Document Type : Research Article
Authors
1 Assistant Professor, Department of Quranic Sciences and Fiqh, University of Shiraz, Iran.
2 Assistant Professor, Department of Quran and Ahlulbayt Teachings, Faculty of Ahlulbaytm, Uiversity of Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
دربارهی نحوهی قرائت کلمهی «غرفه» در آیهی «فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنیِّ وَ مَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنیِّ إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَهَ بِیَدِهِ» (بقره:249) اختلاف وجود دارد. برخی آن را «غُرفه» خواندهاند و برخی «غَرفه». ابوعمرو معتقد است مقدار آبی که در دست است «غَرفه» و آب درون ظرف «غُرفه» نامیده میشود به همین سبب وی قرائت «غَرفه» را اختیار مینماید و کسایی به اسلوب زبانشناختی آیه اشاره میکند و میگوید: اگر به جای فعل «اغترف» فعل «غَرَف» بود من «غَرفه» میخواندم. این موضوع نشان میدهد معانی واژگان و مباحث زبانشناختی در نحوهی قرائت قراء اثر داشته است. پژوهش حاضر با واکاوی منابع لغوی، قرائی، تفسیری و روایی به روش توصیفی، تحلیلی به بررسی معنای «غَرفه» و «غُرفه» پرداخته است. تحلیل منابع مذکور در بیان معنای این دو واژه، چگونگی ارتباط و تعامل لغت پژوهان و قاریان قرآن را نشان میدهد. لغت پژوهان ضمن بیان معنای این دو واژه اختلاف معنایی را که برای «غَرفه» و «غُرفه» ذکر شده است به یونس و فراء نسبت میدهند که یکی شاگرد ابوعمرو بصری و دیگری شاگرد کسایی است. بنابراین، این فرضیه تقویت میگردد که گاهی آراء لغت پژوهان متأثر از بیانات قاریان قرآن کریم است. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان میدهد دلیل علمی و مستدل برای تأیید یکی از وجوه قرائی وجود ندارد و دلایلی که مستند وجوه قرائی دانسته شده، قابل نقد است. روایات و سیاق آیه تنها معنای «غرفه» را روشن مینماید که به معنای مقداری آب است که در کف یک دست قرار میگیرد و در آیهی شریفه با توجه به این که «اغتراف» در برابر «شرب» قرار گرفته است، دلالت بر یک بار نوشیدن نیز دارد
Keywords [Persian]
ماده «غرف»، هفتمرتبه در قرآنکریم ذکر شدهاست. در یک مرتبه بهصورت فعل ماضی «اغترف»، و در بقیه موارد به صورت اسم مفرد و جمع «الْغُرْفَةَ»، «غُرَفًا» «الْغُرُفَاتِ» «غُرَفٌ» و «غُرفَة» استعمال شدهاست. در پنج مورد منظور از «غُرفة»، بنایىاست که بالاى بناى دیگر واقع شده و از کف خانه بلندتر باشد که کنایه از درجهی عالىتر بهشت است. تنها در یک مورد در قرائت واژه «غرفة» اختلاف وجود دارد و قراء با توجه به بحثهای زبانشناختی که مطرح مینمایند،یکی از دو وجه «غُرفة» یا «غَرفة» را تأیید میکنند. جالب است که معاجم و منابع لغوی همان دلایل قاریان را در تفاوت معنایی دو کلمه «غَرفة» و «غُرفة» ذکر میکنند. بهعنوان نمونه ابوعمرو بصری در بیان علت قرائت «غَرفة» میگوید: «مقدار آب درون ظرف «غُرفة» و مقدار آب درون دست «غَرفة» نامیده میشود»(ابن خالویه، 1421ق، ص99). ابن سکیت، در تفاوت این دو واژه شبیه سخن ابوعمرو را از فراء و یونس نقل میکند: «غَرَفتُ غَرْفة واحدة، و فی الإناء غُرْفَة»(ابن سکیت، 1970م، ج1، ص90). شباهت اقوال قاریان، لغتپژوهان و مفسران این فرضیه را تأیید مینماید که بین آراء لغتپژوهان و قاریان ارتباط وجود دارد و نسبت به هم تأثیر و تأثر داشتهاند.
پژوهش حاضر درصدد بررسی و تبیین معنا و نوع قرائت واژه «غرفة» با مراجعه به معاجم لغوی، شعر عرب، روایات و قرآنکریم است. بههمین منظور کلمه «غرفة» در ادبیات عرب، روایات، تفاسیر و منابع قرائی مورد بررسی قرار میگیرد. بررسی این منابع فرضیه رابطه بین آراء قاریان، لغتپژوهان و مفسران و تأثیر و تأثر آنها از یکدیگر را تأیید مینماید.
هر چند آیه مورد بحث از نمونههایی نیست که قرائت آن تغییرات بنیادین در مفهوم و معنای آیه ایجاد کند؛ اما در تحقیق حاضر معنای واژه با تکیه بر روایات و سیاق آیه تبیین شده و نشاندهنده این موضوع است که گاهی اختلاف معنای دو واژه بیش از آن که برگرفته از آراء لغتپژوهان باشد، برگرفته از نظرات قاریان قرآنکریم است و این آیه از نمونههاییاست که رگههای تأثیر قاریان را در معاجم لغوی تأیید میکند.
درباره پیشینه موضوع باید گفت: مقاله مستقلی در خصوص واژه «غُرفة» و «غَرفة» تدوین نشدهاست و آن چه میتواند بهعنوان پیشینه بحث مورد توجه قرار گیرد، مقالات و کتب متعددیاست که از اختلاف قرائت و نقش آن در معنا بحث مینمایند. در تفاسیر، منابع قرائی و کتب ادبینیز این مطلب بهصورت بسیار مختصر و پراکنده ذکر شدهاست. ابن هشام اختلاف قرائت این آیه را در کتاب مغنی اللبیب، با اشاره بیان میکند. در کتاب اوضح المسالک، نیز اندکی به آن میپردازد که در متن پژوهش سخن وی نقل میگردد.
1- واژه «غَرفة» و «غُرفة» در لغت
محور بررسی معنای لغوی واژه «غرفة»، پیگیری آن در لغتنامههای زبان عربی است. اولین فرهنگ لغت عربی موجود مربوط به خلیل بن احمد فراهیدی(م175) است. وی معتقد است: کلمه «غَرفَة» به فتح حرف غین دارای دو معنا است: نخست به معنای «برداشتن آب با دست» و دوم به معنای «شتاب زیاد در دویدن» است؛ بههمین سبب به اسب تندور «فَرسٌ غَرَّاف» گفته میشود. واژه «غَرفة» در «العین» به دو وجه مصدری و اسمی معنا شدهاست. اگر آن را مصدر بدانیم به معنای «یکبار برداشتن آب» و اگر آن را اسم بدانیم به معنای «میزان برداشت آب» است، مانند آب به میزان کف دست(فراهیدی، 1409ق، ماده غرف).
ابنسکیت(م244ق) کلمه «غُرفة» و «غَرفة» را در کلام عرب به یک معنا میداند: «و فرق الفراء، و یونس هذا، فقال یونس: غَرَفتُ غَرْفة واحدة، و فی الإناء غُرْفَة»(ابن سکیت، 1970م، ج1، ص90). در مثال ذکر شده توسط یونس، «غَرفة» به فتح اول در جمله «غَرَفتُ غَرْفة واحدة»؛ مفعولمطلق است و بر یکبار برداشتنِ آب با کف دست دلالت دارد؛ اما «غُرفة» به ضم اول در جمله «وفی الإناء غُرْفَة» در معنای مفعولبه است، یعنی در ظرف به مقدار کف دست، آب وجود دارد.
ابندرید(م321ق) «غَرفَة» به فتح غین را مصدر فعل «غَرَفَ» دانسته و «مَغرَفَة» را ملاقه یا قاشق بزرگ معنا کردهاست. در این معجم «غُروف» به معنی چاه و «غَرّاف» به معنای آب زیاد آمدهاست. وی «فَرسٌ غَرّاف» را به معنای اسبی آورده که فاصله بین قدمهایش زیاد است(ابن درید، 1426ق، ماده غرف).
أزهری( م370ق) برای «غُرفة» معانی زیر را مطرح کردهاست: «آبی که نوشیده میشود»، «یکبار نوشیدنِ آب»، «مرتفع و بسیار بلند». او «غریف» را نیز به «آب در بیشهزار» و «ناقة غارفة» را «شتر تندرو و چابک» معنا کردهاست(ازهری، 1967م، ماده غرف). ابوهلال عسکری(382) میگوید: «غُرفة لما فی یدک والغَرفة فَعلةٌ مِن غَرَفَ»(ابوهلال عسکری، 1421ق، ج1، ص513). جوهری(م393ق) برای اولین بار با بیانیصریح بین واژه «غَرفة» و «غُرفة» تمایز قائل شدهاست. وی «غُرفةَ» به ضم غین را اسم مفعول میداند و چنین استدلال میکند که تا چیزی به قصد تناول برداشته نشود «غُرفة» نیست، مثل «لقمة»، اما «غَرفة» به فتح غین مصدر است و بر یکبار رخدادن کاری دلالت دارد(جوهری، 1990م، ماده غرف). اما ابنفارس(م 395ق) درباره «غرف» چنین گفتهاست: «غَرفاً» به فتح اول مصدر فعل «غَرَفَ» است مثل: «غَرَفْتُ الماءَ وغیرَه أَغرِفُه غَرْفاً»، یعنییکبار آب برداشتم. اما«غُرفة» به ضم اول، اسمیاست برای آنچه که نوشیده شود(ابن فارس، 1420ق، ماده غرف). راغب(م502ق)، «الغَرف» را به معنای «برداشتن و خوردن چیزی» میداند. وی «غَرفَة» به فتح را به معناییکبار خوردن و «غُرفَة» به ضم را به معنای «هر آن چه تناول شود» دانستهاست(راغب، 1416ق، ماده غرف). ابنمنظور(م711ق) «غَرَفَ الماءَ و المَرَقَ و یَغْرُفُه غَرْفاً واغْتَرَفَه واغْتَرَفَ منه، الغَرْفَةُ والغُرْفَة» را به معنای «ما غُرفَ» دانستهاست. البته در ادامه به اختلافی که در معنای «غرفة» به ضم غین و فتح آن وجود دارد اشاره کرده و مینویسد: برخی معتقدند «الغَرفَة» به معناییکبار نوشیدن آب است و «الغُرفَة» به معنای «آنچه نوشیده میشود» است. ابن منظور به معنای دیگر «الغُرفَة» هم اشاره کرده و میگوید: برخی میگویند: «الغُرفَة» به معنای آب به میزان پُری کف دست است. وی به اختلاف قرائت واژه مذکور در آیة 249 سورة بقره - «إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةَ بِیَدِهِ» - نیز اشاره کرده و به نقل از کسائی گفته: اگر به جای فعل «اغترف»، فعل «غرف» استفاده میشد، بهتر آن بود که «غَرفة» با فتح حرف غین خوانده شود؛ زیرا در چنین حالتی دلالت بر مصدر و یکبار انجامشدن دارد. در همین راستا از یونس، روایت میکند: «غَرْفَة و غُرْفَة عربیتان، غَرَفْت غَرفة، و فی القدْر غُرْفة، و حَسَوْتُ حَسْوةً، وفی الإِناء حُسْوة»(ابنمنظور، 2005، ماده غرف).
فیروزآبادی(م729ق) در کتاب قاموسالمحیط مینویسد: «غَرَفَ الماءَ» آب را برداشت. «غَرفَة» به فتح اول دلالت بر یکبار انجامشدن دارد. «غُرفة» به ضم اول به معنایبلندی و ارتفاع است. «بئرغَروف» به چاهی گفته میشود که بتوان با کف دست از آن آب برداشت. «غَروف» به معنای زیاد و بزرگ است. فعل «تَغَرَّفَنِی» به این معناست که هر آنچه با من بود از من گرفت(فیروزآبادی، 1952م، ماده غرف). طریحی(م1087ق) دربارهی «غرفة» چنین گفتهاست: «غُرفة» به ضم حرف غین،یعنی «پری کف دست با آب». اما مفتوحبودنِ حرف غین در «غَرفة» به معنای «یکبار نوشیدنِ آب» است(طریحی، 1408ق، ماده غرف).
قابل ذکر است علاوه بر معاجم لغت، منابع صرف و نحو نیز به اختلاف معنای این دو واژه اشاره مینمایند. ابنهشام(708ق) مینویسد: «إِن فتحت الْغَیْن فمفعول مُطلق أَو ضممتها فمفعول بِهِ»(ابن هشام، 1406ق، ج1، ص782). سخن ابن هشام دلالت بر این موضوع دارد که «غَرفة» مصدر و «غُرفة» اسم است. پس از لحاظ صرفی این دو واژه متفاوتند. وی در کتاب اوضحالمسالک خود بیان مینماید: «فُعْلَة نحو: مضغة بمعنى: ممضوغ؛ و غرفة بمعنى مغروف، و أکلة بمعنى مأکول»(ابنهشام، 2010م، ج3، ص217) در اینجا نیز وی تصریح مینماید که «غُرفَة» اسمی است که به معنای مفعول است. سخن ابنهشام دقیقا همان مطلبیاست که فراء در تفاوت این دو کلمه ذکر میکند و ابنسکیت اهوازی در کتاب خود آنرا نقل میکند.
مطالعه و بررسی منابع دانش لغت، روشن مینماید: اصل ماده «غرف» در لغت به دو معنا، «برداشتن آب با دست» و «شتاب در دویدن» دلالت دارد. برخی از لغتپژوهان همچون ابنسکیت، ابندرید، ازهری، ابنمنظور تفاوتی بین دو واژه «غَرفة» و «غُرفة» قائل نشدهاند و کسانی که بین این دو واژه تفاوت قائلاند همگی بر این موضوع اتفاقنظر دارند که «غَرفة» مصدر و دلالت بر یکبار برداشتن آب دارد. در بیان معنای «غُرفة» شش قول دیده میشود: میزان برداشت آب، آب موجود در ظرف، آب موجود در دست، آنچه به قصد تناول برداشته میشود، آنچه نوشیدهمیشود و آب به میزانِ پری کف دست را گویند.
در بیشتر منابع اختلاف معنای «غَرفة» و «غُرفة» به فراء و یونس اسناد داده میشود. از سویی دیگر برخی منابع چون لسان العرب به اختلاف قرائت «غرفة» در آیهی «إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةَ بِیَدِهِ» اشاره میکند و به بیان سخن کسایی میپردازد که وی به علت وجود فعل «اغترف»، قرائت به ضم را بر فتح ترجیح میدهد. با توجه به این که فراء از شاگردان کسایی است، بعید نیست استنباطی که کسایی از قرائت خود دارد، فراء را بر آن داشتهاست تا به بیان تفاوت معنایی این دو واژه بپردازد. از سویییونس بن حبیب که اختلاف معنای دو واژه «غُرفة» و «غَرفة» را برخی از لغتپژوهان چون ابنسکیت به وی نسبت دادهاند، شاگرد ابوعمروبن العلاء از قراء مشهور هفتگانه است(مدرس، 1369ش، ج2، ص213). و جالب است که ابوعمرو از طرفداران قرائت «غَرفة» به فتح غین و کسایی از مدعیان صحت قرائت «غُرفَة» به ضم است. با توجه به این مسأله بیان آراء و نظرات قاریان در قرائت واژهی «غُرفَة» و «غَرفَة» از خلال کتب اصیل قرائت، ضروری به نظر میرسد.
2- «غُرفة» و «غَرفة» در کلام علمای دانش قرائت
واژه «غُرْفَةً» در آیهی شریفه «إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةَ بِیَدِهِ» به دو وجه «غُرْفَةً» و «غَرْفَةً» قرائت شدهاست:
الف. قرائت مشهور «غُرْفَةً» به ضم غین است(ابن مجاهد، 1988م، ص187). کتب احتجاج قراءات دلایل ذیل را علت اختیار این وجه از قرائت ذکر کردهاند:
1. در تفسیر این آیه شریفه آمدهاست: «إلا من اغترف کفاً من ماء» و بنابراین سخن «غُرْفَةً» به ماء تفسیر شدهاست، پس باید «غُرْفَةً» با ضم غین خوانده شود؛ زیرا «غُرْفَةً» با ضم به معنای آب است(ابن زنجله، 1402ق، ص140). در طلائع البشر، «غُرْفَةً» اسم برای آب مغترف دانسته شدهاست(قمحاوی، 1427ق، ص37). زجاج، «غُرْفَةً» را «پری دست» معنا میکند(زجاج، 1408ق، ج1، ص331).
2. جمله «فَشَرِبُواْ مِنْهُ» دلالت بر نوشیدن آب دارد؛ پس این واژه باید با ضم غین خواندهشود تا به معنای آب باشد(مکی بن ابیطالب، 1404ق، ج1، ص304).
3. برخی علت اختیار این وجه از قرائت را فعل «اغْتَرَفَ» میدانند. کسایی میگوید: اگر به جای «اغْتَرَفَ»، فعل «غرف» بود، من قرائت «غَرْفَةً» به فتح غین را اختیار میکردم(ابنمنظور، 2005م، ماده غرف).
ب. ابنکثیر، ابوعمرو و نافع؛ «غَرْفَةً» را به فتح غین خواندهاند(ابن جزری، بیتا، ج2: 230). در این وجه از قرائت، «غَرْفَةً» مصدر و مفعولمطلق است به معنای «مرَّة واحدة» و مفعولبه، محذوف است. طرفداران این وجه از قرائت، به سخن ابوعمرو استناد میکنند که میگوید: «ما کان بالید فهو الغَرفة وما کان بالإناء فهو الغُرفة بالضم»(ابنخالویه، 1421ق، ص99؛ ابنزنجله، 1402ق، ص140؛ سیوطی، 1998م، ج2، ص252). در برخی منابع این سخن به یونس بن حبیب نسبت داده شدهاست(ازهری، 1414ق، ج1، ص215؛ ابن قتیبه، 1398ق، ج1، ص215).
ابوعمرو در بیان شرححال خود نکتهای را بیان کرده که نشان میدهد ابوعمرو، یکی از مستندات قرائت خود را کلام عرب میداند. وی مىگوید: آیهی شریفه «مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً» را به فتحه غین خوانده و در پى شاهدى براى این قرائت بودم تا اینکه حجّاج بن یوسف، امر به احضار پدرم داد، من هم با پدرم به یمن فرار کردیم در صحراى یمن به کسى برخورد نمودم که شعرى را با این عبارت مىخواند:
اصبر النّفس عند کلّ مهم إنَّ فی الصّبر حیلة المحتال
ربّما تجزع النّفوسُ مِنَ الأ مـر له فَرجَـةٌ کَحَلِّ العِقال
«هنگام سختیها و مصائب، صبوری پیشه کن؛ زیرا انسان دوراندیش، مشکلات طاقتفرسا را با صبرکردن برطرف میکند. چه بسا جانها از مشکلی آه و ناله میکنند و درد میکشند درحالی که برای آن، گشایشیاست مثل بازکردن پابند از پای شتر». پدرم علّت خواندن این شعر را پرسید گفت: چون حجّاج مرده است. ابو عمرو مىگوید: پدرم گفت از شنیدن این شعر که کلمه «فَرجة» را با فتح خوانده که شاهدى بر «غَرفة» در آیه قرآن است بیش از خبر مرگ حجّاج مسرور شدم(ابنندیم، 1398ق، 42 ابنخلکان، بیتا، ج 2، ص 231؛ سیوطی، 1964م، ج 2، ص231).
در بیان علت این مطلب که چه ارتباطی بین واژه «فَرجة» و «غَرفة» وجود، علاوه بر آنکه هر دو بر یک وزن هستند میتوان گفت: لفظ «فرجة» به فتح اول در این بیت همان گشایش است برای حل درد جانکاه همانگونه که لفظ «غَرفة» گشایشی بوده موقت و مقبول جهت فائق آمدن بر مشکل جانکاه تشنگی.
بنابراین،یکی از مستندات منابع دانش قراءات در توجیه قرائت «غُرْفَةً» به ضم، تفسیریاست که از آیه ارائه شدهاست، چون در تفسیر آیه گفته شدهاست: «إلا من اغترف کفاً من ماء»، پس باید «غُرْفَةً» خواند تا اسم به معنای آب باشد. در همین راستا باید گفت: در کتب لغت «غُرْفَةً» اسم برای آب نیست، بلکه بر مقدار آب دلالت دارد. از سوی دیگر در تفسیر ذکر شده از آیه واژه «کفّاً» خود تأییدی بر این نکته است که «غُرْفَةً» مقداری از آب است که در کف دست قرار میگیرد. البته باید دید این تفسیر از آیه توسط چه کسی و در چه زمانی ارائه شدهاست که در قرائت آیه اثر گذاشتهاست؟ بههمین منظور بررسی آراء مفسران قرآنکریم از قرن اول تا کنون ضروری بهنظر میرسد.
3- «غُرفة» و «غَرفَة» در کلام مفسران
در این بخش، این سؤال مطرح میشود که آیا سیر نگارش تفاسیر در قرون متفاوت، در نحوهی نقل قرائت صحیح میتواند مؤثر باشد؟ برای این منظور لازم است نگاهی جامع به تفاسیر شیعه و اهلسنت از قرون اولیه تا حال صورت گیرد که متأسفانه، این سیر تاریخی نشان دهنده نتایج خوبی از این رخداد قرائتی نیست. بهمنظور تکرار مطالب مذکور در تفاسیر که بهعنوان ادله ترجیحیک قرائت بر قرائت دیگر استناد شده، بهطور مختصر به سیر تاریخی تفاسیر در باره قرائت واژه «غرفة» اشاره کرده، سپس به تحلیل ادله و نقد آن پرداخته میشود.
تفاسیر قرن اول و دوم به بحث لغوی و زبانشناختی واژه «غُرفة» به فتح و ضم نپرداخته و اشارهای به اختلاف قرائت موجود در آن نکردهاند(ابنسلیمان، بیتا، ج1، ص 208؛ ابنجبر، بیتا، ج1، ص 68؛ سدوسی، 1409ق: 32؛ ابوحمزه ثمالی، 1378ق، ص 66).
در قرن سوم نیز از اختلاف قرائت آیه در تفاسیر صحبتی نمیشود(صنعانی، 1410ق، ج1، ص 37). تنها در تفسیر معانیالقرآن، فراء در ذیل آیه 96 سوره طه به تفاوت معنایی واژه «غَرفة» و «غُرفَة» اشاره نموده و مینویسد: ««إلّا من اغترف غرفة بیده» و «غرفة». و الغرفة: المغروف، و الغرفة: الفعلة. و کذلک الحسوة و الحسوة و الخطوة و الخطوة و الأکلة و الأکلة. و الأکلة المأکول و الأکلة المرّة. والخطوة ما بین القدمین فى المشی، و الخطوة: المرّة. و ما کان مکسورا فهو مصدر مثل إنه لحسن المشیة و الجلسة و القعد»(فراء، بیتا، ج2، ص190).
در قرن چهارم، طبری در تفسیر جامعالبیان بحث اختلاف قرائت را برای اولین بار مطرح کردهاست. وی ابتدا به اختلاف قراء در قرائت واژه مذکور اشاره نموده و معانی هر یک از وجوه قرائی را توضیح میدهد: «فقرأه عامة قراء أهلالمدینة و البصرة: «غرفة» بنصب الغین من الغرفة، بمعنى الغرفة الواحدة، من قولک: اغترفت غرفة، و الغرفة هی الفعل بعینه من الاغتراف. و قرأه آخرون بالضم، بمعنى: الماء الذی یصیر فی کف المغترف، فالغرفة الاسم، و الغرفة المصدر»(طبری، 1412ق، ج2، ص392) وی در ادامه با دلایلی که مطرح میکند قرائت به ضم غین «غُرفَة» را برتر دانسته و مینویسد: «و أعجب القراءتین فی ذلک إلی ضم الغین فی الغرفة بمعنى: إلا من اغترف کفاً من ماء، لاختلاف غرفة إذا فتحت غینها، و ما هی له مصدر و ذلک أن مصدر اغترف اغترافة، و إنما غرفة مصدر غرفت، فلما کانت غرفة مخالفة مصدر اغترف، کانت الغرفة التی بمعنى الاسم على ما قد وصفنا أشبه منها بالغرفة التی هی بمعنى الفعل»(طبری، 1412ق، ج2، ص392) سخن طبری الهامگرفته از کسایی است.
با توجه به این که کسایی از قاریان بغداد بوده و مدتی را در ری زیسته است و با عنایت به این که طبری سی و پنج سال پس از کسایی متولد شده و در ری و بغداد نیز ساکن بودهاست، از اینرو احتمال میرود که طبری تحت تأثیر آراء کسایی که در این دو شهر رواج داشته، قرارگرفته و قرائت «غُرفَة» به ضم را برگزیدهاست.
از دیگر تفاسیر قرن چهارم تفسیر سمرقندی است که به صورت مفصل به مبحث اختلاف قرائت پرداخته و تفاوت معنایی را که مفسران برای هر دو وجه بیان نمودهاند مطرح کرده است؛ اما خود وجهی را اختیار نکرده است. وی میگوید: «قرأ ابن کثیر و نافع و أبو عمرو «غرفة» بنصب الغین و قرأ الباقون برفع الغین فمن قرأ بالنصب یکون مصدر غرفة أی مرة واحدة بالید و من قرأ بالضم هو ملء الکف وهو اسم الماء مثل الخطوة و الخطوة قال بعض المفسرین الغرفة بکف واحدة و الغرفة بالکفین و قال بعضهم کلاهما لغتان و معناها واحد»(سمرقندی، بیتا، ج1، ص 189).
در تفاسیر قرون بعد هیچ نکتهی جدیدی در بحث قرائی و زبانشناختی واژهی «غرفة» به فتح و ضم حرف اول دیده نمیشود جزء آن که به نقل آراء گذشتگان بسنده کنند. به عنوان نمونه ابن جوزی در قرن ششم مینویسد: «قرأ ابن کثیر و نافع و أبو عمرو: «غرفة» بفتح الغین، و قرأ ابن عامر و عاصم و حمزة و الکسائیّ بضمّها، قال الزجّاج: من فتح الغین أراد المرّة الواحدة بالید، و من ضمّها أراد ملء الید. و زعم مقاتل أن الغرفة کان یشرب منها الرجل و دابّته و خدمه و یملأ قربته. و قال بعض المفسّرین: لم یرد به غرفة الکفّ، و إنما أراد المرّة الواحدة بقربة أو جرّة أو ما أشبه ذلک»(ابن جوزی، 1422ق، ج1، ص226).
در تفاسیر معاصر نیز این بحث چندان جدی دانسته نشده و تنها به نقل اختلاف قرائت بسنده کردهاند یا در برخی موارد حتی به اختلاف قرائت هم اشارهای نکردهاند(طباطبایی،1417ق، ج2، ص442).
بررسی سیر تاریخی تفاسیر، ذیل آیه مورد بحث نشان میدهد تنها فردی که «غُرفة» را به «إلا من اغترف کفاً من ماء» تفسیر کردهاست، طبری میباشد و قبل از طبری در هیچ منبعی این جمله دیده نمیشود. این موضوع حکایت از این دارد که مستندات دانشمندان احتجاج قراءات، همگی برگرفته از اقوال قاریان نیست و گاه خود از تفاسیری چون طبری استفاده نموده و جملات تفسیری مفسرین را دلیلی براییک وجه قرائی شمردهاند.
4- تحلیل آراء منابع دانش لغت، قرائت و تفسیر
نکته قابل توجه در بررسی معاجم این است که اختلاف معنایی واژه «غُرفة» به ضم غین و «غَرفة» به فتح غین به یونس و فراء نسبت داده میشود. یونس همان یونس بن حبیب است که استاد سیبویهاست(سیبویه، 1420ق، ص18). وی از شاگردان ابوعمروبن العلاء است(مدرس، 1369ش، ج2، ص213). وی در شأن استاد خود، ابوعمرو بن العلاء میگوید: «اگر کسی شایسته آن باشد که به رأی و گفتهاش در هر چیزی عمل شود، یقینا ابوعمرو خواهد بود»(ابنکثیر، بیتا، ج3 ص243) با توجه به شاگردییونس نزد ابوعمرو و ارادت خاص وی به ابوعمرو جای تعجب نیست که وی قرائت ابوعمرو را بر سایر قراء ترجیح داده و با توجه به سخنان ابوعمرو به بیان اختلاف دو واژه «غُرفة» و «غَرفة» پرداخته باشد. نکته قابل ذکر این است که سخن یونس نمیتواند حجت باشد؛ زیرا وی از نحویان است نه از علمای دانش لغت و سیبویه تنها نحو را از وی فراگرفت و لغت را از اخفش آموخت(سیبویه، 1420ق، ص18). قابل ذکر است که یونس و ابوعمرو هر دو بصری هستند.
در مورد فراء نیز باید گفت: یحیی بن زیاد اقطع از علمای لغت و نحو است. نامش در کتب ادب عربی زیاد برده میشود. فراء، شاگرد کسائی و مربی فرزندان مأمون بودهاست(افندی، بیتا، ج1، ص320؛ صدر، بیتا، ص160). با توجه به این که فراء شاگرد کسایی است و از میان قاریانیکه «غُرفة» را به ضم خواندهاند تنها کساییاست که توجیهاتی را ذکر میکند و بر این موضوع پافشاری دارد، بعید نیست فراء رأی استاد خود را نقل نموده باشد؛ بنابراین باز هم اختلاف معنای دو واژه «غُرفة» و «غَرفَة» به قراء برمیگرد. شایان ذکر است که کسایی از قراء کوفه و یحیی بن زیاد نیز از مفسران کوفیاست.
اما مفسران از قرن اول تاکنون چندان به اختلاف قرائت این آیه نپرداخته و گویا بحث اختلاف قرائت را در آن مهم ندانستهاند و سعی نموده تنها با بیان اختلاف قرائت آیه بدون آنکه توضیحی در اینباره بدهند از آن بگذرند از میان مفسران تنها طبری است که به صورت مفصل اختیار قرائت را بیان نموده و حتی با دلایلی به اختیاریک وجه از قرائت پرداخته است. با توجه به استدلالی که پیشتر ذکر شد دور از واقع نیست که طبری تحت تأثیر آراء کسایی قرار گرفته و قرائت «غُرفَة» به ضم را برگزیده باشد. بنابراین باز هم آراء مفسران در تفاوت واژه «غُرفة» و «غَرفة» و برترییک وجه از قرائت بر وجه دیگر نشأت گرفته از آراء قاریان است و دلایلی را که در ترجیح و برترییک وجه بر وجوه دیگر ذکر میکنند، همه مستنداتیاست که در کتب توجیه قراءات ذکر شدهاست.
5- نقد و بررسی مستندات هر یک از وجوه قرائی
چنانکه بیان شد قراء سبعه در قرائت واژه «غرفة» در آیه 249 سوره بقره اختلاف نموده و قراء کوفه و شام آن را به ضم «غُرفة» و قراء بصره و حرمین آن را به فتح «غَرفة» قرائت نمودهاند. از میان قراء سبعه، تنها کسایی و ابوعمرو دلایل و مستنداتی را در تأیید قرائت خود ذکر کردهاند. کسایی میگوید: «اگر به جای «اغترف» فعل «غَرَف» بود من «غَرفة» میخواندم»(ابنمنظور، 2005، ماده غرف). سخن کسایی دلالت بر این موضوع دارد که مصدر باید با فعل خود مطابقت داشتهباشد. این سخن با تکیه بر سایر آیات قرآنکریم قابل نقد است. بررسی مصادر در قرآن نشان میدهد در بسیاری از موارد، مصدر مجرد برای فعل مزیدیا عکس آن بهکار رفتهاست بهعنوان نمونه در آیه شریفه «وَاللَّهُ أَنبَتَکُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا»(نوح:17) فعل از باب افعال است اما مصدر آن «نباتا» مصدر فعل مجرد است و اگر قرار بود بین فعل و مصدر آن هماهنگی وجود داشته باشد، باید «إنبات» ذکر میشد. بنابراین نمیتوان به این موضوع تکیه کرد که چون فعل «اغترف» است حتما باید مصدر آن «اغتراف» باشد نه «غَرفة». در برخی از منابع احتجاج، تفسیر طبری از آیه «إلا من اغترف کفاً من ماء» مستند قرائت «غُرفَة» به ضم قرار گرفتهاست؛ درحالی که این جمله نمیتواند اثبات کند که «غُرفَة» اسم برای آب است، بلکه تنها نشان میدهد «غُرفَة» مقدار اندکی از آب در دست است.
ابوعمرو بصری، از قاریان طرفدار قرائت «غَرفة» در تأیید قرائت خود به دو موضوع استناد میکند. وی معتقد است: «آن چه در دست است «غَرفة» و آن چه در ظرف است «غُرفة» نامیده میشود»(ابن خالویه، 1421ق، ص99؛ ابن زنجله، 1402ق، ص140). سخن ابوعمرو، شاهدی در منابع لغوی ندارد. مطالعه و بررسی کتب لغت نشان میدهد، لغتپژوهان چندان تمایلی به تفاوت گذاشتن بین این دو کلمه نداشته و تا حدودی معتقدند «غُرْفَةً» و «غَرْفَةً» دو لغتاند و از نظر معنایی با هم تفاوتی ندارند(ابنمنظور، 2005م؛ جوهری، 1990م؛ زبیدی، 1414ق؛ فراهیدی، 1409ق، ماده غرف). برخی از مفسرین نیز با لغتپژوهان همرأیاند و این دو واژه را به یک معنا میدانند(طوسی، بیتا، ج2، ص294). در کتب لغت پس از بیان اینکه این دو واژه میتواند به یک معنا باشد، با الفاظ «قیل» و «یقال» معانی که در مورد این دو واژه و تفاوت آنها بیانشدهاست، مطرح میشود. اینکه تفاوت معنایی این دو واژه با فعل مجهول قیل و یقال بیان شده نشان از این دارد که لغویان خود در تمایز معنایی این دو واژه قطعیت و یقین نداشتند. بهنظر میرسد قاریان قرآنکریم، اولین کسانی باشند که بین واژه «غُرْفَةً» و «غَرْفَةً» تفاوت قائل شدهاند؛ زیرا هیچیک از مفسران در تفاوت این دو واژه به قول لغتپژوهان استناد نکرده و تمام اقوال قاریان را مورد بررسی قرار داده و نتیجه گرفتهاند بین این دو کلمه تفاوت است حتی در کتب لغت نیز به اقوال قاریان استناد شدهاست.
البته ابوعمرو، در بیان شرححال خود به شعری از عرب استناد میکند که میتواند دلالت بر قرائت به فتح باشد. البته در شعری که ابوعمرو به آن استناد میکند، واژهی «غَرفة» بهکار نرفتهاست وی «فَرجة» را که با فتحه استعمال شده، دلیلی بر قرائت «غَرفة» به فتح دانستهاست. در همین راستا باید گفت: زمانی استناد ابوعمرو به شعر میتوانست محکم و مستدل باشد که به ابیاتی استناد کند که «غَرفة» به فتح به معنای آبی باشد که در دست قرار دارد یا ابیاتی که نشان دهد به مقدار آب درون ظرف «غُرفة» گفته شدهاست. هیچیک از قراء یا منابع لغوی و تفسیری به اشعار عرب استناد نکردهاند.
با توجه به آنچه بیان شد دلایل و مستندات هر دو وجه قرائی قابل نقد است و نمیتواند پشتوانه و مستند محکمی در ترجیحیکی از وجوه قرائی باشد. بهنظر میرسد آیات قرآن، روایات و اشعار عرب میتواند مستند و دلیل ترجیحیکی از وجوه قرائی باشد.
جستجو در اشعار عرب نشان میدهد در شعر شاعران دوره جاهلیت و عباسی واژه «غُرفة» یا «غَرفة» به معنای آب استعمال نشدهاست و تنها در دو مورد واژه «غُرفة» دیده میشود که آن هم به معنای مکان و بلندیاست.
غَلَبَ اللَیالی خَلفَ آلِ مُحَرِّقٍ |
(ابن ابیربیعه، 1996م، ص67)
قَلیلاً عَلى ظَهرِ المَطِیَّةِ ظِلُّهُ |
(ابن ابیربیعه، بیتا، ص59).
در شعر اول، «غرفة» نام مکانیاست در کوه موکل که در یمن واقع شدهاست و در شعر دوم «غرفة» به معنای آسمان هفتم است؛ بنابراین ابیاتی که بتواند شاهد و مستند یکی از وجوه قرائی باشد، وجود ندارد. منبع دومی که میتواند در تأییدیکی از وجوه قرائی مؤثر باشد، روایات است. روایات در اینباره چند مطلب را تأیید مینماید:
1. برخی روایات دلالت دارد که اغتراف و اشراب به یک معنا نیست: «وروی عن أبی عبدالله(علیهالسلام) أنه قال: «القلیل الذین لم یشربوا و لم یغترفوا ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، فلما جاوزوا النهر و نظروا إلى جنود جالوت قال الذین شربوا منه: لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ و قال الذین لم یشربوا: رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»(کلینی، 1388ش، ج8، ص316؛ بحرانی، 1416ق، ج1، ص507)
2. برخی دیگر از روایات دلالت بر این موضوع دارد که «غُرفة» به معنای مقداری اندک است: «و قد سأله طاوسالیمانی، قال: فأخبرنی عن شیء قلیله حلال و کثیره حرام، ذکره الله عز و جل فی کتابه؟ قال: «نهر طالوت قال الله عز و جل: إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ»(مجلسی، 1404ق، ج10، ص156).
3. برخی دیگر از روایات دلالت بر مقداری از آب دارد که در دست قرار میگیرد: «سَأَلَا أَبَا جَعْفَرٍ(ع) عَنْ وُضُوءِ رَسُولِاللَّهِ ص فَدَعَا بِطَسْتٍ أَوْ تَوْرٍ فِیهِ مَاءٌ فَغَمَسَ یَدَهُ الْیُمْنَى فَغَرَفَ بِهَا غُرْفَةً فَصَبَّهَا عَلَى وَجْهِهِ فَغَسَلَ بِهَا وَجْهَهُ ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ الْیُسْرَى فَغَرَفَ بِهَا غُرْفَةً فَأَفْرَغَ عَلَى ذِرَاعِهِ الْیُمْنَى فَغَسَلَ بِهَا ذِرَاعَهُ مِنَ الْمِرْفَقِ إِلَى الْکَفِّ لَا یَرُدُّهَا إِلَى الْمِرْفَقِ ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ الْیُمْنَى فَأَفْرَغَ بِهَا عَلَى ذِرَاعِهِ الْیُسْرَى مِنَ الْمِرْفَقِ وَ صَنَعَ بِهَا مِثْلَ مَا صَنَعَ بِالْیُمْنَى ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَیْهِ بِبَلَلِ کَفِّهِ لَمْ یُحْدِثْ لَهُمَا مَاءً جَدِیداً»(کلینی، 1388ش، ج3، ص26) این روایت نشان میدهد، «غرفة» به معنای مقدار آبی است که در کف یک دست قرار میگیرد؛ زیرا میگوید: «ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ الْیُسْرَى فَغَرَفَ بِهَا غُرْفَة» دست راست خود را در آب فروبرد و مقداری از آب را برداشت.
4. برخی از روایات دلالت دارد که «غرفة» اسم برای آب نیست، بلکه به معنای مقدار اندکی از آب است که رفع عطش میکند: در بیان واقعه کربلا آمدهاست: «فلما أراد أن یشرب غرفة من الماء ذکر عطش الحسین وأهل بیته فرمى الماء و ملأ القربة وحملها على کتفه الأیمن و توجه نحو الخیمة فقطعوا علیه»(مجلسی، 1404ق، ج45، ص41)؛ زیرا اگر «غرفة» اسم برای آب بود دیگر صحیح نبود، گفته شود «من الماء» بنابراین «غرفة» بر مقدار اندکی از آب دلالت دارد.
مطالعه و بررسی روایات، اعراب واژه «غُرفة» به فتح یا ضم را تأیید نمیکند و تنها نشان میدهد «غرفة» به مقداری از آب گویند که معمولا به اندازه یک کف دست است، اما از روایات، مطلبی که دلالت بر قرائت واژه «غرفة» و یا تفاوت معنایی بین واژه «غُرفة» و «غَرفة» باشد، وجود ندارد.
راه سومی برای ترجیح اعراب واژه «غرفة» میماند و آن سیاق آیه مورد بحث است، که در ذیل به آن پرداخته میشود.
«فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَ اللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ»(بقره:249)
آیه مورد بحث از سه واژه «شرب»، «طعم» و «اغتراف» سخن میگوید. در کتب لغت «طَعِمَ طعما» به معنای «چشیدن» و «خوردن» آمدهاست. در «العین» ذکر شده که گاهی «طَعِمَ» به معنای «خوردن» نیست، بلکه به معنای «چشیدن» است(فراهیدی، 1409ق، ماده طعم). أزهری در تهذیب اللغة؛ «طَعِمَ( طعماً)» را به معنای «چشیدن»، «شهوت» و «عقل» آوردهاست. در همین راستا لفظ «ذو طعم» را به دو معنای «شهوتران» و «خردمند» ذکر کردهاست. ایشان به آیه 249 سوره بقره نیز اشارهکرده و تأکید میکند که فعل «لم یطعمه» در این آیه به معنای «لم یذقه» است. در ادامه تصریح میکند که لفظ «طعم» هرگاه به معنای «چشیدن» باشد، میتواند هم بر خوردنیها و هم بر نوشیدنیها، اطلاق شود. برای مثال: «لم یطعم الماء»، یعنی آب را نچشید(ازهری، 1967م، ماده طعم).
در آیه مورد بحث واژه «طعم» و «شرب» در دو جمله «فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» «وَ مَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی» در کنار هم واقع شده و کلمه «اغترف غرفة» در جملهی سوم «إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ» پس از دو جمله «طعم» و «شرب» واقع شدهاست. ترتیب قرار گرفتن این سه واژه در کنار هم بیانگر نکته ظریفی است؛ زیرا از لحاظ ادبی «اغتراف غرفة» استثناء از جمله «شرب آب» است و باید پس از آن قرار میگرفت. چینش سه جمله به ترتیب نشان میدهد که لشکریان طالوت هر چند همه با طالوت و از او بودند، اما باطن آنها غیر از ظاهرشان بود، و با یک آزمایش واقعیتها روشن مىشد، و آن آزمایش نهرى بود که در مسیر حرکتشان واقع شده بود، زیرا آن نهر مشخص میکرد که چه کسى با طالوت، و چه کسى بیگانه از اوست. هر کس از آن نهر نوشید از طالوت بیگانه شد و هر کس لب از آن تر نکرد صداقت خود را در همراهی با طالوت به اثبات رساند. اما جمله «إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ» که پس از آن دو جمله قرار گرفتهاست، دلالت بر این ندارد که این طائفه سوم از طالوت بودند، چون زمانی این دلالت را داشت که بلافاصله پس از جمله «فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی» واقع میشد، اما این جمله بعد از ذکر هر دو طائفه آمده، و معلوم است که این استثنا و اخراج از طائفه اول، تنها باعث مىشود که طائفه سوم داخل و جزء طائفه اول نباشند، نه اینکه داخل در طائفه دوم باشند، و لازمه این سخن آن است که آیه شریفه خواسته لشکریان طالوت را با دو آزمایش به سه طائفه تقسیم کند. اول آنهایى که از طالوت نبودند، چون از نهر نوشیدند، دوم آنهایى که از وى بودند چون از نهر ننوشیدند، سوم کسانی که مردد بودند، و وضعشان در آزمایش نهر معلوم نشد، چون مشتى آب برداشتند و نوشیدند، و آزمایشى دیگر وصفشان را روشن مىکند، و آن این است که اگر در حال جنگ به خدا اعتماد نموده، در برابر دشمن مقاومت کنند از طالوت خواهند شد، و اگر دچار قلق و اضطراب شوند، از طائفه دوم خواهند گردید(علامه طباطبایی، 1417ق، ج2، ص 442).
با توجه به تفسیری که از آیه شریفه شد، میتوان نتیجه گرفت «غرفة» به هر اعرابی که در اینجا قرائت شود بر یک نکته دلالت دارد و آن به معنای اندک آبیاست که در کف یک دست قرار میگیرد؛ زیرا در ادامه آمدهاست: «بیده» و این میزان آب با توجه به دو واژه «شرب» و «طعام» که در کنار آن قرار گرفتهاست، مقداریاست که تنها از انسان رفع عطش نموده و انسان را سیراب نمیکند؛ زیرا در برابر این کلمه، واژه «شرب» قرارگرفته که به معنای نوشیدن همراه با سیراب شدن است. همچنین با توجه به اینکهیکی از معانی «طعم» چشیدن است، میتواناز سیاق این سه فعل نتیجه گرفت که «اغترف غرفة» از «شرب» کمتر و از «طعم» بیشتر است. با توجه به این موضوع «غرفة» به هر وجهی که خوانده شود تنها اندکی از آب است که در کف یک دست جا میگیرد و با توجه به نکرهبودن واژه «غرفة» و سیاق آیه که «شرب» را ممنوع کرده است، نتیجه میشود «غرفة» تنها بر یکبار نوشیدن آب در کف دست نیز دلالت دارد.
نتیجه
واژه «غُرفة» در آیه شریفه به دو وجه قرائت شدهاست. ابوعمرو از طرفداران قرائت «غَرفة» به فتح معتقد است «غُرفة» و «غَرفة» از لحاظ معنایی با هم متفاوتند. مقدار آبی که در دست قرار دارد «غَرفة» نامیده میشود و به آبی که درون ظرف است، «غُرفة» گویند و از آن جهت که در آیه «بیده» آمده پس مراد آب درون دست است و باید «غَرفة» خوانده شود؛ اما کسایی از قاریانی است که «غُرفة» خوانده و استدلال میکند به فعل «اغترف» که مصدر آن نمیتواند، «غَرفة» باشد. مطالعه و بررسی این واژه در معاجم نشان میدهد، لغتپژوهان تفاوتی بین این دو واژه قائل نیستند و در برخی موارد هم که به بیان تفاوت دو کلمه میپردازند به قول یونس و فراء استناد میکنند. یونس، شاگرد ابوعمرو بصری و فراء شاگرد کسایی است، بنابراین قول لغتپژوهان در تفاوت این دو واژه به قراء سبعه بر میگردد. مفسران قرآنکریم نیز آنچه را بیان میکنند، همان سخنان منابع دانش قراءات است. تنها طبری برای اولین بار «غُرفة» را به «إلا من اغترف کفاً من ماء» تفسیر میکند که ابوزرعه با توجه به تفسیر طبری از این واژه استدلال میکند که «غُرفة» اسمی برای آب است. البته سخنان طبری نیز الهام گرفته از کسایی است و همان دلایل کسایی را در ترجیح قرائت ذکر میکند. مستنداتی که در منابع احتجاج قراءات در تأیید هر یک از وجوه قرائی ذکر شده، قابل نقد است. استعمال عرب، روایات و آیات قرآنکریم میتواند معنای «غرفة» را روشن و بهعنوان دلایلی متقن در تأییدیکی از وجوه قرائی باشد. در اشعار عرب، واژهای که در آن «غُرفة» بهکار رفتهباشد وجود ندارد. در روایات، به نحوه قرائت آیه و تفاوت معنایی این دو کلمه اشارهای نشدهاست و روایات تنها معنای واژه را روشن مینماید. با توجه به روایات «غُرفة» مقدار اندکی از آب است که در کف یک دست قرار میگیرد. سیاق آیه نیز نشان میدهد «غرفة» در آیه مورد بحث به معنای میزان و مقدار آبیاست که در کف یک دست قرار دارد و تنها رفع عطش میکند بر خلاف شرب آب که انسان را سیراب میکند. بنابراین سیاق آیه و روایات معنای «غُرفة» را روشن نموده، اما نحوه قرائت آیه، هیچیک از دو وجه را تأیید نمیکنند. در مورد قرائت واژه به فتح و ضم باید گفت: قرائت قاریان همگی مبتنی بر روایت نبوده، بلکه گاه قاری تحت تأثیر عوامل گوناگون از جمله روایت، نحو، رسم و ... قرائتی را برای خود جایز میدانسته که این قرائت در پارهای از موارد بر اساس اختیار و گزینش و مرویات و در پارهای از موارد اجتهاد شخص قاری با تکیه بر قواعد زبان و رسم الخط و ... بوده است.