Document Type : Research Article
Authors
1 PhD student in Quranic sciences and tradition, Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran
2 Associate Professor, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology and Ahl al-Bayt Studies, University of Isfahan, Iran
3 Associate Professor, Department of Islamic Philosophy and Theology, Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
در مراجعه به قرآن، بسیار پیش آمده است که در دانستن مراد وحی از تعابیر بهکاربرده، اختلاف شده است. از جملۀ این موارد، اختلاف در قرائت آیۀ 12 سورۀ نساء است که پس از عبارت «وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْت» قرائتهایی مانند «مِن أمٍّ»، «مِن الأمِّ»، «مِن أمِّه» و «لِأمِّه» نقل شدهاند. مسئلۀ پژوهش آن است که این قرائتها چه نقشی در تبیین معنای آیه برای مخاطبان دارند. پرسش دیگر آن است که این قرائتها با چه واژگانی در ترجمههای فارسی و انگلیسی آیه بُروز و ظهور دارند. در این راستا، با بهکارگیری روش توصیفی تحلیلی و مقایسۀ مدلول قرائت رایج و قرائتهای مورد بحث، مشخص شد همنشینی این قرائتها در محور افقی گفتار، نقش توضیحی و برطرف کردن ابهام را از حکم ارث کلالۀ اُمّی ایفا میکند. این همنشینی با تخصیص معنا تأکید میکند فقط برادران و خواهران از یک مادر حق دریافت یکششم ارث را دارند، در حالی که برادران و خواهران اَبَوی یا اَبَوَینی مشمول این حکم نمیشوند. نیز پس از مقایسه و تحلیل ترجمهها، به دست آمد در ترجمههای کهن فارسی، مانند اسفراینی و نسفی و چند ترجمۀ معاصر، توضیح تفسیری «مادری»، «اُمّی»، «اَخیافی» همسو با قرائتهای یادشده است. مفسران و فقیهان نیز به این قرائتها استشهاد کردهاند؛ اما عدهای این قرائتها را صرفاً نوعی تفسیر دانستهاند. نتایج این پژوهش میتواند به مترجمان در گزینش ترجمههای دقیقتر کمک کند.
Keywords [Persian]
«وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ اِمْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ» (النساء: 12)
«و اگر مردی یا زنی بمیرد و پدر ومادر و فرزندی نداشته باشد و او را برادر یا خواهری (مادری) باشد برای هر یک از آن دو شش یک میراث باشد» (مجتبوی، 1371ش، ص79)
در این آیه، پس از عبارت «وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ»، قرائت «مِن أمٍّ»، «مِن الأمِّ»، «مِن أمِّه» و «لِأمِّه» از برخی از صحابیان نقل شده است. این پژوهش این قرائتها و اثر آنها بر فهم مخاطب را تحلیل میکند.
مسئلۀ اصلی پژوهش آن است که قرائت «مِن أمٍّ» در روشنسازی و برطرف کردن ابهام از حکم میراث کلاله برای مخاطبان چه نقشی دارد. این پژوهش این موضوع را تحلیل میکند که چگونه همنشینی[1] این واژه در زنجیرۀ گفتار میتواند به تخصیص معنا و محدود کردن دامنۀ حکم ارث کَلاله به برادر و خواهر تنی از یک مادر کمک و از گسترش این حکم به برادران و خواهران اَبَوی یا اَبَوَینی جلوگیری کند. همچنین، این پژوهش واژگان استفادهشده در ترجمههای فارسی و انگلیسی این آیه را بررسی میکند تا نحوۀ ظهور این قرائت در ترجمهها را تحلیل کند. آیۀ 12 سورۀ نساء موضوع میراث کلالۀ اُمّی را مطرح میکند. تفسیر این آیه نیازمند بررسی قرائتهای مختلف آن است. قرائتهای «مِن أمٍّ»، «مِن الأمِّ»، «مِن أمِّه» و «لِأمِّه» نقش کلیدی در تبیین و برطرف کردن ابهام از حکم میراث برای مخاطبان دارند. گفتنی است، مباحث فقهی میراث کَلاله در مقالههای دیگر که در پیشینه به آنها اشاره شده است، مطرح و مطالعه شدهاند و این مقاله درصدد تکرار آن مباحث نیست. هدف این پژوهش تمرکز بر قرائتهای یادشده به عنوان همنشین و بررسی اثر آن بر معنای مستفاد از آیه است. دادهها و نتایج این پژوهش میتواند مترجمان را در گزینش ترجمۀ دقیقتر آیه یاری کند.
در این پژوهش، از روش توصیفی تحلیلی و مقایسهای برای بررسی محتوا و مدلول قرائتها استفاده شده است. دادههای جمعآوریشده از منابع دانش قرائات و کتب احتجاج قرائات، ترجمههای فارسی و انگلیسی قرآن و تفاسیر فریقین به ویژه تفاسیر ادبی، مبنای تحلیلهای صورتگرفته است. سپس، شباهتهای موجود در ترجمهها و تفاسیر مختلف مقایسه شدند. نظرات مفسران و روایات منقول در منابع روایی و تفسیری مطرح شدهاند و در نهایت همنشینی واژگان و تأثیر آنها بر فهم حکم میراث کلاله تحلیل شده است.
با استفاده از رابطۀ توالی کلمات در متون ادبی و چینش آنها، میتوان سوژه را آشکار و دلالتهای معنایی دال و مدلول را بررسی کرد (پالمر، 1374، ص170؛ باقری، 1384، ص200). مطالعۀ روابط همنشینی[2] امکان استخراج معانی مختلف و درک بهتر متن را فراهم میکند و بر وضوح معنا می افزاید (باقری، 1384، ص201؛ صفوی، ۱۳۸۷، ص۲۸۲؛ شعیری، 1391، ص109).
از مواردی که روابط همنشینی در آن تأثیرگذار است، «تخصیص معنا»[3] است. تخصیص معنایی به فرایندی اشاره دارد که در آن دامنۀ معنایی لفظ محدود میشود، از حالت عام به خاص تغییر میکند و مفهوم کلی به مفهومی جزئیتر تبدیل میشود (مختار عمر، 1386، ص196؛ صفوی، 1394، ص247).
در خاتمه، نتایج حاصل از این تحلیلها جمعبندی شده است تا به درک بهتر آیه کمک کند و زمینهای را برای پژوهشهای آتی فراهم آورد.
در بارۀ آیۀ 12 سوره نساء 3 مقاله یافت شد:
1- الغفوری، خالد. «تبیین واژۀ مضارّ (در باب ارث) در آیۀ 12 سورۀ نساء» نوشتۀ الغفوری (1393ش). در این مقاله، نویسنده درصدد بیان اختلاف فقها در مدلول مضار است و متعرض مباحث قرائات صحابه و روابط همنشینی در واژۀ «الاُم» نشده است.
2- «کارکرد قرائت عبداﷲ ابن مسعود در تبیین آیات الاحکام» نوشتۀ نجفی (1395ش). این مقاله نحوۀ تعامل اهل تفسیر با هفت نمونه از وجوه قرائت عبداﷲ ابن مسـعود در ذیل آیات الاحکام را بررسی میکند و نشان میدهد اهل تفسیر دربارۀ روایی یا ناروایی احتجاج بدان وجوه مخالف رسم الخطّ مصحف عثمانی، دیدگاهی مشابه و یکسان نداشتهاند. در خلال این مقاله، گزارشی مختصر نیز دربارۀ قرائات آیۀ 12 نساء ارائه شده است؛ اما به خاطر رویکرد متفاوت مقاله، اختلاف ترجمهها و نیز رابطۀ همنشینی قرائات تحلیل نشده است.
3- «واکاوی مفهوم کَلاله در آیات و روایات» نوشتۀ نوری (1395ش). این مقاله صرفاً مفهوم کَلاله در آیات و روایات را واکاوی و احکام فقهی میراث کلاله را بیان میکند. نویسنده با ارائۀ شواهد روایی، لغوی و فقهی، سعی در بیان اختلاف در مفهوم کلاله میان صحابه دارد. این مقاله قرائات و روابط همنشینی در آیه را مطالعه نکرده است.
با نگاهی به پیشینۀ پژوهش، میتوان گفت در پژوهشهای پیشین، عنایتی به بررسی تأثیر روابط همنشینی بر تفسیر آیه نیست. خلأ موجود ضرورت انجام پژوهش حاضر را بیشتر آشکار میکند.
4- مفاهیم
کَلاله: در لغت به معنای إطافه و إحاطه است و نیز به چیزی اطلاق میشود که در اطراف دیگری قرار دارد و او را احاطه کرده است. همچنین، به معنای عضوی از اعضا نیز آمده است. در نظام قبیلهای به کسی که وابستگی او به بستگانش از میان رفته و طفیلی دیگران است کَلاله گویند. چنین کسی کَلّ به شمار میآید. نیز به کسی که بیفرزند است، کَلاله گویند (الفراهیدی، بیتا، ج5، ص279؛ ابن فارس، 1979 م، ج5، ص122؛ ابن منظور، 1414ق، ج11، ص593؛ ابوحیان الاندلسی، 1420ق، ج3، ص545).
میراث از قدیمیترین پدیدههای اجتماعی است که با ظهور مالکیت خصوصی پیوند خورده است. در جوامع اولیه، میراث، ساده و مبتنی بر خویشاوندی بود و افراد ضعیف مانند زنان و کودکان از آن محروم میشدند. در عرب قبل از اسلام، توزیع میراث، نابرابر و ظالمانه بود و معمولاً زنان و کودکان از دریافت سهم محروم میشدند. اسلام نظام میراث را متحول کرد و با رویکردی عادلانه، سهمی مشخص برای وراث تعیین کرد. نوآوری اسلام در میراث، تضمین حقوق همۀ افراد خانواده شامل زن و مرد، پیر و جوان بود (صادقی تهرانی، 1393ش، ج29، ص129؛ البلاغی النجفی، بیتا، ج2، ج29؛ السبزواری، 1313ق، ج7، صص310-312).
یکی از مواردی که قرآن با دقت بیان کرده، میراث کَلاله است. در آغاز اسلام، این پرسش وجود داشت که اگر کَلاله بمیرد، چه کسی وارث او است؛ از این رو، قرآن کریم حکم ارث او را بیان کرده است.
کَلاله در اصطلاح فقهی به برادران و خواهران متوفایی اطلاق میشود که نه فرزند دارد و نه والدین. (المفید، 1410ق، ص689؛ الطوسی، بیتاالف، ج3، ص135؛ ابن القطان، 1424ق، ج2، ص95).
حکم میراث کَلاله در آیات 12 و 176 سورۀ نساء بیان و به نحوۀ تقسیم ارث بین آنها اشاره شده است. مراد از کَلاله در این دو آیه متفاوت است. آیۀ 12 دربارۀ حکم میراث خواهر و برادر مادری و آیۀ 176 دربارۀ خواهر و برادر اَبَوینی یا خواهر و برادر پدری است (الطوسی، بیتاالف، ج3، ص135؛ المقدس الاردبیلی، بیتا، ج1، ص۶۵۳).
اگر فردی کَلاله باشد و برادر یا خواهر مادری داشته باشد، سهم هر یک از برادران یا خواهران مادری یکششم است. اگر تعداد آنها بیشتر باشد، در یکسوم ارث شریک خواهند بود. فقیهان این مسئلۀ فقهی را بلاخلاف دانستهاند و ادعای اجماع و عدم خلاف میان شیعه و سنی گزارش شده است (الطوسی، بیتاالف، ج3، ص134؛ المقدس الاردبیلی، بیتا، ج1، ص654؛ ابن حَزم، بیتا، ج8، ص284؛ ابن الجزری، بیتا، ج1، ص28؛ نجفی، 1421ق، ج39، ص148).
در قرائات قرآنی، اختیار واژهها و ترتیب آنها میتواند بر درک معنای آیات اثر داشته باشد. برای مثال، تغییر در ترتیب واژهها ممکن است سبب تفاوتهای معنایی شود که در تفسیر متن اهمیت دارد؛ زیرا چینش واژهها میتواند احساسات و معانی متنوعی را ایجاد کند. در این پژوهش، همنشینهایی مطالعه و تحلیل میشوند که در قرائت مشهور و در خط مصحف وجود ندارند؛ اما در قرائات منقول از صحابیانی مانند ابن مسعود و اُبَیّ بن کعب و دیگران نقل و گزارش شدهاند. قرائتهایی که در محور همنشینی زاید بر متن مصحف هستند معمولاً از قرائتهای شاذ محسوب میشوند. در مصطلح علم قرائت، این قرائتها به دلیل مخالفت با رسم مصحف به عنوان قرائت شاذ شاخته شدهاند (ابن الجزری، بیتا، ج1، ص9؛ مختار عمر، 1991م، ج1، ص111). این قرائتها بهوفور مورد استشهاد مفسران قرار گرفتهاند. مفسرانی همچون طبری، طوسی، طبرسی، ابوالفتوح، زَمَخشری، فخر رازی، قُرطبی و ابوحیّان در تبیین و تفسیر آیات توجه زیادی به قرائات داشتهاند. در این میان، سهمی جالب توجه از استشهادات به قرائت صحابیان است. این قرائات بیشتر از صحابهای همچون ابن مسعود و اُبَیّ بن کعب نقل شدهاند.
قرائت رایج: ﴿وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ اِمْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ﴾ (النساء: 12). همۀ قاریان بر این قرائت اتفاق دارند. (الطبری، بیتا، ج6، ص486؛ ابوحیان الاندلسی، 1420ق، ج2، ص198).
قرائتهای دیگر: ﴿وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَةً أَوِ اِمْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ «مِن أمِّ» فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ﴾ (الطبری، بیتا، ج6، ص486؛ قاسم بن سلّام، 1995م، صص297 و 325؛ ابن اَبی الشَّیبه، 1409ق، ج6، ص298).
«من اُمّ» قرائت زبیر بن العوام، «مِن الاُمّ» قرائت اُبَی ابن کعب، «لِاُمِّه و مِن اُمّه» قرائت سَعد اَبیوَقّاص، ابن عباس. (الدانی، 2015م، ص36؛ ابن الجزری، بیتا، ج1، ص28؛ ابوحیان الاندلسی، 1420ق، ج2، ص198؛ القرطبی، 1964م، ج5، ص78).
همنشینها: در قرائتهای آیۀ 12 نساء، همنشینهایی مانند «مِن أمّ»، «مِن أمِّه»، «لِأمِّه» و«من الاُمّ» در محور همنشینی به چشم میخورند که در خط مصحف نیستند؛ اما در قرائت منسوب به صحابیان در کتب قرائات، روایات و تفاسیر نقل شدهاند.
اختلاف قرائت در آیۀ مربوط به کلاله در ترجمههای آن نیز مشاهده میشود. مترجمان قرآن به دو گونه این آیه را ترجمه کردهاند:
بیشتر ترجمههای فارسی موجود از قرآن بر اساس قرائت رایج انجام شدهاند و در این ترجمهها، قید «مادر» در محور همنشینی بیان نشده است. اگرچه این ترجمهها مطابق متن قرائت رایج هستند، این نوع ترجمه ممکن است ابهاماتی را در فهم دقیق آیه در پی داشته باشد؛ زیرا بهوضوح مشخص نیست آیا برادر و خواهری که به مقدار یکششم ارث میبرند، باید از یک مادر باشند یا خیر.
نمونۀ ترجمههای فارسی بر اساس قرائت رایج بدون بیان واژۀ «مادر» در محور همنشینی
بیشتر ترجمههای فارسی موجود از قرآن مطابق رسم مصحف و قرائت رایج انجام شدهاند، مانند:
- ترجمۀ الطبری (علمای ماوراء النهر، 1356ش، ج1، ص290): «و او راست برادرى یا خواهرى».
- ترجمۀ ابوبکر عتیق نیشابوری (سورآبادی، 1365ش، ص127): «و او را برادر بود یا خواهر»
- صفی علیشاه (1378، ص135): «و مر او را باشد برادرى یا خواهرى».
- ابوالفتوح رازی (1371ش، ج5، ص261): «و او را برادرى بود یا خواهرى».
در ترجمههای معاصر نیز عموماً بر اساس قرائت مشهور و بدون در نظر گرفتن قرائت «من اُم» ترجمه شده است. به دلیل کثرت ترجمهها و از باب نمونه فقط به بیان دو مورد بسنده میشود:
- ترجمۀ فولادوند (1373ش، ص79): «برای او برادر یا خواهری باشد».
- ترجمۀ آیتی (1401ش، ص79): «اگر او را برادر یا خواهرى باشد».
ترجمههایی که در آنها واژۀ «مادر» یا «امی» در محور همنشینی به عنوان توضیح افزوده شده و سازگار با قرائتهای یادشده در این آیه است.
برخی از مترجمان با توجه به تفسیر و حکم فقهی آیه با افزودن واژۀ «مادری یا اُمّی» به ترجمه، سعی کردهاند تا ابهام را برطرف کنند. این نوع ترجمه بیان میکند ارث یکششم فقط برای برادر و خواهر (از یک مادر) است؛ در غیر این صورت، مشمول این حکم نمیشوند. این همنشین در فهم بهتر آیه و تبیین حقوق وراثتی افراد اثر دارد.
- ترجمۀ اسفراینی (تاج التراجم) (1375ش، ج2، ص466): «و وى را برادرى یا خواهرى بود از مادر».
- ترجمۀ تفسیر نسفی (1376ش، ج1، ص153): «و مر او را برادرى مادرى یا خواهرى مادرى بود».
از مترجمان معاصر نیز چند ترجمه یافت شد که قید همنشین «مادری»، «اُمی»، «که اَبَوَینى نیستند» و «اَخیافی» به عنوان توضیح در آنها بیان شده است:
- ترجمۀ مجتبوی (1371ش، ص79): «و او را برادر یا خواهری (مادری) باشد».
- ترجمۀ الهیقمشهای (1380ش، ص79): «و یک برادر و یا خواهر (اُمّی) داشته باشد».
مترجمانی مانند رضایی اصفهانی و همکاران (1383ش، ص79)، سراج و همکاران (بیتا، ص80) و رسولی محلاتی (1388ش، ص155) نیز توضیح (مادری) را در ترجمه آوردهاند.
- ترجمۀ صادقی تهرانی برگرفته از تفسیر الفرقان (1388ش، ج1، ص5): «و براى او برادر یا خواهرى باشد، براى هریک از آن دو که اَبَوَینى نیستند». در این ترجمه، بهجای قید «مادری» از قید «که ابوینی نیستند» برای توضیح بیشتر استفاده شده است.
- ترجمۀ دِهلوی (1385ش، ص167): «و او را برادرى هست یا خواهرى یعنى اخیافى».
«اخیافی [ اَخ ْ] (صفت نسبی) برادرانی که پدر هر یکی جدا و مادر واحد باشد. اولاد اَخیاف، بنو اَخیاف؛ برادران که از یک مادر و از دو پدر باشند». (ابن منظور، 1414ق، ج1، ص379؛ دهخدا و همکاران، 1373ش، ا. خ.).
6-2- توضیحات تفسیری در ترجمۀ انگلیسی آیه
در ترجمههای انگلیسی قرآن، به ویژه در ترجمههای معتبر، تأثیر قرائتها بر متن آیه و توضیح مربوط به آن مشاهده میشود.
برای مثال، در ترجمۀ پیکتال، عبارت توضیحی
«only on the mother's side»در محور همنشینی قرار گرفته است که سازگار با همنشین «من اُمّ» است و بهصراحت بیان میکند ارث یکششم فقط برای برادر و خواهر مادری است.
نمونۀ ترجمه
در ترجمۀ محمد مارمادوک پیکتال، آیۀ ۱۲ سورۀ نساء به این صورت آمده است:
"… If a man or a woman have a distant heir (having left neither parent nor child), and he (or she) have a brother or a sister (only on the mother's side), then to each of them twain (the brother and the sister) the sixth ..." (Pickthall, 2023).
این ترجمه بهروشنی نشان میدهد فقط برادر و خواهر مادری از این ارث بهرهمند میشوند، که ابهام موجود در آیه را برطرف میکند.
عدم بیان قید (مادر) در ترجمۀ عبدالله یوسفعلی
"… If the man or woman whose inheritance is in question, has left neither ascendants nor descendants, but has left a brother or a sister, each one of the two gets a sixth ... " (Yusuf Ali, 2017).
عبارت «only on the mother's side» که به صورت توضیحی در ترجمۀ پیکتال وجود دارد، در بیشتر ترجمههای انگلیسی به چشم نمیخورد، مانند: ترجمۀ عبدالله یوسفعلی، میر احمدعلی، سید علیقُلى قَرایی، بهروز فروتن، طاهره صفارزاده، محمدعلی حبیب شاکر، محمد سُرور، آرتور جان آربِری و تامس بالنتین ایرینگ. آنان درصدد ترجمه بر اساس متن قرائت مشهور بوده و هیچ توضیح تفسیری را به آیه نیفزودهاند. این امر گرچه ممکن است موجب ابهام در فهم دقیق آیه شود و مشخص نکند که آیا برادر و خواهر میراثبر، باید از یک مادر (تنی) باشند یا اینکه ناتنی را نیز شامل میشود، التزام مترجمان به متن مصحف و قرائتِ مشهور را میرساند.
7- استناد به قرائت «مِن اُمّ» در روایات
در اینجا برخی از روایات که ناظر به واژۀ «اُمّ» و مشابه آن هستند و مفسران از آنها به عنوان شاهد استفاده کردهاند، گزارش میشوند:
7-1- گزارش استفادۀ مفسران از اقوال قاریان
دربارۀ قرائتهای صحابه در این آیه، گزارشهایی از مفسران نقل شدهاند که در اینجا بهاختصار گزارش میشوند:
8772 - «... عن سعد أنه کان یقرأ: ... وله أخ أو أخت قال سعد: لأمّه». (الطبری، بیتا، ج8، ص62) و «لأم» بدون هاء ضمیر «... قال سعد: لأمّ». (الدارمی، 1412ق، ج4، ص1945).
8773 - «... قرأت على سعد: ... وله أخ أو أخت قال سعد: لأمّه». (الدارمی، 1412ق، ج4، ص1945).
8775 ـ «... سمعت سعدَ بن أبی وقاص قرأ: ... وله أخ أو أخت من أمّه». (الدارمی، 1412ق، ج4، ص1945؛ البیهقی، 1422ق، ج5، ص2375) و «... مِن أمّ» بدون هاء ضمیر (ابن اَبی الشَّیبه، 1409ق، ج6، ص298).
این روایات حاکی از آن هستند که همنشین مشتمل بر واژۀ «اُمّ» توسط صحابی قرائت شده است؛ از این رو، در قرائتهای صحابه قرار گرفته است؛ اما به دلیل مخالفت با رسم مصحف و عدم شهرت و شذوذ آن، در زمرۀ قرائتهای مشهور نیامده و تلقی به قبول نشده است.
7-2- گزارش روایاتی که مؤید آن هستند که همنشینها توضیحات تفسیری هستند نه قرائت
در منابع روایی فریقین، روایاتی وجود دارند که در آنها همنشینهای مورد بحث به عنوان توضیحات تفسیری مطرح شدهاند نه به عنوان قرائتهای مستقل. در اینجا، پس از حذف روایات مشابه و تکراری موجود در منابع روایی و تفسیری، چند روایت شناسایی شدند.
یافتهها حاکی از آن است که از نوع بیان عبارتهایی مانند: «إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ الْإِخْوَه وَ الْأَخَوَاتِ مِنَ الْأُمِّ خَاصَّه» (الکلینی، 1387ش، ج13، ص580؛ الحر العاملی، 1409ق، ج17، صص497 و481؛ القمی المشهدی، 1423ق، ج3، ص252)، با تمرکز بر قید «مِنَ الاُمّ خاصّه» در روایت اول و عبارت «فهؤلاء الإخوة من الاُمّ» (السیوطی، بیتا، ج٢، ص449) در روایت دوم و عبارت «فَهَذِهِ کَلَالَه الْأُمِّ وَ هِیَ الْإِخْوَه وَ الْأَخَوَاتُ من الأمّ» (العیاشی، 1380ق، ج1، ص227؛ الحر العاملی، 1409ق، ج26، ص175) در روایت سوم، به دست آمد روایتها درصدد توضیح این هستند که در آیۀ 12 سورۀ نساء، کلالۀ مادری مراد است نه کلالۀ پدری یا کلالۀ پدری - مادری. نحوۀ بیان قید در این روایات نشان میدهد در محور همنشینی، واژۀ «امّ» به عنوان قید توضیحی عمل کرده است. این امر نشان از آن دارد که امام یا راوی قصد قرائت آیه را نداشته، بلکه در پی تفسیر و روشنسازی مفهوم آیه بوده است.
فقیهان در برخی از مسائل فقهی به قرائات استشهاد کردهاند. در منابع فقهی فریقین آمده است در سهم میراث کلاله، به قرائت «و له أخ أو أخت من امّ» منقول از ابن مسعود، استناد شده است (المفید،1410ق، ص689؛ الطوسی، بیتاب، ج4، ص86؛ الشوکانی، 1430ق. ج7، ص177) به عقیدۀ شوکانی، اجماع دربارۀ این مسئله محقق شده است و مستندی جز قرائت یادشده وجود ندارد (الشوکانی، 1430ق. ج7، ص177). در اینجا، قرائت شاذ همانند خبر واحد محسوب میشود (نجفی، 1395ش، ص152؛ الصاوی، بیتا، ج4، ص624).
مفسران نیز وحدتنظر دارند که منظور از برادر و خواهر در آیۀ 12، برادر و خواهر مادرى است و قرائت «و له أخ أو أخت من الامّ» نیز دالّ بر آن است که مراد آیه اولاد مادر است (الطوسی، بیتاالف، ج3، ص134؛ الفخر الرازی، 1420ق، ج9، ص223؛ الزمخشری، 1407ق، ج1، ص486؛ ابوحیان الاندلسی، 1420ق، ج3، ص198).
عدهای از مفسران قرائت «من امّ» را حمل بر تفسیری کردهاند که برخی مردم از صحابه شنیدهاند و تصور کردهاند که قرائت منقول است (نجفی، 1395ش، ص152؛ رشیدرضا، 1404ق، ج4، ص346).
همنشینها نقشی مهم در تبیین مفهوم و حکم ارث کَلاله برای مخاطب ایفا میکنند که عبارتاند از:
- برطرف کردن ابهام: پرسشی که در اینجا پیش میآید آن است که برادر و خواهری که به مقدار یکششم از کَلاله ارث میبرند آیا باید از یک مادر باشند یا از دو مادر؟ متن آیه بر اساس قرائت رایج در این مورد ساکت است و به پرسش پاسخ نمیدهد و برای فهم آن باید به منابع روایی و فقهی مراجعه کرد.
قید «مِن أمِّ» نشان میدهد برادر و خواهری که به مقدار یکششم از ارث بهرهمند میشوند، باید از یک مادر باشند (از دو مادر نباشند) (الطبرسی، 1408ق، ج3، ص29؛ المقدس الاردبیلی، بیتا، ج1، ص654). این امر حقوق وراثتی را دقیقتر و با بیان جزئیات مشخص میکند.
- تأکید بر عدالت در حقوق وارثان: مجاورت «من ام» با عبارت «وله اخ او اخت» همچنین تأکید میکند تقسیم ارث باید بر اساس روابط خویشاوندی مادری مشخص انجام شود و عدالت در تقسیم ارث را تقویت میکند. با توجه به اینکه قید «من ام» به روابط خونی (مادری) اشاره دارد، احکام فقهی نیز بهگونهای تنظیم شدهاند که حقوق تمامی وارثان رعایت شود (الشَعراوی، 1991م، ج4، ص2030؛ مدرسی، 1419ق، ج2، ص35). آیۀ مورد بحث از مواردی است که سهمی را که مذکر (برادر) و مونث (خواهر) از میت به ارث میبرند، با هم برابر دانسته است و تفاوتی بین سهم زن و مرد قائل نشده است (مالک، 1406ق، ج2، ص507؛ الطبری، بیتا، ج8، ص62؛ الجَصّاص، 1415ق، ج2، ص113).
جدول 1- تحلیل رابطۀ معنایی
همنشینی «أَخٌ أَوْ أُخْتٌ» با «مِن أمّ» رابطۀ معنایی خاص ایجاد میکند: |
|
«مِن» |
نشاندهندۀ منشأ یا اصل است. |
«أمّ» |
(مادر) به رابطه خونی اشاره دارد. این ترکیب، نوع خاصی از رابطه خویشاوندی را مشخص میکند که در تقسیم ارث اهمیت دارد. |
تأثیر همنشینی بر سایر اجزای آیه |
نه فقط دایرۀ معنای «أَخٌ أَوْ أُخْتٌ» را کاهش میدهد، بلکه بر تفسیر سایر اجزای آیه نیز تأثیر میگذارد. |
تأثیر بر مفهوم «کلاله» |
مفهوم کلاله به طور خاص به وراثت از طریق مادر محدود میشود نه پدر. |
تأثیر بر سهم «السُّدُسُ» (یکششم) |
مشخص میکند سهم یکششم مختص به برادر یا خواهر مادری است نه. غیر آن. |
10- تخصیص معنایی (جزئی و دقیقتر شدن معنا)
همنشینی واژه «امّ» معنای آیه را از جهت دلالت دال بر مدلول کاهش میدهد و سهم یکششم وراثت کلاله را فقط به برادر و خواهر مادری اختصاص میدهد. نیز نشاندهندۀ تأکید بر روابط خویشاوندی مادری است که عدالت را در فرایند تقسیم ارث کلالۀ مادری مدنظر قرار میدهد (البلاغی النجفی، بیتا، ج 2، ص29؛ السبزواری، 1313ق، ج7، ص310). برخی از مترجمان با افزودن واژههایی مانند «مادری» یا «امی» به ترجمهها، سعی کردهاند تا دگرگونی معنایی را مدیریت کنند. این اقدام موجب روشنتر شدن مفهوم آیه و تبیین دقیقتر حقوق وراثتی افراد در ذهن مخاطب میشود. برای مثال، عبارت توضیحی « only on the mother's side» در ترجمۀ پیکتال، ابهام را به ویژه برای مخاطب انگلیسیزبان برطرف کرده است.
جدول 2- محور همنشینی «من أم» در آیۀ 12 نساء
قرائت |
محور همنشینی |
اثر وجود یا عدم وجود همنشین در معنا |
قرائت مشهور |
و له أخ او أخت (بدون همنشین) |
در محور افقی زنجیرۀ گفتار، شنونده در حال انتظار برای کامل شدن معنات. (به خاطر وجود اجمال، ابهام و گستردگی معنایی به دلیل احتمال شمول حکم میراث یکششم بر کلالۀ اُمی، اَبوینی، اَبوی). |
قرائت شاذ |
و له أخ او أخت + من اُمّ (با همنشین) |
تخصیص معنا: شنونده از مرحلۀ انتظار به مرحلۀ اقناع میرسد (برطرف شدن اجمال و ابهام و تخصیص معنا به دلیل اختصاص حکم میراث یکششم بر کلالۀ اُمی). |
- قرائتهای آیۀ 12 سورۀ نساء با همنشین شدن واژگانی همچون «مِن الأمِّ»، «مِن أمٍّ»، «مِن أمِّه» یا «لِأمِّه» در محور افقی و خطی گفتار، کارکرد توضیحی و برطرف کردن ابهام را از حکم میراث کلالۀ اُمّی دارد.
- در محور همنشینی، شنونده از مرحلۀ انتظار تکامل معنا به مرحلۀ اقناع منتقل میشود. این همنشین موجب تخصیص معنا و اختصاص حکم یکششم میراث کلاله به برادر و خواهری است که از یک مادر باشند و از تعمیم حکم به برادر و خواهر اَبَوی یا اَبَوَینی ممانعت میکند.
- ترجمههای فارسی و انگلیسی کهن و معاصر بررسی شدند و مشخص شد در ترجمههای کهن فارسی، اسفراینی و نسفی از توضیح تفسیری «مادر» و دهلوی از واژۀ «اَخیافی» استفاده کردهاند. در ترجمههای معاصر، مجتبوی، الهیقمشهای، رضایی اصفهانی، سراج، رسولی محلاتی، توضیح تفسیری «مادر» یا «امی»، متناسب با قرائت منقول از صحابه یا روایات موجود در منابع روایی فریقین است. در ترجمۀ تفسیر الفرقان صادقی تهرانی نیز، عبارت توضیحی «که ابوینى نیستند» به کار رفته است که با مفهوم مستفاد از این قرائتها سازگار است. در ترجمههای انگلیسی نیز عموماً بر اساس قرائت مشهور هیچ قید توضیحی یافت نشد، مگر در ترجمۀ پیکتال که توضیح تفسیری «only on the mother's side» به چشم میخورد که مطابق قرائت یادشده است.
- روایات منقول در منابع روایی و تفسیری در دو دسته ناظر به برطرف شدن ابهام از معنا هستند: دستۀ اول روایاتی هستند که با استعمال واژگانی مانند «قَرَأ» و «قِرائَه» تصریح به قرائت صحابیان دارند. دستۀ دوم روایاتی هستند که در آنها، همنشینها به عنوان تفسیر و توضیح بیشتر و برطرف کردن ابهام از حکم آیه به کار رفته و به عنوان قرائت محسوب نشدهاند.
- برخی از مفسران مانند قرطبی و رشیدرضا تصریح کردهاند که قرائت منسوب به صحابه، در حقیقت توضیحات و بیانات تفسیری آنان بوده است و راویان به اشتباه آنها را قرائت پنداشتهاند.
[1] Syntagmatic
[2] Syntagmatic relation
[3] Semantic reduction
Holy Qur'an
Ayati, A. (2022). Translation of the Holy Qur'an. Tehran: Soroush.
Ibn Abi Shaybah, A. (1989). Al-Musannaf fi al-Ahadith wa al-Athar (Intro. Kamal Yusuf Hawt). Riyadh: Maktabat al-Rushd.
Ibn al-Jazari, M. (n.d.). Al-Nashr fi al-Qira’at al-‘Ashr. Beirut: Dar al-Kutub al-‘Ilmiyyah.
Ibn Hazm, A. (n.d.). Al-Muhalla bi al-Athar. Beirut: Dar al-Fikr.
Ibn Faris, A. (1979). Muʿjam Maqayis al-Lughah (Ed. ‘Abd al-Salam Muhammad Harun). Beirut: Dar al-Fikr.
Ibn al-Qattan, A. (2003). Al-Iqnaʿ fi Masāʾil al-Ijmāʿ (Ed. Hasan Fawzi Sa‘idi). n.p.
Ibn Manzour al-Ifriqi, M. (1993). Lisan al-‘Arab. Beirut: Dar Sadir.
Abu Hayyan al-Andalusi, M. (1999). Al-Bahr al-Muhit fi al-Tafsir. Beirut: Dar al-Fikr.
Abu al-Futouh al-Razi, H. b. ‘Ali (1992). Rawd al-Jinan wa Ruh al-Janan fi Tafsir al-Qur'an (Ed. M.M. Nasih & M.J. Yahaghi). Mashhad: Astan Quds Razavi, Islamic Research Foundation.
Asfarayni, A. Shahfur (1996). Taj al-Tarajim fi Tafsir al-Qur’an lil-Ajam (Ed. N. Mayil Harawi & A.A. Elahi Khorasani). Tehran: Scientific & Cultural Publishing Co.
Elahi Qomshei, M. (2001). The Holy Qur’an (Translation). Qom: Fatima al-Zahra.
Bagheri, M. (2005). Introduction to Linguistics. Tehran: Qatreh Publications.
Al-Balāghī al-Najafī, M. (n.d.). Ālā’ al-Raḥmān fi Tafsīr al-Qurʾān. Qom: Vojdani.
Al-Bayhaqi, A. b. A. (2001). Maʿrifat al-Sunan wa al-Athar (Ed. Abdul-Muṭi Amin Qalʿaji). Damascus: Dar Qutaiba.
Palmer, F. R. (1995). Semantics: A New View (Trans. K. Safavi). Tehran: Maad Books.
Al-Jassas, A. b. ‘Ali (1994). Ahkam al-Qur'an. Beirut: Dar al-Kutub al-‘Ilmiyyah.
Al-Hurr al-‘Amili, M. (1989). Wasā’il al-Shiʿah. Beirut: Dar Ihya al-Turath al-‘Arabi.
Al-Darimi, A. (1991). Sunan al-Darimi (Ed. H. al-Darani). KSA: Dar al-Mughni.
Al-Dani, U. b. Saʿid (2015). Al-Taysir fi al-Qira’at al-Sabʿ (Ed. K. H. S. al-Shaghdali). Riyadh: Dar al-Andalus.
Dehkhoda, A., Shahidi, J., & Mo‘in, M. (1994). Dehkhoda Dictionary. Tehran: Rozaneh.
Dehlavi, S. W. (2006). Fath al-Rahman: Qur'an Translation (Ed. M. Ansari). Tehran: n.p.
Rasouli Mahallati, H. (2009). The Holy Qur'an (Translation). Qom: Osveh Publications, Endowments & Charity Org.
Rashid Rida, M. (1984). Tafsir al-Manar. Beirut: Dar al-Ma’rifah.
Rezaei Esfahani, M. A. et al. (2004). The Holy Qur’an (Translation). Qom: Dar al-Dhikr Cultural Institute.
Al-Zamakhshari, M. (1987). Al-Kashshaf. Beirut: Dar al-Kitab al-‘Arabi.
Al-Sabzawari, A. A. (1895). Mawahib al-Rahman. Qom: Iran.
Seraj, R., Khoshnevis, T., & Afshari Zanjani, A. (n.d.). The Holy Qur'an (Translation). Tehran: Kitab Publishing Co.
Surabadi, A. b. M. (1986). Tafsir Surabadi (Intro. Y. Mahdavi). Tehran: n.p.
Al-Suyouti, J. (n.d.). Al-Durr al-Manthour fi al-Tafsir bi al-Ma’thour. Beirut: Dar al-Fikr.
Al-Sha‘rawi, M. M. (1991). Tafsir al-Sha‘rawi. Beirut: Akhbar al-Youm, Department of Books & Libraries.
Sho‘airi, H. R. (2012). Foundations of Modern Semantics. Tehran: SAMT.
Al-Shawkani, M. b. ‘Ali (2009). Fath al-Qadir. Beirut: Dar al-Kitab al-‘Arabi.
Sadeqi Tehrani, M. (2009). Tarjoman-e Furqan. Qom: Shokraneh.
Sadeqi Tehrani, M. (2014). Thematic Tafsir (al-Furqan). Qom: Shokraneh.
Al-Sawi, A. (n.d.). Hashiyat al-Sawi ‘ala al-Sharh al-Saghir. n.p.: Dar al-Ma‘arif.
Safavi, K. (2008). Introduction to Semantics. Tehran: Sureh Mehr.
Safavi, K. (2015). Applied Semantics. Tehran: Hamshahri.
Safi ‘Ali Shah, M. H. b. M. B. (1999). Tafsir Qur’an of Safi ‘Ali Shah. Tehran: Manouchehri.
Al-Tabarsi, F. b. H. (1987). Majmaʿ al-Bayan fi Tafsir al-Qurʾan. Beirut: Dar al-Maʿrifah.
Al-Tabari, M. b. J. (n.d.). Jamiʿ al-Bayan ʿan Taʾwil Ay al-Qur'an. Mecca: Dar al-Tarbiyah wa al-Turath.
Al-Tousi, M. (n.d.). Al-Tibyan fi Tafsir al-Qur’an. Beirut: Dar Ihya’ al-Turath al-‘Arabi.
Al-Tousi, M. (n.d.). Al-Mabsout. Beirut: Ihya’ al-Turath al-‘Arabi.
Scholars of Transoxiana (1977). Translation of Tafsir al-Tabari (Ed. H. Yaghmaei). Tehran: University of Tehran, Toos Press.
Al-‘Ayyashi, M. (1961). Kitab al-Tafsir. Tehran: Islamic Scientific Library.
Ghafoori, K. (2014). Explaining the Term "Mudarir" in Quran 4:12. Qur'an, Fiqh and Islamic Law Journal, 1, 45–71. https://ensani.ir/fa/article
Al-Razi, Fakhr al-Din (2000). Tafsir al-Kabir (Mafatih al-Ghayb). Beirut: Dar Ihya’ al-Turath al-‘Arabi.
Al-Farahidi, K. (n.d.). Al-‘Ayn (Ed. M. al-Makhzumi & I. al-Samarrai). n.p.: Dar wa Maktabat al-Hilal.
Fouladvand, M. M. (1994). Qur’an Translation. Tehran: Islamic History and Thought Studies Office.
Al-Harawi, Abu ‘Ubayd (1995). Fada’il al-Qur’an (Ed. M. al-‘Atiyyah, M. Kharabah, & W. Taqi al-Din). Damascus: Dar Ibn Kathir.
Al-Qurtubi, M. (1964). Al-Jami‘ li Ahkam al-Qur’an. Cairo: Dar al-Kutub al-Misriyyah.
Al-Qummi al-Mashhadi, M. R. (2002). Kanz al-Daqa’iq wa Bahr al-Ghara’ib. Qom: Dar al-Ghadir.
Al-Kulayni, M. (2008). Al-Kafi. Qom: Dar al-Hadith.
Malik b. Anas (1986). Al-Muwatta’ (Ed. M. F. ‘Abd al-Baqi). Beirut: Dar Ihya’ al-Turath al-‘Arabi.
Mojtabavi, J. (1992). Qur’an Translation. Tehran: Hikmat.
Modarresi, M. T. (1998). Min Huda al-Qur’an. Tehran: Dar Muhibbi al-Husayn.
Mukhtar Omar, A. (2007). Semantics (Trans. H. Seyyedi). Mashhad: Ferdowsi University Press.
Mukhtar Omar, A. (1991). Muʿjam al-Qira’at al-Qur’aniyyah. Tehran: Osveh.
Al-Mufid (al-‘Ukbari), M. b. Nu‘man (1990). Al-Muqni‘ah. Qom: Islamic Publications of Seminary Teachers.
Muqaddas Ardabili, A. (n.d.). Zubdat al-Bayan. Tehran: Al-Murtadha Library.
Najafi, R. (2015). The Role of Ubayy b. Kaʿb’s Reading in Preferring Among the Seven Readings. Journal of Qur'anic and Hadith Studies, 47(1–2), 121–139. DOI:10.22067/naqhs.v47i1.21828
Najafi, R. (2016). The Role of Ibn Mas‘oud’s Reading in Explaining Qur’anic Rulings. Qur'anic and Hadith Studies, 48(1–2), 139–161. DOI:10.22067/naqhs.v48i1.9444
Najafi, M. b. H. (2000). Jawahir al-Kalam (New Edition). Qom: Islamic Jurisprudence Encyclopedia Institute.
Al-Nasafi, ‘U. b. M. (1997). Tafsir al-Nasafi (Ed. A. Juvayni). Tehran: Soroush.
Noori, H. (2016). Analyzing the Concept of Kalalah in Qur’an and Hadith. Fiqh Research Journal, 12(2), 389–414. DOI:10.22059/jorr.2016.58992
Pickthall, M. )2023(. The Glorious Qur'an Paperback. Amazon.
Yousuf Ali, A.) 2017(. The Holy Qur’an. Amazon.