Author
professor, in Arabic Language and Literature Sciences, the University of Isfahan.
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Author [Persian]
نشانه شناسی واژههای قرآن بدین سبب از اهمیت خاص برخوردار است که اولاً خداوند آن را معجزه پیامبرش قرار داده و مخاطبان خود را به مبارزه طلبیده تا اگر قدر و توان آوردن یک سوره در برابر قرآن دارند، آن را عرضه نمایند، ثانیاً متن قرآن به خودی خود، دارای واژگانی است که با فرض حذف واژه قرآنی و جانشین کردن واژه دیگر، همه معنای عباراتی که در آیه آمده دچار اختلال میشود. یکی از این صدها واژه کلید در قرآن کریم، واژههایی هستند که به نحوی به رنگ دلالت دارند. این رنگها بعضی جزء رنگهای اصلی بوده که علم فیزیک آنها را شناسایی کرده و بعضی غیر اصلی میباشند که با طبیعت کاملاً هماهنگ و متناسبند.
غرض از روی آوردن به این مقوله، تحلیل نشانه شناختی و کشف معانی واژگان مربوط به رنگ است تا در این راستا توجه قرآن شناسان به این بخش جلب شده و زیباییهای معنایی را از این منظر به نظاره بنشینند. در این مطالعه، از رویکردهای نشانه شناختی، همچون "زبان مجاز"، "درون متنیت" و "تفاوت" (شامل روابط همنشینی و جانشینی) در تحلیل واژگان مرتبط با و مفهوم رنگ استفاده شده تا معانی مستقیم (معنایی) و غیر مستقیمی (کاربردی) که از واژگان رنگ بدست میآید، مورد بررسی قرار گرفته، غیر قابل جایگزین بودن بعضی از رنگها با رنگهای مشابه و استفاده عالمانه و خلاقانه از این واژگان مشخص گردد. نتایج این بررسی مورد استفاده مفسرین این کلام الهی خواهد بود تا با دید گستردهتری به مفاهیم قرآنی توجه نموده و به ایجاد تفاسیر علمی و نشانه شناختی اهتمام ورزند. همچنین این نتایج، پیامی برای مترجمان قرآن خواهد بود تا در این رهگذر، معادلهای دقیقتری برگزینند.
Keywords [Persian]
اجتماعی بنا شدهاند، یا بر پایه قرارداد که همان معنا را میدهد" (احمدی، 1371، ص 13).
نشانه چیزی است که به جای چیز دیگری نشسته و به علمی که به مطالعه سیستم نشانهها و سازمان درونی آنها میپردازد، نشانه شناسی اطلاق میشود (مارتین و رینگهام، 2006، ص54).
در تبیین این علم از دو واژه (semiology) و (semiotics) استفاده میشود که هر دو به "نشانه شناسی" تعبیر میشوند. دو پیشگام متفکر در این علم «سوسور» و «پیرس» هستند که اولی واژه مقدم و دومی واژه مؤخر را پایه نهادند و به اعتقاد مارتین و رینگهام تفاوت فاحشی نیز بین آن دو واژه وجود ندارد.
اگرچه نشانهها محدود به زبان نمیشود، بر نشانههای زبانی تاکید ویژهای وجود دارد (سوسور، 1959، ص43). نشانه برای سوسور دارای دو مفهوم به هم وابستۀ دلالت و ارزش[1] است. او دلالت را رابطهای میداند بین دالّ که تصویری صوتی[2] است و مدلول که تصور مفهومی[3] است و این دلالت را ایجابی میشمرد.
ارزش برای سوسور رابطه بین یک نشانه و نشانههای دیگر است و در نتیجه، ارزش یک رابطه سلبی[4] است. نتیجتاً در آیین سوسور، نشانهها در کنار هم و در مقایسه تمایزاتشان بررسی میشوند (سجودی، 1388، ص51).
در حقیقت، نشانه شناسی به بررسی روشهای تحلیل دلالت پرداخته و متن را یک نظام معنایی میداند (قائمی نیا، 1386، ص142).
زبان، بارزترین شکل از نشانههای قراردادی است، که بین افراد یک جامعه خاص مورد توافق و استفاده است. گاه بسته به کیستی گوینده، استفاده از زبان شکل خاص و پیچیدهای به خود میگیرد که متون الهی از آن جملهاند.
در متون الهی، گاه کلمات، عبارات و جملاتی یافت میشوند که، به سرعت، حتی برای متکلمان آن زبان هم قابل درک نمیباشند و به کندوکاو دقیق علمی نیاز دارند. قرآن در شریعت اسلام کتابی است که می باست در کنار یک رمز گشای عالم به رمزهای آن مطالعه شود.
معنا در این کتاب، سطوحی دارد و هر سطح رموزی.[5] از جمله رموز این کتاب رمزگان "رنگ" است که بسته به نوع کارکردهای مختلف آن در بافتی خاص، دلالتهای[6] متفاوتی را آشکار میسازد. در حقیقت، مفهوم کلمات در قرآن، در سطوح معنایی[7]، بدون در نظر گرفتن بافت، و همچنین کاربردی،[8] با در نظر گرفتن بافت و منظور گوینده، بررسی میشوند.
از این روست که روشهای نشانه شناختی کمک شایانی به رمز گشایی رمزگان قرآن کریم است.
در این تحقیق، از رویکرد نشانه شناختی سوسور جهت رمزگشایی از واژگان مربوط به رنگ بهره گرفته میشود که اهم نظریات او در زیر تشریح میشود:
- بررسی نشانه شناختی زبان مجاز؛
- درون متنیت[9]
- روابط همنشینی[10] و جانشینی[11] پرداخته سوسور (1959)
1. آراء نشانه شناختی سوسور و کاربرد آن در قرآن کریم
1-1. تبیین مفهوم «زبان مجاز»
زبان مجاز، از جمله ابزار بیانی است که در علم نشانه شناسی مورد بررسی قرار میگیرد و نمونههای عالی آن در قرآن مشهود است. زبان مجاز بخشی از سیستم حفظ فرهنگ یا زیر-فرهنگ است و این زبان رمزی است که با "چگونگی" نمایش اشیاء و نه با "چیستی" آنها مرتبط است.
از آنجایی که نشانه شناسی امکان ارائه "مستقیم" همه چیز را رد میکند، زبان مستقیم در آن به چالش کشیده میشود. زبان یک ابزار خنثی نیست و انتخاب کلمات قابل بحث و بررسی است. استعاره دربرگیرنده یک مدلولمی باشد که در جایگاه یک دال عمل میکند و به یک مدلول دیگر اشاره دارد (چندلر، 2007، ص124).
رسم مجاز این است که چیزی که شئ هست را با بیان آنکه چه چیزی نیست نشان دهد (مرل، 2001، ص 28-39)
1-2. زبان مجاز در قرآن کریم
بلاغت، "رساندن معنا در نیکوترین لفظ به قلب شنونده" است که عالیترین نمود آن در قرآن است. بیان مجازی از جمله صور رساندن معنا در نیکوترین لفظ است (الرمانی در علوی مقدم، 1386، ص69). همچنین، استفاده از تشبیه و تمثیل را از فصاحت و بلاغت و توانایی گوینده میداند (جعفری، 1382، ص4).
1-3. تبیین مفهوم «درون متنیت»
متون از یکدیگر مستقل نبوده در این راستا میتوان به تئوری "بینامتنیت"[12] کریستوا (1959) اشاره نمود. بر اساس این تئوری، هر متن به طور افقی[13] مؤلف و خواننده را به یکدیگر، و به طور عمودی[14] آن متن را به متون دیگر مرتبط میداند. مفهوم دیگری با عنوان درون متنیت قابل توجه است که در آن یک جزء از متن به جزء دیگری از همان متن اشاره میکند و برای دریافت معنی یک قسمت به قسمت دیگر نیاز است (چندلر، 2007، ص197).
1-4. درون متنیت در قرآن کریم
باید از خود قرآن کریم در تفسیر این متن الهی استفاده شود. بر اساس عرف عقلا از جمله راههایی که در روایات تفسیری اهل بیت(ع) برای فهم کلام استفاده میشود، توجه به "قراین کلام" است: سخنانی که گوینده در جای دیگری گفته و توجه به آن در فهم بخشهای دیگری از سخن وی تأثیر دارد. به دلیل آنکه بیان قرآن بر حسب اصول محاوره عقلا است در آن از قرآن، که آیههای آن هستند، در فهم بعضی آیات دیگر استفاده میشود (عزیزی، 1380، ص25).
1-5. تبیین تفاوت همنشینی و جانشینی
در نظر سوسور، تفاوت بین دالّها است که معنا ایجاد میکند و این تفاوتها یا همنشینی اند و یا جانشینی (چندلر، 2007، ص83). سوسور هر کدام از آنها را اینگونه تعریف میکند:
- روابط همنشینی امکان ترکیب نشانهها، و مربوط به دالهای درون متنی ست که در درون همان متن موجود است، مانند معنا دار کنار هم قرار گرفتن کلمات در یک جمله معنا دار.
- روابط جانشینی تفاوتهای کاربردی نشانهها، و مربوط به دالهای بین متنی ست که در آن متن مورد نظر، وجود ندارد. نشانههای جانشینی، در یک گروه تعریف شده (مثلاً صفاتی که میتوانند جایگزین یک صفت در جمله شوند) قرار میگیرند و هر انتخاب از این گروه، معنای متفاوتی را شکل میدهد. تحلیل رابطه جانشینی بدین صورت است که هر نشانه موجود در متن با آن نشانههای غایب در متن مقایسه میشود که در شرایط برابر میتوانستند بجای نشانه موجود انتخاب شوند و سپس به بررسی ارزش گزینه منتخب میپردازد.
هر دوی این روابط، ارزش یک نشانه را تعیین میکنند و آنها هستند که با ایجاد بافت متنی برای نشانهها، به آنها معنا میدهند (چندلر، 2007، ص84). برای واضحتر شدن مطلب، مثال زیر قابل تأمل است:
"خانواده علی هر روز برای ناهار برنج و کباب بوقلمون میخورند".
همنشین شدن دو اسم از اسامی غذاها، "برنج" و "کباب بوقلمون"، این معنی ضمنی را به ذهن میرساند که خانواده علی متموّل هستند. حال اگر "عدس" را جانشین "کباب بوقلمون" کنیم، معنی ضمنی جمله متحول میشود و خانواده علی دیگر متمول نیستند. تفاوت ارزش مادی غذاها در معنای جمله "تفاوت" فاحشی ایجاد نمود و این ارزش کلمات، به مثابه نشانهها، را میرساند.
2. نشانه، نشانه شناسی و ارتباط آن با رمزگشایی قرآن کریم
ایزوتسو (1914) با استفاده از دیدگاه سوسور نتایجی در تفسیر قرآن بدست آورده است. علم نشانه شناسی، که به بررسی روشهای تحلیل دلالت پرداخته و متن را یک نظام معنایی میداند، در علوم مختلف از جمله مطالعات دینی و تفسیر آن متون، تحولات اساسی بوجود آورده و در مطالعات آنها اجتناب ناپذیر است. کارکرد نشانه شناسی در تفسیر قرآن به سه دسته تقسیم میشود:
1) روش شناسی برای فهم متون: این دانش از روش تحلیل ارتباط و روش دستیابی به اطلاعات و معنا بحث میکند و از این رو در ذیل روش شناسی میگنجد؛
2) نگاه نظام دار به معنا: نشانه شناسی نظام و دستگاه معنا در ارتباط را بررسی میکند؛
3) روش سازی و کار تکثیر معنا در یک نظام نشانهای (قائمی نیا، 1386، ص13).
نظام و دستگاه معنا در قرآن به "استخوان بندی معنایی" متن تعبیر میشود که به وسیله آن، ارتباط پیچیده معنایی میان آیات و واژهها را قابل کشف خواهد بود (قائمی نیا، 1386، ص14).
این پیچیدگی معنایی در قرآن ناشی از "مکانیسم اظهار و اخفا" در نصوص دینی است که جهانی بی پایان را برای مفسر فراهم میکند. در تعریف این مکانیسم میتوان گفت که "هیچ متنی از لحاظ نشانه شناختی نمیتواند تمام استعدادهایش را یکجا مکشوف سازد.
متن ویژگیهای دوگانه ای دارد؛ از سویی، بخشی از استعدادهایش را بالفعل در معرض دید خواننده قرار میدهد و از سوی دیگر، بخشی دیگر از آنها را پنهان کرده است". برای آشکار ساختن این سطح ناپیدا، خواننده محتاج عالم متن است و از قسمتهای مختلف متن برای فهم آن بهره میبرد (قائمی نیا، 1386، ص16).
در همین راستا، در مطالعه حاضر، نظریههای نشانه شناختی مذکور، جهت فهم بهتر واژگان رنگ مورد استفاده قرار گرفتهاند تا معنای کاربردی آنها، که بعضاً در تفاسیر و تحقیقهای علمی فعلی هم به آنها اشاره شده، مکشوف گردد.
قابل ذکر است که با وجود اینکه هم اکنون روشهای تفسیری متعددی وجود دارد که به صورت ضمنی از فرآیندهای صحیح و جامع نشانه شناسی بهره میبرند، هنوز صورت علمی و نظام مند پیدا نکرده اند و جزئیات نشانه شناسی را دقیقا روشن ننموده اند. (قائمی نیا، 1386، ص17). این مطلب، ضرورت روی آوری به تفاسیر نشانه شناختی را روشن میکند.
در این تحقیق، با جمع آوری مطالب هم راستا با نشانه شناسی، چه از تفاسیر و چه از منابع تحقیقی دیگر، به کاربرد و تاکید بر کاربرد نشانه شناسی در تفسیر و ترجمه قرآن پرداخته میشود.
محققان متعددی (اصغری، 1379؛ بلوردی، 1387 الف و ب؛ حنفی، 1384؛ رستم نژاد و نوید، 1389؛ شریفی و جوکار، 1389؛ صداقت، 1385؛ محمودی، 1387) در زمینه چگونگی کاربرد رنگ و معانی بارز[15] و ضمنی[16] آن در قرآن بررسیهای جامع و دقیقی انجام دادهاند؛ با این وجود، رنگ را نشانه نپنداشتهاند و به تحلیل نشانه شناختی آن نپرداختهاند.
3. رنگ به مثابه نشانه
محدثی (1376) نور را مهمترین عامل در تشخیص رنگ میداند و اذعان میدارد که بازتاب تشعشعات نور از اشیاء رنگ آنها را شکل میدهد. او ادامه میدهد که اشعه خورشید که منشأ رنگهاست، دارای طول موجهای مختلف است که هفت رنگ اصلی و فرعی دارد (بلوردی، 1387ب، ص92).
نور انرژیای است که در خلأ حرکت میکند و آن را "اتر"[17] مینامند. رنگین کمان، اشعههای پراکنده خورشید است که به طول موجهای مختلف (یا رنگهای بنفش، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز) شکسته میشود (لوکییش، 1915، ص65).
تجمع تمام امواج نوری، نور سفید را تشکیل میدهند و در شکسته شدنش به وسیله یک منشور، کوتاهترین موج آن رنگ بنفش و بلندترین آن قرمز است و طول موجهای مابین آنها آبی، سبز و زردند (نرمال، 1363 در رستم نژاد و نوید، 1389، ص132).
داستان رنگ تقریباً داستان تمدن است و قدمت علاقه بشر به آن به قدمت وجود او در زمین تخمین زده میشود (بیرن، 1963، ص84). رنگ کاربردهای متعددی در زندگی بشر دارد که چند نمونه از آنها به صورت زیر است: اثر رنگ بر بیماریها، اثرات روانی رنگ در کودکان و سالمندان، اثر روانی رنگ در تزئینات داخلی، رابطه رنگ با آراستگی و غیره (فرزان، 1375، تمام اثر).
ائمه اطهار(ع) بر کاربرد و تأثیر هر رنگ بر روان انسان توجه ویژهای داشتهاند. نمیتوان یک تئوری واحد در مورد تأثیر روانی رنگها بر افراد ارائه نمود، مگر اینکه مفاهیمی از کلام وحی بر انبیاء وارد شده باشد (آیت الهی، 1381، ص 116).
تئوری پردازانی رنگ را از نشانههای فرهنگی و یا جهان شمول انسان دانسته و تئوریهایی در این ارتباط ارائه دادهاند. بسیاری از فعالیتهای دنیوی در ایجاد و استفاده از نشانهها، نتیجه توانایی انسان در دریافت رنگ است. رنگها نشانههای "کیفی"[18] هستند و این نشانهها توجه فرد را به بعضی از جنبههای مصداق[19] خود معطوف میدارد (دنسی، 2004، ص9).
همچنین، با استفاده از مثلث فرگ[20] (ریاضی دان آلمانی، قرن 20)، میتوان در رمز گشایی[21] پیام تبلیغات، رنگ را از دیدگاه نشانه شناختی بررسی نمود. مثلث فرگ یک طرح انتزاعی از هر نشانه است که در هر یک از اضلاع خود "دارای شیء در دنیای واقع"، "کلمه در سطح زبان طبیعی" و "مفهومی از شی واقعی و با خیالی" است.
میتوان از دو جنبه رنگ را نشانه پنداشت: زمانی که رنگ دیده میشود (شکل غیر کلامی آن) و زمانی که رنگ با استفاده از واژهها بیان میشوند. دالّ، رنگ غیر کلامی، طول موجهای نور و رنگ کلامی، واژههای رنگ، و مدلول هر دو، معنی غیر رنگ[22] است (المالک، 2008م، ص1).
بعلاوه، تحلیل همزمان رنگ و نشانه شناسی میتواند استفاده دو جانبه داشته باشد: "از تئوری رنگ به نشانه شناسی دیداری و از نشانه شناسی همگانی به مطالعه رنگ" میتوان رسید (کیوانو، 1998، ص 400). این تحقیق، از این رهگذر، بر آن است تا رنگ را در قرآن کریم از دیدگاه نشانه شناختی مورد تحلیل قرار میدهد.
3-1. رنگ به مثابه نشانه در قرآن
آیات اشاره کننده به رنگ در قرآن کریم به دو دسته تقسیم بندی میشوند:
1. آیاتی که از واژه "لون" یا "الوان" یا "صبغه" استفاده کردهاند.
2. آیاتی که از رنگهای مختلف استفاده کردهاند (رستم نژاد و نوید، 1389، ص135).
محققین حاضر، در روند این مطالعه، با دستهای دیگر از واژگان روبرو شد که بطور غیر مستقیم به مفهوم رنگ اشاره دارد. لذا آیات مربوط به رنگ و مورد بحث در این تحقیق شامل چهار مورد زیر است:
1. آیه دربر گیرنده کلمه "الوان"
2. آیه دربر گیرنده کلمه "صبغه"
3. آیات حاوی رنگهای مختلف
4. آیاتی که بطور غیر مستقیم به مفهوم رنگ اشاره دارند.
3-1-1. آیات حاوی واژه «لون» یا «الوان»
دو کلمه "لون" یا "الوان" چندین بار در قرآن کریم تکرار شدهاند:
«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (بقره:69)؛
«وَ مِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْعَالِمِینَ» (روم:22)
«وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ» (نحل:13)
«ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ» (نحل:69)
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ» (فاطر:27)
«الَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُثمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَامًا» (زمر:21).
در مورد معانی و مضامین و گوناگونی کاربرد کلمه " لون" در قرآن باید گفت که این واژه، نه بار در قرآن کریم آمده که شش بار به مفهوم عام و سه بار در مفهوم خاص به کار رفته است.
دلالت رنگ در مفهوم عام آن، گستره ای بس فراختر از دلالت آن در مفهوم خاص دارد؛ چرا که رنگ در مفهوم کلی بر تنوع (چند گونگی)، تعدد، تباین و تفاوت دلالت میکند و به همین دلیل، این واژه هفت بار به صورت جمع و تنها دوبار به صورت مفرد در قرآن کریم آمده است.
شاید بتوان گفت علت این که این مفهوم بیشتر با صیغه جمع آمده آن باشد که لفظ جمع برای بیان گونه گونی و تنوع، دلالت بیشتری از لفظ مفرد دارد و به هیچ وجه امکان ندارد زندگی بشر، یکرنگ، یک شکل و یک رای و نظر داشته باشد (حنفی، 1384، ص51).
این تعداد از اعجاز عددی رنگها در قرآن است و احتمال دارد که هفت بار تکرار واژه "لون" اشاره به "طیفهای هفت گانه نور سفید" و "هفت رنگ درک پذیر" داشته باشد (رستم نژاد و نوید، 1389، ص 136).
در مورد آیه 27 سوره فاطر، اشاره به همنشینی واژههای "جددٌ" و "الوان" دارند. "جددٌ"جمع کلمه "جدّه" است و جاده یا راه معنی میدهد. در تفسیر این قسمت از آیه که سخن از کوه و رنگ به میان آمده با ارجاع به تفسیر آلوسی دو پیشنهاد وجود دارد: "مراد از این راهها یا راههایی است که در کوهها قرار دارد و رنگارنگ است یا مراد خود کوههاست که به صورت خطوطی کشیده شده روی کره زمین قرار دارد، بعضی از این سلسله جبال به رنگ سفید، بعضی سیاه و بعضی رنگیند" (روح المعانی، 1405، ج22، ص189).
همچنین چیزی که در طبیعت مشاهده میشود و به صورت سنگهای تزئئنی و به رنگهای مختلف در ساختمان سازی استفاده میشود، رگههای رنگی از جنس خود کوههاست و در نتیجه کلمه جدد نمیتواند تنها به معنی راه یا رشته کوه باشد؛ بلکه به معنی "رگههای رنگی کوهها" هم هست. برای اثبات این مدعا میتوان از ارجاع "درون متنیت" استفادهکرد و خواننده را به آیه ای دیگرارجاع داد که میفرماید: «وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ» (قاعه: 5)؛ و کوهها کاملا خرد مانند پشم رنگین حلاجی شده میشوند.
اینگونه برداشت میشود که رنگ در پشم کوهها به علت رگههای رنگین در آنهاست (رستم نژاد و نوید، 1389، ص142).
کوهها، رنگهای مختلفی میتوانند داشته باشند؛ با این وجود، در این آیه فقط به رنگهای سفید، قرمز و سیاه اشاره و سایر رنگها در قالب "مختلف الوانها" و بعد از کلمه "حمر" آورده شده تا به این مطلب اشاره کند که رنگ کوهها درجاتی از رنگ قرمزند. رنگ سفید در کوهها، بر اثر عامل اکسیده شدن، منشأ سایر رنگها در آنهاست. سنگ گرانیت (قرمز) و بازالت (سیاه) تحت هیچ شرایطی تغییر رنگ نمیدهند، ولی سنگهایی که از جنس کربونات کلسیم (سفید) هستند بر اثر حرارت اکسید شده رنگ آنها به قرمز تغییر پیدا میکند. در نتیجه، قرمز در ترکیب اصلی همه رنگها وجود دارد (فتحی در رستم نژاد و نوید، 1389، ص 142-143).
در این تفسیر، از “دو اصل همنشینی و جانشینی”، به ترتیب، به صورت زیر استفاده شده است: همنشینی کلمات "حمر" و "مختلف الوانها" مفسر را به نتیجه ای که در پاراگراف بالا ذکر شد هدایت میکند. هر کدام از رنگهای دیگر موجود در کوهها، میتوانست جایگزین کلمه "حمر" شوند و معنای بدست آمده ی بالا را تغییر دهد. ولی،خداوند با علم لایتناهی خود عالمانه از میان چندین گزینه ممکن رنگ قرمز را انتخاب کرده است.
3-1-2. بررسی کلمه «صبغه» در قرآن
کلمه "صبغه" دو بار در قرآن کریم استفاده شده است: «صِبْغَةَ اللَّـهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ» (بقره: 138).
این کلمه را در فارسی میتوان به "رنگ" ترجمه نمود؛ با این وجود، از آنجایی که این کلمه با کلمه "الله" همراه شده، و از آن رو که نمیتوان برای خداوند رنگ مادی تصور کرد، معنای ظاهری که از کلمه رنگ در زبان فارسی برداشت میشود را نمیتوان برای کلمه "صبغه" در نظر گرفت.
این کلمه به فطرت الهی و عامل جدایی انسان از حیوان تعبیر میشود (رضایی اصفهانی،1412ق، در رستم نژاد و نوید، 1389، ص145). این رنگ را رنگ بی رنگی و حذف همه رنگهای نژادی و قبیلگی نیز هست و از این رنگ به رنگ ایمان و توحید خالص، عدالت و مساوات و برادری و برابری تعبیر میشود (مکارم شیرازی، 1381، ج1، ص483). به این ترتیب میبایست دید کنایی به این کلمه داشت و معنای تحت الفظی آن را در حاشیه قرار داد.
3-1-3. بررسی آیات حاوی رنگهای مختلف
تعداد دفعات و مفاهیم بکار گرفته شده رنگها در قرآن به شرح زیر است:
1- رنگ سیاه: هفت بار و در سورههای مختلف:
«وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ» (بقره: 187): زمان فرا رسیدن طلوع فجر و صبح صادق
«یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ» (آل عمران: 106): سیاه رویی کافران در قیامت (رنگ مجازی)
«وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ» (النحل: 58): اندوه بر اثر فرزند دختر
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ» (فاطر:27): رنگ سیاه در کنار رنگهایی چون سرخ و سپید نشانگر زیبایی آفرینش کوهها
«وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تَرَی الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَی اللَّـهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ» (الزمر، 60): رسوایی کافران
«وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ» (الزخرف: 17): سیاهی روی مشرکان
«فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِیئَتْ وُجُوهُ الَّذِینَ کَفَرُوا» (ملک: 27): زشتی و سیاهی روی کافران
2- رنگ سفید: 12 بار و در سورههای:
«وَ کُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ» (بقره: 187): اوقات روزه
«وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللَّـهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (آل عمران: 106 ): سفیدرویی مومنان (کاربرد مجازی)
«وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ» (اعراف: 108): معجزه موسی
«وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ» (شعراء: 33): معجزه موسی
«وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَی جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ» (طه: 22): معجزه موسی
«وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ» (نمل: 12): معجزه موسی
«اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ» (قصص: 32): معجزه موسی
«وَتَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قَالَ یَا أَسَفَی عَلَی یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ» (یوسف: 84): دیده یعقوب
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ» (فاطر:27): رنگارنگی طبیعت و خلقت
«بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ» (صافات: 46): شراب طهور
3- رنگ سبز: 8 بار و در سورههای:
«وَهُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا» (انعام 99): سبزی طبیعت و آفرینش
«وَ قَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَی سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ» (یوسف: 43): خواب شاه
«یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ» (یوسف 46): خواب شاه
«أُولَئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَیَلْبَسُونَ ثِیَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ» (کهف: 31): نعمتها و جامههای بهشتی
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً» (حج: 63): سبزی طبیعت
«الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً» (یس: 80): آفرینش و قرار دادن آتش در دل طبیعت
«مُتَّکِئِینَ عَلَی رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ» (الرحمن: 76): نعمتهای بهشتی
«عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ» (الانسان: 21): نعمتهای بهشتی
4- رنگ زرد: پنج بار و در سورههای:
«قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنهََّا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِین: (بقره: 69): گاو بنی اسراییل
«وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِیحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَّظَلُّوا مِن بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ» (روم: 51): کشت و زرد و کفران نعمت
«ثمَُّ یَهِیجُ فَترََئهُ مُصْفَرًّا» (الزمر: 21): زرد شدن کشتها و خشکی
«کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا» (حدید: 20): زردی کشت مثال دنیا
«کَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ» (مرسلات: 33): پارههای آتش دوزخ مانند شتران زرد موی
5- سرخ: یک بار و در سورههای:
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّـهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ» (فاطر:27): آفرینش و رنگهای طبیعی (ر.ک: کریمی، 1385، تمام اثر)
از تعداد دفعات کاربرد رنگها و کلمات مرتبط با آنها در قرآن کریم میتوان اینگونه نتیجه گرفت که اسلام به تنوع و استفاده روانشناختی رنگها تاکید دارد. از حیث وقوع رنگها در قرآن، همانطور که در دسته بندی بالا مشاهده میشود، هر رنگ دامنه ای از معانی را دربر میگیرد که با توجه به کلمات همجوار و بافت پیرامونی، معنی و تفسیر میشوند. شرح بیشتر این مسئله با تفصیل بیشتری در بعضی از آیات مذکور خواهد آمد.
3-2. بررسی رنگ «سفید» و «سیاه»
3-2-1. سفید؛ نماد ایمان و سعادت – سیاه؛ نماد جهل و شقاوت
با توجه به آیات 106 و 107 سورهآل عمران، سفید در این آیات تمثیلی از خشنودی اهل ایمان و سیاه، خِسَّت و فرومایگی و انفعال و شرمندگی کافران است (طباطبایی ، 1383، ج3، ص581).
این "معنای مجازی" از کنتراست دو رنگ سیاه و سفید و "کلمات پیرامونی" این دو رنگ، شامل "ایمان"، "عذاب" و "رحمت"، نیز برداشت میشود (محمودی، 1387، ص 68).
همچنین، در این ارتباط آمده است: "به دنبال هشداری که در آیات سابق درباره تفرقه و نفاق و بازگشت به آثار دوران کفر و جاهلیت داده شده، در این آیه به نتایج آنها اشاره میشود که چگونه کفر و تفرقه و بازگشت به جاهلیت، موجب روسیاهی است و چگونه اسلام و ایمان و اتحاد و صمیمیت موجب روسفیدی است" و آنکه "در قیامت، روسفیدی و روسیاهی دنیا که شکلی مجازی دارد، به صورت حقیقی ظاهر میشود" (مکارم شیرازی، 1381، ج3، ص 61-59).
به مبارک بودن سفید و شوم بودن سیاه در آیات دیگر نیز اشاره شده است و با این گونه "ارجاعات درون متنی" میتوان به درستی مطلب مذکور پی برد. اثبات برداشت فوق، با ارجاع بینامتنی به آیه 46 سوره صافات ممکن میشود که در آن نوشیدنی اهل بهشت سفید توصیف میشود (محمودی، 1387، ص 68).
در این راستا، رنگهای طبیعت به دو دسته کلی تقسیم میشوند که عبارتند از "رنگهای حزن آور" که رنگهای تیره اند و رنگهای "شادی آفرین" که رنگهای روشن هستند. خداوند رنگهای سبز و سفید که از جمله رنگهای شادند را در بهشت که محل شادی است، مقرر نموده است (رستم نژاد و نوید، 1389، ص160).
چهره سیاه جهنمیان باز هم در سورزمر آیه 60 و ملک آیه 27نمایش داده شده است. در ارتباط با آیه 60 سوره زمر، قیامت عرصه آشکار شدن درون بوده و احوال افراد سیاه قلب که اعمال و افکاری تاریک دارند، در قیامت به بیرون و به چهرههایشان منتقل میشود. این بدین معنی است که در آخرت مجازها به حقیقت میگرایند (مکارم شیرازی، 1381، ج 19، ص 516).
بر همین اساس، سورهنحل آیه 58،صورت غضبناک عرب جاهل بر اثر تولد دختر را با رنگ سیاه نمایش میدهد. سیاه شدن روی، کنایهای از خشمگین شدن (طباطبایی،1383، ج12، ص400) و نیز نماد جهالت و گمراهی است (رستم نژاد و نوید، 1389، ص 161).
پس، زبان مجاز در رساندن این مقصود وسیله بوده است. هیچ رنگی بجز سیاه نمیتوانست بیانگر این مفهوم باشد و "جانشین" شدن آنها بجای سیاه مفهوم مورد نظر را مختل مینمود (محمودی، 1387، ص 58). در روانشناسی رنگها نیز سیاه به عنوان نفی هر گونه رنگ تلقی میشود که نشان دهنده مرزهای مطلقی است که در پشت آنها زندگی متوقف میشود و در معنای "نه" در مقابل "آری" سفید است (لوشر، 1376، ص97).
3-2-2. سفید؛ نماد نور و پاکی – سیاه؛ نماد تاریکی و کثیفی
در نشانیهای قرآنی زیر، قرآن کریم به آن قسمت از داستان حضرت موسی(ع) اشاره میکند که دست ایشان به اذن الهی سفید و درخشان میشود: اعراف 108- شعراء 33- نمل 12- قصص 32- طه22. در این آیات این معجزه را با رنگ سفید بازگو میکند. از این رنگ تعبیر به "نور سفید" میشود (بلوردی، 1387ب، ص 75).
بعلاوه، از این دست نورانی در معنای واقعی آن تعبیر به دست پاک و پاکیزه و در معنای مجازی آن تعبیر به دست عفیف و شریف میشود (حنفی، 1384، ص51).
در سه مورد از این آیات عبارت "غیر سوء"، همنشین رنگ سفید شده که نشانگر آن است که تمام رنگهای سفید، به دلیل ترکیبات و ناخالصیها، زیبا نیستند (اصغری نژاد، 1379، ص 96).
از روابط جانشینی هم در اینجا استفاده می شود و انتخاب عالمانه رنگ سفید بجای رنگ سیاه از جانب خداوند، ستودنی است (محمودی، 1387، ص 69).
3-2-3. چشم سفید؛ نماد نابینایی
مراد از سفیدی چشم در آیه 84 سوره یوسف، نابینایی کامل و نه نسبی (از سفیدی چشم، هر دو معنی برداشت میشود) بیان شده و برای اثبات این ادعا، با ارجاع به دو آیه بعد استفاده میشود که حضرت یوسف از برادرانش میخواهد پیراهنش را روی پدرش بیندازند تا بینا شود (طباطبایی، 1383، ج11، ص318).
این تنها مورد استفاده منفی از رنگ سفید است (رستم نژاد و نوید، 1389، ص 161): «فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ» (یوسف: 86).
3-3. بررسی رنگ «زرد»
3-3-1. زرد؛ نماد مسرّت و ایمان
در آیه 69 سوره بقره که صحبت از تعیین گاوی برای قوم بنی اسرائیل است، شاخص گاو یک رنگ معرفی شده و آن زرد است. کلمه "صفراء" به معنی زرد، همنشین کلمه "فاقع" شده است. "فاقع" که بیشتر در کنار رنگهای زرد و قرمز استفاده میشود، شدت رنگ را میرساند، و در ارتباط با زرد، رنگی شبیه طلایی را تداعی میکند که مسرّت بخش و سمبل ایمان است (محمودی، 1387، ص148).
در این آیه نیز به مسرّت بخش بودن رنگ این گاو اشاره شده است. زرد روشنترین رنگ در تست روانشناسی و اثر آن روشنایی، خوش رویی و شادمانی است (لوشر، 1376).
3-3-2. زرد؛ نماد غم و اندوه
حال این سوال مطرح میشود که چرا در حالی که در آیه 69 سوره بقره رنگ زرد مسرّت بخش معرفی شده، در آیه 21 سوره زمر از رنگ زرد برای بیان پژمردگی و مرگ استفاده شده است. پاسخ این سوال به این شرح است که رنگ زرد مراتبی و هر درجه از آن "ارزش" خاص خود را دارد و بیانگر مفهوم خاصی است. بنابراین زردی که در این آیه معرفی شده، متفاوت از زردی است که در آیه 69 سوره بقره است (محمودی، 1387، ص148).
زرد در قرآن گاهی شادی آفرین و گاهی غم انگیز است و علت آن در تفاوت تأثیر مراتب مختلف رنگها میباشد: زرد پررنگ و طلایی، زرد کم رنگ، زرد مالی به قهوه ای، و غیره. هر کدام تأثیر متفاوت از دیگری دارد. هنگامی که زرد به قهوه ای میگراید، مانند برگهای پاییزی، حالت مسرت بخشی خود را از دست میدهد (رستم نژاد و نوید، 1389، ص147).
همچنین، کنتراست و "همنشینی رنگ زرد و سبز" در اینجا حائز اهمیت است. در قرآن، حرکت از زندگی و برکت و طراوت به سمت افول و زوال به ترتیب با رنگهای سبز (سبزی زمین در سوره حج، آیه 63 - برکت در سوره یوسف آیات 43 و 46 - طراوت در عبارت مُدْهَامَّتَانِ در سوره الرحمن آیه 64) و زرد نشان داده میشوند (محمودی، 1387، صص74-76).
آیه 20 سوره حدید نیز با استفاده از تمثیلی عدم ثبات زندگی دنیا را با زرد بیان میکند (بلوردی، 1387ب، صص96-97).
3-4. بررسی رنگ «سبز»
3-4-1. سبز؛ نماد حیات و کمال
در تفسیر آیه 64 سوره الرحمن، کلمه "ادهیمام" از مصدر باب افعیلال و از ثلاثی مجرد "دهمه" و "دهمه" به معنی سبز پررنگ متمایل به سیاهی و معادل واژه "یشمی" در فارسی دانسته میشود: «مُدْهَامَّتَانِ» آن قدر (این دو بهشت) سبزند که سبزیش و غرور و ابتهاج درختانش به نهایت رسیده و برگها متمایل به سیاهی شده است (طباطبایی، 1383، ج19، ص186).
همچنین رنگ سبز در فرهنگ قرآن رنگی بهشتی است و چند ارجاع درون متنی پایه اثبات این ادعااست. با اشاره به آیه 31 سوره کهف که لباس بهشتیان و آیه 76 سوره رحمن که فرش آنها را سبز توصیف میکند، رنگ سبز، نماد "حیات، جاودانگی، ایمان و کمال" است و این ویژگیها در بهشت به اوج میرسد (محمودی،1387،ص 76).
3-4-2. سبز؛ نماد حرکت و هیجان
همانطور که قبلا نیز بیان شده رابطه جانشینی و ارزش انتخاب هر واژه در تعبیر کلمات قرآنی موثر است. در خصوص آیه 21 سوره زمر و در باب کاربرد کلمه "مصفر" قابل ذکر است که در این آیه که فضای زندگی به مرگ انتقال میابد، این کلمه مصفر و نه اصفر است که به این فضا اشاره دارد.
در اینجا رابطه جانشینی است که واژه برتر را تعیین میکند (بلوردی، 1387ب، ص80).
همچنین در این راستا و در ارتباط با این آیه، نکته ظریفی در مورد همنشینی دو واژه "بهیج" و "مصفر" وجود دارد: «یهیج» از ماده هیجان در لغت به دو معنی آمده است: نخست خشک شدن و زرد شدن گیاه و دیگر به معنی به حرکت درآمدن و جوش و خروش برداشتن؛ ممکن است این دو معنا به یک ریشه بازگردد. زیرا به هنگامی که گیاه خشک میشود آماده جدایی و پراکندگی و هیجان میگردد (طباطبایی، 1385، ج19، ص423؛ صداقت، 1383، ص342).
در اینجا همنشینی دو واژه "بهیج" و "مصفرا" بر ناپایداری و فروریزندگی تاکید دارند. به علاوه، بین محرک بودن رنگ زرد از لحاظ روانشناسی و هیجان ناشی از واژه "بهیج" ارتباط عجیبی وجود دارد.
در آیه 46 سوره یوسف نیز که به سبزی اشاره دارد، از کلمه "سنبلات" استفاده شده که مونث و در صیغه تانیث آمده و با این صورت نحوی بر خرمی و سرسبزی دلالت دارد و عالمانه در کنار رنگ سبز استفاده شده است.
4. مفاهیم اشاره کننده به رنگ در قرآن کریم
در کنار واژههایی که اشاره مستقیم به رنگها در قرآن کریم داشتند، واژههایی نیز در این کتاب مقدس وجود دارند که بطور غیر مستقیم به رنگها و یا ویژگیهای آنها دلالت میکنند. در زیر با ذکر نشانی آیات مورد نظر به بررسی بعضی از این نوع واژگان میپردازیم.
4-1. سیاهی روی گنهکاران
در آیه زیر از کلمه "قتر" استفاده شده که به معنی دودی است که از سوزاندن چوب حاصل میشود و کنایه از سیاهی است: «وَ لَا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ» (یونس: 26)
در این آیه چهره نیکوکاران در روز حساب توصیف شده که سیاه نمیگردد؛ برعکس در آیه بعد روی گنهکاران به "لیل"، به معنی شب، "تشبیه" شده است: «وَالَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئَاتِ جَزَاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّالَهُم مِّنَ اللَّـهِ مِنْ عَاصِمٍ کَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ اللَّیْلِ مُظْلِمًا» (یونس: 27)، (محمودی، 1387، ص70).
باز در دو آیه زیر به ترتیب از کلمات "غبرة" و "قترة" به معنی غبارآلود و دود در توصیف روی کافران استفاده شده که در تفسیر «قتره» سیاهی و ظلمت معنی شده است (صافی، ج5، ص 288؛ اصغری نژاد، 1379، ص 101):
«وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَةٌ . تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ» (عبس: 41). در اینجا نیز از "صنعت کنایه" بهره گرفته شده است.
4-2. سفیدی برخی نعمتهای بهشتی
عطر شراب بهشتی با کافور توصیف شده که گیاهی است معطر که شاخصه آن رنگ سفید آن است (محمودی، 1387، صص68-69): «إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِن کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا» (دهر: 5).
همسران بهشتی نیزبا رنگ سفید تعریف شدهاند: «وَ حُورٌ عِینٌ کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ» (واقعه: 22)، «وَ عِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ» (صافت: 48)، «کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَّکْنُونٌ» (صافت: 49).
لسان العرب واژه "حور" را "سفید بودن" معنی میکند (ابن منظور، ج 4، ص 265). در سوره صافات آیه 49 از حوریان بهشتی به عنوان پاداشی که بهشتیان دریافت میکنند یاد کرده و آنها را به تخم مرغهایی تشبیه میکند (محمودی، 1387، صص68-69). در تعبیر این آیه اینگونه آمده است: کلمه "بیض" به معنای تخم مرغ و اسم جنس است که واحدش "بیضه" است و کلمه "مکنون" به معنای پنهان شده و ذخیره شده است.
بعضی از مفسرین گفته اند: "منظور از تشبیه حوریان به "بیض المکنون" این است که: «همانطور که تخم مرغ مادامی که در زیر پر مرغ و یا در لانه و یا در جای دیگر محفوظ میباشد، همچنان دست نخورده میماند و غباری بر آن نمینشیند حوریان نیز این طورند» (طبرسی، ج8، ص 443).
بعضی دیگر گفته اند: "منظور تشبیه آنان به باطن تخم است، قبل از آنکه شکسته شود و دست خورده گردد (طباطبائی، 1383، ج17، ص207). در اینجا قرآن کریم از" زبان مجاز" برای بیان مقصود خود استفاده کرده است.
4-3. موی سپید
بهترین استعاره برای منتشر شدن سفیدی موی سر در سوره مریم آمده است: «قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا» (مریم:4). همچنین در تعبیر «اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا» آمده است که "تشبیه شعله آتش به شعله ای است که تمام سر را فرا گرفته و از یک سو آتش درخشندگی خاصی دارد که از دور جلب توجه میکند و از سویی زمانی که آتش جایی را فرا میگیرد. آنچه از آن باقی میماند خاکستر است" (مکارم شیرازی، ج13، ص 8). در حقیقت، در این آیه "اشاره کنایی" به رنگ شده است (اصغری نژاد، 1379، ص84).
نتیجه گیری
متون، اگر بواسطه نویسندهای واحد بوجود آمده باشند، دارای نظام معنایی و استخوان بندی واحدی خواهند بود. این بدان معناست که بین مفاهیم مختلف آن متن، ارتباط معناداری وجود دارد و فهم یک قسمت منوط به فهم سایر بخشها است. این روابط درون متنی در متون الهی و بخصوص قرآن در عالیترین وجه آن وجود دارد، چراکه معنا در جایی آشکار و در جای دیگر اخفا شده است وبهره گیریروایات تفسیری اهل بیتاز قرائن کلام برای فهم معنای مخفی، موید این مطلب است.
این موضوع، نشان دهنده نیاز مفسرین و مترجمین به روشی روشمند برای فهم کلام الله است. در این راستا، از بین روشهای موجود، رویکرد نشانه شناختی، بر نظامهای معنایی تاکید ویژهای داشته و برای فهم متن، روش ارائه میدهد. در این رویکرد:
1- برداشتی که خواننده از بخشی از متن دارد وابسته به فهم او از سایر قسمتهای درون متنی است.
2- همچنین، در نشانه شناسی، تمام کلمات، نشانه اند و دارای ارزش روابط همنشینی و جانشینی. کلمات در همنشینی با یکدیگر معنایی بوجود میآورند که جانشینی هر کلمه به آنها، باعث از بین رفتن و یا تغییر آن معنی میشود. کلمات قرآن با هیچ دسته دیگری از کلمات، حتی با کلمات دیگر قرآن، قابل تعویض نبوده و این عمل، معنا را دگرگون میکند.
3- نشانه شناسی که یک چیز را بواسطه نمایش چیز دیگر بجای آن ارائه میدهد، براحتی زبان بلاغی قرآن که مملو از استعارهها و تماثیل بی نظیر است، مورد بررسی قرار میدهد.
این نتایج، اگرچه محدود به واژگان رنگ است، اشاره مهمی برای اهتمام به نگارش تفاسیر نشانه شناختی است که از این مسیر مترجمان نیز به درستی و با امانتداری، پیام الهی را به جهانیان ابلاع دارند.