The Morphology of Surah Al-Mubarakah al-Fath in the light of Semitic Rhetoric with the Focus on Quranic Division into 555 Thematic Units (Rouku'at)

Document Type : Research Article

Authors

1 Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology, Meybod University, Meybod, Iran

2 MA Graduate, Meybod University, Meybod, Iran

Abstract

The structure of  verses in Suras of the Qur'an has always been a concern for Quranic scholars. This issue has been distorted from a theological point of view with confiscatory-ijtihad interpretations and historically with the meanings of originality (protection) and from an aesthetic point of view with the interpretation of the appropriateness/disproportion of verses. In the last decade, this issue has been pursued with the approach of textual studies. In the meantime, one of the achievements of historical textual studies is the Semitic rhetoric, which is an ancient style of writing texts based on symmetry. According to the Semitic rhetoric, texts are based on a complex set of symmetries at different levels of the text. This type of study began with the study of the Testaments and was confirmed by the study of cultural anthropology. In the next step, this model was considered as a style of writing Quranic verses. The present study has tested this pattern in Surah Fatah. To determine the parts of the text of this surah, the pattern of division of Qur’anic Rokuat was used, according to which the beginning and end of the Rokuat of this surah are verses: 1-10; 11-17; 18-26; 27-29. Findings show that the structure of the Surah Al-Fath, according to the semitic rhetoric, is mirror composition.The results of this study can be considered as creating a suitable ground for better understanding of the sura, better understanding of the textual structure of the Qur'anic suras, as well as showing the capacity of Quranic Rouku'at division in better understanding and more accurate understanding of the structure of the Holy Qur’an.

Keywords


Article Title [Persian]

ساختارشناسی سوره مبارکه فتح در پرتو بلاغت سامی با تأکید بر تقسیم قرآن به 555 واحد موضوعی (رکوعات)

Authors [Persian]

  • احمد زارع زردینی 1
  • کمال صحرایی اردکانی 1
  • صدیقه جنتی فیروزآبادی 2
1 استادیار گروه علوم قرآن و حدیث ، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران
2 دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران
Abstract [Persian]

ساختار چینش آیات در سوره‌های قرآن، از دغدغه‌های قرآن شناسان بوده است. این مسئله در نگاه کلامی با تعابیر توقیفی - اجتهادی و ازنظر تاریخی با تعابیر اصالت (صیانت) - تحریف و از نگاه زیبایی شناسی به تعبیر تناسب / عدم تناسب آیات بررسی شده است. در دهه اخیر، این مسئله با رویکرد مطالعات متن‌شناسی دنبال شده است. در این میان، یکی از دست‌آوردهای مطالعات متن‌شناسی تاریخی، بلاغت سامی است که سبک کهن در تألیف متون بر پایۀ تقارن است. مطابق بلاغت سامی، متون براساس مجموعه‌ای پیچیده از تقارن‌ها در سطوح مختلف متن بنا شده‌اند. این مطالعات در آغاز با مطالعات عهدین، شروع و با مطالعات انسانشناسی فرهنگی تأیید شد. در گام بعد، به این الگو به‌عنوان سبک تألیف آیات قرآن توجه شده است. هدف نوشتۀ حاضر، آزمون این الگو در سوره مبارکه فتح با روش تحلیل بلاغی است. برای تعیین بخش‌های متن این سوره از الگوی تقسیم‌بندی رکوعات قرآنی استفاده شد که بر اساس آن، محدودۀ ابتدا و انتهای رکوعات این سوره عبارت‌اند از آیات: 1-10؛ 11-17؛ 18-26؛ 27-29. یافته‌ها نشان می‌دهند ساختار بیان مطالب در سوره مبارکه فتح به این صورت است که ابتدا عناوین موضوعات سوره در رکوع اول به‌صورت مختصر بیان می‌شوند: بشارت و امتنان فتح مبین به پیامبر(ص) و مواهب اعطایی به پیامبر(ص) در سایۀ فتح مبین، آثار فتح مبین برای مؤمنان بیعت‌کننده با پیامبر(ص)، پیامدهای فتح مبین برای دشمنان پیامبر اکرم(ص)؛ سپس به‌ترتیب معکوس، این عناوین در سه رکوع بعدی توضیح داده می‌شوند. از نتایج این پژوهش، ایجاد زمینۀ مناسب برای فهم بهتر سوره، شناخت و تبیین بهتر ساختار متنی سوره‌های قرآن کریم و نیز نشان‌دادن ظرفیت رکوعات قرآنی در فهم بهتر و شناخت دقیقتر ساختار بیانی قرآن کریم‌اند.

Keywords [Persian]

  • سوره مبارکه فتح
  • بلاغت سامی
  • رکوعات قرآن
  • نظم متقارن
  • نظم معکوس

طرح مسئله

یکی از مسائل مهم در شناخت قرآن کریم، مسئلۀ چینش آیات در سوره‌ها و چینش سوره‌ها در قرآن کریم است. این مسئله گاه با عنوان تناسب آیات و تناسب سور خود را نشان می‌دهد که همواره موافقان و مخالفانی نیز داشته است. این مباحث در گذشته، بیشتر در وادی علوم قرآنی مطرح بوده است. امروزه به دلیل تحول به‌وجودآمده در مطالعات مربوط به متن، یک‌بار دیگر لازم است آن مسائل با روش‌های جدید متن‌پژوهی بازبینی و بازاندیشی شوند. این روش‌های حل مسئله، الگویی تلفیقی از مباحث قدیم و جدید در این باره است؛ تا ارزش اعتبار دست‌آوردهای پیشینیان در علوم قرآن بازنمایی شود و نیز این دست‌آوردها با زبان و بیان امروزی تبیین شوند. پژوهش حاضر کوشیده است از تلفیق یکی از دست‌آوردهای قرآن ‌پژوهی متقدمان و یکی از دست‌آوردهای متن‌پژوهی متأخران در راستای ارائۀ یک راه‌حل جدید برای مسئلۀ تناسب آیات قرآن کریم بهره ببرد؛ یعنی تلفیق موضوع رکوعات قرآنی به‌عنوان یکی از دست‌آوردهای قرآن شناسی پیشینیان و مباحث بلاغت سامی یا تحلیل بلاغی در مطالعات متن‌شناسی معاصر. بر اساس این، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا به ساختار حاکم بر چینش آیات در سوره مبارکه فتح پرداخته شود؛ بنابراین، برای نخستین و مهم‌ترین گام در کاربست نظریۀ بلاغت سامی، یعنی تقسیم‌بندی متن به اجزا از الگوی رکوعات قرآنی استفاده شده است. سپس برای نشان‌دادن الگوی حاکم بر چینش آیات در رکوعات سوره و چینش رکوعات در سوره از الگوی بلاغت سامی استفاده شده است.

 

1. پیشینه

دربارۀ بررسی ابعاد مختلف سوره مبارکه فتح، علاوه برآنچه مفسران در تفاسیر جامع یا تک‌نگار خود در ذیل آیات این سوره آورده‌اند، آثار دیگری نیز در قالب مقاله یافت می‌شود که گاه به‌صورت تحلیلی ذیل یکی از آیات این سوره مانند آیه 16 این سوره معروف به آیه مخلفین (دژآبادی، 1391) و نیز آیه 29 سوره فتح (اشرفی و دیگران، 1396) نگارش شده است. محمد خامه‌گر در مقاله‌ای به کشف استدلالی ترتیب نزول سوره فتح با روش روایی اجتهادی پرداخته است (خامه‌گر، 1395). در میان پایان‌نامه‌ها می‌توان به «ساختارشناسی سوره فتح» اشاره کرد که نویسنده پس از بررسی‌های نحوی – بلاغی در سوره به ارائۀ دسته بندی‌های مفسرین از آیات این سوره پرداخته و درنهایت پیشنهاد خود را نیز معرفی کرده است (جمالی‌فر، 1397). در پایان‌نامه‌ای دیگر به تأثیر معناشناسی واژگان کلیدی سوره فتح بر تفسیر آن پرداخته شده است (ملکی، 1395)؛ بنابراین، دربارۀ این سوره با رویکرد بررسی رکوعی و بلاغت سامی پژوهشی در دست نیست. در ادامه، سایر ابعاد پیشینه بررسی می‌شود.

 

1-1. قرآن کریم و بلاغت سامی (نظم متقارن)

1-1-1. بلاغت سامی (نظم متقارن)

جریانی که از آن در کتب و مقالات و نگاشته‌های مختلف فارسی با عناوینی همچون «نظم متقارن»، «بلاغت سامی»[1]، «تحلیل بلاغی» و «نظم معکوس» از آن یاد می‌شود. نظریۀ بلاغت سامی ریشه در مطالعات کتاب مقدس دارد و خاستگاه آن به حدود دویست و پنجاه سال پیش باز می‌گردد. شبیه‌ترین مباحث بلاغیان پیشین به مباحث امروزین بلاغت سامی، اصطلاحاتی همچون «لف و نشر»، «مفصل مرتب»، «تبیین و تفسیر» و «صنعت قلب» است (برای آشنایی بیشتر رک: ونزبرو، 1391، ص 11-55). کاربست این نظریه که با «تحلیل بلاغی»[2] از آن یاد می‌شود، تبیین نظم متون را بر عهده دارد (مینت، 2004، ص 8). تحلیل بلاغی مبتنی بر اصل بنیادین تقارن به تبیین تألیف متن و تعیین ساختار آن می‌پردازد. برای تعیین تقارن‌های موجود در کلام، باید روابط موجود بین عناصر سازندۀ متن را شناخت. این روابط به دو نوع منحصر می‌شوند: الف) تطابق یا همخوانی و ب) تعارض یا ناهمخوانی. این تطابق‌ها و تعارض‌ها بی آنکه تفکیک نظام‌مند و دقیقی میان عوامل، شاخص‌ها و نشانگر‌های آنها صورت گرفته باشد، هر یک از چهار جنبۀ واژگانی، صرفی، نحوی و گفتاری بررسی شده‌اند. مهم‌ترین این شاخص‌ها و نشانگرهای تألیفی عبارت‌اند از: تناظرهای واژگانی در یک رابطۀ متناظر از گونۀ این‌همانی، تکرار عین واژه، ترادف در مفهوم وسیع واژگان هم‌معنا، تضاد، هم‌نامی، هم‌آوایی یا شبه‌آوایی، هم‌ریشگی و ساختار دستوری یکسان (مینت، 2004، ص 84-90). تحلیل بلاغی با تشخیص روابط موجود میان عناصر سازندۀ متن، علاوه بر اثبات پیوستگی کلام، اساساً به دنبال تعیین اشکال گوناگون تقارن است. این تقارن‌ها ساختمان متن را می‌سازند. سه نوع تقارن یا سه شکل تألیف وجود دارد: 1) توازی یا ساختار متوازی[3]: وقتی واحدهای یک متن به همان ترتیب نخست بازظهور یابند ABC/A’B’C’))؛ 2) ترکیب دایره‌ای یا حلقوی[4]: وقتی واحدهای یک متن به‌صورت دایرۀ متحدالمرکز مرتب می‌شوند (’ABC/x/C’B’A) (البته گاهی به صورت سادهA/x/A’ )؛ 3) نظم آینه‌ای یا معکوس[5]: وقتی عنصر مرکزی وجود ندارد (’ABC/C’B’A) Michel Cuypers , 2011)؛ مینت، 2004، ص91-93). این اشکال می‌تواند معادل لف و نشر مرتب و مشوش (معکوس) در بلاغت کلاسیک عربی ارزیابی شود؛ برای نمونه، آنچنان که لف و نشر معکوس، نظم ضربدری ساختار متن را در سطح یک جمله نشان می‌دهد، نظم معکوس همین ساختار متقارن را در سطوح کلان‌تر یک متن، برای مثال، کل یک سوره به نمایش می‌گذارد. بلاغت سامی به ساختار کلّی یک متن می‌پردازد؛ برخلاف بلاغت یونانی که متکی بر منطق خطی متن است. در بلاغت سامی بلاغت، فنّ تألیف کلام است، نه صرفاً فنّ تزیین آن. به عبارت دیگر، همان‌طور که علم نحو به ترکیب و تألیف یک جمله می‌پردازد، این نوع از بلاغت به نحوۀ ترکیب و تألیف کل یک متن اهتمام دارد. در این اندیشه، ساختار، آبستن معناست و کشف ساختار متن، فهم دقیق آن را به ارمغان می‌آورد؛ بنابراین، غایت تحلیل بلاغی، تفسیر درست متن است و با فراهم‌آوردن سیاقی به بزرگی کل یک متن، راه را بر تفاسیر دل‌بخواهی از اجزای متن می‌بندد. مطابق نظریۀ بلاغت سامی، تکرارْ مهم‌ترین شاخص در متون سامی است که کارکرد آن تأکید و تشدید یک مطلب است (مینت، 2004، ص118). در فرآیند تحلیل بلاغی، هدفْ تفسیر متن است. کشف ساختار متن و تقارن‌های موجود در آن، نقش کلیدی در تفسیر متن دارد. با تعیین ساختار متن، وزن و درجۀ اعتبار آیات در افادۀ معنای آن مشخص می‌شود. در ساختار حلقوی، آیات مرکزی نسبت به آیات پیرامونی خود جایگاه بلاغی مهم‌تری دارند. این اعتبار مضاعف که حاصل موقعیت آیات در ساختار متن است، تأثیر تعیین‌کنندۀ آیات مرکزی را در تفسیر متن آشکار می‌سازد. تکرار عامل دیگری است که روش تحلیل بلاغی برای تعبیر و تفسیر متن از آن بهره می‌برد. تکرار یک مضمون و بازگشت به آن، تأکیدی بر اهمیت و اعتبار آن مضمون است؛ بنابراین، تکرارهای لفظی متن بی هدف نیستند؛ بلکه به‌مثابۀ شاخصی برای تعیین مهم‌ترین معانی منظور متکلم عمل می‌کنند (شاکر، 1394، ص 26). با نظر به آنچه بیان شد اندیشۀ نظم متقارن نشان می‌دهد هر آیه درست همانجایی از متن که باید، قرار گرفته است و تکرارهای متن علاوه بر عامل انسجام‌بخش متن، کارکرد تفسیری نیز دارند (برای آشنایی بیشتر نک:Raymond F. (2014), Michel Cuypers (2010), Iqbal،Muhammad Omar (2013), Douglas, Mary (2010))

 

1-1-2. نمونه‌های قرآنی در مطالعات بلاغت سامی

چنین به نظر می‌رسد که تئوری نظم متقارن، در سطح چینش واژگان در آیات، در سطح چینش آیات در مجموعه آیات (سیاق‌ها) و نیز در سطح چینش سیاق‌ها در سوره‌های قرآن ردیاب‌پذیر است؛ برای نمونه، در آیه زیر یعنی آیه اول سوره مبارکه منافقون، ترتیب چینش واژگان در آیات با نظم معکوس همراه است.

 إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ

ترتیب چینش کلمات تا اواسط آیه عبارت‌اند از: منافقون ... نشهد ... رسول ... الله... (A.B.C.D). در ادامۀ آیه، ترتیب چینش کلمات روند معکوس دارد؛ یعنی الله ... رسول ... یشهد ... منافقون (D.C.B.A). به عبارت دیگر، الگوی حاکم بر چینش واژگان در کل این آیه (A.B.C.D/D.C.B.A) است.

برخی از پژوهشگران چنین نظمی را در آیۀالکرسی (آیه 255 بقره، دارای یازده عبارت "فراز") نیز ارائه کرده‌اند.

اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ وَ لا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ.

در این آیۀ شریفه نیز تکرار و تقارن به‌کاررفته، هم از نوع ریشۀ مشترک و هم از نوع هم‌آوایی و ... است و در یک الگوی نظم دایره‌ای بیان شده است. این تقارن‌ها عبارت‌اند از: هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ با هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ؛ لا تَأْخُذُهُ با لا یَئوودُهُ؛ السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ با السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ؛ إِلا بِإِذْنِهِ با إِلا بِمَا شَاءَ. جمله «یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ» در نقطه کانونی قرار گرفته و الگوی آینه‌ای را آفریده است (A.B.C/*/C.B.A).

 

1-2. رکوعات قرآن

«رکوعات قرآنی» یکی از تقسیمات قرآن کریم است. این الگو قرآن را به 555 واحد موضوعی[6] تقسیم می‌کند که با علامت «ع» در مصاحف قرآنی تعیین شده‌اند. بر اساس این، سورۀ فاتحۀالکتاب و سوره‌های عبس تا آخر مصحف شریف «تک‌واحدی»‌اند و بقیۀ سوره‌ها متشکل از دو تا چهل واحد موضوعی‌اند. قدما برای مسئلۀ حفظ و ثبت رکوعات قرآنی در مصاحف اهمیت ویژه‌ای قائل بوده‌اند و علامت رکوع در بیشتر نسخه‌های قرآن (تا قبل از قرن اخیر) ثبت می‌شده است. دقت در ثبت و ضبط این علامت به‌ حدی بود که در بسیاری از مصحف‌ها در طلیعۀ سوره بیان می‌شد که این سوره چند رکوع دارد. در متن سوره نیز جایگاه یکایک آنها نسبت به تعداد کل رکوعات سوره، مشخص و با درج علایم و شماره‌هایی معیّن می‌شد (برای اطلاعات بیشتر نک: لسانی فشارکی، 1395، صص 88-91؛ مرادی زنجانی، 1385، ص 58).

 رکوعات قرآنی، بخشی و گروهی از آیات‌اند که در یک موضوع آمده‌اند و اتحاد مضمونی دارند که با شروع آن موضوع، رکوع آغاز می‌شود و با تغییر و تحول کلام به موضوعی دیگر ختم می‌شود (یوسف حریری، 1378، ص 138؛ مدیر شانه‌چی، 1362، ص 130) و برخلاف جزءها و حزب‌ها در قرآن که ‌بطور مساوی تقسیم ‌شده‌اند، شمار آیات مندرج در هر رکوع، متفاوت است. رکوعات همان واحدهای موضوعی درون‌سوره‌های قرآن است. رکوعات قرآنی درصدد مطرح‌کردن روش خوانش و چگونگی فهم و ارتباط موضوعی آیات قرآن است. واحدهای موضوعی (رکوعات) جنبۀ موضوعی دارند و هر واحد موضوعی در مقام بیان یک موضوع است و واحدهای موضوعی آغاز و انجام موضوعی دارند (مرادی زنجانی، 1385، ص 57).

درباره ارزش و اهمیت رکوعات قرآنی، تا کنون در چند زمینه بررسی‌هایی انجام‌ شده است؛ ازجمله نقش آن در حسن شروع و حسن ختام قرائت مجلسی قرآن (لسانی فشارکی، 1394، صص 100-101). دیگری، آسان‌سازی و تسهیل آموزش و تعلیم و تحفیظ قرآن (رجبی قدسی، 1391، صص 173-192) و نیز اهمیتی که توجه به رکوعات در تفسیر و فهم قرآن بر مبنای تهیه و تدارک سیاق آیات قرآنی دارد (مرادی زنجانی، 1385، ص 58). از دیگر بررسی‌ها در این زمینه، دو مقاله، یکی در باب ساختار چینش آیات در رکوعات قرآن و دیگری نقش رکوعات در ترسیم نظم سوره‌های قرآن هستند (برای اطلاعات کتابشناسی نک: زارع زردینی، 1398؛ همان، 1395). دربارۀ ابعاد مختلف رکوعات، پژوهش‌های اندکی در دست است که برخی از این آثار عبارت‌اند از: 1- مدیرشانه‌چی، کاظم و قرآن‌های چاپی، مشکات، شماره دوم، بهار 1362، صص 151 - 152؛ 2- حسینی طهرانی، سید محمدحسین، (1416ق)، نور ملکوت قرآن، ج3، صص 308، 323 و 327، مشهد: انتشارات علامه طباطبایی؛ 3- مرادی زنجانی، حسین و لسانی فشارکی، محمدعلی، (1385ش)، روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم، بی‌جا: انتشارات قلم مهر؛ 4- لسانی فشارکی، محمدعلی و مرادی زنجانی، حسین، (1395ش)، سوره‌شناسی (روش تحقیق ساختاری در قرآن کریم)، قم: انتشارات نصایح.

اما تفسیر کابلی، تنها تفسیری است که رکوعات را به‌طور جدی و با دقت تمام ملاک تقسیم قرار داده و آیات را منطبق با تقسیمات رکوعات تفسیر کرده است. استاد محمودحسن دیوبندی از علمای هندی، این تفسیر را حدود دو قرن پیش در هفت جلد (منطبق با هفت حزب قرآن کریم[7]) به زبان اردو تدوین کرده است. این تفسیر به زبان فارسی نیز ترجمه شده که متن درسی است و چه‌بسا به دلیل همین درسی‌بودن، براساس رکوعات تنظیم شده است.

 

1-3. معرفی اجمالی سوره مبارکه فتح

سوره مبارکه فتح چهل و هشتمین سوره در مصحف شریف بعد از سوره محمد(ص) و قبل از سوره حجرات قرار گرفته است. در مصحف شریف، نخستین سوره از چهار سوره‌ای است که با «انّا» شروع‌ شده است و در سیاق امتنان بر پیامبر اکرم(ص) است. چنانکه از نامش پیداست، پیام‌آور فتح و پیروزی چشم‌گیر و قاطع بر دشمنان اسلام است (صلح حدیبیه، فتح خیبر، فتح مکه یا پیروزی به‌طور مطلق). سوره مبارکه فتح در سال ششم هجرى بعد از ماجراى صلح حدیبیّه، در مدینه نازل‌ شده است. سوره با نوید پیروزی آغاز می‌شود و بر محقق‌‌شدن خواب پیامبر(ص) دربارۀ ورود به مسجدالحرام بشارت می‌دهد. سپس به مسائل مربوط به صلح حدیبیه و بیعت رضوان می‌پردازد و از مقام پیامبر(ص) و کارشکنی‌های منافقان و بازگوکردن راه توبه‌شان سخن می‌گوید و کسانی که نمی‌توانند در جهاد شرکت کنند را معرفی می‌کند. سرانجام دربارۀ ویژگی‌های پیروان پیامبر(ص) بحث می‌کند (مکارم شیرازی، 1374، ج 22، صص 5– 7). این سوره ازنظر زمانی به زمان پس از صلح حدیبیه مربوط است. مضامین آیات آن با فصول مختلفش و نیز سایر وقایع اتفاق‌افتاده دربارۀ صلح حدیبیه، بر صلح حدیبیه منطبق است (طباطبایی، 1417، ج 18، ص 378). صلح حدیبیه از آن‌ نظر مهم است که سرآغاز فتح مکّه و پیروزى‌هاى مهم پس از آن بوده است. علاوه بر آنکه تا آن روز، مشرکان، تنها به نابودى مسلمانان می‌اندیشیدند و براى آنان جایگاهى قائل نبودند، با پذیرش صلح، درحقیقت مسلمانان را پذیرفتند که این درواقع‌ پیروزى بزرگى در صحنۀ سیاسى اجتماعى بود (قرائتی، 1390، ج9، صص 113-114).

 

2. کاربست تحلیل بلاغی (بلاغت سامی) در سوره مبارکه فتح 

با توجه به اینکه تحلیل بلاغی مبتنی بر تقسیم متن به واحدهای جزئی‌تر است و این روند حرکت از کلیت متن به سمت اجزا باید با دقت انجام شود، به‌عنوان نخستین مرحلۀ تقسیم متن که مهم‌ترین بخش نیز شامل می‌شود، از موضوع رکوعات سوره بهره گرفتیم؛ یعنی نخستین تقسیم‌بندی بر مبنای رکوعات انجام شده و همین‌طور در مباحث بعدی به بخش‌های جزئی‌تر پرداخته شده است.

 

2-1. سطح اول تحلیل متن سوره مبارکه فتح: تقسیم سوره به چهار رکوع

سوره مبارکه فتح به 4 واحد موضوعی (رکوعات) تقسیم می‌شود: واحد موضوعی اول شامل آیات 1-10، دومین واحد موضوعی شامل آیات 11-17، سومین واحد موضوعی آیات 18-26، چهارمین واحد موضوعی آیات 27-29[8] (لسانی فشارکی و مرادی زنجانی، 1385، ص 58).

 

2-2. سطح دوم تحلیل متن سوره مبارکه فتح: ساختار چینش آیات در رکوعات چهارگانه

2-2-1. الگوی چینش آیات در رکوع اول (آیات 1-10)

ساختار محتوایی رکوع اول: این رکوع شامل 10 آیه است و مباحث آن، مرتبط با خروج پیامبر(ص) از مدینه به‌ سوی مکه و منتهی‌شدن آن به صلح حدیبیه است. در نخستین آیه رکوع، خداوند فتح مبین را مطرح و بر آن تأکید کرده است و در آیات بعد امتنان خدا بر پیامبر(ص) و مؤمنان، کیفرهای حق‌ستیزی و نفاق‌گرایی و نیز وظایف پیامبر(ص) و مؤمنان مطرح شده‌اند. آیات اول این رکوع به آثار و پیامدهای صلح حدیبیه اشاره دارد؛ بدین ترتیب که آیات 1 تا 3 با توجه به ضمیر «ک» - که مخاطب پیامبر(ص) است - در بیان امتنان خدا به رسول گرامی است. آیات 4 و 5 نیز در بیان امتنان خدا به مؤمنین است: موهبت انزال سکینه و آرامش بر دل‌هایشان برای ازدیاد ایمانشان و دخول در بهشت و عفو و گذشت لغزش‌هایشان. آیه 6 در تقابل با آیات قبل به پیامدهای فتح مبین برای منافقان و دشمنان اشاره دارد؛ تهدید منافقان و مشرکان به غضب و لعنت و آتش. در ادامه، این رکوع (آیات 8-10) بیان‌کنندۀ جایگاه پیامبر(ص) و هدف ارسال آن حضرت و نیز وظایف بیعت‌کنندگان با پیامبر(ص) است که تابعی از بیان هدف ارسال آن حضرت است.

محور موضوعی رکوع اول: محور موضوعی این رکوع، تبیین هدف فتح مبین (صلح حدیبیه) است؛ بدین معنا که صلح حدیبیه فتحی روشن برای رسول خدا(ص) و مقدمۀ گسترش اسلام و افول شرک است که با عنایت الهی در انزال سکینه بر قلوب مؤمنان صورت گرفت و مؤمنان وظیفه دارند در برابر پیامبر(ص) زمینۀ پرهیز از شکستن بیعت آن حضرت به سبب صلح با مشرکان را فراهم سازند.

تحلیل بلاغی ساختار رکوع اول: ساختار بیان در این رکوع از الگوی دایره‌ای یا حلقوی تبعیت می‌کند؛ بدین صورت که آیات 1-3 که در بیان آثار فتح مبین برای پیامبر(ص) است (A) با آیه 8 که بیان‌کنندۀ وظایف پیامبر(ص) در برابر آثار فتح مبین است، متناظرند و آیات 4 و5 که در تبیین نتایج فتح مبین برای مؤمنان است (B) با آیه 9 و 10 که تبیین‌کنندۀ وظایف مؤمنان در برابر آثار فتح مبین است، تقارن دارد؛ اما در این میان، موضوع آیه 6 کاملاً متفاوت است (*) و به موضوع پیامدهای این صلح برای منافقان و مشرکان می‌پردازد. به عبارت دیگر، تکرار و تقارن در این آیات با الگوی نظم دایره‌ای یا حلقوی بیان شده است ( A.B/*/A.B). آیات 1-3 با توجه به ضمیر «ک» مخاطب پیامبر(ص) است و در بیان امتنان خداوند به فتح مبین (صلح حدیبیه) و آثار آن برای پیامبر(ص) است «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُّبِیناً (1) لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُّسْتَقِیماً (2) وَ یَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً (3)»؛ آیه 8 نیز مخاطب پیامبر(ص) است و وظایف پیامبر(ص) را بیان می‌کند «إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً (8)».

در آیات 4 و 5 آثار و برکات فتح مبین برای مؤمنان ذکر شده است «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً (4) لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فی‌ها وَیُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَکَانَ ذَلِک عِندَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً (5)»؛ بنابراین، این بخش با آیات 9 و 10 تقارن دارد که به وظایف مؤمنان در پی فتح مبین اشاره می‌کند «لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلاً (9)»‌ «إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً (10)».

آیه 6 نیز پیامدهای فتح مبین را برای دشمنان اسلام مطرح می‌کند «وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیراً (6)».

از دیگر تناسبات آوایی و مضمونی حاکم بر چینش این بخش باید به این سبک بیانی تتابع معطوفات دانست؛ بدین معنا که چندین واژه بر یکدیگر عطف شده‌اند. در آیات 2-3 برکات و آثار این فتح برای پیامبر اکرم(ص) به این شکل بیان شده است «لِیَغْفِرَ ... وَ یُتِمَّ ... وَ یَهْدِیَکَ ... وَ یَنصُرَکَ ...». برکات و آثار فتح مبین برای مؤمنان در آیات 4-5 به این شکل بیان شده است «لِیَزْدَادُوا ... لِیُدْخِل َ... وَیُکَفِّرَ ...» و آثار و پیامدهای آن برای منافقان و مشرکان در آیه 6 به این صورت آمده است «وَ یُعَذِّبَ ... وَ غَضِبَ ... وَ لَعَنَهُمْ ... وَ أَعَدَّ ...»؛ البته این سبک آوایی در آیه 8 با موضوع وظایف پیامبر اکرم(ص) در قبال فتح مبین به این صورت آمده است «إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ ... شَاهِداً ... وَ مُبَشِّراً ... وَ نَذِیراً (8)». در آیه 9 نیز با مضمون متناسب با قبلی‌ها و وظایف مؤمنان در مقابل این فتح مبین به این شکل آمده است «لِتُؤْمِنُوا ... وَتُعَزِّرُوهُ ... وَ تُوَقِّرُوهُ ... وَتُسَبِّحُوهُ ...». همچنین جمله «و لِلّه جنودُ السماوات و الارض» در قسمت پایانی آیه 4 در بیان تعلیل انزال سکینه بر قلوب مؤمنین و ازدیاد ایمانشان است و تکرار این جمله در آیه 7 در بیان تعلیل عذاب منافقین و مشرکین است.

 

2-2-2. الگوی چینش آیات در رکوع دوم (آیات 11-17)

ساختار محتوایی رکوع دوم: این رکوع شامل 7 آیه و بیان حال اعرابی است که به دلیل سوءظنشان به خداوند از همراهی با پیامبر(ص) امتناع ورزیده و از دستورش تخلف کردند. واژه‌های «سَیَقولُ» و «فَسَیَقولونَ» و «سَتُدعَونَ» از بهانه‌های متخلفین برای همراهی‌نکردن با پیامبر(ص)، پاسخ به بهانه‌های متخلفین و رسواسازی آنها، راه توبۀ آنها و ثابت‌کردن صداقتشان یعنی شرکت در نبردهای آینده خبر می‌دهد. در پایان رکوع استثناشدگان از جهاد را معرفی می‌کند. درواقع آخرین آیۀ ‌این رکوع تبصره‌ای برای دعوت به جهاد در آیه 16 است و بدین ترتیب سیر مفهومی مربوط به متخلفان از همراهی با رسول خدا (ص) پایان می‌یابد.

محور موضوعی رکوع دوم: محور موضوعی این رکوع، رسواسازی متخلفان از همراهی با پیامبر(ص) در سفر حدیبیه و فراهم‌سازی زمینۀ هدایت آنها به سمت اطاعت از خداوند و پیامبر(ص) است.

تحلیل بلاغی ساختار رکوع دوم:

در مقام ترسیم ساختار چینش آیات در کل این رکوع (آیات 11-17) باید گفت این رکوع دوبخشی است. آیات 11-14 یک بخش‌اند و آیات 15-17 بخش دیگرند؛ نشانۀ این موضوع آن است که بخش اول، یعنی آیه 11 با عبارت «سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ ... قُل ...» شروع می‌شود و آیه 15 این رکوع که آغاز بخش دوم است نیز با عبارت «سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ ... قُل ...». این نکته را نیز باید اضافه کرد که در هر آیه دست‌کم یک واژه دو بار تکرار شده است.

بخش اول شامل آیات 11-14 است و در آغاز آن، ساختار «سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ ... قُل ...» آمده است. سپس الگوی توازی در آیات این بخش شکل می‌گیرد. تقارن در آیات 11 و 14 بدین شکل است که آیه 11 بعد از مالکیت خداوند، سخن از ارادۀ الهی مبنی بر منع یا ضرر به هر کس که بخواهد، است «إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعاً» و آیه 14 بعد از مالکیت خداوند صحبت از غفران و عذاب الهی برای هر کس که بخواهد، است «یَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ». پایان آیه 11 صحبت از آگاه و خبیربودن خداوند است و پایان آیه 14 صحبت از غفاریت و رحمانیت خداوند است «فَمَن یَمْلِکُ لَکُم مِّنَ اللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعاً بَلْ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (11) وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً (14)». تقارن‌ها در این دو آیه عبارت‌اند از: ملک، اراده، اراده، کان + الله ... /ملک، مشیت، مشیت، کان + الله ... که بیان‌کنندۀ الگوی توازی است (A.B.C.D.E/ A.B.C.D.E).

بخش دوم این رکوع نیز شامل آیات 15-17 است که دربردارندۀ الگوی توازی است. آیه 15 به ساختار «سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ ... قُل ...» است و آیه 16 راه توبۀ منافقان را شرکت در نبردهای آینده دانسته است. در پایان آیه، بحث اطاعت از خدا و پاداش نیکوی آن نیز سرپیچی از فرمان خدا و عذاب الیم مطرح شده که همین مطلب در پایان آیه 17 بعد از تبصرۀ جهاد تکرار شده است «قُل لِّلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِن تُطِیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَإِن تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّیْتُم مِّن قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً (16) لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَن یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذَاباً أَلِیماً (17)». تکرار و تقارن به‌کاررفته، هم از نوع ریشۀ مشترک و هم از نوع هم‌آوایی و ... است که با همان ترتیب بیان شده و بیان‌کنندۀ الگوی توازی است. این تقارن‌ها عبارت‌انداز: فَإِن تُطِیعُوا با وَمَن یُطِعِ ...، اللَّهُ با اللَّهُ ...، أَجْراً حَسَناً با یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی ...، وَإِن تَتَوَلَّوْا با وَمَن یَتَوَلَّ ...، یُعَذِّبْکُمْ با یُعَذِّبْهُ ...، و عَذَاباً أَلِیماً با عَذَاباً أَلِیماً ...؛ به عبارت دیگر، الگوی حاکم بر چینش واژگان در این دو آیه (A.B.C.D.E.F/A.B.C.D.E.F) است.

 

2-2-3. الگوی چینش آیات در رکوع سوم (آیات 18-26)

ساختار محتوایی رکوع سوم: این رکوع شامل 9 آیه و نقطۀ مقابل رکوع قبل است و در بیان پاداش مؤمنانی است که پیامبر(ص) را در صلح حدیبیه یاری کردند و به فضل و پاداش خداوند در برابر اقدام آنها و بشارت‌های آتی به آنها پرداخته است. آیات این رکوع در دو بخش درخور بررسی است: بخش اول (آیات 18-21) شروع آیات این رکوع با آیه بیعت (بیعت رضوان) است و سخن از پاداش مؤمنان شرکت‌کننده در حدیبیه است؛ همان‌ها که با پیامبر(ص) بیعت بستند تا ایشان را یاری کنند. آیه 18 در بیان پاداش معنوی شرکت‌کنندگان در بیعت رضوان و آیات 19-21 در بیان پاداش مادی آنها (کسب غنائم فراوان پس از صلح حدیبیه) است. بخش دوم (آیات 22- 26) علت وقوع صلح حدیبیه و جنگ‌نکردن را حفظ جان مؤمنان ناشناختۀ مقیم مکه مطرح می‌کند.

محور موضوعی رکوع سوم: این رکوع، اعلان رضایت الهی از مؤمنان بیعت‌کننده با رسول خدا(ص) و بیان فلسفۀ منع از جنگ است که در آیات دو بخش این رکوع مشهود است و به لحاظ مفهومی هر دو بخش به تقویت جبهۀ ایمان و حفظ اتحاد مؤمنان اشاره دارد.

تحلیل بلاغی ساختار رکوع سوم: سبک بیانی این رکوع نیز چنین است که در هر آیه، دست‌کم یک واژه دو بار تکرار شده است و به نظر می‌رسد آیات دوبه‌دو با هم تقارن دارند. آیه 18 به علم خداوند بر آنچه در قلوب مؤمنین است و انزال سکینه بر قلوب آنها اشاره دارد. این مطلب در آیه 26 بدین‌گونه تکرار شده است: حمیت جاهلی در قلوب کافران و نقطۀ مقابل آن، یعنی انزال سکینه بر قلوب پیامبر(ص) و مؤمنین و علم خداوند به همه‌چیز. در این آیه، علم خداوند به همه‌چیز عکس آیه 18 بعد از انزال سکینه بیان شده است؛ بنابراین، الگوی نظم از نوع نظم معکوس (A.B/B.A) است. همچنین، تکرار کلمات «الْمُؤْمِنِینَ، فَعَلِمَ، فِی قُلُوبِهِمْ، فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ» در آیه 26 به‌طور نامنظم بیان‌کنندۀ الگوی نظم مشوّش است (A.B.C.D/C.D.A.B)؛ «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً (18) إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً (26)».

ساختار تقارن در آیات 19 و20 و 21 با تکرار بحث غنائم و فتوحات مشهود است. ترتیب چینش کلمات در آیه 19 عبارت‌اند از مغانم ... کثیره ... یأخذونها ... (A.B.C) که به همین ترتیب در آیه 20 تکرار شده‌اند؛ یعنی مغانم ... کثیره ... تأخذونها ... (A.B.C). به عبارت دیگر، الگوی حاکم بر چینش واژگان در این دو آیه، الگوی توازی (A.B.C/A.B.C) است. «وَمَغَانِمَ کَثِیرَةً یَأْخُذُونَهَا وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً (19) وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هَذِهِ وَکَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنکُمْ وَلِتَکُونَ آیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ وَیَهْدِیَکُمْ صِرَاطاً مُّسْتَقِیماً (20)».

ترتیب چینش واژگان در آیه 21 و ساختار تقابلی قدرت خداوند بر همه‌چیز و ناتوانی انسان‌ها در این آیه با نظم معکوس همراه است «وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً (21)». ترتیب چینش کلمات تا اواسط آیه عبارت‌اند از لم تقدروا ... الله (A.B). در ادامۀ آیه، ترتیب چینش کلمات، روند معکوس دارد؛ یعنی الله ... قدیراً (B.A). به عبارت دیگر، الگوی حاکم بر چینش واژگان در کل این آیه (A.B/B.A) است.

آیه 24 توضیح عبارت «وَکَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنکُمْ» در آیه 20 است و تقارن دو آیه را نشان می‌دهد «وَهُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَکَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیراً (24)» .

 ساختار تقابلی دو گروه مؤمن و کافر در آیات 22 و 23 بدین شکل تقارن یافته است: آیه 22 به نیافتن ولی و یاور برای کافران در صورت جنگ با مؤمنان در سرزمین حدیبیه اشاره دارد و آیه 23 نیز به تغییرنیافتن سنت الهی مبنی بر یاری مؤمنان اشاره دارد «وَلَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیّاً وَلَا نَصِیراً (22) سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً (23)‌».

تقارن در آیه 24 و ابتدای آیه 25 نیز بدین‌گونه است که آیه 24 با ضمیر «هو» و آیه 25 با ضمیر «هم» ساختار تقابلی افعال خداوند و کافران در برابر مؤمنان را بیان می‌کند «وَهُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَکَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیراً (24) هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمسجدالحرام وَالْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَن یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً (25)».

در آیه 25 و 26 نیز همین ساختار تقابلی یعنی اقدامات کفار و صفت حمیت جاهلی آنها و دچار عذاب دردناک شدن در صورت جدایی از مؤمنان و درمقابل، یاری‌رساندن خداوند به مؤمنان برای تقویت جبهۀ ایمان و انزال سکینه و ملزم‌شدن آنها به تقوا تکرار شده است «هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمسجدالحرام وَالْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَن یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً (25) إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً (26)».

تکرار و تقارن در آیات 18 و 20 و 24 و 26، هم از نوع ریشۀ مشترک و هم از نوع هم‌آوایی و ... است و در یک الگوی نظم دایره‌ای بیان شده است. تکرار واژه‌های «الْمُؤْمِنِینَ»، «فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ» و «کَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ» به شکل معکوس و با حد فاصل موضوع دیگر بیان‌کنندۀ این الگو از نظم متقارن در این آیات است (A.B.C/x/C.B.A).

 

2-2-4. الگوی چینش آیات در رکوع چهارم (آیات 27-29)

ساختار محتوایی رکوع چهارم: این رکوع شامل 3 آیه است و درواقع ثمره و نتیجۀ صلح حدیبیه و اطاعت و بیعت با پیامبر(ص) را مطرح می‌کند. آخرین رکوع از سوره مبارکه فتح در بیان تحقق رویای پیامبر(ص) مبنی بر صلح حدیبیه و انجام مراسم حج بدون ترس و وحشت در سال بعد و نیز تحقق فتح مکه در سال هشتم هجری و پیروزی قاطع و چشمگیر مسلمانان و غلبۀ دین حق اسلام بر همۀ ادیان[9] با رسالت جهانی حضرت محمد(ص) و توصیف پیامبر(ص) و یارانش و پاداش آنها است. بدین ترتیب نتیجۀ سوره در این رکوع این‌گونه بیان می‌شود که خداوند، مسلمانان را به‌تدریج از فتوح ظاهری و نزدیک، به فتح کلی و غلبۀ نهایی دین حق پیامبرش به‌‌عنوان ارادۀ قطعی الهی بشارت می‌دهد.

محور موضوعی رکوع چهارم: محور موضوعی این رکوع، تحقق رویای پیامبر(ص)، غلبۀ اسلام بر همۀ ادیان و رسالت جهانی پیامبر(ص) با یاری و مصاحبت مؤمنان خالص و راستین و معتمد به آن حضرت دانست. طرح این موضوعات، همگی در راستای بیان علت وقوع صلح حدیبیه و نتایج آن است.

تحلیل بلاغی ساختار رکوع چهارم: سبک بیانی این رکوع نیز چنین است که در هر آیه، دست‌کم یک واژه دو بار تکرار شده است. در هر سه آیه از این رکوع با محوریت بحث پیامبر(ص) واژۀ رسول تکرار شده است. آیه 27 در بیان تحقق رویای پیامبر(ص) مبنی بر ورود به مسجدالحرام با امنیت در سال بعد و فتح مکه است «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِکَ فَتْحاً قَرِیباً (27)».

آیه 28 غلبه دین اسلام بر همۀ ادیان و رسالت جهانی پیامبر(ص) را مطرح کرده است «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً (28)».

آیه 29 نیز پیامبر(ص) با عنوان «محمد رسول‌الله» توصیف شده و در ادامه، ویژگی‌های مؤمنان معتقد به پیامبر(ص) در راستای تثبیت زمینۀ اعتماد آنها به پیامبر(ص) برای همراهی با ایشان برای گسترش هرچه بیشتر دین اسلام بیان‌ شده است «مُّحَمَّدٌ رسول‌الله وَالَّذِینَ مَعَهُ ...».

تقارن در آیات 27 و 28 از نوع الگوی توازی است؛ «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ ...(27)، هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ ... (28)». تقارن‌ها در این دو آیه عبارت‌اند از: ضمیر «هو» ابتدای آیه 28 و تکرار واژه «الله» در آیه 27. همچنین، کلمات «رسوله» و «الحق» عیناً در آیه 28 و با همان ترتیب اول تکرار شده‌اند (A.B.C/A.B.C).

ضمایر در آیه 27 در واژه‌های «لَتَدْخُلُنَّ»، «آمِنِینَ»، «مُحَلِّقِینَ»، «رُؤُوسَکُم»، «مُقَصِّرِینَ»، «لَا تَخَافُونَ»، «لَمْ تَعْلَمُوا» به همراهان و یاران پیامبر(ص) بر می‌گردد که در آیه 29 با واژه «الَّذِینَ» در عبارت «وَالَّذِینَ مَعَهُ ...» تکرار شده است. با این بیان، همچنین تکرار واژه «رسول» در این دو آیه، تقارن در آیات 27 و 29 از نوع الگوی توازی (A.B/A.B) است؛ «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا ... (27)، مُّحَمَّدٌ رسول‌الله وَالَّذِینَ مَعَهُ ... (29)».

 

2-3. سطح سوم تحلیل متن سوره مبارکه فتح: ساختار چینش رکوعات چهارگانه در سوره مبارکه فتح

به‌صورت مختصر، الگوی حاکم بر چینش آیات در سوره به این صورت تببین می‌شود. این سوره همان‌گونه که پیش‌تر گذشت دارای 4 واحد موضوعی (رکوع) است. در رکوع اول این سوره، سه موضوع دربارۀ فتح مبین به‌صورت فشرده مطرح می‌شوند: 1- بشارت و امتنان فتح مبین به پیامبر(ص) و مواهب اعطایی به پیامبر(ص) در سایۀ آن و وظایف پیامبر(ص)؛ 2- آثار فتح مبین برای مؤمنان و وظایف آنها و 3- پیامد فتح مبین برای منافقان و مشرکان. سپس این موضوعات به‌طور معکوس در رکوعات دوم و سوم و چهارم به‌تفصیل بیان شده‌اند؛ یعنی الگو به این صورت خواهد بود (A.B.C/C.B.A).

در ذیل، نمودار سطوح تحلیل متن سوره مبارکه فتح و ساختار متقارن آن، برای فتح آسا‌ن‌تر نشان داده شده است.

 

 

ساختار متقارن رکوعات (واحدهای موضوعی) سوره مبارکه فتح

 

متناظر با آیات 6 - 7

 

متناظر با آیات 4 و 5

 

 

 

 

و 10

 

متناظر با آیات 1تا  3

 

 

با توجه به نقش تقارن، یعنی تکرار الفاظ، معانی، وزن، موضوع و ... براساس الگو‌های بلاغت سامی (توازی، دایره‌ای، آینه‌ای و مشوّش) در ساختار بیانی آیات و سوره‌های قرآن و نظم و پیوستگی حاصل از آن، به نظر می‌رسد کل ساختار سوره مبارکه فتح (ساختار چینش آیات در رکوعات چهارگانه و نیز ساختار چینش رکوعات چهارگانه سوره) مبتنی بر نظم متقارن است.

این سوره همان‌گونه که پیش‌تر گذشت دارای 4 واحد موضوعی (رکوع) است؛ در رکوع اول سوره که چکیدۀ تمام‌نمای سوره است، ابتدا خلاصه‌ای از مباحث کل سوره با سه عنوان بیان شده است: 1- بشارت و امتنان فتح مبین به پیامبر(ص) و مواهب اعطایی به پیامبر(ص) در سایۀ آن (آیات 1-3) و وظایف پیامبر گرامی (آیه 8)؛ 2- آثار فتح مبین برای مؤمنان (آیات 4 و 5) و وظایف آنها (آیه 9) و 3- آثار فتح مبین برای منافقان و مشرکان (آیه 6). همچنین، جمع‌بندی از این سه موضوع اصلی سوره در آیه 10 به‌صورت مختصر ارائه شد و سپس این موضوعات به‌طور معکوس در رکوعات دوم و سوم و چهارم به‌تفصیل بیان شدند؛ بدین معنا که رکوع دوم آیات (11-17) توضیح آیات 6-7 و متناظر با این آیات است. رکوع سوم آیات (18-26) نیز توضیح آیات 4 و 5 و متناظر با این آیات است و رکوع چهارم آیات (27-29) به ‌نوعی خلاصه و نتیجه‌گیری از سوره محسوب می‌شود که در قسمت ساختار چینش آیات در رکوعات چهارگانه، توضیح داده و نمودار آن نیز برای تسهیل فهم آن نشان داده شد.

رکوع دوم با محوریت «المُخَلَّفون»، توضیح آیات 6 -7 است که از ابعاد مختلف به مسئله متخلفین می‌پردازد. اگرچه این موضوع اصلی، تمام این بخش را به ‌گونه‌ای در برگرفته است، باز در دل خود به دو موضوع اصلی دیگر سوره نیز اشاره می‌کند؛ بدین صورت که مخاطب ضمیر «ک» و فعل امری «قل» در آیات این رکوع پیامبر(ص) است و آیات پایان رکوع نیز سخن از عاقبت دو دسته افراد اطاعت‌کنندگان از خدا و رسول و سرپیچی‌کنندگان از خدا و رسول آمده است.

موضوع اصلی رکوع سوم در بیان پاداش مؤمنانی است که پیامبر(ص) را در صلح حدیبیه یاری کردند و توضیح آیات 4 و 5 است؛ اما این موضوع اصلی، به‌ گونه‌ای دو موضوع اصلی دیگر این سوره را نیز پوشش می‌دهد؛ بدین‌ صورت که ضمیر «ک» در واژه «یبایعونک» آیه ابتدائی رکوع، بیعت با پیامبر(ص) و رضایت خداوند از بیعت‌کنندگان را مطرح کرده است و آیه 25 و 26 نیز به اقدامات مشرکان، عاقبت آنها و صفت حمیت جاهلیت آنها اشاره دارد.

رکوع چهارم این سوره نیز همان‌گونه که پیش ‌از این گذشت به‌ نوعی خلاصه و نتیجه‌گیری از سوره محسوب می‌شود و موضوعات اصلی سوره را در بر دارد. در آیات ابتدائی سوره، بعد از اشاره به فتح مبین به مسئلۀ اتمام نعمت به پیامبر(ص) اشاره می‌کند «یُتِمَّ نعمته علیک» و در این رکوع، تحقق اتمام نعمت، یعنی تشکیل امت اسلامی و پیروزی بر دشمنان اسلام «لِیُظهرهُ عَلیَ الدّین کُلِّه» مطرح شده است. درواقع رکوع چهارم، ثمره و نتیجۀ صلح حدیبیه و اطاعت و بیعت با پیامبر(ص) مطرح‌ شده و بیان‌کنندۀ نحوه تحقق رویای پیامبر(ص) مبنی بر ورود به مسجدالحرام با امنیت در سال بعد، فتح مکه و پیروزی قاطع و چشمگیر مسلمانان و غلبۀ دین اسلام بر همۀ ادیان و رسالت جهانی پیامبر گرامی(ص) با داشتن یارانی خالص در عمل، هدف و عواطف است.

چنین به نظر می‌رسد که بر تمام سوره و بخش‌های مختلف آن نظمی در ارائۀ موضوعات نهفته است و موضوعات اصلی سوره به‌‌صورت کاملاً منسجم و حساب‌شده و با ترتیبی مناسب در این سوره چیده شده‌اند؛ به‌ گونه‌ای که هر یک از رکوعات یا بخش‌های این سوره، نماینده و نشان‌دهندۀ کل سوره باشند؛ یعنی همان وحدت و نظم حاکم بر کل سوره حاکم بر بخش‌های آن نیز حاکم است.

نتیجه‌گیری

1- ساختارشناسی متن سوره‌های قرآن با الگوی بلاغت سامی، ابتدا و انتهای بیان مطالب را در سوره نشان می‌دهد و در این راستا کمک شایانی در فهم بهتر سوره دارد.

2- این سبک از مطالعات، تحولات و تغییر نگرش‌هایی را در مباحث تاریخ قرآن همچون جمع و تدوین و مباحث کلامی مانند جوابگویی به شبهات از هم پاشیده بودن متن قرآن کریم دارد.

3- ساختار منظم و منسجم رکوعات سوره مبارکه فتح نشان‌دهندۀ تصادفی‌نبودن تقسیم‌بندی آیات قرآن کریم به رکوعات است؛ زیرا هر یک از رکوعات مذکور، نظم دقیق و منطقی را نشان می‌دهد که آغاز و انجامی مشخص دارند و درصدد القای مفهوم و معنایی منسجم‌اند.

4- این سبک از پژوهش، فضای جدیدی در مطالعۀ اعجاز نظم قرآن (اصول حاکم بر چینش واژگان در آیات و آیات در سوره‌های قرآن کریم) به وجود می‌آورد.

5- چینش رکوعات (تقدم و تأخر طرح مطالب در واحد گفتمانی سوره‌های قرآن)، کاملاً منطقی و از اصول چینش مطالب در بلاغت سامی پیروی می‌کند.

6- پیشنهاد می‌شود این سبک از تحلیل ساختار زبانی (ترکیب بلاغت سامی و رکوعات قرآنی) در سایر سوره‌های دیگر نیز آزمون شود تا با نتایج به‌دست‌آمده، رکوعات، بهتر ارزیابی شوند.

7- از پرسش‌های بعدی در این زمینه آنست که آیا این پژوهش‌ها در مطالعۀ قواعد دانش نحو و شناخت اجزای کلام در زبان قرآن کریم تأثیر دارد.



[1]- Semitic rhetoric

[2]- rhetorical analysis

[3] parallelism, or parallel construction

[4]- concentric or ring composition

[5]- mirror composition

[6]- این عدد از بررسی کتاب الوقوف سجاوندی و یک  تحقیق جامع روی مصاحف نگاشته شده است(مرادی زنجانی، 1385،ص58) در مصاحف چاپ شبه قاره هند تعداد رکوعات قرآنی 556 مورد دانسته شده است (مستفید و دولتی، ۱۳۸۴ش، ص16) تعداد رکوعات در برخی از سایت‌ها ازجمله دانشنامه ویکی فقه 540 رکوع اعلام شده است.

[7]- پاره‌ای‌ از روایات‌ تاریخی‌، حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ در دوران‌ پیامبر اکرم‌، قرآن‌ به‌ بخشهایی‌ تقسیم‌ شده‌ بود. در این‌ تقسیم‌بندی‌، که‌ برحسب‌ سوره‌ها صورت‌ گرفته‌، قرآن‌ هفت‌ حزب‌ بوده‌ است‌: حزب‌ اول‌ سه‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ بقره‌، آل‌عمران‌ و نساء؛ حزب‌ دوم‌ پنج‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ مائده‌، اَنعام‌، اَعراف‌، اَنفال‌ و توبه‌؛ حزب‌ سوم‌ هفت‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ یونس‌، هود، یوسف‌، رعد، ابراهیم‌، حِجْر و نحل‌؛ حزب‌ چهارم‌ نه‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ اِسراء، کهف‌، مریم‌، طه، انبیاء، حج‌، مؤمنون‌، نور و فرقان‌؛ حزب‌ پنجم‌ یازده‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ شعراء، نمل‌، قَصص‌، عنکبوت‌، روم‌، لقمان‌، سجده‌، احزاب‌، سبأ، فاطر و یس‌؛ حزب‌ ششم‌ سیزده‌ سوره‌، شامل‌ سوره‌های‌ صافات‌، ص، زمر، غافر، فُصِّلت‌، شوری‌، زُخرُف‌، دُخان‌، جاثیه‌، اَحقاف‌، محمد، فتح‌ و حُجُرات‌؛ و حزب‌ هفتم‌ (حزب‌ مفصَّل‌)، از سوره ق‌ تا آخر قرآن‌، البته‌ طبق‌ برخی‌ روایات‌ شیعی‌، حزب‌ مفصّل‌ ۶۷ یا ۶۸ سوره آخر قرآن‌ را شامل‌ می‌شده‌ است‌.منبع: http://wikifeqh.ir

[8] - شایان ذکر است که آیه پایانی این سوره مبارکه یعنی آیه 29 مشتمل بر 29 حروف تهجی زبان عربی است.

[9] - عبارت «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ ...»، آیه 28 اشاره به ظهور دین حق دارد خداوند پیامبر گرامی را با آیات هدایت‌کننده و دین حق برای جهانیان فرستاد تا آنها با از بین بردن بنیاد شرک و با آئین توحید مردم را به آزادی و آزادگی برسانند. (حجتی و بی‌آزار شیرازی، 1376 ش، ج 5، ص 328). عبارت «... لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ ...»، نیز اشاره به پیروزی کامل اسلام بر تمام ادیان با ظهور حضرت مهدی (عج) دارد. (همان، ج 5، ص 333).

قرآن کریم، ترجمۀ آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی.
اشرفی، امیررضا. و پورعلی فرد، محمدمهدی. (1396). عوامل اقامة توحید در جامعه از دیدگاه قرآن با تأکید بر آیة 29 سورة فتح. مجلۀ علمی قرآن شناخت، 10(2)، 5-23.
جمالی‌فر، علی. (1397). ساختارشناسی سوره فتح. (پایان‌نامه کارشناسی ارشد). دانشکده الهیات. دانشگاه فردوسی مشهد.
حجتی، سید محمدباقر. و بی‌آزار شیرازی، عبدالکریم. (1376ش). تفسیر کاشف یا تأویل قرآن به قرآن. چاپ دوم. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
خامه گر، محمد. (1395). کشف استدلالی ترتیب نزول سوره فتح با روش روایی- اجتهادی. دوفصلنامۀ معارج، 2(1)، 33-56. 
رجبی قدسی، محسن. و غفاری، مهدی. و مرادی، حسین. (1391ش). آموزش قرآن در سیره نبوی. مشهد: انتشارات بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی.
زارع زردینی، احمد. (1395ش). بررسی نظم در سوره‌های قرآن: کوششی در جهت کشف نظم در سوره یاسین. دوفصلنامۀ علمیپژوهشی پژوهشنامۀ تفسیر و زبان قرآن، (5) 1، 29-46.
لسانی فشارکی، محمدعلی، و خلیلی، میثم. (1398ش). گونه‌شناسی ساختار چینش آیات در رکوعات قرآنی (مطالعه موردی سوره بقره). پژوهش‌های زبانشناختی قرآن، 8 (2)، 73-94.
دژآبادی، حامد. (1391). آیه مخلفین و مسئلۀ خلافت از دیدگاه متکلمان و مفسران اسلامی. فصلنامۀ کلام اسلامی، (21) 83، 101-130. 
شاکر، محمدکاظم. و مکوند، محمود. (1394ش). بازخوانی انسجام متن قرآن در پرتو نظریۀ نظم متقارن با تأکید بر دیدگاه میشل کویپرس. فصلنامۀ پژوهش‌های قرآنی، 20(3)، 4-33.
طباطبایی، محمّدحسین. (1417ق). المیزان فی تفسیر القرآن. چاپ پنجم. قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
قرائتی، محسن. (1390ش). تفسیر نور. چاپ ششم. تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
لسانی فشارکی، محمدعلی. و مرادی زنجانی، حسین. (1395ش). سوره‌شناسی (روش تحقیق ساختاری در قرآن کریم). قم: انتشارات نصایح.
مدیر شانه‌چی، کاظم. (1362ش). قرآن‌های چاپی. مجلۀ علمیترویجی مشکوة، 2 (28)، 96-127.
مرادی زنجانی، حسین. و لسانی فشارکی، محمدعلی. (1385ش). روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم. بی‌جا: انتشارات قلم مهر.
مستفید، حمیدرضا. و دولتی، کریم. (1384). تقسیمات قرآنى و سور مکى و مدنى. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.  
مکارم شیرازی، ناصر. (1374ش). تفسیر نمونه. تهران: انتشارات دار الکتب الاسلامیه.
ملکی، شادیه. (1395). تأثیر معناشناسی واژگان کلیدی سوره فتح بر تفسیر آن، (پیشنهاده کارشناسی ارشد). قم: دانشکده علوم قرآنی.
مینت. ر، پوزیه. ل، فاروقی. ن، سنوّ، أ. (2004م). طریقة التحلیل البلاغی و التفسیر: تحلیلات نصوص من الکتاب المقدس و من الحدیث النبوی الشریف. بیروت: دار المشرق.
ونزبرو، جان. (1391ش). بلاغت عربی و تفسیر قرآن با نگاهی به صنعت لفونشر، چاپشده در مجموعه مقالات قرآنپژوهی غربیان، زبان قرآن، تفسیر قرآن. ترجمۀ مرتضی کریمی‌نیا. تهران: انتشارات هرمس.
یوسف حریری، محمد. (1378ش). فرهنگ اصطلاحات قرآنی. قم: هجرت.