمد). گروهی که آیات خدا را انکار کردند، مثال بدی دارند و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند». افعال مدح و ذمّ افعالی‌اند که برای ایجاد مدح و ذمّ به روش مبالغه وضع شده‌اند (الشرتونی، 1391، ص 319). کلمه «بِئسَ» در این آیه از افعال ذمّ است و باید معنای نکوهش با مبالغه در ترجمۀ آن مشاهده شود که چنین نیست.

ترجمۀ پیشنهادی: «چه بد است مثال گروهی که آیات خدا را انکار کردند».

 

5-6. غنازدایى کمّى

در این نوع تحریف، سخن از هدررفتن واژگانى است. برمن معتقد است گاهى براى یک مدلول چندین دالّ وجود دارد و انتخاب یک دالّ به «غنازدایی کمّی» منجر مى‌شود. مثل اینکه نویسنده‌اى در اثر خود براى مدلول «صورت» از دالّ‌هاى «قیافه»، «رخ»، «چهره» و «سیما» استفاده کند؛ در این صورت، ترجمة دالّ‌هاى مختلف به یک دالّ واحد، بدونِ در نظر گرفتن قصدِ واقعىِ نویسنده در استفاده از آنها، همان تحریفى است که برمن از آن به‌عنوان «غنازدایى کمّى» یاد مى‌کند (مهدی‌پور، 1389، ص 61). غنازدایی کمّی در ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی بسیار کم است. او در بیشتر موارد تمام کلمات و حروف موجود در آیه را به‌طور کامل ترجمه کرده است؛ مانند مورد زیر:

کلمه «ما» و حرف «فی» دو بار در متن آیه آمده و هر دوبار ترجمه شده‌اند: ﴿یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (جمعه: 1) «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همواره تسبیح خدا می‌گویند؛ خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرّا و عزیز و حکیم است» (مکارم شیرازی، 1380، ص 553).

به مواردی از غنازدایی کمّی در ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی اشاره می‌شود:

در این آیه مترجم به سبب وجود حرف عطف میان دو کلمه «مِنَ اللَّهو» و «مِنَ التِّجارَة» از ترجمۀ حرف تکراری «مِن» چشم‌پوشی کرده که ازنظر برمن، نوعی از غنازدایی کمّی است: ﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجَارَهِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (جمعه: 11) «هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند، پراکنده می‌شوند و به سوی آن می‌روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند؛ بگو: «آنچه نزد خداست، بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است».

ترجمۀ پیشنهادی: «بگو: آنچه نزد خداست، از لهو و از تجارت بهتر است».

در ترجمۀ کلمه «إنَّ» که بر تأکید معنای جمله دلالت دارد، در این آیه غنازدایی کمّی صورت گرفته است. ﴿قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَی عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (جمعه: 8) بگو: «این مرگی که از آن فرار می‌کنید، سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد؛ سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است، بازگردانده می‌شوید؛ آنگاه شما را از آنچه انجام می‌دادید، خبر می‌دهد».

ترجمۀ پیشنهادی: بگو: «قطعاً این مرگی که از آن فرار می‌کنید، سرانجام حتماً آن با شما ملاقات خواهد کرد».

در آیه زیر، دوبار کلمه «مَثَل» و یک‌بار حرف «کَـ» به معنای «مانند» آورده شده است؛ اما در ترجمه فقط یک‌بار بیان شده است: ﴿مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (جمعه: 5) «کسانی که مکلّف به تورات شدند، ولی حق آن ‌را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتاب‌هایی حمل می‌کند (آن را بر دوش می‌کشد، اما چیزی از آن نمی‌فهمد). گروهی که آیات خدا را انکار کردند، مثال بدی دارند و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند».

ترجمۀ پیشنهادی: مَثَل کسانی که مکلّف به تورات شدند، ولی حق آن ‌را ادا نکردند، مانند مَثَل الاغی است که کتاب‌هایی حمل می‌کند.

ضمیر «ه» در کلمه «یؤتیه» ترجمه نشده است: ﴿ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (جمعه:4) «این فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است».

ترجمۀ پیشنهادی: این فضل خداست که به هر کس بخواهد آن را می‌بخشد.

 

5-7. تخریب ضرب آهنگ

برمن معتقد است رمان و مقالات ادبى نیز به نوعى، همانند شعر، داراى ضرب آهنگ است. او در این خصوص بیشترین توجه را به نشانه‌گذارى معطوف مى‌دارد و معتقد است نادیده‌گرفتن نشانه‌گذارى باعث تغییر در ضرب آهنگ و تحریف متن مى‌شود (مهدی‌پور، 1389، ص61). اگرچه در آیات قرآن علائم سجاوندی وجود ندارد، با توجه به مفاهیم جملات می‌توان همسو با ضرب آهنگ آیات از ویرگول، نقطه، نقل قول و ... استفاده کرد؛ کاری که مترجم به‌خوبی آن را انجام داده است:

﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَهِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (جمعه: 11) «هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند، پراکنده می‌شوند و به سوی آن می‌روند و تو را ایستاده به حال خود رها می‌کنند؛ بگو: «آنچه نزد خداست، بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است». در ترجمۀ آیه فوق، خطاب خداوند به پیامبر، داخل گیومه قرار گرفته و بعد از علامت نقل‌قول آمده است. همین‌طور قبل از مقطع آخر آیه یعنی «و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است»، کاما قرار داده است.

 

جدول موارد تحریف آیات سوره جمعه، در هفت مؤلّفه از سیستم تحریف متن برمن

مولّفه آیه

عقلایی سازی

شفاف سازی

اطناب کلام

تفاخر گرایی

غنازدایی کیفی

غنازدایی کمّی

تخریب ضرب آهنگ

1

*

 

*

 

 

 

*

2

*

*

 

 

 

 

 

3

*

 

 

 

 

 

 

4

*

*

 

 

 

*

 

5

*

 

*

*

*

*

 

6

*

 

*

*

 

 

 

7

*

 

 

 

 

 

 

8

*

 

 

 

 

*

 

9

*

 

 

 

 

 

 

10

*

 

*

 

 

 

 

11

*

*

 

 

*

*

 

 

  1. نتیجه‌گیری

ترجمۀ قرآن آیت‌الله مکارم شیرازی، به دلیل وجود تفاوت‌های زبانی میان دو زبان عربی و فارسی و به تبع آن، به دلیل تفاوت جایگاه اجزای جمله در عربی و فارسی، به‌ناچار در تمام آیات سوره جمعه، دچار عقلایی‌سازی شده است. بعد از عقلایی‌سازی، بیشترین موارد تحریف در مؤلفۀ غنازدایی کمّی است. مترجم به دلیل جلوگیری از تکرار، در ترجمۀ بعضی آیات، از ترجمۀ کلمات مشابه و تکراری خودداری کرده است. قرآن کتابی است که در بیشتر آیات، مطالب را مختصر و مفید بیان کرده است؛ ازاین‌رو، خواننده در بعضی مواقع به توضیح نیاز دارد. مترجم نیز با توجه به این نیاز، در بعضی از موارد، دچار شفاف‌سازی و گاهی اطناب شده است؛ البته ایشان با قراردادن مطالب توضیحی در کمانک، شرط وفاداری به متن مبدأ را در ترجمه حفظ کرده است. مترجم در بیشتر موارد تلاش کرده است در ترجمه، مفاهیم موجود در آیه را به‌طور کامل و بدون کم و زیاد بیاورد؛ با این حال، به‌ندرت در ترجمۀ ایشان غنازدایی کیفی مشاهده می‌شود. به نظر می‌رسد در این موارد اندک نیز قصد مترجم ارائۀ ترجمۀ روان و ساده است. مترجم در بیشتر موارد از ترجمۀ کلماتی که در زبان فارسی کاربرد دارند، خودداری کرده است؛ در حالی که می‌توانست به زبان فارسی ترجمه کند؛ اما ایشان تعصب قوم‌گرایانه برای استفاده از زبان مقصد ندارد. ترجمۀ ایشان از تفاخرگرایی و تخریب ضرب آهنگ کلام مصون بوده است.

 

قرآن کریم.
ابن‌منظور، محمد بن مکرم. (1414ق). لسان العرب. محقق: جمال‌الدین میردامادی. ج7. بیروت: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع.
احمدی، محمدرحیم. (1392ش). آنتوان برمن و نظریۀ «گرایش‌های ریخت‌شکنانه»؛ معرفی و بررسی قابلیت کاربرد آن در نقد ترجمه». نقد زبان و ادبیات خارجی، 6 (10)، 19-1.
افضلی، علی. و داتوبر، مرضیه. (1398ش). ارزیابی کیفی ترجمه عربی اشعار مولانا براساس نظریۀ آنتوان برمن (مطالعه موردی: کتاب مختارات من دیوان شمس‌الدین تبریزی اثر ابراهیم الدسوقی شتا). فصلنامۀ پژوهش‌های ادبی، 61 (65)، 28-9.
التفتازانی، سعدالدین. (1376). مختصر المعانی. چاپ سوم. قم: دار الفکر.
الخطابی، عزالدین. (2010). أنطوان برمن. الترجمة و الحرف أو مقام البعد. چاپ اول. بیروت - لبنان: المنظمة العربیة للترجمة.
دلشاد، شهرام. مسبوق، سیدمهدی. و بخشش، مقصود. (1394). نقد و بررسی ترجمۀ شهیدی از نهج‌البلاغه براساس نظریۀ گرایش‌های ریخت‌شکنانۀ آنتوان برمن. مطالعات ترجمه قرآن و حدیث، 2 (4)، 120-99.
رحیمی خویگانی، محمد. (1397). گرایش‌های ریخت‌شکنانه در ترجمۀ داریوش شاهین از نامه سی‌ویکم نهج‌البلاغه با تکیه بر نظریۀ آنتوان برمن». مطالعات ترجمه قرآن و حدیث، 5 (10)، 85-47.
رضایی اصفهانی، محمدعلی. (1391ش). آشنایی با اصول و روش‌های ترجمه قرآن (خلاصه کتاب منطق ترجمه قرآن). قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله).
الشرتونی، رشید. (1391ش). مبادی العربیة فی الصرف و النحو. ج4. چاپ شانزدهم. تهران: انتشارات اساطیر.
صفوی، محمدرضا. (1391ش). نقدآموزی ترجمه‌های قرآن. قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(عج) مرکز تخصصی مهدویت.
فرهادی، محمد. میرزایی الحسینی، سیدمحمود. و نظری، علی. (1396). نقد و بررسی اطناب و توضیح در ترجمۀ صحیفه سجادیه براساس نظریۀ آنتوان برمن (مطالعه موردی: ترجمه انصاریان). پژوهش‌های ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 7 (17)، 53-31.
مسبوق، مهدی. و گلزار خجسته، ابوذر. (1396). واکاوی ترجمۀ پورعبادی از حکمت‌های رضوی براساس سیستم تحریف متن آنتوان برمن. فرهنگ رضوی، 5 (19)، 121-105.
مکارم شیرازی، ناصر. (1380ش). ترجمۀ قرآن کریم - مکارم شیرازی. تحقیق و تصحیح: هیئت علمی دار القرآن الکریم دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی محمدرضا انصاری و دیگران. تهران: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.
............................ (1373ش). پیرامون ترجمۀ قرآن. بینات، 1 (1)، 142-140.
مهدی‌پور، فاطمه. (1389ش). نظری بر روند پیدایش نظریه‌های ترجمه و بررسی سیستم تحریف متن ازنظر آنتوان برمن. کتاب ماه ادبیات، 41 (155)، 63-57.
النحاس، ابوجعفر احمد بن محمد بن اسماعیل. (2008م). إعراب القرآن. محقق: الشیخ خالد العلی. چاپ دوم. بیروت: دار المعرفه.
نیازی، شهریار. و هاشمی، انسیه‌سادات. (1398ش). بررسی چگونگی کارآمدی مؤلفۀ «شفاف‌سازی» الگوی برمن در ارزیابی ترجمۀ قرآن: موردپژوهی ترجمۀ رضایی اصفهانی. مطالعات زبان و ترجمه، 52 (4)، 193-161.