Document Type : Research Article
Author
Assistant Professor, Departmemt of Quran and Hadith Sciences, Faculty of Literature and Humanities, University of Vali-e Asr, Rafsanjan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
Article Title [Persian]
Author [Persian]
طبق دیدگاه گروهی از مفسران و قرآنپژوهان آیه اکمال دین (مائده: 3) با قبل و بعدش هماهنگی ساختاری و تلازم معنایی ندارد. این ناسازگاری بیشتر ناشی از نوع نگرش به متن قرآنی است که متن را مطابق قواعد رایج در عرف و رابطه خطی و طولی آیات،یعنی توجه به روابط پسین و پیشینی آیه در سیاق و خطی مشخص در نظر میگرفتند؛ اما با تغییر آن نگرش وگذر از نظم خطی آنسان که آیه با دیگر آیات همخوان و هممعنای خود، شبکهای از ارتباطات دور و نزدیک را شکل دهد،میتوان آیه منظور را با روش تحلیل و تطبیق ساختارهای متوازن در مسیر فرایند فهم درست قرار داد؛ درصورتیکه از یک سو، به اموری چون فضای نزول سوره مائده و ارتباط با سورههای پیش از آن و از سوی دیگر، به نشانههایی چون واژگان متقارب، ساختارهای متوازن و الگوهای تکرار در آیات متعدد بهخصوص آیات دیگر سوره مائده توجه شود. رهیافت حاصل از واکاوی شبکه ارتباطی آیات مرتبط با آیه اکمال دین، اهمیت و ضرورت امر ولایت را درپی دارد، همان امریکه مطابق دیدگاه شیعه، دین با آن کامل شد وکافران را یأس فرا گرفت.کفاری از اهلکتاب به همراه منافقانکه در عهدشکنی و تحریف احکام الهی و دشمنی با پیامبر(ص) و... از هیچچیز دریغنکردند؛ اگرچه از ظواهر آیات سوره، اعلان رسمی ولایت امام علی(ع) در روز غدیر خم به دست نمیآید؛ اما از دلالت آیات 55 و56 و67 مائده، بهرهمندی حق ولایت برای«الذین آمنوا» و انطباق مصداق برتر آن به علیبنابیطالب در صورت پذیرش خصوص سبب نزول آیه ولایت(55) در حق ایشان بهدست میآید.
Keywords [Persian]
طرح مسئله
پذیرش نظم و انسجام درونی قرآن این امکان را فراهم میسازد که از یک سو، درجهت کشف معنا و روابط متن در سطح کلان آن اقداماتی صورت گیرد، از سویی نیزکیفیت نظم آیات در سورهها واقعگرایانهتر بررسی و تحلیل شود؛ زیرا «هر متن وگفتار، یک نظام زبانی است که از مناسبات و روابط درونی خاصی تشکیل شده است. کار مفسّر درک این مناسبات و روابط درونی در یک سیستم زبانی (متن) است» (واعظی، 1383، ص32).
تجارب صورتگرفته در این زمینه، حکایت از این واقعیت دارد که بیشتر قرآنپژوهان از منظر نظم خطی وکمتر فراخطی به متن قرآن توجه داشتهاند. این رویکردبهرغمیافتههای ارزشمندش به هر دلیلی در کشف ارتباطات پارهای از آیات گویی چندان موفق نبوده است. از باب نمونه در آیه 3 سوره مائده موسوم به «آیه اکمال دین» همچنان شاهد دیدگاههای مختلفی هستیم که موقعیت فعلی آن در قرآن با قبل و بعدش را ناسازگار نشان میدهد.
بنابراین ضرورت دارد، نگرش و رویکرد به آیات و سور همسوی با واقعیت متن قرار گیرد و از آنجا که هنوز همه صورتهای متصور از هویت متن برای ما مشخص نیست، تکیه بر یک رویکرد همچون پیشینیان هم چندان موجّه به نظر نمیرسد. بهخصوص در زمان حاضرکه یافتههای نوین در حوزه زبانشناسی و معناشناسی متن و تفسیر متون، سبب القای نگرشهای متفاوتتری شده است و بعضًا امکانهای دیگری از متن را بر ملا میسازد. بهنحوی که رهیافت حاصل از چنین نگرشی، متن را در تمامیت آن و به صورت شبکهای از واژگان متقارب با روابط همنشین و جانشین درنظر میگیرد (ر.ک: مطیع و همکاران، 1388، صص107 ـ108).
در این صورت، پرسش این استکهباکدامنگرشمیتوان ارتباطات آیات در قرآن را بررسی کرد. آیا همچنان باید نظم آیات در سورهها را به صورت خطی و طولی دنبال کرد و مثلاً در نمونههایی همچون آیه اکمال دین به دنبال توجیهها و وجوه محتمله بود، یا ایر.که به مدد نظم فراخطی و شبکهای هم امکان ربطدهی بین آیات با یکدیگر وجود دارد. در این گفتار کوشش شده است، بر چرایی ضبط آیه اکمال دین در چینشکنونی قرآن تمرکز شود و با استفاده از مکانیسم نظم فراخطی و حلقوی متن، چرایی و چگونگی این چینش بررسی و تحلیل شود.
پیشینه بحث هم در قلمرو یافتههای مفسران و قرآنپژوهان و هم متخصصان ادبیات و بلاغت نشاندهندۀ بیان احتمالات و وجوه احتمالی بر اساس نظم خطی و طولی آیه منظور استکهحداقلدرناحیه دوگروه شیعه و اهل سنت همچنان شاهد اختلاف در مبانی روشی و معرفتشناختی هستیم. تحقیقات صورتگرفتهدرزمانمعاصرهمبرخی از مبانی نظری موضوع نظم قرآن را پوشش میدهد. آنگونه که در نظریههای انسجام ساختاری (ر.ک: آقایی، 1387، صص72-75 )، روابط بینامتنی (El-awa, 2006, p.24-44 به نقل از آقایی 1387)، رهیافت انداموار (Mir, 1993, p.211-213)، شبکه معنایی قرآن (ر.ک: ایزوتسو، 1361، صص44)، الگوی بازگشتی (ر.ک: ذوقی، 1392، صص165 ـ 170)، ساختار هندسی سورهها (ر.ک: شحاته، 1369، صص20-27؛ خامهگر، 1386، صص13ـ21) مشاهده میشود.
در این دو پژوهش با توجه به چگونگی ترتیب آیه اکمال دین در نظم فعلی قرآن، بدون اشاره به نظم فراخطی و شبکهای آن، سعی شده استکهازمشکلارتباطبرخی آیات با یکدیگر از جمله آیه اکمال دین پرده برداشته شود و با تکیه بر قراین منفصل و شواهد برونسورهای بهویژه ربط و فضای بین سورههای بقره، آلعمران، نساء و مائده نتایج توجهبرانگیز به دستآمدهاستکهبانتایج این گفتار در برخی جهات همسویی دارد (ر.ک: فقهیزاده، 1374، صص93 ـ108؛ بیآزار شیرازی، 1368). نیل رابینسون، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه ولز در انگلیس، هم درکشف انسجام ساختاری سوره مائده بر اساس مدل قلب (ر.ک: رابینسون، 1391) در تقسیم سوره به 11 بخش، شواهدی دال بر تناظر این بخشها با هم ارائه دادکه البته اقدام ایشان مبتنی بر انسجام و پیوستگی درونسورهای بوده است.
1. نظم قرآن بر اساس الگوی خطی و فراخطی
چنانچه بتوان برای متن قرآن، ساختاری منظم و منسجم قایل شد، بهناچار باید از دو الگوی خطی(طولی) و فراخطی(حلقوی) پیرویکرد. مطابق الگوی خطی، متن با همه نشانهها و قواعد حاکم بر زبان آن در طول یک خط ممتد پیکرهبندی (Topology) شده است؛ بهتعبیری «خطیبودن، بدان معنی است که واحدهای زبانی از قبیل واج، واژه یا پارهگفتار، به صورت رشتهای بههمپیوسته، یکی به دنبال دیگری میآیند وگفتار را همانند روایتی نمایان میسازد که آغازی دارد و پایانی. هرکلام از جایی آغاز و به نقطهای ختم میشود» (قیطوری، 1385، ص21).دراینصورت، شرط انسجام و نظاممندیمتن، حفظ ارتباطات قبل و بعد سخن در بافت خاص خود است؛ بهنحویکه وجود هرنوع ناسازگاری و اختلاف بین اجزای متن بهمثابۀ خروج متن از ساختارهای اصلیاش محسوب میشود که در چنین شرایط طبعًا راه بر بیان احتمالات و وجوه دور از واقع باز خواهد شد.
نگرش پیشینیان و حتی بیشتر معاصران به متن قرآن بر اساس همین الگوی خطی و طولی پیگیری شده است (ر.ک: Mir, 1993, p210-213)که در واقعیت تاریخی خود، زمینه بررسی و طرح مباحث و نتایج مهمی چون نظم و ترتیب توقیفی و وحیانی آیات و سور، نقش مناسبات و روابط بین آیات و سور، بیان لطایف و وجوه زیباییبخش در چینش و ترتیب آیات و سور، نوع ارتباطات پیش و پس آیات و سور، سبک و اسلوب بیانی خاص قرآن با نام وجه اعجاز آن و... را در میان ادبا، مفسران و اندیشمندان علوم قرآنی به دنبال داشته است بهحدیکه امروز هم از مراجعه با آنها گزیری نیست (ر.ک: سیوطی، 1421، ج2، صص216 ـ217؛ زرکشی، 1410، ج1، صص131ـ133؛ فخر رازی، 1420، ج7، ص106).
اما در روزگار معاصر شاهد تغییر در نگرش برخی قرآنپژوهان هستیم که بهمدد تحولات علمی و معرفتشناختی حاصلشده در حوزههای تفسیر متن و زبانشناختی، بر افقهای تازهتری از بررسی و شناخت نظم و ساختار متن قرآن دست یافتهاند. در چنین فضایی سعی شده است، متن به صورتیک کل بههم پیوسته دیده شود، تا چنانچه «کسی بخواهد معنای خاصی از قرآن را کشف کند، باید نگاه کلینگر به همه متن داشته باشد و هر زاویه معنا را در گوشهای از ساحتهای قرآن جستجو کند»(مطیع و همکاران، 1388، ص108).
در بخشی از مطالعات معاصر نیز، قرآن بهمنزلة متنی غیرخطی و بیزمان در نظر گرفته شده است که ماهیت الهی خود را از طریق درهمشکستن مداوم بافت زمانی ـ مکانی و گذر از زبانِ خطی آشکار میکند. در چنین نگرشی گوینده متن یعنی خدا در چنان موقعیتی قرار دارد که همه زمانها را درک میکند و در هیچ زمانی محصور هم نیست؛ بنابراین خود را در زبان بهمنزلة یک متکلم عادیکهگفتههایشدرنظمخطیگرفتارند،آشکارنمیسازد. بنابراین قرآن نه از یک انسجام خطی، بلکه از انسجام شبکهای برخوردار استکههمةاجزایآندرارتباطبایکدیگرند (ر.ک: قیطوری، ص17 و23).
نتیجه چنین پژوهشهایی این مسئله مهم را به ارمغان داشته است که برای اثبات انسجام و نظاممندی قرآن لازم نیستکه بر نظم خطی و طولی آن توقف شود؛ بلکه باید از چنین نظمی گذرکرد و متن قرآن را فراتر از قواعد حاکم بر نظم عرفی بررسی کرد؛ زیرا بین گسستگی متن با غیرخطیبودن نظم تلازمی وجود ندارد؛ بلکه چه بسا مسئله انسجام از طریق نظم خطی، واقعیت فراخطیبودن را به حاشیه برده باشد. پسگذرازنظمخطی،خودعاملپیوستگیمعناییوصوریمتناست.
با پذیرش نظم فراخطی و شبکهای قرآن میتوان از واقعیتهای مختلف و بازسازی تصویر درست از بازتاب آنها در قرآن دفاع کرد. باور ما این استکه در قرآر.کلیدواژهایا نشانههایی وجود داردکه در سراسرآن پراکندهاند و درکاربردهای گوناگون خود از یک واقعیت خبر میدهند. این طبیعی استکه انتقال یک پیام بر دوش برخی واژههای مرتبط و مبیّن آن پیام باشد و در فواصل متعدد بر زبانگوینده جاریشود و اگر قرار باشد مراد گوینده از کلام و پیامش بهدرستی شناخته شود، گزیری از توجه به آن واژههای اساسی و نمونههای کاربردشان نیست؛ اما بهجهت آر.که گوینده الهی در بیان مقاصد خود زمانی20 یا 23 ساله را اختیار کرده و همزمان با شرایط و محیطهای مختلف قصد القای پیام خود را داشته است، حصول چنین امری در بادی امر چندان آسان به نظر نمیرسد.
بااینحال، میتوان چنین تصورکرد که گوینده الهی از آن هنگام که شروع به سخنگفتر.کرد تا پایان، مراد جدی خود را در ضمن واژگان متعدد و متقارب در معنا به کار برده و با انگیزه هدایت و تربیت انسانها تمام حوادث نظام هستی را به مدد تبیین و تفهیم این انگیزه آورده است؛ بهگونهایکه در سراسر این نوع تکلم میتوان شاهدی بر جدیّت و وحدانیت متکلم آن پیدا کرد. بهوجهیکه شاید بتوان گفت همه آیات به دنبال القای نگرش حقّانی و توحیدی به انسان هستند.
این رهیافت از یک سو، با تفسیر قرآن به قرآن همپوشانی و تلازم معنایی دارد، همان روش تفسیری که در اندیشه و روش مفسران بزرگی چون علامه طباطبائی بدین صورت مبناسازی شده استکه «قرآن را باید به کمک خود قرآن تفسیرکرد و معنای آیهای از آن را بهمدد آیات نظیر آن از طریق تدبر امرشده در خود قرآن روشن ساخت، تا با استفاده از ویژگیهاییکه خود آیات ارائه میدهند، بتوان به شناخت آیات دست یافت» (طباطبائی، 1417، ج1، ص11). از سویی نیز مکانیسم تفسیر موضوعی را پویا و کاربردی میداند؛ زیرا مفسر در چنین تفسیری به دنبال آن است که آیات مشابه (در لفظ و محتوا) و هممضمون را در یکجا دستهبندى و دربارۀ آن بحث و بررسى کند. مفسر ابتدا آیات گوناگون در یک موضوع از تمام قرآن را که در حوادث و فرصتهاى مختلف نازل شدهاند، گردآورى و جمعبندى، سپس از مجموع آنها نظر قرآن دربارۀ ابعاد آن موضوع را روشن میکند(ر.ک: شهید صدر، 1359، صص11-24).
2. ساختار سوره در الگوی نظم فراخطی
بنا بر نظم فراخطی و حلقوی حاکم بر قرآن درکنار نظم طولی و خطیآن، هرگونه پذیرش نظم و انسجام درونی سور قرآنی از آن جمله سوره مائده وابسته به عناصرونشانههایی استکهدرخودسورههاتعبیه شدهاند، اعم از واژگان همنوا، الگوهاى تکرار، توازى ساختار و هرآن چیزی که حلقهوار شبکه معنایی و دلالتی آیات را مشخص میسازد.
اینکه خداوند در همه سورهها بهخصوص مائده بهفراخور سخن و بهنحو پراکنده از موضوعات و مسائل گوناگونی سخن به میان آورده، برای آن است تا بر مفسر و خواننده روشن باشد که کشف پیوند و انسجام آیات و سورهها لزوماً نباید در چارچوب معیارهای شناختهشده بین خودشان، یعنی قرارگرفتن موضوعات و مطالب در یک خط طولی و بههم وصلشده دنبال شود؛ زیرا درآن صورت مواضع متعددی از آیات و سورهها وجود خواهد داشتکه اصلاً با آن معیارها سازگاری ندارند. از باب نمونه همینآیه 3 مائده به تأثیر معیارها و قواعد حاکم بر نظم عرفی (خطی) از گذشته تا حال هم از حیث جایگاه آیه و هم ارتباط آن با قبل و بعدش پرداخته و محل نظر و مناقشه مفسران و قرآنپژوهان شیعه و سنی بوده است.
این درحالی استکه با تغییر نگرش و روش تفسیرِ آیه منظور در چارچوب زبانشناختی «گذر از نظم خطی» هم، میتوان ارتباط آیه با آیات همجوارش را سنجید و هم به کمک آیاتی در سورههای دیگر که با یکدیگر مرتبط و از بافت موجود آیه منظور نیز غایبند، از جایگاه کنونی آیه دفاع کرد. تقریباً شبیه کار کسانیکه با الگوی «وحدت موضوعی قرآن» تلاشکردند، محوریت موضوعات سورههای قرآن را کشف و پارهای از ارتباطات آیات با سورهها را مطابق ساختار هندسی سورهها ترسیم کنند (ر.ک: الحجازی،1390ق، صص150 ـ 200؛ خامهگر، 1386)، با این تفاوت که میزان تلاش آنها در ربطدهی آیات محدود به نظم درونسورهای و در نمونههایی ارتباط موضوعی آیات با یکدیگر بود؛ حال آر.که در الگوی نظم فراخطی تکیه بر همه عناصری است که اوّلًا متن را در تمامیتشیاری میرساند، ثانیًا از ابتدای سخن گوینده تا انتها بافتهای متعدد سخن را پوشش میدهد و در فرایند حلقوی متن نقش معنادهی را ایفا میکند.
سوره مائده در الگوی نظم فراخطی همسوی با سورههای بقره، آل عمران و نساء، قصه اهل کتاب (یهود و نصاری) و روابط و کوششهای اینان با کافران و منافقان درجهت پنهانماندن برخی حقایق بهویژه حقانیت رسول اکرم (ص) را بیان میکند و از همه مهمتر حساسیت آنها نسبت به آنچه بر پیامبر نازل شده است، (ما أنزل إلیه) را نشان میدهد. از شبکه حلقوی آیات به دست میآید که آن امر مهم ولایت بوده، همان که در آیه 51 از مؤمنان خواسته شده: (یاأَیُّهَاالَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصارى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ) یا در آیه 81 از اهل کتاب خواسته است: (وَلَوْکانُوا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِیِّ وَماأُنْزِلَ إِلَیْهِمَا اتَّخَذُوهُمْأ َوْلِیاءَوَلکِنَّ کَثیراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ). در ادامه بررسی آیه اهمیت این موضوع در آیات پایانی نازلشده بر پیامبر اکرم (ص) استنباط خواهد شد، گویی بین رحلت پیامبر(ص) با محتوای آیات این سوره (مفروض به ایر.که مائده آخرین سوره کامل باشد)، یعنی همین امر ولایت و مصادیق اعلای آن ارتباط نزدیکی برقرار است.
3. فهم آیات در الگوی فراخطی
باید در نظر داشت که یک آیه با واژگان خود، آیههاى خویشاوندى در سورههاى دیگر دارد و با آنها یک الگوى انسجام ساختارى ـ واژگانى مىسازد. آن هم در قالب نظمىکه آهنگ آیهها آن را هدایت مىکند؛ بنابراین فهم درست از آیه ممکن نیست، مگر درصورتیکه بتوان شبکه ارتباطی و معنایی آن آیه را بهدرستی ترسیم کرد. شبکهای از واژگان، مفاهیم و معارف پیشینی، عوامل پراگماتیکی (اطلاعات نانوشته در هر بافت و سیاق که برای گوینده و مخاطب معلومند)، روابط و فضای صدور که در نظمدهی به آیه نقش ویژهای دارند. با تحلیل نمونههای پیشگفته در زیر، بهتر میتوان به واقعیت نظم فراخطی حاکم بر آیات و سور پی برد.
الف ـ واژگان متقارب در لفظ و معنا: استقرار واژگان در ساختار ادبی قرآن بر پایه اینهمانیها و نهآنیها شکل گرفته است. از این منظر آنچه مهم مینماید، روابط بین واژهها و عبارات همنوا و رابطه کارکردی آنهاست. این خود مقتضی آن استکه عالم متن در پرتو ساختارهای انداموار و ارگانیک آن مشاهده و تبیین شود؛ زیرا متن بهآسانی رازهای خود را آشکار نمیسازد، مگر با شگردهایی خاص در بازنمایی پیام و هدف. مثلاً توجه به واژگان پرکاربرد در بیان معنا که در جاهای متعدد متن هنرنمایی میکند، یکی از آن نمونهها است.
در آیه اکمال دین، واژگانی چون یوم (2بار)، الذین کفروا، دین (3بار)، خشیت، اکمال، اتمام نعمت، رضایت، اسلام در سیاقی متفاوت به کارگرفته شدهاند، تا از یک امر مهم خبر دهندکه بنا بر دلالت آیه هم کفار را نومید ساخته و هم نشانه اکمال دین و اتمام نعمت معرفیشده است. باید توجه داشت که این واژهها در متن کارکرد معنایی خاص دارند وگوینده الهی در بیان معنایی مشخص آنها را به کار برده است، مگر آن نمونههایی که با قرینه و نشانه ثابت شود که بر معنایی دیگر هم دلالت دارند.
یوم بنا بر قواعد زبانشناختی عربی مادام که با حرف تعریف «ال» بیاید بر روز یا روزگار معینی دلالت دارد (ر.ک: ابنعاشور، 1420، ج5، ص29)، هرچند مفسری چون زمخشری آن را بر روز معینی حمل ر.کرده است (ر.ک: زمخشری، 1407، ج1، ص604). در مصداق این روز میان مفسران اختلاف است که بنا بر اهمیت بر روزهایی چون بعثت پیامبر (ص)، فتح مکه، نزول آیه برائت از مشرکان، روز نزول آیه، روز عرفه، روز غدیر خم حمل شده است (ر.ک: طباطبائی، صص169 ـ177). رویکرد فریقین در تعیین آن روز مبتنی بر باورهای مذهبی و فرقهای بوده و از جهاتی چند سبب اختلاف نظر میان آنان نیز شده است. مثلاً در جهت سبب و فضای نزول آیه شیعه معتقد است که این آیه در روز 18 ذی الحجه سال 10 هجری نازل شده است، اهل سنت هم روز عرفه (9 ذی الحجه) سال 10 هجری را روز نزول آیه دانستهاند (ر.ک: طباطبائی، صص169 ـ177).
درواقع اختلاف از آنجاست که در ذهنیت مفسران، روزهای پیشنهادی بهجهت تطبیق شرایطشان با محتوا و دلالت آیه در اولویت انطباق قرار گرفتهاند. به گفته علامه: «آنچه با نام اسباب نزول طرح شده، همه یا بیشتر آن استنباط (راوی) است. بدین معنا که ایشان عموماً حوادث تاریخی را گزارش میکنند، سپس آن را با آیاتی که انطباقپذیر با آن حادثه است، قرینمیسازند و اسباب نزول آیه محسوب میدارند» (طباطبائی، 1417، ج4، ص74)؛ درحالیکه «مهمترین ملاک برای پذیرش روایتیا روایات اسباب نزول، تدبّر در خود آیات قرآنی است، چنار.که روایتی را میتوان پذیرفتکه با مضمون آیه و لحن و سیاق آن و تمام جزئیات و ظرایفی که با دقت در آیه میتوانیافت، مطابقت کند» (نفیسی، 1381، ص84) .
با اعتماد به نظم فراخطی آیات میتوان عوامل و عناصر دخیل در فهم و نظم این آیه را شناسایی کرد. از قبیل ایر.که با پذیرش نزول سوره مائده که آخرین سوره کامل نازل شده است (ر.ک: طباطبائی، 1417، ج5، ص205؛ نجارزادگان، ص343)، چنین به ذهن میآید که خداوند پیش از این سوره، مقاصد خود را در مقولات عبادی، معرفتی، اعتقادی و غیره با واژگانی در ساختارهای معنایی مشخص بیان داشته است. مثلاً واژه یوم را در 270 و اندی نمونه به کار برده و در هرجا مدلول خاصی از آن را اراده کرده است، بهنحویکه با اطلاع از نوع کاربرد آن میتوان به اطلاعاتی از قبیل اهمیت برخی روزها مثل یوم القیامة چون در آن روز: (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَماعَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ...) آل عمران: 30، یایوم حنین که (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فی مَواطِنَ کَثیرَةٍ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئا ...) توبه: 24 و غیره دست یافت که همه اینها در حکم قرینهیا نشانه ما را در حصول فهم آیه اکمال یاریرسانند. علاوه براین، عبارت «الذیر.کفروا» در130 و اندی نمونه به کار رفته استکهدرهمهآنمواضعبرمصادیقی خاص دلالت دارند، مثلاً در جایی مراد کافران مکه، در موضعی مراد کفار اهلکتاب،درجایی هم مطلق کافران اعم از مسلمان و غیرمسلمان مدّنظر بوده است.
مهمتر از اینها واژه «دین» استکهبیشک سهم خاصی در تبیین آیه ایفا میکند، 95 نمونه با مشتقات خود در قرآن به کار رفته استکهاین لفظ بهرغم آر.که مشترک لفظی است و در معانی طاعت و انقیاد، حساب، تسلیم، جزا و پاداش و غیره به کار رفته است؛ اما در اینجا مراد معنای کلی آن یعنی مجموعه آموزهها و دستوراتی استکهخدابندگانشرامکلفبهعملواجرای آنها کرده است (ر.ک: طبرسی، 1372ش، ج3، ص245؛ طباطبائی، 1417، ج5، ص180). در آیه منظور، یأس از دین مطرح شده است، نه یأس از مسلمین؛ بنابراین باید این یأس با توجه به محاسبات کافران معنا شود،گویی آنان تا پیش از نزول این آیه امیدى براى رخنه در دین و نابودى آن داشتهاند و إلّا قرآن از یأس آنان سخن نمىگفت (نجارزادگان، ص337).
ب ـ واژگان تکراری: تأکید ما بر مفهوم تکرار و گریز از نظم خطی که به دنبال آن میآید، بهخاطر نقش مهمی است که این دو در متمایزساختن وحی از سایرگونههای گفتمان، ایفا میکنند. تکرار و درهمشکستن نظم خطی بخشی از یک روشزبانشناختیفراگیراستکهقرآنبرایگذراز بافت وگذر از دیگر ویژگیهای زبان عرفی بهکار میگیرد» (قیطوری، 1385، ص26).
الگوهای تکرار بیشتر ناشی از انگیزه گوینده در صورتِ معنادادن به قصد و انگیزه درونیاش است، آنگونه که برای متن قرآن مثلاً آن را معیار بلاغت و امتیاز در بیان مقاصدش (بهخصوص در داستانهای تاریخی) به شمار آوردهاند (ر.ک: طباطبائی، 1417، ج10، ص247؛ ابوزهره، 1418، ص118ـ120؛ فقهی زاده، 1374، ص148)؛ زیرا قرآن طبق یک دیدگاه پدیده تکرار را بر دو وجه به کار برده است: وجه اول اینکه تکرار بهموجب آن است که اهداف دینى مترتّب بر بیان یک داستان واحد در قرآنکریم متعدّدند، در یک موضع براى یک هدف بیان مىشود و در موضع دیگر براى بیان هدف دیگر. وجه دوم هم اینکه تکرار در قرآن، اسلوبى براى تأکید نهادن بر بعضى مفاهیم اسلامى در نزد امّت مسلمان است (حکیم، 1417، ص367).
تکرار لفظی واحد یا دو لفظ هممعنی یا هممرجع میتواند دو بخش یک متن را بههم پیوند دهد. این پیوستگی، اگرچه از نوع خطی نیست، به متن انسجامی میدهد که فقط در یک اثر شعریِ بهغایت منسجم میتوان یافت. علاوهبراین، بخشهای تکرارشده در قرآن، مرز سورهها را به روی یکدیگر میگشاید؛ بهطوریکه همة آیاتِ خویشاوند در گفتگویی بیانتها شرکت میکنند. اینگفتگویبیانتهایالفاظ،موضوعاتوسرگذشتهایواحدیاهمانند،قرآنرابهشبکهایازروابطبسیارفشردهتبدیلمیکندکهدرآنهرمفهومبامفاهیمبیشماریدرجایجایاینشبکه پیوند میخورد (قیطوری، ص30).
جـ فضای صدورکلام، انگیزه و سبک بیان گوینده الهی: توجه به فضای صدورکلام و انگیزه و سبک بیانگوینده، نشانه و ابزاری مناسب جهت روشنگری برخی ابهامات و حل پارهای از اشکالات متن به شمار میآید. بهنحویکه گفته شده: یکی از ویژگىهاى سیره عقلا در محاورات این است که معنا و مقصود هر کلامى را با توجه به فضایىکهکلامدرآنصادرشدهاست،بهدستمىآورند؛یعنىسبب،زمانومکانصدورکلام،فرهنگوذهنیتافراددروقتصدورآنراقرینهمتصلبهکلاممیدانند و آنها را در تعیین معناى کلام مؤثر مىدانند (بابائی، 1386، ج1، ص106).
در متن قرآن، گوینده الهی آن قصد و مراد جدی خود از تکلم (سخنگفتن) را در بافتهای متعدد بیان کرده است و در مهم نشاندادن یک موضوع خاص مثلاً امر ولایت (آنگونه که از آیات سوره مائده فهمیده میشود) از همه امور و مسائل مرتبط با آن امر چه آنها که به اثبات آن میآیند و چه آنها که مانع فهم و اثبات آن میشوند؛ کمک گرفته است و با پردازش ماهرانه مطلب از آغاز سخن تا انتها، به متن چنان نظم و ساختاری داده است که تنها با گذر از قواعد خطی و حاکم بر عرف میتوان به حقیقت آن امر دست یافت. بررسی سوره مائده از همین منظر را میتوان نقطه عطفی در پیادهسازی الگوی فراخطی نظم قرآن به شمار آورد. افقی تازه در معنایابی متن در چارچوب نظم حاکم بر آن که میطلبد به فراخور نیاز در کشف وحدت کل قرآن به آن توجه شود.
سوره مائده در چینش کنونی قرآن پس از سورههای بقره، آل عمران و نساء قرارگرفته استکه با پذیرش نظم شبکهای قرآن میتوان مدعی شد که این سوره با نظارت و دستور پیامبراکرم (ص) صورت پذیرفته است. هرچند که در موضوع نظم و ترتیب سورههاازگذشتهدودیدگاه اختلافی وجود دارد: برخی اجتهادی و بعضی هم توقیفی میدانند (ر.ک: سیوطی، ج1، ص220 ـ 223). در این سوره اساسیترین مسائل ادیان آسمانی از قبیل: توحید و مبارزه با شرک و طاغوت، آفرینش انسان و جهان، سجده فرشتگان برآدم، داستان پیامبران الهی و وحدت رویه بینآنها، عهد و میثاق الهی و نقض آن از سوی مخالفان، آگاهی و شناخت اهل کتاب از رسالت آخرین پیامبر وکتمانآگاهانه آن، سیمایکافران و منافقان صدر اسلام و همکاریهای سرّی آنان با یهود، موضعگیریهای توأم با سرکشی و لجاجت یهود (قوم بنیاسرائیل) در برابر دعوت الهی، تشریع عبادات و تکالیف واجبی چون نماز، روزه، زکات، حج، جهاد و امر به معروف و نهی از مر.کر و غیره، مکرّر و موکّد آمده استکه بیارتباط با همدیگر نیستند، هرچندکه با فاصله ذکر شدهاند.
مهمترین مسئله در مجموع اینسورهها به شکل تلویحی اشاره دارد به فعالیتهای علنی و سرّی یهود و منافقان در مواجهه با پیامبران الهی بهویژه پیامبر اکرم (ص)که از جانب خدا احکام حلال وحرام را بر مردم بیان میکرد. بدان سببکه اولًا پیامبرانگذشته همچون موسی و عیسی بشارت ظهورش را داده بودند (ر.ک: بقره: 89 و146)، ثانیًا او همگان را به پذیرش آیینشیعنی اسلام فرا خوانده بود (ر.ک: آل عمران: 84 و85).
در همین راستا آیه 41 سوره مائده در خطاب به پیامبر اکرم (ص) چنین روشنگری میکند که: (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذین یُسارِعُون فِی الْکُفْرِ مِن الَّذین قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ ولَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ ومِن الَّذین هادُوا سَمَّاعُون لِلْکَذِبِ سَمَّاعُون لِقَوْمٍ آخَرین لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُون الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُون إِن أُوتیتُمْ هذا فَخُذُوهُ وان لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا...).
بررسیتاریخ حوادث صدر اسلام نشاندهندۀ این واقعیت استکه دشمنانپیامبر (ص) اعم از کفار و مشرکان و منافقان در فرصتهای بسیار قصد تحقیر، تخریب، انتقام، شکنجه و قتل پیامبر را داشتهاند، چه در سالهای حضور در مکه (همچونآزارواذیت پیامبر در شعب ابیطالب، تحقیر و اذیت ایشان بهدست کودکان طائف، نقشه قتل ایشان از طرف نمایندگان قبائل عرب و...)، چه در سالهای حضورشان در مدینه که در سریهها و غزوات متعدد میتوان نشانههای آن را مشاهده کرد (ر.ک: نجارزادگان، 1383، ص181 ـ184). در این بین نقشیهود و مشرکان مطابق آیات ار.کارناپذیر است، بهحدیکه قرآن آنها را سختترین دشمن مسلمانان معرفی کرده :«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذینَ أَشْرَکُوا ...»(مائده: 82)؛ اما بر عکس همه این نقشهها و دشمنیها، اسلام و پیامبر در حال رشد و نفوذ در قلوب و سرزمینها بودند و سکّان رهبری دینی، سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه اسلامی در دست توانای رسولالله قرار داشت و این برای دشمنان ناخوشایند بود.
پیامبراکرم (ص) به پشتوانه تأییدات الهی از این موقعیت بهخوبی اطلاع داشت. ازاینرو، در مواقع گوناگون هم چون: یوم الدار(روز دعوت خویشاونداندر اوایل دعوت)، روز مباهله (بنا بر سبب نزول آیه 61 آل عمران)، روز بیان حدیث منزلت (روز جانشیر.کردن علیبنابیطالب به جای خود در مدینه) و... علیبنابیطالب را ولی و جانشین و برادر و وصی خود معرفیکرد؛ بنابراین امیرمومنان نیز از تیغ تیز این دشمنی در امان نبود و اوج آن را در دوران پس از رسول الله (ص) مشاهده میکنیمکه هم مقام امامت و جانشینی از ایشانگرفته شد و هم نبردهای خونینی چون جمل و صفین و نهراون بخش زیادی از حیات و فرصت حکومت عدل را از ایشانگرفت.
مطابق فحوا و دلالت آیه 67 مائده: «یا أَیُّهَا الرَّسُول ُبَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ وان لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ واللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنالنَّاسِ إِن اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ» نیز پیامبر (ص) در آخرین روزهای حیات مبارکش مأمور ابلاغ امر مهمی شد که بهتصریح آیه نقش تکمیلکننده دین و ناامیدسازنده کافران را داشت. حال این چه امری بودکه در چنین زمانی باید ابلاغ میشد؛ چنانچه این ابلاغ صورت نمیگرفت گویی اصلاً رسالتی صورت نگرفته است. این در حالی بود که پیش از این بخش عمدهای از قرآن نازل شده بود.
اینها بخشی از یک معمای تاریخی است کهبریک امر مهم و حیاتی دلالت دارند. درکنار الگوی شبکهای آیات سوره مائده که ازآن، امر ولایت به دست میآید، بدون آر.که بر مصداق خاصی تصریح داشته باشد، از بررسی منابع تاریخی و سیره بهخصوص نزد شیعه معلوم میشود که آن امر مهم، ولایت علی بن ابی طالب (ع) استکهپیامبر (ص) به اشارت وحی مأمور ابلاغ آن در یک شرایط مناسب؛ یعنی پس ازحجة الوداع در محل غدیر خم شد (ر.ک: کلینی، 1407، ج1، ص289؛ امینی، 1416، ج1، صص424 ـ426). فضا و شرایط جامعه اسلامی هم همین احتمال را تا حدود زیادی تأیید میکند. چون حجم انبوهی از تبلیغات و فعالیتهای سرّی و علنی کفار اعم از یهود و منافقان در شکست و نابودی پیامبر (ص) ناکام مانده بود و تنها آرزوی آنها فوت زودرس پیامبر و رهایی و سرگردانی جامعه بود؛ البته شگرد آنان در تحقق این اندیشه متمرکز بر نفوذ در افکار سران جامعه و هدایت آنها به سمت موفقیت در خودکامگیها و منافع قبیلهایشان بودکه بروز جدی آن را باید در حوادث پس از رحلت پیامبر(ص) جستجو کرد. درست آن زمان که با چرخش و دگرگونی ذهن جامعه از مسئله کفن و دفن پیامبر به مسئله انتخاب جانشین، توانستند به چنان شرایطی دامن بزنند که دیگر حقیقت امر ولایت برای همیشه مخفی بماند.
د ـ نشانهها و کدهای معنابخشی: نشانهشناسی را یکی از بهترین روشهای کارآمد دانستهاند که با ایجاد معنیویابهتعبیر رولان بارت با «فرایند معنیدارشدن» سروکار دارد (استرتیناتی، 1388، ص153)؛ زیرا نشانهها ردهاییاند که گوینده متن بر سطح متن قرار داده است، تا از طریق آنها، شبکه تشابهها و همانندها مشخص شود. قرارگرفتن عبارات و واژگان به صورتی منظم در درون یک متن، محتاج نظام نشانهها است. از این نظم نشانهای و اینهمانی در صورتبندی گفتمانی به اصل «بازنمایی» میرسیم که مفاهیم فقط در یک بازنمایی ارائه میشوند، زبان وکلمه قابلیت و وظیفه بازنمایی همۀ چیزها بهویژه اندیشه را دارد (ر.ک: خالقی، 1385، صص288 ـ 289).
نشانههایا قراین در حالتی دور و نزدیک فرایند معنادهی متن را تسهیل میکنند، به شرط آر.که خواننده بر متن و قالبها و ساختارهای آن احاطه کافی داشته باشد. در متنی چون قرآن این احاطه به حدی نیاز است که اخذ هر معنا از متن بدون توجه به شواهد دیگر دال برآن معنا، در همان متن ممکن است به برداشتی متغایر با مبانی گوینده آن منتهی شود. ازهمینرو، چنین نظر داده شده است کهوقتییک متن را تفسیر میکنید، به کمک نشانهشناسی میتوانیک نظام معناییراپیدا کرد که اهمیت فوقالعادهای دارد و مفسران در طول تاریخ، قرآن را به شکلهای گوناگونی تفسیر کرده وکارهای ارزندهای را انجام دادهاند؛ اما از این نگاه کمتر وارد شدهاند که کل قرآن را به صورت یک نظام و منظومه معنایی ببینند و ارتباط آن را بفهمند (قائمینیا، 1381، ص143).
بنابراین، به کمک الگوی نظم شبکهای و فراخطی میتوان به اطلاعات مناسبی دست یافت؛ چون در این الگو، نشانهها و قراین حالی و مقالی موجود در کلام، امکان ارتباط اجزای متن را با یکدیگر در مقیاسی مشخص فراهم میسازند. مثلاً در فهم آیه اکمال با توجه به فضای صدور سوره مائده در چنیش کنونی قرآن، نشانههایی دال بر اموری چند به چشم میخورد که در سراسر سوره پراکندهاند. برای نمونه نشانههایی که از اهمیت امر «ولایت» خبر میدهند و در آیات 51، 55، 56، 81، این سوره طوری تعبیه شدهاند که در یک برداشت خوشبینانه ممکن است از صاحبان این امر هم خبر دهند. بهخصوص در آیه 55 : «إنما ولیّکم الله ورسوله والذین آمنوا...» که ولایت«الذین آمنوا» را در طول ولایت خدا و رسول قرار داده است. روایت نقلشده از امام باقر (ع): «آخر فریضة أنزلها الله الولایة ثم لم ینزل بعدها فریضة ثم أنزل (الیوم أکملت لکم دینکم)، (قمی، 1367ش، ج1، ص162) هم این مطلب را تأیید میکند. افزون بر این، این احتمال را هم تقویت میکند که بینیأس کفار از دین و کاملشدن دین مسلمانان از یک سو با امر ولایت و صاحبان حقیقی آن ارتباط نزدیکی وجود دارد که در یک برداشت اولیه ثابت میکند که کمال دین را باید در مسیر ولایت معنا کرد (ر.ک: فضلالله، 1419، ج8، ص47).
نشانهیأس هم بسان یک حالت روانی کافران: «الیومیئس الذین کفروا من دیر.کم» نشاندهندۀ این واقعیت است که گویی همه درها بر روی آنان بسته شده و در تمام نقشههاوبرنامههای خود برای بیرونقکردن متاع دین ناموفق بودهاند،واین حالت روانی منفی نیز، مطابق مدلول آیه 87 یوسف: «...وَلاتَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لایَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» مختص کافران است. چون سنخ روانی کفار به دلالت آیه 23 عر.کبوت، پوشاندن حقیقت و یأس از رحمت الهی است: «وَالَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّه ِوَلِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتی وَأُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ». بنابراین اهل ایمان باید به دلالت آیه 13 ممتحنه: «یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِکَمایَئِسَ الْکُفَّارُمِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ» آنها را ولی و دوست خود نگیرند.
4. تحلیل ساختار آیه اکمال
آیه منظور محل چالش بین مفسران شیعی و سنّی بوده است، بهخصوص در فراز میانیآیهیعنی: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینکَفَرُوا مِندینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ واخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وأتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی ورَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینًا» که چه ارتباطی با قبل و بعدش دارد، آیا این یک اضافهای استکه در جایی دیگر بوده و بهقصدی خاص اینجا قرار داده شده است یا اینکه جای آن همینجاست، فقط درک ارتباطش با پس و پیش بنا بر ظاهر آیات بهدرستی فهمیده نمیشود و نیاز به تدبّر فراگیر در شبکه معنایی قرآن دارد؟
در پاسخ به اینسؤال دو دیدگاه مشهود است:
اوّل ـ دیدگاه اهل سنتکه قایل به ارتباط پس و پیش آن هستند، مشروط به ایر.که (الیوم) امروز را روز تکمیل احکام شرعی اعم از حلال و حرام بدانیم. مثلا ًجارالله زمخشری گفته: «در این روز همه آنچه را در انجام تکالیفتان اعم از یادگیری حلال و حرام و آگاهی از شرایع و قوانین قیاس و مبانی اجتهاد نیاز دارید، برای شما کامل کردم» (زمخشری، 1407، ج1، ص 605). آلوسی هم به نقل از ابن عباس و سدّی آورده: خداوند در این روز حدود و واجبات الهی و حلال و حرامش را با نزول آیاتش تکمیل کرد، بهنحویکه چیزی بر آن اضافه نشدیا چیزی از آن به طریق نسخ برداشته نشده است» (آلوسی، 1415، ج3، ص233). فخر رازی هم اشاره به این داشت که این دین در اوایل بعثت متناسب با همان دوره کاملبوده؛امادرمقایسه با دورههای بعد ناقص بوده، سپس در آخر بعثت این شریعت کامل شده است الییوم القیامه... (ر.ک: فخر رازی، 1420، ج11، ص287).
دوم ـ نظریه بیشتر علمای شیعه که این فراز آیه با قبل و بعدش را بیارتباط دانسته و «الیوم أکملت لکم دیر.کم» را همان روز «غدیر خم»(18 ذیالحجه سال 10 هجری) دانستهاند. پارهای از مستندات آنها عبارتند از:
1ـ از حضرت امام محمد باقر (ع) وحضرت امام جعفر صادق (ع) نقل استکهاینآیهنازلشد،بعدازآنکهحضرترسالت (ص)،امیرالمؤمنین را در غدیر خم در حین انصراف از حجة الوداع خلیفه خود کرد و فرمود: منکنت مولاه فعلى مولاه.
2ـ همچنین از آن دو امام معصوم نقل شده که فرمودند: اینآخرین فریضه بود که حقتعالى نازل فرمود و بعد از آن هیچ فریضه نازل نساخت. پس کمال فرایض الهى به نصب امامت وخلافت امیرالمؤمنین على (ع) است (طبرسی، 1372ش، ج3، ص246).
3ـ حافظ ابونعیم اصفهانى در کتاب «ما نزل من القرآن فى على (ع)» از ابوسعید خدرى (صحابى معروف) نقل کرده است که پیامبر(ص) در غدیر خم، على(ع) را با نام ولی به مردم معرفى کرد و مردم متفرق نشده بودند تا اینکه آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ... نازل شد، در این موقع پیامبر(ص) فرمود: «خدا بزرگتراستبهخاطرایر.که دین را کامل و نعمت را تمام کرد و خدا از رسالت من و ولایت علی(ع) بر افراد بعد از من رضایت دارد، سپس گفت: «هرکس من مولای او بودم، پس علی مولای اوست، خدایا دوستان او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار» (طباطبائی، 1417، ج5، ص193).
علمای شیعه در توجیه این بیارتباطی چند احتمال دادهاند:
1. نزول آیه به همین ترتیب فعلی بوده است، چنانکه ظاهر قرآن کریم همین را اقتضا میکند و در این صورت محتوای کلامی آن، جمله معترضهای است کهگویندهآنبراثراهتمامبدانباقصدمعترضهبودندروسطکلامآوردهاست (ر.ک: طباطبائی، ج5، ص167).
2. برای مصون بودن این محتوای کلامی از افزایش یا کاهش و حفظ آن از تحریف و دستبرد بدخواهان بهگونه مستقل ذکر نشد؛ بلکه در اثنای مطلب غیرکلامی قرار گرفت.
3. هدف برجستهساختن و جلب توجّهکردن است، چنانکه در گذشته کلمه «ولیَتَلَطَّف» را که وسط قرآنکریم است، بزرگتر مینوشتند، یا جمله «والمُقیمینالصَّلاة» به صورت نصبی یا جرّی آمده است ـ درحالیکه طبق قواعد ادبی میباید به شکل رفعی «والمقیمون» میآمد ـ که به نظر میرسد جز برجستهکردن وصف «اقامه صلاة» در بین سایر اوصاف مقصود دیگری نباشد. درآیه بحثشده نیز دو جمله معترضه در وسط آیهایکههیچارتباطیبامضمونفقهیآنندارد،نگاههارابهخودجلبمیکند،بهویژهآنکهمضمونصدروذیلاینآیه،نزدیکباهمین الفاظ وکلمات، سه بار قبل از آن نیز نازل شده بود.
4. این دو جمله جداگانه نازل شدند؛ لیکن به دستور پیغمبر اکرم (ص) یا با تصمیم گردآورندگان قرآن در اینآیه گنجانده شدهاند (جوادی آملی، 1389، ج21، ص608).
بهرغم احتمالات داده شده، مسئله ارتباط و انسجام درونی این آیه همچنان مبهم و سؤالبرانگیز است و بهسادگی نمیتوان پذیرفت که صرفًا بهجهت برجستهبودن عبارتی از آیهیا پنهان ماندن از دسیسه بدخواهان و غیره، آیه در ترتیب کنونی قرآن چنین جایگاهییافته است. بیشک نگرش خطی و طولی به نظم آیات در سوره ما را به چنین وجوه احتمالی سوق داده است. بهتر است مسئله را طوری دیگر بررسی کرد، تا بیشتر و بهتر با هویت زبانی کلام خدا آشنا شویم.
درهمینراستا باید دقت داشت کهصدروذیل آیه اکمال در دو جای دیگر متن یعنی بقره: 173 و نحل: 115 نیز به یک شکل آمده است؛ اما در آنجا عبارت وسطییعنی«الیومیئس الذینکفروا...رضیت لکم الإسلام دینًا» نیامده است. شاید بتوان گفت زمان نزول هریک از این سورهها با دیگری فرق داشته و بالطبع در سوره مائده که آخرین سوره نازله است، نشانههای بیشتری دال بر اتمام نزول و تکمیل دفتر وحی قرار داده شده است. به نظر میرسدیکی از آن نشانهها، همین عبارت وسطی آیهیعنی«الیومیئس الذین کفروا ... الیوم اکملت لکم دیر.کم ...» باشد که از یک امر مهم و دورانساز خبر میدهد که هم مکمل دین و هم مأیوسکننده کفار است.
از خود آیات به دست میآید آن امر مهم، ولایت است، مثلاً بنگرید آیات 51 و 57 مائده که از مؤمنان میخواهدیهود و نصاری و کفار را اولیای خود نگیرند و در آیه 55 و56 بر حق ولایت خدا و رسول و اهل ایمان تصریح دارد. طبق گزارش تاریخ، پیامبر (ص) اعلان رسمی آن را به روزهای پایانی حیات خود موکول کرد، گویی پیش از این فرصت اعلان همگانی و همهجایی نبوده است. دشمنان اسلام بهخصوص منافقان هم که طبق یک نظر در آیات قرآن به «الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» معروفند (ر.ک: ایزوتسو، 1388، ص370)، منتظر فرصت بودند تا جلوی رشد اسلام و مسلمینرا بگیرند و از آنجا که در قتل و تهدیدهای مکرر پیامبر (ص) موفق نشده بودند، در انتظار رحلت ایشان و پیادهکردن نقشههای خود بودند، تا اینکه از مسئله جانشینی پیامبر (ص) در آخرین روزهای حیات ایشان مطلع شدند و آن اعلان امر ولایت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر خم بود و چون امام را در استواری ایمانش و ایستادگی از جانش در حفظ پیامبر(ص) و دین او بهخوبی میشناختند، احساس ناامیدی دوباره آنها را فراگرفت و کوشیدند با همان رویه سابق همچنان حقیقت را پنهان کنند و در جهت مخفی نگهداشتن امر ولایت، اقدامات لازم را انجام دهند که اوج فعالیت آنان را مطابق یک دیدگاه تاریخی بایستی در سقیفه هم دنبال کرد (ر.ک: دشتی، 1381، صص127 ـ 128).
روایات تفسیری و حدیثی شیعه، زمان نزول آیه اکمال را پس از نزول آیه 67 مائده یعنی آیه: (یا أیّها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک ...) دانستهاند (ر.ک: طباطبائی، ج5، صص194 ـ195؛ طبرسی، ج3، ص343). امری که در منابع اهل سنت به شکل دیگری مطرح شده و تقریباً در بیشتر منابع تفسیریشان به وجه ارتباط در نزول این دو آیه اشاره نشده است (ر.ک: طبری، 1412، صص 198 ـ3200)، یا اگر شخصی مثل آلوسی به ارتباط این دو آیه بنابر برخی روایات اشاره کرده؛ ولی درنهایت همه آن روایات را ضعیف و مخالف مذاق اهل سنت دانسته است (ر.ک: آلوسی، 1415، ج3، صص359 ـ 363). در روایت اسباب نزول هم فقط به نزولآیه 67 مائده «یا أیّها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک ...» در روز غدیر در شأن امیرمؤمنان علی علیهالسلام اشاره شده است (ر.ک: واحدی، 1411، ص204).
این درحالی استکهخودآیه تبلیغ هم بنا بر ظاهر سیاق، با قبل و بعدش ارتباط ندارد؛ چون قبل و بعد این آیه بهصراحت از اهلکتاب و مسئولیت آنان در برابر دعوت الهی خبر میدهد. این ارتباطنداشتن میتواند ناشی از این باشدکه اوضاع و احوال اهلکتاب در آن روزىکه پیامبر(ص) مأمور ابلاغ این دستور بود؛ یعنى در حجة الوداع و آخرین روزهاى عمرشان طورى نبود که از ناحیه آنان خطرى متوجه رسول خدا شود، تا در نهایت خداوند هم بر اساس آن ضمانت بر حفظ و حراست پیامبرش از خطر دشمن را در قالب عبارت «والله یعصمک من الناس» بیان کند؛ چون مسئله یهود و نصارى در سال دهم هجرت حل شده بود و قبایل گوناگون یهودیان مانند بنى قریظه، بنىالنضیر، بنىقینقاع، یهودیان خیبر و سایرین یا تسلیم مسلمانان شدهاند و جزیه مىپرداختند و یا ترک وطن کردند، افزونبرآن در این آیه و پس از آن تکلیفى طاقتفرسا براى اهلکتاب نبود، تا در ابلاغ آن خطرى متوجه رسول خدا شود، پس این آیه در بین آیات قبل و بعد خود در یک سیاق نیست و پیامى مستقل ارائه مىکند (نجارزادگان، 1383، ص180).
باوجوداین، مسئله حاضر همچنان این استکهنظموتناسببین آیات و سور تا چه حد بر آن امر مهم دلالت دارد و اگر تنها مرجع موجود در اثبات و دفاع از آن امر مهم، روایات و شواهد تاریخی باشد؛ درحالیکهدرمنابعشیعی به شیوهای و در اهل سنت به شیوهای دیگر بیان شدهاند. تفاوت موجود بین این منابع نیز ناشی از باورهای مذهبی و فرقهای است که ممکن است بر اساس یک برنامه تعریفشده شکل گرفته باشد، تا واقعیت فهم امر ولایت از طریق نظم فراخطی و شبکهای قرآن برای همگان حتی خواص آشکار نباشد.
5. ولایت گفتمان غالب در شبکه آیات
از نظر نگارنده، در نظم و ساختار چهار سوره آغازین قرآن، شبکهای از واژگان و مفاهیم کلیدی و مرتبط جایگرفته است که در آن بر الگوهاى تکرار، توازى ساختار و واژگان همنوا تأکید شده است. بهوجهیکه میتوان بر اساس آن، نظم و ساختار فعلی قرآن را توقیفی و به نظارت وحی دانست. در جدول زیر بخش توجهبرانگیز از آن واژگان و مفاهیم بیانشده استکه در تحلیل خود از نظم فراخطی و درجهت کشف امر ولایت بهمثابه یک گفتمان غالب و در نقش تکمیلکننده دین و عامل یأس کفار بدان نیازمندیم.
جدول 1
موضوع |
سوره بقره |
سورهآلعمران |
سوره نساء |
سوره مائده |
آیات میثاق و نقض آن |
27،40، 63،64 80 ،83 ،84 ،93 101 |
76ـ77ـ81ـ187 |
90،154،155، |
1،7،12،13، 14، 70، |
آیات بشارت ظهور پیامبر اکرم و آگاهی اهل کتاب از ایشان |
89 ـ147 |
81 ، 86 ،187 |
47 |
19، 44 ،83 ،84 |
آیات کتمان حق |
42،72، 79، 144 146، 147، 159 174 ،283 |
71 |
37 ، 58 |
15، 19، 99 |
آیات تبدیل و تحریف |
59 ،75 ،106 |
|
46 |
13، 41 |
آیات برخورد و ارتباط اهل کتاب با مسلمانان، مشرکان و منافقان |
75،76،105، 109 ،110 ، 142 143، 145 |
111،119 120،186 |
51،54،60،61 153 |
41، 52 |
آیات وحدت رویه بین انبیای الهی |
136،137،138 213 ،285 |
79،80،84،144 ،179 |
136 ،150، 152، 164 |
12، |
عقائد و عکسالعملهای اهل کتاب |
111،113 ،114 ،116 ،120 ،135 176 |
21،23 ،61 ،69، 64، 70، 98،99 ، 112 ،181 ،183 |
44، 46، 54 ، 171 |
17،18،42 43،59،62، 80 |
فرقههای مختلف اهل کتاب |
87 ،118 ،253 |
69،72،75،78،100،110،113 ،114 ،199 |
159 |
13، 66، 70، |
آیات مربوط به ولایت |
107 ،257 |
28،68 ،122 ،150 |
45،59،75، 83، 89، 144، |
51، 55، 56، 81، |
آیات همسو با آیه3 مائده |
150 ،173 |
19،20 ،81 ،82 ،85 |
77 |
5، 44، 81، |
آیات مربوط به حلال و حرامها در کتب آسمانی |
173 ، 275 |
50 ، 93 ، |
160، |
1 ، 6، 87، |
آیات مربوط به «الذینآمنوا» و «الذیر.کفروا» |
213 ،214 ،218 |
4،10 ،12 ،56 ،57 ،68،70 ،72 ،86 ،87 ،90،91 ،101 ،102 ،116 و... |
42،51،56، 57، 60، 76،101، 122 136،137 150،151،167،168،173، 175، |
9،10، 36،53، 55، 56، 69، 78، 80، 82، 86، 103، 110 |
آیات مربوط به دین |
132 ، 217 ، 256 |
19،24 ،73 ،83 ،85 |
46، 125 ، 146، 171 |
3، 54، 57، 70 |
عبارت ما أنزل إلیک یا إلیه یا إلینا یا علینا |
4،136 ، 285 |
84، 199 |
60،61،162،166، |
49، 59، 64، 67، 68، 81، 83، |
مطابق جدول فوق مفاهیم مرتبط با مسئله ولایت در فضای چهار سوره پراکنده شده است و همواره ناظر و دال بر یکدیگرند، مشروط به ایر.که پیوندهای آیات با هم را در فراسوی نظم عادی و طولی آنها دنبال کنیم. حتی این شبکه معنایی در گستره سورههای دیگر هم به چشم میخورد؛ البته درصورتیکه پذیرفته باشیم، تمامی آیات قرآن که صادرشده از گوینده بیهمتای الهی است، درصدد القاییک سخن منسجم و معنادار هستند. برای مثال عبارت «ما أنزل الیک من ربک» که به نص آیه 67 مائده قطعًا دلالت بر یک امر مهم دارد، بهحدیکه پذیرش ابلاغ رسالت پیامبر اکرم (ص) بسته به ابلاغ آن امر مهم است، به شگردی خاص بهدست گوینده الهی درگوشههایی از کلام و بیانش جای گرفته است کهتنهاباتدبرفراگیر میتوان به حقیقت معنایی آن دست یافت. مثلاً در آیه 19 سوره رعد گفته شده: «أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ»، یا همین معنا در ساختاری دیگر هم در آیه 3 سوره اعراف: «اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ» هم در آیه 55 سوره زمر: «وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ» به کار رفته است. بهخصوص در همین سوره مائده آیه 64 و 68 عین عبارت «ما أنزل الیک من ربک» آمده که واکنش تند یهود در قالب طغیان و کفر را در برابر آن امر مهم نشان داده است و مطابق روایتی از امام باقر (ع) ذیل آیه 68 مائده، آن امر مهم همان ولایت علی(ع) است (ر.ک: عروسی حویزی، 1415، ج1، ص659؛ بحرانی، 1416، ج2، ص340).
علاوهبراین، عبارت (الذین آمنوا) که در آیه 55 مائده آمده: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» مطابق دیدگاهی، در شأن و شخصیت امیرمؤمنان علی(ع) نازل شده است (ر.ک: سیوطی، 1404، ج2، صص293 ـ 294؛ عروسی حویزی، ج1، صص643 ـ 648؛ بحرانی، ج2، صص316 ـ 320) که چون یک تکواژه خاص در پهنای آیات قرآن هنرنمایی میکند، بهویژه اگر طبق روایتیکه سیوطی آن را از ابونعیم اصفهانی درکتاب حلیة الأولیاء نقل کرده است، بپذیریمکه «ما أنزل الله آیة فیها یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إلّا وعلیّ رأسها وأمیرها» (سیوطی، ج1، ص104) آیه مربوط بهنحو متمایز و برجسته، ولایت امیرمؤمنان علی(ع) را در طول ولایت خدا و رسولش معرفیکرده و البته درآیه بعد آن یعنی آیه 56 همین معنا تأکید شده استکه: «وَمَنیَتَوَلَّاللَّـهَوَرَسُولَهُوَالَّذِینَآمَنُوافَإِنَّحِزْبَاللَّـهِهُمُالْغَالِبُونَ». درآیه 57 هم از یک واقعیت دیگر پرده برداشته است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»، ایر.که گروه مؤمنان توجه داشته باشندکه حد و مرز ولایتپذیری آنها را ما ترسیم کردیم، دیگر نیازی نیستکه گرایش به افراد و گروهی (اهل کتاب و کفار) داشته باشند که دین خدا را به سخریه و بازی گرفتهاند. ایر.که چرا نباید از این دوگروه پیروی کرد و الگوی پذیرفته را در آیه 82 مائده مییابیم: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ».
افزونبراین، عبارت «ما أنزل الیک من ربّک» در سیاق آیات قبل و بعد از آن همچون:
وقالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ ولُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتان یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ ولَیَزیدَن کَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ طُغْیاناً وکُفْراً... (مائده :64).
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَیْءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ والْإِنْجیلَ وما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِن رَبِّکُمْ ولَیَزیدَنکَثیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ طُغْیاناً وکُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرین (مائده : 68).
وَلَوْ کانُوا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ النَّبِیِّ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِیاءَ وَلکِنَّ کَثیراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ (مائده:81).
حکایت از یک امر مهم و حیاتی دارد که بیشتر اهلکتاب بهخصوص یهود را به دشمنی و طغیان در برابر آن معرفیکردهاند. گفته شد آن امر مهم، ولایت است که در آیه 56 همین سوره به مصداقهای مشخص آن یعنی خدا، رسولش و اهل ایمان تصریح شده است. روزی که قصه ولایت به فرجام نیک خود رسید، همان روزی بود که دین خدا کامل شد و کفار را یأس و نومیدی فرا گرفت، (الیومیئس الذیر.کفروا من دیر.کم... الیوم أکملت لکم دیر.کم واتممت علیکم نعمتی... ). اما چرا این آیه در بین دو عبارت بهظاهر نامرتبط قرار گرفته است؟
به چند شیوه به این سؤال میتوان پاسخ داد:
الفـ بنا بر شرایط خاصی که در جامعه اسلامی وجود داشت و حساسیتی که دشمنان به مقوله آینده اسلام و جانشینی پس از رسول الله نشان داده بودند، همان دشمنانی که «لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» بقره: 146 و «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» مائده: 41، این احتمال وجود داشت که بسان پوشاندن حقانیت پیامبر آخرالزمان (بنگرید: جدول1، آیات کتمان حق) در پوشانیدن حقانیت مقام امیرالمؤمنین (یعنی نفس و جان پیامبر به دلالت آیه 61 آلعمران) هم همتگمارند و درکلام الهی دست برند. ازاینرو، خداوند این واقعیت را در اثنای آیات سوره پراکنده ساخت، تا ازگزند دشمنان مصون ماند (نوعیحفظ الهی در چارچوبهای کلامی و بیانی).
بـ میتوان ارتباط بخشهای آیه 3 سوره مائده را در فضای شناخت صدور سوره و ارتباط آن با سورههای قبل آن واکاویکرد که درنتیجه این سوره آخرین سوره نازلشده و نظاممند و منطبق بر ترتیب توقیفی قرآن است. بدین منوال که در سورههای قبل از نقض عهد و پیمان الهی از جانب اهلکتاب، حرامشدن برخی خوردنیها بر آنان و مطالبی هم در چگونگی برخورد اهلکتاب با مسلمانان و ارتباطات سرّی و علنیشان با منافقان صدر اسلام سخن به میان آمده است. در این سوره از مؤمنان خواسته شده است که به عقود و پیمانهای خود وفا کنند و برایشان برخی از خوردنیها حلال و برخی حرام شده است، تا رفتارشان چیزی متفاوت با گذشتگان باشد. آن هم در روزیکه این تفاوتها آشکارتر خواهد شد. مثلاً دیگر کفار امیدی به دین آنان نخواهند داشت: «یئس الذیر.کفروا من دیر.کم» و نقشههاشان نقش برآب خواهد شد و مؤمنان هم با دلگرمی بیشتر فقط از خدا خواهند ترسید«فلا تخشوهم فاخشون» و بالاترین نعمتها یعنی ولایت الهی هم نصیبشان خواهد شد «ومَن یَتَوَلَّ اللَّهَ ورَسُولَهُ والَّذینآمَنُوا فَإِنحِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون»(مائده : 56).
ج ـ واژههایی چون وفا، عقود، حرام و حلال، الذینآمنوا، الذیر.کفروا، دین، خشیت از کفار، نعمت و اسلام در آیه 1 ـ3 سوره مائده در ساختاری خاص به کار رفته است و از آنها نتیجه گرفته میشود که از یک سو، عدهای از کفار به برخی عقود و پیمانهایشان وفا ر.کرده و جانب برخی حرامها و حلالهای الهی را نداشتهاند، همان کسانی که با میثاقشکنی دیرینهشان (یعنییهود) حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام و سعی کردند، مسلمانان را از خود بترسانند و بین آنها تفرقه بیندازند، آن هم با نفاق برخی، تا اثری از دین آنان باقی نماند، بهحدیکه همه حتی ابراهیم نبی را هم از خودشان دانستند: «أَمْ تَقُولُون إِن إِبْراهیمَ واسْماعیلَ واسْحاقَ ویَعْقُوبَ والْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَو نَصارى قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ومَنأَظْلَمُ مِمَّنکَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِن اللَّهِ ومَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» آل عمران: 140 و از این هم بالاتر دوست داشتند پیامبر شما هم از آنها پیرویکند: «ولَن تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ ولاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم...» بقره:120؛ اما آنها دچار یأس میشوند نه وقتیکه تنها احکام حلال و حرام بر شما کاملتر نازل شود؛ بلکه از آن جهت که دین شما قوت به نیرویی میگیرد که برپادارنده آن احکام حلال و حرام پس از رسول الله خواهد بود.
از سویدیگر، از مؤمنان «الذینآمنوا» هم خواسته شده است که راه و رفتارتان را از آنان جدا کنید و حلال و حرام الهی را پاس دارید و ترسی از فعالیتهای کافران نداشته باشید، مثلاً : «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لایُحِبُّ الْمُعْتَدینَ» (مائده :87 )؛ زیرا خداوند دین شما را در چنین روزی کامل و نعمت خود یعنی ولایتش را نصیب شما کرد و اسلام وجه جامع همه ادیانآسمانی را «أَفَغَیْرَ دین اللَّهِ یَبْغُون ولَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّماواتِ والْأَرْضِ طَوْعاً وکَرْهاً والَیْهِ یُرْجَعُون» (آل عمران:83) قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وما أُنْزِلَ عَلَیْنا وما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهیمَ واسْماعیلَ واسْحاقَ ویَعْقُوبَ والْأَسْباطِ وما أُوتِیَ مُوسى وعیسى والنَّبِیُّون مِن رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنأَحَدٍ مِنْهُمْ ونَحْن لَهُ مُسْلِمُون (آل عمران: 84) ومَن یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وهُو فِی الْآخِرَةِ مِن الْخاسِرین (آل عمران:85 ) پسندیده خود و شما قرار داد: (رضیت لکم الاسلام دینًا).
این همان وعدهای است که خداوند قبل از این در سوره نورکه پیش از سوره مائده در مدینه نازل شده بود، تحقق آن را وعده داده بود: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لایُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (النور: 55).
روشن است که مفاد آیه تبلیغ، هم به مانند آیه اکمال دین با قبل و بعد خود ارتباط تنگاتنگی دارد، درصورتیکه با نگرش فراخطی به متن قرآن نگریسته شود. بدین صورتکه خداوند در سوره مائده نشانههای متعددی را مبنی بر افشای چهره یهود، سرسختترین دشمن مؤمنان (آیه 82 )، تعبیه کرده است که با تدبر در ساختار شبکهای نظم آن میتوان مشخص کرد که بخش متنابهی از این نشانهها مربوط به اهمیت امر ولایت است، مثلاً در آیه 51 تا 53 سه بار از مسلمانان میخواهد که چنین ملت کافر، ظالم و فاسقی را که خواستار حکم و حکومت غیرالهی است اولیاء خود قرار ندهند و کسانی که با آنان طرح دوستی بندند از آنان (یعنی ظالمان) محسوب میشوند. در آیه 54 نیز به مسلمانان باایمان هشدار میدهد که اگر از دین اسلام بهسوی آنان برگردند، خداوند جمعیتی را جایگزین آنها خواهد ساخت که دارای اوصافی ممتازند.
در آیات 55 و 56 و 57 در کنار ذکر و تأکید بر ایر.که ولی و سرپرست شما خدا و پیامبرش و آنانند که ایمان میآورند و نماز به پا میدارند و در حال رکوع، زکات میپردازند (که طبق تفاسیر شیعه و سنی منظور امام علی (ع) است)، از مؤمنان میخواهد که مبادا اهل کتاب و کفار،یعنی آنان که دین و نمازتان را به استهزاء و بازی میگیرند را اولیاء خویش برگزینید؛ چون اینان قومی هستند که عقل خود را به کار نمیبرند. در آیه 59 نیز آنان را اینگونه توبیخ میکند: «قل یا اهل الکتاب هل تنقمون منا الا ان آمنا باللّه وما انزل الینا وما انزل من قبل وان اکثرکم فاسقون»، بگو ای اهل کتاب آیا خشم و کینه و خردهگیری شما نسبت به ما نه به این خاطر است که ما به خدا و آنچه بر ما و بر پیشینان فرو فرستاده شده است، ایمان آوردهایم و ایر.که بیشتر شما فاسقید؟ آنگاه در آیات 60-66 از چهره یهودیان بزهکار پردهبرداری بیشتری میکند.
در آیه 68 «ولیزیدن کثیرا منهم ما انزل الیک من ربک طغیانا وکفرا...» هم به واکنش تند اهل کتاب در برابر «ما أنزل إلیک من ربک» اشاره میکند که بیربط با آیه قبل آن (67) نیست، بهخصوص اگر مطابق روایات بپذیریم«ما أنزل إلیک من ربک» یعنی همان امر ولایت امام علی(ع) است. درآنصورت این بخش از قرآن به دلالت التزامی میرساند که یهود نسبت به مقام ولایت امیرالمؤمنین از همان آغاز حساسیت زیادی داشته است.
یک نگرش دیگر، وجه ارتباط آیات قبل و بعد آیه 67 (آیه تبلیغ) را اینگونه تبیین کرده است که به دنبال پردهبرداری از زنندهترین چهرههاییهود، خداوند در آیه 67 به پیامبرش فرمان میدهد: آنچه از جانب پروردگارت نازل شده است به مردم ابلاغ کن «بلّغ ما انزل الیک من ربک» که آنچه بر پیغمبر نازل شده عبارت بود از:
1-آیات افشاکننده چهرههای کفر، ظلم، فسق و نفاق یهود و نداشتن لیاقت و صلاحیت آنها برای امامت و ولایت مردم.
2ـ نسخ پارهای از احکام تورات و انجیل (مائده:1-11).
3ـ لغو میثاق و عهد ولایت خدا با اهل کتاب (مائده/12-14).
4ـ نهی شدید از قراردادن یهود و نصارای کافر و ظالم و فاسق و خواستار حکم و حکومت غیرالهی، چون اولیاء (مائده: 15-26).
5ـ انحصار ولایت به خدا و پیامبر(ص) و بعد از پیامبر علی(ع) ادامهدهنده ولایت بر مؤمنان: انما ولیکم اللّه ورسوله والذین آمنوا الذینیقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون (مائده: 55).
قسمت 1 و 2 و 3 و 4، قبلاً در سورههایی چون بقره، آل عمران، نساء، انعام و اعراف نیز بهطور پراکنده آمده بود؛ اما آنچه در این سوره تازگی داشت، همان قسمت پنجم یعنی انحصار ولایت به خدا و پیامبر و بعد از پیامبر ادامه آن با امام علی(ع) بود که ابلاغ آن سبب میشد، آخرین دریچه امید به بازگشت دین و ولایت بعد از مرگ پیامبر(ص) بهسوی کفرپیشگانیهود و نصارا بسته شود و آنها از ضربهزدن به دین اسلام مأیوس شوند. «الیومیئس الذین کفروا من دیر.کم» و با اعلام انحصار ولایت و ادامه آن بعد از پیامبر اکرم (ص) دین اسلام کامل شود و نعمت الهی بر مسلمانان بهحد کمال رسد: «الیوم أکملت لکم دیر.کم وأتممت علیکم نعمتی» (مائده: 3).
صاحبان این نگرش معتقدند که اگر مسلمانان همچنان از ترس یهود و نصارا تحت ولایت آنان در میآمدند، همچنار.که امروز بسیاری از کشورهای اسلامی درآمدهاند، دیگر اسلام و استقلال و آزادی و عظمت و شکوه خود را از دست میداد و با مرگ پیامبریکباره همه چیز تمام میشد،یا دچار اختلاف داخلی میشدند و از صفحه تاریخ محو میگشتند. آنگاه بودکه تمامی زحمات پیامبر(ص) هدر میشد و رسالتش به انجام نمیرسید. ازاینرو، خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: «وان لم تفعل فما بلغت رسالته» یعنی اگر آنچه در سوره مائده نازل شده است، مخصوصا آیه: «انما ولیکم اللّه ورسوله والذین آمنوا...» را به مردم ابلاغ ر.کنی، رسالت او را به انجام نرساندهای.
البته طبیعی است که این «ابلاغ»، بر کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب بیفزاید و آنان را به عکسالعمل شدید و قتل پیامبر(ص) وادار کند. آنان باید بدانند که با اعلام این سوره، دیگر دوره ولایت و فرمانروایی آنها سپری شده است و ایر.ک نوبت ولایت مسلمانان باایمان است و با ابلاغ انحصار ولایت در خدا و پیامبر(ص) و تداوم آن با علی(ع) باید بدانند که دیگر ولایت و خلافت بهسوی آنان باز نخواهد گشت (ر.ک: بیآزار شیرازی، صص36 ـ38 ).
نتیجهگیری
توجه به ساختارهای زبانی و بیانی قرآن را باید نقطه عطفی در شناخت و معرفی متن قرآنی به شمار آورد. امری مهم که از گذشته تا حال مطمحنظر قرآنشناسان مسلمان بوده است که البته بیشتریافتههای آنان بر قواعد رایج در عرف و در راستای متمایز نشاندادن متن الهی از بشریمتمرکز بوده است. یکی از آن قواعد را میتوان در بحث نظم و ارتباط آیات و سور و دلیلهای حاصل از آن مشاهده کرد که به شواهد تاریخی و ادبی، عمده مطالعات و پژوهشهای این حوزه بر محور نظم خطی و طولی متن شکل گرفته است.
قطعًا نتایج حاصل از این نوع مطالعات محدود و متناسب با نگرش متأثر از آن بوده است. بهنحوی که در کشف ارتباط بین بخشهایی از قرآن به هر دلیلیموفق نبوده است؛ مثلاً در وجه ارتباط آیه اکمال دین و آیه تبلیغ با قبل و بعد آن میتوان این موفقنبودن را مشاهده کرد که بعضًا موجب اختلاف بین شیعه و سنی هم شده است. به فرض ایر.که موفقیتی هرچند اندک هم حاصل شده باشد، نتیجه استفاده از منابع برونمتنی همچون روایات معصومین علیهم السلام و شواهد تاریخی بوده است؛ وگرنه در این راستا به قابلیتهای خود متن توجه چندانی نشده است؛ اما به کمک ایده «گذر از نظم خطی» و در نظرگرفتن متن قرآن بهمثابه یک شبکهای از اجزای بههممرتبط تا حدودی زیاد میتوان قابلیتهای متن را شکوفا ساخت و از کشف ارتباطات بههمتنیده آیات و سور برای بسیاری از مسائل و مشکلات فهم قرآن کمک گرفت.
با مطالعه و بررسی متن قرآنی با اتکا به الگوی نظم فراخطی در کنار نظم خطی قرآن روشن شد که آیه اکمال دین که بنا بر نظر مفسران شیعه با قبل و بعد آن بیارتباط است، آن هم به دلیل آنکه قبل و بعد آن به احکام حلال و حرام الهی پرداخته است و ربطی با آیه مربوطه ندارد، نظری مطلوب و منطبق بر واقعیت متن قرآن نیست؛ بلکه با درنظرگرفتن واژگان کلیدی آیات نخستین سوره مائده و نیز ساختارهای متوازن آن در جاهای دیگر متن، آیه اکمال به شکلی حکیمانه و شگرف در این بخش متن جای داده شده است که بنا بر شناخت فضای صدور سوره مائده (آخرین سوره نازل شده) و ارتباط آن به تمام سورههای پیش از آن در نزول بهخصوص 3 سوره قبل از آن در چینش کنونی سور قرآن، میتوان به واقعیت نظم فراخطیآن و ارتباطش با قبل و بعد پی برد.
یافتههای این گفتار نشاندهندۀ آن استکه بهرغم اختلاف منابع در معرفی آن روزی که دین کامل شد و خدا نعمتش را بر مردم اتمام کرد و اسلام را دین آنها معرفی کرد، الگوی فراخطی متن مشخص میسازد، آن همان روزی است که پیامبر(ص) مأمور شد امر مهمی را ابلاغ کند وآن امر مهم، امر ولایت بود که درواقع آیات متعددی از سورههای قرآن بهخصوص سوره مائده درصدد مهم و اصیل نشاندادن آن امر هستند. امری که کفار از اهل کتاب و منافقان با وجود اطلاع از مصداق آن یعنی امام علی (ع) (که در روز غدیر خم بهتصریح پیامبر (ص) امامت و جانشینی ایشان ابلاغ شده بود) سعی در پنهان کردن و نابودی آن داشتند؛ بنابراین نمیتوان پذیرفتکه گوینده الهی بهخاطر ترس از مخالفان امر ولایت، آن را در جای اصلیاش مثلاً بعد از آیه تبلیغ (مائده: 67) قرار نداده است؛ چون بر اساس نظم شبکهای و فراخطی قرآن، خدا خود همان امر مهم را بهشیوهای حکیمانه در متن آیات با نشانههای متعدد قرار داده است، تا مخاطب متن با کمک تدبر و اندیشه در اطراف متن بتواند به واقعیت آن دست یابد.