An Evaluation of Mohammad Reza Safavi's Translation of Qur'anic Moral Verses based on Chesterman's Relation Norm

Document Type : Research Article

Authors

1 PhD Student of Arabic Language and Literature, Arak University, Arak, Iran

2 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Arak University, Arak, Iran

3 Assistant Professor, Department of English Language and Literature, Arak University, Arak, Iran

4 Associate Professor, Department of Arabic Language and Literature, Arak University, Arak, Iran Abstract

Abstract

Many Qur'anic verses describe moral virtues and vices. Considering the importance of ethics in human growth and perfection, these verses, in the form of moral messages, are highly applicable. Therefore, it is important to use content-oriented and interpretive translations to convey the messages of these verses more accurately. Mohammad Reza Safavi's translation is an example of such translations. In this research, the quality of Safavi's translation of moral verses was analyzed using a descriptive-analytical method and based on Andrew Chesterman's relation norm. Chesterman considers studies of translation as a norm-based scientific field. He introduced the notion of 'relation norm' as part of his norm theory to express the relationship between the source language and the target language, and described it by proposing strategies at three syntactic, semantic, and pragmatic levels. The results of this study show that in the translation of moral verses and at the syntactic level, Safavi has used literal, transposition, unit shift, and loan translation strategies more frequently. At the semantic level, hyponymy has been employed more often, and at the pragmatic level, he has used the strategies of explicitation and information change to explain the implicit aspects of the verses. By using syntactic, semantic, and pragmatic strategies, he has taken into account the morphological, syntactic, semantic, and interpretive points of the verses according to the standard Persian language, and the relation norm. Thus, his translation of moral verses enjoys a very high quality.

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

نقد ترجمۀ محمدرضا صفوی از آیات اخلاقی قرآن بر اساس هنجار رابطه‌ای چسترمن

Authors [Persian]

  • فاطمه ورمزیادی 1
  • احمد امیدعلی 2
  • حمید ورمزیاری 3
  • ابراهیم اناری بزچلوئی 4
1 دانشجوی دکتری، زبان و ادبیات عربی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
2 استادیار، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
3 استادیار، گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
4 دانشیار، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
Abstract [Persian]

شمار آیات اخلاقی که فضائل و رذائل اخلاقی را بیان می‌کنند، در قرآن کریم بسیار است. با توجه به اهمیت اخلاق در رشد و کمال انسان، این آیات در قالب پیام‌های اخلاقی بیشترین کاربرد را دارند؛ از این رو، لازم است از ترجمه‌های محتوایی و تفسیری همراه این آیات استفاده شود تا پیام اخلاقی آیات دقیق‌تر منتقل شود. ترجمة صفوی نمونه‏ای از ترجمة محتوایی و تفسیری است که می‌توان آن را همراه این آیات به ‌کار برد. در این پژوهش، کیفیت ترجمة صفوی از آیات اخلاقی به روش توصیفی - تحلیلی بر اساس نظریۀ هنجار رابطه‌ای اَندرو چسترمن نقد و بررسی شد. چسترمن مطالعات ترجمه را علمی هنجارگرا به معنای توصیفی کلمه میداند. او برای بیان ارتباط میان زبان مبدأ و مقصد از هنجار رابطه‌ای بهره برده است و با طرح راهبردهایی در سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی آن را شرح داده است؛ در نتیجه، صفوی در ترجمۀ آیات اخلاقی در سطح نحوی بیشتر از راهبردهای تحت‌اللفظی، تغییر مقولۀ دستوری، تبدیل واحد و وام‌گیری، در سطح معنایی بیشتر از راهبرد هم‌شمولی و در سطح منظورشناختی برای توضیح آیات و بیان جمله‏های محذوف و مقدّر از راهبردهای تغییر میزان صراحت و تغییر اطلاعات استفاده ‌کرده است. او به واسطة کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و منظورشناختی، نکات صرفی، نحوی، معنایی و تفسیری آیات را مطابق زبان معیار فارسی ترجمه و هنجار رابطه‌ای را لحاظ کرده ‌است؛ از این رو، ترجمة او از آیات اخلاقی کیفیت بسیار خوبی دارد.

Keywords [Persian]

  • ترجمۀ آیات اخلاقی
  • محمد‌رضا صفوی
  • هنجار رابطه‌ای
  • راهبردهای ترجمه
  • چسترمن
  • طرح مسأله

قرآن کریم به عنوان معجزۀ جاوید پیامبر اسلام (ص) و اصلی­ترین منبع وحی در کنار «احادیث» و «سنّت» برای درک احکام دین اسلام منبعی مهم است و افرادی که به زبان عربی آگاه نیستند، برای درک و فهم محتوا و معانی متعالی قرآن لازم است به ترجمه­ای دقیق و جامع دسترسی داشته باشند.

در دورۀ حاضر، مترجمان معاصر قرآن کریم را به زبان روز ترجمه می­کنند تا به نیاز جامعة دینی خویش پاسخ دهند و در ابلاغ حقایق قرآن وگسترش هرچه بیشتر آیین اسلام سهیم باشند؛ از این رو، نقد و بررسی ترجمه‌های قرآن بر اساس نقد و نظرهای مختلف ضروری است تا ترجمه­ها از زوایای مختلف نقد شوند و مترجمان با مراجعه به نقدهای موجود، خطاهای موجود در ترجمۀ خود را به کمترین حد ممکن برسانند و ترجمه‏ای مطلوب و مناسب از قرآن کریم ذت ارائه دهند. ترجمة قرآن در عصر حاضر به شیوه­هایی مختلف نقد و بررسی شده است. یکی از این شیوه­ها کاربرد نظریه‏های ترجمة معاصر در نقد ترجمۀ قرآن است تا علاوه بر نقد ترجمه­های موجود، شیوه­های علمی ترجمه نیز بیان شوند و در نهایت، این کتاب مقدس با دقت و ظرافت تمام که شایستة آن است به زبان­های زندة دنیا ترجمه شود.

یکی از نظریه­های جدید که زیرشاخۀ مطالعه‏های محض ترجمه است مطالعه‏های توصیفی ترجمه است که بیان می­کند هدف از مطالعۀ ترجمه پایه‌گذاری قواعد، هنجارها و دستورالعمل‌هایی برای عمل یا نقد ترجمه یا ارائۀ ابزار آموزشی برای آموزش مترجمان نیست. هدف اصلی مطالعه‏های توصیفی ترجمه عبارت است از توصیف پدیدۀ ترجمه و ترجمه کردن چنانکه ما در دنیای واقعی تجربه می­کنیم. به عبارت دیگر، در مطالعه‏های توصیفی، ترجمه‌ها همان­طور که در دنیای واقعی نمود یافته‌اند بررسی می‏شوند و روی ابعاد قابل مشاهدۀ آن‌ها تمرکز می‌شود؛ به همین دلیل است که مطالعات ترجمهرا جزء علوم تجربی به حساب می‌آورند (Hermans, 1999, p. 7).

یکی از مباحثی که در مطالعه‏های توصیفی بررسی شده است موضوع هنجار در ترجمه است. گیدئون توری[i]از نظریه‏پردازان نقش‌گرا است که برای اولین بار بحث از هنجارها در ترجمه را در سال 1978م در مقالۀ «ماهیت و نقش هنجارها در مطالعات ترجمه » وارد حوزۀ مطالعات ترجمهکرد. او معتقد است در هر جامعه ارزش‌ها و عقایدی دال بر درست یا غلط بودن رفتارهای مختلف وجود دارند که نشان می‌دهند در جامعه هنجارهایی مشخص وجود دارند. مترجم باید با این هنجارها آشنا و آن­ها را در حین کار مدنظر داشته باشد تا بتواند ترجمه‌ای قابل قبول را ارائه دهد (Toury, 1978/2000, pp. 53-55). اَندرو چسترمن[ii] یکی دیگر از نظریه­پردازانی است که مطالعات ترجمهرا علمی هنجارگرا به معنای توصیفی کلمه می‌داند و با تبعیت از نظریه‏های توری هنجارها را بررسی می‏کند. او از استعارۀ «meme»[iii]در ترجمه استفاده می‌کند. این کلمه از جامعه‌شناسی گرفته شده و به معنای ایده‌هایی است که گسترش می‏یابند و خود را، همانند ژن‌ها، تکثیر می‌کنند. اگر یک «meme» در اثر تکرار و تکثیر غالب شود و «meme» رقیب را از صحنه به در کند، به هنجار تبدیل خواهد شد (Chesterman, 2016, p. 51).

 چسترمن هنجارها را در قالب هنجارهای انتظار یا محصول و هنجارهای حرفه‌ای یا فرآیند دسته­بندی می‌کند. به نظر او، هنجار انتظار یا محصول از سنت غالب ترجمه، ایدئولوژی حاکم و ملاحظه‏های اقتصادی و عرف نوشتار در زبان مقصد نشئت می­گیرد و هنجارهای فرآیند را در سه دسته، هنجار مسئولیت‌پذیری، ارتباطی و رابطه‌ای (زبانی)، تقسیم می­کند و برای رسیدن و یافتن هنجار غالب و همچنین، حل مشکلات موجود در ترجمه در قسمت هنجار رابطه­ای، راهبردهایی را در سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی ارائه می­دهد (ماندی، 1397ش، صص244-242). بر اساس این نظریه، ترجمه را می­توان از ابعاد مختلف نقد و بررسی کرد. در این پژوهش، سعی شده است تا هنجار رابطه­ای بررسی شود که مترجم به واسطۀ کاربرد راهبردها در ترجمه ایجاد کرده ­است.

در این پژوهش، از میان ترجمه­هایی متنوع و بسیار که از قرآن انجام شده ­است، ترجمۀ محمدرضا صفوی برای نقد و بررسی در نظر گرفته ­شده ­است؛ زیرا این ترجمه ترجمه‏ای دوبُعدی است؛ از یک سو، دقت مترجم در انتقال معنای الفاظ با در نظر گرفتن ریشه، هیئت، جایگاه آن‏ها در کلام و سایر نکات صرفی و نحوی و بلاغی، ویژگی مبدأگرایی را به ترجمه می­دهد و از سوی دیگر، استفاده از تفسیر برای ترجمه و افزودن عبارت‏های بسیار که حجم ترجمه را تقریباً دو برابر متن اصلی کرده است، آن را به سمت ترجمۀ مقصدگرا سوق می­دهد (هاشمی، 1398ش، ص2). با توجه به این موضوع، ترجمة صفوی برای کاربرد همراه آیات اخلاقی مناسب است؛ زیرا ترجمه­ای محتوایی و تفسیری است.

اخلاق از مهم‌ترین مباحث قرآنى است؛ زیرا از اهداف مهم بعثت فرستادگان خداوند در طول تاریخ زندگى بشر اخلاق و مباحث مربوط به آن و به تبع آن تزکیه و تربیت انسان است. از سوى دیگر، اخلاق به عنوان یکى از سه پایۀ اساسى معارف دینى در کنار عقاید و احکام مطرح است و شیوۀ صحیح زندگى را به انسان‌ها مى‌آموزد و سیر و حرکات آنان را به سوى کمال مطلق تنظیم مى‌کند؛ بنابراین، در آیات بسیار به موضوع اخلاق اشاره شده است و کتاب­های مختلف اخلاق در قرآن را بررسی کرده‏اند، از جمله کتاب موسوعة اخلاق القرآن نوشتۀ احمد شرباصی در شش جلد؛ در این کتاب آیات اخلاقی همراه شرح آن­ها جمع­آوری شده‏اند.

به دلیل کاربرد آیات اخلاقی در زمینه­های گوناگون، ترجمۀ آن­ها باید تا حد امکان استوار و دقیق و قوی باشد تا مخاطبان عام و خاص به‏آسانی با ترجمه ارتباط برقرار کنند و پیام اخلاقی آیه را درک کنند؛ بنابراین، برای نقد ترجمۀ آیات اخلاقی، چارچوب نظری منسجم و هدفمندی لازم است تا میزان کیفیت ترجمۀ آن‌ها به طور دقیق قابل توصیف باشد. در این پژوهش، بر اساس دسته‌بندی کتاب موسوعة أخلاق القرآن، از میان آیات فراون اخلاقی، دو موضوع امانت­داری و تقوا انتخاب ­شده­اند تا راهبردهای نحوی، معنایی و منظورشناختی ترجمة آن­ها بر اساس نظریۀ هنجار رابطه­ای چسترمن تحلیل و بررسی شوند؛ زیرا هدف پژوهش این است که میزان ارتباط ترجمۀ آیات با خود آیه­ها و با زبان معیار مقصد بیان شود.

چسترمن راهبردهایی را در سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی برای ایجاد هنجار رابطه­ای در ترجمه بیان می‌کند. او در سطح نحوی، راهبردهای وام‌گیری، تغییر ساختار جمله‌واره، تبدیل واحد و ... ، در سطح معنایی، راهبردهای تضاد، شمول معنایی، تغییر توزیع و ... و در سطح منظورشناختی، راهبردهای تغییر میزان صراحت، تغییر اطلاعات، تغییر بینافردی و ... را مطرح­ کرده است.

زمانی که راهبردهای به­کاررفته توسط مترجم از یک سو، با زبان معیار مقصد منطبق و از سوی دیگر، به متن مبدأ پایبند باشند، می­توان گفت هنجار رابطه­ای در ترجمه ایجاد شده است.

پرسش‌های این پژوهش عبارت‏اند از:

  1. صفوی در ترجمۀ آیات اخلاقی برای ایجاد هنجار رابطه­ای چه راهبردهای نحوی، معنایی، منظورشناختی را به کار برده ­است؟ و طبق آن­ها کیفیت ترجمۀ صفوی چگونه است؟
  2. پرکاربردترین راهبردهایی که صفوی برای ایجاد هنجار رابطه­ای به کار برده ‌است، کدام‏اند؟

روش پژوهش در این مقاله توصیفی - تحلیلی است که در آن، هنجار رابطه‌ای به‏کاررفته در ترجمۀ صفوی از آیات اخلاقی، بنا بر نظریة چسترمن، از طریق بررسی راهبردهای ترجمه در سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی مقایسه و تحلیل شد. برای این منظور، شش آیۀ اخلاقی با موضوع امانت و تقوا بر اساس محتوای ترجمه‌شان انتخاب شدند؛ زیرا ترجمة برخی از آیات تحت‌اللفظی است و راهبردی در آن‌ها به کار نرفته است. پس از گزینش آیات، ذیل هر آیه ترجمۀ مربوط نوشته شد و بر اساس راهبردهای ارائه‌شده، ترجمۀ آیات با متن اصلی مقایسه شد تا مشخص شود مترجم از چه راهبردهایی برای ترجمۀ آیات بهره ­برده ­است. پس از پایان بررسی­ها، پرکاربردترین راهبردها برای ایجاد هنجار رابطه­ای در ترجمۀ آیات جمع­بندی شدند.

  • پیشینۀ پژوهش

دربارۀ نقد ترجمۀ صفوی بر اساس نظریه­های نقد ترجمه، فقط پایان­نامۀ اصغرپور (1397ش) با عنوان «نقد بلاغی و ادبی ترجمه (مطالعۀ موردی: سورۀ فاطر ترجمۀ محمدرضا صفوی بر اساس نظریۀ یوجین نایدا)» است که در آن، نویسنده بر اساس نظریة نایدا، مؤلفه­های نشانه‌شناسی، معنا­شناسی و زبان­شناسی ترجمۀ صفوی از سورۀ فاطر را نقد و بررسی کرده است.

پژوهش‌های انجام‏شده بر اساس نظریۀ هنجارهای چسترمن انگشت‏شمار هستند و فقط دو پژوهش ترجمه‌های قرآن را بررسی کرده‏اند: 1) پایان­نامة رضایی (1398ش) با عنوان «بررسی ترجمه‌های فارسی قرآن کریم برای نوجوانان در چارچوب نظریۀ هدفمندی: موردپژوهی جزء سی». نویسنده در این پژوهش چهار ترجمه از قرآن کریم که برای نوجوانان نوشته شده‏اند را بر اساس سه سطح نحوی، معنایی و منظورشناختی چسترمن (2016م) بررسی کرده است. در هر چهار ترجمه، سطح منظورشناختی و سپس، معنایی بیشترین کاربرد را داشته‌­اند. محور این پژوهش شناسایی راهبردهای گوناگون در سطوح مختلف و بیان آماری کاربرد راهبردها توسط هر مترجم در ترجمة قرآن کریم برای نوجوانان و مقایسۀ آن­ها با یکدیگر بر اساس هدف ترجمه است؛ بنابراین، تحلیلی از کیفیت و چگونگی کاربرد راهبردها بر اساس هنجار رابطه­ای انجام نشده است.

2) پایان­نامۀ ایزدپناه (1395ش) با عنوان «تحلیل راهبردهای مورد استفاده در ترجمۀ اسم­های خاص قرآنی بر اساس مدل چسترمن (2016م)». در این پژوهش، ترجمه­های شش مترجم که قرآن را از عربی به انگلیسی ترجمه کردند، به منظور بیان مشکلات و راهکارهای ترجمۀ اسم‌ها و اسامی خاص در قرآن ­کریم بر اساس مدل‌چسترمن (2016م) مقایسه و مطالعه شدند.

 با توجه به پیشینۀ پژوهش، ترجمۀ صفوی از آیات اخلاقی بر اساس نظریۀ هنجار رابطه­ای چسترمن نقد و بررسی نشده ‌است و با توجه به اینکه نظریۀ چسترمن از نظریه­های معاصر و جامع در نقد ترجمه است، پژوهش حاضر در نظر دارد تا ترجمۀ محمد­رضا صفوی از آیات اخلاقی را در چاچوب هنجارهای چسترمن بررسی کند.

  • چارچوب نظری

چسترمن در کتاب خود با عنوان ژن­های فرهنگی: گسترش اندیشه‌ها در مطالعات ترجمه[iv]، از نظریۀ گیدئون توری دو هنجار آغازین و عملیاتی را وام می­گیرد. هنجارهای فرآیند برگرفته از هنجارهای عملیاتی گیدئون توری هستند که عملیات ترجمه را تنظیم می­کنند. او این هنجارها را به سه هنجار تقسیم می­کند:

  • هنجار مسئولیت­پذیری: به مسئولیت­پذیری مترجم در قبال ترجمه­اش اشاره دارد؛ از این رو، هنجاری اخلاقی است که مترجم را به رعایت امانت و دقت در ترجمه ملزم می­کند.
  • هنجار ارتباطی: به این معنا است که مترجم راه ارتباط و رساندن «پیام» به خوانندگان را بشناسد؛ بنابراین، هنجاری اجتماعی است که مترجم را به انجام وظیفۀ اجتماعی که همان ارتباط با مخاطب است، ملزم می­کند.
  • هنجار رابطه‌ای: به معنای حفظ ارتباط میان متن مبدأ و متن مقصد است؛ از این رو، هنجاری زبانی است. در این هنجار، چسترمن رابطۀ تعادلی صرف را رد می­کند و معتقد است مترجم با توجه به نوع متن و خواسته­های سفارش­دهنده، مقاصد نویسندۀ اصلی و نیازهای خوانندگان احتمالی در آینده را برای ایجاد رابطۀ صحیح میان هر دو متن در نظر بگیرد.

هنجارهای یادشده از هنجارهای توری گسترده­تر و کامل­تر هستند؛ زیرا چسترمن عملیات ترجمه و کارهای مترجم را به طور کامل توصیف­ کرده ­است (ماندی، 1397ش، ص244؛ عنانی، 2003م، ص238).

چسترمن برای ایجاد هنجار رابطه‌ای یا زبانی در ترجمه «راهبرد» ارائه می­دهد تا به وسیلة این راهبردها، هنجار رابطه­ای میان متن مبدأ و مقصد به‏خوبی شکل گیرد. او راهبرد را این­گونه تعریف می­کند: «راهبردِ ترجمه فرآیندی آگاهانه است، یعنی مشکلی را که فرد زمان ترجمۀ بخشی از یک متن از زبانی به زبان دیگر دچار می­شود را حل می­کند» (Chesterman, 2016, p. 11). به نظر چسترمن، مترجمان برای پیروی از هنجارها راهبردها را به ­کار می­برند تا به ترجمۀ مطلوب و مناسب دست یابند. کار اصلی راهبردها توصیف انواع رفتارهای زبانی و به ویژه رفتارهای متنی زبانی است. این راهبردها نوعی روش دست­کاری متن هستند که می­توان با مقایسۀ متن مبدأ و مقصد آن­ها را یافت. نقطة آغاز هر راهبرد مشکلی است که در ترجمه وجود دارد و راهبرد راه‌حلی برای این مشکل است تا مترجم بتواند به وسیلۀ آن، رابطۀ مدنظر میان متن مبدأ و متن مقصد را ایجاد کند (Chesterman, 2016, pp. 88-89).

چسترمن راهبردهایی را در سطوح نحوی، معنایی و منظورشناختی مطرح می­کند و معتقد است این گروه­ها ممکن است با یکدیگر همپوشانی داشته باشند:

  1. راهبردهای نحوی: یعنی تغییر صوری یا تغییر قالب متن که شامل ترجمۀ تحت‌اللفظی، وام‌گیری، تغییر مقولۀ دستوری کلمات، تغییر ساختار جمله‌واره، تغییر انسجام و تغییر در ویژگی‌های بلاغی متن می­شود (Ibid, p. 94).
  2. راهبردهای معنایی: یعنی تغییرات معنایی واژگان و جمله‌واره­ها و عبارت‏ند از: هم­معنایی، تضاد، شمول معنایی، افعال معکوس، تغییر تجرید، تغییر توزیع، تغییر تأکید، دگرگویی، تغییر مجاز و دیگر تغییرات معنایی (Ibid, p. 101).
  3. راهبردهای منظورشناختی: یعنی انتخاب اطلاعات در متن مقصد که تحت تأثیر آگاهی مترجم از میزان اطلاعات خوانندۀ احتمالی ترجمه قرار دارد. این راهبردها‌ به تغییر پیام منجر می‌شوند. در این راهبرد، مترجم با در نظر گرفتن مخاطب و هدف ترجمه، راهبرد خود را انتخاب­می­کند؛ راهبردهایی مانند اعمال فیلتر فرهنگی، تغییر میزان ­صراحت، تغییر اطلاعات، تغییر بینافردی، تغییر در عمل گفتاری جمله، تغییر انسجام ­متن، ترجمۀ ناقص، پیدایی ­مترجم ­در ترجمه، تصحیح­ متن مبدأ و دیگر تغییرات ­منظورشناختی در این گروه قرار دارند (Ibid, p. 107).

هر یک از سطوح مختلف یادشده راهبردهایی را برای مترجم ارائه می­دهد تا به وسیلۀ آن­ها مشکلات موجود در ترجمه را حل کند. در ادامه، نمونه­هایی از آیات اخلاقی با ترجمۀ صفوی بر اساس راهبردهای چسترمن بررسی شده‏اند تا توانایی این مترجم در کاربرد این راهبردها و نحوۀ ایجاد هنجار رابطه­ای میان متن مبدأ و مقصد بیان شود.

 

  • نقد ترجمۀ برخی از آیات اخلاقی

از میان آیات اخلاقی فراوان، دو موضوع امانت و تقوا به عنوان نمونۀ آیات اخلاقی گزینش شده­اند و ذیل هر موضوع، ترجمة سه آیه از نظر راهبردهای نحوی، معنایی و منظورشناختی نقد و بررسی شده‏اند.

4-1- ادای امانت

در کتاب موسوعة اخلاق القرآن، ذیل عنوان امانت، سه آیة 72 سورة احزاب، 58 سورة نساء و 283 سورۀ بقره بیان شده‏اند (شرباصی، 1407ق، صص18-15). در ادامه، هر یک از آیه‏های بالا همراه ترجمة صفوی بیان شده و بر اساس راهبردهای چسترمن نقد و بررسی­ شده است.

 

4-1-1-‎ ﴿ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا (احزاب: 72).

ترجمۀ صفوی: به‏راستى ما امانت خود را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، ولى آن‏ها سرباز زدند و از اینکه آن بار سنگین را برگیرند، امتناع کردند و از آن هراسناک شدند، اما انسان آن را بر عهده گرفت، چرا که او ستمکار و نادان بود.

1-1-1-4- سطح نحوی

راهبرد­ تحت­اللفظی[v]: ترجمه­ای است که از نظر ظاهری بسیار شبیه متن مبدأ است و به طور پیش­فرض در بیشتر ترجمه­ها اعمال می­شود و فقط در شرایط ویژه ممکن است تغییر کند (Chesterman, 2016, p. 94). واژه‏هایی که زیر آن­ها در متن ترجمة آیات خط کشیده نشده است جزء ترجمة تحت­اللفظی هستند. در این آیه، 12 واژه تحت‏اللفظی ترجمه­ شده­اند.

راهبرد وام­گیری[vi]: بنا بر نظر چسترمن، این راهبرد هم به وام­گیری تک­تک مقوله­ها و هم به وام­گیری نحوی مربوط می­شود که سبب می­شود یک تغییر عمدی در متن ایجاد شود. وینه و داربلنه[vii] نیز از وام­گیری به عنوان راهبردهای ترجمه نام ­برده­اند (Chesterman, 2016, p. 94). وام­گیری وارد شدن مستقیم واژگان از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون تغییر در لفظ و معنا است. زمانی که مترجم با واژه­ای روبه‏رو می­شود که معادل آن با همان مفهوم در زبان مقصد وجود ندارد یا معادلی نزدیک دارد اما به خاطر حفظ بافت دینی و فرهنگی و تاریخی آن را عیناً به کار می­برد، از راهبرد وام­گیری بهره­ برده ­است. (احمدی و بابایی، 1401ش، ص223). صفوی در این آیه واژة «الْأَمَانَةَ» را با استفاده از راهبرد وام­گیری به واژة «امانت» ترجمه­ کرده ­است تا بافت دینی آن را حفظ کند.

««عَرض» مصدر عربی به معنای ارائه کردن، نشان دادن و نمایاندن و... است» (دهخدا،۱۳۹۰ش–۱۳۸۵ش، ج2، ص1976). صفوی به وسیلة راهبرد وام­گیری معادل فعل «عَرَضْنَا» را «عرضه کردیم» قرار داده­ است. «معنای عرضه کردن این است که ما یک‏یک موجودات را با آن سنجیدیم و قیاس کردیم، هیچ یک استعداد پذیرفتن آن را نداشتند، به‏جز انسان» (طباطبایی، بی­تا، ج16، ص527). با توجه به معنایی فراگیر که «عرضه کردیم» نسبت به معادل‏های فارسی آن دارد، صفوی در ترجمة آن از راهبرد وام­گیری بهره برده است.

علاوه بر صفوی، مترجمانی مانند فولادوند و خرمشاهی دو واژة «الْأَمَانَةَ» و «عَرَضْنَا» را با کاربرد راهبرد وام­گیری ترجمه کرده‏اند تا هنجار رابطه­ای و ارتباط میان زبان مبدأ و مقصد در ترجمة این دو واژه به‏درستی شکل گیرد؛ زیرا با کاربرد معادل فارسی دو واژه بافت دینی و معنایی واژه­ها در ترجمه منتقل نمی­شد.

راهبرد تبدیل واحد[viii]: چسترمن این راهبرد را از کتفورد[ix] وام گرفته است؛ به این ترتیب که یک واحد در متن مبدأ به واحدی متفاوت در متن مقصد تبدیل می‌شود. واحدهای زبانی عبارت‏ند از: تک‏واژ، کلمه، گروه، جمله‌واره و جمله (Chesterman, 2016, p. 96).

صفوی واژة «الْأَمَانَةَ» را به گروه اضافی «امانت خود» تبدیل کرده است (بصیریان،1390ش، ص128)؛ به نظر، دلیل این تبدیل تقریر و تأکیدی است که در واژة امانت وجود دارد (الدرویش، بی­تا، ج8، ص57). خرمشاهی نیز این واژه را به گروه اضافی «امانت خویش» تبدیل کرده است؛ با این تفاوت که واژۀ اضافه‏شده را درون علامت نگارشی قرار داده­ است.

راهبرد تغییر مقولۀ دستوری[x]: در این راهبرد، یک مقولۀ دستوری به مقولۀ دستوری متفاوتی تغییر می­کند. برای مثال، اسم در متن مبدأ به فعل در متن مقصد تغییر می­کند (Chesterman, 2016, p. 96).

واژة «أن یَحْمِلْنَهَا» مصدر موؤل در نقش مفعول­به فعل «أَبَیْنَ» است (الدرویش، بی­تا، ج8، ص57) صفوی در ترجمه این گروه اسمی را به گروه فعلی «آن بار سنگین را برگیرند» تبدیل کرده است. تبدیل مصدر موؤل در زبان عربی به فعل در زبان فارسی از راه­­های روان­سازی ترجمه است (ناظمیان­ و خورشا، 1398ش، ص254)؛ اما مترجمانی مانند فولادوند و خرمشاهی مصدر مؤول «أَن یَحْمِلْنَ» را به صورت مصدری (برداشتن/پذیرفتن) ترجمه کرده‏اند و آن را به فعل تبدیل­ نکرده­اند؛ زیرا بدون تبدیل آن جمله ساده و روان است و نیازی به تبدیل مصدر به فعل نیست. با توجه به این امر، تبدیل مصدر موؤل به فعل زمانی ضروری است که بدون تبدیل، جمله قابل درک نباشد.

راهبرد تغییر ساختار گروه[xi]: این راهبرد شامل تغییراتی در سطح گروه می­شود که یکی از این تغییرات تغییر در تعریف و تنکیر گروه اسمی است (Chesterman, 2016, p. 97). در این آیه، دو واژة «ظَلُومًا جَهُولًا» دو خبر نکره برای فعل ­ناقص «کَانَ» هستند (الدرویش، بی­تا، ج8، ص57). معنای تنکیر مسند گاهی عدم حصر و عهد است (التفتازانی، بی­تا، ص173). با توجه به مفهوم آیه، معنای نکره در این واژگان عدم حصر و عهد است؛ زیرا «انسان‏هایی که عهده­دار امانت شده­اند و از آن مراقبت کرده‏اند شامل این اوصاف نمی­شوند و فقط انسان­هایی که بدعهدی کنند مصداق «ظَلُومًا جَهُولًا» هستند» (الزمخشری،بی­تا، ج3، ص565). با توجه به اهمیت معنای نکره در این دو واژه، صفوی معنای آن­ها را به معرفه (ستمکار و نادان) تبدیل کرده است و در ساختارگروه آن­ها و به تبع آن در معنایشان تغییر ایجاد کرده است؛ در حالی که فولادوند با معادل «ستمگری نادان» و خرمشاهی با معادل «ستمکاری نادان» سعی در انتقال مفهوم نکرة واژگان داشته­اند.

 

2-1-1-4- سطح معنایی

راهبرد هم­معنایی[xii]: مترجم به وسیلة این راهبرد یک کلمة مترادف را انتخاب می­کند تا از تکرار کلمه در ترجمه جلوگیری ­کند (Chesterman, 2016, p. 99). مشتقات فعل «حَمَل/یحملُ» در آیه­­ دو مرتبه به شکل‏های «أَن یَحْمِلْنَهَا» و «وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ» به­ کار رفته ­است؛ فاعل «أَن یَحْمِلْنَهَا» آسمان‏ها و زمین و کوه­ها است و فاعل فعل دوم «وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ» اسم ظاهر «الْإِنسَانُ» است. واژة «حمل» در قرآن مفهوم کلی و عام دارد (المصفوی، 1393ش، ج2، ص333) و معنای «حمل» آن است که انسان چیزی را بردارد (چه برسر، یا بردوش، یا پشت یا در شکم) و نیز فرقی در حمل نیست که مادی باشد یا معنوی، مانند گناه، حامل هم گاهی انسان است و گاهی غیرانسان» (ربانی، 1392ش، ص197). با توجه به این توضیح، هر دو فعل با وجود فاعل‏های متفاوت یک معنا و مفهوم دارند و آن حمل کردن امانت است. صفوی می­توانست هر دو فعل را به دلیل مشابهت مفهومی با معادلی یکسان ترجمه کند؛ اما او با استفاده از راهبرد معنایی معادل «أَن یَحْمِلْنَ» را «برگیرند» و معادل فعل دوم «وَحَمَلَ»را «بر عهده گرفت» ترجمه کرده است تا از تکرار فعل در ترجمه پرهیز کند؛ در صورتی که دلیل تکرار فعل در آیه این است که یک کار و عمل یکسان از دو فاعل متفاوت خواسته شده است؛ بنابراین، به نظر بهتر بود مترجم هر دو فعل را در این آیه با یک معادل یکسان ترجمه می‏کرد تا مخاطب یکسانی کار خواسته­شده را درک کند. از میان مترجمان، فولادوند و خرمشاهی به این موضوع توجه کرده‏اند و معادل‏های «برداشتن/برداشت» و «پذیرفتن/پذیرفت» را برای این دو واژه به­ کار برده­اند.

راهبرد هم­شمولی[xiii]: به نظر چسترمن، این نوع تغییر در ترجمه بسیار رایج است. برای مثال، مترجم از واژة معناشمول به‏جای واژة فراگیر یا برعکس استفاده می­کند یا یک معناشمول را به‏جای یک معناشمول دیگر به ­کار می‏برد (Chesterman, 2016, p. 98).

فعل «أَشْفَقْنَ مِنْهَا» بنا بر سیاق آیه عبارت است از: «فإشفاقُ السّماواتِ و الأرضِ و الجبالِ لیسَ بِمعنی الخوفُ و الوحشةُ بَل بِمعنی القُصورُ و الضَّعفُ و الرَّخوةُ و الرَّقةُ الذاتیّةُ» (المصطفوی، 1393ش، ج6، ص106)؛ یعنی «إشفاق» در آیه به معنای ترس و وحشت آسمان­ها و زمین و کوه­ها نیست، بلکه ناتوانی و عجز و سستی ذاتی آن‏ها سبب شده است تا آن‏ها از پذیرش امانت سر باز زنند. با توجه به توضیح، «أَشْفَقْنَ مِنْهَا» معنای مجازی دارد و مجاز از ناتوان شدن و عاجز شدن است. صفوی در ترجمه معادل لغوی آن یعنی «هراسناک شدند» را استفاده کرده ­است که غرض اصلی آیه را به مخاطب منتقل نمی‌کند. دیگر مترجمان نیز این واژه را بر اساس لغت ترجمه کرده‏اند. به نظر، برای انتقال غرض اصلی آیه مناسب است معنای مجازی مانند «از آن ناتوان شدند، از آن عاجز شدند» استفاده­ شود.

تغییر مجاز[xiv]: یعنی تغییر تشبیه، استعاره و کنایه و ... در ترجمه (Chesterman, 2016, p. 100). ضمیر «ها» در «أَن یَحْمِلْنَهَا» به «الْأَمَانَةَ» ارجاع می­دهد (الدرویش، بی‌تا، ج8، ص57) و «حمل الأمانة» در «أَن یَحْمِلْنَهَا» یعنی امانت مانند بار بر دوش صاحبش است تا زمانی که ادا شود (الزمخشری، بی­تا، ج3، ص564 از این رو، استعارۀ مکنیه در آیه وجود دارد؛ به این ترتیب که «الْأَمَانَةَ» مشبه و «أَن یَحْمِلْنَ» از لوازم مشبه­به و «بار» مشبه­به محذوف است. صفوی با استفاده از راهبرد تغییر مجاز، ضمیر «ها» در «أَن یَحْمِلْنَهَا» را به «آن بار سنگین» ترجمه کرده ­است و با این کار، مشبه­به را در ترجمه بیان کرده است و استعارۀ موجود را به تشبیه مبدل کرده ­است تا ترجمه برای همة خوانندگان قابل درک باشد. فولادوند و خرمشاهی بدون تغییر در استعاره، آیه را ترجمه کرده­اند و درک و دریافت مشبه­به را به عهدة خواننده نهاده­اند.

راهبرد تغییر تأکید[xv]: یعنی به هر دلیلی، مترجم تأکید در جمله ­را کاهش، افزایش یا تغییر دهد (Chesterman, 2016, p. 99). آیه با جملة «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ» آغاز شده ­است که بیانگر هیبت و بزرگی مقام امانت است (الدرویش، بی­تا، ج8، ص57). «إنّ» در آغاز کلام فقط پیش‏درآمدی برای آن است و حالت تأکید ندارد (آذرنوش،1375ش، ج1، ص44)؛ اما صفوی به وسیلة راهبرد تغییر تأکید، معادل کلمة «إِنَّا» را «به‏راستی» قرار داده­ است تا از این طریق عظمت امانت را در ترجمه منتقل کند.

3-1-1-4- سطح منظورشناختی

راهبردهای منظورشناختی به انتخاب اطلاعات در متن مقصد مربوط می‏شوند. این راهبردها بیشتر از دو راهبرد دیگر باعث تغییر متن مبدأ و تغییر پیام می­شوند (Chesterman, 2016, p. 105).

راهبرد تغییر میزان صراحت[xvi]: این راهبرد صراحت پیام را تغییر می‌دهد و مترجم به وسیلة آن متن را بیشتر توضیح می­دهد تا برای خواننده قابل درک باشد (Chesterman, 2016, p. 107). «ضرورت دارد کلمات، عبارات و جملات محذوفی که توسط مترجم به ترجمه افزوده می­شوند در نشانه­های­ نگارشی قلاب[] یا قلاب‌هلال ]()[ استفاده شوند» (قلی‏زداه، 1380ش، ص264) صفوی گروه فعلی «أَبَیْنَ» در جملة «فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا» را ابتدا با جملة «ولى آنها سرباززدند» ترجمه کرده ­است و سپس، فعل «امتناع کردند» را بدون کاربرد علامت نگارشی در پایان ترجمه بیان کرده است تا معنای فعل «أَبَیْنَ» را برای مخاطب توضیح دهد؛ اما اگر چینش ترجمه تغییر داده­ شود، «ولى آن‏ها از اینکه آن بار سنگین را برگیرند، سر باز زدند»، دیگر نیازی به تکرار مجدد فعل نیست و خواننده بدون تکرارِ آن، معنا را درک می­کند.

راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 72 سورۀ احزاب در جدول­های زیر بیان شده­اند:

 

جدول 1. راهبردهای نحوی آیۀ 72 سورۀ احزاب

راهبردهای نحوی

تحت‏اللفظی

وام‌گیری

تغییر مقولۀ دستوری

تغییر ساختار گروه

تبدیل واحد

ترجمۀ آیۀ 72 سورۀ احزب

12

2

1

1

1

کیفیت کاربرد

بسیار خوب

بسیار خوب

ضعیف

ضعیف

بسیار خوب

 

جدول 2. راهبردهای معنایی آیۀ 72 سورۀ احزاب

راهبردهای معنایی

هم­شمولی

هم‌معنایی

تغییر مجاز

تغییرتأکید

ترجمۀ آیۀ

72 سورۀ احزاب

1

1

1

1

کیفیت کاربرد

خوب

ضعیف

بسیار خوب

بسیار خوب

 

جدول 3. راهبردهای منظورشناختی آیۀ 72 سورۀ احزاب

راهبرد منظورشناختی

تغییر میزان صراحت

ترجمۀ آیۀ

72 سورۀ احزاب

1

کیفیت کاربرد

ضعیف

 

 

 

با توجه به نمودار 1، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 72 سورة احزاب بر اساس هنجار رابطه­ای متوسط است.

4-1-2- ﴿إنّ اللهَ یامرُکُم أن تُؤدُوا الاماناتِ الی أهلِها (نساء: ۵۸)

ترجمۀ صفوی: خدا به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبان آن‏ها رد کنید.

 

1-2-1-4- سطح نحوی

راهبرد ترجمۀ تحت­اللفظی: در ترجمة «الله» و «یامر» از راهبرد ترجمۀ تحت‌اللفظی استفاده شده است.

راهبرد تغییر مقولۀ دستوری: صفوی از این راهبرد در ترجمۀ کلمات زیر بهره برده است:

  • صفوی ضمیر مفعولی «کُم» در فعل «یَأمرُکُم» را به صورت متمم «به شما» ترجمه کرده است تا ترجمه با ترتیب ساختار زبان فارسی مناسب و به دور از ابهام باشد. در زبان فارسی، بعضی از فعل­ها علاوه بر نهاد به متمم نیاز دارند. این­گونه فعل­ها حرف اضافۀ مخصوص خود را دارند. برای مثال، بعضی از فعل­ها با حرف اضافۀ «به» متمم اجباری می­گیرند، یعنی اگر متمم بیان نشود، معنا­ی جمله کامل نیست (بصیریان،1390ش، صص97، 166)؛ از این رو، صفوی در این آیه با تغییر نقش دستوری مفعول «کُم» به نقش متمم «به شما»، ترجمه را با دستور زبان مقصد متناسب کرده است.

فعل «أمَرَ» همراه مفعول متصل مانند «أمرتُه» زمانی به کار برده می‌شود که کسی را مکلف به انجام کاری کنند (راغب اصفهانی، 1374ش، ج1، ص200)؛ در این صورت، دیگر نیازی به مقولۀ دستوری در ترجمه نیست و می­توان فعل جمله را این­گونه ترجمه کرد: «خدا شما را مکلف می­کند».

  • «أن تُؤدُوا» مصدر موؤل و نقش مفعول­به «یأمُرُ» را دارد؛ البته، جایز است که مجرور به «باء» محذوف «بأن تؤدوا» متعلق به فعل «یأمر» نیز باشد (الصافی، 1418ق، ج5، ص68). این مصدر مؤول در ترجمه از حالت مصدری و اسمی خارج شده و به فعل «رد کنید» تغییر کرده­ است؛ زیرا یکی از راه­های روان­سازی ترجمه تبدیل ساختار اسمی «مصدر» به ساختار فعلی است (ناظمیان و خورشا، 1398ش، صص254-255). با توجه به بافت جمله، تغییر مصدر مؤول در این آیه به فعل مناسب است و سبب راون­سازی جمله می­شود و صفوی تغییری مناسب را انجام داده ­است. خرمشاهی و فولادوند نیز در این آیه مصدر مؤول را به فعل‏های «بازگردانید/رد کنید» تغییر داده­اند؛ زیرا بدون تغییر آن، جمله روان و قابل درک نیست.

راهبرد وام­گیری: «الفاظی بسیار در قرآن آمده‏اند که در زبان فارسی امروزه معمول و متداول هستند». (کریمی‌نیا، 1389ش، ص336). واژۀ امانت نیز از این دسته واژگان است و در زبان فارسی متداول ­و معمول است. در ­این آیه نیز ترجمۀ «الامانات» به «امانت­ها» وام­گیری از زبان مبدأ است و از آنجا که «کلماتی که از عربی به فارسی وارد شده­اند بهتر است با فارسی جمع بسته شوند» (فقیهی، 1349ش، ص21)، صفوی آن را به صورت «امانت­ها» ترجمه کرده ­است. خرمشاهی نیز همانند صفوی معادل «امانت­ها» را در ترجمه به ­کار برده ­است؛ ولی فولادوند معادل «سپرده­ها» را برای آن برگزیده ­است که با توجه به بافت دینی واژه، وام­گیری در ترجمة آن مناسب­تر است.

راهبرد تغییر ساختار گروه: صفوی ضمیر «ها» را با وجود اینکه مفرد است و طبق قواعد نحوی به اسم جمع «الامانات» ارجاع می‌دهد، در قالب جمع ترجمه کرده است؛ بنابراین، با تغییر شمار ضمیر از مفرد به جمع، از راهبرد تغییر ساختار گروه استفاده کرده است (Chesterman, 2016, p. 94) تا ترجمه مطابق دستور زبان فارسی و برای خواننده ملموس باشد.

 

 

2-2-1-4- سطح معنایی

راهبرد هم­شمولی: صفوی در ترجمۀ واژۀ فراگیر «أهل» از واژۀ معناشمول «صاحبان» استفاده کرده است. بنا بر استعمال قرآن مجید و بیان اهل لغت، «أهل» در صورتى که میان یک عده افراد پیوندی جامع باشد، مانند پدر، شهر، کتاب، علم و غیره، به کار می­رود؛ البته، باید میان جامع و آن افراد اُنس و الفتى باشد؛ در این صورت، کلمۀ «أهل» به آن جامع اضافه می­شود، مانند «أهل الکتاب» (قرشی، 1372ش، ج1، ص136). با این اوصاف، «أهل» در زبان عربی معنایی فراگیر نسبت به معنای «صاحبان» دارد؛ زیرا انس و الفتی که در «أهل الأمانات» موجود است در کلمۀ «صاحبان امانت­ها» وجود ندارد؛ بنابراین، انتقال معنای دقیق واژۀ فراگیر در زبان عربی به زبان فارسی با وجود به‏کارگیری راهبرد هم­شمولی تا حدودی مشکل است.

راهبرد تغییر تأکید: همان‏طور که اشاره شد، «إنّ» در زبان عربی پیش‌درآمدی بر کلام است و تأکید ندارد؛ از این رو، صفوی آن را در جملة «إنّ اللهَ یَامرُکُم ... » ترجمه نکرده است. مترجمانی همچون فولادوند و خرمشاهی همانند صفوی «إنّ» را ترجمه نکرده‏اند و از تأکید جمله کاسته­اند؛ اما انصاریان به تأکید و حصر موجود در جملة اسمیة «انّ اللهَ یَامرُکُم ... » توجه کرده است (التفتازانی، بی­تا، ص63) و واژۀ «قاطعانه» را در ترجمه بیان کرده است. بهتر بود صفوی نیز همانند انصاریان واژه­های تأکیدی مانند «حتماً، قطعاً و ... » را در ترجمه بیان می­کرد تا معنای تأکیدی و انحصاری جملة یادشده را به زبان فارسی منتقل کند و هنجار رابطه­ای در ترجمه لحاظ شود.

راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 58 سورۀ نساء در جدول‏های زیر بیان شده­اند:

جدول 4. راهبردهای نحوی آیۀ 58 سورۀ نساء

راهبردهای نحوی

تحت‏اللفظی

تغییر مقولۀ دستوری

وام­گیری

تغییر ساختار گروه

ترجمۀ آیۀ 58 سورۀ نساء

2

2

1

1

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

 

جدول 5. راهبردهای معنایی آیۀ 58 سورۀ نساء

راهبردهای معنایی

هم­شمولی

تغییر تأکید

ترجمۀ آیۀ 58 سورۀ نساء

1

1

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

ضعیف

 

جدول 6. راهبرد منظورشناختی آیۀ 58 سورۀ نساء

راهبرد منظورشناختی

ندارد

 

با توجه به نمودار 2، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 58 سورة نساء در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی و به تبع آن، ایجاد هنجار رابطه­ای بسیار ­خوب است.

 

4-1-3- ﴿فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُم بَعْضًا فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ (بقره: 283)

ترجمۀ صفوی: و اگر یکی از شما دیگری را امین دانست [و به وسیلۀ قرض یا نسیه به شما بدهکار شد، نوشتن قرارداد و گرفتن شاهد ضروری نیست]، پس آن کسی که امین دانسته شده است باید بدهکاری خود را که در مورد آن او را امین دانسته‌اند، بپردازد و از حساب و کیفر خدا که پروردگار اوست پروا کند.

 

4-1-3-1- سطح نحوی

راهبرد ترجمۀ تحت­اللفظی: واژه­های «إِنْ أَمِنَ، فَ، لْیُؤَدِّ، الَّذِی، لْ، یَتَّقِ، اللَّهَ» تحت‏اللفظی ترجمه شده­اند.

راهبرد گرته­برداری[xvii]: «گرته­برداری عبارت است از ترجمۀ اجزاء یا کلماتی که یک ترکیب یا اصطلاح یا حتی جمله­ای را در زبان بیگانه تشکیل می­دهند» (آذرنوش، 1375ش، ص45). صفوی در ترجمۀ عبارت «بَعْضُکُم بَعْضًا» (یکی از شما دیگری را)، از راهبرد گرته­بردای بهره برده ­است. عبارت «بَعْضُکُم بَعْضًا» در زبان عربی اصطلاحی ویژه به شمار می­رود و مفهوم «یکدیگر/همدیگر» را در زبان عربی می­رساند و ترجمۀ لفظ به لفظ آن در زبان فارسی یا هر زبانی دیگر نادرست است (کریمی­نیا، 1389ش، ص116). در این آیه، فعل «أوتمن» فعل مجهول از باب إفتعال«اِئْتَمَنَ ] ء م ن[» همراه فعل ثلاثی مجرد «أمِنَ» بیان شده ‌است؛ از این رو، فعل «أوتمن» در معنای مطاوعه به کار رفته ­است و اثر فعل ثلاثی مجرد «أمن» را پذیرفته است و این فعل میان دو نفر مشترک است (ذهنی تهرانی، 1363ش، صص154-155). صفوی با توجه به این موضوع صرفی، عبارت «بعْضُکُم بَعْضًا» (یکی از شما دیگری را) بر اساس راهبرد گرته­بردای ترجمه کرده ­است تا وجود یک فعل و اشتراک آن را میان دو نفر بیان کند؛ بنابراین، صفوی در ترجمة این عبارت، ارتباط متن مبدأ و مقصد را در نظر گرفته است تا هنجار رابطه­ای به طور صحیح شکل گیرد.

راهبرد تغییر مقولۀ دستوری: «اللَّهَ» در آیه نقش مفعول­به دارد (الصافی، 1418ق، ج3، ص93). صفوی در ترجمه آن را به گروه متممی «از حساب و کیفر خدا» تغییر داده­ است؛ زیرا فعل «پروا کند» در زبان فارسی به حرف اضافۀ «از» نیاز دارد.

راهبرد تبدیل واحد: «فاء فصیحه» در عبارت «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُم بَعْضًا» (الصافی، 1418ق، ج3، ص93؛ الدرویش، بی‏تا، ج1، ص436) همان فاء عاطفه است؛ با این تفاوت که بر جملۀ معطوف وارد می­شود و بیانگر این است که جملۀ معطوف­علیه حذف ­شده ­است؛ بنابراین، ما در ترجمۀ این «فاء» «نخست باید جملۀ محذوف را افصاح و بیان کنیم و سپس، جنبۀ عطف آن را در نظر بگیریم و برای ترجمۀ آن به فارسی از حرف «واو» استفاده کنیم. اگر این «فاء» توسط مترجم مستقیماً عاطفه ترجمه شود و اشاره­ای به جملۀ محذوف نشود، در ترجمه اشتباه رخ می‏دهد» (متقی­زاده و احمدی، 1395ش، صص192-193).

 صفوی در این آیه، علاوه بر اینکه «فاء» را با حرف عاطفۀ «واو» ترجمه کرده است، جملۀ معطوف­علیه محذوف «[و به وسیلۀ قرض یا نسیه به شما بدهکار شد، نوشتن قرارداد و گرفتن شاهد ضروری نیست]» را در پرانتز بیان کرده است که در مجموع این امر باعث شده است تا صفوی برای ترجمۀ آن از راهبرد تبدیل واحد استفاده کند، یعنی «حرف» در ترجمه به یک «جمله» تبدیل ­شده ­است. خرمشاهی نیز این «فاء» را به جملة کوتاه «و گرویی نگرفت» تبدیل کرده است که در مقایسه با جملة طولانی صفوی مناسب­تر است؛ زیرا از اطناب متن جلوگیری می­کند.

صفوی واژة «رَبَّهُ» که در آیه نقش بدل دارد (الدرویش، بی‏تا، ج1، ص436) را به جملة «که پروردگار او است» تبدیل کرده است (بصیریان، 1390ش، ص31). فولادوند نیز با تبدیل واحد این واژه را به جملة «که پروردگار او است» ترجمه کرده ­است؛ اما خرمشاهی آن را تحت‏اللفظی، «پروردگارش»؛ ترجمه کرده ­است. تبدیلی که صفوی و فولادوند انجام داده­اند، به نظر، برای روانی و درک متن مناسب­تر است.

 

4-1-3-2- سطح معنایی

راهبرد هم­شمولی: صفوی در آیۀ 58 سورۀ نساء، «أمانات» را همان «امانت­ها» ترجمه کرد؛ اما در این آیه «أمانت» را بر اساس تفسیر آیه و آیۀ قبل «بدهکاری» ترجمه­ کرده ­است. منظور از امانت در این آیه دین و بدهی است که بدون رهن و گرو گرفته می­شود (المصطفوی، 1393ش، ج1، ص165)؛ از این رو، واژة معناشمول «بدهکاری» را به‏جای واژۀ فراگیر «أمانت» به کار برده ­است؛ دلیل این امر توجه مترجم به سیاق و بافت آیه است که مطابق آن ترجمة واژۀ «أمانت» تغییر کرده است. فولادوند و خرمشاهی معادل این واژه را «سپرده و امانت» قرار داده­اند و خرمشاهی برای اشاره به تفاوت این «امانت» با «امانت» در آیه­های دیگر، کلمة «دین» را همراه آن به کار برده ­است. با توجه به این موضوع، معادلی که صفوی برای این واژه برگزیده­ است مناسب­تر از معادل دو مترجم دیگر است؛ زیرا سبب ایجاد هنجار رابطه­ای میان متن مبدأ و مقصد شده ­است و او معادل اصلی واژه را به‏درستی انتخاب­ کرده ­است.

 

4-1-3-3- سطح منظورشناختی

راهبرد تغییر میزان ­صراحت: صفوی جمله «فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ» را با دو ترجمۀ متفاوت از فعل «اوتمن» برای خواننده توضیح می­دهد. صفوی می­توانست فعل «اوتِمن» را یک بار ترجمه کند و عبارت (که در مورد آن او را امین دانسته‌اند) را دیگر برای توضیح بیان نکند؛ زیرا «ایجاز متن در روان­سازی آن اثر دارد. هرچه واژه­های یک جمله کمتر باشند، مخاطب آن را بهتر و سریع­تر درک می­کند و زمان کمتر را برای فهم جمله صرف می­کند» (بدیعی و قندی، 1381ش، ص148).

واژة «حساب و کیفر» را صفوی برای توضیح «وَلْیَتَّقِ اللَّهَ» به ترجمه افزوده است تا صراحت متن را افزایش دهد. دو واژۀ افزوده‏شده بدون علائم نگارشی به کار رفته‌اند.

تغییر اطلاعات[xviii]: این راهبرد به معنای حذف یا اضافه کردن اطلاعات به پیام است. مترجم اطلاعاتی را که برای خواننده مهم است و نمی­تواند آن­ها را از متن درک کند به ترجمه می­افزاید یا گاهاً اطلاعاتی از پیام را حذف می­کند (Chesterman, 2016, p. 110). صفوی با اضافه کردن جملة «[و به وسیلۀ قرض یا نسیه به شما بدهکار شد، نوشتن قرارداد و گرفتن شاهد ضروری نیست]»، اطلاعاتی را که خوانندگان از ترجمه نمی­توانند استنباط کنند بر اساس تفسیر المیزان به ترجمه­ افزوده است. او این جملات را درون پرانتز بیان کرده است. «قرار دادن جملات اضافه درون پرانتز خواننده را آگاه می‏کند که کدام کلمه برگردان مستقیم از متن قرآن کریم است؛ البته، نباید توضیحات اضافه­شده قسمت­های دیگر آیه را بی­معنا کند و اگر تمام توضیحات را از ترجمۀ فارسی حذف کنیم، ساختمان جمله به هم نخورد و معنای کامل داشته باشد» (کریمی­نیا، 1389ش، ص252).

راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 283 سورۀ بقره در جدول‏ها و نمودار زیر بیان شده­اند:

 

جدول 7. راهبردهای نحوی آیۀ 283 سورۀ بقره

راهبردهای نحوی

تحت‏اللفظی

تغییر مقولۀ دستوری

گرته­برداری

تبدیل واحد

ترجمة آیۀ 283 سورۀ بقره

8

1

1

2

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

 

جدول 8. راهبردهای معنایی آیۀ 283 سورۀ بقره

راهبردهای معنایی

هم­شمولی

ترجمة آیۀ 283 سورۀ بقره

1

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

 

جدول 9. راهبرد منظورشناختی آیۀ 283 سورۀ بقره

راهبرد منظورشناختی

تغییر میزان صراحت

تغییر اطلاعات

ترجمة آیۀ 283 سورۀ بقره

2

1

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

ضعیف

بسیار خوب

 

 

با توجه به نمودار3، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 283 سورة بقره در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی و به تبع آن، ایجاد هنجار رابطه­ای بسیار خوب است.

 

4-2- تقوا

شرباصی آیاتی بسیار را در کتاب خود ذیل عنوان تقوا بیان کرده است (شرباصی، 1407ق، ج1، صص213-202). در این پژوهش، ترجمة آیات 29سورة انفال، 201 سورة اعراف و13 سورۀ حجرات بر اساس هنجار رابطه­ای چسترمن نقد و بررسی شده است:

 

4-2-1-‎ ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾‏ (انفال: 29)

ترجمۀ صفوی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر از خدا پروا کنید، برای شما نیرویی قرار می‌دهد که به وسیلۀ آن حق را از باطل تشخیص دهید، و بدی هایتان را از شما می‌زداید و گناهانتان را می‌آمرزد، و خدا دارای فضلی بزرگ است.

 

1-1-2-4- سطح نحوی

راهبرد ترجمۀ تحت­اللفظی: «یَا أَیُّهَا، الَّذِینَ، آمَنُوا، إِن، تَتَّقُوا، یَجْعَل، لَّکُمْ، عَنکُمْ، وَ، اللَّهُ، ذُو، الْعَظِیمِ» تحت­اللفظی ترجمه شده­اند.

راهبرد وام­گیری: واژۀ «الفضل» اسم عربی است که به زبان فارسی وارد شده ­است و دارای معادل‌هایی همچون احسان، بخشش، فزونی و برتری است (دهخدا و دیگران، ۱۳۹۰ش–۱۳۸۵ش، ج2، ص2126). صفوی در ترجمه این واژه را از زبان عربی وام ­گرفته ­است؛ زیرا از یک سو، در زبان فارسی کاربرد دارد و از سوی دیگر، در زبان عربی معنایی فراگیر دارد. «واژۀ «الفضل» از اوصاف خداوند است که به بخشش زیاد او اشاره دارد و از مصادیق آن رحمت، پاداش بزرگ، عفو و گذشت و رضوان است» (المصطفوی، 1393ش، ج9، ص116).

راهبرد تغییر مقولۀ دستوری: واژۀ «اللَّهَ» در جملۀ «إِن تَتَّقُوا اللَّهَ» نقش مفعول­به دارد (الصافی،1418ق، ج9، ص206). صفوی معادل «پروا کنید» را برای فعل «تَتَّقُوا» انتخاب کرده ­است که این معادل در زبان فارسی به حرف اضافۀ اجباری «از» نیاز دارد تا معنای آن کامل شود (بصیریان، 1390ش، صص97، 166)؛ از این رو، صفوی به وسیلة راهبرد تغییر مقولۀ دستوری واژة «الله» را از نقش مفعولی به نقش متممی تغییر داده ­است تا جمله با زبان معیار فارسی منطبق و هنجار رابطه­ای میان زبان مبدأ و مقصد ایجاد شود. تغییر مقولۀ ­دستوری در واژۀ «اللَّهَ» موجب شده ­است تا تبدیل واحد نیز در ترجمه ایجاد و واژة «اللَّهَ» به گروه متممی «از خدا» تبدیل شود.

راهبرد تبدیل واحد: واژۀ «فرقاناً» برای جدایی میان حق و باطل به کار می­رود و در آیۀ بالا به توفیق و نوری اشاره دارد که با تقوای خداوند حاصل می­شود و به وسیلۀ آن میان حق و باطل فرق گذاشته می­شود و تمام آن نور و توفیق و آرامش و رحمت از واژۀ «فرقان» فهمیده می­شود (راغب اصفهانی، 1374ش، ج3، ص50). این واژه در آیه نقش مفعول‏به برای فعل«یجعل» دارد (الصافی، 1418ق، ج9، ص206). صفوی به مفهوم واژۀ «فرقان» توجه­ کرده ­­است؛ از این رو، در ترجمه این واژه به جمله­وارۀ (پیرو) «نیرویی که به وسیلۀ آن حق را از باطل تشخیص دهید» تبدیل شده­ است؛ زیرا به واسطۀ حرف پیوند «که» به جملۀ اصلی «برای شما قرار می­دهد» وابسته شده­ و یک جملۀ مرکب را تشکیل ­داده ­است (بصیریان، 1390ق، ص178). این تبدیل واحد بر میزان صراحت متن در سطح منظورشناختی نیز تأثیر دارد؛ زیرا واژه را برای خواننده توضیح می­دهد.

راهبرد تغییر ساختار گروه: تغییر در گروه اسمی، برای مثال مفرد به جمع یا برعکس یا تغییر نکره به معرفه و برعکس، سبب تغییر در ساختار درونی گروه می­شود (Chesterman, 2016, p. 96). واژة «الفضل» در آیه همراه «ال» معرفه بیان شده ­است و معرفه است؛ اما صفوی با اضافه کردن «ی ناشناس» به ترجمة «الفضل» در ساختار گروه آن تغییر ایجاد کرده ­است و آن را از معرفه به نکره تبدیل کرده ­است. به نظر، دلیل تغییری که او اعمال کرده ­است این­ است که او «ال» در واژۀ «الفضل» را از نوع معرفۀ لفظی لحاظ کرده است که معنای نکره دارد و به مطلق حقیقت و فضل خداوند اشاره دارد (السامرائی، 2000م، ج1، ص116). مترجمانی مانند فولادوند و خرمشاهی از معادل «بخشش» به صورت معرفه در ترجمه استفاده کرده‏اند. با توجه به نکتة معنایی در این واژه، به نظر، ترجمة صفوی مناسب­تر است.

 

2-1-2-4- سطح معنایی

راهبرد هم­شمولی: صفوی معادل گروه فعلی «یُکَفِّرْ عَنکُمْ» را «از شما می­زداید» بیان کرده ­است. اصل فعل «کفّر» عبارت است از: «أنَّ الأصلَ فی مادّة «کُفر» هو الرّدُ و عدمُ الأعتناءِ بشیءٍ و مِن آثارِه: التَبرّی، المحوِ و التغطیةِ و کَفَّرَ اللهُ عَنه الذَنبَ: مَحاهُ» (المصطفوی، 1393ش، ج10، ص87). اصل معنای فعل بی­اعتنایی به چیزی و رد شدن از آن است که نتیجة آن بیزار شدن، زدودن و پوشاندن است و خداوند با گذشت از گناهان انسان آن­ها را محو و نابود می­کند؛ بنابراین، فعل «یُکَفِّرْ» معنایی ­فراگیر دارد و معادل «می­زداید» معناشمول است؛ زیرا فقط بخشی از معنای آن را منتقل­ کرده است.

صفوی معادل واژة «سَیئاتِکُم» را معناشمول «بدی‌هایتان» قرار داده است. «سیئة» میان خدا و بندگان او است و بنده در انجام آن قصد و عمدی نداشته است (العسکری، 1412ق، ص221)؛ بنابراین، خداوند با انجام حسنات، سیئات را تکفیر می­کند و می­پوشاند (همان، ص583)؛ اما «ذنب» عمدی است و مذمت و سرزنش به دنبال دارد و انجام­دهندة آن مستحق عقاب و عذاب است (همان، ص503). فعل «کفّر، یکفّر» همراه «سیئة/ سیئات» و فعل «غفر، بغفر» همراه «الذنب و الذنوب» در قرآن به کار رفته است (قرشی،1371ش،ج5، ص110). در این آیه «سیئات» مفعول­به فعل «یُکَفِّرْ عَنکُمْ» است؛ بنابراین، مفهومی غیر از «الذنب» دارد و معادل «گناهانتان» برای آن مناسب نیست. صفوی به این تفاوت معنایی توجه کرده و معادل آن را «بدی­هایتان» در نظر گرفته است. فولادوند معادل این واژه را «گناهانتان» قرار داده است و خرمشاهی به وسیلة راهبرد وام­گیری معادل آن را «سیئات» بیان کرده ­است. با توجه به تفاوت معنایی «سیئة» و «ذنب»، معادل معناشمول «بدی­هایتان» برای این واژه مناسب­تر است.

 

3-1-2-4- سطح منظورشناختی

راهبرد تغییر میزان صراحت: صفوی در ترجمة جملة ««وَیَغْفِرْ لَکُمْ» واژة «گناهانتان» را بدون استفاده از نشانۀ نگارشی قلاب در نقش مفعول­به به ترجمه افزوده است؛ به نظر، دلیل این امر این است که­ «فعل «یغفر» همیشه همراه «الذَنب /الذُنوب» بیان می­شود» (قرشی، 1371ش، ج5، ص110). اضافه کردن مفعول­به محذوف به ترجمه ابهام جمله را برطرف و منظور فعل «یغفر» را برای خواننده روشن می­کند. دیگر مترجمان جمله را بدون اضافه کردن مفعول­به ترجمه کرده‏اند؛ بنابراین، صفوی با استفاده از راهبرد تغییر میزان صراحت متن ترجمة آیه را برای خواننده قابل درک کرده است.

راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 29 سورۀ انفال در جدول‏های زیر بیان شده‏اند:

 

جدول 10. راهبردهای نحوی آیۀ 29 سورۀ انفال

راهبردهای نحوی

تحت‏اللفظی

تغییر مقولۀ دستوری

تبدیل واحد

تغییر ساختارگروه

وام­گیری

ترجمة آیۀ 29 سورۀ انفال

12

1

1

1

1

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

 

جدول 11. راهبردهای معنایی آیۀ 29 سورۀ انفال

راهبردهای معنایی

هم­شمولی

ترجمة آیۀ 29 سورۀ انفال

2

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

 

جدول 12. راهبرد منظورشناختی آیۀ 29 سورۀ انفال

راهبردمنظورشناختی

تغییر میزان­ صراحت

ترجمة آیۀ 29 سورۀ انفال

1

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

با توجه به نمودار 4، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 29 سورة انفال در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی و به تبع آن، ایجاد هنجار رابطه­ای بسیار خوب است.

2-2-4- ﴿إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ﴾ (اعراف: 201)

ترجمۀ صفوی: کسانی که تقوا پیشه ­کرده‌اند، هنگامی که وسوسه‌ای از شیطان به آنان می‌رسد و بر گرد قلبشان می‌گردد تا در آن جای گیرد، خدا را به یاد می‌آورند و کار خود را به او وامی گذارند و او پردۀ غفلت را از آنان می‌زداید و ناگهان بینا می‌شوند.

 

1-2-2-4- سطح نحوی

راهبرد ترجمۀ تحت‏اللفظی: «الَّذِینَ، اتَّقَوْا، إِذَا، تَذَکَّرُوا، فَإِذَا» تحت­اللفظی ترجمه شده­اند.

راهبرد تغییر مقولۀ ­دستوری: ضمیر «هُمْ» در فعل «مَسَّهُمْ» مفعول‌به است که صفوی با کاربرد راهبرد مقولۀ دستوری آن را به گروه متممی «به آنان» تبدیل کرده است؛ زیرا معادلی که برای فعل «مَسَّ» یعنی «می‌رسد» به کار برده است در زبان فارسی همراه حرف اضافة «به» استعمال می­شود و صفوی برای تطبیق ترجمه با زبان معیار از این راهبرد بهره برده است.

راهبرد تغییر ساختار گروه: یکی از تغییراتی که مترجم اعمال می­کند تغییر در زمان افعال در گروه­های فعلی است (Chesterman, 2016, p. 97). «إذا» ظرف برای آینده و متضمن معنای شرط و فعل ماضی «مَسَّ» فعل شرط است (الصافی، 1418ق، ج9، ص160). هرگاه جملة شرطی «إذا» همراه فعل ماضی بیان شود، یعنی آن امر به وقوع می­پیوندد و حتمی است (السامرائی، 2000م، ج4، صص77-76). صفوی با توجه به شرطی بودن جملة «إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا»، افعال ماضی آن را به مضارع اخباری «می‌رسد/به یاد می‌آورند» تبدیل کرده است و ساختار گروه ­فعلی را تغییر داده ­است؛ زیرا این جملة شرطی معنای مستقبل دارد؛ در این صورت، معادل آن در زبان فارسی مضارع اخباری و التزامی است (آرکادیویچ روبینچیک و شفقی، 1391ش، ص665). صفوی با کاربرد این راهبرد ارتباط میان زبان مبدأ و مقصد را ایجاد کرده است.

راهبرد تغییر ساختار جمله[xix]: این راهبرد روی ساختار جمله تأثیر می­گذارد و سبب تغییر جمله­ می‏شود (Chesterman, 2016, p. 100). جملة «هُم مُّبْصِرُونَ» در آیه یک جملة اسمیه است (الصافی، 1418ق، ج9، ص160)؛ اما صفوی با استفاده از راهبرد تغییر جمله آن را از حالت اسنادی خارج و به صورت گروه فعلی «بینا می‌شوند» ترجمه کرده است. واژة «مُّبْصِرُونَ» اسم فاعل و جمع­ مذکر سالم و نکره است (سایت جامع قرآنی)؛ اما «بینا می­شوند» معادل فعل مجهول «یُبصَرون» است. برخی از مترجمان همانند صفوی جمله را به صورت فعل مجهول «آگاه می­شوند، بینا­ ‏شوند و ... » ترجمه کرده­اند و برخی دیگر آن را به صورت معلوم «به بصیرت درآیند، بینا می‏شوند، بصیرت می­یابند، بینایی ­پیدا­ می­کنند و ...» ترجمه کرده‏اند که با توجه به مفهوم صرفی جمله، حالت دوم برای ترجمه مناسب­تر است.

2-2-2-4- سطح معنایی

راهبرد هم­شمولی: واژۀ «مسّ» (لمس کردن) علاوه بر دست با سنگ و چیزهای دیگر هم رخ می‏دهد؛ از این رو، در «مسّ» ارتباط بدون احساس وجود دارد. واژة «مسّ» در این آیه مجاز از «أصابه» است (العسکری، 1412ق، ص468). با توجه به این توضیح، صفوی در ترجمة این واژه معنای مجازی آن را در نظر گرفته­ است و واژة معناشمول «می­رسد» را معادل آن بیان کرده است. دیگر مترجمان نیز معنای مجازی «رسد، عارضشان شود» را معادل این فعل بیان کرده‏اند.

راهبرد تغییر مجاز: واژة «طَائِفٌ» در لغت به معنای ««طواف­کننده» است و در این آیه منظور وسوسة شیطان است و به خیال و جن و حادثه به طور استعاره طائف می­گویند. وسوسة شیطانی دور انسان در عالم خیال می­گردد تا اغفالش کند» (قرشی، 1371ش، ج4، ص250). به عبارت دیگر، «طَائِفٌ» در آیه استعاره از وسوسة شیطان است. صفوی با استفاده از راهبرد تغییر مجاز «وسوسة شیطان» که مشبه است را به ترجمه اضافه کرده است تا استعارۀ موجود در آیه به جملة بدون استعاره در ترجمه تبدیل و مفهوم آیه برای همة خوانندگان قابل درک شود.

 

3-2-2-4- سطح منظورشناختی

راهبرد تغییر میزان صراحت: مفعول جملة «تَذَکَّرُوا» در آیه محذوف است و صفوی واژة محذوف «خدا را» به ترجمه افزوده ­است تا مفعول جمله برای خواننده صریح باشد و خواننده دچار ابهام نشود. فولادوند و خرمشاهی برای تصریح واژة «خدا» را درون پرانتز به ترجمه افزوده‌اند، اما صفوی این نکتۀ نگارشی را رعایت نکرده است.

راهبرد تغییر اطلاعات: معادل جملة «إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ» جملة «وسوسه‌ای از شیطان به آنان می‌رسد» است؛ اما صفوی جملة «و بر گرد قلبشان می‌گردد تا در آن جای گیرد» را بر اساس تفسیر المیزان «وسوسه‌اى است که در حول قلب مى‌چرخد تا راهى به قلب باز کرده وارد شود» (طباطبایی، بی­تا، ج8، ص498) به ترجمه اضافه کرده است تا پیامی که از ترجمۀ جملۀ اصلی درک نشده است به وسیلة اطلاعات افزوده‏شده درک شود؛ اما صفوی کلمات و جملات اضافه­شده را در نشانة نگارشی قلاب قرار نداده است تا خواننده متن اصلی را از متن اضافه­شده تشخیص دهد.

معادل جملة «تَذَکَّرُوا» جملة «به یادمی‌آورند» است. صفوی با توجه به تفسیر المیزان، جملة «و کار خود را به او وامی‏گذارند و او پردۀ غفلت را از آنان می‌زداید» را به ترجمه اضافه کرده است تا خواننده منظور از «به یاد می‌آورند» را بهتر درک کند. ترجمۀ صفوی در مقایسه با ترجمة فولادوند و خرمشاهی به دلیل کاربرد اطلاعات اضافه و تفسیری برای فهم پیام آیة اخلاقی مناسب­تر است؛ اما تنها مشکل، عدم کاربرد علائم نگارشی است که باعث می­شود متن اصلی از کلمات و جملات اضافه­شده قابل تشخیص نباشد.

راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 201 سورۀ اعراف به طور مختصر در جدول‏های زیر بیان شده­اند:

 

جدول 13. راهبردهای نحوی آیۀ 201 سورۀ اعراف

راهبردهای نحوی

تحت‏اللفظی

تغییر مقولۀ ­دستوری

تغییر ساختار

گروه

تغییر ساختار

جمله

ترجمة آیۀ 201 سورۀ اعراف

5

1

1

1

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

خوب

 

جدول 14. راهبردهای معنایی آیۀ 201 سورۀ اعراف

راهبردهای معنایی

هم­شمولی

تغییر مجاز

ترجمة آیۀ 201 سورۀ اعراف

1

1

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

بسیار خوب

جدول 15. راهبردهای منظورشناختی آیۀ 201 سورۀ اعراف

راهبردهای منظورشناختی

تغییر میزان ­صراحت

تغییر اطلاعات

ترجمة آیۀ 201 سورۀ اعراف

1

2

کیفیت ترجمه

خوب

خوب

با توجه به نمودار5، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 201 سورة اعراف در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی و به تبع آن، ایجاد هنجار رابطه­ای بسیار ­خوب است.

3-2-4- ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ﴾ (حجرات: 13)

ترجمۀ صفوی: ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن (آدم و حوّا) آفریدیم؛ بنابراین هیچ تیره و قبیله‌ای در آفرینش بر دیگری برتری ندارد؛ ما شما را به صورت تیره‌های گوناگون و قبیله‌های مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه آنکه به نژادپرستی روی آورید و به نژاد و تیرۀ خود افتخار کنید و هر ملّتی خود را از دیگر ملّت‌ها گرامی‌تر بداند؛ به یقین گرامی‌ترین شما نزد خدا با تقواترین شما است. خدا است که معیار برتری انسان‌ها را معین می‌کند، چرا که او به حقایق امور دانا و آگاه است.

1-3-2-4- سطح نحوی

راهبرد ترجمۀ ­تحت‌اللفظی: «یَا أَیُّهَا، النَّاسُ، خَلَقْنَا، کُم، مِّن، ذَکَرٍ، أُنثَى، جَعَلْنَا،کُمْ، لِتَعَارَفُوا، أَکْرَمَ، کُمْ، عِندَ، اللَّهِ، أَتْقَا، کُمْ، عَلِیمٌ، خَبِیرٌ» تحت­اللفظی ترجمه شده­اند.

راهبرد وام­گیری: «قَبَائِلَ» جمع «قبیله» اسم جمعی است که لفظ آن مفرد ندارد (الصافی، 1418ق، ج26، ص292). اسم عربی است به معنای «گروه­ها، قبیله­ها، دودمان­ها» (دهخدا و دیگران،۱۳۹۰ش–۱۳۸۵ش، ج2، ص2164). صفوی واژة «قَبَائِلَ» را با استفاده از راهبرد وام­گیری «قبیله­ها» ترجمه­ کرده ­است. دیگر مترجمان نیز در ترجمة این واژه از راهبرد وام­گیری بهره ­برده­اند که بیانگر این است که بعضی از واژگان عربی در زبان فارسی متداول و رایج هستند و مفهوم آن­ها برای خوانندگان قابل درک است.

-واژة «أَتْقَاکُمْ» اسم تفضیل از فعل ثلاثی «وقى» است (الصافی، 1418ق، ج26، ص292) که در زبان فارسی نیز به صورت «مصدر تقوی یعنی پرهیزگاری کاربرد دارد» (دهخدا و دیگران،۱۳۹۰ش–۱۳۸۵ش، ج1، ص766). صفوی این واژه را به وسیلة راهبرد وام­گیری «باتقواترین» ترجمه کرده است؛ اما خرمشاهی و فولادوند معادل این واژه را «پرهیزگارترین» بیان کرده‏اند. واژة تقوا در زبان عربی بافت دینی و معنای فراگیری دارد؛ از این رو، ترجمة آن به وسیلة راهبرد وام­گیری مناسب­تر است.

راهبرد تغییر مقولة دستوری: فعل «لِتَعَارَفُوا» مضارع منصوب «أن تَعارًفوا» مصدر مؤول مجرور به حرف «لـ» متعلق به فعل «جَعَلْنَاکُمْ» است (الصافی، 1418ق، ج26، ص292). صفوی به وسیلة راهبرد تغییر مقولة دستوری آن را از نقش جارومجروری و اسمی به صورت گروه فعلی «تا یکدیگر را بشناسید» ترجمه کرده ­است. همان‏طور که بیان شد، تبدیل ساختار اسمی «مصدر» به ساختار فعلی از راه­های روان­سازی ترجمه است و این تبدیل سبب می‌شود تا ترجمه مطابق زبان معیار شود. دیگر مترجمان نیز این مصدر را با تبدیل به فعل ترجمه کرده‏اند.

راهبرد تبدیل ­واحد: صفوی واژة «شُعُوبًا» را با استفاده از راهبرد تبدیل­ واحد و اضافه کردن صفت «گوناگون» به گروه وصفی «تیره‌های گوناگون» و واژة «قَبَائِلَ» را با اضافه کردن صفت «مختلف» به گروه وصفی «قبیله‌های مختلف» تبدیل کرده ­است. علاوه بر صفوی، فولادوند در ترجمة این دو واژه از راهبرد تبدیل واحد بهره برده است و معادل آن­ها را «ملت­ملت و قبیله­قبیله» قرار داده­ است تا کثرت و تعدد قبیله­ها و گونه­ها بیان شود. کاربرد این راهبرد در سطح نحوی سبب تغییر در سطح منظورشناختی ترجمه نیز می­شود؛ زیرا میزان صراحت متن با توصیف واژگان تغییر داده می­شود و خواننده مفهوم تعدد و گوناگونی در خلقت خداوند را درک می­کند.

 2-3-2-4- سطح معنایی

راهبرد تغییر تأکید: همان‏طور که بیان شد، «إنّ» در سرآغاز سخن است و معمولاً ترجمه نمی­شود؛ اما در این آیه با توجه به ساختار جملة اسمیۀ «أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» و کاربرد دو اسم تفضیل و تکرار ضمیر «کُم» (همان) صفوی با استفاده از راهبرد تغییر تأکید «إنّ» را «به یقین» ترجمه کرده است و در جملة «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» با توجه به ساختار تأکیدی جملة اسمیه، «إنّ» را «چرا که» ترجمه کرده است. فولادوند و خرمشاهی نیز از راهبرد تغییر تأکید در ترجمة خود بهره­ برده­اند و معادل‏هایی همچون «درحقیقت، بی­تردید، یقیناً» را برای ترجمۀ دو «إنّ» بیان کرده‏اند.

 3-3-2-4- سطح منظورشناختی

راهبرد تغییر میزان صراحت: صفوی در ترجمة «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» با افزودن گروه اسمی «به حقایق امور»، دو واژة «عَلِیمٌ خَبِیرٌ» را برای مخاطب توضیح داده است و به صراحت ترجمه افزوده است.

راهبرد تغییر اطلاعات: صفوی بر اساس تفسیر المیزان، اطلاعاتی را که خواننده نمی­تواند از متن استنباط کند به ترجمة این آیه افزوده­ است (طباطبایی، بی­تا، ج18، صص487-489). این اطلاعات عبارت‏اند از:

- افزودن واژه­های «آدم و حوّا» در کنار ترجمة دو واژة «مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى»؛ زیرا اطلاعاتی هستند که از متن آیه قابل درک نیستند.

- افزودن جملة «؛ بنابراین هیچ تیره و قبیله‌ای در آفرینش بر دیگری برتری ندارد؛» پس از ترجمۀ جملة «إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى». با وجود اینکه جملۀ اضافه‏شده درون نشانة «؛» قراردارد، سبب اطالة ترجمه شده ­است و میان دو جملة «إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ» فاصله افزایش­ یافته ­است. خواننده با ترجمة دو جمله منظور آیه را درک می­کند و افزودن اطلاعات در این جمله لزومی ندارد.

- افزودن جملة «نه آنکه به نژادپرستی روی آورید و به نژاد و تیرۀ خود افتخار کنید و هر ملّتی خود را از دیگر ملّت‌ها گرامی‌تر بداند» به ترجمۀ ­جملة «وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا». علاوه بر اینکه جملة اضافه­شده در نشانة نگارشی به ­کار نرفته ­است، طولانی نیز هست و برای انتقال پیام آیه فقط یک بخش از آن برای خواننده کفایت می­کند.

-افزودن جملة «خدا است که معیار برتری انسان‌ها را معین می‌کند،» به ترجمۀ جملة «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ». این جمله نیز بدون علائم نگارشی افزوده ­شده است.دو جمله از جملات افزوده‏شده سبب طولانی شدن ترجمه و فاصله افتادن میان جملات اصلی شده­اند؛ علاوه بر اینکه ابهام و نارسایی ایجادشده زمانی بیشتر را از مخاطب می­گیرد و باعث خستگی او می­شود (ناظمیان، 1390ش). با توجه به فراوانی جملات افزوده­شده بدون علائم نگارشی، ترجمه برای انتقال پیام آیه تاحدودی نامناسب است. مترجم با انتخاب جملات­ کوتاه و مختصر هم می­توانست اطلاعات را به ترجمه بیفزاید.

راهبردهای صفوی در ترجمة آیۀ 13 سورۀ حجرات در جدول‏های زیر به طور مختصر بیان شده­اند:

 

جدول 16. راهبردهای نحوی آیۀ 13 سورۀ حجرات

راهبردهای نحوی

تحت‏اللفظی

تغییر مقولۀ ­دستوری

وام‏گیری

تبدیل واحد

ترجمة آیۀ 13 سورۀ حجرات

18

1

2

2

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

بسیار خوب

 

جدول 17. راهبردهای معنایی آیۀ 13 سورۀ حجرات

راهبردهای معنایی

تغییر تأکید

ترجمة آیۀ 13 سورۀ حجرات

2

کیفیت ترجمه

بسیار خوب

 جدول 18. راهبردهای منظورشناختی آیۀ 13 سورۀ حجرات

راهبردهای منظورشناختی

تغییر میزان ­صراحت

تغییر اطلاعات

ترجمة آیۀ 13 سورۀ حجرات

1

4

کیفیت ترجمه

خوب

بسیار خوب

خوب

ضعیف

با توجه به نمودار 6، کیفیت ترجمة صفوی از آیة 13 سورة حجرات در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و نحوی بسیار خوب است.

  • نتیجه‌گیری

صفوی در ترجمة 6 آیة اخلاقی با موضوع امانت و تقوا، برای ایجاد هنجار رابطه­ای در سطح نحوی راهبردهای تحت­اللفظی، تغییر مقولۀ دستوری، تبدیل واحد، وام­گیری، تغییر ساختار گروه و تغییر ساختار جمله را به ­کاربرده است و در سطح معنایی راهبردهای هم‌شمولی، هم­معنایی، تغییر مجاز و تغییر تأکید را استفاده کرده است و در سطح منظورشناختی راهبردهای تغییر میزان صراحت و تغییر اطلاعات را به کاربرده است. کیفیت ترجمة صفوی در کاربرد راهبردهای نحوی، معنایی و منظورشناختی برای ایجاد هنجار رابطه­ای میان زبان مبدأ و مقصد در پنج آیه بسیار خوب و در یک آیه متوسط است. او توانسته است راهبردهای یادشده را منطبق با صرف و نحو زبان مبدأ و مقصد به ­کار گیرد؛ یعنی از یک سو، نکات صرفی، نحوی و معنایی و تفسیری آیات را در نظر گرفته است و از سوی دیگر، معادلی را در زبان مقصد برگزیده است که با معیار زبان فارسی منطبق است. اطلاعاتی که او به ترجمة آیات بر اساس تفسیر المیزان برای انتقال پیام اخلاقی افزوده است این ترجمه را مناسب کاربرد همراه آیات اخلاقی کرده است، البته ترجمة او کاستی­هایی در کاربرد علامت نگارشی قلاب برای موارد افزوده­شده دارد.

پرکاربردترین راهبردها در ترجمة 6 آیه با موضوع تقوا و امانت، در سطح نحوی بعد از راهبرد تحت‏اللفظی، راهبردهای تغییر مقولۀ دستوری، تبدیل واحد و وام­گیری و در سطح معنایی راهبرد هم­شمولی و در سطح منظورشناختی راهبرد تغییر اطلاعات هستند.

 

تعارض منافع

نویسندگان این پژوهش تعارض منافعی ندارند.

 

[i] Gideon Toury

[ii] Andrew Chesterman

[iii] ژن فرهنگی

[iv] Memes of translation: The spread of ideas in translation studies

[v] literal translation

[vi] loan

[vii] Vinay & Darbelnet

[viii] unit shift

[ix] Catford

[x] transposition

[xi] phrase structure change

[xii] sentence structure shift

[xiii] converses

[xiv] trop change

[xv] emphasis change

[xvi] explicitation change

[xvii] calque

[xviii] Information chenge

[xix] Sentence structure shift

The Holy Quran

Azarnoush, Azartash. (1996). History of Translation from Arabic to Persian (Vol. 1, Quranic Translations). Tehran: Soroush.

Arkadiyevich Rubinchik, Yuri & Shafaqi, Maryam. (2012). Modern Persian Literary Grammar. Tehran: Institute for Humanities and Cultural Studies.

Ahmadi, Mohammad Nabi & Babaei, Yahya. (2023). Critical Review of Translations of Selections from the Novel "Sayidat al-Qamar" with Emphasis on Seven Techniques. Translation Studies in Arabic Language and Literature, 12(26), 217–244.

Asgarpour, Siamak. (2018). Rhetorical and Literary Critique of Translation (Case Study: Surah Fatir, Translation by Mohammadreza Safavi Based on Eugene Nida’s Theory) [Master's thesis, Shahid Madani University of Azerbaijan].

Al-Taftazani, Masoud bin Omar. (n.d.). Mukhtasar al-Ma’ani. Qom: Dar al-Fikr.

Al-Darwish, Mohiuddin. (n.d.). I’rab al-Quran al-Karim and its Explanation. Al-Yamama Printing and Publishing.

Al-Zamakhshari, Mahmoud bin Mohammad. (n.d.). Al-Kashaf 'An Haqaiq Ghawamidh al-Tanzil wa Uyoun al-Aqawil fi Wujuh al-Ta’wil (4 Vols). Dar al-Kitab al-Arabi.

Al-Samarai, Al-Saleh. (2000). Meanings of Grammar (4 Vols). Amman: Dar al-Fikr, 1st ed.

Al-Safi, Mahmoud bin Abdul Rahim. (1418 AH). Al-Jadwal fi I’rab al-Quran al-Karim (31 Vols). Beirut: Al-Iman Foundation, 4th ed.

Al-Askarī, Abu Hilal. (1412 AH). Dictionary of Linguistic Differences (translated by Sheikh Beitollah Bayat, researcher). Islamic Publishing Foundation, 1st ed.

Al-Mustafa, Hassan. (2014). The Investigation of Quranic Terms (14 Vols; 1st ed.). Tehran: Ministry of Culture and Islamic Guidance Publishing.

Izadpanah, Khadijeh. (2016). Analysis of Strategies Used in Translating Proper Names of the Quran Based on Chesterman's Model (2016) [Master's thesis, Islamic Azad University, Marvdasht Branch].

Badi’i, Na’im & Qandi, Hassan. (2002). Modern Journalism (3rd ed.). Tehran: Allameh Tabatabai University Publishing.

Basiriyan, Hamid. (2011). Persian Grammar (Vol. 1). Qom: International Center for Translation and Publishing of Al-Mustafa.

Dehkhoda, Ali Akbar, Shahidi, Ja’far, Mehraki, Iraj, Stoudeh, Gholamreza, & Soltani, Akram. (2011–2006). Lughatnameh (2 Vols). Tehran: University of Tehran Press.

Zehni Tehrani, Mohammad Javad. (1984). Essence of Morphology. Qom: Hāzeq Publishing.

Ragheb Isfahani, Hussein bin Mohammad. (1995). Al-Mufradat fi Gharibi al-Quran with Linguistic and Literary Interpretation of the Quran. (3 Vols; translated by Gholamreza Khosravi Hosseini). Tehran: Mortazavi Publishing.

Rabbani, Mohammad Hassan. (2013). Lexical Knowledge of the Quran. Mashhad: Noor Ma’arif Publishing.

Rezaei, Maliheh. (2019). A Study of Persian Translations of the Quran for Adolescents Based on Skopos Theory: A Case Study of Part 30. [Master’s thesis, Ferdowsi University of Mashhad].

Comprehensive Quranic Website: https://quran.inoor.ir/

Sharabasi, Ahmad. (1987). Encyclopedia of Quranic Ethics (6 Vols). Beirut, Lebanon: Dar al-Ra’id al-Arabi.

Safavi, Mohammadreza. (2009). Translation of the Quran. Qom: Daftar Nashr Ma’arif.

Tabatabai, Mohammad Hussein. (n.d.). Tafseer al-Mizan Translation (40 Vols). Ismailian Publishing.

Anani, Mohammad. (2003). Modern Translation Theory: An Introduction to Translation Studies. Cairo: Longman. 1st ed.

Faghihi, Ali Asghar. (1970). Persian Grammar (1st Vol; 2nd ed.). Qom: Hikmat Press.

Qurashi, Ali Akbar. (1992–1993). Qamus al-Quran (7 Vols). Tehran: Dar al-Kutub al-Islamiyah.

Gholizadeh, Heydar. (2001). Structural Issues in Quran Translation. Tabriz: Institute for Islamic Human Sciences Research.

Karimi-Nia, Morteza. (2010). Persian Syntax Structures and the Issue of Quran Translation (1st ed.). Tehran: Hermes Publishing.

Mandi, Jeremy. (2018). Introduction to Translation Studies; Theories and Applications (1st ed.; translated by Ali Bahrami and Zeinab Tajik). Tehran: Rahnama Publishing.

Motaqi-Zadeh, Issa & Ahmadi, Mohammadreza. (2016). Semantics of the Translation of "Fa" in the Quran and Its Translation Challenges into Persian, Focusing on Arabic Syntax (A Case Study of Translations by Elahi-Qomshahi, Fouladand, and Khorramshahi). Translation Studies in Arabic Language and Literature, 6(14), 175-197.

Nazemian, Reza. (2011). Translation of Newspaper Texts. Tehran: Sokhan Publishing.

Nazemian, Reza & Khorsha, Sadegh. (2019). Techniques of Text Fluency in Translation in Three Areas: Sentence Structure, Tense, and Pronouns. Translation Studies in Arabic Language and Literature, 9(20) (Spring & Summer), 247–273.

Hashemi, Ansiyeh. (2019). A Comparative Study of the Effectiveness of Gorses and Carmen Models in Quran Translation [Doctoral Dissertation, University of Tehran].

Chesterman, A. (2016). Memes of Translation: The Spread of Ideas in Translation Theory (Rev. ed.). Amsterdam: John Benjamins.

Hermans, T. (1999). Translation in Systems: Descriptive and System-Oriented Approaches Explained. Manchester: St Jerome.

Toury, G. (1978/2000). The Nature and Role of Norms in Literary Translation. In L. Venuti (Ed.), The Translation Studies Reader (pp. 198-211). London: Routledge. https://doi.org/10.22108/NRGS.2024.139547.1918

قرآن کریم.
آذرنوش، آذرتاش. (1375ش). تاریخ ترجمه از عربی به فارسی (جلد 1، ترجمه­های قرآنی). تهران، سروش.
آرکادیویچ روبینچیک، یوری. و شفقی، مریم. (۱۳۹۱ش). دستور زبان ادبی معاصر فارسی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگى‏.
احمدی، محمدنبی. و بابایی، یحیی. (1401ش). نقد ترجمۀ بخش‏هایی از رمان «سیّدات القمر» با تأکید بر تکنیک‏های هفت‏گانه. پژوهش‏های ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 12(26)، ۲۱۷ – ۲۴۴.
اصغرپور، سیامک. (1397ش). نقد بلاغی و ادبی ترجمه (مطالعۀ موردی: سورۀ فاطر ترجمۀ محمدرضا صفوی بر اساس نظریۀ یوجین نایدا) [پایان‏نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان].
التفتازانی، مسعود بن ­عمر. (بی­تا). مختصرالمعانی. قم: دارالفکر.
الدرویش، محیی الدین. (بی‌تا). إعراب القرآن الکریم وبیانه. الیمامة للطباعة والنشر والتوزیع.
الزمخشری، محمود بن محمد. (بی­تا). الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل (4 جلد).  ناشر دارالکتاب العربی.
السامرائی، الصالح. (2000م). معانی­النحو (4 جلد). عمان: دارالفکر، الطبعة الأولی.
الصافی، محمود بن عبد الرحیم. (1418ق). الجدول فی إعراب القرآن الکریم (31 جلد). بیروت: مؤسسة الإیمان، الطبعة: الرابعة.
العسکری، أبوهلال. (1412ق). معجم الفروق اللغویة (الشیخ بیت الله بیات، پژوهشگر). مؤسسة النشر الإسلامی، الطبعة الأولى.
المصطفوی، حسن. (1393ش). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (14 جلد؛ چاپ اول). تهران: انتشار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌.
ایزدپناه، خدیجه. (1395ش). تحلیل راهبردهای مورد استفاده در ترجمۀ اسم­های خاص قرآنی بر اساس مدل چسترمن (2016) [پایان­نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی ‌واحد مرودشت].
بدیعی، نعیم. و قندی، حسن. (1381ش). روزنامه­نگاری نوین(چاپ سوم). تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
بصیریان، حمید. (۱۳۹0ش). دستور زبان فارسی (جلد 1). قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص).
دهخدا، علی ‌اکبر. شهیدی، جعفر. مهرکی، ایرج. ستوده، غلامرضا. و سلطانی، اکرم. (۱۳۹0ش–۱۳۸۵ش) لغت‏نامه (۲ جلد). تهران: مؤسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
ذهنی تهرانی، محمد جواد. (۱۳۶۳ش). أساس الصرف. قم: نشر حاذق.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1374ش). مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن. (3 جلد؛ غلامرضا خسروی حسینی، مترجم و پژوهشگر). تهران: ناشر مرتضوی.
ربانی، محمد حسن (۱۳۹۲ش) واژۀ شناخت قرآن. مشهد: ناشر نور معارف.
رضایی، ملیحه. (1398ش). بررسی ترجمه‌های فارسی قرآن کریم برای نوجوانان در چارچوب نظریۀ هدفمندی: موردپژوهی جزء سی» [پایان­نامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد].
سایت جامع قرآنی:    https://quran.inoor.ir/
شرباصی، احمد. (۱۴۰۷ق). موسوعة أخلاق القرآن (۶ جلد). بیروت - لبنان: دار الرائد العربی.
صفوی، محمدرضا. (۱۳۸۸ش). ترجمۀ قرآن کریم. قم: دفتر نشر معارف.
طباطبایی، محمد حسین. (بی­تا). ترجمه ­تفسیر المیزان (40 جلد). انتشارات اسماعیلیان.
عنانی، محمد. (2003م). نظریة الترجمة الحدیثة مدخل الی مبحث دراسات الترجمة. مصر: لونجمان، الطبعة الأولی.
فقیهی، علی اصغر. (1349ش). دستورزبان فارسی (1جلد؛ چاپ دوم). قم: چاپ حکمت.
قرشی، علی اکبر. (۱۳۷۱-1372ش). قاموس قرآن (۷ جلد). تهران: دارالکتب الإسلامیة.
قلی‏زاده، حیدر. (1380ش). مشکلات ساختاری ترجمۀ قرآن کریم. تبریز: مؤسسۀ تحقیقاتی علوم اسلامی انسانی.
کریمی­نیا، مرتضی. (1389ش). ساخت‏های ربان فارسی و مسئلۀ ترجمۀ قرآن (چاپ اول). تهران: انتشارت هرمس.
ماندی، جرمی. (1397ش). معرفی مطالعات ترجمه؛ نظریه­ها و کاربردها (چاپ اول؛ علی بهرامی و زینب تاجیک، مترجمان) تهران: رهنما.
متقی­زاده، عیسی. و احمدی، محمدرضا. (1395ش). معنی­شناسی ترجمۀ «فاء» در قرآن و چالش­های ترجمۀ آن به زبان فارسی با تکیه بر دستور زبان عربی (بررسی موردی ترجمه­های الهی­قمشه­ای، فولادوند و خرمشاهی). پژوهش‏های ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 6(14). 197-175.
ناظمیان، رضا (1390ش). ترجمۀ متون مطبوعاتی. تهران: انتشارات سخن.
ناظمیان، رضا. و خورشا، صادق. (1398ش). تکنیک‌های روان­سازی متن ترجمه در سه حوزۀ ساختار جمله، زمان و ضمایر. پژوهش­های ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 9(20(بهار و تابستان))، 273-247.
هاشمی، انسیه. (1398ش). مطالعۀ تطبیقی کارآمدی الگوهای گارسس و کارمن در ترجمة قرآن] رسالۀ دکتری، دانشگاه تهران[.
Chesterman, A. (2016). Memes of translation: The spread of ideas in translation theory (Rev. ed.). Amesterdam: John Benjamins.
Hermans, T. (1999). Translation in systems. Descriptive and system-oriented approaches explained. Manchester: St Jerome.
Toury, G. (1978/2000). The nature and role of norms in literary translation. In L. Venuti (Ed.), The  translation studies reader (pp. 198-211). London: Routledge.