The Metaphorical Extension of Doomsday-related Mental Concepts in The Holy Quran from a Cognitive Semantics Point of View (based on Image-Volume Schemas)

Authors

1 Professor of Arabic Language and Literature, University of Esfahan, Esfahan, Iran

2 PhD Candiadate of Arabic Literature, University of Esfahan, Esfahan, Iran

Abstract

Cognitive semantics, as a branch of cognitive linguistics, is trying to connect between words and mental concepts via replicating humans’ physical actions and body members. From among methods that cognitive semantics has focused on are the metaphorical extension of certain meanings of words; and the presentation of image schemas for the perception of hidden abstract concepts in the words’ semantic domain within the language-speech context. The Holy Quran, a literary – cultural wonderwork that it has been sent on Prophet Mohammad of Islam for guiding mankind in the main direction of creation, is reminding important points on the great day of Resurrection via different methods of expression. This research paper aims to disclose the hidden pure beauty in its conceptual sentence and clauses using descriptive – analytic method and show kinds of image schemas about “Doomsday” concept. The resolution of this study indicates that the expression of mental concepts using human physical interaction with the phenomena in the outside world expands the semantic range of the words. This means that the audience will be able to decipher complex meanings with regard to the syntagmatic connexion of the lexicon in the language-speech texture.

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

بسط استعاری مفاهیم ذهنی مرتبط با «روز قیامت» در قرآن کریم از منظر معناشناسی شناختی (براساس طرح‌واره‌های تصویری حجمی)‌

Authors [Persian]

  • نصراله شاملی 1
  • فرزانه حاجی قاسمی 2
1 استاد گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده زبان‌های خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی،دانشکده زبان‌های خارجی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
Abstract [Persian]

معناشناختی شاخه‌ای از دانش زبان‌شناسی شناختی است که سعی در ایجاد برقراری ارتباط میان واژه‌ها و مفاهیم ذهنی از طریق الگوگیری از افعال فیزیکی و اندام‌های جسمی انسان دارد. ازجمله شیوه‌هایی که معناشناسی شناختی بدان تکیه کرده ‌است،بسطاستعاری معنای مرکزی واژگان و ارائه طرح‌واره‌ تصویری در جهت درک مفهوم انتزاعی نهفته در حوزه معنایی واژه در بافت زبانی‌گفتاری است. قرآن کریم، این معجزه ادبی‌فرهنگی، که با هدف ارشاد انسان در مسیر اصلی خلقت بر پیامبر گران‌قدر اسلام صلوات الله علیه نازل شده ‌است،دربارۀ روز عظیم قیامتنکات مهمی را به شیوه‌های مختلفِ بیانی متذکر می‌شود؛ ازین‌رو در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با استناد بر روش وصفی‌تحلیلی و با ارائه انواع طرح‌واره تصویری- در حدّ امکان - پرده از زیبایی‌های ناب نهفته در جملات و عبارات مفهومی حوادث روز قیامت برداشته شود. دستاورد پژوهش گویای آنست که بیان مفاهیم ذهنی با استفاده از تعامل فیزیکی انسان با پدیده‌های محیط بیرونی گستره معنایی واژگان را وسعت می‌بخشد. در‌همین‌راستا مخاطب قادر خواهد بود مفاهیم پیچیده را با توجه به پیوند هم‌نشینی واژگان در بافت زبانی‌گفتاری رمزگشایی کند.

Keywords [Persian]

  • روز قیامت
  • بسط استعاری
  • طرح‌واره
  • مفاهیم انتزاعی

- مقدمه

زبان­شناسی شناختی1 شاخه­ای نو از دانش زبان‌شناسی2 است که در طول دهه هفتاد و هشتاد میلادی به عرصه ظهور رسید. این مکتب زبانی از علوم شناختی که به ذهن انسان می‌پردازد و روان‌شناسی گشتالتی3 که نقطه مرکزی آن ادراکِ نتیجه تعامل درون‌داد محیطی و پردازش ذهنی است، سرچشمه گرفته­است (Evans & Green, 2006, p.3)، و با علوم دیگری چون عصب­شناسی، هوش مصنوعی، فلسفه و نقد ادبی در ارتباط است؛ بنابراین یکی از مهم­ترین مکاتب دانش زبان­شناسی به­ شمار می‌رود. داشتن چنین تعامل گسترده­ای با دیگر علوم سبب شده ­است تا قابلیت انعطاف‌پذیری به خود بگیرد و رابطه زبان انسان را با شناخت وی از جهان پیرامون بررسی و تحلیل کند؛ زیرا «زبان الگوهای اندیشه و ویژگی‌های ذهن انسان را منعکس می­کند» (Croft & Cruse, 2004) و از زاویه نگاه زبان­شناسی شناختی «زبان یک قوه ذهنی غیر حوزه­ای4 و وابسته به دیگر قوای ذهنی است» (Langacker, 1987).

«شناختِ»5 انسان از اصلی­ترین اصول زبان­شناسی شناختی به­ حساب ­می­آید و براساس آن، معنا و مفهوم زبانی، درک و دریافت می­شود. «زبان­شناسی شناختی،رویکردی استکهبهزبان مانندوسیله‌ایبرایکشفساختارنظامِشـناختیانسـانمـی­نگـرد» (گلفـام و یوسفی­راد، ۱۳۸۱، ص59).

نگرشی که برمبنای شناخت، معنای واژگان در بافت زبانی را بررسی می‌کند، معناشناسی شناختی نامیده می­شود. چهار اصل معنایی که مکتب زبان‌شناسی شناختی بدان پای­بند است، عبارت‌اند از:

1ـ منظری‌بودن معنا6: این اصل بر این قرار است که تغییر زاویه دید7 به مفاهیم ذهنی، کاربرد متفاوت واژگان را در گفتار به­ دنبال دارد. بنابراین معانی و مفاهیم دریچه­ای هستند که با «نماسازیِ»8 آنها می‌توان ساختارهای شناختی متفاوتی به کلام بخشید.

2ـ انعطاف­پذیری معنا9: ساختمان زبانیِ مفاهیم انتزاعی ثابت و تغییرناپذیر نیست؛ بلکه همان‌گونه که شناخت و برداشت انسان از محیط اطرافش در حال تغییر و تحول است، ترکیب واژگانی به­کاررفته او نیز در ارائه مفاهیم، متغیر است.

این اصل معنایی، به عنصر متحرک در مبحث معناشناسی شناختی10 ـ که در ادامه خواهد آمد ـ اشاره دارد.

3ـ مستقل‌نبودن معنا از سایر حوزه­های شناختی: نمی­توان معنی را در محدوده فرهنگ ‌لغت نگه­ داشت و آن را جدای از دنیای پیرامون دانست؛ زیرا معنی زبانی تجربیات شخص را انتقال می­دهد.

4ـ کارکرد عینی و تجربه­ای معنا: مفاهیم ذهنی در قالب مفاهیم عینی و تجربه­ای بیان می­شود. «جسمی‌شدگی11» معانی بر همین اصل دلالت دارد (راسخ­مهند، 1393، ص23).  

بنابراین حوزه معناشناسی شناختی، گسترش گستره معنایی واژگان را از خلال بسط استعاری و الگوگیری از افعال فیزیکی و اندام‌های جسمانی انسان می­داند و طرح‌واره تصوری12 را از معنای استعاری واژگان در بافت زبانی ـ گفتاری، به­ کار می‌گمارد.

حوزۀ معناشناسی شناختی بر سه نکته اساسی تأکید دارد: الف) کشف عملکرد ذهن در درک معنا از طریق زبان؛ ب) تأکید بر مدل‌های شناختی در پسِ فعالیت‌های فیزیکی؛ ج) تعریف استعاره که ابزاری مناسب جهت تشخیص چگونگی اندیشیدن است.

در این پژوهش برآنیم تا با در نظر داشتن چارچوب استعاره مفهومی و نکات کلیدی معناشناختی، مفاهیم استعاریِ واژگانِ به­کاررفته در رابطه با روز قیامت را بررسی و ارتباط معنایی جدیدشان را با استناد به طرح‌واره تصوریِ تجارب فیزیکی و امور عینی تحلیل کنیم.

قرآن کریم، معجزه فرهنگی‌ادبی، سال‌هاست که توجه بسیاری از پژوهش‌گران مسلمان و غیرمسلمان را به خود جلب کرده است. با ‌این‌ حال، هیچ‌گاه نتیجه‌ای مبنی بر اینکه پژوهش‌های متعدد انجام­شده با محوریت قرآن، به حدّ کافی رسیده، حاصل‌ نشده ­است. هرچه کندوکاو در مواضع قرآنی این کلام گهربار الهی بیشتر می‌شود، احساس تشنگی به دانستن مفاهیم نهفته درآن افزون می‌شود.

سرچشمه این سیراب‌نشدن و تشنگی روزافزون کجاست. تا کنون از دریچه‌های مختلف و نظریه‌های علمی گوناگون، بدان نگریسته شده است. به نظر می‌رسد سبب این تازگی، به چگونگی بیان مفاهیم انتزاعی و ذهنی موجود در متن آیات قرآنی باز می‌گردد. خداوند تبارک و تعالی برای بیان بسیاری از مفاهیم معنوی و انتزاعی از روش مفهوم‌سازی و جسمی‌شدگی بهره ‌جسته و با شیوه بسط استعاری، دایره معنایی واژگان را در ترکیب­های هم­نشینی متعدد، وسعت داده است.

 

2- پیشینۀ پژوهش

از جمله پژوهش­های زبان‌شناسی شناختی بحث و بررسی‌شده قرآن کریم، می‌توان به نمونه‌های ذیل اشاره کرد:

ـ مقالۀ «بررسی طرح‌های تصوری در معناشناسی شناختی واژگان قرآن (با تمرکز بر طرح حجمی، حرکتی و قدرتی)»، سمیرا خسروی و همکاران، این پژوهش طرح‌های تصوری معنا‌شناسی شناختی در واژگان قرآن کریمرا بررسی کرده و نتیجه نشان می‌دهد قرآن کریمبا استمداد از طرح‌وارۀ شناختی گوناگونیمفاهیم پوشیده را بیان کرده است.

ـ مقالۀ «انتقال معنا از طریق تصویرسازی ذهنی در جزء سی‌ام قرآن کریم»، جلیل­اله فاروقی هندوالان و همکاران، در این پژوهشنمونه­های تصویرسازی از جزء 30 قرآن کریم انتخاب و بررسی شده­اند. دستاورد آن به سبک پیام­رسانی قرآن متنبی بر تصویرسازی­های گوناگون ذهنیِ مفاهیم انتزاعی و ملموس­کردن آن نزد مخاطب اشاره دارد.

ـ مقالۀ «مفهوم‌سازی‌های استعاریِ مبتنی بر مفاهیم ایستادن و نشستن در قرآن کریم»، شیرین پورابراهیم و همکاران، پژوهش مذکور استعاره­های ایستادن و نشستن برای مفهوم­سازیِ مفاهیم دینی به شکلی کاملاً منسجم را بررسی می‌کند. ضعف و کوتاهی در امور دینی مثل جهاد، با استفاده از مفهوم «نشستن» مفهوم‌سازی شده­است و مقاومت در راه خدا، جهاد و نماز با مفهوم «ایستادن»انگیخته شدهاست.

ـ مقالۀ «استعاره‌های جهتی قرآن با رویکرد شناخت»، کردزعفرانلو کامبوزیا و همکاران، این پژوهش با بررسی استعاره­های جهت­مند در آیات قرآنی بدین نتیجه می­رسد که استعاره­های جهتی، مفاهیم را با اعطای صورت مکانی در جهات متقابل به یکدیگر مرتبط می‌کنند. این جهت‌های مکانی، قراردادی یا دلبخواهی نیستند؛ بلکه بر مبنای تجربه‌های فیزیکی و فرهنگی انسان‌ها شکل می‌گیرند.

ـ مقالۀ «طرح‌وارۀ حجمی و کاربرد آن در بیان تجارب عرفانی»، علی محمد آسیابادی و همکاران، دستاورد پژوهش مذکور نشان می‌دهد با طرح‌وارۀ حجمی می­توان مفاهیم انتزاعی را که بر بودن چیزی درون چیز دیگر دلالت دارد، در قالب مفاهیم و تجربه‌های عرفانی بررسی کرد. از جمله آیۀ نور، کلمۀ توحید، اطوار دل، اقلیم هشتم و شهرهای زمردین آن و دریا است.

اما در پژوهش حاضر کوشش شده است تا براساس طرح‌وارۀ تصویری (حرکتی و مقداری)، مفهوم «عذاب» در روز قیامت بررسی شود. با توجه به آنکه تا کنون در حوزۀ معنایی شناختی و استعاری روز قیامت پژوهشی انجام نشده ­است، نوشتار پیش‌رو تازه و نو خواهد بود.

 

3- بحث و بررسی

3-1- مفاهیم انتزاعی

واژۀ «مفهوم» و «انتزاع» به ترتیب در فرهنگ لغت بدین معنا آمده­اند: «دانسته‌شده، دریافت‌شده»، «بازداشتن، برکندن و از جای برکشیدن، دورشدن، گرفتن، درآوردن جزئی از یک کل» (دهخدا، ماده ف هـ م، ن ز ع).

اصطلاح «مفهوم انتزاعی» در فرهنگ اصول چنین تعریف ‌شده­است: «کلمه انتزاعی در مقابل کلمه ذاتی است و عبارت از وصفی است که در خارج برای آن مصداق حقیقی و اصیل پیدا نمی‌شود؛ بلکه وجود آن در خارج وابسته به وجود منشأ انتزاعش است. مانند بالابودن و پایین­بودن که در خارج در سایه منشأ انتزاعشان معنا می‌یابند و وجود اصیل ندارند» (فرهنگ اصطلاحات اصول).

بنابراین می‌توان مفهوم انتزاعی را دریافت معنایی کلی، از مصادیق خارجی دانست. برای مثال گل‌های متفاوتی در یک باغچه‌ کاشته می‌شود. در نگاه کلی همۀ آنها با وجود تفاوت‌هایی که با یکدیگر در رنگ، اندازه، شکل و رایحه دارند، همگی «گل» شناخته می‌شوند و ویژگی‌های مشترکی مانند لطافت، کوتاه‌بودن عمر، نیاز به نور خورشید، خاک حاصل‌خیز و مرغوب، آب کافی دارند. بنابراین «گل‌بودن» یک مفهوم ذهنیِ کلی است.

به سخنی دیگر، مفاهیم انتزاعی همان مفاهیمی هستند که ذهن از طریق داده‌های عینی و ملموسِ به‌دست‌آمده از محیط بیرون دریافت‌ می‌کند.

 

3-2- استعارۀ13 سنتی و شناختی

استعاره از نگاه علوم بلاغی قدیم صرفاً یک آرایۀ ادبی به ­شمار می­رود که تنها کارکردش زیبایی‌بخشیدن به متون ادبی است و نمی­توان خارج از محدودۀ گفتار ادبی از آن استفاده کرد. نقطۀ مخالف این دیدگاه، نگاه زبان­شناسی شناختی به این صنعت است که کارکرد آن را محدود به ادبیات و کلام ادباء نمی­کند؛ بلکه بر این باور است که استعاره قابلیت مفهوم­سازی و معناسازی دارد و می­تواند با یاری­گرفتن از شناخت انسان و تجارب وی از جهان پیرامون، مفاهیم مجرد و انتزاعی را صورت عینی ببخشد تا درک شود.

نخستین بار لیکاف14 و جانسون15 استعاره مفهومی یا شناختی را در کتاب «استعاره­هایی که با آن زندگی می­کنیم16» سال1980 میلادی مطرح کردند. لیکاف معتقد است مفاهیم ذهنی که اندیشه­ها و رفتارهای آدمی از آن نشأت می­گیرد، خاستگاه استعاری دارد (Lakoff & Johnson, 1980, p.8).

«بنیاناستعاره،درکوتجربهیکچیزبراساسچیزدیگراست. درنظرآنهااستعاره اساساًروشیاستکهازطریقآنمفهوم­سازییکحوزهازتجربهدرقالبحوزۀ دیگربیانمی­شود. به همین دلیلبرایهراستعارهیکحوزۀمبدأویک حوزۀمقصد در نظر می­گیرند» (فیاضی، 1388، ص93).

3-3- روز قیامت

مسئلۀ «قیامت» یکی از محور‌های اصلی کلام خداوند سبحان در قرآن کریم است. واژۀ «قیامت» از ریشۀ (ق و م) گرفته ‌شده ­است، «قَامَ یَقُومُ قَوماً، قِیاماً و قَومَةً: ایستاد، قَامَ الحَقُّ: آشکار شد، استقراریافت، قَامَ عَلَی الأَمرِ: برآن امر مداومت و ثبات داشت، القیامة: روزی که خلق برای حساب‌رسی برانگیخته ‌می‌شوند» (ابن‌منظور، ماده ق و م).

«قیامت» یکی از اصول اعتقادی مسلمانان است که طبق آن روزی، زندگی دنیایی پایان ‌می‌پذیرد و خلق مجدداً سر از خاک ‌برمی‌دارند و برای حساب‌رسی نزد پروردگار جهانیان محشور می‌شوند. قرآن برای درک بهتر بشر از این روز مهم و حیاتی از روش مفهوم‌سازی و تجسم (جسمی‌شدگی معانی) بهره‌ گرفته ­است، مانند حجم‌دهی، ظرفیت‌بخشیدن، قدرت‌بخشی.

3-4- بسط استعاری و طرح‌واره­های تصویری

یکی از شیوه‌های گسترش گسترۀ معنایی واژگان، کاربرد آنها در معنایی غیر از معنای قاموسی است. بدین منظور حوزۀ معنایی و مفهومی واژگان طی فرایند دستوری­شدگی17 از محدودۀ قاموسی خارج می‌شود و متناسب با بافت گفتاری به­کاررفته در آنها بر مفاهیمی مختلف دلالت می­کند. «دستوری‌شدگی باز تحلیل معنا و صورت واژه در زبان است». در جهت دستوری‌شدگی واژگان سه نظریۀ شناختی مطرح است: بسط استعاری18، رویکرد انتزاعی­سازی19 و دیدگاه استنباط دعوت‌شده20. (نغزگوی کهن و راسخ­مهند، 1391، ص120- 118).

از راه­کارهای بسط استعاری معنا، کاربست طرح‌واره­های تصوری است. اصطلاح «طرح‌واره‌های تصویری» نخستین بار در سال 1987 میلادی هم‌زمان در کتاب «بدن در ذهن21» اثر مارک جانسون22 و کتاب «زن‌ها، آتش و خطر23»، اثر جورج لیکاف24 مطرح شد. برداشت هر دو نفر از این اصطلاح «یک بخش کلیدی از تعبیر خاستگاه‌های جسمی‌شدگیِ اندیشه و مقصود انسان» بود، ضمن‌آنکه به سه محور فلسفه عمیق، روانشناسی ژرف و مباحث زبانشناسی توجه داشتند (Johnson, 2005, p.15).

طرح‌واره‌های تصویری، برگرفته از تجارب فیزیکی انسان در تعاملش با محیط بیرونی و پدیده‌های ملموس است. این تجارب دائماً تکرار می‌شوند و انسان را در بیان بسیاری از مفاهیم ذهنی یاری می­دهند. درحقیقت انسان با بهره­گیری از حواس پنجگانه با محیط پیرامونِ خود ارتباط برقرار می­کند و از تصاویر به­جای­مانده از آن برای انتقال اندیشه و معانی پیچیدۀ غیرملموس به دیگران استفاده می­کند. از جمله می­توان به «جهت‌گیری‌های متعدد مانند بالا و پایین، جلو و عقب، جزء و کل، مرکز و پیرامون (حاشیه)» اشاره کرد که کاربرد وسیعی دارد (Lakoff, 1987, p. 267) و بدین روش دایرۀ معنایی جدیدی برای واژگان ایجاد می­شود.

نوع طرح‌وارۀ تصویری، متناسب با درک و دریافت تجربیات گوناگون شخص از محیط متفاوتند و بر ‌همان ‌اساس نام‌گذاری می‌شوند. در ذیل به دو نوع کلی طرح‌واره‌های تصویری متناسب با حوزۀ پژوهشی مقاله اشاره می­کنیم.

3-4-1- طرح‌واره‌های تصویری حجمی

طرح‌واره‌های تصویری حجمی الگوهای ذهنی انسان است که از طریق تجربیات حسی و عینی وی از محیط زندگی دریافت ‌شده ­است. آنگاه برای بیان مفاهیم انتزاعی در قالب واژگان از همان دریافت‌های حسی استفاده می‌کند و بدین روش به آنها حجم و اندازه (فرم هندسی) می‌دهد (فتوحی، 1390، ص163).

جانسون بر این باور است که «انسان برحسب تجربه قرارگرفتن در مکان‌های دارای حجم، ویژگی حجم­داشتن را به مفاهیمی گسترش داده است که برایشان حجمی تصور نمی‌شود»(صفوی، 1384، ص14).

لازم به ذکر است که سیدقطب در مبحث تصویرسازی مفاهیم ذهنی، نظریه­ای تحت نام «تصویرپردازی هنری آیات قرآن» (التصویر الفنی فی القرآن) ارائه کرده و معتقد است، بافت گفتاریِ قرآن کریم به شکل گسترده­ای از تصاویر بهره­مند شده است. با این تفاوت که وی بیش از هر چیز به جنبه هنری تصویرسازی مفاهیم ذهنی در آیات پرداخته و بیان داشته ­است: «ما در این اثر تنها از دیدگاه هنری محض به مسئلۀ تصویر می­نگریم» (سیدقطب، 1980، ص242).

 

 

3-4-1-1- طرح‌واره تصویری ظرفی- مکانی

آدمی با اندام‌های جسمانی خود قادر به درک محیط پیرامون خویش است. این اندام‌ها حواس پنجگانه (بینایی، بویایی، شنوایی، چشایی و لامسه) هستند که اشیای اطراف را به طرق مختلف درک ‌می‌کنند و نسبت به آنها شناخت حاصل‌ می‌شود.

تجارب فیزیکی جسم انسان در طول زندگی‌اش بارها و بارها تکرار می‌شوند و به ­صورت الگویی در ذهن او باقی ‌می‌مانند. یکی از این الگوها شناخت محدوده‌های جغرافیایی و روابط مکانیِ بالا، پایین، زیر و رو و نمونه‌های مشابه است.

به‌بیانی‌دیگر مفاهیم انتزاعی و ذهنی در بافت گفتاری‌زبانی به­گونه‌ای ترسیم می‌شوند که دارای یک پیوند جغرافیایی و مکانی باشد. مفاهیم انتزاعی براساس تجربیات فیزیکی انسان در قالب چیزی درمی‌آیند که دارای طول، عرض و ارتفاعند و فضایی از مکان را اشغال‌ می‌کنند. درحقیقت انسان در اثر تعامل با محیط خارج چنین برداشت‌ کرده ­است که جسم مظروف و مکان ظرف است.

نمونه‌های بسیاری از این قبیل طرح‌واره‌ها در زبان فارسی یافت می‌شود که مفهوم انتزاعی ظرف است. مانند: «آدم در سختی‌هاست که دوست را می‌شناسد» (در: اداتی که برای اشاره به ظرف مکانی استفاده می‌شود، سختی: مفهوم انتزاعی). «سختی‌ها» مفهوم انتزاعی است که دارای حجم و گنجایش است و آدم با قرارگرفتن در درونش توانایی لازم جهت شناخت دوست را پیدا می‌کند. اگر سختی‌ها ظرف باشد یعنی دارای طول، عرض و ارتفاع، پس زمانی‌که آدم در آن بیافتد، قادر به بیرون‌آمدن نیست و در این حالت دوست واقعی دستش را می‌گیرد و وی را از درونش بیرون‌ می‌کشد.

از این نوع طرح‌واره‌ها در قرآن کریم ـ طبق پژوهش‌های انجام‌شده ـ به­وفور یافت می‌شود. ازاین‌رو به نمونه‌هایی از آیات در رابطه با روز قیامت می‌پردازیم.

خداوند تبارک و تعالی در آیۀ 85 سورۀ مبارکۀ بقره گروهی از مردم را مخاطب قرار می‌دهد و اعمالشان را بیان می­دارد. در بخش پایانی آیه می­فرماید که «روز قیامت به شدیدترین عذاب رانده خواهند شد».

«ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِّنکُم مِّن دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن یَأتُوکُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‌» (بقره: 85)،] اماپسازآناقراروگواهی[، حالاشماهستیدکهیکدیگررامی­کُشید،گروهیازمردمخودراازسرزمین­شانآوارهمی­کنیدودراینکهگناهوتجاوزنسبتبهآنهابایکدیگرهمدستیورزیدواگربعضیازآنهانزدشمابهاسیریآوردهشوند،بافدیه‌گرفتنآزادشانمی­کنید،درحالی‌کهاساساً ]درتورات[اخراجآنهابرشماحراماعلامشدهاست.آیاپارهایاحکامراقبولداریدوایمانمی‌آوریدوبهپارهایدیگرکافرمی‌شوید! جزایکسانیازشماکهاینگونهخلافاحکامعملمی­کنند، جزرسواییدردنیاوآخرتچهخواهدبود!وسرانجامدرآخرتبهبدترینعذابگرفتارخواهندشد؛زیراخداوندبهاعمالورفتارشمامردمتوجهکاملدارد (صفارزاده، بی­تا، ص291).

«عذاب» مفهومی ذهنی و غیر عینی است که نمی­توان آن را نشان داد و یا لمس کرد. بنابراین چیزی که نه دیده می­شود و نه لمس می­شود، چگونه می­توان بدان جهت داد و آن را صحنۀ مکانی دانست که خلق به سویش رانده شوند؟! مفهوم «عذاب» در آیۀ مذکور به­گونه‌ای بیان شده­ که انگار مکان و موضعی تعریف شده ­است. بنابراین فعل «یردّ» و حرف جرِّ مکانی «إلی»25 به کار رفته است. در رابطه با معنای  حرف جرّ «إلی» چنین آمده ­است: «برای منتهای غایت است مانند: إنَّما أَنا إلَیک: تو هدف و غایت من هستی» (زجاجی، ص65) و سیوطی نیز معنای آن را «نهایت غایت زمانی و مکانی» دانسته ‌است (سیوطی، ج1، ص153).

یکی از محورهای اساسی در حوزۀ زبان‌شناسی شناختی گسترۀ معنایی حروف اضافه است که به‌شیوۀ بسط استعاری و دستوری‌شدگی وسعت‌ می‌یابد و بدین‌گونه مفهوم برداشت‌شده از آنها در بافت زبانی و گفتاری فراتر از معنای قاموسی و پیش‌نمونه26 می‌رود (زاهدی و محمدی، 1390، ص68).

لازم به ذکر است که از نگاه معناشناسی شناختی ـ یکی از شاخه‌های زبان‌شناسی شناختی ـ تصویرسازی صحنۀ مکانی از مفاهیم انتزاعی، ترکیب‌شده از عناصر سه‌گانه ذیل است:

1ـ زمینه: عنصری بزرگ و ثابت است.

2ـ متحرک: عنصری کوچک‌تر از زمینه با قابلیت جابه‌جایی است.

3ـ رابطی که دو عنصر زمینه و متحرک را به یکدیگر پیوند می‌دهد (همان، ص29).

در عبارت «یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ»، ضمیر متصل مرفوعی واو عنصر متحرک، أشدّ‌ العذاب عنصر زمینه که متحرک را در دل خود جای‌ می‌دهد و حرف جرّ مکانی «إلی» رابط است.

 

اشدّ العذاب

یردَون

إلی

 

 

 

 

متحرک           رابط                     زمینه

بدین طریق حرف اضافۀ «إلی» با استفاده از طرح‌وارۀ تصوری به مفهوم ذهنی عذاب، بار معنایی جدیدی بخشیده است.

فعل «ردّ» اگر با حرف جرّ «إلی» با مفعولٌ‌­به باواسطه همراه ‌شود، به‌معنای «بازگردانده می‌شود به‌سمت ...» است (ابن‌منظور، ماده ر د د). ضمن اینکه فعل مذکور در آیه به­صورت مجهول به کار رفته است و به غیر ارادی‌بودن آن نسبت به پیمان­شکنان اشاره دارد. بنابراین از نگاه دانش دستوری، ضمیر مرفوعی واو (پیمان‌شکنان) نائب فاعل و أشدّ العذاب مفعولٌ­به باواسطه است.

در این آیه عذاب فراهم‌شده برای پیمان‌شکنان مکانی تصور شده ­است که به‌سویش بازگردانده می‌شوند. با در نظر گرفتن ترکیب فعل «ردّ» با حرف جرّ «إلی» یعنی فعل دو مفعولی (بی‌واسطه و باواسطه)، روز قیامت آنها به‌ مکانی ناخوشایند (ضمن در نظر داشتن معنی حرف «إلی» که انتهای ظرف مکان را می‌رساند)، کشیده‌ و با کراهت بدانجا وارد می‌شوند؛ زیرا به‌دست دیگری و برخلاف میل خویش به آن مکان می‌آیند.

به‌بیان‌دیگر صحنه مکانی وصف‌شده از مفهوم عذاب با کاربرد حرف اضافه مکانی بازنمودی از به‌کارگیری تجارب عینی در راستای درک یک مفهوم انتزاعی است.

بنابراین با استمداد از طرح‌واره تصویری به‌کاررفته در ارائه مفهوم ذهنی «عذاب» و تجارب عینی که در واقعیت درک ‌شده است (به زور کشیده‌شدن به طرف مکانی نامطلوب یا همان که در عامیانه می‌گوییم «توی عذاب انداخته خواهند شد»)، می‌توان گفت مراد خداوند عزّوجلّ در این آیه از عذاب روز قیامت برای پیمان‌شکنان همان درد و رنج ناشی از کشیده‌شدن‌ آنها به مکانی منفور است.

همان‌گونه که زندان‌بانان، فرد مجرم را به‌زور به طرف زندان (مکانی که برای مجازات و عذاب در نظرگرفته شده است)، می‌کشانند و وی پاهای خود را دورتر از دستانش که در دست زندان‌بان است، قرار می‌دهد تا به هر نحو ممکن خود را رها سازد؛ اما نیروی زندان‌بان بیش از اوست. بنابراین صرف نیرو نه تنها او را نجات نخواهد داد؛ بلکه به شکل مضاعفی بر ترس از گرفتار مکانی تنگ شدن بر خستگی‌اش می‌افزاید. این احساس ترس و خستگی خود نوعی عذاب محسوب‌ می‌شود.

درحقیقت تلاش دو طرفه دو نیرویی را به نمایش‌ می‌گذارد که یکی استقامت بیشتری دارد و دیگری با آن مقایسه نمی‌شود. درنتیجه طرف ضعیف این کشمکش، اندک نیروی خود را نیز از دست ‌می‌دهد.

 از طرفی برای مفهوم انتزاعی «عذاب»، میزان تعیین شده ­است. «شدیدترین عذاب» و آن را همچون شیء­ای نشان‌ داده­ است که می­توان اندازه­ای را برایش مشخص کرد و مقدارش را کم و زیاد کرد. این همان طرح‌واره تصویری مقداری (شیء27) است که در صفحات بعدی بدان خواهیم پرداخت.

با استناد به طرح‌واره­های تصویری مکانی و مقداریِ به­کاررفته در بافت گفتاری آیه می‌توان گفت عذاب در نظر گرفته ­شده برای پیمان­شکنان در روز قیامت، رفتن به مکانی با وسعت بسیار اما ناخوشایند، تعبیر کرد. مگر می‌شود آدمی با طبع حریص خود از مقدار زیاد خوشش نیاید. وسعت و بسیاری در کنار دردآلود بودن (با اکراه همراه بودن)، خود مجازات و عذابی سنگین خواهد بود.

به‌دیگر‌سخن شدت عذاب، خود عاملی است که سبب می­شود تا شخص در مکان وسیع احساس تنگی و ناراحتی کند.

نکته­ای که می­توان دربارۀ عبارت «أشدّ العذاب» ذکر کرد، آنست که در آخرت کمیت و کیفیت برابر هستند، برعکس آنچه در دنیا مشاهده می­کنیم. ازاین‌روست که خداوند تبارک و تعالی برای مفهوم‌ساختن و بیانِ مفاهیم ذهنی چون عذاب، از کمیت و کیفیت دنیایی استفاده کرده ­است.

طبرسی در تفسیر مجمع البیان مراد از أشدّ العذاب را عذابی دانسته ­است که «در آن ناامیدی از رهاشدن وجود دارد» (طبرسی، 1427 هـ، ج1، صص211ـ 210).

لازم به ذکر است که در قرآن کریم علاوه بر این آیه در آیۀ 101 سورۀ التوبه نیز برای بیان مفهوم عذاب از ترکیب فعل «یردّون إلی» استفاده شده ­است.

«وَمِمَّنْحَوْلَکُممِّنَالأَعْرَابِمُنَافِقُونَوَمِنْأَهْلِالْمَدِینَةِمَرَدُواْعَلَىالنِّفَاقِلاَتَعْلَمُهُمْنَحْنُنَعْلَمُهُمْسَنُعَذِّبُهُممَّرَّتَیْنِثُمَّیُرَدُّونَإِلَىعَذَابٍعَظِیمٍ» (توبه: 101) و برخی دیگر از بادیه­نشینانی که پیرامون شمایند، منافقند و از اهل مدینه نیز گروهی بر نفاق خو گرفته‌اند. ای پیامبر! تو آنان را نمی­شناسی، ما آنان را می­شناسیم. به­زودی آنان را دو بار (یک بار در دنیا و بار دیگر در عالم برزخ) کیفر خواهیم کرد، سپس در سرای آخرت به عذابی بزرگ رانده خواهند شد.

همچنین در آیۀ 87 سوره نساء پروردگار جهانیان از روز قیامت این چنین سخن به میان می­آورد: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً»(نساء: 87).

ومامحققاًبهموسیکتابتوراتراعنایتفرمودیموبعدازاو پیامبرانییکیبعدازدیگریارسالداشتیموبهعیسیبنمریممعجزاتوحجت‌هایآشکاربخشیدیمواورابا روحالقُدُس تأییدوتقویتفرمودیم.پسچراهرزمانپیامبریخلافمیلونفسانیاتشما  ]قومیهود [دستوریالهیرابه‌منظورهدایتآوردوابلاغکرد،تکبّروگردنکشیکردید! عدّهایازآنپیامبرانراتکذیبکردیدوعدّه‌ایدیگررابهقتلرساندید (صفارزاده، بی­تا، ص292).

همان­طور که ملاحظه می­شود، در این آیه نیز برای مفهوم «روز قیامت» از حرف جرّ «إلی» (نهایت زمان و مکان) استفاده شده­ است و چنین برداشت می­شود که «روز قیامت» مکان و زمان نهایی است که مردم به قصد آن جمع خواهند شد و به‌سویش حرکت می‌کنند و جز آن دیگر نیست.28 گویی «روز قیامت» موضعی است که بی­شک خلق در آن گرد یکدیگر جمع خواهند شد. بنابراین از تکنیک مکانی‌شدگی و جهت­مند شدن برای بیان آن روز بهره جسته شده است.

نیز آیۀ 39 سورۀ القلم «أَمْلَکُمْأَیْمانٌعَلَیْنابالِغَةٌإِلی‏یَوْمِالْقِیامَةِإِنَّلَکُمْلَماتَحْکُمُونَ»، یاشماراباماتاروزقیامتعهدوپیمانیمحکماستکههرچهراحکمصادرمی­کنید،همانراخداوندبرایشمافراهمکند (صفارزاده، بی­تا، ص1084).

و آیۀ 5 سورۀ الأحقاف «وَمَنْأَضَلُّمِمَّنْیَدْعُوامِنْدُونِاللَّهِمَنْلایَسْتَجیبُلَهُإِلی‏یَوْمِالْقِیامَةِوَهُمْعَنْدُعائِهِمْغافِلُونَ»، کیستگمراه­ترازآنهاییکهخدایاندروغینراپرستشمی‌کنند،درحالی‌کهمی‌دانندکهاگرتاروزقیامتهمآنهارابهکمکبخوانند، پاسخیدریافت نمی­کنندوآنهااساساًگوشندارندو] صداراباگوش‌هایسنگین[ می­توانندبشنوند (صفارزاده، ص974).

و آیۀ 26 سوره الجاثیة «قُلِاللّهُیُحْیِیکُمْثُمَّیُمِیتُکُمْثُمَّیَجْمَعُکُمْإِلىیَوْمِالْقِیامَةِلارَیْبَفِیهِوَلکِنَّأَکْثَرَالنّاسِلایَعْلَمُونَ»، ]ایپیامبر؟[درجوابشانبگواینکهخداونداستکهشمارازندهمی‌کندومی‌میراندوباردیگردرروزقیامتکهدروقوعآنشکوتردیدینیست،همهراگردمی­آوردوالبتّهاکثرمردمازدرکاینمهمعاجزند (صفارزاده، ص971).

و آیات 71 تا 72 سوره القصص «قُلْأَرَأَیْتُمْإِنْجَعَلَاللَّهُعَلَیْکُمُاللَّیْلَسَرْمَداًإِلى‏یَوْمِالْقِیامَةِمَنْإِلهٌغَیْرُاللَّهِیَأْتیکُمْبِضِیاءٍأَفَلاتَسْمَعُونَ* قُلْأَرَأَیْتُمْإِنْجَعَلَاللَّهُعَلَیْکُمُالنَّهارَسَرْمَداًإِلى‏یَوْمِالْقِیامَةِمَنْإِلهٌغَیْرُاللَّهِیَأْتیکُمْبِلَیْلٍتَسْکُنُونَفیهِأَفَلاتُبْصِرُونَ»، ایپیامبر؟بگو آیا هرگزفکرکرده­ایدکهاگرخداوندارادهمی­فرمودکهشبتازمانقیامتپایدارباشدوزندگییکسرهدرشبوتاریکیبگذرد،جزخداوندقادرمتعالچهقدرتیمی‌توانستنوربهزندگیشماببخشد؟!آیابازهمازحق،حرف‌شنویندارید (صفارزاده، ص804).

3-4-1-1-2- طرح‌وارۀ تصویری مقداری

این نوع از طرح‌واره‌های تصویری با اندازۀ کمی اشیاء سروکار دارد. به­همین­خاطر طرح‌وارۀ تصویری شیء‌ای نیز گفته می‌شود. در به تصویر کشیدن مفاهیم انتزاعی از واژگانی که دلالت بر مقدار (میزان) دارند مانند افزود، زیاد کرد، کم کرد، کاهش داد، اضافه کرد و غیره استفاده می‌شود.

خداوند تبارک و تعالی از این نوع طرح‌واره در مفاهیم انتزاعی چون عذاب آخرت استفاده ‌کرده است. مانند آیۀ 86 سورۀ بقره (أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلا هُمْ یُنْصَرُونَ) (بقره: 86). اینگونهمردمان،کسانیهستندکهزندگیفانیدنیارابهبهایزندگیعالیآخرتخریدارشده­اند.پسدرعذابومجازاتآنهاتخفیفیدادهنخواهدشدوبه­هیچ­وجهیارینخواهندشد (صفارزاده، ص292).

آیه در رابطه با کسانی سخن می‌گوید که زندگی دنیوی را بر زندگانی آخرت ترجیح دادند (ارجحیت با فعل خریداری‌کردن نشان داده شده ­است که در بحث ما گنجانده نمی‌شود). از عذاب چنین افرادی در روز قیامت کاسته نمی‌شود. مفهوم غیرمادیِ «عذاب» به‌گونه‌ای تصورشده که گویی شیء است، با قابلیت افزایش و کاهش مقدار.

«یخفف» فعل مضارع از ریشۀ (خ ف ف) و از باب تفعیل به معنای کاهش‌یافتن، تقلیل پیداکردن است (ابن‌منظور، ماده خ ف ف). این مادۀ فعلی در اصل برای اشیاء فیزیکی که قابلیت کم و زیاد دارند، به کار می‌رود. طبرسی در تفسیر خود مقصود از فعل یخفّف را نقصان‌نداشتن و آسان‌گیری بیان کرده ­است (طبرسی، 1427هـ، ج1، ص211).

در این آیه نیز طرح‌وارۀ تصویری برگرفته از یک پدیده اقتصادی است. به کار بردن فعل «اشتروا» و «لا یخفف» نشانه‌های آن است. همان‌طور که انسان در دنیای زمینی در فرایند خرید خواستار پایین‌آوردن هزینۀ پرداختی است، در آخرت هم به هنگام پرداخت بهای خریدی که در دنیا انجام داده ­است (خرید: ترجیح‌دادن دنیای فانی به دنیای ابدی، بها: عذاب‌دیدن)، خواهان کم‌شدن بهایِ پرداختی است؛ اما امکان‌پذیر نیست.

نیز در آیۀ 25 نساء دربارۀ مسئلۀ زنا و جزای زناکار سخن رفته­است. (.... فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ) (نساء: 25) وهریکازشماکهازلحاظهزینهوامکاناتمالینتوانیدبازنانپاکدامنوباایمانوآزادازدواجکنید،باکنیزانمؤمنیکهمالکآنهاهستید،ازدواجکنیدوخداوندبهایمانشماداناست .شماهمنوعیکدیگرهستید،پسازکنیزهابااجازه] مالکیا سرپرستشان [بهزنیبگیریدومهریۀآنهارابهشیوهایمنصفانهبپردازید، بهشرطآنکهپاکدامنباشند،نهزناکارونهاهلدوستیپنهانیبامردان .پسکنیزانچونشوهرکنند، اگرمرتکبزناشوند،نیمیازمجازاتوشکنجه‌هایکهبرایزنانآزادحکمواردشده است،بایددربارۀآنهااجراشود.]ازدواجباکنیزان [برایآنگروهازمردانیاستکهازگناهکاری] تحتفشارغریزه[ بیم دارند،البتّهشکیباییوخویشتن‌داریبرایشمابهتراستوخداوندآنعفوکنندۀرحم­گستراست (صفارزاده، ص371).

کاربرد واژۀ «نصف» برای مفهوم ذهنیِ «عذاب» نشان از آن دارد که پروردگار جهانیان برای بیان میزانِ عذاب زنان شوهردار زناکار از تصویری همگانی استفاده کرده ­است. به‌سخن‌دیگر مفهوم عذاب قابلیت کاهش و افزایش کمیت را ندارد؛ اما جهت مشخص‌کردن اندازه آن، طرح‌واره تصویری مقداری به کار رفته است. بدین ترتیب مفهوم عذاب بسط معنایی پیدا کرده ­است.

«احصان در این آیه اگر به معناى احصان ازدواج باشد، جزء شرط قراردادنش صرفاً براى این بوده که نمونه سخن جایى است که قبل از ارتکاب فاحشه ازدواج صورت گرفته؛ چون مسئله شرعى چنین است که کنیز اگر مرتکب فحشا شود، چه شوهردار باشد و چه نباشد، حدش نصف حد زن آزاد است، واحصانشچیزى بر حد او اضافه نمى‏کند .اگر«احصان» به‌معنای احصان اسلام باشد که قرائت با فتحه همزه هم مؤید آن است، معنایش روشن­تر و بی‏نیاز از مؤنه زائد خواهد بود و بنابراین احتمال معنایش چنین می‏شود، کنیزان اگر زنا بدهند، نصف عذاب آزادگان را دارند، چه شوهر داشته باشند و چه نداشته باشند» (المیزان، ج4، ص444).

در تفسیر این بخش از آیه چنین آمده­است «...کهاگرکنیزانمؤمنمرتکبزناشدند،نصفعذابىکهزنانآزادوبى­شوهردارند،خواهندداشتوآنعبارتاستازپنجاهتازیانه» (طباطبایی، 1417هـ، ج4، ص286).

در آیه 88 سوره نحل (الَّذینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ) (نحل: 88)، آنهاییکهکفرورزیدندومردمراازراهخدامنعکردند،بهکیفرکفروفسادشانعذابیبرعذابآنهامی­افزائیم]چون‌آنهاعاملسرایتمرضکفروفساددرجامعهبودند[(صفارزاده، ص616).

وقتی از «عذاب» سخن به میان می‌آید، فعل «زاد» در کنارش به کار می‌رود «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ». در این عبارت از آیه شریفه مفهوم عذاب به­صورتی به تصویر کشیده شده ­است که انگار قابلیت زیادشدن دارد. همان‌طورکه در واقعیت زندگی دنیایی می‌توان بر مقدار چیزی افزود. بنابراین از طرح‌وارۀ تصویریِ مقداری بهره ‌گرفته شده ­است.

اگر عذاب از پیش تعیین‌ شده را چون مایعی در ظرفی بدانیم، می‌توان در صورت لزوم بر میزانش افزود. به‌عبارتی واژۀ «العذاب» همان مایع درون ظرف است و «عذابا» مایع جدیدی است که به مایع قبل افزوده می‌شود، مانند تصویر ذیل که افزودن مقدار آب در لیوان امکان‌پذیر است.

شایان ذکر است که عذاب آخرت برای مجرمان چنان است که ظرف تابع مظروف است، پس هرچه به عذاب اضافه شود، ظرف هم به پیرو آن متّسع می­شود.

این مطلب که گفته شد در آخرت ظرف تابع مظروف است، بدین نکته اشاره دارد که ظرف و مظروف در جهان آخرت غیر مادی و متغیّر هستند، برعکس ظرف و مظروف دنیایی که کاملاً محدود و ثابتند.

 

تصویر1: ظرف و مظروف

از نگاه معناشناسی شناختی «العذاب» عنصر زمینه و ثابت، عذاباً عنصر متحرک و فعل زدنا، رابط بین دو عنصر در راستای ایجاد معنایی جدید است.

در تفسیر المیزان آیۀ مذکور چنین به تفسیر کشیده شده­ ا­ست: «دراینآیهازنومتعرضحالپیشوایانکفرشده است،بااینکهقبلاًدرآیۀقبلىسرنوشتهمهکفاررابیانکردهبودوازهمین‌جهتوقتىشنونده،آنبیانراشنیدکهتمامىکفارمعذبندوتخفیفومهلتىازعذابندارندودرجمله (واکثرهمالکافرون) اینراهمشنیدکهبیشترشاندرکفروشقاوتشدیدترند،قهراًاینسؤالدردلشخطورمى‌کندکهآیااینعدهبابقیۀکفارکهکفرشانبهایندرجهنیستدرعذاببرابرند،بااینکهاینهاکفربیشترىدارند؛چونسببکفردیگرانهمشده‌اند.چونجاىچنینسؤالىبوده،خداىسبحانکلامراازنوآغازکرده استتاجوابآنرابدهدوبنابراینفرمود: (الذینکفرواوصدواعنسبیلالله) آنهاکهعلاوهبرکفرورزیدنراهخدارابهروىدیگرانهمبستندوباعنادولجاجکفرخودراتکمیلکردند (زدناهمعذابا)،عذابىاختصاصىدربرابرجلوگیری‌شانازراهخدابهایشانچشاندیم (فوق‌العذاب) کههمانعذابعمومىدرازاىمطلقظلموکفرباشدودراینعذاببابقیهمشرکانشریکند.

وگویاالفولامدر (العذاب) براىعهدذکرىاستوبه همانعذابى اشارهدارد کهقبلاًدرجمله (واذاراىالذینظلمواالعذاب...) ذکرکردهبود.

 (بماکانوایفسدون) اینجملهتعلیلزیادتىعذاباست. ازهمین جاروشنمى‌شودکهمرادازافسادىکهدرتعلیلنام‌بردهواقعشد،همانسدوجلوگیرىازراهخداست؛چونتنهاهمینصفتاستکهباعثشده است،عذاباینطائفهبردیگرانبچربد.پسمعلوممى‌شودکهمرادازافسادهمهمیناستوبه‌عبارتى‌دیگرافساددرزمینوجلوگیرىازتشکیلمجتمعىصالحامرىاستکهپیش‌آمدنشمستندبهایشاناست؛زیرااگرافسادوسدایناننبود،تشکیلچنینمجتمعىمترقببود» (المیزان، 1417هـ، ج12).

(وَنَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَإِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَکَفی‏ بِنا حاسِبینَ) (انبیاء: 47) و ما در روز قیامت (برای سنجیدن عقاید و صفات و عمل‌های مکلفان) سنجش‌ها و ترازوهای عادلانه می‌نهیم، پس به هیچ‌کس هیچ‌گونه ستم نمی‌شود و از استحقاقش کاسته نمی‌شود و اگر (عمل مکلف در خردی) به وزن دانۀ خردلی هم باشد، آن را می‌آوریم و همین کافی است که ما حسابگریم.

 خداوند متعال از چگونگی سنجش اعمال و رفتار انسان در روز قیامت سخن به میان آورده ­است. برای سنجیدن ارزش و مقدار اعمال از ترازوها استفاده می‌شود. مسلم است که کفه‌های ترازو وسیله‌‌ای هستند برای وزن‌کردن (در اصطلاح عام، کشیدن) هرآنچه دارای ابعاد و حجم است.

در دنیایی که ما زندگی می‌کنیم در خرید کالاهایی چون خرما، حبوبات، سبزیجات و... از ترازو و وزنه برای اندازه‌گیری ارزش آنها استفاده می‌کنیم.

 

تصویر2: ترازو

براین‌اساس خداوند عزّوجلّ از قسط و عدل با نام کفه‌های ترازو (ظرف) یاد کرده ­است.

خداوند نیز از این پدیده حساب‌رسی دنیوی جهت درک بهتر آدمی دربارۀ ارزش‌گذاری اعمال و رفتار در جهانی که هیچ‌چیز صورت مادی ندارد، بهره‌جسته‌است. از تصویر به­دست‌آمده از آیۀ شریفه چنین حاصل می‌شود که روز قیامت مردم برای سنجیده‌شدن اعمال و دریافت معادل آن با بازار بزرگی روبه‌رو خواهند شد. واژۀ «الموازین» که به‌صورت جمع آمده ­است، گویای این نکته است.

درحقیقت خداوند متعال سعی دارد با به ­تصویر کشیدن صحنه‌ای از بازار بزرگ (مکانی وسیع با جمعیت و سر و صدای زیاد که هرکسی به­دنبال برآورده‌ساختن نیاز خویش است)، آدمی را با وضعیت روز قیامت آشنا کند. 

واژۀ «القسط» (صفت برای الموازین) به معنای «عدل، نصیب، سهم و ترازو» است (ابن‌منظور، ماده ق س ط). قسط یک مفهوم ذهنی و غیر مادی، همراه با ترازو و کفه‌های آن به کار می‌رود تا میزانِ دقت و صحتِ سنجش آن به­خوبی روشن شود. به­کارگیری این ابزارِ سنجش برگرفته از تجربه انسان در محیط زندگانی اجتماعی‌‌اقتصادی است، آنها از کفه‌های ترازو جهت اندازه‌گیری دقیق استفاده می‌کنند.

بنابراین اگر مفهومی ذهنی و انتزاعی با تمثیلی از دیده‌ها و امور عینی همراه شود، طبیعتاً بازخورد و دریافت بهتری از مخاطب به­دنبال خواهد داشت. 

در کنار مطرح­کردن ترازوها قرآن به واژگانی چون «مثقال» که برای ارزش‌گذاری مادیات در علم حساب و ریاضی استفاده می‌شود، اشاره کرده ­است. همچنین «حبّه» و «خردل» نمونه‌هایی هستند که برای سنجش میزان و مقدارش ترازو و یا هر وسیلۀ اندازه‌گیریِ مقدار به کار گرفته می‌شود.

تفسیر آیه در تفسیر المیزان این‌چنین آمده­ است: «کلمۀ (قسط) بهمعناىعدلاستوآیۀشریفهعطفبیانبراىموازینویاصفتآناستکهاگرآنراصفتبگیریم،بایدمضافىدرآنتقدیربگیریموتقدیرآنرا (ونضعالموازینذواتالقسط) بدانیم. (وإنکانمثقالحبةمنخردلأتینابها) - ضمیردر (وإنکان) بهعملموزون برمى‌گرددکهازکلمه (میزان) استفادهمی­شود؛ یعنىواگرچهآنعملموزونبهمقدارسنگینىخردلىباشد،آنرامى‌آوریمومابراىحساب‌کشىکافىهستیمودانهخردلدراینجابرایمثالذکرشده استومبالغهدردقتمیزانرامى‌رساندکهحتىبهکوچکىوناچیزىخردلهمرسیدگىمى‌کندودراینتعبیراشارهبهایننیزهستکهوزنیکىازشئونحساباست» (المیزان، 1392 هـ، ج14، ص292).

 

نتیجه

قرآن کریم، اثر ادبی‌مذهبیِ جاوید، با توجه به مفاهیم انتزاعی گسترده‌ای که در خود دارد، مملوء از «طرح‌واره‌های تصویری» است. از جمله مفاهیم پراهمیتِ ارائه‌شده در آیات شریفه قرآن کریم، مفهوم «روز قیامت» است. مسئلۀ «عذاب» مخالفان دین مبین اسلام و افرادی که از دستورات الهی به نحوۀ گوناگونی سرپیچی می‌کنند، مسئله‌ای است که با تعابیر مختلفی بدان پرداخته شده ­است.

طرح‌واره‌های تصویری آیات منتخب، در دو حوزۀ حجمی ظرفی‌مکانی و مقداری بحث‌ و بررسی شد. از تحلیل نمونه‌های هریک از حوزه‌های تصویری چنین برداشت شد که ضمن تقویت سطح دریافتی مخاطب از مقصود الهی از تجاربی سخن به میان آمد که انسان آنها را در محیط زندگی اجتماعی‌اقتصادی زمان خویش به­خوبی درک کرده است.

در عبارت «یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ» مفهوم «عذاب» با توجه به ترکیب فعل «یردّ» با حرف جرِّ مکانی «إلی» بسان مکانی معرفی شده ­است که فرد بااکراه به آن کشانده می­شود. مانند شخصی که مرتکب جرمی می­شود و به هنگام دستگیری مأموران انتظامی سعی می­کند با تمام نیرو خود را رهایی بخشد؛ اما چون توان مقابله با آنان را ندارد، علاوه بر ترس از زندانی‌شدن، خستگی این زورآزمایی نیز بر عذاب او افزوده می­شود.

همچنین عبارت «أشدّ العذاب» نشان­دهندۀ آنست که در آخرت کمیت و کیفیت برابرند، برعکس آنچه در دنیا مشاهده می­کنیم. ازاین‌روست که خداوند تبارک و تعالی برای بیانِ مفاهیم ذهنی چون عذاب از کمیت و کیفیت دنیایی استفاده و آن را با طرح‌وارۀ مقداری بیان کرده ­است.

نمونۀ دیگر، تصویر ذهنیِ ترازو و کفه‌های آن برای اندازه‌گیری دقیق ارزش مقداری شیء‌ای است. خداوند متعال از تصویرِ زندگی اقتصادی مردمان آن روزگار برای چگونگی ارزش‌گذاری اعمال آدمی در قیامت بهره ‌گرفته است.

در عبارت «زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ»، مفهوم عذاب با استمداد از واقعیت زندگی دنیایی به­صورتی به تصویر کشیده شده ­است که قابلیت زیادشدن را دارد؛ بنابراین از طرح‌وارۀ تصویریِ مقداری بهره‌گرفته ­است.

 

پی‌نوشت

1-  Cognitive Linguistics

2-  Linguistics

3-  Gestalt

4-  Non - Modular

5-  Cognition

6-  Perspectival

7-  The point of view

8-  Profiling

9-  Dynamic

10-   Cognitive Semantics

11-   Embodiment

12-   Image Schemas

13-   Metaphor

14-   Lakoff

15-   Johnson

16-   Metaphor we live by

17-   Grammaticalization 

18-   Metaphorical extension

19-   Subjectification

20-   Invited inferencing

21-   The Body In The Mind

22-   Mark Johnson

23-   Women, Fire and Dangerous

24-   George Lakoff

25- إلی حرف اضافه مکانی و زمانی است که متناسب با بافت گفتار معنای آن متغییر است.

26- از نگاه معناشناسی شناختی، واژگان یک معنای مرکزی یا پیش­نمونه دارند که با بسط گستره معنایی، معنای حاشیه­ای و جدیدی از آنها استنباط می­شود (قائمی­نیا، 1388، ص8).

27-   Object

28- البته در قیامت نه زمانی وجود دارد نه مکانی و نه حرکتی؛ بلکه قیامت، عینِ ظهور حق است و ثبات بر آن حکم­فرماست. ولی برای درک قیامت که مفهومی انتزاعی است، می­توانیم از تصویرسازی مبدأ به مقصد استفاده کرد. تجربه مبدأ با درک حقیقتِ مقصد، بسیار تفاوت دارد و این به اندازه تفاوت حدوث با قِدَم است که در فلسفه از آن استفاده می‌شود.

  1. قرآن کریم.
  2. ابن‌‌‌‌منظور (‌‌‌1988م/ ‌‌‌1408ه)، ‌‌‌لسان ‌‌‌العرب، ‌‌‌بیروت‌: دار ‌‌‌إحیاء ‌‌‌التراث ‌‌‌العربی.
  3. الزجاجی، ابوالقاسم (١٩٨٤م)، حروف المعانی، تحقیق علی توفیق الحمد، الأردن: مؤسسة الرسالة.
  4. السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن (١٩٥١م)،الإتقان فی علوم القرآن، القاهرة: نشر مصطفی البابی الحلـبی، ط٣.
  5. دهخدا،علیاکبر (بی‌تا)،لغتنامهدهخدا،زیرنظردکترمحمدمعینودکترجعفرشهیدی،تهران: سیروس.
  6. راسخ‌مهند، محمد (1393)، درآمدی بر زبان‌شناسی شناختی نظریه‌ها و مفاهیم، تهران: سمت، چ4.
  7. زاهدی، کیوان و محمدی زیارتی، عاطفه (1390)، «شبکه معنایی «از» در چارچوب معنی‌شناسی شناختی»، مجله تازه‌های علوم شناختی، دوره 13، شماره 1.
  8. صفارزاده، طاهره(بی‌تا)،ترجمه قرآن، مرکز تحقیقات رایانه­ای قائمیه اصفهان.
  9. صفوی، کورش (1384)،فرهنگ توصیفی معنی‌شناسی،تهران: فرهنگ معاصر.
  10. طباطبایی، سیدمحمدحسین (1392هـ . ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
  11. --- (1417هـ . ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
  12. طبرسی، الفضل بن الحسن (1427هـ . ق)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار‌العلوم.
  13. گلفام، ارسلان و فاطمه یوسفی­راد (1381)، «زبان­شناسی شناختی و استعاره»، تازه­های علوم شناختی، دوره4، شماره3.
  14. فتوحی، محمود (1390)، سبک‌شناسی: نظریه‌ها، رویکردها و روش‌ها. تهران: سخن.
  15. فیاضی،مریم‌السادات (1388)،«خاستگاهاستعاریافعالحسیچندمعنادرزبانفارسیازمنظرمعنی‌شناسیشناختی»،فصلنامةادبپژوهی،شماره 4،تهران.
  16. قائمی­نیا، علی­رضا (1388)، «شبکه­های شعاعی در معناشناسی قرآن»، ذهن، شماره 38.
  17. قطب، بن ابراهیم شاذلی (1980)،التصویر الفنی فی القرآن الکریم، بیروت، دارالشروق.
  18. نرم افزار «فرهنگ اصطلاحات اصول».
  19. نغزگوی کهن، مهرداد و محمد راسخ­مهند (1391)، دستوری­شدگی و بسط استعاری، پژوهش­های زبانی، دوره 3، شماره 1.
    1. Croft, William and D. Alan Cruse (2004), Cognitive Linguistics, Cambridge: Cambridge University Press.
    2. Evans, Vyvyan and Melanie Green (2006), Cognitive Linguistics: An Introduction, Edinburgh University Press.
    3. Geeraerts, Dirk, Ed (2006), Cognitive Linguistics: Basic Readings, Mouton De Gruyter.
    4. Johnson, Mark (2005), "The Philosophical Significance Of Image Schemas", From Perception to Meaning: Image Schemas in Cognitive Linguistics By B.Hampe, PP. 15 – 33.
    5. Lakoff, G., M. Johnson & M. Turner (1989), More Than Good Reason: A Field Guide to Poetic Metaphor, Chicago: University of Chicago Press.
    6. Lakoff, George (1987), Women, Fire and Dangerous Things, What Categories Reveal about the Mind, Chicago: The University of Chicago Press. 
    7. Langacker, Ronald (1987) Foundation Of Cognitive Grammar, Volume I. Stanford, CA: Stanford University Press.