Document Type : Research Article
Author
Assistant professor at the university of Sistan.
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Author [Persian]
از نظر قرآن و روایات، «مصرف» اگر با واژههایی چون پارسایی، انفاق، عمل صالح و ... همراه گردد، میتواند انسان را به تعالی برساند، اما باید توجه داشت آن چه برای «مصرف» در اختیار انسانها قرار گرفته محـدود میباشد. بر همین اساس بهترین و اقتصادیترین روش بهره برداری از منابع و امکانات محدود برای پاسخ گویی به نیازهای نامحدود، اهمیت و ضرورت «ارتقاء مدیریت مصرف» را دو چندان مینمایاند.
مقاله حاضر به روش توصیفی ـ اسنادی پس از جستجو در منابع اسلامی و استخراج آیات و روایات مربوطه، نظر قرآن در مورد مصرف و اصول حاکم بر آن را بیان و سپس مدیریت آن را در دو حوزه خانواده و اجتماع طرح نموده، بیان میدارد که مدیریت صحیح مصرف از بُعد سلبی به معنای صرفه جویی و کاستن از مصارف غیر ضروری و از بُعد ایجابی، بهینه سازی مصرف است. مهمترین راهکارهای آن در بُعد خانواده، برنامه ریزی، نیازشناسی، رعایت اولویتها و در بُعد اجتماعی، فرهنگ سازی، اولویت بندی، ترویج سیره پیشوایان دین و مدیریت زمان است.
Keywords [Persian]
مدیریت صحیح مصرف در اقتصاد اهمیت ویژهای دارد، هم از این رو که سهم بزرگی از درآمد ملی در «مصرف» هزینه میشود و هم از این جهت که آن بخش از درآمد ملی که مصرف نمیشود، سرانجام پس انداز و سرمایه گذاری خواهد شد. و از آنجا که منابع مصرفی محدود می باشند و روزی منابع انرژی به پایان خواهند رسید، این بُعد اهمیت بسزایی دارد به طوری که در نهایت به مسئلهای به نام «مدیریت مصرف» منجر شده که روز به روز بر اهمیت آن افزوده میشود.
اگر با این تفکر پیش برویم که روزی این منابع و امکانات به اتمام خواهد رسید و باید از آنها به بهترین نحو ممکن بهره جست، میتوانیم کمی به آینده خوش بینانه تر بنگریم. در نتیجه به جا است که بهترین و اقتصادیترین روش بهره برداری از منابع و امکاناتِ ذاتاً محدود برای پاسخ گویی به نیازهای نامحدود بشر، ارزش و اهمیت «ارتقاء مدیریت مصرف» را مطرح میسازد. (قیوم زاده، 1388، ص54).
«مدیریت مصرف» در حقیقت نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است که باعث ارتقاء شاخصهای زندگی، فن آوری در طراحی و ساخت، توزیع مناسب منابع و کاهش هزینهها میشود (برای مطالعه بیشتر ر.ک: کلانتری، 1384؛ دادگر، 1378؛ حسینی، 1379؛ ابراهیمی، 1375؛ گرجی، 1379).
با این توصیف نگارنده بر آن است تا «راههای ارتقاء مدیریت مصرف» در دو حوزه خانواده و جامعه را از دیدگاه قرآن و روایـات به تصویـر بکشـد که قبل از آن، مشخص شدن جایگاه مصرف در نگاه اسلام و اصول حاکم بر آن برای دستیابی به این راهکارها ضروری است.
1. مصرف از دیدگاه قرآن و روایات
مصرف در نگاه دینی وقتی با مقولههایی چون انفاق، پارسایی، عمل صالح، ایثار و ... همراه گردد، میتواند زمینهای برای دست یابی به کمال و قرب الهی باشد. اما در چرخه اقتصادی، پایان خط تولید و عرضه است. در اقتصادِ سرمایه داری هدف نهایی مصرف افزایش مطلوبیت (رضایتمندی از کالا) است (مریدی، 1373، ص 68؛ عزتی، 1388، ص4؛ اخوی، 1380ق، ص 151).
در این دیدگاه سعادت آدمی در به دست آوردن بیشترین لذت است که آن هم منحصر به لذات مادی است (شومیتر، 1375، ج 1، صص175-170) اما از دیدگاه قرآن کریم و روایات، مصرف در خدمت انسان و برای رشد و تعالی معنوی اوست (صدوق، 1368، ص31) لذا برای رسیدن به آن دستوراتی داده شده است.
1-1. پارسایی در مصرف
تصرف در نعمتها باید با پارسایی، دقت و مواظبت در حلال و حرام بودن آنها همراه باشد. یکی از مهمترین مصادیق مصرف خوردن است که خداوند میفرماید: «و کُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ الله حلالاً طَیباً واتَّقوا الله» (مائده:8)؛ و آنچه خداوند روزی شما گردانیده، حلال و پاکیزه را بخورید و از خدا پروا دارید.
طبق نظر مفسرین در این آیه رعایت تقوا مستلزم بهره گیری از نعمتها، رعایت حدود الهی و اعتدال در جمیع امور است (مکارم شیرازی، 1353، ج5، ص62) و نشان میدهد که انسان باید در نوع مصرف (خوردن) دقت و مواظبت بیش از حد داشته باشد و از آن چه خدا نهی کرده پرهیز نماید (ر.ک: طبری، 1406، ج2، ص160).
زیاده خوری نه تنها به سلامتی انسان زیان میرساند بلکه حال روحانی و صفای قلب را از او میگیرد. رسول الله (ص) میفرمایند: «مَن قلَّ صَحَّ بدَنُه و صَفا قَلبُه و مَن کثُرَ طعامُه سَقِمَ بدنُه و قَسا قَلبُه»؛ کسی که خوراکش کم باشد بدنش سالم و دلش باصفاست و آن که پر خورد بدنش بیمار شود و سنگدل گردد (قمی، بی تا، ج1، ص69).
نیز از امام علی (علیه السلام) روایت شده که: «قِلَّةُ الْأَکْلِ مِنَ الْعَفَافِ وَ کَثْرَتُهُ مِنَ الْإِسْرَاف»؛ کم خوری عفاف و پارسایی و پُرخوری اسراف است (نوری، 1408، ج16، ص213؛ ر.ک: رکنی یزدی، 1388، ص10). طبق این دو روایت انسان باید «پارسایی در مصرف» داشته باشد. لازم به ذکر است که پارسایی منحصر به نوع خوردن نمیباشد و در روایات بسیاری توصیه شده که انسان در نکاح، نوع مرکب، نوع لباس، نوع خانه و ... تقوای الهی داشته (ر.ک: بحرانی، 1415ق، ج5، ص530؛ طباطبایی، 1397ق، ج8، ص93؛ سبحانی یامچی، 1388ش، صص38-32؛ صدوق، 1403ب، ص235، بیهقی، 1410ق، ج7، ص391).
1-2. عمل صالح نتیجه مصرف درست
قرآن کریم این نکته را یادآور میشود که مصرفِ درست، انجام کارهای شایسته را به دنبال دارد: «یا اَیها الرُّسُل کُلُوا مِنَ الطَّیباتِ وَ اعمَلُوا صالِحاً» (مؤمنون:51)؛ ای پیامبران از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید. مراد از «اَکل» در این جا ارتزاق و تصرف بوده و اعم از خوردن و غیر آن میباشد (طباطبایی، 1397، ج15، ص35). از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) روایت شده: «اجْعَلُوا لِأَنْفُسِکُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْیَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِی مِنَ الْحَلَالِ وَ مَا لَا یَثْلِمُ الْمُرُوَّةَ وَ مَا لَا سَرَفَ فِیهِ وَ اسْتَعِینُوا بِذَلِکَ عَلَى أُمُورِ الدِّینِ فَإِنَّهُ رُوِیَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَرَکَ دُنْیَاهُ لِدِینِهِ أَوْ تَرَکَ دِینَهُ لِدُنْیَاه»؛ برای خودتان بهرهای از نعمتهای دنیا قرار دهید، بدین گونه که آنچه حلال باشد و خلاف مروت و اسراف هم نباشد، استفاده کنید، تا به واسطه این کار [رعایت حلال، انصاف، عدم اسراف] بر انجام دادن وظایف دینی موفق شوید، زیرا از ما نیست کسی که دنیایش را برای دینش ترک کند، یا دینـش را برای دنیا از دست دهد (حرانی، 1404، ص410).
1-3. شُکر، شرط مصرف
شکر به مفهوم گستردهاش، به کارگیری نعمتها در مسیر هدف آفرینش آنهاست: «فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ» (نحل: 114)؛ پس از آنچه خدا روزیتان کرده است حلال و پاکیزه بخورید و شکر نعمت خدا را به جا آورید.
علامه طباطبایی ذیل این آیه میفرمایند: «کلوا» در آیه شریفه، امری مقدمی برای جمله «والشکروا نعمه الله» است و یادآوری نعمت، اشاره به سبب حکم میباشد، زیرا نعمت بودن، سبب لزوم شکر است» (طباطبایی، 1397ق، ج13، ص390).
رسول خدا (ص) در ضمن حدیثی از خداوند میخواهند تا در نان برکت دهد زیرا نتیجه آن باعث خواندن نماز، گرفتن روزه و ادای فرایض میشود[1] (کلینی، 1401، ج6، ص286؛ برقی، 1371، ج2، ص286).
این نگاه اسلام به «مصرف» باعث شکل گیری انگیزه مثبت در نظر مصرف کننده مسلمان میشود، به گونهای که هر نوع کالایی را مصرف نکرده و استـفاده را به قصد رضایت الهی انجام میدهد. رسول خدا میفرمایند: «باید تو را در هر چیز حتی در خواب و خوراک نیتی باشد» (حر عاملی، 1403، ج1، ص34).
اسلام در مقابل اهداف مثبت، انگیزههای منفی را منع نموده و برای مصرف محدودیتهایی قائل است، از جمله:
الف) ممنوعیت مطلق مصرف برخی کالاها: به این معنی که خداوند مصرف برخی کالاها را برای همه افراد و در همه زمانها و مکانها حرام نموده، مگر در حالت اضطرار.[2] از دیگر سو خداوند ملاکهای اباحه و تحریم را خبیث بودن (اعراف: 157)، پلید بودن (انعام:145)، ایجاد دشمنی، کینه توزی و غفلت (مائده:90 و91) معرفی مینماید. (ر.ک: رجایی، 1382، صص334-330).
ب) مصرف اموال دیگران بدون رضایت آنها: قرآن کریم با طرح عنوان کلی «اکل مال بالباطل»[3] و نهی از آن، هرگونه مصرف و تصرفی را که از راههای غیر مشروع همچون: تقلب، اختلاس، ربا، قمار و... باشد، ممنوع ساخته است. ناگفته پیداست که «اکل» در این جا مطلق تصرف است، خواه به صورت خوردن باشد یا پوشیدن، سکونت و امثال آن (قیوم زاده، 1388ش، ص59).
ج) ممنوعیت پارهای کالاها در شرایط زمانی و مکانی خاص: در برخی موارد ممنوعیت تصرف، خاص زمان یا مکان ویژهای است که به صورت موقتی میباشد مثل خوردن و آشامیدن در حال روزه (بقره: 176) و صید برخی حیوانات صحرایی (مائده: 96).
2. معیارهای حاکم بر مصرف از دیدگاه قرآن و روایات
مسئله دومی که در بحث «مدیریت مصرف» از دیدگاه قرآن و روایات با آن روبرو هستیم این است که از دیدگاه اسلام چه ویژگیها و معیارهایی بر مصرف حاکم است. آگاهی از این خصوصیات ما را در دستیابی به شیوه صحیح مدیریتی از دیدگاه اسلام و راهکارهای ارتقاء آن رهنمون میسازد زیرا از دیدگاه ارزشی اسلام چگونگی و مقدار مصرف بر اساس معیارها و ویژگیهایی مشخص میشود که مهمترین آنها به شرح ذیل است.
2-1. نیاز
نیاز یکی از انگیزههای مهم و مؤثر در تخصیص درآمد و از انگیزههای مصرف است. در جهان بینی اسلامی، هدف نهایی انسان دست یابی به مقام قرب الهی از راه عبودیت است و بی گمان تأمین معاش و امکانات مادی برای پیمودن این مسیر ضرورت دارد (میرمعزی، 1378، صص96-94). از دیدگاه دینی میتوان گفت: مصرف با هدف تأمین نیازمندیهای مادی، ضرورتی ارزشمند است. لذا میتوان نیاز را در سه قسمِ؛ ضرورت، کفاف، رفاه تصور نمود: (ر. ک: حسینی، 1379، ص24).
قرآن گرچه بر تأمین نیازهای رفاهی انسانها تأکید کرده (اعراف:10) و در روایات هم به این مسئله اشاره شده است؛ مثل روایت امام صادق (علیه السلام) که میفرمایند: «مِنْ سَعَادَةِ الْمُسْلِمِ سَعَةُ الْمَسْکَنِ وَ الْجَارُ الصَّالِحُ وَ الْمَرْکَبُ الْهَنِیء»؛ از خوشبختی مسلمان: وسعت منزل، همسایه خوب و مرکب راهوار است (کلینی، 1401، ج6، ص526؛ ج3، ص60) اما آنچه که اسلام بر آن تأکید بیشتـری داشته، میانه روی در معیشـت و اکتفا به قدر کفاف است. رسـول خدا (ص) میفرمایند: «اذا کان عندک ما یکفیک فلا تطلب ما یطغیک»؛ اگر چیزی به قدر کفاف در دسترس داری در جستجوی آن چه تو را به طغیان وامی دارد نباش (مجلسی، 1403، ج73، ص167).[4]
اسلام در کنار تأکید بر رفع نیازهای حقیقی، نیازهای کاذب را نفی نموده است و این از تمایزات اساسی میان مکتب اقتصادی اسلام با سرمایه داری است. از دیدگاه اسلام مصارف بیهوده و کاذب ضد ارزش محسوب شده و سدّ راهی برای تعالی است.
بارزترین مصادیق نیازهای غیر واقعی عبارت است از:
2-1-1. نیازهای ناشی از خواستههای نفس
از آثار پیروی نفس آن است که برای تحریک آدمی به سوی امیال و هوسهای خود با تضعیف نیروی عقل نیازها را در پندار وی میافزایند که در واقع نیاز نیست بلکه خاستگاه آن شهوت و نفس است (آمدی، 1366، ص64؛ حرانی، 1404، ص37).
2-1-2. نیازهای ناشی از تبلیغات
یکی از مسائلی که در بحث مدیریت مصرف در سطح خانواده و اجتماع- از دیدگاه اسلام- باید به آن توجه نمود نیاز ناشی از تبلیغات است. زیرا اگرچه تبلیغات بازرگانی اصلی مهم در پیشرفت اقتصادی است اما امروزه از فلسفه وجودی خود فاصله گرفته و به «ایجاد احساس نیاز» تبدیل شده و «تجارت تبلیغات» جای «تبلیغات تجاری» را گرفته است، در آموزهای دینی به موارد بسیاری بر میخوریم که برای مبارزه با تبلیغات دروغین دستوراتی داده از جمله:
الف) تأکید بر راستگویی: «تاجر راستگو با سفیران گرامی [فرشتگان والا مقام] همراه است» (حر عاملی، 1403، ج12، ص385).
ب) اشاره به کاستی کالا توسط فروشنده: امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: هر کس خرید و فروش میکند باید پنج خصلت را حفظ نماید: یکی از آنها پرهیز از پنهان کردن عیب کالاست و در روایت دیگری این کار ـ پنهان کردن عیب ـ نوعی غش [فریب] شمرده شده است (آمدی، 1366، ج2، ص47).
ج) نهی از تبانی برای تبلیغات فریبنده: در روایات از آن به «نَجـش» یاد شـده که به کار کسی گفته میشود که قصد خرید کالایی را ندارد اما از آن تعریف میکند (زبیدی، 1392، ج17، صص406-102). این کار حرام و چنین فردی نفرین شده است (ر.ک: کلینی، 1401، ج5، ص559؛ نجفی، 1367، ج22، ص476).
د) نفی جلوههای کاذب تبلیغاتی: ایجاد جلوههای کاذب در محل فروش کالا و... جایز نیست. امام موسی کاظم (علیه السلام) خطاب به شخصی که در سایه مشغول فروختن جامه نازک بود، فرمود: فروختن در سایه غش است و غش قطعاً جایز نیست (ر.ک: کلینی، 1401، ج5، ص160).
2-2. اصل تقدیر معیشت
تدبیر امور اقتصادی و انضباط مالی از اصول مهم اسلامی است که به عنوان «تقدیر معیشت» مطرح میگردد. تقدیر معیشت در واقع برنامه ریزی صحیح و واقع بینانه و ساماندهی مسائل اقتصادی در جهت استفاده از امکانات مالی برای تأمین نیازها و رسیدن رفاه نسبی است، که نبود تدابیر لازم در تخصیص درآمد و مصرف، اتلاف سرمایههای مادی و هدر رفتن نیروهای انسانی را باعث میشود، در روایات «تدبیر معیشت» به عنوان نیمی از ابزار تأمین زندگی، یاد شده است.
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «التَّقْدِیرُ نِصْفُ الْمَعِیشَة»؛ تقدیر و اندازه گیری نیمی از زندگی است (حرّانی، 1404، ص105). در حدیث دیگری امام باقر (ع) میفرمایند: «الْکَمَالُ کُلُّ الْکَمَالِ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النَّائِبَةِ وَ تَقْدِیرُ الْمَعِیشَةِ»؛ همه کمال انسان در سه چیز است، خوب فهمیدن دین، صبر نمودن بر مصیبت و تقدیر معیشت (حر عاملی، 1403ق، ج17، ص65؛ صدوق، 1403ق-الف، ج1، ص124).
2-3. اعتدال
از معیارها و ارزشهای مهم اسلامی در تمام ابعاد زندگی و از جمله، «مصرف» رعایت اعتدال است. در آموزههای دینی از اصل اعتدال با تعابیری چون «قصد» (الامام الرضا، 1406، ص254)، «اقتصاد» (متقی هندی، 1409، ج30، ص53)، «قوام» (فرقان:67) و «وسط» (کلینی، 1401، ج6، ص540) یاد شده است.
قرآن کریم در بیانی استوار، بر رعایت میانه روی در هزینههای زندگی و پرهیز از زیاده روی و سخت گیری تأکید فرموده است: «وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواما» (فرقان:67)؛ و کسانی که هر گاه انفاق کنند، نه اسراف مینمایند و نه سخت گیری بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند.
اهمیت اعتدال تا آنجاست که حتی انفاق نیز باید در حد میانه و به دور از افراط و تفریط انجام گیرد. «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» (اسراء:29)؛ و دستت را به گردنت زنجیر مکن [بخل منما] و بسیار [هم] گشاده دستی مکن تا ملامت شوی و حسرت زده بر جای مانی. امام حسن عسکری (ع) میفرمایند: «إِنَّ لِلسَّخَاءِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَیْهِ فَهُوَ سَرَفٌ وَ لِلْحَزْمِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَیْهِ فَهُوَ جُبْنٌ وَ لِلِاقْتِصَادِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَیْهِ فَهُوَ بُخْل»؛ سخاوت اندازهای دارد که فراتر از آن، اسراف است و میانه روی حدی دارد که پاین تر از آن، خساست است (مجلسی، 1403، ج66، ص407).
لازم به ذکر است، این روایات بیانگر روند کلی زندگی هستند که باید در مسیر اعتدال باشد، اما گاهی شرایط ایجاب میکند که انسان هرچند خود نیاز دارد اما ایثار نماید، که پرداختن به آن مجالی دیگر میطلبد.
2-4. الگوناپذیری از بیگانگان
مصرف نکردن همانند بیگانگان از اصول دیگر تأکید شده در آموزههای دینی است زیرا آثار زیانبار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای خانواده و جامعه اسلامی دارد (ر.ک: بقائی و قهرمانی فرد، 1388، ص55؛ رازقی، 1374، ص76). توجه به این مطلب نکته مهمی در «مدیریت مصرف اسلامی» است.
امام باقر (ع) میفرمایند: «أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ أَنْ قُلْ لِقَوْمِکَ لَا یَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا یَطْعَمُوا طَعَامَ أَعْدَائِی وَ لَا یُشَاکِلُوا بِمَشَاکِلِ أَعْدَائِی فَیَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی»؛ خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود که به قومت بگو: لباس دشمنان مرا نپوشند و غذای آنان را نخورند و به شکل آنان ظاهر نشوند که در این صورت، بسان آنان دشمن من خواهند بود (طوسی، 1365، ص172).
شایان توجه است که تمام الگو پذیری ها ناپسند نمیباشد، بلکه مراد ما در این جا مواردی است که به ترویج فرهنگ مصرف گرایی می انجامد و یا مصرف مسلمانان باعث تقویت دشمنان دین میشود.
2-5. انفاق مازاد درآمد
یکی از ارزشها و اصول حاکم بر مصرف «انفاق» است، رعایت حد میانه و پرهیز از زیاده روی در مصرف «مدیریت صحیح» در کنار روحیه قناعت و ساده زیستی، صرفه جویی در مصرف را به دنبال دارد. در بینش اسلامی علاوه بر اینکه انفاقِ مازادِ درآمد نوعی مشارکت اجتماعی است، هزینه کردن آن در کارهای خیر و به ویژه کمک به محرومان، در قالب اصل «نیاز» هم قابل بررسی است زیرا نیازهای انسان، گاه فعلی و دنیوی و گاه در آینده و اخروی است.
انفاق - در عین حال که گونهای از مصرف است- توزیع مجدد امکانات به نفع محرومان نیز میباشد. انفاق مالی، جایگاه ممتازی در مکتب اقتصادی و اخلاقی اسلام دارد؛ به طوری که در قرآن کریم، بیش از 190 آیه (حدود 3% کل آیات) به این موضوع اختصاص یافته است. در این آیات و نیز روایات مربوط، با شیوههای گوناگونی به اهمیت و ترغیب توانگران به این امر، اشاره شده است؛ از جمله اینکه انفاق از ارکان و نشانههای راستی ایمان دانسته شده (انفال: 4 و 3، حجرات: 15)، هم ردیف نماز (بقره:3)، جهاد با جان (بقره:193 و 195، توبه: 41) و نشانه متقین (آل عمران:4 و 133) معرفی شده است.
3. راهکارهای ارتقاء مدیریت مصرف در خانواده
اگر قصد داریم با یک برنامه ریزی هدفمند و منظم حرکت کنیم و از تحریمها کمتر آسیب ببینیم باید به مدیریت مصرف در خانواده توجه ویژه داشته باشیم. در خانوادهای که اسلام ترسیم میکند زن به عنوان همسر، مادر و مدیر برنامه ریزی معرفی شده که نقش اصلی در تنظیم خرید و چگونگی مصرف و در نتیجه پویایی اقتصاد را دارد. (ر.ک: سجادی، 1380، ص 74؛ فضل الله، 1380، ص54؛ ادیب، 1388، ص72).
بی تردید نقش مردان در این قضیه بسیار پر رنگ است اما جایگاه زن در «مدیریت مصرف خانواده» هم باید مورد توجه خاص قرار گیرد، زیرا زنان با آگاهی از نحوه مصرف و بهینه سازی آن قادرند هزینههای یک جامعه را کنترل نمایند و باعث ارتقاء سطح مدیریت و بهره وری ملی شوند (ر.ک: برادران رضایی، 1385). بر اساس بررسیهای بانک جهانی نقش زنان در توسعه بسیار اهمیت دارد (بانک جهانی، 2001م) تقویت این بخش از جامعه نیازمند بازنگری نقش و مشارکت زنان در سایه ارزشهای حقیقی اسلام است.
رسول الله (ص) میفرمایند: «فَالْمَرْأَةُ رَاعِیَةٌ عَلَى أَهْلِ بَیْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِیَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُم»؛ زن نگهبان اهل خانه و شوهر خویش بوده و در این باره مسئول است(بخاری، 1407، ج4، ص313) و نیز ایشان، زنِ شایسته را باعث یاری انسان در امر دنیا و آخرت میدانند (مجلسی، 1403، ج100، ص238). این دو حدیث میرساند که اسلام چه جایگاه خاصی برای زنان در امر تدبیر امورِ خانواده و از جمله مدیریت مصرف، قائل است.
3-1. برنامه ریزی (تقدیر معیشت)
اولین رهنمود اسلام در «مدیریت مصرف»، و بسیاری مسائل دیگر برنامه ریزی است، درست هزینه کردن و ایجاد تعادل میان دخل و خرج زندگی از جمله مواردی است که اسلام بر آن تأکید نموده و قرآن در این باره میفرماید: «لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّه» (طلاق:7)؛ بر توانگر است که از دارایی خود هزینه کند و هر که روزیاش بر او تنگ شده باشد، از آنچه خداوند به او داده است، خرج کند.
برخی از آیه این طور برداشت نمودهاند که: «این سخن نشان میدهد که هر کس به فراخور درآمد خود، برای زندگی خویش برنامه ریزی کند» (محمدی ری شهری، 1388، ص 16). این اقدام یکی از مصادیق بارز تدبیر امور معیشتی است لذا اگر فقیری بیش از درآمد خود خرج کند مصداق اسراف و حرام است (کلینی، 1401، ج4، ص54). برنامه ریزی در روایات با تعابیر «تدبیر» و «تقدیر» بیان شده که پیشتر گذشت.
3-2. نیازشناسی
دومین رهنمود را که میتوان در «مدیریت مصرف»، از دیدگاه اسلام بیان کرد شناخت نیازهای خانواده و رفع آنها - در حد اعتدال - است. نیازها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) نیاز به امکانات اولیه یعنی چیزهایی که ادامه زندگی بدون آنها امکان پذیر نیست (نیازهای ضروری).
ب) نیاز به امکاناتی که برای اداره یک زندگی متوسط کافی است (نیازهای در حد کفاف).
ج) نیاز به امکاناتی که افزون بر یک زندگی متوسط رفاه و آسایش انسان را در حد معقول و منطقی تأمین کند (نیازهای رفاهی)، (ر.ک: حسینی، 1379، ص24).
نکته مهم این است که، هرچند آن چه در روایات مورد تأکید قرار گرفته، تأمین نیازها در حد «کفاف» است، اما برخورداری از رفاه نسبی نیز با میانه روی منافاتی ندارد. لذا امام صادق (علیه السلام) داشتنِ چندین لباس را اسراف ندانسته بلکه اسراف را ضایع کردن لباس بیرونی در غیر جای خود میدانند. (طبرسی، 1414، ج1، ص221؛ کلینی، 1401، ج6، ص441).
بنابراین آنچه در اسلام اسراف و غیر مجاز شمرده شده، مصرف بیش از حد رفاه نسبی است که آگاهی از این موضوع نقش بسزایی در «مدیریت مصرف خانواده» دارد.
3-3. رعایت اولویتها
یکی از راهکارهای بسیار مهم در «مدیریت مصرف خانواده» در نظر گرفتن اولویتها است. بی توجهی به این امر، نه تنها هدر دادن سرمایه، و گونهای اسراف کاری است بلکه مشکلات گوناگونی در پی خواهد داشت. امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «مَنِ اشْتَغَلَ بِغَیْرِ الْمُهِمِّ ضَیَّعَ الْأَهَم»؛ هر کس به چیزی که مهم نیست بپردازد، آنچه را که اهمیت بیشتری دارد، از دست میدهد. بنابراین، در تأمین توجه به دو نکته ضروری است:
1- در نظر گرفتن اولویت، در شخص مصرف کننده؛ چنان که در روایتی از پیامبر (ص) آمده است: «اذا کان أحدکم فقیراً فلیبدأ بنفسه، فإن کان فضلاً فعلی عیاله، فإن کان فضلاً فعلی قرابته أو علی ذی رحمه، فإن کانَ فضلاً فهاهنا و هاهنا»؛ هر یک از شما که فقیر است، نخست به خود بپردازد. اگر مالی افزون آمد، به خانوادهاش بدهد، اگر بیش ماند، به خویشاوندان یا بستگانش بپردازد، و اگر باز هم ماند، این سو و آن سو هزینه کند (محمدی ری شهری، 1377، ج8، ص129).
بر طبق این روایت انسان، در درجه اول باید نیازهای خود را تأمین کند، سپس نزدیکان و پس از آن، دیگران. اما گاه، ضرورت ایجاب میکند که نیاز دیگران را مقدم دارد که این اخلاق پسندیده «ایثار» نامیده میشود.
2- در نظر گرفتن اولویت در نیاز مصرف کننده؛ تأمین نیازهای ضروری بر نیازهای غیر ضروری، باید مقدم گردد. معیار اصلی در تشخیص میانه روی در مصرف، بلکه مهمترین اصل در «مدیریت مصرف»، بجا مصرف کردن، و نابجا مصرف نکردن است. این معیار در روایتی از پیامبر (ص) بدین گونه بیان شده است: «مَنْ أَعْطَى فِی غَیْرِ حَقٍّ فَقَدْ أَسْرَفَ وَ مَنْ مَنَعَ مِنْ حَقٍّ فَقَدْ قَتَّر»؛ هر که به ناحق (بی جا)، بخشش کند، اسراف کرده است و هر که به حق (بجا) خرج نکند، سخت گیری و خِسّت ورزیده است (نسائی، 1407، ج7، ص304؛ مسلم، 1412ق، ج2، ص693).
بر پایه این معیار عقلی و شرعی، همه بایدها و نبایدها در عرصه «مدیریت صحیح مصرف» و ارتقاء آن در سطح خانواده و حتی جامعه روشن میشود. تردیدی نیست که تأمین همه مراتب نیازهای انسان از درآمد مشروع، خود از مصادیق روشن مصرف درست و به موقع محسوب میگردد البته مشروط به آنکه وارد حیطه اسراف و تبذیر نگردد.
3-4. پس انداز کردن
پس انداز کردن باعث میشود که انسان در تنگای اقتصادی آرامش روانی داشته باشد. اگرچه شاید نتوان به صراحت پس انداز مادی را در احادیث یافت اما میتوان به طور ضمنی مطالبی را در این باره پیدا نمود. زیرا آدمی هرگاه وسایل زندگیاش به قدر نیاز فراهم باشد، روانش به آرامش میرسد؛ «إِنَّ النَّفْسَ إِذَا أَحْرَزَتْ قُوتَهَا اسْتَقَرَّت» و یکی از مصادیق آن میتواند پس انداز باشد. (کلینی، 1401، ج5، ص89؛ صدوق، 1413، ج3، ص166).
امام صادق (علیه السلام) در پاسخ به برخی دگراندیشان به پس انداز حضرت سلیمان (علیه السلام) برای مخارج سالیانه خود به عنوان یک زهد اشاره میکنند (کلینی، 1401، ج5، ص68). در قرآن هم نمونههایی به چشم میخورد که بارزترین آنها جریان ذخیره گندم توسط حضرت یوسف (علیه السلام) است. البته باید توجه داشت که مقصود از پس انداز، ذخیره سازی غذای مورد احتیاج مردم نیست، زیرا این کار «احتکار» نام دارد و بسیار مذمت شده است.[5]
رسول الله (ص) میفرمایند: «بئس العبد المحتکر ان ارخص الله تعالی الاسعار حزن و ان اغلاها الله فرح»؛ چه بد بندهای است محتکر، اگر خدا قیمتها را ارزان کند غمگین میشود و اگر گران کند خوشحال میگردد (طبرانی، 1404ق، ج20، ص95) و در حدیث دیگری احتکار در مکه را کفر دانستهاند: «احْتِکَارُ الطَّعَامِ فی الحَرَمِ إِلْحَادٌ فِیه» (طبرانی 1415، ج2، ص133) و در جایی دیگر محتکر را ملعون میدانند: «... والمحتکر ینظر اللعنه» (ابن ماجه، 1395، ج2، ص728) لذا باید توجه کرد که هدف از «پس انداز» توجه به حال خانواده یا مردم است و هدف در احتکار سودجویی است.
3-5. سرمایه گذاری در تولید و تجارت
نکته بسیار مهم و قابل توجه این است که، توصیه روایات به تخصیص بخشی از درآمد به پس انداز، این نیست که پول به صورت نقدی پس انداز شود بلکه منظور، مصرف آن در سرمایه گذاری جهت تولید و بالا بردن سطح بازدهی جامعه است[6] و درست به همین خاطر ساماندهی ثروت (مدیریت درآمد) بخشی از ایمان شمرده شده است: «إِصْلَاحُ الْمَالِ مِنَ الْإِیمَان»؛ نگهداری نیکو از مال نشانه ایمان است (کلینی، 1401، ج5، ص87؛ صدوق، 1413، ج3، ص166).
3-6. ترویج ساده زیستی و قناعت
یکی از مهمترین مصادیق «مدیریت صحیح مصرف» ترویج ساده زیستی و برنامه ریزی برای ارتقاء فرهنگ آن در خانواده است. مدیریت صحیح مصرف بدون قناعت و ساده زیستی و دوری از تجمل گرایی امکان پذیر نیست. در این باره سفارش امام صادق (علیه السلام) این گونه است: «انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَقْنَعُ لَکَ بِمَا قُسِمَ لَک»؛ انسان باید به تهی دستتر از خود نگاه کند. به ناتوانتر از خودت بنگر و به توانگرتر از خویش منگر؛ زیرا این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده، قانعتر میسازد (کلینی، 1401، ج8، ص244؛ صدوق، 1408، ص559؛ حرانی، 1404، ص360).
رعایت این رهنمود، نقش مهمی در پیشگیری از چشم و همچشمی و افراط در تجمل گرایی دارد. و از دیدگاه امام علی (علیه السلام) زندگی پاک و حیات طیبه بشری، حیاتی است که روح قناعت در آن دمیده باشد (نهج البلاغه، حکمت 221).
و مقصود از «حیات طیبه» در آیه 97 سوره نحل هم قناعت است (ر.ک: ثعالبی، 1416، ج2، ص332؛ شوکانی؛ بی تا، ج3، ص224؛ طبری، 1406ق، ج14، ص172).
لازم به ذکر است درباره موضوع ساده زیستی و دوری از تفریط در مصرف، سطح زندگی عموم مردم، هم باید در نظر گرفته شود. امام رضا (علیه السلام) میفرمایند: «إِنَّ أَهْلَ الضَّعْفِ مِنْ مَوَالِیَّ یُحِبُّونَ أَنْ أَجْلِسَ عَلَى اللُّبُودِ وَ أُلْبِسَ الْخَشِنَ وَ لَیْسَ یَتَحَمَّلُ الزَّمَانُ ذَلِکَ»؛ دوستان سست عقیدهام، دوست دارند که من بر پلاس بنشینم و جامه زمخت بپوشم؛ اما این روزگار، گنجایش چنین کاری ندارد (طبرسی، 1360، ج1، ص220؛ محمدی ری شهری، 1388، ص20).
همچنین، هنگامی که سفیان ثوری، امام صادق (علیه السلام) را دید که لباس زیبایی بر تن دارد، به ایشان ایراد گرفت که پدرانش از این گونه لباسها استفاده نمیکردهاند، امام فرمود: «إِنَّ آبَائِی عَلَیْهِمُ السَّلَامُ کَانُوا فِی زَمَانٍ مُقْفِرٍ مُقْتِرٍ، وَ هَذَا زَمَانٌ قَدْ أَرْخَتِ الدُّنْیَا عَزَالِیَهَا، فَأَحَقُّ أَهْلِهَا بِهَا أَبْرَارُهُم»؛ همانا پدران من در روزگار فقر و تنگدستی زندگی میکردند، حال آن که امروز، زمانه گشایش و فراخی است؛ پس شایستهترین کسان برای بهره مندی از این گشایش، نیکان این زمانهاند (مجلسی، 1403، ج47، ص354).
لازم به ذکر است این روایت در منابع اهل سنت با اضافهای نقل شده که قابل تأمل است: «... دست آن کس بگرفت و در آستین کشید؛، پلاسی پوشیده بود به غایت خشن و گفت: ای ثوری لباس ما برای خدا این است و این لباس گرانبها برای شماست، این لباس برای خدا مخفی نیست اما نمیتوانیم برای شما ظاهرش کنیم» (عطار نیشابوری، 1384، ص12؛ ابن جوزی، بی تا، ج2، ص452؛ ابن جوزی، 1402، ج8، ص111؛ ابونعیم اصفهانی، 1407، ج2، ص103).
بنابراین، همسویی با سطح زندگی عمومی مردم نه تنها نکوهیده نیست، بلکه مطلوب و پسندیده است. همان گونه که در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «خَیْرُ لِبَاسِ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِه»؛ بهترین جامه برای هر روزگار، جامه مردم همان زمان است (کلینی، 1401، ج1، ص411 و ج6، ص444).
4. راهکارهای ارتقاء مدیریت مصرف در جامعه
در جامعهای که هیچ مدیریتی بر مصرف آن نیست، منابع و ذخایر ملی سریعتر به پایان رسیده، هدف و انگیزهای در مصرف مشاهده نمیشود، لذا بایسته است با به کار بردن امکانات، مطابق با نیازهای واقعی جامعه و اصلاح روند تولید و عرضه و تغییر نوع مصرف، بازنگری در زمان و مکان و زمینه بهینه نمودن مصرف را فراهم نمود که برای نیل به این هدف راهکارهایی بیان میشود.
4-1. فرهنگ سازی و آموزش
نخستین گام در راه تعالی «مدیریت مصرف در جامعه» فراهم نمودن زیرساختهای فکری و زمینه سازی فرهنگی میباشد، که این خود نیازمند آموزش است. ابتدا باید افراد به این باور برسند که درست مصرف نمودن و زندگی کردن بر اساس الگوی مطلوب و حساب شده یک ارزش است نه عقب افتادگی. ریخت و پاش، اسراف و تبذیر در هر بُعدی از ابعاد و زندگی انسان یک ضد ارزش و خلاف تعالیم دینی است.
آموزههای اسلام چه در بخش اقتصاد و چه در عرصه اخلاق، به این موضوع توجه ویژهای کرده است و اصول، معیارها و محدودیتهایی را برای مصرف، مشخص نموده که مبتنی بر جهان بینی توحیدی و در راستای نیل به هدف نهایی انسان و تکامل وی سامان یافته است تبیین این اصول و توصیهها، این فرهنگ را نهادینه میکند که جامعه به افرادی که توجه به مصرف صحیح و معیارهای درست آن دارند به دیده احترام بنگرد و زمینه ساز فراهم شدن محیطی برای تشویق همگان در این جهت باشد.
شکی نیست که رسیدن به این هدف نیازمند آموزش بوده که خود به دو شکل قابل اجراست:
الف) آموزش مستقیم: منظور این است که ابتدا نهادهای آموزشی اصول و معیارهای لازم را تدوین و نسبت به آموزش افراد اقدام نمایند. لازم است در این راستا هم از آموزههای دینی- که بسیار غنی و پرمایه هستند- کمک گرفته شود. و هم به اصول علمی در مدیریت دخل و خرج و الگوی مصرف توجه، آنها را تبیین و در دروس آموزشی از ابتدا گنجانده شود. (ر.ک: مخبر دزفولی، 1388، ص94).
ب) آموزش غیر مستقیم: شکل گیری یک فرهنگ و بستر سازی آن بیش از آنکه در جامعه و با آموزش مستقیم صورت پذیرد در خانواده و مدرسه تحت تأثیر آموزشهای غیر مستقیم است.
باید به این مهم توجه کرد که رفتارهای فردی و جمعی به شکلی انجام گیرد که مصرف صحیح را آموزش دهد، نه مصرف زدگی و بی توجهی به سرمایهها و ذخائر مادی و معنوی. به عنوان مثال: مادران باید به فرزندان خود بیاموزند ـ با رفتار خود ـ از منابعی که در اختیار دارند به طور صحیح استفاده کنند، چه آنکه رفتارهای صحیح تأثیر عمیقتری در اعمال فرزندان ایجاد میکند.
با اصلاح رفتار مسرفانه خود، نسلی پرورش دهیم که مصرف صحیح را نه تنها هدف، بلکه وظیفه خود بداند و این نکته مهمی را میرساند که از دیدگاه اسلام «مدیریت مصرف» باید از نیت شروع شده تا به افکار، رفتار، سجیه اخلاقی و عادت بیانجامد. (برای مطالعه بیشتر ر.ک: ادیب، 1388، صص82-72).
لازم به ذکر است نقش رسانههای جمعی و صدا و سیما، رفتار مسئولان، سلامت برنامههای تعلیمی و... نقش بسزایی در ایجاد آموزش مستقیم و غیر مستقیم دارند که پرداختن به آنها از حوصله بحث خارج است.
4-2. اولویتبندی
باید سیاستها و اهداف به درستی مشخص و بر اساس آنها گام برداشته شود تا نتایج مطلوب حاصل گردد. از جمله این سیاستها و هدف گذاریها، اولویت بندی در زمینه مصرف است و بدون آن موفقیتها چشم گیر نبوده و تک بُعدی و نسبی خواهد بود. ابتدا باید بر روی فرهنگ سازی و زیر ساخت فکری این نظریه متمرکز شد و همان گونه که در «مدیریت مصرف خانواده» رعایت اولویتها بیان گردید، باید یک تفکر درست در راستای مصرف صحیح ایجاد نمود تا الگوی صحیح مصرف یک مطالبه اجتماعی عمومی قلمداد گردد و اینگونه نباشد که هر کس در زمینه اصلاح مصرف حرکت و رفتاری میکند، استثناء و انگشت نما شود. (ر.ک: قیوم زاده، 1388، ص 56).
4-3. ترویج سیره پیشوایان دین در مصرف
یکی از موارد مهمی که در فرهنگ سازی صحیح مصرف و مدیریت آن از دیدگاه اسلام جایگاه ویژهای دارد آگاهی مردم از سیره عملی پیشوایان دین است، گرچه این موضوع در قالب آموزش قابل تبیین است اما به لحاظ اهمیت بسزای آن به عنوان راهکاری جداگانه بیان میشود.
در سیره پیشوایان دین بایدها و نبایدهای مصرف را میتوان تحت عنوانهای ذیل دانست:
4-3-1. رعایت وظیفه پیشوایی
وظیفه الهی همه پیشوایان عدل، این است که در مصرف، همانند تهی دستترین مردم زندگی کنند تا اسوه و الگویی برای همه مردم باشند و نگذارند مشکلات اقتصادی، فشار روانی دو چندانی بر بینوایان وارد نسازد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ»؛ خداوند، بر پیشوایان عادل، واجب کرده است که خود را با مردم تهی دست، همسان سازند تا مبادا ناداری تهی دست، او را برافروخته سازد (کلینی، 1401، ج1، ص410).
از این رو، انبیا و امامان، در شرایطی که فقر، از جامعه ریشه کن نشده بود، نهایت قناعت و ساده زیستـی را در زنـدگی خود رعایـت میکردند؛ اما در عین حال، دیگران را به میانه روی توصیه مینمودند و اجازه نمیدادند که آنها، خود را از لذتهای مشروع زندگی، محروم کنند. شخصی که میخواهد مدیریت مصرف جامعهای را بر عهده داشته باشد خود باید الگوی کاملی در این جهت باشد.
4-3-2. زمانه شناسی و شرایط سنجی
پیشوایان دین همواره مقتضیات زمان خود را در مقدار مصرف و چگونگی آن رعایت میکردند. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام بهترین لباس در هر زمان را لباس مردم همان زمان میدانسته و از پوشیدن لباسهایی که باعث انگشت نما شدن میشد، امتناع میکردند (کلینی، 1401، ج1، ص411 و ج6، ص444). آن امام همام شرایط اقتصادی جامعه را نیز در نوع لباس پوشیدن رعایت مینمودند (ر.ک: شافعی، 1402، ص82).
4-3-3. رعایت خانواده
اهل بیت (علیهم السلام) در کنار قناعت و ساده زیستی همیشه رعایت حال خانواده را نموده، آنها را در تنگنا قرار نمیدادند. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که رسول الله (ص) امکانات مورد نیاز خانواده خود را به خوبی تأمین میکرد و درباره فلسفه آن میفرمود: «نفس اگر از روزیاش آگاه باشد، به آن رضایت میدهد و گوشت، با روزی میروید» (کلینی، 1401، ج6، ص443). این بدان معنی است که اگر امکانات مورد نیاز انسان تأمین نباشد، از نظر روحی و جسمی با مشکل مواجه میشود.
4-3-4. آراستگی همراه ساده زیستی
پیشوایان دینی در عین ساده زیستی بسیار آراسته بودند. آنها از نظر رنگ لباس، پاکیزگی و معطر بوده و برای مخاطبان، جذابیت خاص داشتند. امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «عطر زدن از سنتهای پیامبران است» (کلینی، 1401، ج6، ص510) و یا فرمودند: «پیامبر خدا (ص) برای عطر، بیشتر از غذا خرج میکردند» (کلینی، 1401، ج6، ص512). از رسول خدا (ص) روایت شده که ایشان نه تنها برای خانواده خود، بلکه برای دیدار با یارانش نیز خویشتن را میآراستند (طبرسی، 1414، ج1، ص84) و مالی را که صرف خرید عطر میشود، اسراف نمیدانستند (کلینی، 1401، ج6، ص512).
در سیره پیشوایان دین موارد بسیاری به چشم میخورد که ترویج آنها باعث فراهم نمودن بستر لارم برای بهینه سازی فرهنگ مصرف میباشد (ر.ک: محمدی ری شهری، 1388، ص33).
4-4. مدیریت زمان
توجه به مدیریت زمان و استفاده صحیح از عمر و تجربیات دیگران در تعالیم اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در روایات میخوانیم که روز قیامت از افراد سؤال میشود، که عمر خود را چگونه و در چه راهی مصرف کردید؟ آیا دقت در صرف این سرمایه عظیم داشتید یا خیر؟ و در جای دیگر میخوانیم: «شبابک فی ما افناه»؛ جوانیت را چگونه از دست دادی و چطور صرف کردی؟ (مجلسی، 1403، ج17، ص68؛ طوسی، 1414، ص527). عمر فرصت و سرمایهای است که خدا در اختیار انسان قرار داده و باید در مصرف آن الگوی صحیحی ارائه دهیم.
استفاده درست از فرصتها ـ که مهمترین آنها عمر آدمی است ـ و بکارگیری تجربه دیگران، نیروی انسانی کارآمدی که امروز در دست ماست و یکی از راههای ارتقاء سطح «مدیریت مصرف در جامعه» بوده که آن را «مدیریت زمان» مینامیم.
4-5. تقویت برنامه ریزی کلان اقتصادی
از جمله مسائل قابل توجه در بحث «ارتقاء مدیریت مصرف» از دیدگاه اسلام، تقویت برنامهریزی کلان اقتصادی است. در روایتی از امام علی (علیه السلام) میخوانیم: «حُسْنُ التَّدْبِیرِ وَ تَجَنُّبُ التَّبْذِیرِ مِنْ حُسْنِ السِّیَاسَة»؛ حسن تدبیر و پرهیز از حیف و میل [بخشی] از حسن سیاست است (آمدی، 1366ش، حدیث10920).
بر پایه این روایت، سیاستمداران نظام اسلامی برای استفاده بهینه از منابع ملی، از یک سو باید تدبیرهای اقتصادی خود را تقویت کنند و از سوی دیگر، از زیاده رویها و ریخت و پاش ها در دستگاههای دولتی، پیشگیری نمایند. امیرالمؤمنان (علیه السلام) در روایتی دیگر میفرماید: «سُوءُ التَّدْبِیرِ مِفْتَاحُ الْفَقْر»؛ سوء تدبیر، کلید فقر است (محمدی ری شهری، 1377ش، ح 9185).
این سخن، اشاره بدین معناست که سیاستمدارانی که تدبیر لازم را در مدیریت اقتصادی کشور ندارند، زمینه ساز عقبماندگی اقتصادی جامعه هستند.
4-6. استفاده بهینه از منابع ملی
رعایت اولویتهایی که موجب استفاده از منابع ملی و بودجه عمومی است، به مراتب مهمتر از رعایت اولویتها در هزینه کردن از منابع شخصی است. از این رو، بر همه مدیران در نظام اسلامی، فرض است که با همه توان خود تلاش کنند تا از منابعی که از بودجه عمومی در اختیار دارند، به بهترین وجه، برای مصالح مردم استفاده نمایند و بدین سان، در آزمون امانت داری اموال عمومی، موفق باشند: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً». در حقیقت ما آنچه را که بر روی زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارتـرند. آیا میشود آن چه را خداوند زینت زمین قرار داده بی پروا مصرف نمود؟ بی تردید تلاش برای استفاده بهینه از منابع ملی میتواند یکی از مصادیق این آیه باشد.
4-7. صرفه جویی
یکی از لوازم اجتناب ناپذیر استفاده از منابع ملی، صرفه جویی همراه با تدبیر و مدیریت در مصرف بودجه عمومی است. امام علی (علیه السلام) در نامهای به کارگزاران حکومتی خود بخشی دارد که بسیار قابل تأمل و آموزنده است. متن این بخش نامه، چنین است: «أَدِقُّوا أَقْلَامَکُمْ وَ قَارِبُوا بَیْنَ سُطُورِکُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّی فُضُولَکُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِی وَ إِیَّاکُمْ وَ الْإِکْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِینَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَار»؛ قلمهایتان را تیز کنید، سطرها را به هم نزدیک سازید، [در نگارش] برای من، زیادیها را حذف کنید و به معنا بنگرید، و از زیاده نویسی بپرهیزید؛ چرا که بیت المال مسلمانان، زیان بر نمیتابد (صدوق، 1403ق، ص310).
این روایت میرساند که سیاست صرفه جویی در اموال عمومی باید به صورت قانون و دستور العمل، به کارگزاران نظام اسلامی ابلاغ شود و آنان موظفاند برای بهره گیری بهتر و بیشتر از وقت خود و مدیریتهای بالاتر از خود و امکانات ملی، نهایت صرفه جویی را داشته باشند.
4-8. پیشگیری از سوء استفاده
در نظام اسلامی، پیشگیری از سوء استفاده شخصی و خانوادگی از امکانات ملی باید در میان کارگزاران آن، به فرهنگ تبدیل شود. آنان باید توجه داشته باشند که اموال عمومی در اختیار آنها، در واقع، امانت ملیاند و تنها در خصوص مسئولیتی که به عهده دارند، میتوانند از این امکانات استفاده کنند، و هر گونه استفاده شخصی از امکانات عمومی، نامشروع است.
مشهور است که امیرالمؤمنان (علیه السلام) شبی وارد بیت المال شد و چگونگی تقسیم اموال را مینوشت که طلحه و زبیر، نزد ایشان رسیدند. به محض ورود آنها، امام چراغی که در برابرش بود، خاموش کرد و دستور داد تا چراغی دیگر از خانهاش آوردند! آنان که از این برخورد امام، شگفت زده شده بودند، سبب آن را پرسیدند. امام علیه السلام پاسخ داد: «کان زیته من بیت المال و لا ینبغی أن نصاحبکم فی ضوئه»؛ روغن آن چراغ، از بیت المال بود؛ از این رو، سزاوار نیست که با شما در روشناییاش هم نشینی کنم (شوشتری، 1411ق، ج8، ص539).
این خود نشان میدهد که چگونه آن امام همام به استفاده از بیت المال مقید بوده و فرقی بین نزدیکان و دیگران در تقسیم بیت المال وجود نداشت. پیشوایان دینی نه تنها بر این مسئله تأکید داشتهاند بلکه بخشش از اموال عمومی را بسیار سرزنش مینمودند، امام علی (علیه السلام) میفرمایند: بخشش حکمرانان از اموال مسلمانان، بیدادگری و خیانت است. (آمدی، 1366، ح4725 و نیز ر.ک: محمدی ری شهری، 1388ش، صص32-30). لذا بر پیروان آن امام همام است که در استفاده از بیت المال دقت را داشته باشند و بر مصرف صحیح آن مدیریت کافی را داشته باشند.
نتیجهگیری
مصرف از دیدگاه دینی اگر با پارسایی انجام شود و با مقولههایی چون اعتدال، انفاق، قناعت و ... همراه گردد میتواند زمینهای برای دست یابی به کمال و قرب الهی باشد. نگاه اسلام به مصرف هم از بُعد سلبی که به معنی صرفه جویی است و هم از بُعد ایجابی که به معنی بهینه سازی، مصرف به هنگام و به اندازه است، جایگاه و اهمیت «مدیریت مصرف» را دو چندان مینمایاند.
از دیدگاه قرآن و روایات اصولی چند؛ از جمله اصل نیاز، تقدیر معیشت، اصل اعتدال و اصل الگوناپذیری از بیگانگان بر مصرف حاکم است که تبیین این اصول و توصیهها این فرهنگ را در خانواده و جامعه نهادینه میکند که مصرف صحیح نوعی ارزش است و این از نگاه مدیریتی، یعنی بسترسازی.
از نگاه اسلام برای ارتقاء سطح «مدیریت مصرف» در دو حوزه خانواده و اجتماع راهکارهایی توصیه شده که مهمترین آنها در بُعد خانواده: برنامهریزی، نیاز شناسی، رعایت اولویتها، پس انداز کردن، سرمایه گذاری کردن و در بُعد اجتماعی، آموزش و فرهنگ سازی، اولویت بندی، ترویج سیره معصومین در مصرف، مدیریت زمان و تقویت برنامههای کلان است.