Document Type : Research Article
Authors
1 Assistant professor of the Department of Arabic language and literature at the university of Isfahan.
2 Ph.D candidate of the department of Arabic language and literature at the university of Isfahan
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
واژه تقوا در نهج البلاغه پس از قرآن، از جمله واژههای کلیدی است که میتواند نقش تعیین کنندهای در سازندگی انسان داشته باشد. از ویژگی های مهم واژه تقوا در طرح معنایی، طرح شبکههای معنایی آن است که در هر متن با تحلیل زبانشناسی آن شبکهها میتوان به افقهای تازهای در لایههای معنایی تقوا رسید. مقایسه میان مختصات معناشناختی قرآن و نهجالبلاغه پنجرههای جدیدتری را بر روی پژوهشگران باز میکند. در این مقاله به تحلیلهای زبانشناختی درجات سهگانه تقوای عام، تقوای خاص و تقوای خاص الخاص پرداخته شده است. کشف ارتباط میان تقوا به عنوان یک واژه مهم کلیدی و واژگان مرتبط با آن در یک حوزه عناصر هم معنا (متقارب المعنی) برای کسانی که به دنبال مکانیسم تدوین تقوا هستند، میتواند بسیار حیاتی و با اهمیت باشد. در قرآن و نهج البلاغهواژه تقوا کلیدیترین واژه درباره فضلیت انسان است.
Keywords [Persian]
نهج البلاغه رشحهای از قلم زیبا و شمهای از بیان شیوا و تابشی از افکار رسای امام علی(ع)، دومین شخصیت عالم است. کتابی که در طی چهارده قرن هنوز ژرف اندیشان به عمق محتوای آن نرسیده و بر ابعاد بیکران آن احاطه نیافته اند. بزرگان زیادی پیرامون موضوعاتش تحقیق نموده و بیش از350 جلد کتاب پیرامون آن نوشتهاند (استادی،1359، ص128). تتبع پیرامون موضوعها و مباحث آن برای بهره مند شدن از معارف والای آن رسالتی همگانی برای همۀ مسلمانان؛ بویژه شیعیان آن حضرت است؛ هر چند غواصی دریای ژرف نهج البلاغه کارهرکسی نیست: کاملی باید دراین راه شگرف / تا کند غوّاصی این بحر ژرف.
اما هرکس به اندازه وسع و توان خود باید قطرهای از این دریای بیکرانه برگیرد. لذا در جهت چنین هدفی، پژوهش حاضر به بررسی یکی از کلیدی ترین مفاهیم نهج البلاغه؛ یعنی درجات تقوا از دیدگاه زبان شناسی جدید پرداخته است. بحث معنایی واژه های کلیدی نهج البلاغه به شکلی که از دیدگاه زبان شناسی معاصر مطرح است، تا کنون در جهان اسلام وتشیع سابقه نداشته است. البته، درمورد تحقیق در معنا شناسی برخی واژه های کلیدی قرآن (مانند: تقوا، ایمان، کفر، شکر و...) معناشناسان برجسته ای چون، توشیهیکو ایزوتسو، تحقیقات وسیعی انجام دادهاند، اما به نظر میرسد در نهج البلاغه چنین کاری انجام نگرفته است، بنابراین، معناشناختی درکلام امام علی(ع) در نهج البلاغه که «أخ القرآن» لقب گرفته است، ضرورت دارد.
هدف از بررسی معنایی درجات واژه کلیدی تقوا، بررسی معنا یا معناهای جدیدی است که با شیوه خاص معناشناختی و با توجه به عوامل بیرونی و درونی کلام امام(ع) به دست می آید و این مهم تنها از راه ترسیم شبکه معنایی واژه تقوا و سپس کشف درجات آن ممکن است؛ زیرا معنای واژه تقوا که با نگاه زبان شناسی جدید صورت گرفته است، در هر مورد از کلام حضرت با مورد دیگر فرق میکند و عوامل درونی چون: سیاق، بلاغت، وجوه نحوی و عوامل بیرونی، مثل: جامعه، فرهنگ و تاریخ در معنای واژگان نقش اساسی دارد.
روش انجام تحقیق بدین صورت است که: ابتدا معنای لغوی واژه تقوا را در مصادر و منابع لغوی در نظر میگیریم، سپس تطور دلالی آن را با شیوه معنا شناختی بررسی میکنیم، و از آنجا که امام علی (ع) شاگرد قرآن است، نیم نگاهی نیز به معنای واژه تقوا در قرآن و تطور دلالی آن خواهیم افکند، سپس به بررسی واژه در نهج البلاغه میپردازیم. بدیهی است این بررسی همه جانبه است و منطبق بر همه دادههای زبان شناسی تخصصی زبان عربی صورت میگیرد.
1. معناشناسی در نهج البلاغه
زبانشناسی یا فقه اللغة به دانشی گفته میشود که به بررسی و شناخت مسائل و موضوعات زبان میپردازد (عبدالتواب، 1367، ص9) و معناشناسی به بررسی ارتباط واژه و معنا، اطلاق میگردد. نکته ای که در معنا شناسی اهمیت دارد، نظریه حوزه معنایی (semantic field) یا حوزه قاموسی (lexical field) است که عبارت است از مجموعهای از کلمات که دلالت آنها به هم ارتباط دارد و معمولاً تحت واژه عامی است که آنها را به هم میپیوندد. برای اینکه معنای یک کلمه فهمیده شود، باید مجموعه کلمات مرتبط به آن از حیث معنایی فهمیده شود(مختارعمر، بیتا، ص73). به زبانی دیگر، معنا شناسی مطالعه تحلیلی و علمی واژههای کلیدی زبان است. کلمههای کلیدی نهج البلاغه که در زبان امام علی (ع) تبلور یافته است، از یک سو بر آمده از مکتب قرآن، و از سوی دیگر، زاییده فرهنگ و جهان بینی خاصی در عصر خلافت است. بنابراین، در نهج البلاغه ضمن ملاحظه بحث های زبانشناسی خاص باید، هم زبان تخصصی قرآن را مورد بحث قرار داد و هم فرهنگ خاص حاکم بر جامعه اسلامی را از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت امام علی (ع) در سال 40 هجری، لحاظ کرد. در بحث معنا شناسی نهج البلاغه بافت (سیاق) نیز به طور مستقیم در دلالت های متن و تعیین آن به کار میرود. توجه به این نکته میتواند لایه های باطنی کلام امام علی (ع) را از درون متن به بیرون هدایت کند و سبب وضوح بیشتر و دقیقتر معنا گردد.
2. تطور دلالی واژۀ تقوا
معانی واژه تقوا (وَقَیَ) و مشتقات آن در لغت و شعر عرب به شرح ذیل است:
1- حفظ و صیانت شیء از هر چیز زیانبار؛ فیروزآبادی گوید: «صانَه و ستَرهَ عن الاَذَی و حَمَاه و حَفظه» (فیروزآبادی، 1371، ماده وَقَیَ) در شعر نیز این معنا به کار رفته است. باهلیّ گوید: «لاتَقِه الموتَ و قِیّاته خُطَّ له ذلک فِی المَهبل»؛ اموالی که جمع کرده است، او را از مرگ حفظ نکند. مرگ برای او در شکم مادر نوشته شده است (ابن منظور، 1988، ماده وقی).
2- دفاع از خویشتن؛ شاعر در این زمینه گفته است: «و قال سَأقضِی حاجتی ثُمَّ أتَّقِی / عدوّی بألفٍ مِن ورائی مُلجَم»؛ گفت: نیاز خود را بزودی برآورده خواهم ساخت، سپس با هزار اسب لگام به دهان، از خودم در برابر دشمنان به دفاع خواهم پرداخت (ابن ابی سلمی، 1384، ص22).
3- دفع چیزی از چیز دیگری به یاری و کمک دیگران. راغب میگوید: «اتّقی فلان بکذا»؛ یعنی چیزی را وقایه و حافظی برای خودش قرار داد (راغب اصفهانی، 1362، ماده وقی).
4- خوف و ترسیدن. این معنا در شعر عرب به کار رفته است: «نَحزّ رُؤوسَهم فی غَیر برٍّ / فَما یدرون ماذا یتَّقونا»؛ بی مهابا، سرهای آنان را می بریم، طوری که ندانند از کدام خطر خود را حفظ کنند (ابن کلثوم، 1991، ص75).
5- اصلاح کردن کار یا چیزی. در اقرب الموارد آمده است: «وَقَی الاَمرَ وَقیاً یعنی أصلحه» (الخوریّ الشّرتونیّ، 1479، ماده وقی).
با بررسی معانی تقوا و کاربرد آن در لغت و شعر عرب، در مییابیم که قبل از ظهور اسلام هر چند مشتقات آن کاربرد زیادی در شعر و سخن عرب داشته، اما به معنای دینی به کار نرفته است و اگر در موارد نادری مفهوم اخلاقی حفظ کردن خود از بدیها دارد، به دلیل اعتقادات خاص شاعر بوده است و این مفهوم قابل تعمیم به دیگر موارد استفاده از این واژه در شعر و سخن دیگران نیست، بلکه عموماً معنای مادی و جسمانی داشته است. تنها در شعر زهیر بن ابی سُلمی که زیر نفوذ یهودیت بود و در سخن بعضی از حنفیان، تقوا در مفهوم اخلاقی کاربرد داشته است (ایزوتسو، 1368، ص308).
این لغت در اندیشه قرآنی کاملاً جنبه روحانی پیدا میکند و در معنای خوف از خدا و حفظ نفس از گناهان به کار میرود، اما با این وصف، ساخت صوری و شکلی تغییر پیدا نمیکند. البته، در قرآن در مواردی هم فعل اتّقی در همان معنای طبیعی و مادی(حفظ و نگهداری) به کار رفته است.
تطور دلالی واژه تقوا از جاهلیت تا پس از ظهور اسلام به شکل زیر قابل ترسیم است:
در قرآن |
معنای متعالی و روحانی |
خوف از خدا و حفظ نفس از گناهان |
در موارد نادر در جاهلیت |
معنای اخلاقی |
حفظ کردن خود از بدیها |
جاهلیت |
معنای مادی و طبیعی محض |
حفظ کردن ، دفاع کردن |
نمودار 1. مراحل تطور مفهوم تقوا
3. نگاهی به واژه تقوا در قرآن
همانگونه که در بحث لغوی گذشت، واژه تقوا قبل از نزول قرآن کاربرد دینی نداشته و این واژه از واژه های مخصوص قرآن است. بنابراین، برای درک مفهوم تقوا، باید معانی این واژه در آیات قرآنی بررسی شود. واژه تقوا و مشتقات آن در قرآن حدود 258 مورد به کار رفته است. در زمینه وجوه معنایی واژه تقوا در قرآن نظرهای متفاوتی هست که به بیان بعضی از آنها می پردازیم. دامغانی در قاموس قرآن برای واژه تقوا چندین وجه ذکر نموده که عبارتند از:
ترسیدن و هراس داشتن (نساء:1، حج:1)، پرستیدن (نحل:2و52)، عدم سرپیچی و نافرمانی (بقره:198، اعراف:96) و موحد شدن (نساء:131، حجرات:3) (دامغانی، 1361، ص322).
در سایر کتب وجوه قرآن، وجوه دیگری به آن اضافه شده که عبارتند از: اخلاص (حج:32 و37)، اطاعت و عبادت (آل عمران:102)، پاک کردن دل از گناهان (نور:52)، ایمان (فتح:26، حجرات:3)، معنای توبه (اعراف:94)، محفوظ داشتن و نگاه داشتن (بقره:201)، تقیه کردن و ترسیدن (آل عمران28). (تفلیسی،1340، ص56؛ طریحی، بیتا، ص450؛ خرمشاهی، 1377، ص800).
با بررسی شبکههای واژه تقوا در قرآن در مییابیم که یکی از جنبههای اعجاز لفظی قرآن، کاربرد اشتراک معنوی است. با ظهور اشتراک معنوی، اعجاز قرآن، جاودانگی و پویایی آن، چند معنایی و چند لایهای بطون و ظهور قرآن بهتر رخ می نماید. پدیده اشتراک معنوی که در قرآن میتوان به کرّات از آن یاد کرد، واژگان جاهلی را ابتدا وارد نموده و سپس با فرهنگ خاص توحیدی معانی بلندی را به آن واژگان القا کرده است. واژه ای که در فرهنگ جاهلی (شعر و خطابه) دارای معانی متعدد و متباین بوده است، قرآن با شیوهای کاملاً علمی و زبانشناسانه از همان واژه، اشتراک معنوی ساخته است؛ چنانکه قبلاً گذشت، معنای لغوی واژه تقوا «حفظ و وقایه» است.
یکی از وجوه تقوا در قرآن، مفهوم خوف و خشیت است؛ یعنی ترس از خدا و عذاب اخروی و انسان متقی کسی است که خود را از خطر مجازات الهی با سپر فرمانبرداری و ایمان حفظ می کند. پس مفهوم حفظ نفس در این وجه کاملاً مشهود است. وجه دوم تقوا، مفهوم پرستش و عبودیت است که انسان متقی خود را از پرستش و عبودیت غیر خدا نگه میدارد، زیرا لازمه پرستش غیر خدا، عذاب اخروی است و انسان پرهیزکار خود را از این عاقبت سوء حفظ میکند. پس در اینجا نیز مفهوم حفظ نفس دیده میشود. در وجه سوم: مفهوم نافرمانی و تمرد مطرح شده که در این مفهوم نیز معنای حفظ نفس به خوبی مشهود است؛ زیرا انسان متقی که نا فرمانی خدا نمیکند خود را از عِقاب حفظ می نماید. در وجه چهارم مفهوم موحد شدن مطرح شده است و در این مفهوم نیز حفظ نفس از توجه به غیر خدا و فقط خدا را محور همۀ امور قرار دادن، دیده می شود. در وجه پنجم که اخلاص است نیز مفهوم حفظ نفس از توجه به امور غیر الهی و خالص کردن نفس برای خدا، دیده میشود. در وجه ششم (ایمان و عمل صالح)، نیز به نوعی مفهوم حفظ نفس وجود دارد، زیرا فرد متقی که عمل صالح انجام می دهد، خود را از عاقبت سوء بی ایمانی که مبتلا شدن به عذاب الهی است، حفظ میکند. وجه هفتم هم معنای لغوی را در بر دارد (محفوظ داشتن و نگاه داشتن). در وجه هشتم مفهوم تقیه کردن، یا معنای حفظ نفس از شر دشمنان و ظالمان نهفته است. در وجه نهم، مفهوم توبه و بازگشت به سوی خدا نیز حفظ نفس از عذاب اخروی و خشم و غضب الهی وجود دارد.
پس مفهوم اصلی واژه تقوا، در تمام وجوه دیده میشود و بنابراین، چنین نتیجه گیری میشود که این واژه میان تمام وجوه مشترک معنوی است. پس تقوا لفظی است که معنای بسیار گستردهای دارد و بسیاری از مفاهیم اخلاقی و کلیدی قرآن را دربر میگیرد که نمودار ذیل نشان دهنده آن است:
ترس از خدا |
اطاعت و فرمانبرداری |
عبودیت خدا |
اخلاص |
توبه |
تقیه |
تقوا ( حفظ و نگهداری) |
یکتاپرستی |
ایمان |
نمودار 2. مفاهیم تقوا
4. درجات تقوا در نهج البلاغه
واژه تقوا و مشتقات آن حدود 100 بار در نهج البلاغه به کار رفته و از کلیدی ترین واژهها در سخنان امام علی(ع) است. برای درک عمیق معنای این واژه در نهج البلاغه و بررسی زبان شناسانه درجات آن، باید مهمترین حوزه های معنایی این واژه تحلیل شود. در بررسی حدود 60 مورد از سخنان امام که واژه تقوا در آن به کار رفته است، این مطلب روشن میشود که واژه تقوا در هر مورد از سخنان حضرت در سامانه جدیدی قرار میگیرد و با تعدادی از واژگان کلیدی نهج البلاغه، فضایل و ارزشهای اخلاقی فردی و اجتماعی خاصی را مطرح میکند و این امر سبب پیدایش درجات مختلف برای آن شده است.
نکته قابل توجه در سخنان امام علی(ع)، در نهج البلاغه در حکمت 242، این است که آن حضرت تقوا را به عنوان ملکهای که دارای مراتب و درجات است و حداقل و حداکثری دارد، بیان فرمودهاند و این که همان حداقل تقوا نیز، زمینه را برای مراتب بعدی تقوا فراهم میکند. بنابراین، هر چند واژه تقوا مفهوم وسیع و گستردهای دارد که شامل همۀ فضایل اخلاقی و مفاهیم کلیدی است، با این حال، آراسته نبودن انسان به تمامی این فضایل به معنای خروج کلی از دایره تقوا نیست و چنین انسانی میتواند مرتبه ضعیفی از مراتب تقوا را در خود ایجاد نماید. بیتردید، یاران امام علی (ع) همه در یک درجه از تقوا نبودند: عمار یاسر یار با وفای او بود و محمد بن اشعث ـ که گاهی دست به نفاق میزد ـ نیز در صف یاران امام قرار داشت. نهجالبلاغه خطاب به هردو گفته شده است و هر کس به قدر ظرفیت خود از آن بهرهمند میشد؛ از این رو، در ترسیم شبکههای معنایی، این درجات تقوا را در نظر داشتهایم و ناگفته روشن است که مراد از درجات تقوا، همان درجات سالکان و عارفان که در کتب عرفانی آمده نیست؛ هر چند با آن درجات شباهت زیادی دارد.
4-1. درجه اول
واژه تقوا در این درجه به معنای غلبه بر شهوات، ترک حرام، و نصیحت نفس و توبه به کار رفته است. این درجه نسبت به آنچه که در درجه سوم آمده درجه بسیار پایینی است که قطعاً مرتبۀ امام علی(ع) و یاران مخلص وی بسی فراتر از آن است و این واصلان به محبوب در بالاترین درجه، که درجه کمّلین و «خاص الخاص» است، قرار دارند. نخستین درجه بیشتر خطاب به افرادی است که در زمان امام علی(ع) در مرداب مادیات و شهوات فرو رفتهاند و امام علی (ع) تنها انتظاری که از آنها دارد، این است که از این مرداب روبرگردانند؛ در نخستین عبارت آمده است:
1- «فَاتَّقی عَبْدٌ رَبَّهُ نَصَحَ نَفْسَه و قدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ َغلَبَ َشْهَوَتَه» (نهج البلاغه، 1379، خطبه64).
در این کلام، واژه تقوا با واژههای نصیحت نفس، توبه و غلبه بر شهوات در ارتباط است و در میدان معنایی جدیدی قرار میگیرد.
ترس از خدا |
غلبه بر شهوت |
توبه |
اصلاح نفس |
تقوا |
نمودار 3. مفاهیم تقوا
امام علی(ع) به خوبی دریافته بود که علت دلبستگی این افراد به دنیا فراموشی مرگ است، از این رو، در فرازهای زیر واژه مرگ را جزو واژگان کلیدی سامانه تقوا قرار میدهد و میفرماید:
2- «جَعَلَ الصَّبرَمَطیَّهَ نَجاتهِ وَالتَّقْوی عُدَّهَ وَ فاتهِ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه76).
3- «ثُمَّ إنَّکُمْ مَعشَرَ الْعَرَبِ أغراضُ بلایا قَد اقْتَرَبَتْ. فَاتَّقوا سَکَراتِ النَّعْمَه وَأحْذَروا بَوائقَ النِّقْمَه» (نهج البلاغه، 1379، خطبه151).
در این فراز از کلام امام علی(ع) عبارت «اتقوا سکرات النعمة و اخذروا بوائق النقمة» واژگان کلیدی شبکه معنای تقوا را تشکیل میدهند. حضرت با گوشزد نمودن خطرها و فتنههای عظیم مادی، همه افراد جامعه را به پرهیز از این امور دعوت نموده، آنان را برای مقابله با این بلایا آماده میکند و از آنان میخواهد از غفلتی که بر اثر فراموشی مرگ و وسعت نعمت جامعه را فرا گرفته است و آنها سرمست و مغرور این نعمتهای دنیوی شده اند، برحذر باشند.
4- «وَاتَّقوا مَدارجَ الشَّیطانِ ومَهابِطَ الْعُدوانِ وَلا تُدْخِلوا بُطونَکُمْ لُعَقَ الْحَرامِ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه 151).
آنچه در این شبکه معنایی جدید است، این است که بر خلاف آنچه در قرآن و نهج البلاغه در بیشتر موارد واژه تقوا به خدا نسبت داده شده و لفظ اتقوالله به کار رفته است، در این جا واژه تقوا به مدارج الشیطان نسبت داده شده و به همین مناسبت معنایی جدید برای واژه تقوا به وجود آورده است.
تقوا در اینجا به معنای پرهیز جدی از راههای شیطان است و این راهها همان صفات زشت و خویهای ناپسندی است که شیطان آنها را خوب و پسندیده جلوه داده است تا مردم را به سوی خود کشد.
عبارت «وَلا تُدْخِلوا بُطونَکُمْ لُعَقَ الْحَرامِ» گویای آن است که بسیاری از مخاطبان امام حتی از حرامخواری پرهیز نمیکردند، از این رو، در درجه بسیار پایینی از تقوا به سر میبردند و چه بسا فاقد آن بودند.
5- «اتَّقواالله عِبادَ اللهِ و بادِروا آجالَکُمْ بأعمالِکُم وَابْتاعوا مایَبْقی لَکُمْ بِما یَزولُ عَنْکُم» (نهج البلاغه، 1379، خطبه64).
در تحلیلی زبان شناسانه دایره معنایی که واژه تقوا در آن قرار گرفته، به شکل زیر قابل ترسیم است:
تقوا |
عبودیت حقیقی |
بیداری حقیقی
|
کوچ از دنیا
|
عمل صالح
|
آمادگی برای مرگ
|
نمودار 4. مفاهیم تقوا
با اینکه امام در بسیاری از شبکههای معنایی، واژه تقوا را برای عوام الناس- و نه سالکان طریق- مد نظر داشت، امّا حتی در اوائل خلافتش که خطاب بیشتر متوجه مادی گرایان بود، نیم نگاهی به مؤمنان واقعی داشت. فراز زیر از خطبه ای است که به خطبه ولایت معروف است و ظاهراً نخستین خطبهای است که امام ایراد فرمودهاند و واژه تقوی را بسیار غنی مییابیم و خطاب آن به همه، از جمله مؤمنان واقعی است.
6- «إنَّ مَن صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمّا بینَ یَدَیْه مِنَ المَثُلات حَجَزَتْهُ التَّقوی عَن تَقَحُّمِ الْشُّبُهات...ألا وَإنَّ التَّقوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْها أَهلها.......لایَهْلِکُ عَلَی التَّقوی سِنْخُ أَصْلٍ...» (نهج البلاغه، 1379، خطبه16).
از دیدگاه زبان شناسی میتوان گفت: واژه تقوا در این خطبه با واژههای عبرت پذیری، دوری از شبهات، شناخت حق و باطل، ابتلا و امتحان الهی، وصول به هدف و مقصد، آرامش روحی و روانی، سلوک در جاده مستقیم الهی، توجه به بازگشت به سوی خداوند و اصلاح امور اجتماعی و برقراری عدالت اجتماعی در ارتباط است که بدون شناخت این امور مفهوم واژه تقوا در این خطبه ممکن نیست و در شکل هندسی به این نحو قابل ترسیم است:
وصول به هدف مقصد |
آرامش و امنیت روانی |
برقراری عدالت |
اصلاح امور اجتماعی |
توبه و بازگشت |
سلوک در جاده مستقیم |
شناخت حق و باطل |
دوری از شبهات |
ابتلا و امتحان الهی |
عبرت گرفتن |
تقوا |
نمودار 5. مفاهیم تقوا
7-«أوصیکُمْ عِبادَ اللهِ بِتَقْوَی اللهِ وَطاعَتِهِ فَإنَّهَا النَّجاهُ غَداً وَالْمَنْجاهُ أبَداً» (نهج البلاغه، 1379، خطبه161).
در این بیان نورانی، توصیه به تقوا همراه با عبودیت و اطاعت آمده است. لازمه عبودیت اطاعت مطلق است، لذا تقوای عملی مورد توجه است و نتیجه این نوع تقوا، نجات و رهایی ابدی است. در این فراز واژه تقوا در یک سامانۀ معنایی قرار گرفته است که واژههای عبودیت، اطاعت، رهبه، رغبه، اعراض از دنیا (زهد)، اعتبار، حذر و منع شهوت آن را تشکیل داده است. امام که میکوشید در فرازهای گذشته زیرساخت همه شهوات و مادیات را بزند؛ در سامانه جدید بر اطاعت خداوند، عبودیت، ترس از خدا و مانند آن تأکید کرده و راه و چاه را نشان دادهاند:
رهبه |
رغبت |
عبودیت |
اطاعت |
حذر |
منع شهوات |
تقوا |
زهد |
اعتبار |
نمودار 6. مفاهیم تقوا
امام علی(ع) شاهد بودند، یاران پیامبر که زمانی در راه خدا دل از تمام دنیا و حتی اهل و عیال بریدهاند، اکنون به فکر خویش هستند و جامعه را به فراموشی سپردهاند و در برابر آن احساس مسؤولیتی نمیکنند. از این رو، پس از اینکه در فرازهای پیشین بر تقوای فردی تأکید فرمودند و یارانش را از نظر فردی ساختند، در سامانه جدید بر بعد اجتماعی تکیه میکنند و آنان را نه تنها در برابر بندگان مسؤول میدانند، بلکه آنان را مسؤول حیوانات و بهایم نیز به شمار میآورند:
8- «إتَّقُوا الله فی عبادِهِ وَبِلادِهِ فَإنَّکُمْ مَسْئولون حَتّی عَنِ الِبقاعِ والْبَهائِمِ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه 167).
در این فراز تقوا در دو زمینه مطرح شده است: 1- تقوای شهر نشینی؛ 2- تقوای اجتماعی به معنای عام. سپس امام به دو نوع تقوای دیگر نیز اشاره مینماید:1-تقوای محیط زیست:حفظ جنگلها و مراتع؛ 2- تقوای محیط زیست:حفظ وحوش و بهائم.
4-2. درجه دوم
امام زمانی این خطبهها را ایراد فرمودند که در مسند خلافت بودند و هر چه یاران را به جنگ و جهاد با معاویه فرا میخواندند، آنان سر بر میتافتند. امام روانشناسی بودند که میدانستند سبب این همه ترس از جنگ و بی رغبتی به جهاد، دلبستگی به دنیاست. بنابراین، پس از اینکه با خطبههای فراوان دلها را آماده میسازند، اندک اندک آنها را متوجه جهاد میکنند. البته، در این سامانه جدید مراد از تقوا ترک شهوات نیست، بلکه گذشت از جان است.بدین جهت واژگان کلیدی سامانه جدید با واژگان سامانههای گذشته فرق دارد. در اینجا سخن از حرکت به سوی خدا و صراط مستقیم است که بسی فراتر از ترک شهوت است و درجه بالاتری نسبت به درجه قبلی دارد:
تقوای حفظ حیوانات |
تقوای شهرنشینی |
تقوای محیط زیست |
تقوای اجتماعی |
تقوا |
نمودار 7. مفاهیم تقوا
1- «فَاتَقواللهَ عبادَ اللهِ وفِرّوا إلَی اللهِ مِنَ اللهِ وامضوا فی الّذی نَهَجَهُ لَکُم وَقوموا بِما عَصَبَه بِکُمْ فَعَلِیٌّ ضامِنٌ لِفَلْجِکُم آجِلاً إنْ لَمْ تَمْنَحوهُ عاجِلاً» (نهج البلاغه، 1379، خطبه24).
و در خطبه ای دیگر فرمودهاند:
2- «إنَّ الجهادَ بابٌ منْ أَبواب الجَنَّه فَتَحَهُ اللهُ لِخاصَّۀِ أوْلیائه وَهُوَ لباسُ التَّقْوی و درْعُ الله الْحَصینَۀُ وَجُنَّتَهُ الوَثْیقۀُ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه27).
در اینجا امر به تقوا منظور تقوای جهادی است که آن حضرت (ع) یارانش را به آن امر نموده و از آنان میخواهد که در جهاد با مخالفان حق کوتاهی نکنند. مسیر حرکت آنها حرکت در راه حق و صراط مستقیم و مبارزه علیه دشمنانی همچون معاویه است و وظیفه و تکلیف آنان حرکت در مسیر مبارزه است که نتیجه این حرکت را نیز امام ترسیم نمود و آن پیروزی و رستگاری اخروی است:
مبارزه با نفس اماره |
حرکت در صراط مستقیم |
شهود ذات حق |
جهاد در راه خدا |
تقوا |
نمودار 8. مفاهیم تقوا
4-3. درجه سوم
در این درجه واژه تقوا در معنایی کاملاً عرفانی و ملکوتی قرار میگیرد. مخاطبان این نوع از تقوا، سالکان الی الله و در درجه بالاتر واصلان الی الله هستند. واژه تقوا در فرازهای زیر قابل تأمل است:
1- «أوصیکُما بِتَقْوَی اللهِ وألّا تَبْغیَا الدُّنیا وَإنْ بَغَتْکُما وَلاتَأَسَفا عَلی شَیْیءٍ مِِنْها زُویَ عَنْکُما وقولا بِالْحَقِّ وَاعْمَلا لِلأَجْرِ وَکونا ِللظّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلومِ عَوْناً أوُصیکُما وَجَمیعَ وَلَدی وَأَهْلی وَمَنْ بَلَغَهُ کِتابی بِتَقْوَی اللهِ وَنَظْمِ أمرِکُمْ وَصَلاحِ ذاتِ بَیْنِکُمْ» (نهج البلاغه، 1379، نامه47)
در این قسمت از سخنان امام (ع) در سامانه معنایی واژه تقوا مفاهیم زیادی از قبیل: زهد و اعراض از دنیا، اعانۀ المظلوم، قول الحق، نظم در امور و اصلاح بین الناس دیده میشود:
تاسف نخوردن برای دنیا |
حق گویی |
طلب ثواب |
آشتی بین مومنان |
نظم در امور |
دشمنی با ظالم
|
یاری مظلوم |
دنیا گریزی |
تقوا |
نمودار 9. مفاهیم تقوا
2- إِتَّقِ اللهُ فی کُلَّ صَباحٍ وَ مَساءٍ وَخَفْ عَلی نَفْسِکَ الدُّنَیا الْغَرورَ وَلا تَأْمَنْها عَلیٰ حالٍ... فَکُنْ لِنَفْسِکْ مانِعاً رادِعاً وَلِنَزوَتِکَ عَندَ الحَفیظَهِ وَاقِماً قامِعاً (نامه 56).
در اینجا واژه تقوا در یک سامانه معنایی واقع شده که مفاهیم: خوف ، زهد، کظم غیظ و غلبه بر نفس اماره آن را احاطه نموده است. واژه فی کل صباح و مساء که معنای مراقبت در آن نهفته، به شبکه معنایی جدید مفهومی عرفانی بخشیده است و اندک اندک خطاب متوجه سالکان میشود:
غلبه بر نفس |
کظم غیظ |
زهد |
خوف |
تقوا |
نمودار 10. مفاهیم تقوا
4- اتَّقْوااللهَ تَقیَّهَ مَنْ شَمَّرَ تجریداً وَجَدَّ تَشْمیراً وَکَمَّشَ فی مَهَلٍ وَبادَرَ عَنْ وَجَلٍ وَنَظَرَ فی کَرَّهِ الْمَوئِلِ وِعاقِبَهِ الْمَصْدَر وَمَغَبَّهِ الْمَرْجِعِ (حکمت 210).
در این بیان امام(ع)، واژه تقوا در ارتباط با واژهها و مفاهیمی از قبیل: تشمیر، جدّ و کوشش و نظر در عواقب امر (تدبر) به کار رفته است.تشمیر به معنای اطاعت کردن و تسریع در امر است (هاشمی خوئی، 1358،ج21: 280) . بنابر این، تقوا به معنای تسریع در اطاعت خداوند و جد و اجتهاد در انجام اوامر الهی است. پس میتوان گفت تقوا در مفهوم عرفانی بالایی مد نظر بوده است.
5- قَدْ کَفا کُمْ مَؤونَۀ دُنیاکم وحَثَّکُمْ عَلَی الشّکْرِ وَافْتَرَضَ مِنْ ألْسِنَتِکُمُ الذِّکْرَ وَأوْصاکُم بالتَّقوی وَجَعَلَها مُنْتَهی رضاهُ وَ حاجَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ فَاتَّقُوا اللهَ الّذی أنْتُم بَعْینِهِ وَنَواصیکُمْ بِیَدِهِ وتَقَلّبُکُمْ فی قَبْضَتِهِ (خطبه 183).
در این فراز از خطبه واژه تقوا در ارتباط با واژههای: شکر، ذکر، مقام رضایت خداوند و حضور در پیشگاه حق و علم خدا به اعلان و اسرار قرار میگیرد. تحلیل زبان شناسی واژه تقوا در این کلام در شکل زیر ترسیم شده و به خوبی بیانگر بعد عرفانی و سلوکی مخاطبان شبکه معنایی جدید است.
تقوا |
رضایت خدا |
ذکر |
علم خدا به اعلان واسرار اسرار |
صداقت |
حضور در پیشگاه خدا |
شکر |
نمودار 11. مفاهیم کلی تقوا
6- «فإنَّ تَقْوَی اللهِ دَواءُ داءِ قُلوبکُمْ وَبَصَرُ عَمی أفْئدَتکُمْ وَشفاءُ مَرَض أجسادکُم وصلَاحُ فَساد صُدُورکُمْ وَطُهورُ دَنَس أنْفُسکُم وُجلاءُ عَشا أبصارکُمْ وَأمْنُ فَزَع جأشکُمْ وَضیاء سَواد ظُلْمَتکُمْ ...... فَاتَّقوااللهَ الَّذی نَفَعَکُمْ بَمَوْعِظَتهِ وَوَعَظَکُمْ بِرِسالَتِهِ وَامْتَنَّ عَلَیْکُمْ بِنِعْمَتِهِ فَعَبِّدوا أنْفُسَکُمْ لِعِبادَتِهِ وَ اخْرُجوا إلَیْهِ مِنْ حَقِّ طاعَتِهِ (نهج البلاغه، 1379، خطبه 198).
تقوا در این خطبه در مفهوم کاملا عرفانی بیان شده است و میدان معنایی تقوا را در ترسیم هندسی به این شکل میتوان نمایش داد: واژگان: قلوب، افئده و صدور که بیانگر راهیابی تقوا از زبان و فکر به قلب و فؤاد است، نشان دهنده درجه والایی است که ما را به بالاترین درجه تقوا نزدیک میکند:
نزاهت |
طاعت |
خوف و رجا رجائ |
عبودیت |
تقوا |
نمودار 12. مفاهیم تقوا
7- فَاتَّقوااللهَ تَقِیَّهَ مَنْ سَمِعَ فَخشعَ وَاقْتَرَفَ فَاعتَرفَ ووَجِلَ فَعَمِلَ وَحاذَرَ فبادَرَ وَأیْقَنَ فَأحْسَنَ وَعَبَّرَ فَاعْتَبرَ وَحذَّرَ فَحَذِر وَ زُجِرَ فَازذَجَرَ وَأجابَ فأنابَ و راجَعَ فَتابَ وَ اقْتَدی فَاحْتَذی» (نهج البلاغه، 1379، خطبه 83).
در دو فراز زیر نیز به تقوا در مفهوم عرفانی بسیار بالا توصیه شده است و واژه تقوا در سامانه معنایی گسترده ای واقع میشود که در طریق سیر الی الله همه آن امور باید مورد توجه سالک قرار گیرد. این سامانه عبارت است از:
تفکر(فکر)، ذکر، خوف و خشیت، رجاء، زهد، تهجد (سهر)، خشوع، فروتنی، اعتراف به گناه (اقرار)، یقین، توبه، انابه، احسان، اعتبار( عبرت پذیری)، عمل صالح، پیروی از رهبر الهی و پاکی قلب (طیب سریره) که نشان دهندۀ درجه ویژه خاصان و واصلان است:
خوف
|
رجاء |
زهد
|
سهر
|
ذکر |
فکر |
تقوا |
نمودار 13. مفاهیم تقوا
8- «فَاتَقو اللهَ عِباد َاللهِ تَقیَّةَ ذی لُبًّ شَغَلَ التَّفَکُّر قَلْبَهُ وأنْصَبَ الخَوفُ بَدَنَهُ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه83) و در خطبهای دیگر میفرمایند: «عِباد َالله إنَّ تَقْوَی اللهِ حَمَتْ أوْلیاءَ اللهِ محارِمَه وألْزَمَتْ قُلوبهُمْ مَخافَتَهُ حَتی أسْهَرَتْ لیالیَهُمْ وَأظمَاَتْ هَواجِرَهُم» (نهج البلاغه، 1379، خطبه114).
در این کلام امام(ع)، واژه تقوا در مفهوم عرفانی مد نظر قرار گرفته و در سامانه معنایی گسترده تری واقع شده است که با مفاهیمی از قبیل: عبودیت، خوف از خدا، پرهیز از محرمات، سَهر و تهجد، ظمأ و روزهداری، مسارعه در اعمال خیر، توجه به مرگ و دوری از آمال و اغراض دنیوی در ارتباط است. در واقع، سالک در طی مسیر عبودیت همه این امور را مد نظر قرار میدهد تا بتواند به بالاترین مراحل عبودیت که همان ربوبیت و تجلی صفات جمال و جلال حق است، واصل شود.
9- «إتَقِ اللهَ وَ أحْسِن فَإنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا والَّذین َهُم مُحْسِنون ... فاَلمُتَّقونَ فیها هُمْ أهْلُ الْفَضائِلِ: مَنْطِقُهُمُ الصَّوابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الْإقتصادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّواضُعُ» (نهج البلاغه، 1379، خطبه193).
این خطبه نهجالبلاغه که خطبه همّام و خطبه متقین نام دارد، شاهکار امام در مقام توصیف واصلان به حق است. در این خطبه حضرت علی(ع) به شرح کامل صفات متقین پرداخته است که درک عمیق مفهوم تقوا در نهج البلاغه باشناخت همۀ این صفات و ویژگیها میسر است و با بررسی آن به عمق کلام آن حضرت و اعجاز کلام وی پی میبریم. تقوا ابتدا همراه با واژه احسان بیان شده و حضرت به طور کلی، در تعریف واژه تقوا، واژه احسان را بیان نموده است.
احسان، بُعد عملی تقواست و اینکه سالک از مرتبه حال به مقام ملکه برسد. در ادامه سخن،آن حضرت در توصیف متقین واژۀ تقوا را در ارتباط با مفاهیم بسیاری بیان نموده است. در این خطبه واژه تقوا در میدان معنایی بسیار گسترده ای واقع میشود؛ لذا فهرستی از واژهها که در میدان معنایی واژه تقوا در این خطبه قرار گرفته اند، بیان میشود:
منطق صواب (درستی گفتار)، اقتصاد و میانه- روی، تواضع و فروتنی، رجاء و خوف، عفت و پاکدامنی، حزن قلبی، صبر، سهر و شب زنده داری، تلاوت قرآن و تدبر در قرآن، علم و حلم، برّ و نیکوکاری، اشفاق و ترس از عمل، قوت در دین، حزم و دور اندیشی، یقین، خشوع، طلب حلال، شکر، ذکر، ترس در عین انجام اعمال صالح، حذر و فرح، قناعت، حفظ دین، غلبه بر شهوات، کظم غیظ، زهد و نزاهت، مهربانی و رحمت، عفو و بخشش، اعطاء، صله رحم، قول لیّن(گفتار نرم)، پرهیز از تکبر، پرهیز از حیله و نیرنگ، عدم نسیان و فراموشی، حسن الجوار، پرهیز از فحاشی و امانتداری. این شبکه وسیع معنایی، بیتردید نمایانگر بالاترین درجه تقواست که ویژه «خاص الخاص» است و در حقیقت، بر خود امام علی صدق میکند تا دیگران؛ از این رو، برخی شارحان این خطبه گفتهاند: والله ما وصف الّا نفسه» به خدا سوگند علی (ع )در این خطبه خود را توصیف فرمودهاند.
بررسی واژه تقوا و تطور دلالی آن از دید معناشناسی در سه سطح متفاوت: پیش از قرآنی، قرآنی و پس از قرآنی (نهجالبلاغه)، این حقیقت را به اثبات رسانید که واژه تقوا در زمان جاهلیت کاربرد دینی نداشته است، اما در قرآن این واژه به مقام واژگان کلیدی رسیده و جنبه کاملاً معنوی و روحانی پیدا کرده است. بنابراین، میتوان گفت که این واژه مخصوص قرآن است. در همین مرحله( مرحله قرآنی) نیز این واژه دارای تطور معنایی است؛ یعنی در مدت 23 سال نزول قرآن، معنای واژه از دوران مکّی تا دوران مدنی تغییر یافته است. در دوران مکی، تقوا به معنای ترس از عذاب خداوند و داوری روز قیامت است، در حالیکه در دوران مدنی - که اعتقاد به معاد در بین مسلمانان تثبیت شده بود، تقوا - معنای ورع و پرهیز از محرمات و معاصی دارد.
در سیر تطور معنایی واژه پس از قرآن، در نهج البلاغه، با گستردگی عظیم معنایی واژه تقوا مواجه میشویم و معانی جدیدی برای این واژه مطرح میشود که شاید قبلاً بیسابقه بوده است؛ مثلاً مفهوم زهد و اعراض از دنیا مفهوم، مبارزه با نفس امّاره و اصلاح نفس در آن کاربرد زیادی پیدا کرده است که البته، این تطور معنایی ناشی از جهانبینی خاصی است که برآن دوره حاکم بوده است. همچنین، در سیر تطور معنایی واژه در نهجالبلاغه مشاهده میکنیم که معنای واژه از اختصاص به بعد فردی و ارزشهای اخلاقی فردی، به بعد اجتماعی کشیده میشود و آن حضرت تقوا را نه تنها در ارزشهای اخلاقی – فردی، بلکه در زمینههای مختلف دیگر نیز مطرح میکند.
مشاهده میشود که واژه تقوا و درجات آن در هر مورد از کلام امام (ع) با سایرموارد کاملاً متفاوت است. البته، این تفاوت در معنا، معلول عوامل درونی (چون: بافت، سیاق، بلاغت و وجوه نحوی) و عوامل بیرونی ( چون جامعه، فرهنگ، تاریخ و...) است.
همچنین، در نتیجۀ بررسی حوزههای معنایی واژه تقوا در نهجالبلاغه، این نکته روشن میشود که واژه تقوا مشترک معنوی بین تمامی این مفاهیم است و در واقع، تقوا ملکۀ درونی و حالتی نفسانی است که سبب حفظ نفس از نافرمانی خدا در همۀ زمینههای مختلف زندگی، اعم از بعد فردی یا اجتماعی میشود. این امر بیانگر اعجاز لفظی عبارات نهجالبلاغه است؛ همانگونه که کاربرد اشتراک معنوی در قرآن سبب آشکارتر شدن اعجاز لفظی آن شده واین پدیده بیانگر تشابه متن قرآن با نهجالبلاغه است و مافوق کلام مخلوق بودن نهجالبلاغه را به اثبات میرساند.
بررسی تقوا در نهجالبلاغه، این حقیقت را آشکار میکند که برخلاف تصور غلط بعضی مقدس مآبان، تقوا از دیدگاه امام علی(ع) امری فردی و روش عملی منفی به معنای انزوا وگوشه گیری و کنارهگیری از محیط و جامعه و ترک تمامی امور مباح در زندگی انسان و عدم ورود به وادی علم و سیاست و فرهنگ نیست، بلکه از منظر امیرمؤمنان(ع) تقوا ملکهای درونی است که فرد را در عین اشتغال به فعالیتهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و ... به مقام قرب الی الله واصل و وی را از هر گونه نافرمانی خدا منع میکند.
نکته پایانی اینکه این پژوهش، همه جانبه بودن و جامعیت شخصیت حضرت علی(ع) و سخن او را به اثبات میرساند، زیرا سخن نماینده روح است و روحی که چند بعدی باشد، سخنش نیز همانگونه است و از آنجا که فقط دریک واژه از سخن آن امام بزرگوار، این همه گستردگی معنایی و جامعیت دیده میشود، میتوان این جامعیت و همه جانبه بودن را در کل سخنان او به اثبات رسانید.