Document Type : Research Article
Authors
1 -Associate Professor, , University of Sistan and Baloochestan, Zahedan, Iran
2 PhD, Faculty of Human Sciences, University of Trbiat Modarres, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
همنشینی کلماتی که تمایل به ظاهرشدن در کنار یکدیگر دارند، فرایند باهمآیی نامیده میشود که نقش سازندهای در شکلدهی نظام واژگانی زبانها ایفا میکند. در پژوهش حاضر کوشش شده است تا در پیکرهای به وسعت چهار سورة متوالی اِسراء، کهف، مریم و طه، به بازنمایی باهمآییها در قرآن مجید پرداخته شود. کتابی که به برکت آن امروزه بیداری اسلامی در سراسر جهان گسترده شده است؛ لذا میطلبد که این مصحف شریف از ابعاد گوناگون واکاویده و اسرار آن بر رهپویان معارف اسلامی آشکار شود. بر مبنای 20 رابطة مفهومی معرفیشده در این پژوهش، که 17 رابطة آن در پیکرة بررسیشده مشاهده شد، 397 نمونه ترکیب باهمآیند (با احتساب نمونههای تکراری) از مجموع 454 آیه استخراج شد که بیانگر بهرهگیری گستردة قرآن مجید از فرایند باهمآیی بهمنظور القاء و انتقال مفاهیم و اصول معرفتی است. در این جستار روابط اسنادی، باهمآیی و تقابل بیشترین میزان وقوع را به خود اختصاص داده است. افزون بر این، نتایج این پژوهش نشان داد که برخلاف تعدد و تنوع موضوعات و نزول تدریجی قرآن، برخی از ترکیبات باهمآیند در جزءجزء قرآن مشاهده میشود که نه تنها منقطع و گسستهبودن قرآن را تأیید نمیکند؛ بلکه حکایت از زنجیرة بهمپیوستهای دارد که در کلّیت آن، امر هدایت بشریت نهفته است. شناسایی و توصیف باهمآییهای ساده و چندگانه، یکسویه و دوسویه و بافاصله و بیفاصله از دستاوردهای این پژوهش است.
Keywords [Persian]
باهمآیی از نظرگاههای معنایی، ساختواژی و نحوی به این نتیجه میرسد که تبیین و توضیح باهمآیی بر اساس معناشناسی موجّهتر مینماید.
ابراهیمی و پهلواننژاد (1392) به بررسی باهمآییهای واژگانی در خمسة نظامی پرداختهاند. آنها خاطرنشان کردهاند که روابط ترادف، تضاد، تقابل و شمول معنایی بیش از سایر روابط مفهومی در این اثر ادبی خودنمایی می-کند؛ ضمن اینکه نظامی از باهمآییهای قرآنی و اساطیری نیز در خمسة خود بهرة وافر برده است. از جمله باهمآییهای قرآنی موجود در خمسة نظامی میتوان به بهشت و دوزخ، صور و اسرافیل، ماهی و یونس، صالح و ناقه، یوسف و چاه، نوح و طوفان و سلیمان و تخت اشاره کرد. ابراهیمی در اثر مشترک دیگری با پهلواننژاد و نادرنژاد (2012) باهمآییهای قرآنی را در بوستان سعدی واکاویده است، ابراهیمی و همکاران (همان) در این اثر انواع باهمآییهای بوستان را که ریشه در قرآن دارد، استخراج کردهاند. از آن جمله میتوان به آتش و خلیل، موسی و نیل، عصای موسی، ید موسی، یوسف و زلیخا، ماهی و یونس، گنج قارون، نفخة صور، ابلیس و سجود، شب قدر و یأجوج و مأجوج اشاره کرد.
میرعمادی و کربلائی صادق (1388) باهمآیی واژگانی را در آثار منظوم و منثور مولانا در چارچوب نظریة نقشگرایی بررسی کردهاند. آنها دادههای تحقیقات خود را از رویکردهای مختلف معنایی، ساختواژی و نحوی پردازش کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند که در فارسی امروز، باهمآییهای صفتی و سپس باهمآییهای عطفی با بسامد وقوع بیشینه از حداکثر کارایی برخوردارند؛ امّا در آثار مولانا الگوی غالب در ساخت باهمآییها، ترکیبهای مفعولی بوده است که این خود تغییر در الگوی ساختاری این ترکیبهای واژگانی را نشان میدهد.
در حوزة پژوهشهای قرآن- محور نیز باید به تحلیل سیدی و اخلاقی (1391) از رابطة باهمآیی واژگانی اشاره کرد که پیکرة آن بزرگترین سورة قرآن کریم است. این پژوهشگران با معرفی 15 رابطة معنایی، توانستند 54 صورت باهمآیند را استخراج کنند.
شریفی و نامور فرگی (1391) با ارائة تقسیمبندی نوینی از انواع باهمآیی واژگانی به ویژگیهای فرامتنی در شکلگیری انواع باهمآیی نیز پرداختهاند. در این پژوهش برای نخستین بار، هشت معیار برای تعیین باهمآییها در زبان فارسی ارائه شده است که عبارتاند از: بسامد، واژة محوری8 ، سرایت ویژگی9 ، فاصلة واژههای همنشین، مشخصههای انتخاب معنایی، جداییپذیری، قابلیت گسترش و شمّ زبانی. نکتة تأمّلبرانگیز این تحقیق در این است که وجود یک واژة محوری، مهمترین ویژگی باهمآییها قلمداد شده است. شایان ذکر است که دستیابی به معیار جدیدی برای تعیین واژة محوری در باهمآیی، یکی از دستاوردهای پژوهش شریفی و نامور فرگی (همان) است. آنها با بررسی تعداد زیادی از واژگان همنشین در زبان فارسی به این نتیجه رسیدهاند که معیار نهایی برای تعیین واژة محوری در باهمآیی نمیتواند بسامد باشد؛ بلکه معیار کاربردی برای تعیین واژة محوری میتواند سرایت ویژگی باشد؛ بدینمعنا که جهت تراوش معنایی در هر باهمآیی همواره از واژة محوری به سمت دیگر واژههای همراه است؛ بهگونهای که واژة محوری معنای کلی باهمآیی را تعیین میکند (همان: ص47). در ادامه، شریفی و نامور فرگی (همان) دو ویژگی بسیار مهم دربارۀ واژة محوری را به شرح زیر مطرح میکنند:
1) واژة محوری در باهمآیی الزاماً با واژة محوری نحوی که هسته در گروههای نحوی است، مطابقت ندارد.
2) ممکن است هر دو واژة یک ترکیب باهمآیند، واژة محوری باشند؛ بهعبارتی دیگر، سرایت ویژگی در باهمآیی ممکن است دوسویه باشد.
مسئلة دیگری که پژوهشگران در پژوهش فوق به آن پرداختهاند، مبحث همجواری واژههای باهمآیند است. شریفی و نامور فرگی (همان: 7-9) معتقدند که فاصلة بین واژههای همراه نباید بیشتر از یک گروه دستوری باشد. آنان از منظر همجواری، باهمآییها را به باهمآیی بافاصله و بیفاصله تقسیمبندی کردهاند. در باهمآیی بافاصله، بین واژههای همنشین، واژه یا واژههای دیگری قرار میگیرد که این واژههای میانی خود تشکیل گروه یا گروههای دستوری متفاوتی را میدهند. حتی ممکن است واژههای همنشین در دو جملة متفاوت، ولی متوالی و مرتبط با یکدیگر واقع شوند؛ اما از آنجا که به نوعی تکمیلکنندة معنای یکدیگرند، جزء باهمآییها قرار میگیرند. در جملة «تاریکی شب و روشنایی روز حکمتی دارد»، دو عنصر باهمآیند شب و روز که رابطة تقابل دارند، با فاصله از هم در یک عبارت به کار رفتهاند؛ درحالی که در باهمآییهای بیفاصله، واژگان همنشین بدون فاصله و در مجاورت یکدیگر قرار دارند. ترکیبات باهمآیندی که بین آنها تنها یک واژة ربط قرار دارد، جزء باهمآییهای بیفاصله قرار میگیرد؛ چرا که واژة ربط به تنهایی نمیتواند تشکیل یک گروه دستوری جداگانه بدهد. باهمآییهای ساده و چندگانه نیز تقسیمبندی دیگری است که شریفی و نامور فرگی (همان، 10) به آن پرداختهاند. در باهمآییهای ساده صرفاً دو واژه با یکدیگر همنشین میشوند؛ در حالی که در باهمآییهای چندگانه، تعداد واژگان بیش از دوتاست.
3- ادعای ریچارد بل در خصوص «منقطعبودن قرآن»
ریچارد بل نویسندة کتاب «مقدمهای بر قرآن» معتقد است که متن قرآن منقطع و گسسته است و با ذکر دلایلی چند به دفاع و اثبات مدعای خود میپردازد (1953). وی در اثر خود مینویسد در آغاز، آیات قرآن روی تکّه کاغذها نگاشته شده و به مرور زمان آیات دیگری به آنها الصاق شده است و زمانی که تصمیم گرفتند تا قرآن بهصورت کتابی منسجم و یکپارچه درآورده شود، تکّهکاغذها بدون وقفه برخوانده و سپس نسخهبرداری شدهاند. آنگاه پس از نسخهبرداری، با قراردادن تکّهکاغذها در کنار یکدیگر، صفحات قرآن تدوین شده است. وی عوامل نامبرده را از جمله نمونههایی میداند که سبب آشفتگی و ناخوانابودن قرآن را شده است؛ ضمن اینکه وی بر این باور است که برخی آیات هیچ ارتباطی با سایر آیات و حتی با کل سوره ندارند (عبدالرئوف، 1390، ص87).
عبدالرئوف استاد مطالعات قرآنی دانشگاه لیدز انگلستان در تحقیق خود که در پرتو روشهای بسط متن در سورههای اِسراء، کهف، مریم و طه تقریر شده است، ادعاهای ریچارد بل را به طرزی نظاممند بررسی میکند (عبدالرئوف، 2005). عبدالرئوف با بررسی ویژگیهای سنخی بسط متنی و مضمونی این چهار سوره، درصدد است تا دریابد آیا اینگونه تحلیل متنی را میتوان در کل متن قرآن بهکار گرفت یا خیر؟ آنچه در ادامة این بخش میآید، ترجمة مقالة عبدالرئوف است که ابوالفضل حُرّی (1390) انجام داده و در مجلة پژوهشهای قرآنی به چاپ رسیده است:
گفتمان قرآنی با بهرهگیری از سازوکارهای دستوری و دلالتپردازی معنایی و ویژگیهای مؤلّفهای واژهها، بین آیات متوالی ارتباط مفهومی ایجاد کرده است و حتی میان تعداد معینی از سورهها نیز رابطة بینامتنی برقرار میکند. متنکاو با عنایت به عوامل بافت برون و درونزبانی که بر تقابل بنمایههایی که واحدهای سازندة سورههای معیّنند و واژگانی که به آیهای معیّن شکل میدهند، تحقیق خود را به پیش میبرد. اینگونه تحلیل متنی در سطوح میان و بینا-آیهای انجام میشود؛ بهعبارتی دیگر در گفتمان قرآنی، زنجیرهمندی متنی میتواند در بطن یک سوره، میانخوشهای از دو یا چند سورة متوالی، در بطن آیه یا میانخوشهای از آیات رخ دهد (عبدالرئوف، 1390، ص88).
عبدالرئوف با این ادعا که چهار سورة مذکور، گروهی پیوسته را تشکیل میدهند که در بینامتنیّت و تلمیحات مفهومی و نیز برخی ویژگیهای زبانی و آوایی با هم مرز مشترک دارند، ویژگیِ متنیِ تنوعِ سبکی برخی آیات این سُوَر را بررسی میکند. وی در مقام روش ارائه، تنوع سبکی را در راستای بسط متن و ارتباط معنایی تحلیل کرده است و در نهایت با ذکر دلایلی متقن به بیپایه و بیاساس بودن ادعای ریچارد بل صحّه گذاشته و حفظ بسط متنی و انسجام معنایی را در قرآن تأیید کرده است.
4- روابط مفهومی بیناواژگانی
واژة «باهمآیی» نشأتگرفته از collocare لاتین به معنای «با هم قراردادن» است. اجزاء تشکیلدهندة باهمآییها، هسته و وابسته، بهطور تصادفی با یکدیگر همنشین نمیشوند؛ بلکه محدودیتهایی در این همنشینی دخیل است؛ به گونهای که هر هستهای جزء وابستة خود را میطلبد که به وضوح معنایی آن ترکیب منجر میشود. باهمآیی مبین وجود رابطة معنایی بین واژگانی است که بر روی محور همنشینی واقع شدهاند. بعضاً به علت کثرت کاربرد برخی واژهها با یکدیگر، به محض مشاهدة یکی از دو واژه باهمآیند در بافت زبانی10 ، بهطور ناخودآگاه واژة دیگر نیز به ذهن متبادر میشود؛ البته باید متذکر شد که این یک اصل مطلق نیست. بعضاً نیز مشاهده میشود که مرز قاطعی بین روابط واژگانی وجود ندارد. رابطة بین دو جفتواژة اللَّیْلَ وَ النَّهارَ در قرآن کریم از این دست است. از یک سو، میتوان رابطة بین این دو واژه را باهمآیی عطفی قلمداد کرد؛ چرا که در ترکیبات همیشه بهصورت عطفی بهکار میروند، از سوی دیگر میتوان آنها را واژههای متضاد نیز در نظر گرفت. در ذیل این بخش به معرفی شناختهشدهترین روابط واژگانی پرداخته میشود.
4-1- شمول معنایی11
چنانچه مفهومی بتواند یک یا چند مفهوم دیگر را شامل شود، رابطۀ شمول معنایی مطرح میشود. این رابطه در واقع رابطۀ بین یک مفهوم و مفهومهای تحت شمول آن است. واژهای که مفهومش واژههای دیگر را در بر میگیرد، واژۀ شامل12 و واژهای که بر مفاهیم تحت شمول دلالت دارد، زیرشمول13 نامیده میشود. واژههای زیر شمول نیز نسبت به یکدیگر واژههای همشمول14 تلقی میشوند (صفوی، ۱۳۸۷: ص۱۰۰-۱۰۱): ﴿یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّیْتُونَ وَالنَّخیلَ وَالْأَعْنابَ وَمِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ...﴾ (نحل: 11). در این آیه ثَّمَر (بهمعنای میوه) واژۀ شامل نامیده میشود. هر یک از واژههای «الزَّیْتُون»، «النَّخیل» و «الْأَعْناب» برای ثَّمَر واژۀ زیرشمول به حساب میآیند. واژههای «الزَّیْتُون»، «النَّخیل» و «الْأَعْناب» نیز نسبت به یکدیگر واژههای همشمول تلقی میشوند.
4-2- جزءواژگی15
سعید (۲۰۰۹: ص۷۰) مینویسد:
جزءواژگی اصطلاحی است که رابطۀ کل به جزء را بین روابط واژگانی نشان میدهد؛ لذا cover و page جزئی از book هستند. این رابطه را میتوان با جملاتی نظیر X جزئی ازY است، یا اینکه Y، X دارد، مطرح ساخت. جزءواژگی حاکی از نوعی رابطۀ سلسلهمراتبی بین عناصر واژگانی است.
﴿وَهُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ ...﴾ (انعام:۹۹). در آیۀ مذکور میتوان رابطۀ نَبات (گیاه) را با خَضِراً (شاخههای سبز)، حَبًّا (دانه)، طَلْع (شکوفۀ خرما) و قِنْوان (جمع قنو بهمعنای خوشههای خرما) از این دست دانست.
4-3- واحدواژگی16
واحدواژگی اصطلاحی است که میتوان برای اشاره به نوعی رابطۀ مفهومی بین دو واژه در نظر گرفت که یکی بهمثابۀ واحد شمارش برای واژۀ دیگر بهکار میرود (صفوی، ۱۳۸۷:ص ۱۰۵): ﴿یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ... ﴾ (لقمان:۱۶). در آیۀ مذکور واژۀ مِثْقال و حَبَّه واحد شمارشی برای واژۀ خردل هستند.
4-4- عضوواژگی17
عضوواژگی، به رابطۀ بین یک واژه که یک مجموعه18 است، دلالت دارد که دربرگیرندۀ یکایک اعضاء19 است (سعید، ۲۰۰۹، ص۷۱): ﴿...جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَاَعْنابٍ ...- ﴾ (بقره:۲۶۶). بدینترتیب، میتوان اینگونه استدلال کرد که جَنَّةٌ (باغ) «مجموعه» است و هر یک از واژگان نَخیل (درختان خرما) و اَعْناب (درختان انگور) «عضو» این مجموعه هستند.
4-5- هممعنایی20
صفوی (۱۳۸۷، ص۱۰۶-۱۰۸) در تعریف هممعنایی مینویسد: اگر دو واژه بهجای یکدیگر بهکار روند؛ اما در معنای زنجیرۀ گفتار تغییری حاصل نشود، میتوان آن دو واژه را هممعنا قلمداد کرد؛ البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که هممعنایی مطلق در هیچ زبانی یافت نمیشود. وی ممکننبودن وقوع هممعنایی مطلق در نظام زبان را در نمونههای ذیل میداند:
۱) ممکن است واژگان هممعنا در رابطۀ شمول معنایی باشند.
۲) ممکن است واژگان هممعنا با واژههایی همنشین باشند که امکان جانشینی با سایر واژگان را از آنها سلب کند.
۳) ممکن است واژگان هممعنا به گونههای زبانی مختلفی تعلق داشته باشند.
۴) ممکن است واژگان هممعنا در بار عاطفی با یکدیگر تفاوت داشته باشند.
در آیة ﴿إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساکینِ ... ﴾ (توبه:۶۰)، میتوان به واژگان فُقَراءِ و الْمَساکین اشاره کرد که تقریباً هممعنا به حساب میآیند.
4-6- تقابل معنایی21
از واژههایی که مفهوم یکی از آنها در نقطۀ مقابل مفهوم واژۀ دیگر قرار گرفته است، واژههای متقابل نامیده میشوند؛ بهعبارتی دیگر، واژگانی که در یک حوزۀ معنایی22 قرار دارند و مؤلّفههای معنایی مشترک دارند؛ اما در یک مشخصۀ معنایی که حضور یا حضورنداشتن آن مشخصه را بیان میکند از یکدیگر متمایز شدهاند، در این دسته از تقابل قرار میگیرند؛ البته بعضاً واژگانی به چشم میخورند که فیالنفسه در تقابل نیستند؛ بلکه یکی از شرایط لازم و کافی آنها با هم در تقابل است. صفوی (۱۳۸۷) انواع تقابل را در زبان فارسی به شرح ذیل توصیف میکند:
4-6-1- تقابل مدرج23
شرایطی که در آن نفی یکی از واژههای متقابل، اثبات واژۀ دیگر نیست. این دسته از متقابلها که در میان صفات جای میگیرند بهلحاظ کیفیت قابل درجهبندیاند: ﴿..... قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ... ﴾ (بقره:۲۴۹). قَلیل و کَثیر با امکان درجهبندی بهصورت اقل و اکثر نمونهای از تقابل مدرج است.
4-6-2- تقابل مکمل24
شرایطی که در آن نفی یکی از واژههای متقابل، اثبات واژۀ دیگر است. این دسته از متقابلها که در میان انواع کلمات جای میگیرند بهلحاظ کیفیت درجهبندی نمیشوند: ﴿یَأَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَکُم مِّن ذَکَرٍ وَ أُنثَى... ﴾ (حجرات:۱۳). ذَکَر وَ أُنثَى نمونهای از تقابل مکمل یا درجهناپذیر است.
4-6-3- تقابل دوسویه25
در این فرایند واژگان متقابل در رابطۀ دوسویه با یکدیگر قرار دارند: ﴿...وَإِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ... ﴾ (نساء:۱۲). در آیۀ مذکور أَخ و أُخْت (برادر و خواهر) رابطۀ دوسویه برقرار کردهاند. در آیۀ زیر نیز رابطۀ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ از این دست است: ﴿...وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ﴾(حج:۷۳).
4-6-4- تقابل جهتی26
این تقابل مستلزم حرکت به سوی یا از سوی گوینده است: ﴿وَقُلْ رَبِّ ادْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَاخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ...﴾ (إسراء:۸۰). در آیۀ مذکور رابطۀ بین اَدْخِل و ااََخْرِج از نوع تقابل جهتی است؛ علاوه بر این، تقابل جهتی به تغییر یا حرکتی در جهت مخالف نیز اشاره دارد: ﴿قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَیْنَهُمَا... ﴾ (شعراء: ۲۸). مَشْرِق و مَغْرِب در آیۀ فوق مبین این نوع رابطه است.
4-6-5- تقابل واژگانی27
در این فرایند واژههای متقابل به کمک تکواژهای منفیساز در تقابل واژگانی با یکدیگر قرار میگیرند: ﴿وَهُوَ الَّذی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَغَیْرَ مُتَشابِهٍ...﴾ (انعام:۱۴1). در آیۀ مذکور واژگان مَعْرُوشات وَ غَیْرَ مَعْرُوشات (با داربست و بدون داربست) و مُتَشابِه وَ غَیْرَ مُتَشابِه (همگن و ناهمگن) به کمک تکواژ منفیساز «غیر» در تقابل با یکدیگر هستند. ﴿...وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ...﴾ (نور: ۱۹). افعال یَعْلَم و لَا تَعْلَم در آیۀ فوق نیز صرفاً به مدد تکواژ منفی ساز «لا» در تقابل با یکدیگر قرار گرفتهاند.
4-6-6- تقابل ضمنی28
در این نوع تقابل که برای نخستین بار از سوی صفوی معرفی شده است، ویژگیای برای هر واژه در نظر گرفته شده است که میتواند جزء شرایط لازم و کافی مفهوم آن واژه نیز باشد. صفوی (۱۳۸۷) معتقد است که این ویژگی در تقابل با مختصهای قرار میگیرد که برای واژۀ دوم درنظرگرفته شده است؛ لذا دو واژۀ مذکور در معنی ضمنی خود در تقابل با یکدیگر قرار گرفتهاند: ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً... ﴾ (آلعمران:۷۵). قنطار یکی از اوزان اسلامی است که در اندازۀ آن اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد؛ اما این واژه در این آیۀ شریفۀ قرآن به مال بسیار فراوان اشاره دارد که در تقابل با دینار (کنایه از مال اندک) قرار گرفته است؛ البته این دو واژه فیالنفسه در تقابل با یکدیگر قرار ندارند؛ بلکه یکی از مؤلّفههای معنایی آنها (در اینجا قلت و کثرت) که در واقع یکی از شرایط لازم وکافی آنها نیز به شمار میرود، موجب تقابل ضمنی این دو واژه شده است.
4-7- تباین معنایی29
صفوی (همان) معتقد است تباین معنایی تقابل معنایی بین مفهوم چندواژه در یک حوزۀ معنایی است که نفی یکی از آنها، تأیید دیگر اعضای این حوزه است. وی به دو نمونه تباین معنایی اشاره کرده است که در ذیل این بخش به آنها پرداخته خواهد شد.
4-7-1- تباین متقاطر30
در این فرایند، واژههای متباین دو به دو در تقابل با یکدیگر قرار دارند: ﴿ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمانِهِمْ وَعَنْ شَمائِلِهِمْ... ﴾ (اعراف:۱۷). در آیۀ فوق چهار جهت بین أیدی (به معنای جلو و پیش رو)، خَلْف (به معنای پشت سر)، أَیْمان (جمع یمین به معنای راست) و شَمائِل (جمع شمال به معنای چپ) در قالب تباین متقاطر مطرح شده است.
4-7-2- تباین خطی31
در این نوع تباین، اعضاء در تقابل با یکدیگر قرار ندارند و هر عضو صرفاً در فاصلۀ بین دو عضو دیگر قرار گرفته است: ﴿شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَالَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَمُوسی وَعیسی...﴾ (شوری:۱۳). همانگونه که آیۀ فوق نشان میدهد واژگان نُوح وَ إِبْراهیم وَ مُوسی وَ عیسی به انضمام محمد(ص) گروهی را تشکیل میدهند به نام پیامبران اولوالعزم. هیچگونه تقابل معنایی بین واژههای این گروه مشاهده نمیشود؛ بلکه صرفاً هر عضو در فاصلۀ بین دو عضو دیگر قرار میگیرد. صفوی (۱۳۸۷) این نوع از تباین را تباین مدور32 نامیده است.
4-8- رابطۀ جنسی
در این نوع باهمآیی، واژۀ دوم بیانگر جنس واژۀ محوری است (شریفی و نامور فرگی، ۱۳۹۱: ۵۳): ﴿...یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤاً وَلِباسُهُمْ فیها حَریرٌ ﴾ (حج:۲۳). در آیۀ مذکور ذَهَب و لُؤْلُؤ مبین جنس أَساوِر و حَریر مبین جنس لِباس است.
4-9- رابطة آیت
این نوع رابطه را میتوان خاص قرآن کریم دانست؛ چرا که آیت یا نشانه، ویژة انبیاست که خداوند سبحان در مصحف شریف بارها به نمونههایی از آن اشاره کرده است. کتابی که خود نیز معجزة بیبدیل پیغمبری است که به نصّ صریح قرآن، درس نخوانده و با علما حشر و نشری نداشته است. رابطة آیت به تبیین ارتباط واژههایی میپردازد که در آن یکی از دو واژۀ باهمآیند، نشانهای دالّ بر وجود امری خارقالعاده است که در کنف اختیار بشر نیست: ﴿وَوَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَقالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ... ﴾ (نمل:16). در آیة مذکور مَنْطِقَ الطَّیْر اعجاز حضرت سُلَیْمان است، نیز میتوان به معجزة فُلْک (کشتی) حضرت نوح (هود/36-37) و معجزة أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ (شفای کور مادرزاد و برص) وَأُحْیِ الْمَوْتی (زندهکردن مردگان) حضرت عیسی (آلعمران/49) اشاره کرد.
4-10- رابطۀ زمان
این رابطه به تبیین ارتباط جفت واژههایی میپردازد که یکی از دو واژۀ باهمآیند، زمان رخداد واژۀ دیگر باشد (سیدی و اخلاقی، 1391: 18): ﴿ولَوْ أَنَّ لِلَّذینَ ظَلَمُوا ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ﴾ (سورۀ مبارکۀ زمر:47). در آیۀ فوق، رابطۀ باهمآیند سُوءَ الْعَذابِ و یَوْمَ الْقِیامَةِ بیانگر رابطۀ زمان است که از وقوع عذاب دردناک در روز قیامت خبر میدهد.
4-11- رابطۀ متأثر
به رابطهای اطلاق میشود که یکی از دو واژۀ باهمآیند از واژۀ دیگر تأثیر پذیرفته است (پهلواننژاد و سزاوار، 1387: ص117) ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ﴾ (بقره:۱۵۳). در این آیه ارتباط بین جفت واژۀ صَّبْرِ و الصَّابِر به مدد رابطۀ متأثر تبیین میشود.
4-12- باهمآیی
صفوی به نقل از پورتسیگ (۱۹۳۴) مینویسد:
رابطۀ تنگاتنگ یک اسم با یک فعل، یا یک اسم با یک صفت باهمآیی نامیده میشود. وی معتقد است که در یک حوزۀ معنایی، رابطۀ معنایی بنیادینی بین واژهها وجود دارد که به باهمآیی آنها منجر میشود (صفوی، ۱۳۸۷: ص۱۹۶).
در مصحف شریف میتوان به آیۀ زیر اشاره کرد که در آن، اسامی الصَّلاةَ و الزَّکاةَ به ترتیب با افعال أَقامُوا و آتَوُا همنشین شدهاند: ﴿الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ﴾ (حج:۴۱). در آیۀ ﴿هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَالْقَمَرَ نُوراً... ﴾ (یونس:۵) نیز واژگان ضِیاءً و نُوراً هر دو به معنای نور و مترادف یکدیگر هستند؛ اما ضِیاءً جنبۀ ذاتی و نُوراً جنبۀ اکتسابی دارد؛ لذا هر یک به اقتضای معنای کاربردی خود با واژگان الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ همنشین شدهاند.
4-12-1- باهمآیی همنشینی33
باهمآیی همنشینی به وقوع واژههایی با ویژگیهای بنیادین مشترک بر روی محور همنشینی اشاره دارد. در اینگونه از باهمآیی که برای اهل زبان از پیش تعیین شده است، عموماً فعلی یا صفتی بر روی محور همنشینی در کنار اسمی ظاهر میشود (همان، ص197): ﴿... إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ﴾ (هود:۵۶). در آیۀ فوق رابطۀ صِراطٍ و مُسْتَقیمٍ از نوع باهمآیی همنشینی است.
واژۀ صراط یکی از واژگان کلیدی در مصحف شریف است که در لغت به معنای راه ذکر شده است. این واژه، صرفاً با صفت مستقیم و جحیم در قرآن همنشین شده است. ترکیب «صراط مستقیم» قریب به ۳۵ مرتبه و ترکیب «صراط جحیم» فقط یکبار (سورۀ مبارکۀ صافات/۲۳) در قرآن کریم به کار رفته است. در همین راستا میتوان به جفتواژۀ یَوْمَ الْقِیامَة در آیۀ زیر اشاره کرد که نمونهای از باهمآیی اسم + اسم در قرآن مجید است. در مصحف شریف واژة الْقِیامَة صرفاً با واژة یَوْمَ همنشین شده است: ﴿إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ یَوْمِ الْقِیامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ﴾ (مائده:36).
4-12-2- باهمآیی متداعی34
باهمآیی متداعی نیز به باهمآیی واژهها بر حسب ویژگیای که آنها را در یک حوزۀ معنایی قرار میدهد، اطلاق میشود (همان، ص۱۹۸): ﴿...وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ... ﴾ (اعراف: ۵۴). در آیۀ فوق میتوان برحسب حوزۀ معنایی اجرام آسمانی، واژگان «الشَّمْسَ»، «الْقَمَر» و «النُّجُوم» را در رابطۀ باهمآیی متداعی با یکدیگر دانست. علاوه بر آیۀ فوقالذکر، ترکیب «الشَّمْسَ»، «الْقَمَر» و «النُّجُوم» در سُوَر شریفۀ یوسف/۴، نحل/۱۲، حج/۱۸ و الرحمن/۵-۶ نیز بهکار رفته است.
بر حسب جوارح انسان نیز میتوان واژگان «السَّمْعَ»، «الْأَبْصارَ» و «الْأَفْئِدَةَ» را در رابطۀ باهمآیی متداعی با یکدیگر دانست: ﴿قُلْ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصارَ وَالْأَفْئِدَةَ... ﴾ (ملک:۲۳). باهمآیی «السَّمْعَ»، «الْأَبْصارَ» و «الْأَفْئِدَةَ» علاوه بر آیۀ فوقالذکر، در سُوَر مبارکۀ نحل/۷۸ و ۱۰۸، إسراء/۳۶، مؤمنون/۷۸، سجده/۹، حج/۴۶، احقاف/۲۶ و جاثیه/۲۳ نیز مشاهده شد؛ ضمن اینکه آیات ۲۰ و ۲۲ سورۀ فصلت نیز باهمآیی «سَمْع»، «أَبْصار» و «جُلُود» را در خود جای داده است.
4-12-3- رابطة باهمآیی عطفی35
در این نوع رابطه، اسامی باهمآیند با حروف عطف با یکدیگر همنشین میشوند. در آیۀ زیر ارتباط الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ و نیز اللَّیْلَ وَ النَّهارَ از نوع باهمآیی عطفی محسوب میشود: ﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ ﴾ (ابراهیم: 33). نیز میتوان به جفتواژههای رَعْدٌ وَ بَرْقٌ (بقره/19) و السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (یوسف/105) در مصحف شریف اشاره کرد.
4-12-4- باهمآیی جهتی36
در این رابطه، یکی از واژههای باهمآیی بیانگر جهت واژۀ محوری است (شریفی و نامور فرگی، ۱۳۹۱، ص۵۳). رابطۀ دو واژۀ تَحْت و أَرْجُل نمونهای از باهمآیی جهتی است: ﴿یَوْمَ یَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ... ﴾ (عنکبوت:۵۵).
4-13- رابطۀ ندایی
یکی از شیوههای قرآن در بیان مفاهیم و مطالب از سوی خداوند حکیم، بهرهگیری از شیوۀ خطاب و مخاطب است. خداوند با این اسلوب فضایی را فراهم میسازد تا ضمن فراخوانی بشریت در محضر الهی، آنها را متوجه پیام و کلام وحی کند. بیتردید خالق هستی بهمنظور جذب و هدایت همۀ انسانهایی که در پهنۀ زمین و گسترۀ زمان بسر میبرند، قرآن را بر قلب پیامبر عظیم الشأن اسلام نازل کرد. در فرایند خطاب و مخاطب سه عنصر منادی (آنکس که خطاب میکند)، منادا (آنکس که خطاب متوجه اوست) و حروف ندا (ادات و وسیلۀ ندا هستند که بعضاً نیز ممکن است قید نشود) دخیل است: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقولوا قَولًا سَدیدًا﴾ (أحزاب:۷۰). در این آیۀ شریفه «یا» ادات ندا، «مؤمنین» عنصر منادا و خداوند عزوجل نیز منادی است. در همین راستا، فلاحی قمی (۱۳۹۰، 47) مطرح کرده است که نداهای الهی در قرآن گاهی باواسطه است، مانند: ﴿قُلْ یَأَهْلَ الْکِتابِ...﴾ (آلعمران:۹۸) که خداوند پیامبر اکرم(ص) را مخاطب ساخته، پیام خود را از طریق آن حضرت به مردم میرساند، و گاهی بیواسطه است، مانند: ﴿یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴾ (فجر:۲۷-۲۸)؛ اگرچه که تغییر لفظی، بدون واسطه است وگرنه در تنزل وحی حتماً بهواسطۀ رسول اکرم(ص) خواهد بود.
4-14- رابطۀ علّی
رابطهای که در آن یکی از دو واژۀ باهمآیند علت و منشأ واژۀ دیگر واقع شود (پهلواننژاد و سزاوار، 1387: ص116): ﴿...أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ (رعد:۲۸). در آیۀ فوق ذِکْرِ اللَّه علت و منشأ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب است.
4-15- رابطۀ مکان
بهطور کلی، ارتباط بین جفتواژههایی که در آن یکی از دو واژة باهمآیند، بُعد مکانی واژة دیگر را ترسیم میکند، بر مبنای رابطة مکان تبیینپذیر است. در این راستا، میتوان به ارتباط جفتواژههای السَّماءِ و ماءً اشاره کرد که السَّماءِ مکانی برای نزول آب تعبیه شده است: ﴿...وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها...﴾ (روم:۲4).
4-16- چند معنایی37
چند معنایی شرایطی است که یک واحد زبانی از چند معنی برخوردار باشد؛ بهعبارتی دیگر یک لفظ بین چند معنا و مقصود مشترک باشد (صفوی، 1387، ص111). از سوی دیگر، صفوی (همان، ص117) مدعی است که چند معنایی در زبان، ویژگی برخی از واژهها نیست؛ بلکه شرایطی است که بر حسب انتخاب و ترکیب، تمامی واحدهای نظام واژگانی زبان را شامل میشود و وقوع این رابطة مفهومی به افزایش و کاهش معنایی مربوط است. برای نمونه میتوان به واژة فتنه در قرآن اشاره کرد که در 7 معنی مختلف بهکار رفته است از جمله: امتحان و آزمایش/ انبیاء: 111، عذاب/ صافات: 63، شرک و کفر/ انفال: 39، گمراهی و ضلالت/ آلعمران: 7، مصیبت و بلا/ نور:63، نفاق و تفرقه/ توبه:47، عذر و بهانه/ انعام:23. (رضوانی و قنسولی، 1390).
4-17- رابطۀ ترتیب خطی
این رابطه به تبیین ارتباط واژههایی میپردازد که مستلزم حرکت در واحد زمان است: ﴿لِیُخْرِجَ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ﴾ (طلاق:۱۱). تبلور والاترین هدف الهی که هدایت انسانها از تاریکی بهسوی نور است، در جای جای مصحف شریف به چشم میخورد. این هدایت که در گذر از واژۀ الظُّلُمات بهسوی واژۀ النُّور عینیت پیدا میکند، مستلزم حرکت در واحد زمان است. در همین راستا، میتوان به ارتباط دو جفتواژۀ حَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ اشاره کرد که قطعاً بیانگر این نکته است که زیست در دنیا مقدمۀ حرکت و انتقال به سوی آخرت است؛ لذا در آیات مختلفی (ابراهیم/۳، بقره/۸۶، نساء/۷۴، یونس/۶۴، توبه/۳۸، رعد/۲۶ ) این ترتیب خطی ملموس است. آیۀ زیر نیز دال بر این ادعاست: ﴿وَزُخْرُفاً وَإِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقینَ﴾ (زخرف: ۳۵). نیز میتوان به جفتواژههای أْمُر بِالْمَعْرُوف و نهی عَنِ الْمُنْکَر اشاره کرد. این جفتواژه قریب به ۸ مرتبه (آلعمران/۱۰۴ و ۱۱۰ و ۱۱۴، اعراف/۱۵۷، توبه/۷۱ و ۱۱۲، حج/۴۱ و لقمان/۱۷) در قرآن کریم با یکدیگر همنشین شدهاند که در کلیۀ این نمونهها أْمُر بِالْمَعْرُوف مقدم بر نهی عَنِ الْمُنْکَر بوده است. آیۀ زیر شاهدی است بر این ادعا ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر﴾ (توبه:۷۱). در این مجال به علت اطالۀ کلام، از ذکر بیانهای مفسران قرآن در ارتباط با تقدم و تأخر این جفتواژهها پرهیز میشود.
4-18- رابطۀ نقشی38
رابطة نقشی به تبیین ارتباط واژههایی میپردازد که در آن یکی از دو واژۀ باهمآیند در جهت انجام فعلی، نقشی ایفا میکند. در آیة زیر نقش الصَّلاةَ، تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ است: ﴿اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ... ﴾ (عنکبوت:45). در آیة زیر نیز رابطة الْکِتَابَ با هُدًى وَرَحْمَةً از نوع رابطة نقشی است؛ بهعبارتی دیگر نقش کتاب، هدایت و رحمت خلق است: ﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴾ (قصص:43).
4-19- رابطة اسنادی39
این رابطه به تبیین ارتباط جفتواژههایی میپردازد که یکی از دو واژۀ باهمآیند، مبیّن مشخّصات و خصوصیّات واژة دیگر است؛ بهعبارتی دیگر صفتی همراه اسمی میآید و چگونگی اسم را از قبیل رنگ، شکل، اندازه، ارزش، حالت، وضع، نسبت و... بیان میکند (شریفی و مولوی وردنجانی، 1387: ص62)؛ بنابراین رابطة اسنادی به نوعی رابطه اطلاق میشود که در آن همآیی اسم و صفت، منجر به باهمآیی واژگانی میشود: ﴿أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ﴾ (یس:81). کلمات باهمآیند خَلَّاقُ الْعَلِیمُ که از صفات خداوند محسوب میشوند، از این دست هستند. در آیة زیر نیز واژة مُّبِین حالت و چگونگی فَتْح را بیان میکند: ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا﴾ (فتح: 1).
4-20- رابطة مالکیت
رابطهای که در آن یکی از دو واژۀ باهمآیند مالک و واژة دیگر مملوک واقع شود: ﴿رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا إِن کُنتُم مُّوقِنِینَ﴾ (دخان:7). در این آیه، واژة رَبِّ مالک و السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ نیز مملوک نامیده میشود.
5- یافتههای پژوهش
در این پژوهش با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی، تلاش شد تا بعد از استخراج باهمآییها در پیکرهای به وسعت چهار سورة متوالی، به واکاوی روابط مفهومی بیناواژگانی پرداخته شود. اطلاعات آماری سُوَر مطالعهشده در جدول 2 مشاهده میشود؛ ضمناً در جستار حاضر از قرآن کریم با ترجمة آیت الله مکارم شیرازی (1390) استفاده شد.
جدول 1 – اطلاعات آماری سُوَر مطالعهشده
طه |
مریم |
کهف |
اسراء |
|
16 |
16 |
15-16 |
۱۵ |
جزء |
مکه |
مکه |
مکه |
مکه |
محل نزول |
135 |
98 |
110 |
111 |
تعداد آیات |
1177 |
972 |
1589 |
۱۵۳۴ |
تعداد کلمات |
لازم به ذکر است که در این پژوهش ملاک تعیین جفتواژههای باهمآیند، متن عربی قرآن بوده است و نه ترجمة فارسی آن. برای مثال در آیة زیر در متن قرآن واژة «علم» با هیچ واژهای همراه نشده است؛ اما بهصورت جفتواژة علم و دانش ترجمه شده است که در زبان فارسی میتواند تحت رابطة هممعنایی قرار گیرد؛ لذا بررسی نمونههایی از این قبیل از دستور کار خارج شد و در لیست انواع باهمآیی قرار نگرفت: ﴿وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلا قَلِیلا﴾ (اِسراء:٨٥). بر مبنای تعاریف مطرحشده از روابط مفهومی در بخش سوم، انواع روابط بیناواژگانی در سُوَر مبارکة اِسراء، کهف، مریم و طه با ذکر میزان همجواری ترکیبات باهمآیند، در جداول 2، 3، 4 و 5 قید شده است:....
جدول2- انواع روابط مفهومی بیناواژگانی در سورة اِسراء
ردیف |
کلمات باهمایند /شمارة آیه |
نوع رابطه |
ردیف |
کلمات باهمایند /شمارة آیه |
نوع رابطه |
۱ |
الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الْمَسْجِدِالأقْصَى﴿۱﴾ |
مکان/ بیفاصله40 |
62 |
عَدُوًّا مُبِینًا﴿۵۳﴾ |
اسنادی/بی |
۲ |
السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ﴿۱﴾ |
اسنادی/ بی |
63 |
الشَّیْطَانَ وعَدُوًّا مُبِینًا﴿۵۳﴾ |
نقشی/ با |
۳ |
الْکِتَابَ وَ هُدًى﴿۲﴾ |
نقشی/ بافاصله |
64 |
یَرْحَمْکُمْ أَوْ یُعَذِّبْکُمْ﴿۵۴﴾ |
تقابل مکمل/ با |
۴ |
مُوسَى الْکِتَابَ﴿۲﴾ |
آیت/ بی |
65 |
دَاوُدَ زَبُورًا﴿۵۵﴾ |
آیت/ بی |
۵ |
عَبْدًا شَکُورًا﴿۳﴾ |
اسنادی/ بی |
66 |
یَرْجُونَ وَیَخَافُونَ﴿۵۷﴾ |
تقابل مکمل/ با |
۶ |
عُلُوًّا کَبِیرًا﴿۴﴾ |
اسنادی/ بی |
67 |
رَحْمَتَهُ وَعَذَابَهُ﴿۵۷﴾ |
تقابل مکمل/ با |
۷ |
عِبَادًا وأُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ﴿5﴾ |
اسنادی/ بی |
68 |
عَذَابَ مَحْذُورًا﴿۵۷﴾ |
اسنادی/ با |
۸ |
وَعْدًا مَفْعُولا ﴿۵﴾،﴿۱۰۸﴾ |
اسنادی/ بی |
69 |
قَبْلَ ویَوْمِ الْقِیَامَة﴿۵۸﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
9 |
أَمْوَالٍ وَبَنِینَ﴿۶﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
70 |
مُهْلِکُوهَا ومُعَذِّبُوهَا﴿۵۸﴾ |
باهمآیی همنشینی/ با |
۱۰ |
الْقُرْآنَ ویَهْدِی وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ﴿٩﴾ |
نقشی/ با |
71 |
عَذَابًا شَدِیدًا﴿۵۸﴾ |
اسنادی/ بی |
۱۱ |
الْمُؤْمِنِین والصَّالِحَات﴿٩﴾ |
متأثر/ با |
72 |
ثَمُودَ النَّاقَةَ﴿۵۹﴾ |
آیت/ بی |
۱۲ |
أَجْرًا کَبِیرًا﴿٩﴾ |
اسنادی/ بی |
73 |
طُغْیَانًا کَبِیرًا﴿۶۰﴾ |
اسنادی/ بی |
۱۳ |
عَذَابًا أَلِیمًا﴿۱۰﴾ |
اسنادی/ بی |
74 |
شَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ﴿۶۰﴾ |
اسنادی/ بی |
۱۴ |
أَجْرًا وعَذَابًا﴿۹و۱۰﴾ |
تقابل مکمل/ با |
75 |
آدَم و طِینًا﴿۶1﴾ |
جنسی/ با |
۱۵ |
شَّرِّ و خَیْرِ﴿۱۱﴾ |
تقابل مکمل/ با |
76 |
مَلائِکَةِ آدَمَ إِبْلِیسَ41﴿۶۱﴾ |
باهمآیی متداعی/ با |
۱۶ |
اِنْسَانُ عَجُولا﴿۱۱﴾ |
اسنادی/ بی |
77 |
جَزَاءً مَوْفُورًا﴿۶۳﴾ |
اسنادی/ بی |
17 |
اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ﴿۱۲﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
78 |
الشَّیْطَانُ و غُرُورًا﴿۶۴﴾ |
نقشی/ بی |
18 |
اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ﴿۱۲﴾ |
باهمآیی عطفی/ با |
79 |
خَیْلِکَ وَرَجِلِکَ﴿۶۴﴾ |
تقابل مکمل/ بی |
19 |
کِتَابًا مَنْشُورًا﴿۱3﴾ |
اسنادی/ با |
80 |
الأمْوَالِ وَالأولادِ﴿۶۴﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
20 |
یَوْمَ الْقِیَامَه﴿13﴾﴿58﴾ ﴿62﴾﴿97﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
81 |
الْفُلْکَ و الْبَحْرِ﴿۶۶﴾ |
مکانی/ بی |
21 |
نَبْعَثَ ورَسُولا﴿۱۵﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
82 |
رَبّ رَحِیمًا﴿۶۶﴾ |
اسنادی/ با |
22 |
اهْتَدَى وَضَلَّ﴿۱۵﴾ |
تقابل مکمل/ با |
83 |
الإنْسَانُ کَفُورًا﴿۶۷﴾ |
اسنادی/ بی |
23 |
یَهْتَدِی وَیَضِلُّ﴿۱۵﴾ |
تقابل مکمل/ با |
84 |
الْبَحْرِ والْبَرِّ﴿۶۷﴾ |
تقابل مکمل/ با |
24 |
بَعْدِ نُوحٍ﴿۱۷﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
85 |
الْبَرِّ وَالْبَحْرِ﴿۷۰﴾ |
تقابل مکمل/ بی |
25 |
خَبِیرًا بَصِیرًا﴿۱۷﴾﴿30﴾ |
اسنادی/ بی |
86 |
کَرَّمْنَا وَفَضَّلْنَا﴿۷۰﴾ |
هممعنایی/ با |
26 |
مَذْمُومًا مَدْحُورًا﴿۱۸﴾ |
اسنادی/ بی |
87 |
أُنَاسٍ وإِمَامِ﴿۷1﴾ |
تقابل ضمنی/ بی |
27 |
الْعَاجِلَةَ وَ الآخِرَةَ﴿۱۸-۱۹﴾ |
ترتیب خطی/ با |
88 |
الْحَیَاةِ وَالْمَمَاتِ﴿۷۵﴾ |
تقابل مکمل/ با |
28 |
سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا﴿۱۹﴾ |
اسنادی/ بی |
89 |
دُلُوکِ الشَّمْسِ﴿۷۸﴾ |
زمان/ بی |
29 |
أَکْبَرُ دَرَجَات﴿۲1﴾ |
اسنادی/ بی |
90 |
غَسَقِ اللَّیْلِ﴿۷۸﴾ |
زمان/ بی |
30 |
أَکْبَرُ تَفْضِیلا﴿۲1﴾ |
اسنادی/ بی |
91 |
قُرْآنَ الْفَجْرِ﴿۷۸﴾ |
زمان/ بی |
31 |
مَذْمُومًا مَخْذُولا﴿۲۲﴾ |
اسنادی/ بی |
92 |
أَقِمِ الصَّلاة﴿۷۸﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
32 |
قَوْلا کَرِیمًا﴿۲۳﴾ |
اسنادی/ بی |
93 |
أَقِمِ الصَّلاة طه﴿١4﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
33 |
رَبّ و غَفُورًا﴿۲5﴾ |
اسنادی/ با |
94 |
مَقَامًا مَحْمُودًا﴿۷۹﴾ |
اسنادی/ بی |
34 |
وَالْمِسْکِینَ و َابْنَ السَّبِیلِ﴿۲۶﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
95 |
سُلْطَانًا نَصِیرًا﴿۸۰﴾ |
اسنادی/ بی |
35 |
الْمُبَذِّرِینَ والشَّیَاطِینِ﴿۲۷﴾ |
همشمول/ با |
96 |
أَدْخِلْ وَأَخْرِجْ﴿۸۰﴾ |
تقابل جهتی/ با |
36 |
الشَّیْطَانُ کَفُورًا﴿۲۷﴾ |
اسنادی/ با |
97 |
مُدْخَلَ مُخْرَجَ﴿۸۰﴾ |
تقابل جهتی/ با |
37 |
قَوْلا مَیْسُورًا﴿۲۸﴾ |
اسنادی/ بی |
98 |
الْحَقُّ وَالْبَاطِلُ﴿۸۱﴾ |
تقابل مکمل/ با |
38 |
مَلُومًا مَحْسُورًا﴿۲۹﴾ |
اسنادی/ بی |
99 |
الْقُرْآنِ / شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ﴿۸۲﴾ |
نقشی/ بی |
39 |
خِطْئًا کَبِیرًا﴿۳۱﴾ |
اسنادی/ بی |
100 |
مُؤْمِنِینَ وَالظَّالِمِینَ﴿۸۲﴾ |
تقابل مکمل/ با |
40 |
وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى/ فَاحِشَةً وَ سَاء سَبِیلاً﴿۳۲﴾ |
علّی/ بی |
101 |
َرَحْمَةٌ وخَسَارًا﴿۸۲﴾ |
تقابل مکمل/ با |
41 |
الزِّنَا وفَاحِشَةً﴿۳۲﴾ |
شمول معنایی/ با |
102 |
شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ﴿۸۲﴾ |
همشمول/ بی |
42 |
وَزِنُوا وقِسْطَاس﴿۳۵﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
103 |
رَحْمَةً و فَضْل﴿۸۷﴾ |
هممعنایی/ با |
43 |
قِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ﴿۳۵﴾ |
اسنادی/ بی |
104 |
فَضْلَ کَبِیرًا﴿۸۷﴾ |
اسنادی/ با |
۴۴ |
أَحْسَنُ تَأْوِیلاً﴿۳۵﴾ |
اسنادی/ بی |
105 |
الإنْسُ وَ الْجِنُّ﴿۸۸﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
۴۵ |
السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ﴿۳۶﴾ |
باهمآیی متداعی/ بی |
106 |
جَنَّةٌ/ نَخِیلٍ وَ عِنَبٍ﴿۹۱﴾ |
عضوواژگی/ بی |
۴۶ |
الأرْضَ وَ الْجِبَالَ﴿۳۷﴾ |
تقابل ضمنی/ با |
107 |
اللَّهِ وَالْمَلائِکَةِ﴿۹۲﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
۴۷ |
سَیِّئُهُ مَکْرُوهًا﴿۳8﴾ |
اسنادی/ با |
108 |
بَیْتٌ من زُخْرُفٍ﴿۹۳﴾ |
جنسی/ بی |
48 |
مَلُومًا مَدْحُورًا﴿۳۹﴾ |
اسنادی/ بی |
109 |
سُبْحَانَ ورَبِّ﴿۹۳﴾ |
اسنادی/ بی |
49 |
قَوْلا عَظِیمًا﴿۴۰﴾ |
اسنادی/ بی |
110 |
خَبِیرًا بَصِیرًا﴿۹۶﴾ |
اسنادی/ بی |
50 |
بَنِین و إِنَاثًا﴿۴۰﴾ |
تقابل مکمل/ با |
111 |
جَهَنَّم وسَعِیرًا﴿۹۷﴾ |
جزءواژگی/ با |
51 |
سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى﴿۴۳﴾ |
اسنادی/ بی |
112 |
یَهْد وَیُضْلِلْ﴿۹۷﴾ |
تقابل مکمل/ با |
52 |
عُلُوًّا کَبِیرًا﴿۴۳﴾ |
اسنادی/ بی |
113 |
عُمْیًا وَبُکْمًا وَصُمًّا﴿۹۷﴾ |
باهمآیی متداعی/ بی |
53 |
السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ﴿۴۴﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
114 |
مَأْوَا و جَهَنَّمُ﴿۹۷﴾ |
مکان/ بی |
54 |
السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ﴿۴۴﴾﴿۵۵﴾ ﴿۹۹﴾﴿۱۰۲﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
115 |
اللَّهَ قَادِرٌ﴿۹۹﴾ |
اسنادی/ با |
55 |
حَلِیمًا غَفُورًا﴿۴۴﴾ |
اسنادی/ بی |
116 |
إنْسَانُ قَتُورًا﴿۱۰0﴾ |
اسنادی/ بی |
56 |
حِجَابًا مَسْتُورًا﴿۴5﴾ |
اسنادی/ بی |
117 |
یَا مُوسَى﴿101﴾،﴿102﴾ |
ندایی/ بی |
57 |
رَجُلا مَسْحُورًا﴿۴7﴾ |
اسنادی/ بی |
118 |
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ﴿102﴾ |
مالکیت/ بی |
58 |
عِظَامًا وَرُفَاتًا﴿49﴾﴿98﴾ |
ترتیب خطی/ بی |
119 |
فِرْعَوْنُ ومُوسَى﴿۱۰۱﴾ |
تقابل ضمنی/ با |
59 |
خَلْقًا جَدِیدًا﴿۴9﴾﴿98﴾ |
اسنادی/ بی |
120 |
مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا﴿۱۰5﴾ |
تقابل مکمل/ بی |
60 |
حِجَارَةً وحَدِیدًا﴿۵۰﴾ |
جنسی/ بی |
121 |
اللَّهَ والرَّحْمَن/الأسْمَاءُ الْحُسْنَى﴿۱۱۰﴾ |
شمول معنایی/ با |
61 |
الشَّیْطَانَ وإنْسَانِ﴿۵۳﴾ |
تقابل ضمنی/ با |
122 |
وَلَدًا و وَلِیٌّ﴿۱۱۱﴾ |
تقابل دوسویه/ با |
جدول3- انواع روابط مفهومی بیناواژگانی در سورة کهف
ردیف |
کلمات باهمایند /شمارة آیه |
نوع رابطه |
ردیف |
کلمات باهمایند /شمارة آیه |
نوع رابطه |
1 |
یُنْذِر وَیُبَشِّر﴿٢﴾ |
تقابل مکمل/ با |
41 |
مَاءٍ السَّمَاءِ﴿۴۵﴾ |
مکان/ با |
2 |
الْمُؤْمِنِینَ والصَّالِحَاتِ﴿٢﴾ |
متأثر/ با |
42 |
السَّمَاءِ الأرْضِ﴿۴۵﴾ |
باهمآیی عطفی/ با |
3 |
بَأْسًا شَدِیدًا﴿٢﴾ |
اسنادی/ بی |
43 |
مَاءٍ والرِّیَاحُ42﴿۴۵﴾ |
باهمآیی متداعی/ با |
4 |
أَجْرًا حَسَنًا﴿٢﴾ |
اسنادی/ بی |
44 |
المَالُ والْبَنُون/زِینَةُ الْحَیَاةِالدُّنْیَا﴿٤٦﴾ |
شمولمعنایی/ بی |
5 |
أَحْسَنُ عَمَلا﴿7﴾﴿30﴾ |
اسنادی/ بی |
45 |
الْمَالُ وَالْبَنُونَ﴿٤٦﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
6 |
صَعِیدًا جُرُزًا﴿8﴾ |
اسنادی/ بی |
46 |
خَیْرٌ أَمَلا﴿٤٦﴾ |
اسنادی/ بی |
7 |
آیَات عَجَبًا﴿9﴾ |
اسنادی/ بی |
47 |
الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ﴿٤٦﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
8 |
الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ﴿۹﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
48 |
یَوْمَ/ نُسَیِّرُ الْجِبَالَ﴿٤7﴾ |
زمان/ بی |
9 |
السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ﴿۱۴﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
49 |
یَوْمَ/ تَرَى الأرْضَ بَارِزَةً﴿٤7﴾ |
زمان/ با |
10 |
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِکهف﴿14﴾ |
مالکیت/ بی |
50 |
یَوْمَ/ حَشَرْنَاهُم﴿٤7﴾ |
زمان/ با |
11 |
رَحْمَت ومِرفَقًا﴿۱6﴾ |
شمولمعنایی/ با |
51 |
الْجِبَالَ وَالأرْضَ﴿٤٧﴾ |
تقابل ضمنی/ با |
12 |
طَلَعَتْ وَغَرَبَتْ﴿۱۷﴾ |
تقابل جهتی/ با |
52 |
صَغِیرَةً وَکَبِیرَةً﴿٤٩﴾ |
تقابل مدرج/ بی |
13 |
الْیَمِینِ وَالشِّمَالِ﴿۱۷-۱۸﴾ |
تقابل جهتی/ با |
53 |
مَلائِکَةِ آدَمَ إِبْلِیسَ﴿٥٠﴾ |
باهمآیی متداعی/ با |
14 |
ذَاتَ الْیَمِینِ﴿۱۷-۱۸﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
54 |
إِبْلِیس والْجِنّ43﴿٥٠﴾ |
همشمول/ با |
15 |
ذَاتَ الشِّمَالِ﴿۱۷-۱۸﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
55 |
إِبْلِیسَ وعَدُوٌّ﴿٥٠﴾ |
نقشی/ با |
16 |
یَهْدِ وَیُضْلِلْ﴿۱۷﴾ |
تقابل مکمل/ با |
56 |
مُبَشِّرِین وَمُنْذِرِین﴿۵۶﴾ |
تقابل مکمل/ بی |
17 |
أَیْقَاظًا وَرُقُودٌ﴿۱۸﴾ |
تقابل مکمل/ بی |
57 |
بَاطِلِ والْحَقَّ﴿۵۶﴾ |
تقابل مکمل/ با |
18 |
السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ﴿۲۶﴾﴿51﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
58 |
یَد وقُلُوب وآذَان﴿۵۷﴾ |
باهمآیی متداعی/ با |
19 |
أَبْصِرْ وَأَسْمِعْ﴿۲۶﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
59 |
رَبُّ الْغَفُورُ ذُوالرَّحْمَةِ﴿۵۸﴾ |
اسنادی/ بی |
20 |
ِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ﴿۲۸﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
60 |
الرَّحْمَةِ والْعَذَابَ﴿۵۸﴾ |
تقابل مکمل/ با |
21 |
حَیَاةِ الدُّنْیَا﴿۲۸﴾﴿45﴾ ﴿46﴾﴿104﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
61 |
حُوتَ والْبَحْرِ﴿۶۱﴾﴿۶۳﴾ |
مکان/ با |
22 |
ْیُؤْمِنْ وَیَکْفُرْ﴿۲۹﴾ |
تقابل مکمل/ با |
62 |
رَحْمَةً وعِلْمًا﴿۶۵﴾ |
شمول معنایی/ با |
23 |
نَارًا ِومَاءٍ44﴿۲۹﴾ |
باهمآیی متداعی/ با |
63 |
صَبْرًا صَابِرًا﴿۶۷-۶۹﴾ |
متأثر/ با |
24 |
بِئْسَ الشَّرَاب﴿۲۹﴾ |
اسنادی/ بی |
64 |
نَفْسًا زَکِیَّةً﴿۷4﴾ |
اسنادی/ بی |
25 |
سَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴿۲۹﴾ |
اسنادی/ بی |
65 |
شَیْئًا نُکْرًا﴿۷4﴾ |
اسنادی/ بی |
26 |
الَّذِینَ آمَنُوا وعَمِلُوا الصَّالِحَات ﴿30﴾﴿107﴾ |
ترتیب خطی/ بی |
66 |
السَّفِینَةُ والْبَحْرِ﴿۷۹﴾ |
مکان/ با |
27 |
جَنَّاتُ عَدْنٍ﴿٣١﴾ |
اسنادی/ بی |
67 |
ِمَسَاکِینَ و مَلِکٌ﴿۷۹﴾ |
تقابل ضمنی/ با |
28 |
أَسَاوِرَ ذَهَبٍ﴿٣١﴾ |
جنسی/ بی |
68 |
یَا ذَا الْقَرْنَیْن﴿٨٦﴾ |
ندایی/ بی |
29 |
ثِیَابًا خُضْرًا﴿٣١﴾ |
اسنادی/ بی |
69 |
مَغْرِبَ الشَّمْسِ﴿٨٦﴾ |
مکان/ بی |
30 |
نِعْمَ الثَّوَاب﴿٣١﴾ |
اسنادی/ بی |
70 |
عَذَابًا نُکْرًا﴿۸۷﴾ |
اسنادی/ بی |
31 |
حَسُنَتْ مُرْتَفَقًا﴿٣١﴾ |
اسنادی/ بی |
71 |
جَزَاءً الْحُسْنَى﴿۸۸﴾ |
اسنادی/ بی |
32 |
ثِیَابًا سُنْدُسٍ وإِسْتَبْرَقٍ﴿٣١﴾ |
جنسی/ بی |
72 |
آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا/ جَزَاءً الْحُسْنَى ﴿۸۸﴾ |
علّی/ بی |
33 |
تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴿٣١﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
73 |
یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ﴿٩٤﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
34 |
جَنَّتَیْنِ وأَعْنَابٍ وَنَخْلٍ﴿۳۲﴾ |
عضوواژگی/ بی |
74 |
مَطْلِعَ الشَّمْسِ﴿٩٠﴾ |
مکان/ بی |
35 |
تُرَابٍ ونُطْفَةٍ﴿۳۷﴾ |
ترتیب خطی/ با |
75 |
الْحَدِیدِ وقِطْرًا﴿۹۶﴾ |
جنسی/ با |
36 |
مَالا وَوَلَدًا﴿۳۹﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
76 |
جَهَنَّمَ وکَافِرِینَ﴿100﴾ ﴿۱۰۲﴾ |
مکان/ بی |
37 |
صَعِیدًا زَلَقًا﴿۴0﴾ |
اسنادی/ بی |
77 |
الَّذِینَ کَفَرُوا وجَهَنَّمُ ﴿١٠4-105﴾ |
مکان/ با |
38 |
خَیْرٌ ثَوَابًا﴿44﴾﴿46﴾ |
اسنادی/ بی |
78 |
یَوْمَ الْقِیَامَه﴿105﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
39 |
خَیْرٌ عُقْبًا ﴿44﴾ |
اسنادی/ بی |
79 |
آیَات وَرُسُل﴿١٠٦﴾ |
آیت/ بی |
40 |
اللَّهُ ومُقْتَدِرًا﴿۴۵﴾ |
اسنادی/ با |
80 |
الَّذِینَ آمَنُوا وَجَنَّاتُ الْفِرْدَوْس﴿١٠7﴾ |
مکان/ با |
جدول4- انواع روابط مفهومی بیناواژگانی در سورة مریم
ردیف |
کلمات باهمایند/شمارة آیه |
نوع رابطه |
ردیف |
کلمات باهمایند/شمارة آیه |
نوع رابطه |
1 |
یَا زَکَرِیَّا﴿٧﴾ |
ندایی/ بی |
40 |
جَانِبِ الأیْمَنِ﴿٥2﴾ |
باهمآیی جهتی/ با |
2 |
بُکْرَةً وَعَشِیًّا﴿۱۱﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
41 |
هَارُونَ نَبِیًّا﴿٥٣﴾ |
شمولمعنایی/ بی |
3 |
یَا یَحْیَى﴿١٢﴾ |
ندایی/ بی |
42 |
صَادِقَ الْوَعْدِ﴿٥٤﴾ |
اسنادی/ بی |
4 |
جَبَّارًا عَصِیًّا﴿۱۴﴾ |
اسنادی/ بی |
43 |
إِسْمَاعِیلَ رَسُولا﴿٥٤﴾ |
شمولمعنایی/ با |
5 |
وُلِدَ ویَمُوتُ ویُبْعَثُ﴿۱۵﴾ |
ترتیب خطی/ با |
44 |
الصَّلاةِ وَالزَّکَاةِ﴿۵۵﴾ |
همشمول/ با |
6 |
مَکَانًا شَرْقِیًّا﴿۱6﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
45 |
صِدِّیقًا نَبِیًّا﴿٥٦﴾ |
اسنادی/ بی |
7 |
بَشَرًا سَوِیًّا﴿۱7﴾ |
اسنادی/ بی |
46 |
إِدْرِیسَ نَبِیًّا﴿٥٦﴾ |
شمولمعنایی/ با |
8 |
غُلامًا زَکِیًّا﴿۱9﴾ |
اسنادی/ بی |
47 |
مَکَانًا عَلِیًّا﴿٥7﴾ |
اسنادی/ بی |
9 |
أَمْرًا مَقْضِیًّا﴿21﴾ |
اسنادی/ بی |
48 |
إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ﴿٥٨﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
10 |
مَکَانًا قَصِیًّا﴿22﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
49 |
الصَّلاةَ وَالشَّهَوَاتِ﴿۵۹﴾ |
تقابل ضمنی/ با |
11 |
رُطَبًا جَنِیًّا﴿25﴾ |
اسنادی/ بی |
50 |
وَعْدُهُ مَأْتِیًّا﴿۶۱﴾ |
اسنادی/ بی |
12 |
جِذْعِ النَّخْلَه﴿٢٥﴾ |
جزءواژگی/ بی |
51 |
جَنَّاتُ عَدْنٍ﴿۶۱﴾ |
اسنادی/ بی |
13 |
النَّخْلَ ورُطَبًا﴿٢٥﴾ |
جزءواژگی/ با |
52 |
الْجَنَّةُ/عِبَادِ تَقِیًّا﴿۶3﴾ |
مکان/ با |
14 |
کُلِی وَاشْرَبِی﴿۲۶﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
53 |
عِبَاد تَقِیًّا﴿۶3﴾ |
اسنادی/ با |
15 |
شَیْئًا فَرِیًّا﴿۲۷﴾ |
اسنادی/ بی |
54 |
بَیْنَ أَیْدِی وخَلْف﴿۶4﴾ |
تقابل جهتی/ بی |
16 |
یَا مَرْیَمُ﴿۲۷﴾ |
ندایی/ بی |
55 |
السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ﴿۶۵﴾﴿۹۳﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
17 |
یَا أُخْتَ هَارُون﴿٢٨﴾ |
ندایی/ بی |
56 |
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ﴿65﴾ |
مالکیت/ بی |
18 |
الصَّلاةِ وَالزَّکَاةِ﴿۳۱﴾ |
باهمآیی عطفی/بی |
57 |
شَّیَاطِینَ وجَهَنَّمَ﴿۶۸﴾ |
مکان/ با |
19 |
جَبَّارًا شَقِیًّا﴿32﴾ |
اسنادی/ بی |
58 |
حَتْمًا مَقْضِیًّا﴿۷1﴾ |
اسنادی/ بی |
20 |
وُلِدْتُ وأَمُوتُ وأُبْعَثُ﴿۳۳﴾ |
ترتیب خطی/ با |
59 |
خَیْرٌ مَقَامًا﴿۷۳﴾ |
اسنادی/ بی |
21 |
لِلَّه وسُبْحَان﴿۳5﴾ |
اسنادی/ با |
60 |
أَحْسَنُ نَدِیًّا﴿۷۳﴾ |
اسنادی/ بی |
22 |
صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ﴿۳۶﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
61 |
کَفَرُوا وآمَنُوا﴿۷۳﴾ |
تقابل مکمل/ با |
23 |
یَوْمٍ عَظِیمٍ﴿٣٧﴾ |
اسنادی/ بی |
62 |
أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْیًا﴿۷۴﴾ |
اسنادی/ بی |
24 |
أَسْمِعْ وَأَبْصِرْ﴿۳۸﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
63 |
أَثَاثًا وَرِئْیًا﴿۷۴﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
25 |
الظَّالِمُونَ وضَلالٍ﴿۳۸﴾ |
متأثر/ با |
64 |
شَرٌّ مَکَانًا﴿۷5﴾ |
اسنادی/ بی |
26 |
ضَلالٍ مُبِینٍ﴿۳۸﴾ |
اسنادی/ بی |
65 |
أَضْعَفُ جُنْدًا﴿۷5﴾ |
اسنادی/ بی |
27 |
یَوْمَ الْحَسْرَة﴿۳۹﴾ |
اسنادی/ بی |
66 |
الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ﴿76﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
28 |
صِدِّیقًا نَبِیًّا﴿۴1﴾ |
اسنادی/ بی |
67 |
خَیْرٌ ثَوَابًا﴿۷6﴾ |
اسنادی/ با |
29 |
یَا أَبَت﴿42﴾﴿43﴾ ﴿44﴾﴿45﴾ |
ندایی/ بی |
68 |
خَیْرٌ مَرَدًّا﴿۷6﴾ |
اسنادی/ بی |
30 |
لایَسْمَعُ وَ لایُبْصِرُ ﴿۴۲﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
69 |
مَالا وَ وَلَدًا﴿٧٧﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
31 |
صِرَاطًا سَوِیًّا﴿۴۳﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
70 |
الْعَذَابِ مَدًّا﴿٧٩﴾ |
اسنادی/ بی |
32 |
الشَّیْطَان عَصِیًّا﴿۴4﴾ |
اسنادی/ با |
71 |
یَوْمَ/ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا ونَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَىجَهَنَّمَ وِرْدًا﴿85-86﴾ |
زمان/ بی |
33 |
یَا إِبْرَاهِیمُ﴿۴۶﴾ |
ندایی/ بی |
72 |
الْمُتَّقِینَ و الْمُجْرِمِینَ﴿٨٥-٨٦﴾ |
تقابل مکمل/ با |
34 |
إِسْحَاقَ وَیَعْقُوب/ نَبِیًّا﴿۴۹﴾ |
شمولمعنایی/ با |
73 |
السَّمَاوَاتوالأرْضوالْجِبَال﴿٩٠﴾ |
باهمآیی متداعی/ با |
35 |
إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ﴿۴۹﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
74 |
یَوْمَ الْقِیَامَه﴿95﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
36 |
لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا﴿۵0﴾ |
اسنادی/ بی |
75 |
الَّذِینَ آمَنُوا وعَمِلُوا الصَّالِحَات﴿96﴾ |
ترتیب خطی/ بی |
37 |
مُوسَىَ رَسُولا﴿۵۱﴾ |
شمولمعنایی/ با |
76 |
الَّذِینَ آمَنُوا والصَّالِحَات﴿۹۶﴾ |
متأثر/ بی |
38 |
رَسُولا نَبِیًّا﴿51﴾﴿54﴾ |
هممعنایی/ بی |
77 |
تُبَشِّر وَتُنْذِر﴿۹۷﴾ |
تقابل مکمل/ بی |
39 |
وَهَب ورَحْمَت﴿٥0﴾﴿٥٣﴾ |
باهمآیی همنشینی/ با |
78 |
قَوْمًا لُدًّا﴿۹۷﴾ |
اسنادی/ بی |
جدول5- انواع روابط مفهومی بیناواژگانی در سورة طه
ردیف |
کلمات باهمایند/شمارة آیه |
نوع رابطه |
ردیف |
کلمات باهمایند/شمارة آیه |
نوع رابطه |
1 |
أَنْزَل الْقُرْآنَ/ تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشَى﴿2-3﴾ |
علّی/ با |
41 |
الْمَنَّ وَالسَّلْوَى﴿۸۰﴾ |
همشمول/ بی |
2 |
الأرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ﴿٤﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
42 |
أَضَلَّ السَّامِرِیُّ﴿٨٥﴾ |
نقشی/ بی |
3 |
السَّمَاوَاتِ الْعُلا﴿٤﴾ |
اسنادی/ بی |
43 |
وَعْدًا حَسَنًا﴿٨6﴾ |
اسنادی/ بی |
4 |
السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ﴿٦﴾ |
باهمآیی عطفی/ با |
44 |
غَضْبَانَ أَسِفًا﴿٨6﴾ |
اسنادی/ بی |
5 |
تَحْتَ الثَّرَى﴿٦﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
45 |
یَا قَوْمِ﴿86﴾﴿90﴾ |
ندایی/ بی |
6 |
اللَّهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَى﴿۸﴾ |
شمول معنایی/ با |
46 |
ضَرًّا وَنَفْعًا﴿٨٩﴾ |
تقابل مکمل/ بی |
7 |
یَا مُوسَى﴿11﴾﴿17﴾﴿19﴾ ﴿36﴾ ﴿40﴾﴿49﴾﴿57﴾﴿65﴾﴿83﴾ |
ندایی/ بی |
47 |
یَا هَارُونُ﴿٩٢﴾ |
ندایی/ بی |
8 |
وَادِ الْمُقَدَّس﴿12﴾ |
اسنادی/ بی |
48 |
یَا سَامِرِیُّ﴿٩٥﴾ |
ندایی/ بی |
9 |
أَقِمِ الصَّلاة﴿١4﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
49 |
یَوْمَ الْقِیَامَه﴿100﴾ ﴿101﴾﴿124﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
10 |
مُوسَى عَصَا﴿١٧-١٨﴾ |
آیت/ با |
50 |
الْمُجْرِمِینَ وزُرْقًا﴿١٠٢﴾ |
علّی/ با |
11 |
مُوسَى یَدَ بَیْضَاءَ﴿١٩-٢٢﴾ |
آیت/ با |
51 |
یَوْمَ/یُنْفَخُ فِی الصُّورِ﴿102﴾ |
زمان/ بی |
12 |
الْیَمُّ و سَّاحِل﴿٣٩﴾ |
مکان/ بی |
52 |
یُنْفَخُ فِی الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِین﴿١٠٢﴾ |
ترتیب خطی/ بی |
13 |
قَوْلا لَیِّنًا﴿۴۴﴾ |
اسنادی/ بی |
53 |
قَاعًا صَفْصَفًا﴿١٠6﴾ |
هممعنایی/ بی |
14 |
أَسْمَعُ و َأَرَى﴿٤٦﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
54 |
عِوَجًا وأَمْتًا﴿١٠٧﴾ |
تقابل ضمنی/ با |
15 |
کَذَّبَ وَتَوَلَّى﴿٤٨﴾ |
ترتیب خطی/ بی |
55 |
بَیْنَ أَیْدِی وخَلْف﴿١١0﴾ |
تقابل جهتی/ بی |
16 |
الْقُرُونِ الأولَى﴿51﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
56 |
حَیِّ الْقَیُّومِ﴿١١١﴾ |
اسنادی/ بی |
17 |
الأرْضَ السَّمَاءِ﴿٥٣﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
57 |
ظُلْمًا وَهَضْمًا﴿۱۱۲﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
18 |
السَّمَاءِ مَاءً﴿٥٣﴾ |
مکان/ بی |
58 |
قُرْآنًا عَرَبِیًّا﴿١١3﴾ |
اسنادی/ بی |
19 |
نَبَاتٍ والأرْضَ﴿٥٣﴾ |
مکان/ با |
59 |
تَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ﴿١١٤﴾ |
اسنادی/ بی |
20 |
َکَذَّبَ وَأَبَى﴿٥٦﴾ |
ترتیب خطی/ بی |
60 |
مَلائِکَةِ آدَمَ إِبْلِیسَ﴿١١٦﴾ |
باهمآیی متداعی/ با |
21 |
َسَاحِرَانِ ِسِحْرِ﴿٦٣﴾ |
متأثر/ با |
61 |
یَا آدَمُ ﴿117﴾﴿120﴾ |
ندایی/ بی |
22 |
سِحْرِ کَیْدَ﴿۶۳-۶۴﴾ |
هممعنایی/ با |
62 |
تَجُوع وتَعْرَى وتَظْمَأُ وتَضْحَى﴿١١٨-١١٩﴾ |
باهمآیی متداعی/ با |
23 |
کَیْدُ وسَاحِرٍ﴿٦٩﴾ |
متأثر/ بی |
63 |
شَجَرَةِ الْخُلْد﴿١٢٠﴾ |
اسنادی/ با |
24 |
هَارُونَ وَمُوسَى﴿۷۰﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
64 |
الشَّیْطَانُ وآدَمُ﴿١٢٠﴾ |
تقابل ضمنی/ با |
25 |
أَیْدِی وَأَرْجُل﴿٧١﴾ |
باهمآیی عطفی/ بی |
65 |
هُدًى ویَضِلُّ﴿١٢٣﴾ |
تقابل مکمل/ با |
26 |
جُذُوعِ النَّخْلِ﴿٧١﴾ |
جزءواژگی/ بی |
66 |
یَضِلُّ وَیَشْقَى﴿١٢٣﴾ |
نقشی/ با |
27 |
أَشَدُّ عَذَابًا وَ أَبْقَى﴿٧١﴾ |
اسنادی/ بی |
67 |
أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی/ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى﴿١٢4﴾ |
علّی/ بی |
28 |
حَیَاةِ الدُّنْیَا﴿72﴾﴿107﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
68 |
أَعْمَى وَبَصِیرًا﴿١٢٥﴾ |
تقابل مکمل/ با |
29 |
خَطَا والسِّحْرِ﴿۷۳﴾ |
شمول معنایی/ با |
69 |
أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِنْ بِآیَاتِ رَبِّهِ/ عَذَابُ الآخِرَة﴿١٢7﴾ |
علّی/ بی |
30 |
مُجْرِمًا وجَهَنَّم﴿٧٤﴾ |
مکان/ با |
70 |
عَذَابُ الآخِرَةِ/ أَشَدُّ وَأَبْقَى﴿١٢7﴾ |
اسنادی/ بی |
31 |
یَمُوتُ ویَحْیَا﴿٧٤﴾ |
تقابل مکمل/ با |
71 |
طُلُوعِ و غُرُوب﴿١٣٠﴾ |
تقابل جهتی/ با |
32 |
مُؤْمِن والصَّالِحَات﴿۷۵﴾﴿۱۱۲﴾ |
متأثر/ با |
72 |
قَبْلَ طُلُوع﴿١٣٠﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
33 |
الدَّرَجَاتُ الْعُلَى﴿۷5﴾ |
اسنادی/ بی |
73 |
قَبْلَ غُرُوب﴿١٣٠﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
34 |
مُؤْمِن وجَنَّات﴿75-76﴾ |
مکان/ با |
74 |
اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ﴿١٣٠﴾ |
باهمآیی عطفی/ با |
35 |
جَنَّاتُ عَدْنٍ﴿۷۶﴾ |
اسنادی/ بی |
75 |
رِزْقُ رَبِّ/خَیْرٌ وَأَبْقَى﴿١٣1﴾ |
اسنادی/ بی |
36 |
تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴿۷۶﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
76 |
عَاقِبَةُ وتَّقْوَى﴿١٣٢﴾ |
نقشی/ بی |
37 |
الْبَحْرِ والْیَمِّ﴿۷۷-۷۸﴾ |
هممعنایی/ با |
77 |
الصُّحُفِ الأولَى﴿١٣3﴾ |
باهمآیی جهتی/ بی |
38 |
أَضَلَّ هَدَى﴿٧٩﴾ |
تقابل مکمل/ با |
78 |
نَذِلَّ وَنَخْزَى﴿١٣٤﴾ |
هممعنایی/ بی |
39 |
جَانِبِ الأیْمَنِ﴿80﴾ |
باهمآیی جهتی/ با |
79 |
الصِّرَاطِ السَّوِیِّ﴿١٣٥﴾ |
باهمآیی همنشینی/ بی |
40 |
یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ﴿٨٠﴾ |
ندایی/ بی |
|
همانگونه که جداول فوق نشان میدهد در پیکرة بررسیشده در پژوهش حاضر که مشتمل بر چهار سورة متوالی اِسراء، کهف، مریم و طه است، 397 نمونه ترکیب باهمآیند (339 نمونه باهمآیی بدون احتساب نمونههای تکراری) استخراج شد. از بین 20 رابطة مفهومی معرفیشده در بخش سوم، مشخصاً 17 رابطة معنایی در سُوَر مبارکة اِسراء، کهف، مریم و طه یافت شد که نتایج آن در جدول 4 مشاهده میشود:
جدول6- نتایج کلی انواع روابط مفهومی در پیکرة مطالعهشده
نوع رابطه |
اِسراء |
کهف |
مریم |
طه |
جمع کل |
||
اسنادی |
50 |
23 |
30 |
14 |
117 |
||
باهمآیی |
همنشینی |
9 |
6 |
7 |
7 |
93 |
|
متداعی |
3 |
4 |
1 |
2 |
|||
جهتی |
2 |
3 |
3 |
7 |
|||
عطفی |
11 |
10 |
10 |
8 |
|||
تقابل |
مدرج |
- |
1 |
- |
- |
50 |
|
جهتی |
2 |
2 |
1 |
2 |
|||
مکمل |
17 |
7 |
3 |
5 |
|||
دوسویه |
1 |
- |
- |
- |
|||
ضمنی |
4 |
2 |
1 |
2 |
|||
ندایی |
۲ |
۱ |
۹ |
۱۶ |
۲۸ |
||
مکان |
3 |
10 |
2 |
5 |
20 |
||
شمول معنایی |
4 |
4 |
6 |
3 |
17 |
||
نقشی |
5 |
1 |
- |
3 |
9 |
||
متأثر |
1 |
2 |
2 |
4 |
9 |
||
ترتیب خطی |
3 |
3 |
3 |
3 |
12 |
||
زمان |
3 |
3 |
1 |
1 |
8 |
||
هممعنایی |
2 |
- |
1 |
4 |
7 |
||
علّی |
1 |
1 |
- |
4 |
6 |
||
آیت |
3 |
1 |
- |
2 |
6 |
||
جنسی |
3 |
3 |
- |
- |
6 |
||
جزءواژگی |
1 |
- |
2 |
1 |
4 |
||
مالکیت |
1 |
1 |
1 |
- |
3 |
||
عضوواژگی |
1 |
1 |
- |
- |
2 |
||
جمع کل |
132 |
89 |
83 |
93 |
397 |
||
همانگونه که جدول 6 حکایت دارد، در بین 17 رابطة مستخرج از بطن پیکرة منظور، رابطة اسنادی، باهمآیی و تقابل به ترتیب بیشترین میزان وقوع را به خود اختصاص دادهاند. از آنجا که میزان همجواری صورتهای باهمآیند نیز در این پیکره مدّ نظر نگارندگان بوده است، اطلاعات آماری مربوط به این ویژگی نیز در جدول 7 تقریر شده است:
جدول 7- بسامد باهمآییهای بیفاصله و بافاصله
میزان همجواری |
إسراء |
کهف |
مریم |
طه |
جمع کل |
باهمآیی بیفاصله |
89 |
58 |
62 |
65 |
274 |
باهمآیی بافاصله |
43 |
31 |
21 |
28 |
123 |
جمع کل |
132 |
89 |
83 |
93 |
397 |
بهمنظور سنجش صحت و سقم ترکیبات باهمآیند در پیکرة آزمونشده، 30 نمونه از صورتهای باهمآیند انتخاب و بسامدشان در کل مصحف شریف بررسی شد. نتایج این ارزیابی در جدول 8 مشاهده میشود:...
جدول 8- بسامد وقوع کلمات باهمآیند گزینشی در کل مصحف شریف
میزان بسامد در کل قرآن |
صورت باهمآیند |
ردیف |
میزان بسامد در کل قرآن |
صورت باهمآیند |
ردیف |
19 |
ضَلالٍ مُبِینٍ |
16 |
14 |
یَهْدِی ویَضِلُّ |
1 |
6 |
حَلِیمًا غَفُورًا |
17 |
26 |
الصَّلاةِ وَالزَّکَاةِ |
2 |
9 |
جَهَنَّمَ وکَافِرِینَ |
18 |
6 |
النَّاس کَفُورًا |
3 |
69 |
عَذَابًا أَلِیمًا |
19 |
34 |
صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ |
4 |
51 |
اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ |
20 |
23 |
أَجْرًا کَبِیرًا (عظیمأ) |
5 |
25 |
مَاءٍ والسَّمَاءِ |
21 |
10 |
الشَّیْطَانَ وعَدُوًّا مُبِینًا |
6 |
5 |
خَبِیرًا بَصِیرًا |
22 |
7 |
مُبَشِّر ومُنْذِر |
7 |
23 |
عَذَابًا شَدِیدًا |
23 |
13 |
الْحَقُّ وَالْبَاطِلُ |
8 |
10 |
شَّرِّ وخَیْرِ |
24 |
7 |
السَّبْعُ السَّمَاوَاتُ |
9 |
11 |
جَنَّاتُ عَدْنٍ |
25 |
181 |
السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ |
10 |
70 |
یَوْمَ الْقِیَامَه45 |
26 |
6 |
مُؤْمِن والصَّالِحَات |
11 |
61 |
حَیَاةِ الدُّنْیَا |
27 |
46 |
أَقِمِ الصَّلاة |
12 |
17 |
الإنْسُ وَالْجِنُّ |
28 |
13 |
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ |
13 |
12 |
السَّمِیعُ الْبَصِیرُ |
29 |
6 |
أَعْمَى وَبَصِیرًا |
14 |
15 |
کِتَاب وهُدًى |
30 |
53 |
الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات |
15 |
. کثرت بسامد وقوع کلمات باهمآیند گزینشی در کل مصحف شریف بیانگر انسجام، پیوستگی و ارتباط گستردة معناییِ سُوَر مختلف قرآن کریم است. یقیناً بررسی پیکرهای به وسعت کل قرآن مهر تأییدی است بر این استدلال.
نتیجه
همنشینی کلمات یا گروهی از کلمات که میلی آشکار برای ظاهرشدن در کنار یکدیگر دارند، فرایند باهمآیی نامیده میشود که در شکلدهی نظام واژگانی و نحوی زبان نقش سازندهای را ایفا میکند. چگونگی چینش و ترکیب حکیمانة واژگان با یکدیگر در قرآن کریم که حقیقتاً یکی از زیباییهای بیبدیل این کتاب الهی است، ساختاری را بر آن حاکم ساخته است که به هیچ روی امکان جایگزینی واژهای را با واژهای دیگر فراهم نمیکند. بررسی دقیق این باهمآییها، ما را به اسرار و حکمتهای خالق هستی رهنمون میسازد و نشان میدهد که این نظم و انسجام نه تنها در مصحف شریف که در کل عالم هستی برقرار است، قدرت و خلاقیت خداوند عزّوجل در تلفیق واژگان، تناسب لفظی و معنایی دلنشینی را رقم زده است که سبب تأثیر عمیق کلام وحی بر دل بشریت است؛ به واقع باهمآییها زاییدة نگرشی است که درصدد است تا مفاهیم حکمتگونهای را به مخاطب خویش القاء کند.
رهیافت حاضر با بررسی پیکرهای به وسعت چهار سورة متوالی اِسراء، کهف، مریم و طه، به بازنمایی باهمآییهای قرآنی پرداخته است. بعد از معرفی 20 رابطة مفهومی بیناواژگانی، کلیة ترکیبات باهمآیند در 454 آیه از چهار سورة مبارکة فوقالذکر استخراج، و بر مبنای روابط مفهومی تعریف شده تنظیم شد. در نهایت 397 نمونه ترکیب باهمآیند با احتساب نمونههای تکراری (339 نمونه ترکیب باهمآیند بدون احتساب نمونههای تکراری) بهدست آمد. از بین 20 رابطة معرفی شده، 17 رابطه در پیکرة بررسیشده، مشاهده شد که حاکی از بهرهگیری گستردة قرآن از فرآیند باهمآیی بهمنظور القاء و انتقال مفاهیم و اصول معرفتی است. در این جستار روابط اسنادی، باهمآیی و تقابل بیشترین میزان وقوع را به خود اختصاص دادند.
شناسایی و توصیف باهمآییهای ساده و چندگانه، یکسویه و دوسویه و نیز بافاصله و بیفاصله از دستاوردهای این پژوهش است که نگارنده در خلال تحقیق به آنها دست یافت. در باهمآییهای ساده صرفاً دو واژه با یکدیگر همنشین میشوند؛ درحالی که در باهمآییهای چندگانه، تعداد واژگان بیش از دوتاست. ترکیب الأمْوَالِ وَالأولاد نمونهای از باهمآییهای ساده و ترکیب عُمْیًا وَ بُکْمًا وَ صُمًّا نمونهای از باهمآییهای چندگانه محسوب میشود؛ چنانچه در یک ترکیب باهمآیند، صرفاً یک واژة محوری وجود داشته باشد باهمآیی از نوع یکسویه و چنانچه هر دو واژة یک ترکیب باهمآیند، واژة محوری باشند باهمآیی از نوع دوسویه خواهد بود. ترکیبات یَوْمَ الْقِیَامَه و حَیِّالْقَیُّومِ به ترتیب به باهمآییهای یکسویه و دوسویه اشاره دارند. در باهمآیی بافاصله، بین واژههای همنشین، واژه یا واژههای دیگری قرار میگیرد که این واژههای میانی خود تشکیل گروه یا گروههای دستوری متفاوتی را میدهند. در عبارت یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ، جفتواژۀ صَّبْرِ و الصَّابِر نوعی باهمآیی بافاصله است؛ درحالی که در باهمآییهای بیفاصله، واژگان همنشین بدون فاصله و در مجاورت یکدیگر قرار دارند. ترکیب خَبِیرًا بَصِیرًا نمونهای از باهمآیی بیفاصله است.
نیز، بهمنظور سنجش صحت و سقم ترکیبات باهمآیند در پیکرة آزمونشده و میزان بسامد آنها در کل قرآن، 30 نمونه از صورتهای باهمآیند انتخاب و بسامدشان در کل مصحف شریف بررسی شد. نتایج تأمّلپذیر این جستجو نشان داد که برخلاف تعدد و تنوع موضوعات و نزول تدریجی قرآن، برخی از ترکیبات باهمآیند در جزء جزء قرآن مشاهده میشود. ترکیباتی نظیر یَوْمَ الْقِیَامَه، الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَات، أَجْرًا کَبِیرًا (عظیمأ)، صَّلاةِ وَ الزَّکَاة، حَقُّ وَ الْبَاطِل، اللَّیْلَ وَ النَّهَار، حَیَاةِ الدُّنْیَا، صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ، عَذَابًا أَلِیمًا، سَّمِیعُ الْبَصِیر، یَهْدِی و یَضِلُّ، مَاءٍ و السَّمَاء، ضَلالٍ مُبِینٍ و ... از این دستاند که نه تنها منقطع و گسستهبودن قرآن را تأیید نمیکنند؛ بلکه حکایت از زنجیرة بههمپیوستهای دارد که در کلّیت آن، امر هدایت بشریت نهفته است. در قرآن مجید از چیزی سخن رانده نشده، مگر آنکه بلافاصله به توصیف آن اهتمام ورزیده شده است و خداوند خود در این کتاب مسیر همواری را فراروی بشریت قرار داده تا روزی که آن را یومالحسره نامیده است، درِ عذر و بهانه را به روی خلق ببندد.
پینوشت
40. در ادامة مطلب واژة «بیفاصله» و «بافاصله» به ترتیب به صورت تخفیف یافتة «بی» و «با» نگاشته میشود.
41. کلمات باهمآیند «مَلائِکَةِ و آدَمَ و إِبْلِیس» علاوه بر سُوَر فوقالذکر، در سُوَر مبارکة ﴿بقره/34﴾ و ﴿اعراف/11﴾ نیز مشاهده شد.
42. برای اطلاعات بیشتر به پانویس 3 مراجعه شود.
43. شیطان مفهومی کلی است به معنای موجودی متمرد و طغیانگر که شامل ابلیس و دیگر شیاطین از جن و انس و حتی حیوانات میشود.
44. نَار، مَاء، ریاح و تُرَاب عناصر اربعهای هستند که در رابطة باهمآیی متداعی قرار دارند.
45. قرآن کریم قیامت را به بیش از هفتاد اسم میخواند که برخی از آنها عبارتاند از: یوم الحسرة، یوم الدین، یوم الفصل، یوم الخروج، یوم الحساب، یوم الخلود، یوم البعث، یوم الحق، یوم الوعید، یوم الجمع، یوم الموعود، یوم التلاق، یوم التناد، یوم الندامة، یوم التغابن، یوم الفراق و...؛ اما در پژوهش حاضر ترکیب باهمآیند یَوْمَ الْقِیَامَه مدّ نظر نگارندگان بوده که در کل قرآن بررسی و شمارش شد.
10.عبدالرئوف، حسین (1390)، «بسط متن و روشهای ارائة مطلب در گفتمان قرآنی (بررسی ادعاهای ریچارد بل در خصوص «منقطع بودن» قرآن)»، ترجمة ابوالفضل حُرّی، پژوهشهای قرآنی، ش4. پیاپی 67. صص 86-117.
11.فلاحی قمی، محمّد (1390)، «خطاب و مخاطب در قرآن»، بیّنات، ش70. 42-58.
12.مکارم شیرازی، ناصر (1390)، ترجمة قرآن کریم، بیروت: مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران.
13.میرعمادی، سیّد علی و کربلائی صادق، مهناز (1388)، «بررسی باهمآیی واژگانی در آثار منظوم و منثور مولانا در چارچوب نظریة نقشگرایی». دوفصلنامة زبان و زبانشناسی. دورة 5. ش 10. صص 115-133.