Document Type : Research Article
Authors
1 PHD student of Quran and Hadith Sciences, the University of Isfahan
2 Assistant Professor, in Quran and Hadith Sciences, the University of Isfahan.
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
برای ترجمه یک متن، نخست باید پیام متن مبدأ بر پایه تمامی عوامل شکل دهنده پیام آن متن در زبان مبدأ به درستی دریافت شود. از مهمترین عوامل سازنده پیام، ساخت های نحوی متن مبدأ است. این ساخت ها در تحلیلهای بین زبانی و ترجمه، نقش بنیادی در شکل دهی معنای متن دارد. در این مقال به تحلیل دو ساخت نحوی "ماکان له اَن یَفعَل" و "کان+ماده فَعَلَ" پرداخته و پس از تحلیل برابرهای این دو ساخت در فارسی و بررسی برخی از ترجمههای این دو عبارت، به ارائه ترجمهای همسان و مبتنی بر تحلیلهای انجام یافته از این ساخت ها با توجه به دیدگاههای نحویان، اعراب پژوهان و مفسران و دستور زبان فارسی، همت گمارده میشود.
در بخش تحلیل نحوی "ماکان له اَن یفعل" روشن میگردد که خبر این ساخت در جمله موجود و همان اسم مصدّر به لام جر است و دلیلی بر تقدیر آن وجود ندارد و غرض در این ساخت نفی توان یا سلب حقی از سود خداوند است و در ساخت "شرط+کان+اسم فاعل ماده فعل" مراد قصد بر انجام کار است.
Keywords [Persian]
مکان دوری ببرند).
خرمشاهی: از آنها گفت: «یوسف را نکشید! بلکه اگر میخواهید کاری انجام دهید، او را در نهانگاه چاه بیفکنید تا بعضی از قافلهها او را برگیرد.
الهی قمشه ای: یکی از برادران یوسف اظهار داشت که اگر ناچار سوء قصدی دارید البته باید از کشتن وی صرف نظر کنید ولی او را به چاهی درافکنید تا کاروانی او را برگیرد (و با خود به دیار دور برد).
صفارزاده: یکی دیگر از آنها گفت: «اگر مصمّم به کاری هستید، یوسف را نکشید [که متّهم به قتل شوید] او را در چاهی بیندازید تا کاروانی رهگذر، او را برگیرد».
معزی، طبری، قرن10: گفت گویندهای از ایشان نکشید یوسف را و بیفکنیدش در تاریکی چاه تا برگیردش برخی از کاروانیان اگر هستید کنندگان.
در این آیات چند نکته به لحاظ ساخت و ترجمه به فارسی قابل ملاحظه است:
الف) اصل در جملات شرطیه در فارسی و عربی، تقدم شرط بر جزاست، اما گاه در عربی جزا بر شرط مقدم شده و دالّ بر تأکید است اما این تأکید قابل انتقال به فارسی نیست، لذا غالباً در جملات شرطیه از عربی به فارسی، شرط هرچند مؤخر باشد هنگام ترجمه به فارسی بر جزا مقدم میگردد، این آیه نیز اینگونه ترجمه میگردد و جزا که عبارت «أَلْقُوهُ فیِ غَیَابَتِ الْجُبّ» است متأخر میگردد. پس ترجمه کسانی که شرط را مقدم بر جزا آورده اند خالی از اشکال نیست.
ب) این آیه متشکل از دو مقول قول است که بواسطه حرف «واو» به یکدیگر عطف شده اند، هر مقول، یک جمله مستقل است، اما تعدادی از مترجمان کل آیه را یک جمله در نظر گرفته اند.
ج) ساخت «ان کنتم فاعلین» به معنای خواست و قصد انجام کاری است، بنابراین در ترجمه آن به فارسی باید از فعل وجهی «خواستن» و مشتقات آن استفاده نمود. خواستن از فعلهایی است که کاربردهای خاصی دارد از جمله به عنوان شبه معین (فعل وجهی) همراه انواع فعلهای ماضی و مضارع بکار میرود و دلالت بر اراده و تصمیم انجام کار در زمانهای گوناگون دارد.
امروزه وقتی میخواهند اراده و آهنگ انجام گرفتن کاری را در زمان گذشته، حال یا آینده بیان کنند برحسب مورد، ماضی و مضارع خواستن را به اضافه مضارع التزامی فعل پیرو میآورند مانند: احمد خواست برود، میخواهد برود، شاید احمد بخواهد برود و... .(احمدی گیوی،1380،ج2،ص1382).
د) "فاعلین" که در این عبارت، مسند "کان" ناقصه است، نکره به کار رفته است و مسندهای نکره عربی هنگام ترجمه به فارسی باید بصورت مفرد ترجمه گردد تا دال بر مفهوم باشد نه بصورت جمع تا بیانگر مصداق باشد (شکرانی، 1386،ص172) که این اشکال در ترجمهها و نثرهای متقدم رایج است و متأخرین معمولا واقف بر این امر بوده و این نکته را در ترجمه رعایت نموده اند. بنا بر آنچه گذشت ترجمههای مکارم و رضایی ترجمه پیشنهادی است.
2) «لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لهَْوًا لاَّتخََّذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن کُنَّا فَاعِلِینَ» (انبیاء:17)
رضایی: اگر (بر فرض) میخواستیم که سرگرمیای برگزینیم، حتماً آن را از نزد خود بر میگزیدیم، اگر میخواستیم (این کار را) انجام دهیم.
صفارزاده: ... اگر قصد چنین کاری داشتیم.
معزی: ... اگر بودیم کنندگان.
نسفی: ... نیستیم کننده این چه نیست این بر ما روا.
طبری و قرن 10: ... اگر بودیمی کنندگان.
میبدی: ... اگر ما خواستیمی که کنیمی.
در این آیه مکارم، فولادوند و الهی قمشه ای عبارت «إِن کُنَّا فَاعِلِینَ» را ترجمه ننمودهاند، و نسفی «اِن» را نافیه پنداشته است، حال آنکه «اِن» نافیه غالباً بدون «الا» نمیآید.
در مغنی آمده است: عده ای معتقدند «اِن»، نافیه نیست مگر اینکه بعد از آن «الّا» یا «لمّا» مشدّده بیاید مانند: «إِن یَقُولُونَ إِلَّا کَذِبًا» (کهف:5)؛ «إِن کلُُّ نَفْسٍ لمََّّا عَلَیهَْا حَافِظ» (طارق: 86) اما قول این افراد با آیاتی که «اِن» در آنها بدون «الّا» و «لمّا»، نافیه است، رد میشود: «إِنْ عِندَکُم مِّن سُلْطَنِ بهَِاذَا» (یونس: 68)؛ «قُلْ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ یجَْعَلُ لَهُ رَبیِّ أَمَدًا» (جن: 25) (ابن هشام، 1386، ج1،ص45).
با توجه به مثالهای ذکر شده در نافیه بودن «اِن» بدون «الّا» میتوان گفت «اِن» در مواردی بدون «الّا» نافیه است که نافیه بودن آن با توجه به معنا و سیاق جمله محرز باشد، اما در آیه مورد بحث (انبیاء:17) نافیه بودن محرز نیست و با توجه به سیاق و جهت تأکید لو امتناع، «اِن» در این عبارت چنانکه اعراب پژوهان نیز شرطیه بودن را ظاهرتر دانستهاند، شرطیه است.
محی الدین درویش در باره «اِن» دو احتمال نافیه و شرطیه بودن را داده است اما شرطیه بودن را ظاهرتر و شبیه تر به مذهب عربی دانسته است (درویش، 1415، ج6،ص294؛ صافی، 1418، ج17،ص14، اندلسی، 1420، ج6،ص417؛ ابن عاشور، بیتا، ج17،ص25).
بنابراین ترجمه کسانی که «اِن» را در این آیه شرطیه دانستهاند، صحیح است. گویی خداوند فرموده: اگر میخواستیم بازیچهای بگیریم، قطعاً آن را از پیش خود اختیار میکردیم، تکرارا میکنم، اگر میخواستیم چنین کاری بکنیم.
برخی مترجمان در این آیه نیز مسند نکره را جمع ترجمه نموده اند که نقد آن قبلا گذشت. صفارزاده و میبدی ترجمه صحیحی ارائه داده اند چون در آیه قصد بر انجام کار مراد است.
ترجمه پیشنهادی: اگر میخواستیم بازیچهای بگیریم، قطعاً آن را از پیش خود اختیار میکردیم، اگرمی خواستیم [این کار را] انجام دهیم.
3) «قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتیِ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ» (حجر:71).
فولادوند: «دختران من حاضرند، اگر میخواهید کار صحیحی انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگی بپرهیزید!
4) «قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَ انصُرُواْ ءَالِهَتَکُمْ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ» (انبیاء:68).
فولادوند: گفتند: اگر کاری میکنید، او را بسوزانید و خدایانتان را یاری دهید.
مکارم: گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است.
رضایی: اگر میخواهید کاری انجام دهید او را بسوزانید و معبودهایتان را یاری کنید.
خرمشاهی: اگر میخواهید کاری کنید خدایانتان را یاری کنید.
الهی قمشه ای: اگر (بر رضای خدایان) کاری خواهید کرد.
صفارزاده: اگر غیرت دارید و مرد عمل هستید.
معزی و طبری: ... اگر هستید کنندگان.
نسفی: ...اگر کردن این کار میخواهیت،
قرن10: ... اگر خواهید کرد نصرت.
میبدی: ... اگر هیچیز خواهید کرد.
در این آیه بیشتر مترجمان چه متأخر و چه متقدم به ساخت "ان+کان+ اسم فاعل فَعَل" توجه داشته و آن را به خواستن و قصد داشتن ترجمه نموده اند که ترجمهای است صحیح اما صرف قصد داشتن تحریک و تهییج موجود در آیه را نمیرساند. علامه طباطبایی ذیل این آیه فرموده اند: «به منظور تحریک عواطف دینی و عصبیت مردم گفتند: او را بسوزانید و خدایانتان را یاری کنید و امر آنها را بزرگ بدارید و کسی را که به آنها اهانت کرده مجازات کنید و این تهییج و تحریک در عبارت «إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ- اگر مرد عملید» به خوبی نمایان است» (طباطبایی، 1375، ج14،ص427).
بنابراین برای انتقال این معنا و تحریک عاطفی و روانی مردم توسط فرعونیان، به نظر میرسد ترجمه این عبارت به "اگر مرد عملید" که در ترجمه صفارزاده نیز آمده قابل قبول تر است. ترجمه پیشنهادی: اگر مرد عملید، او را بسوزانید و معبودهایتان را یاری کنید.
5ـ1ـ2. آیات غیر شرطیه
1) «فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَ کُلاًّ ءَاتَیْنَا حُکْمًا وَ عِلْمًا وَ سَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَ الطَّیرَْ وَ کُنَّا فَاعِلِینَ» (انبیاء:79)
رضایی و فولادوند: (ما) کننده (این کار) بودیم.
مکارم: و ما این کار را انجام دادیم!
خرمشاهی: و توانای آن کار بودیم.
الهی قمشه ای: و ما این معجزات را از او پدید آوردیم.
صفارزاده: و ما منشأ کلِّ این معجزات بودیم
میبدی: و کردیم از نیکوکاری آنچه کردیم و توانایان بودیم بر کرد آنچه کردیم
ترجمه قرن10: و بودیم کنندگان آن کرامات با داود یعنی کسی دیگر آن نتواند کرد.
در این آیه "کان" دالّ بر استمرار و سنت بودن این امور از جانب خداوند است، اما بیشتر مترجمان فعل را ربطی و ماضی ترجمه نموده اند یعنی کاری که در گذشته اتفاق افتاده و تمام شده است، حال آنکه وقتی چیزی سنت باشد استمرار در آن مهم است.
فعل «بودیم» فقط دربردارنده گذشته است، حال آن که خداوند همیشه توانای بر انجام چنین اموری است. در این آیه نیز خداوند میفرماید ما چنین کارهایی را پیوسته انجام میدهیم، پس باید در ترجمه از مضارع اخباری استفاده نمود که از کاربردهای آن در بر گرفتن مطلق زمان است.
بنظر میرسد در این دو آیه، توانایی خداوند بر انجام این امور خارق العاده و عجز دیگران مدنظر است، تنها ماییم که این امور از دستمان بر میآید و قدرت انجام آن را داریم نه کسی غیر از ما. ترجمه پیشنهادی: ما [چنین] انجام میدهیم.
2) «یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ» (انبیاء:104)
رضایی: قطعاً ما (آن را) انجام میدهیم
مکارم: و قطعاً آن را انجام خواهیم داد.
خرمشاهی: ما انجام دهنده آنیم.
صفارزاده: و قطعاً آن را تحقّق خواهیم بخشید.
معزی و طبری: همانا هستیم ما کنندگان.
میبدی: ما آن را خواهیم کرد.
قرن10: بدرستی که ما هستیم یعنی بعث و اعادت کنندگان.
در فارسی هرگاه برای انجام کاری آینده نزدیک مدنظر باشد، از فعل مضارع اخباری استفاده میگردد و برای آیندهای که چندان نزدیک نیست از مصدر خواهیدن و مشتقات آن استفاده میگردد. خداوند در قرآن همیشه قیامت را نزدیک و محقق الوقوع معرفی کرده است، پس بهتر است در ترجمه این آیه نیز از فعل مضارع اخباری استفاده نمود.
نقد ترجمه مسند نکره به صورت جمع که در ترجمههای متقدم رایج است، قبلا گذشت. ترجمه پیشنهادی: ما، آری ما [آن را] انجام میدهیم.
5ـ2. مشتقات «کان+فعل مضارع» از ریشه فَعَلَ
در کتب فن ترجمه آمده است؛ هرگاه «کان» همراه با فعل مضارع بیاید، زمان جمله را تبدیل به ماضی استمراری میکند (آذرنوش، 1373،ص75؛ زرکوب، 1388، ص160، معروف، 1387، ص174).
کاربردهای قرآنی این ساخت نیز در معنای ماضی استمراری است مگر آنکه سیاق یا عوامل دیگری مانند شرطیه بودن جمله مانع از ترجمه به ماضی استمراری گردد. ماضی استمراری در دستور فارسی با افزودن پیشوند «می» به ماضی ساده ساخته میشود و کاربردهایی دارد از جمله:
ساخت «کان+ فعل مضارع فعل» در چهار آیه از قرآن کریم به کار رفته است که در سه آیه اکثر مترجمان زمان فعل را صحیح و به صورت ماضی استمراری ترجمه نموده اند، بنابراین نیاز به ذکر و نقد ترجمهها در این سه آیه نیست، این سه آیه عبارت است از:
1) «کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ» (مائده:79)؛ آنها از اعمال زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهی نمیکردند چه بدکاری انجام میدادند! (مکارم)
2) «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینهَُمْ وَ کاَنُواْ شِیَعًا لَّسْتَ مِنهُْمْ فیِ شیَْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلیَ اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بمَِا کاَنُواْ یَفْعَلُونَ» (انعام:159)؛ کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند، و به دستههای گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطهای با آنها نداری! سر و کار آنها تنها با خداست سپس خدا آنها را از آنچه انجام میدادند، با خبر میکند.
3) «وَ أُوحِیَ إِلیَ نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلَّا مَن قَدْ ءَامَنَ فَلَا تَبْتَئسْ بِمَا کاَنُواْ یَفْعَلُونَ» (هود:36)؛ به نوح وحی شد که: «جز آنها که (تا کنون) ایمان آوردهاند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد! پس، از کارهایی که میکردند، غمگین مباش!
اما در آیه ذیل ترجمهها مختلف و قابل نقد است، لذا پس از نقد ترجمهها ترجمه پیشنهادی ارائه میگردد.
4) «هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ مَا کاَنُواْ یَفْعَلُونَ» (مطففین:36)
مکارم: آیا (با این حال) کافران پاداش اعمال خود را گرفتند.
فولادوند: آیا کافران به پاداش آنچه میکردند، رسیدهاند.
رضایی: همواره انجام میدادند.
صفارزاده: آیا کافران، همسنگِ آنچه عمل کردند کیفر نشدهاند.
در ترجمه مکارم، صله موصول «ما» که جمله ای فعلیه است با مصدریه گرفتن «ما» به تأویل مصدر رفته است و به صورت اسمیه ترجمه گردیده است، در صورتی که بین جمله اسمیه و فعلیه، تفاوت بسیار است. به ویژه در این آیه که جمله باید به صورت ماضی استمراری ترجمه گردد تا بیانگر مفهوم مدنظر آیه باشد که استمرار و مداومت بر اعمال ناشایست موجب جزای کفار شده است، در حالی که این استمرار و مداوت از جمله اسمیه به دست نمیآید.
باید توجه داشت که «در جملههای اسمیه سخن از نسبت و اسناد است در حالی که در جملههای فعلیه، سخن اصلی، وقوع فعل است» (ر.ک: قلی زاده،1380،ص105)، در این آیه نیز وقوع فعل و تکرار و مداومت بر آن مدنظر است.
در ترجمه رضایی، ماضی استمراری خود دالّ بر تداوم و استمرار است و در ترجمه آن به فارسی نیازی به قیودی مانند پیوسته و همواره، نیست. ترجمه صفارزاده نیز معادل «مافعلوا» ماضی ساده است، نه ساخت موجود در آیه که ماضی استمراری است، ضمن اینکه « ثُوِّبَ» مجهول و مثبت است نه منفی. بنابراین در این آیه، این ساخت باید به صورت ماضی استمراری ترجمه شود، همانگونه که فولادوند ترجمه نموده است.
نتیجهگیری
1- اعراب پژوهان در سازه نحوی «ماکان له اَن یفعل» برسر خبر اختلاف نظر دارند، عده ای خبر را در این آیات مقدر و عده ای «اسم مجرور مُصدّر به» میدانند، اما در هیچ یک از این آیات برای تقدیر خبر توافق کامل وجود ندارد، همین اختلاف بین اعراب پژوهان در تقدیر یا عدم تقدیر خبر ـ که غالبا در بیشتر آیات خبر را همان اسم مجرور مصدّر به لام میدانند ـ و مشخص نبودن خبر مقدر در آیاتی که خبر، مقدر فرض گردیده، حاکی از آن است که خبر در جمله، موجود است و دلیلی برای تقدیر آن وجود ندارد.
2- ساخت «ماکان له اَن یفعل» متفاوت از ساخت لام جحود است اما برخی اعراب پژوهان، مفسران و به تبع آنان مترجمان این ساخت را با ساخت لام جحود خلط نموده و یکی دانستهاند.
3- در آیاتی که با ساخت «ماکان + ل + اسم مجرور + ان ناصبه + فعل مضارع» آمده، بررسی تک تک آیات و دقت در سیاق آنها دو نکته را به ذهن مخاطب متبادر میسازد؛
الف) در تعدادی از این آیات، انسان (پیامبر یا مسلمین و در مواردی، کفار) به شدت از اموری نهی شده و خداوند در جایگاه ربوبیت خویش، حق انجام آن امور را از بندگان خود سلب نموده است.
ب) در آیاتی دیگر ناتوانی و عدم قدرت انسان به رخ کشیده شده تا آدمی را به ضعف خود متذکر و از سرپیچی از فرامین الهی و سستی و کاهلی در انجام وظایف شرعی و الهی باز دارد.
از این رو شایسته است این آیات بسته به سیاق با استفاده از دو فعل کمکی وجهی «داشتن و توانستن» ترجمه گردد. تنها یک آیه درباره خداوند است که آن هم نفی امکان فرزند داشتن خداوند است زیرا خدای واجب الوجود منزه از فرزند داشتن است، او دارای همجنس و شبیه و مانند نیست و بنابراین نمیتواند فرزندی داشته باشد.
4- مترجمان در ترجمه این ساخت از عباراتی مانند: سزاوار نیست، شایسته نیست، نمیتواند، ممکن نیست و... استفاده نموده اند و هیچ مترجمی در ترجمه همه این آیات یکسان عمل ننموده و در آیات مختلف از عبارات مختلف استفاده گردیده، حال آن که شایسته است در ترجمه قرآن، یک ساخت در همه آیات یکسان ترجمه گردد و ترجمهها هماهنگ و یکدست باشد
5- ساخت «ان کنتم فاعلین» به معنای خواست و قصد انجام کاری است، بنابراین در ترجمه آن به فارسی باید از فعل وجهی «خواستن» و مشتقات آن استفاده نمود.
6- ترجمه جملههای فعلیه که بیانگر زمان وقوع فعل و در ماضی استمراری بیانگر زمان، استمرار و مداومت بر وقوع و انجام آن است، به جمله اسمیه صحیح نیست. بلاغت جملات اسمیه و فعلیه متفاوت است، در جملههای اسمیه سخن از نسبت و اسناد است در حالی که در جملههای فعلیه، سخن اصلی، وقوع فعل است.