Authors
1 Professor Department of arabic language and literature, Universityof Isfahan, Isfahan, Iran
2 Academic Member of Ma’aref Quran University, Isfahan, Iran
3 PhD Candidate, University of Kashan, Kashan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
زهد پدیدهای نفسانی است و ریشههای عمیق فرهنگی و دینی در میان ملتها دارد. ملتها از زهد به تعابیر مختلف یاد میکنند و در فرهنگ اسلامی ازجمله مفاهیمی است که تأثیر مستقیم و بسزایی بر زندگی فردی و روابط اجتماعی میان افراد دارد. در این پژوهش با شیوۀ وصفیتحلیلی، موضوع زهد، بررسی و میدان معناشناسی آن ترسیم میشود؛ همچنین رابطه میان اجزای پیشرفته سیستماتیک آن و دیگر واژگان اخلاقی مرتبط با آن در قرآن کریم کشف میشود و چهبسا هریک از این اجزاء بهخودیخود، سیستم معنایی دیگر (زیرسیستم) را تشکیل دهند که به ترسیم یک شبکه معنایی گسترده منجر میشود. سپس ابعاد فنی آن در دیوان عالم و شاعر بزرگ شیعی، شریف رضی، واکاوی میشود و میزان قدرت و توانایی شاعر در فهم الفاظ و معانی قرآن را به دنبال بیداری روحی و گرایش فکری عصر عباسی آشکار میکند و تلاش دارد تا با صبغهای تعلیمی، ارزشهای اسلامی و مخصوصاً شیعی را آشکار کند. درنهایت بهکارگیری میدان معناشناختی زهد ایجابیِ سیدشریف رضی با رویکرد تعلیمی مملو از اشارات فراوانی است که با آمیختهای از عاطفه و حکمت و اسالیب بیانی همراه شده است و با استناد به آیات قرآنی و با صبغه شیعی، برنامه کاملی را برای زندگی دنیوی و اخروی ارائه میدهد.
Keywords [Persian]
1- مقدمه
انسان همواره نیازمند برنامهای عملی و هدفمند برای دستیابی به سعادت و کمال است و این برنامه محوری بر زیربنای فکری و اعتقادی قائم بر تعادل و توازن میان تمامی نیازها و ارزشهای انسانی استوار است؛ بهطوریکه قرآن کریم - مرجعی بدون نقص- بخش گستردهای از برنامه کمال و سعادت را برای انسان کامل، این قهرمان ارزشهای انسانی در میادین مختلف بشری، عرضه و با گذر از دنیا و متاع فانی آن به سوی سعادت ابدی رهنمون میکند.
بنابراین انسانِ کامل، ضمن بهرهگیری از این برنامۀ محوری و با استعانت از سلاح زهد، سر تعظیم در برابر معبود بر سجده میساید و این بندگی محض، چشمههای حکمت و بصیرت را در قلب او جاری میسازد.
و این بدین معنا نیست که زاهد همانند رهبانیان در طریق زهد به تنسک و عزلت تام روی آورد؛ بلکه از دیدگاه قرآن کریم، زهد بر تعادل و توازن میان زندگی دنیا و آخرت، اکتفا به مقدار کم و دوری از حرص و طمع دلالت دارد و به دنبال آن، شعر زهد در عصر عباسی با تأثیرپذیری و به پیروی از این آموزهها با هدف دعوت به فضائل پسندیده و گرامیداشت ارزشهای اخلاقی در نفوس افراد جامعه شکل گرفت که بر جوانب ابداع در تضمین معنا دلالت میکرد (قثامی، 2008، ص208).
درخور ذکر است در بحث معناشناسی، سلسله ارتباطات یک پدیده با دیگر پدیدههای همزمان، بررسی معنایی شده و با تدوین سیستمهای خرد و کلان، نتایج حاصل از ورای آن به استنباطات معناشناختی منجر شده است و در این میان، زهد ازجمله واژگان چند معنایی است که در کیفیت معنای کلام رکن اساسی را بر عهده دارد. پالمر در این باره میگوید:
«در زبان، تنها واژههای مختلف با معانی گوناگون وجود ندارد؛ بلکه ما به بعضی از واژهها برمیخوریم که بهخودیخود از چند معنی برخوردارند؛ این مسئله را چند معنایی مینامیم» (پالمر، 1366، ص115).
به عبارت دیگر، اشتراک معنوی دربردارندۀ یک لفظ با مفهومی کلی و عام است که چندین وجه معنایی از آن منشعب میشود و در زیر چتر مفهوم کلی لفظ قرار میگیرند؛ بنابراین، یک لفظ با حفظ هویت مفهومی خود با توجه به شرایط و موقعیتهای پیشآمده بر چند معنا دلالت میکند و مصادیق گوناگونی مییابد که با توجه به شرایط خاص از ویژگیهای متعددی برخوردار میشود و کاربردهای وسیع مییابد. تلاش اصلی در جهت اطلاع و کشف این نشانهها و شکلهای چند معنایی برای دستیابی به راههای مشخص تحلیل معانی اصلی است که سبب کشف ابعاد تازهای از معانی و موجب ژرفنگری و ژرفکاوی محقق بر اثر میشود (الجوزیه، 1994، ج2، ص30).
1-1- نگاهی به اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر عباسی
با نگاهی گذرا به عصر عباسی با جامعهای مملو از گرایشها و کشمکشهای فکری و عقیدتی مختلف روبهرو خواهیم شد؛ بهطوریکه شکلگیری مذاهب مختلف کلامی، فلسفی و عقیدتی را به دنبال داشت. در این میان، زهد در کنار دیگر اغراض شعری همچون لهو و مجون - واکنشی ضد شذوذ خلقی و دینی رایج در آن عصر - رشد کرد و فقر و واقعیتهای دردناک زندگی نظیر آزار، قتل و آوارگی علویین را محکوم کرد (نوفل، 1981، ص181)؛ و ازجمله مهمترین مضامین آن، دعوت به خویشتنداری، پرهیز از وسوسههای نفسانی و اندوختن توشه برای آخرت در کنار ورع و تقوی بود.
عالم بزرگ شیعی، شریف رضی، از میان برجستهترین شاعران زهد در این عصر، شعر تعلیمی خود را در خدمت بیداری روحی و جهتدهی گرایش فکری قرار داد. با توجه به آنچه گفته شد عوامل مؤثر بر ظهور ادبیات زهد اسلامی در این عصر در موارد زیر خلاصه میشود:
1. عامل سیاسی: شامل تنوع حکومتها، کشمکشها و فتنههای داخلی و خارجی، ناامنی؛
2. عامل دینی: شامل کثرت زاهدان، عابدان و رجال دین؛
3. عامل اقتصادی: شامل ظهور انواع مظاهر خوشگذرانی، اسراف و صرف اموال و از سوی دیگر، فقر و مشکلات معیشتی؛
4. عامل اجتماعی: شامل کثرت لهو و لعب، ازدیاد انواع فرهنگهای اجنبی و تفاوت جنسهای مختلف بشری (شعراوی، 1969، ص277).
این درحالیاست که همۀ این عوامل در پیشبرد حرکت زهد و رشد آن در عصر عباسی تأثیر بسزایی داشت؛ بهطوریکه بنای اسلامی خالص یافت و جزء مهمترین اغراض جدید ادبی در عصر عباسی قرار گرفت. در همین زمینه، دکتر شوقی ضیف معتقد است در این عصر، الحان زهد از الحان مجون کمتر نبود (الضیف، 1976، ص100).
1-2- پیشینۀ تحقیق
ازجمله پژوهشهای مرتبط موارد زیر هستند:
- صالح، عضیمه (1381)، کتاب «معناشناسی واژگان قرآن»، مترجم حسین سیدی، مشهد: آستان قدس رضوی.
- سلیمیان، کبری (1391)، پایاننامه «الزهد فی نهج البلاغه ودیوان الشریف الرضی»، دانشگاه اصفهان.
- لطفی، سیدمهدی (1393)، مقاله «بررسی و نقد معناشناسی قرآنی ایزوتسو» نشریه پژوهشهای زبان شناختی قرآن، سال 3، ص 39.
- هاشمیان، مریم (1378)، پایاننامه «مفآهیم دینی و آخلاقی درشعر شریف رضی»، آبادان: دانشگاه آزاد خرمشهر.
در این میان، پژوهش مستقلی در حوزه معنایی زهد از منظر الفاظ و معانی قرآن کریم و میزان تأثیر آن در دیوان شریف رضی در چارچوب ادبیات اسلامی یافت نشد و هدف این پژوهش کشف این رابطه معنایی از خلال قرآن کریم و دیوان شعری این عالم بزرگ شیعی است.
1-3- سؤالات پژوهش
این مقاله براساس شیوۀ وصفیتحلیلی است و تلاش دارد تا سؤالات زیر را بررسی کند:
میدان معناشناسی سیستماتیک زهد و ارتباط آن با دیگر واژگان اخلاقی چگونه است. بارزترین نشانههای این میدان در قرآن کریم چگونه است. بهرهگیری شریف رضی از این میدان سیستماتیک در دیوانش با توجه به عصری که در آن زیست میکرده است را تبیین کنید.
2- معرفی شریف رضی
ابوالحسن محمد بن طاهر ذوالمناقب سال 359هـ در خانواده سادات هاشمی و علمای بزرگ مذهب امامیه جعفری در بغداد متولد شد. وی با وجود جایگاه رفیع علمی، سیاسی، اجتماعی و دینی، درنهایت زهد و تقوی زندگی کرد و حالات کشف و کرامات عرفانی و افق وسیع فکری داشت؛ آنچنان که اثری عمیق و نیکو در حیات فکری و ادبی عرب اسلامی داشت (نورالدین، 1411، ص5). تلاش این شاعر بزرگ همزمان با مصائب، فتنهها و نابسامانیهای سیاسی و دینی و اجتماعی در دولت اسلامی در جهت علاج و درمان آن و همچنین تهذیب نفس و دستیابی به ارزشهای والای انسانی بود و تلاش داشت تا جامعه اسلامی را به سمت جهاد در جبهۀ عمل و مساعدت و مراقبت و پرورش فطرت و عبودیت مطلق خداوند عزوجل رهنمون کند (ابناثیر، 1385، ج7، ص35). ازجمله آثار ارزشمند او «نهج البلاغه»، «حقائق التأویل فی متشابه التنزیل»، «تلخیص البیان فی مجازات القرآن»، «خصائص الأئمه»، «مجازات الآثار النبویه» و «دیوان شعر» است (فاخوری، 1385، ص668).
دیوان شعری این نابغۀ گرانمایه و شاعر بزرگ بر گرایش زاهدانه، آزادی و عمق تفکر، احساسات پاک و همت عالی او دلالت دارد؛ بهطوریکه در کنار دیگر اغراض مختلف شعری چون فخر، رثا، شکوی و حکمت.. سروده شده است (فروخ، 1972، ج3، ص59)؛ و شامل معانی دور و نزدیک است که در قلب مخاطب رسوخ مییابد و او را به تأمل و تفکر وامیدارد و با الگوپذیری از آموزههای قرآنی و ارائۀ الگوی بیمانند برای نسلهای بعدی، منبعی ارزشمند برای علما و ادبا و پژوهشگران به شمار میآید:
وَشِعری تَختَصُّ القُلُوبُ بِحِفظِهِ
وَتَحظَی بِهِ دُونَ العُیونِ المَسامِعُ
وَأولَی بِهِ مَن کان مِثلَکَ حَازماً
یذبَّبُ عَن أطرَافِهِ وَیقارعُ
سَتَظفَرُ مِن نَظمِی بِکُلَّ قَصِیدَهٍ
کمَا حَلّتِ اللّیلَ النّجومُ الطوَالِعُ
تُضِئُ قَوَافِیها وَرَاءَ بُیوتِهَا
طِرَاقاً، کمَا یتلُو النّصُولَ القَبَائِعُ
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص660)
الذَّبُّ: دفع و منع و طرد (ابنمنظور، ج1، ص380)؛ قَبَعَ النجمُ: ظاهر و سپس مخفی شد (همان، ج8، ص259).
3- تعریف زهد
زهد از زمرۀ واژگان کلیدی است که در مسیر تطور معنایی خود، صورتهای گوناگونی را پذیرفته است و این در اثنای کتب مختلف لغوی درخور مشاهده است. بهعنوان نمونه از نظر صاحب تاجالعروس «زَهَدَ فِیهِ وَعَنه» بدین معناست که آن را ترک گفت و از آن رویگردان شد (زبیدی، 1414: مادة زهد). از نگاه ابنمنظور نیز براساس نظر علمای زبانشناسی «زهد» ضد رغبت و حرص برای دنیا و «الزهاده» در تمامی اشیا است (ابنمنظور، 1414، ج3، ص197)؛ و از نظر اصطلاحی، زهد را به معنای بازداشت از گناه، ترک ماسوی الله، اجتناب از تمامی امور دنیا با تخلیه آن از قلب و در بیانی دیگر، به معنای شکر بر حلال و صبر بر حرام میداند (همان، ص200). راغب نیز در باوری مشابه، الزهید را به چیز کم و الزَّاهِدُ فِی الشَّئ را رویگردان از او و راضی از او به کم عنوان میکند. (راغب، 1412، ج1، ص384) و از اینجا درمییابیم که زهد از نظر کتب مختلف لغوی معنایی مشابه دارد و بهوضوح بر معنایی وسیعتر از قناعت و ورع دلالت دارد (فیصل، ١٩٦٥، ص20).
زهد از منظر عرفای اسلامی نیز به معنای ساقطکردن رغبت انسان از هر آن چیزی است که با او سروکار دارد (قاسانی، 1413، ص52، باب زهد).
لَن یطلُبُوا سِرَّها لِلغِنَی وَلَن یترَکوها لإزهَادِها
(محمدحسین، 1980، ص119)
لفظ زهد در قرآن کریم در یک موضع واحد1 و به معنای رغبتنداشتن و بیاعتنایی بهکار رفته است. با توجه به معنی مأخوذ از مشتقات کلمه زهد در قرآن کریم واضح میشود که زهد اتجاه سلوکی است که انسان برای تخلی قلب از حب دنیا و شهوات و بهرهگیری از دنیا به مقدار لازم و کسب حب و رضایت الهی و وصول به مقام قرب الهی برمیگزیند.
مهمترین مضامین زهد اسلامی قائم بر آموزههای قرآن کریم است و اصل آن مبتنی بر دعوت واضح2 به عدم اشتغال به حیات دنیا و متاع آن3 است؛ زیرا عمل صالح4 و هدف قراردادن آخرت بهتر از آن است5 و این همان اسلوبی است که مؤمن به آن حیات مییابد و نفساش را به مجاهدتهای روحی و بدنی وادار میکند (عبدالحلیم، 1975، ص29).
بر این اساس در شناخت معنی حقیقی زهد باید اذعان داشت که به معنای فقر و عقبماندگی از حیات اقتصادی، استفادهنکردن از نعمات دنیا6 و گوشهنشینی، آوارگی و محبوسنکردن نفس (همانند نصارای و مرتاضان) نیست؛ زیرا این امور با رشد و ترقی انسان در تعارض است و جز بدعت نیست، آنچنان که قرآن کریم میفرماید: ﴿وَرُهبَانِیةٍ ابتَدَعُوهَا﴾7 بلکه اسلام از حرام دنیا تحذیر و بر عمل صالح ترغیب میکند و میان دنیا و آخرت راهی اتخاذ میکند که همان جمع میان خیر دنیا و آخرت است: ﴿لِکَیْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ﴾8 و دنیا را مزرعهای برای آخرت قرار میدهد.
بنابراین، زهد حقیقی و مطلوب آن است که ضمن ردّ زهد سلبی، انسان را به بهرهمندی از نعمتهای دنیا9 در حد نیاز (منوط به اینکه مالک هیچ چیز نباشی و هیچ چیزی هم مالک تو نباشد) و برکات وجود و ارتباط با دیگران برای وصول به کمال ترغیب کند (علیزاده، 1374، ص7) و ضمن بازداشت او از گناه، به یاریرساندن دیگران و زکات هرآنچه مازاد حاجت است تشویق میکند: ﴿وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾10 و از این منظر، کاربرد دعوت به زهد ایجابی برای تربیت جامعهای نمونه به شمار میآید (نورالدین، 1411، ص17).
شریف رضی نیز با الگو قراردادن فرمانهای قرآن کریم، بر بهرهمندی از مال، وسیلهای برای رفع نیازها، تأکید کرده است و فقر و نیازمندی را از موجبات عذاب و هلاک میداند:
وَإذَا نَعِمتَ فَکُلُّ شَئ مُمکِنٌ
وَإذَا شَقِیتَ فَکُلُّ شَئ عَازبٌ
وَأرَى الغَنِیَّ مُطَاعِناً بِثَرَائهِ
أعدَائهُ وَالمَالُ قِرنٌ غَالِبٌ
تَحثُو عَلَی عَیبِ الغَنِیّ یدُ الغِنَى
وَالفَقرُ عَن عَیبِ الفَتَى بَحَّاثُ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص85)
همچنین محاسن بینیازی و عیوب فقر را چنین برمیشمارد:
«نعمتهای دنیا وسیلۀ دستیابی به هدف منشود است؛ بنابراین شخص با مالش در مقابل دشمنان میایستد و در دست داشتن ثروت، عیوب بسیار را میپوشاند و اما فقر باعث بدبختی و عذاب انسان است و معایب او را میان مردم آشکار میسازد» (همان)
در این راستا تقسیمبندی درجات11 زاهدان از پایین به بالا عبارتند از: الف) خائفان از آتش دوزخ و عذاب اخروی؛ ب) راجیان به اخذ ثواب و نعیم آخرت؛ ج: عارفان مشتاق مقام قرب إلی الله (نراقی، 1988، ج2، ص 74) که در این مقاله طبقه سوم الگوی اصلی است.
دستهبندی زاهدان
4- میدان معناشناسی واژگان مرتبط با زهد
با تأمل در تطور دلالی و سیر معناشناختی «زهد» و دقت در معنی حقیقی آن در قرآن کریم در مییابیم که قرآن کریم به ترسیم میدان معناشناسی واژگان مرتبط با زهد در یک سیستم پیشرفته میپردازد که این مقاله درصدد کشف این رابطه است و تعالیم این رائد عالیقدر شیعی نیز گواه آن خواهد بود.
به عبارت دیگر، تحلیل معناشناختی زهد نشاندهندۀ آن است که این واژه از واژگان کلیدی در اخلاق اسلامی به شمار میرود و رابطۀ سیستماتیک با دیگر واژگان اخلاقی دارد و بهصورت یک واحد مرتبط محسوب میشوند. در یک نگاه گذرا به تطور دلالی و تحلیل سیر معناشناختی واژه (زهد) در مییابیم که این واژه با واژگانی نظیر «أمل»، «شکر»، «ورع»، «تقوا» و «صبر» ارتباط معنایی دارد و همچنین مهمترین مضامین شعر زهد را تشکیل میدهد که عبارتند از:
4-1. حکمت و بصیرت؛
4-2. قصر أمل؛
4-3. شکر؛
4-4. توکل و قناعت؛
4-5. تقوا؛
4-6. صبر؛
4-7. جهاد؛
4-8. زکات.
4-1- حکمت و بصیرت
زهد یکی از مهمترین عوامل ایجاد حکمت و بصیرت و غفلت نورزیدن از وسوسههای شیطانی در قلب زاهد است. به عبارت دیگر، لازمۀ زهد سبکشدن وجود انسان برای فراغ از طبیعت دنیاست. زاهد بهواسطۀ این حکمت زبانش گشوده میشود، شرح صدر مییابد و عیوب خود را در دنیا تشخیص میدهد و در رفع آنها میکوشد و سرانجام این حکمت، او را از دنیا به سلامت روانه ابدیت میکند (کاشانی، 1325، ص 374).
لازمۀ نیل به بصیرت معرفت12 است و معرفت، علمی است که انسان را به ارزش وجودی خویش رهنمون میسازد و او را از هلاکت در دام دنیا محفوظ میدارد؛ درنتیجه، جهانبینی خاص زاهد شکل میگیرد که ازجمله واژگان مرتبط با آن موارد زیر هستند:
اشاره شد که قرآن، تنها در آیه 20 سوره یوسف صراحتاً به واژۀ زهد اشاره دارد؛ اما با تأمل بیشتر درمییابیم که قرآن، جهانبینی زاهدان و معیارهای زهد را در آیات متعدد تبیین کرده است13 که بنا بر اتفاق مفسّران بر زهد دلالت دارد.
براساس تقسیمبندی درجات زهد، جهانبینی زاهدان در سه دسته جای میگیرد: الف) معرفت اولیه: تَزَهُّد یا اعراض از لذّتهای دنیا یا ترک محرمات (زهد واجب) با وجود میل به دنیا با مجاهدت نفس و مشقت با هدف کسب لذتهای بهشتی جاودانه. ب) معرفت ثانویه: معاوضه کالای ناچیز با کالای برتر و با ارزش(اقاله بیع)؛ بدین معنی که زاهد در قبال معاوضه متاع دنیا، متاع آخرت را به دست میآورد و تمایلنداشتن به متاع دنیا به دنبال تمرینها و ریاضات پیدرپی و افزون معرفت او به نعیم آخرت و اعراض از حلال با ظنّ به آلودگی آن صورت میگیرد. ج) معرفت عالیه14: عالیترین مرتبه زهد، اعراضنکردن، بلکه گذشت با شوق و طوع و رضا از زخارف و امتعه مادی دنیا و کسب معرفت از ارزشنداشتن وجودی دنیا و رسیدن به کمال، معرفت، حکمت و یقین و ناشی از حب الهی است (نراقی، 1988، ج 2، ص 65). همچنین شامل اکتفا در امر حلال (خوراک، پوشاک، نکاح..) به مقدار حاجت به دنبال ترس از حساب بر حلال و ترس از عذاب بر حرام است (قمی، 1363، ج1، ص 568). بنابراین «قصر الأمل= کمکردن آرزوها» و «شکر در برابر نعمتهای الهی» و «ورع هنگام روبهروشدن با حرام» از مهمترین ویژگیهای ایشان است15.
بر اساس این، بالاترین درجه زهد، پستترین درجه ورع و بالاترین درجه ورع، پستترین درجه یقین و بالاترین درجه یقین، پستترین درجه رضاست16. و رضا، عبارت از رفع کراهت و شیرینشدن تلخیهای احکام قضا و قدر است و به همین دلیل، مقام رضا پس از توکل قرار دارد (کاشانی، 1325، ص 399). بدین معنا که هر مصیبتی در راه نیل به مقام نورالانوار جزء مقدرات و قضا و قدر حتمی خود دانسته میشود و با تحمل آنها در روح و نفس و قلب خود، فضایی از فَرَج و سرور ایجاد میکند؛ بهطوریکه همه تلخیهای سلوک به حلاوت مقام رضا و مشاهده حق (=نهایت مقام سالکان) تبدیل میشود17.
توکل رضا یقین ورع زهد
حکمت و بصیرت ناشی از زهد خود دربردارندۀ دو ویژگی تخلی از دنیا و توجه به آخرت است:
4-1-1- تخلی از دنیا
در اینجا مراد از دنیا، مظاهر طبیعی اعم از کوه، دریا، بیابان و... و مراد از دنیاطلبی، بهطور مثال، علماندوزی و مهارتورزی با هدف رفع مشکلات زندگی و جامعه نیست؛ بلکه در نظر عارفان و زاهدان، مراد اصلی، تعلّقهای نفسانی است که موجبات ذلت و زوال کرامت، علم و معرفت انسان و یا موجب ظلم و جور به غیر را فراهم میکند و ازجمله مظاهر آن حرص، شک و تردید، شرک، ظلم، تجاوز و... است (کلینی، 1362، ج3، باب زهد).
شناخت عیوب و نواقص دنیا و غفلتنکردن از وقوع در شرک دنیا جزء مهمترین مسائلی است که ذهن شعراء زهد را در طول قرنها مشغول کرده است18. شاعر با بینشی عمیق، حقیقت دنیا را شناخته است و به شیوهای خاص، ضمن الگوپذیری از فرمانهای قرآن کریم، اهل تفکر را از وقوع در آن بر حذر میدارد؛ زیرا منزل قرار و جاودانگی نیست19 بلکه زائل و خائن است؛ سپس با بهکارگیری اسلوب ندا با لحنی برگرفته از حس تعجب، برای تنبیه مخاطب، اسلوب حوار را بهکار میبرد و فضایی دراماتیک ایجاد میکند:
هَیهَاتَ، یا دُنیا، وَبَرقُکِ صَادِقٌ
أرجُو، فَکَیفَ إذاً وَبَرقُکِ کاذِبٌ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص85)
شاعر، دنیا را از مسیر خویش دور میکند و هیچ آرزویی از آن نزد خود ندارد و مخاطب خود را از زرق و برق دروغین و حیلهگرایانۀ آن برحذر میکند و این شعر شامل عیوب دنیاست که معرفت آن، سنگ بنای زهد است. چنانچه اگر بنده حب دنیا را از قلب خود بیرون راند، خداوند سرچشمههای حکمت و بصیرت را در قلبش، جاری و نواقص دنیا را با چشم دل ادراک میکند و این همان چیزی است که خداوند آن را وسیلۀ هدایت و نجات زاهدان قرار میدهد. این درحالیاست که شریف رضی دنیا را گذرگاهی معرفی میکند که انسان با عذاب و سختی در آن داخل میشود و ناگزیر، پس از مدت کوتاهی از آن خارج میشود:
فَأوَّلُنَا العَنَاءُ، إذَا طَلَعنَا
إلَى الدُّنیا، وَآخِرُنَا الذّهَابُ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص126)
همچنین شاعر نقص دنیا و لزوم ترک آن را این چنین تبیین میکند:
دُنیا تَضُّرُ، وَلَا تَسُرُّ، وَذَا الوَرَی
کُلٌّ یجَاذِبُهَا، وَکُلٌّ عَاتِبٌ
(همان، ج1، ص32)
شریف رضی با اشاره به خسران و عدممسرت در دنیا، از احوال مردمان غافل در عجب است که بر سر متاع فانی آن در حال قتل و نزاع هستند و بر ترک حزن و اندوه بر دنیای فانی تأکید میکند20:
تَأمُلُ أن تَفرَحَ فِی دَارِ الحُزنِ
وَتُوطِنُ المَنزِلَ فِی دَارِ الضَّعنِ
(همان، ج2، ص436)
شاعر تأمل و تفکر در بقا و اقامت در این خانه ناپایدار را عقلانی نمیداند؛ زیرا ناگزیر باید ترک آن گفت و آیا سعادت و شادی در منزلِ دارای این اوصاف فائده دارد. درنتیجه تکیهگاهی مطمئن برای انسان محسوب نمیشود:
لا تَأمَنِ الدُّنیا عَلَیکَ، فَإنَّهَا
ذَاتُ البُعُولِ تُبَدَّلُ الأبدَالَا
(همان، ج2، ص203)
شاعر براساس تجارب خود از حوادث و رویدادهای زندگی، بر روزگار و مردمانش خشم میگیرد و زبان به ذم دنیای فریبکار و مکار میگشاید که در عین خیانت، انسانها را با عواقب اعمالشان تنها میگذارد. سپس شاعر برای فهم دقیقتر از شیوه تمثیل استدلال میآورد و دنیا را به زنی تشبیه می کند که ظاهری زیبا دارد؛ اما باطنی پرفریب و حیلهگر است و علاوه بر وفادارنبودن و خیانت به همسرش، او را ترک میکند.
این بیت نمونهای از اشعار شریف رضی است که جهانبینی شاعر را بیان میکند و بر شناخت عیوب دنیای فانی و تمایل و دلبستگینداشتن او به مظاهر مادی اشاره دارد و متکی بر زهد، دارای نتایج عملی روشنگری و عامل وصول انسان به هدف اصلی و تضمینکنندۀ سعادت دو دنیاست.
وَمِثلِی لا یأسَی عَلَی مَا یفُوتُه
إذا کان عُقبَى مَا ینالُ زَوَالُ
وَمَا رَاقَنِی مِمَّن أوَدُّ تَمَلّـقٌ
وَلَا غَرّنِی مِمَّن أحبُّ وِصَالُ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص125)
شاعر به مدد عزت نفس متعالی با اشاره به عاقبت لذتهای زودگذر دنیا، بر حزن و تأسفنداشتن بر فقدان این لذتهای دنیا، تأکید و شادی برای دنیا که از شأن و منزلت انسان میکاهد را مانع رزق و نعمت الهی بیان میکند. و همچنین:
أیجزَعُ المَرءُ لِمَا فَاتَـه
وَکُلُّ مَا یدرِکُـهُ فَوتُ
رُوَیدَکَ لا یغُرّک کَیدُ الدّنیا
هِی المِرنَانُ مُصمِیهُ الرَّمَایا
(همان، ج2، ص 217)
شریف رضی در این بیت نیز انسان را به تأمل و دقت در امر دنیا دعوت میکند و در برابر مکر و فریبکاری آن به انسان آگاهی میبخشد.
4-1-2- توجه به آخرت
موضوعات شعر زهد متنوع و گوناگون است و از میان آنها شاعران به موضوع مرگ بیشترین اهتمام را دارند؛ زیرا قویترین سلاح برای یادآوری حساب و تخویف است؛ آنچنان که خداوند متعال میفرمایند: ﴿أَیْنَمَا تَکُونُواْ یُدْرِککُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَةٍ﴾21 و این نهایت حیات مادی ساحر و گواراست که انسان نمیتواند آن را دور و محال بداند و باید نسبت به تخلی قلب از یاد خدا هشیار باشد.
سیدرضی در اشعارش به شکل وعظی به تفکر در فلسفه مرگ و آمادگی برای سفر و عزیمت و رضایت به آنچه خداوند مقدر فرموده است اعم از سرنوشت و کوتاهی عمر و حتمیت مرگ و قدرتنداشتن انسان در برابر آن دعوت میکند:
رَأیتُ المَوتَ یبلُغُ کُلَّ نَفسٍ
عَلَی بُعدِ المَسَافَةِ وَالمَرَامِ
وَعُمرُ الفَتَی ینقُصُ کُلّ یومٍ
وَلَا عُمرٌ یقَرُّ عَلَی التَّمَامِ
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص390)
شاعر در این بیت صورت مرگی را ترسیم میکند که دیر یا زود در هر مکان انسان را درک میکند و بر نقصان مستمر عمر انسان و لزوم غنیمتشمردن فرصت عمر میپردازد؛ بهطوریکه تمامی ارواح سرانجام طعم مرگ را خواسته یا ناخواسته میچشند.
ومَا یعلَمُ الإنسَانُ فِی أیٍّ جَانِبٍ
مِنَ الأرضِ یأوی مِنهُ فِی التُربِ جَانِبٌ
(همان، ج1، ص143)
نَعَضُّ عَلَی المَوتِ الأنَامِلَ حَسرَةً
وَإن کَانَ لَا یغنِی غَناءً وَلا یجدِی
(همان، ج2، ص378)
این ابیات عدمتوان و علم انسان به تخمین مکان و زمان مرگش را یادآوری میکند؛ همانگونه که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ﴾22 و بیت دوم بر از دست دادن فرصتهای پیشآمده در زندگی بیم داده است و بر به غنیمت شمردن فرصت عمر تشویق میکند؛ زیرا این فرصتها با اتمام عمر پایان میپذیرد و امانی از آن نیست و حتی ثروت، قدرت، حسرت، فرزند و... نیز سودی ندارد23 و بهطور مساوی پیر و جوان، فقیر و غنی را از لذتهای زودگذر دنیا دور میکند.
و این طرز تفکر مصدری است که بارقههای محصول آن شعر سراسر زهد است. شاعر همچون واعظی روانشناختی بر معرفت آخرت و ارزش حیات جاودان و تعمق فکری در باب زهد در دنیا تأکید دارد.
شاعر به دنیا به چشم عبرت مینگرد و آن را جز معبری کوچک و محلی ناپایدار برای آزمون نمیبیند، زیرا خداوند حکیم، اشرف مخلوقاتش را جایگاهی عظیم بخشیده و پس از این ایام معدود در دنیا24، برای او زندگی ابدی در آخرت مقدر کرده است که زهد مقدمه سعادت در آخرت است. سپس شاعر به حکمت عقلیاش در حقارت مادیات و منفعت زهد، بُعد فلسفی عظیمتری میبخشد و با اشاره به موت و زندگی اخروی ادامه میدهد:
وَمَا هِیَ إلّا سَاعَةٌ، وَهُوَ لاحِقٌ
بِعَادٍ إلَی یومِ المَعَادِ وَتُبَّعِ
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص641)
لَیسَ المَعَادُ إلَى الدُّنیا بِمُتَّفِقٍ
وَلَا رُجُوعٌ لِمَن یمضِی بِهِ الأجَلُ
(همان، ج2، ص182)
تَرَکَ الدُّنیا، لِطَالِبِها
وَرَضَی بِالدُّونِ مُقتَصِدَا
وَرَأی أن لا نَجاةَ لَهُ
فَمَضَی یبغی النّجَاهَ غَدَا
(همان، ج2، ص386)
در نظر شاعر مَثل ناپایداری زندگی در دنیایی که طلب جاه و ثروت در آن غلبه دارد همانند داستان قوم عاد25 است که در قصرهای برافراشته سکنی داشتند و دنیا آنها را به غفلت کشاند؛ درحالیکه روزها به سرعت به سوی زندگی آخرت در حرکتند و تمامی انسانها از اغنیا تا فقرا به سفری رهسپارند که بازگشتی از آن نیست تا زندگی جاودان را بر اساس اعمالشان در این دنیای فانی آغاز کنند.
4-2- قصر أمل
زهد به معنی کمکردن آرزو با هدف حفظ نعمتهای موجود و سپاسگزاری از آنها و پرهیز از محرمات الهی و عقلی است. مراد از آرزو، آرزوهای دستنایافتنی26 است که باعث غفلت و تأخیر در اهداف اساسی و ضروری زندگی میشود و مقصود از قصر آرزو آن است که انسان در سلوک و رفتارش واقعگرا باشد و با مسئولیت کامل در برابر خالق و مردم ظاهر شود؛ چهبسا آرزوهای بلند و طولانی (در باب ثروت، قدرت، شهرت و...)27 چون آتش، عمر کوتاه را نابود میکند.
شریف رضی با بهکارگیری افعال امر که به نظر و سکون برای تأمل و عبرتآموزی و پندگیری دعوت میکند و با استخدام اسلوب تعلیمی از تلاش برای وصول به آرزوهای دور و دستنایافتنی برحذر میدارد و از خلال آن، مخاطب را به نظر و تأمل وامیدارد و سرنوشت و نهایت حتمی انسان را به او گوشزد میکند تا به آرزوها و حسرتهای آخرت مبتلا نشود28:
لا تَطلُب الغَایهَ القُصوَى فَتُحرَمَها
فإنَّ بَعضَ طِلابِ الرّبحِ خُسرانُ
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص450)
صرف آرزومندی ذاتاً حرام و مکروه نیست؛ اما طول آرزو مقدمهای برای دنیاطلبی و افتادن در ورطه گناه و انحراف است و این درحالی است که تعلق خاطر به آرزوهای دستنایافتنی، ضرر و شر را برای طالب آن به دنبال دارد:
وَنُمسِی بِآمَال طِوالٍ کأنَّنَا
أمنّا بَیاتِ الخَطبِ دُونَ المَطالبِ
(همان: ج1، ص146)
در این بیت، شریف رضی به جهل و غرور انسان اشاره میکند که در دریای آرزوها غرق است؛ آنچنان که گویا از دست روزگار و حقیقت و مشکلات زمانه در امان است؛ غافل از آنکه کاخ آرزوها را ثباتی نیست و اتکا بر آن جز مصیبت و هلاکت به دنبال ندارد و انسان عاقل بر عمل و تلاش تکیه میکند، نه بر آرزوهای کوتاه و فانی:
کَثُرَت أمَانِیُ الرَّجَالِ، وَلَم تَزَل
مُتَوَسَّعَاتٌ، وَالزَّمَانُ یضِیقُ
(شریفرضی، بی تا: ج1، ص50)
وَالأمَانِی حَسرَهٌ وَعَنَاءٌ
لِلَّذِی ظَنَّ أنَّهَا تَعلِیلُ
(همان: ج1، ص188)
این ابیات انسان را بر استفاده از فرصت کوتاه و باارزش عمر تشویق میکند، و اینکه با آرزوهای محال موجبات اتلاف و کوتاهی آن را فراهم نکند؛ زیرا این آرزوها جز وسوسههای شیطانی نیست که با وعدههای دروغین او را به سوی حسرت و بدبختی میکشاند و خداوند متعال ماهیت این آمال را چنین معرفی میکند: ﴿یعِدُهُم وَیمَنَّیهِم وَمَا یعِدُهُم الشَّیطانُ إلّا غُرُورَا﴾29
4-3- شکر
هنگامی که زاهد با دید آگاه نسبت به هرآنچه خداوند به او عطا داشته راضی شده است و آن را جز رحمت واسعه الهی نبیند، با تواضع سجده بندگی بجای میآورد و شکرگذاری میکند. بر اساس این، شریف رضی معتقد است که شکر از گرانبهاترین و ارزشمندترین نعمتهاست و این بیت بیانکنندۀ آن است:
وَالشُّکرُ أنفَسُ مَا وَجَدتُ، وَإنَّمَا
أمَلُ الفَتَی أن یقبَلَ المَوجُودُ
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص312) شریف رضی در این ابیات براساس آیه شریفه ﴿فَکُلَوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلَالَاً طَیباً وَاشکُرُوا نِعمَةَ اللهِ إن کُنتُم صَادِقینَ﴾30 همچون واعظی متعهد و دلسوز همگان را به شکر نعمات فراوان الهی دعوت میکند که بر بندگان ارزانی شده است و درحالی است که خداوند متعال، غنی و بینیاز از این شکرگذاری است و پیامبر(ص) زاهدترین مردم در مفهوم اسلامی است که آنچه را که خداوند مباح فرمود بر خود حرام نکرد؛ ولی حق نعمت را با شکر بجای آورد؛ آنچنان که شاعر میگوید:
أسَمِحَتِ الدُّنیا لَکُم وَأعرَضَت
صَنَائِعٌ لَم تُحسِنُوا اصطِنَاعَهَا
رُدَّت عَلَیکُم نِعَمٌ مَظلُومَةٌ
لَم تَشکُرُوهَا فَانظُرُوا انقطاعها
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص620)
شاعر درنهایت به عاقبت کفران نعمت اشاره میکند. اگر انسان زاهد، حق نعمت و رحمتهای الهی را با ادای شکر بجا نیاورد، از الطاف او محروم خواهد ماند. استفاده از استفهام نشانه آن است که پرسشگر، پاسخ را جستوجو میکند و به نوعی دقت نظر، تأمل و اعمال عقل را میطلبد؛ بنابراین، زهاد بهترین یاریرسان در انجام وظیفۀ آگاهیبخشی به مردم از حقایق مکتوم و بیداری ایشان از خواب غفلت و بازداشت ایشان از دلبستگی به ظواهر دنیای فانی هستند.
5-4- توکل و قناعت
«توکل» با «قناعت» ریشههای مشترکى دارد و طبعاً فلسفه آن دو نیز از جهات فراوان به یکدیگر شباهت دارند. وطن اصلى «بىنیازى و عزت»، «توکل» معرفى شده است (کلینی، 1429، ج2، باب توکل).
زینتیافتن به جامه زهد و پرهیز از حب دنیا و کبح جماح آمال، حرص و طمع را در قلب سرد و خاموش میکند و بذر قناعت را در آن میکارد و این همان ثروتی که تمامی ندارد31.
توکل نیز ازجمله صفاتی است که قرآن کریم به آن برمی انگیزد و جز مؤمنان و عقلا به آن زینت نمیکنند32. جماعتی که با ایمان قوی به خدا33، گشایش صدر مییابند و نفسشان قانع و مطمئن میشود و هیچچیز بر آن مسلط نیست34؛ بنابراین ایمانشان افزوده میشود و از تلاش برای تحصیل دنیا و مراتب دروغین آن دوری میگزینند.
شریف رضی با وجود تعدد مناصب رفیع و برجسته، در ایام حیات خود، قناعت را پیشه ساخت و زندگی ساده را برگزید (حسن، د.ت، ص53) همچنین معتقد بود که قناعت سبب راحتی و عزت35 و کرامت و محبت است:
وَإنی لألقَی رَاحَتِی فِی تَقَنُّعِی
وَفِی طَلَبِ الإثرَاءِ طولُ عَنَائیا
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص588)
شاعر معتقد است تعلقات مادی جز عزلت، حسرت و شقاوت به دنبال ندارد36 و این همان حقیقتی است که انکار آن غیرممکن است؛ زیرا حب مادیات آثار نامیمونی دارد که ازجمله این موارد است: حرص و طمع، مشکلات نفسانی، تفکر دائم در کیفیت افزودن مال، تلاش پیوسته در جهت حفظ ثروت و ایجاد آثار منفی بر شخص، خانواده و جامعه37. بنابراین شریف رضی تنها به ذکر مرض کفایت نمیکند؛ بلکه همانند طبیبی ماهر و هوشمند علاج آن (= قناعت) را نیز ذکر میکند:
وَلا طالِباً مِن دَهرِهِ فَوقَ قُوتِهِ
کفَانی مِن الغُدرَانِ مَا نَقَعَ الصَّدَی
سَأحمَدُ عَیشاً صَانَ وَجهی بِمَائِه
وَإن کانَ مَا أعطَی قَلیلاً مُصَرَّدَا
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص284)
ألذُّ بِقَلبی مِن مُنایَ تَقَنُّعی
وَأحسَنُ عِندی مِن غِنَای غَنَائی
وَمَن کانَ ذَا نَفسٍ تُطیعُ قَنُوعَهً
رَضِی بِقَلیلٍ مِن کَثیرِ ثَرَاءِ
(همان، ج1، ص12)
شریف رضی با اشاره به آثار مثبت قناعت و سادهزیستی نظیر حفظ شرف و آبرو، عزت نفس، آرامش، لذت روح، مخاطب را به آن دعوت میکند؛ زیرا برترین معیار برای ثروتمندی محسوب میشود. به عبارت دیگر، زاهد کسی است که به آنچه خدا به او عطا میکند، قانع است و بر آنچه از دنیا از دست داده است، مأیوس نیست38 و قلبش به غیر پروردگار تعالی تعلق ندارد39 و آنچه در دست خداست، محکمتر از آنچه در دست اوست و از هرآنچه او را از یاد خدا و طاعت او مشغول میدارد، رویگردان است و همواره بر او توکل دارد: ﴿وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ﴾40؛ بنابراین، زاهد حقیقی کسی است که براساس مکتب اسلام و رهنمودهای کلام وحی اینچنین گام بردارد. وی میان خدا و مردم محبوبیت دارد؛ زیرا به سبب توکل و قناعت، دست به مهندسی نیازها، توجهنکردن به مادیات، رعایت حقالناس و اعراض از ظلم زده است و همواره ستایش میشود (نراقی، 1988، ج2، ص 57).
حبّ ناس + حبّ الهی لازم زهد
این درحالی است که چشمههای حکمت در قلبش جاریست و با بیمیلی به هوسها و دنیاطلبی، به حقایق جهان بینا میشود و به دار السلام درمیآید (کلینی، 1429، ج3، باب ذم دنیا).
بیمیلی به حرام
¯
بیمیلی به دنیاطلبی
¯
میل به آخرت
میل به آخرت
¯
میل به واجب
¯
کوشش در طاعت
4-5- تقوا
شکی نیست که تقوا مهمترین و محوریترین رکن تربیت اخلاقی و فردی در اسلام است و در میدان معناشناختی زهد یکی از زیرساختهای مهم به شمار میآید. به بیان دیگر، انسان همواره نیازمند محافظی است تا سلامت و سعادت در آخرت را برای او به همراه داشته باشد و او را از آفات و مضرات دنیا مصون دارد؛ همانند سخن خداوند متعال: ﴿تَزَوَّدوُا فَاِنِّ خَیْرَ الزّادِ التّقوی﴾41 و تقوی در نظر اسلام همان حافظ و منجی انسان است42.
این درحالی است که زهد و تقوا همواره مکمل یکدیگرند؛ زیرا انسان خدا را ازطریق تقوا حاضر و ناظر بر اعمال خود در هر مکان میبیند43؛ بنابراین بر نفس سرکش مسلط میشود و آن را از هواها و لذتهای فانی حفظ میکند و تا زمانیکه بعث و حساب برای انسان وجود دارد، خود را نیازمند عمل صالح و تزود به تقوا و نصبالعین قراردادن سلوک صحیح اسلامی در زندگی میداند؛ همچنانکه در سلوک عملی شریف رضی مشاهده میشود (عاملی، 1403، ج9، ص223)؛ و بدونشک شریف رضی تحت تأثیر آیاتی است که روح اسلامی را منعکس و درس تقوا و دوری از هواهای نفسانی را در اشعارش عرضه میکند:
وَلِلنَّفسِ فِی عَجزِ الفَتَی وَزِمَاعِهِ
زِمَامٌ إلَی مَا یشتَهی وَعِقَالٌ
تَمِیلُ بِیَ الدُّنیا إلَی کُلَّ شَهوَةٍ
وَأینَ مِنَ النَّجمِ البَعِیدِ مَنالُ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص124)
أکبَحُ النَّفسَ إن جَمَحـ ـتْ إلَی غَایةٍ بِهَا
أنَا مَولی لِشَهوَتی وَسِوَایَ عَبدٌ لَهَا
(همان، ج2، ص568)
شریف رضی با اعتقاد به اینکه هواهای نفسانی و شهوات بر ذلت و ضعف برمیانگیزانند، به مناعت و پایداری طینتش در برابر شهوات میبالد؛ زیرا دنیا زینت خود را برای او عرضه داشت و او رویگردان شد و دوریاش از این هواها را به مسافت ستارگان در آسمان تشبیه میکند. وی در ابیات اخیر به تقوی و رامکردن نفس سرکش44 تصریح میکند که موجبات فخر و مباهات را برای انسان به ارمغان میآورد و با اسلوب وعظ و ارشاد، چونان واعظی دلسوز، طالب زهد را به عبادت و ترک دنیا و زخارف آن ارشاد میکند و مرگ را یادآور میشود که هیچ مانعی از آن نیست و همراه همیشگی اوست.
و هنگامیکه شاعر از عشق سخن میگوید، قصد او همان عشق طاهر و عفیف عذری است و تمامی اشعارش در این غرض جز تمثیلی برای تقوی و طهارت و دوری از مفاسد نفسانی نیست:
عفافی مِن دُونِ التَّقِیةِ زَاجِرُ
وَصُونُکَ مِن دُونِ الرَّقیبِ رَقیبُ
عَشِقتُ وَمَالی، یعلَمُ اللهُ، حَاجَهٌ
سِوَی نَظَری، وَالعَاشِقُونَ ضَرُوبٌ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص144)
شریف رضی اهل هجو نبود و اگر بهطور اتفاقی در شعرش هجایی مییابیم، تقوا و عفت و طهارت روحش مانع آن است که هوای نفس بر آن غلبه کند و فحش و ناسزا از ارزش اشعارش بکاهد (قمی، 1389، ج2، ص292)؛ بهطوریکه که در رابطه با خود معتقد است که جز با زبان عقل و منطق سخن نمیگوید:
لِسَانی حَصَاةٌ یقرَعُ الجَهلَ بِالحِجَی
إذا نَالَ مِنّی العاضِةَ المُتَوَثَّبُ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص108)
مفهوم این ابیات، همان مفهوم اسلامی در لباس تقوی است که اساس عزت و کرامت محسوب میشود و از آیات قرآنی همچون ﴿إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ﴾45 سرچشمه گرفته است.
متقین با درک لذت پارسائی در دنیا، هدایت یافتهاند46 و به مقام یقین نائل شدهاند و در روز قیامت در جوار جایگاه رفیع قرب الهی منزل گزینند. ایشان تمامی افعال را فانی در فعل حق و از باب ﴿وما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ و لکنَّ اللهَ رَمی﴾47 میدانند و غیر از حق، به وجودی منحاز و مستقل اعتقاد ندارند (قاسانی، 1413، ص52)
و با این احتساب، درجات اعراض ناشی از تقوا در میدان معناشناسی زهد عبارتند از: اعراض در امر مباح، اعراض در امر مکروه، اعراض در امر حرام. پس تقوا مقولۀ مشترک معنوی است که عالیترین درجهاش اعراض در امر حرام است (بحرانی، 1375، ج 5، ذیل حکمت 104).
اعراض
در امر مباح در مکروه در حرام
در این تقسیمبندی، اعراض متقین در زمرۀ اعراض خواص قرار میگیرد؛ یعنی اعراض از دنیا و مهار نفس صرفاً در برابر ثواب بهشت نیست؛ بلکه اعراض از هرگونه امر غیرجاودانه و زوالپذیر و انتهای مقام تسلیم نفس و ابتدای مقام رضا و قرب است.
4-6- صبر
تحمل مشقات و ایستادگی در مقابل گناهان و ملذات نفسانی و فانی و پست و دوری از متاع فریبندۀ دنیا48 به صبر و ارادۀ قوی نیاز دارد و این همان است که اسلام بر آن تأکید دارد: ﴿وَلَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴾49 و شریف رضی، این اسوۀ صبر و اراده، دیگران را به صبر و تأنی و ممارست در ترک هوای نفسانی دعوت میکند؛ بهطوریکه از خود آغاز میکند و با تأسی از شیوه پیامبران، در مقابل هواهای نفسانی و مصائب روزگار و سختیهای آن، تمام قد میایستد و صبر پیشه میکند50:
فَاصبِر، فَإنَّ الصّبرَ أحرَی إذَا
ضَاقَ عَلیکَ المَسلَکُ الضَایقُ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص81)
شاعر بر صبر در مقابل سختیها، مصیبت و فاجعه سخن میگوید و از ایمان به قضا و قدر، معانیای را اتخاذ میکند که او را به سمت اهداف و تحقق تمایلات سوق میدهد تا قلبش به یأس گرفتار نشود و شاید این آن چیزی است که شریف رضی را در حکمتش متمایز کرده است و به راهی هدایت میکند که او را به مرادش میرساند و از سوی دیگر، شریف رضی خواننده را به پایداری دعوت میکند؛ زیرا صبر در راه مشکلات و تنگناها51 بهترین راه برای پیروزی و نجات از آزمونهای الهی است:
صَبرَاً فَمَا الفَایزُ إلّا مَن صَبَرَ
إنَّ اللَّیالی وَاعِداتٌ بِالظَّفَرِ
(همان، ج2، ص521)
سَأصبِرُ إنَّ الصَّبرَ مُرُّ صَدرُهُ
ألا رُبَّمَا لَذَّت لِقَلبی عَوَاقِبُهُ
(همان، ج1، ص184)
شاعر در پایان این بیت به صابرین وعده پیروزی میدهد؛ زیرا اوضاع زمانه دائماً در حال تحول و تغییر مستمر است و در این میان، تحمل مصائب آسان نیست؛ اما انسانی که میتواند راههای سخت و پیچیده زندگی را با صبر بپیماید، به قله سعادت و مقام عالی نائل میشود که خداوند عزوجل صابران را به آن وعده داده: ﴿یا أیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصبِرُوا وَصَابَرُوا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ﴾52
بنا برآنچه در معناشناسی واژه «زهد» در منابع لغوی بیان شد، اغلب به معنی اعراض به کار میرود و مصدر آن در مجال دین، بر شکر بر حلال و صبر بر حرام و نتیجۀ آن، مژده خداوند به عاقبت نیکوست53. در این راستا، بیشتر کتب اخلاقی و عرفانی دو واژه «شکر و صبر» را همزمان بررسی میکنند و ارتباط معنایی وثیق دارد. در این میان، صبر وجود معنایی گستردهای دارد54 که مشهورترین آن در میان مفسران قرآن سه قسم است: صبر بر طاعت و عبادت55، صبر بر معصیت56 و صبر بر مصیبت57. دستۀ دوم (صبر بر معصیت) صعوبت و اهمیت بیشتری دارد و کلید فتح فضایل محسوب میشود58 و مهمترین آثار آن ثبات قدم59، تعامل منطقی60 و شجاعت61، هدفمندی62 و خشیت63 است.
صبر از مقوله مشترک معنوی است که با دیگر مفاهیم و واژگان اخلاقی میدان معناشناسی زهد، همچون توکل64، جهاد65، تقوا66، انفاق67 و بصیرت68 ترکیب طبیعی و ارتباط ارگانیک مؤثر دارد که جنبههای معنایی را تکامل میبخشد و الگوی عملی و کاربردی به کار میرود و ترکیب هندسی آن مطابق آیات قرآنی است.
4-7- جهاد
زاهد برای دوری از غضب خداوند از گناهان واهمه دارد و از او طلب رحمت و غفران میکند و برای رسیدن به غایتش مجاهدت و سعی میکند و این همان زهد حقیقی است؛ به عبارت دیگر، ارزش انسان بر حسب عمل و سعی و جهاد اوست؛ آنچنان که قرآن جهاد را معیاری برای برتری انسانها: ﴿فَضَّلَ اللهُ المُجَاهِدینَ بَأموَالِهِم وَأنفُسِهِم عَلَی القَاعِدِینَ﴾69 و شناخت مؤمن حقیقی: ﴿إنَّمَا المُومِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللِهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَم یرتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأموَالِهِم وَأنفُسِهِم فی سَبِیلِ اللهِ أولئکَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾70 قرار میدهد. شریف رضی در اشعارش، هدف زهد را اصلاح نفس انسانی میداند (علیزاده، 1374، ص11)؛ بهطوریکه نتیجۀ عملی آن حاصل نمیشود، مگر با مجاهدت و مقابله با هواهای نفسانی که همان جهاد اکبر یا احسن71 است و عامل وصول به بزرگی و بینیازی:
لِکُّل مُجتَهِدٍ حَظٌّ مِنَ الطَلَبِ
فَاسبُق بِعَزمِکَ سَیرَ الأنجُمِ الشُّهُبِ
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص98)
وَمَا بَلَغَ المَرمَی البَعیدَ سِوَی امرِئ
یرُوحُ وَیغدُو عُرضَهً لِلجَوَاذِبِ
(همان، ج1، ص89)
أأرجُو المَعَالِی بِغَیرِ الطّلابِ
وَمِن أینَ یحلُمُ مَن لَم ینَم
(همان، ج2، ص375)
شاعر با نگاهی مثبت، سعی و جهاد مؤمنان پس از اتحاد72 را راه وصول به اهداف بزرگ و مقامات بلند میشناسد و ایشان را به بهکارگیری نیرو، استعداد، قدرت و عزم و اراده و حرکت مانند ستارگان و شهابهای آسمان دعوت میکند. همچنین طالب عظمت را به سعی و تلاش بدون خستگی و رنج تشویق میکند و جایگاه ایشان را میان رستگاران در بهشت برین ذکر میکند73.
این درحالی است که توانایی، شجاعت و دانایی زاهد برای حضور در میدانهای اجتماعی، علمی و سیاسی بسیار ضروری است. شریف رضی با التزام به عقاید دینی و آموزههای قرآن کریم، علاوه بر دارابودن مناصب حساس سیاسی، در عرصه علمی و تربیت نسل جوان نیز فعالیت و خدمت کرد. وی آشکارا با قدرت و ایمان، شمشیر مبارزه با ظلم و جاه بنیعباس را از نیام برکشید و در جهت تحقق آرمانهایش با صراحت کامل در مقابل هیبت خلیفه عباسی ایستاد و اشعار زاهدانهاش را چونان سلاحی قوی در جهت جهاد سیاسی بهکار گرفت تا ضمن دفاع از حقوق مسلم مظلومان74، عصر عدالت و حق را که اجدادش به آن فرا میخوانند، بازگرداند.
عطفاً أمیرالمومنین! فإننا
فی دُوحَة العَلیا لا نتفرّق
ما بیننا یومَ الفِخار تفاوتٌ
أبداً کلانا فی المعالی مُعرقُ
إلا الخلافةُ مَیزتُک فإنّنی
أنا عاطلٌ منها وأنت مُطوَّقُ
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص544)
اشعار مدحگونۀ او تنها در راه اهداف بلند بهکار گرفته شده بود، نه در راه کسب رزق و تملق و یا کسب تأیید دیگران (مجلسی، 1403، ج100، ص29) و این بیت شاهد بر این مدعاست:
فَهَذا ثَناَئِی لَا أریدُ بِهِ الغِنَی
أبَی المَجدُ لِی أن أجعَلَ المَدحَ مَکسِبِی
(شریفرضی، بیتا، ج1، ص 201)
همچنان که شاعر ما با فخر به حسب اصیل و نیکویش در راه تحقیق اهداف و اجرای عدالت و حق ایستاد:
مَن ذَا أُسَامِی وَجدَّی النَّبِیُ
أم مَن أُطاوِل أم مَن أُلَاحِی
أنَا ابنُ الأئمَّـةِ وَالنَّازِلینَ
کُلُّ مَنِیعِ الرُّبَی وَالبَرَاحِ
(همان، ج2، ص 249)
أبِی الوَصِیُّ وَأمَّی خَیرُ وَالِدَةٍ
بِنتُ الرَّسُولُ الَّذی مَا بَعدَه رُسُلٌ
(همان، ج1، ص181)
شاعر اسالیب مختلف بیانی (چون ندا، استفهام، تعجب، تکرار و...) را در شعر زهد برای رسم صور متحرک و زنده و پویای شعری بهکار میگیرد. این درحالی است که الفاظش در ترکیب سهولت و روانی دارند تا مقطوعات شعریاش ضمن سرعت در حفظ و انتشار، بیشترین تأثیر را بر مخاطب داشته باشد. وعاظ و قصاص و تمامی مردم باوجود اختلافاتشان آن را سینه به سینه نقل میکنند و اساس زندگیشان را بر اساس مکارم اخلاقی و دینی بنیان مینهند.
4-8- زکات
سختی و مشکلات محرومان تمام زندگی زاهد را دربرمیگیرد و هرآنچه که از عمل و سعی ذخیره میکند، در راه مساعدت محتاجان و محرومان ب زیرا این خیررسانی براساس سخن خداوند از حقوق محرومان محسوب میشود: ﴿وَفی أموَالِهِم حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالمَحرُومِ﴾75 و وسیلهای برای اعتماد و ترقی انسان زاهد به سوی کمال و سبب زیادت آن76 است. شریف رضی نسبت به یاریرساندن مساکین و اقامۀ عدالت و تصویر روح ایثار و مهربانی نزد زاهدان حقیقی در خلال اشعارش میگوید:
یا دَهرُ! مَاذَا الطُّروقُ بِالألَمِ
حَامٍ لَنَا عَن بَقِیةِ الکرَمِ
إن کُنتَ لابُّد آخِذَا عِوَضاً
فَخُذ حَیاتی وَدَع حَیا الأُمَمَ
(شریفرضی، بیتا، ج2، ص311)
وَلَیسَ فَتی مَن یدَّعی البَأسَ وَحدَهُ
إذا لَم یعَوَّذ بأسَهُ سَخَاءُ
(همان، ج1، ص11)
تَعَلَّم فَإنَّ الجُودَ فِی النَّاسِ فِطنَةٌ
تَنَاقَلَهَا الأحرَارُ، وَالطَّبعُ أغلبُ
(همان، ج1،ص108)
شاعر طاقت و تحمل رؤیت مصائب و سختیهای مردم را ندارد؛ بنابراین برای تقدیم روحش آماده میشود تا بلایا و مصائب روزگار را از ایشان دفع و زندگی آرامی را به ایشان هدیه کند. وی ضمن تأکید بر ملاحظات اخلاقی، همانند فعل انبیاء، زهد واقعی را در سایه مساعدت محرومان و محتاجان ذکر میکند و قوه و شهامت را در مساعدت به ایشان میداند، نه در قوای جسمانی و یا جایگاه اجتماعی (نوری، 1408، ج2، ص333). ﴿وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾77 از نگاه شاعر، بذل عطاء، حمایت از دیگران و عطف بر ایشان، اصلی اساسی در حوزه اخلاق اسلامی به شمار میآید و ازجمله صفات انسان آزاد زاهد است و بهعنوان طبع نه تطبع و رأس بینیازی و جود مطرح میکند. بنابراین ذکر زکات در اشعار زهد منبعث از تأکیدات قرآن کریم78 است و شاخهای اساسی از فروع دین محسوب میشود که هر کسی که آن را اقامه کند، دین را اقامه کرده است و این هویت اصلی زاهد است.
5- نتیجه
- زهد ازجمله مفاهیم اساسی است که قرآن کریم در بسیاری از آیات خود به آن اشاره کرده و به دنبال آن، مردم را نسبت به مبادی اخلاقی و رویگردانی از دنیای فانی و زینتهای آن و برگیری توشه تقوی برای آخرت امر کرده است.
- به دنبال تناقض در شرایط سیاسی و اجتماعی و افزایش لهو، ظلم و فقر، شعر «زهد ایجابی» در عصر عباسی گسترش و نشأت اسلامی خالص یافت. اصول اولیهاش را از معانی و الفاظ قرآن کریم اتخاذ کرده بود.
- شریف رضی، مهمترین شاعر شیعی این دوره، برای ارائه جهانبینی جامع و نقشه راه کامل سعادت، معانی زهد را در اشعار خود به شکلی متمایز و برای تمامی جوانب زندگی دنیوی و اخروی بهکار گرفت. وی با رویکرد تعلیمی و به دنبال نشأت در فرهنگ اسلامی - شیعی اشعاری مملو از حکمت و اشارات فراوان سرود که به کیفیت و سهولت الفاظ آمیخته است. حرارت عاطفه، الوان تفکر، فلسفه و ابتکار ازجمله ویژگیهای آن است؛ زیرا در لفظ و معنا و فکر، منبعث از کلام وحی است. وی با هدف نزدیککردن کلام به فهم عامه مردم و تنبیه و تفکر ایشان، انواع مختلف اسالیب بیانی چون تکرار، استفهام، نهی، امر و ندا را بهکار گرفت.
- با تأمل در تطور دلالی و سیر معناشناختی زهد و دقت در معنی حقیقی آن در قرآن کریم دریافته میشود که قرآن کریم میدان معناشناسی واژگان مرتبط با زهد در یک سیستم پیشرفته را ترسیم میکند که این مقاله ضمن کشف این رابطه، کاربرد آن را در دیوان این رائد عالیقدر شیعی گواه بر این مطلب میداند.
- انواع و کمیت واژگان اخلاقی مرتبط در میدان معناشناسی سیستماتیک زهد در نمودار زیر رسم شده است که ضمن تأسی از کلام وحی، به شکل واضح در دیوان شریف رضی بهکار رفته است.
نمایش سیستماتیک میدان معناشناسی زهد
پینوشت
1- ﴿وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَکَانُواْ فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ﴾ (یوسف: 20) ترجمه: آنان یوسف را به بهایی ناچیز و درهمهایی چند فروختند و به فروش وی بیاعتنا بودند. در معنی کلمه زاهدین برخی گفتهاند: یعنی کسانی که با فروش یوسف شاد نبودند و درواقع راغب به این معامله نبودند؛ زیرا علامات آزادگان و بزرگزادگان را در او دیدند و بیم آن داشتند که در فروش و دورکردن او، عذاب و بلا متوجه آنها شود. و برخی دیگر معتقدند مراد، آنانی است که به قیمت معامله راغب نبودند؛ زیرا این مالی بود که ناگهانی برای تجارت در راهشان پیدا کرده بودند و نتیجۀ سود عمل یا تجارتشان نبوده است (طبرسی، 1351، ج12، ص184)؛ و ممکن است در اینجا «زهد» کنایه از «برحذر بودن» باشد (طباطبائی، 1417، ج 11، ص 144).
2- (آل عمران: 185)، (فاطر: 5)، (لقمان: 33)
3- (المنافقون: 9)
4- (الکهف: 46)
5- (الشعراء: 90)
6- (مائده:85)، (هود: 61)، (بقره: 27)، (انعام: 141)
7- (حدید: 27)، ترجمه: و رهبانیتى که به بدعت آوردهاند.
8- (آل عمران: 152) ترجمه: تا بر آنچه از دستتان مىرود، اندوهگین نباشید و بدانچه به دستتان مىآید، شادمانى نکنید و خدا هیچ متکبر خودستایندهاى را دوست ندارد.
9- (أعراف: 31)، (قصص: 76)، (نساء: 5)
10- (حشر: 9)، ترجمه: و دیگران را بر خویش ترجیح مىدهند، هرچند خود نیازمند باشند و آنان که از بخل خویش در امان مانده باشند، رستگارانند.
11- در بیان معانی انواع و اقسام زهد به موارد زیر اشاره کردهاند: أ- (زهد جذبهای = ابتدائی) یا زهد إلی الجنه که از نوع زهد خواص به شمار میآید و خوف و حزنی دارد که بر دل فرود آید و زاهد همواره بایستی با نفس سرکش خود به مقابله برخیزد. به بیان دیگر، دربردارندۀ حزن و خوف است. ب- (زهد باالله) یا زهد إلی الفناء نوعی است که اولیای الهی به این مقام دست مییابند و حزن و خوفی از سرکشی نفس نیست؛ زیرا نفس ایشان رام شده است و زهد در دنیا به اختیار حق پس از فناء، اختیاری است که آنان پشت سرگذاشتند. به بیان دیگر، در این زهدِ انتهایی، اراده سالک، فانی در اراده حق است؛ بهطوریکه خوفها و حزنها مبدّل به خشیت، معرفت، یقین و رضا شده است. بنابراین زهد از مقوله مشترک معنوی است و تفاوت در درجات آن به حالات متفاوت سالک بستگی دارد و مشخصات مخصوص دارد (کاشانی، 1325، ص374).
12- مجلسی، 1403: ج۲، ص۳۱
13- (قصص: 79-80)، (قصص: 54)، (کهف: 7)، (شوری: 20)، (طه: 131)، (ابراهیم: 3)
14- (یوسف: 108)
15- (آل عمران: 186)، (لقمان: 17)
16- (حدید: 23)
17- (قیامه: 14)
18- (منافقون: 9)
19- (نحل: 96)، (اعلی: 17-16)، (طه: 131)
20- (حج: 11)
21- (النساء: 78)، ترجمه: هر جا که باشید ولو در حصارهاى سخت استوار، مرگ شما را درمىیابد و همچنین (الأنعام: 32)، (الإنسان: 27) و اختصاص 30 آیه در قرآن کریم به این موضوع.
22- (لقمان: 34)؛ ترجمه: و کسى نمىداند که در کدام زمین خواهد مرد.
23- (شعراء: 88)، (سجده: 29)
24- (توبه: 38)
25- (هود: 59)
26- (سوره نجم: 24-26)
27- (قصص: 79)، (عمران: 188)، (قصص: 83)، (توبه: 55 و 85)، (حجر: 88) و (طه: 131)
28- (نباء: 40)، (فرقان، 27)، (حاقّه: 26)، (فجر: 25)، (انعام: 27)
29- (نساء: 120)، ترجمه: به آنها وعده مىدهد و به آرزوشان مىافکند و شیطان آنان را جز به فریب وعده ندهد.
30- (مائده: 88)، ترجمه: از این چیزهاى حلال و پاکیزه بخورید که خدا به شما روزى داده است و اگر خدا را مىپرستید، شکر نعمتش را به جاى آورید. همچنین (نحل: 114) أو (تحریم: 1)
31- (حجر: 88)، (طه: 131)، (توبه: 55)
32- (مائده: 11(، (ابراهیم: 12)
33- (طلاق: 2-3)
34- (نحل: 99)
35- (آل عمران: 159)
36- (هود: 15 و 16)
37- (حدید: 20)
38- (ابراهیم: 12)، (آل عمران: 159)، (انفال: 49)، (آل عمران: 173(
39- (بقره: 155)، (نحل: 42)
40- (انفال: 61( ترجمه: و بر خدا تکیه کن که او شنوای داناست. همچنین (شعراء: 217)، (احزاب: 48)
41- (بقره: 197) ترجمه: و توشه بردارید که بهترین توشهها پرهیزگارى است.
42- (انفال: 29)، (بقره:194)، (مریم:63)، (اعراف: 96)، (نساء: 77)، (آل عمران: 198)، (الزمر: 20و73)
43- ﴿ذلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب﴾ (حج: 32) ترجمه: آرى، کسانى که شعائر خدا را بزرگ مىشمارند، کارشان نشان پرهیزگارى دلهایشان باشد.
44- (النازعات: 40)، (یوسف: 53)
45- (حجرات: 13) ترجمه: هر آینه گرامىترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست، خدا دانا و کاردان است.
46- ﴿وَ الَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ﴾ (محمد: 17)، ترجمه: آنان که هدایت یافتهاند، خدا به هدایتشان مىافزاید و پرهیزگاریشان ارزانى مىدارد.
47- (انفال: 17)، ترجمه: و آنگاه که تیر مىانداختى، تو تیر نمىانداختى، خدا بود که تیر مىانداخت.
48- خویشتنداری و خودکنترلی (بقره: 61)، (بقره: 155)، (آلعمران: 134)، (یوسف: 90)
49- (شوری: 43)
50- (انفال: 65)، (احقاف: 35)
51- (بقره: 214)
52- (آل عمران: 200) همچنین (بقره: ۴۵و153و250)، (بلد: 17)، (شوری: 43)، (أحقاف: 35)، (یونس: 109)، (نحل: 126)، (طور: 48)، (مزمل: 10)، (أعراف: 126)، (هود: 49و11)، (معارج: 5)، (اعراف: 87)، (نحل: 96)، (طه: 130)، (مؤمنون: 111)، (عنکبوت: 59)، (حجرات: 5)، (فصلت: 35)، (قمر: ۲۷)، (قلم: 48)
53- (فصّلت: 34ـ35)، (بقره: 155 و 177)
54- ازجمله آن، صبر در ایمان و عقیده (نحل: 127)، صبر در انجام تکالیف (نوع غالب پیامبران) و صبر در افعال اخلاقی است.
55- (طه: 132)، (مریم: 65)، (طه: 132)، (بقره: 155- 156)
56- (آل عمران: 186)، (اعراف: 87)، (هود: 115) از دیدگاه قرآن، صبر غالب پیامبران (چون ایوب و اسماعیل(ع)) از نوع صبر بر طاعت و مصیبت است.
57- (یوسف: 90)، (بقره: 155-157)، (بقره: 177)، (فصلت: 34-35)
58- (بقره: 157)
59- (آلعمران: 120)
60- (مزمل: 10)، (بقره: 155)
61- (بقره: 250)
62- (انشراح: 5 ـ 6)، (نحل: 96)، (بقره: 155)، (بقره: 214)، (آلعمران: 142)
63- (قیامه: آیه 21ـ20)، این درحالی است که قرآن کریم مهمترین علل انحراف بشر را صبرنداشتن در برابر دنیاطلبی میداند (طباطبائی، 1417، ذیل آیه 85 سوره انبیا).
64- (نحل:42)، (عنکبوت:59)، (ابراهیم:12)
65- (نحل:110)، (محمد:31)
66- (آل عمران:120 و 186 و 200)، (یوسف:90)
67- (رعد: 22)
68- (بقره:250)
69- (نساء: 95) ترجمه: جهادکنندگان را بر آنها که از جهاد سر مىتابند، به مزدى بزرگ برترى نهاده است. همچنین (محمد: 4)
70- (حجرات: 15) ترجمه: مؤمنان کسانى هستند که به خدا و پیامبر او ایمان آوردهاند و دیگر شک نکردهاند و با مال و جان خویش در راه خدا جهاد کردهاند. اینان راستگویانند. همچنین (توبه: 41 و111 و 11 و 36)، (انفال: 74)، (بقره216)
71- (نحل: 125)
72- (توبه: 36)، (انفال: 65)
73- (نساء: 95)، (توبه: 111)، (توبه: 20)
74- ( نساء: 75-77)، (حج: 39)، (توبه: 73)
75- (ذاریات: 19)
76- (روم: 39)، (بقره: 277 و2 و83 و110 و 177)
77- ترجمه: (حشر: 9)
78- (بقره: 43و83و110و177و277)، (نساء: 77و162)، (مائده: 12و55)، (اعراف: 156)، (توبه: 5و11و18و71)، (مریم: 31و55)، (انبیاء: 73)، (حج: 41و78)، (نور: 37و56)، (نمل: 3)، (لقمان: 4)، (احزاب: 33)، (فصلت:7)، (مجادله: 13)، (مزمل: 20)، (بینه: 5)