Investigation and Analysis of Current Processes in Surah Maryam from the Perspective of Trans-Intellectual Roles

Document Type : Research Article

Authors

1 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Faculty of Theology and Islamic Studies,Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

2 PhD student of Arabic language and literature, Department of Arabic Language and Literature, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran

Abstract

One of the new theories of linguistics, which can be used to analyze different types of texts, is Halliday's role-oriented order. Using this model to study Quranic surahs can introduce the audience to new meanings and implicit and hidden meanings in Quranic verses. For this purpose, the upcoming research will investigate, evaluate, and analyze all kinds of current processes in Surah Maryam using the descriptive and analytical method, and within the framework of Halliday's systematic role-oriented order. The most important results of the research indicate that the stylistic variety caused by the use of different processes has removed stillness, uniformity, and uniformity from the Surah text and has caused its dynamism and mobility. Material processes have the highest frequency in the text of the Surah and have been removed from the abstract space and perspective. The most important actor in material processes is God Almighty, whose prominent presence in the Surah indicates the importance of his name and memory and the importance of the deeds and actions that He performs. The high frequency of descriptive relational processes has increased the descriptive aspect of the text. Verbal processes are also used in different ways in Surah Maryam and have moved the action of the story in a specific direction or directions. To express the inner experiences of the characters used in the Surah, God Almighty has meaningfully used the mental processes that express their feelings and emotions.

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

بررسی و تحلیل فرایندهای فعلی در سورۀ مریم از منظر فرانقش اندیشگانی

Authors [Persian]

  • عبدالوحید نویدی 1
  • یوسف متقیان نیا 2
1 استادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
2 دانشجوی دکتری زبان وادبیات عربی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
Abstract [Persian]

یکی از نظریه‌های جدید زبان‌شناسی که به کمک آن می‌توان به تحلیل انواع متون پرداخت، دستور نقش‌گرای هلیدی است. کاربست این الگو در بررسی سوره‌های قرآنی می‌تواند مخاطب را با دلالت‌های جدید و معانی ضمنی و نهفته موجود در آیات قرآنی آشنا کند. بدین منظور، پژوهش پیش‌رو با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و در چهارچوب دستور نقش‌گرای نظام‌مند هلیدی، به بررسی، ارزیابی و تحلیل انواع فرایندهای فعلی در سوره مریم خواهد پرداخت. مهمترین نتایج پژوهش بیانگر آن است که تنوع سبکی ناشی از به‌کارگیری فرایندهای مختلف، سکون، رتابت و یکنواختی را از متن سوره دور کرده و سبب پویایی و تحرک آن شده است. فرایندهای مادی بیشترین بسامد را در متن سوره دارد و آن را از فضای انتزاعی و دورنگرایی دور کرده است. مهمترین کنشگر فرایندهای مادی، خداوند متعال است که حضور برجسته او در سوره، حاکی از اهمیت نام و یاد او و نیز اهمیت افعال و اعمالی دارد که انجام می‌دهد. بسامد بالای فرایندهای رابطه‌ای از نوع وصفی، جنبه توصیفی متن را بالا برده است. فرایندهای کلامی نیز به اشکال مختلف در سوره مریم مورد استفاده قرار گرفته و عمل داستان را در جهت یا جهات مشخصی پیش برده است. خداوند متعال برای بیان تجریبات درونی شخصیت‌های مورداستفاده در سوره، از فرایندهای ذهنی که بیانگر احساسات و عواطف و مکنونات آنهاست، استفاده معناداری کرده است.

Keywords [Persian]

  • قرآن کریم
  • سورۀ مریم
  • فرانقش اندیشگانی
  • فرایندهای فعلی
  • هلیدی

1. طرح مسأله

بررسی سوره‌ها و آیات قرآن کریم بر اساس نظریه‌های زبان‌شناسی جدید سبب می‌شود تا مخاطب از سطح معانی ظاهری آیات فراتر برود و به معانی ضمنی دست پیدا کند. منظور از به‌کارگیری رویکردهای زبان‌شناسانه به متن قرآن جنبۀ تحلیلی و کاربردی زبان است که در تفسیر متن و توصیف ارتباط میان زبان و تفکر، زبان و سبک و زبان و ذهن نقشی مؤثر دارد؛ زیرا «بخشی وسیع از جنبۀ تحلیلی و کاربردی زبان و نقش تفسیری آن در نظریه‌های زبان‏شناسی تحقق یافته است» (اورندی، 1399ش، ص2). نظریۀ زبان‌شناسی نقش‌گرای هلیدی نیز زبان و ساختار آن را در راستای معنا و مفهوم متن بررسی می‏کند و سعی دارد نشان دهد چگونه بافت و معنا زبان ویژۀ یک متن را سامان می‏بخشد. این نظریه رابطۀ میان زبان، معنا، اجتماع و فرهنگ را در سه حوزۀ فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی آشکار می‏کند. بررسی و تحلیل متون قرآنی از منظر هر یک از این حوزه‌ها به تفسیری عینی و علمی از آن‏ها منجر می­شود. بر همین اساس، نگارندگان قصد دارند تا فرایندهای فعلی را که در حوزۀ فرانقش اندیشگانی قرار دارند، در سورۀ مریم بررسی و لایه­های زیرین و ضمنی موجود در آیات آن را کشف کنند و برای پرسش‏های زیر پاسخ‏هایی مناسب بیایند:

  • اندیشه و ذهنیت خالق متن چگونه در فرایندهای افعال و ساخت گذرایی بازنمایی شده است؟
  • کدام یک از فرایندها در سورۀ مریم از بسامدی بیشتر برخوردار است و این فرایند غالب چگونه در تفسیر متن عمل می­کند؟

2. پیشینۀ پژوهش

تا کنون پژوهش‌هایی متعدد در رابطه با قرآن کریم و تحلیل زبانی آن بر اساس دستور نقش‏گرای هلیدی انجام شده‏اند. برای نمونه، می­توان به پژوهش‏های زیر اشاره کرد:

  • مقالۀ «بررسی فرایندهای فعلی سور مقولات از دیدگاه فرانقش اندیشگانی دستور هلیدی» از نرگس معصومی مفرد و همکاران (1398ش). پژوهش یادشده، بر مبنای فرانقش اندیشگانی هلیدی، پنج سوره از قرآن کریم را بررسی کرده است که با کلمۀ «قل» آغاز می­شوند و به این نتایج رسیده است که هر شش نوع فرایند فعلی مدنظر هلیدی در سوره­های یادشده کاربرد دارند؛ اما در سورۀ جن، بیشترین فرایند به فرایند ذهنی مربوط می‏شود و در چهار سورۀ دیگر، فرایند مادی بیشترین درصد فراوانی را دارد.
  • مقالۀ «تحلیل گفتمان دو سورۀ فلق و ناس بر اساس الگوی فرانقش متنی هالیدی» از حسین سیدی و سمیه بیگ‌قلعه‌جوقی (1398ش). نویسندگان در این پژوهش گفتمان دو سورۀ فلق و ناس را در سطح فرانقش متنی بر اساس نظریۀ نقش‌گرای هالیدی بررسی و تحلیل کردند و با بررسی ساخت مبتدا - خبری و اطلاعی دو سورۀ یادشده دریافتند این دو سوره به لحاظ گفتمان بر مبنای مکالمه و پرسش و پاسخ هستند و عناصر واژگانی و به ویژه عنصر تکرار اولین عامل انسجام متن در هر دو سوره بوده‏اند.
  • مقالۀ «بررسی فرانقش‌های اندیشگانی و متنی ترجمۀ سوره مُلک» از خدیجه بهرامی رهنما (1399ش). این مقاله بر اساس نظریۀ هلیدی، انواع فرآیندها، آغازگرها و انسجام متنی را در سورۀ ملک تحلیل کرده است.
  • مقالۀ «بررسی سورۀ مطفّفین از منظر فرانقش اندیشگانی هلیدی» از سودابه مظفری و مریم اطهری‏نیا (۱۴۰۱ش). این مقاله سورۀ مطفّفین را به منظور دست‏یابی به لایه‌های نهفتۀ آیات و شناخت عمیق‏تر مفاهیم سوره بر مبنای فرانقش اندیشگانی بررسی کرده است.
  • مقالۀ «تحلیل فرایندهای فرانقش اندیشگانی در سوره‌های واقعه و قیامت» از کاظمی و زارع برمی (1401ش). نویسندگان در پژوهش یادشده فرانقش اندیشگانی در سوره­های واقعه و قیامت را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که فرایند مادی بیش از سایر فرایندها در متن سوره به ­کار رفته است و فراوانی این فرایند به‌طور ملموس بر وقوع کنش یعنی قیامت تأکید دارد.

بنابراین، با بررسی پیشینۀ پژوهش مشخص می­شود تا کنون، فرایندهای فعلی در سورۀ مریم بررسی و تحلیل نشده‏اند و مقالۀ حاضر ضمن بهره­گیری از پژوهش­های پیشین، در نوع خود جدید به شمار می­رود.

3. مبانی نظری: دستور نظام‌مند نقشی

زبان‏شناسی نقش‏گرا رویکردی است که توسط هلیدی[1] در سال 1985 مطرح شده است. «نقش‏گرایی هلیدی در سنت نقش‏گرایی اروپایی، به­ویژه مکتب لندن و نظریۀ نظام - ساخت فرث[2]، همچنین مکتب پراگ و آرای متسیوس[3] دربارۀ نمای نقشی جمله - ریشه دارد» (دبیرمقدم، 1386ش، ص43). هلیدی در تلاش بود تا با ارائۀ روشی نظام­مند، ساختار زبان را در پرتو بافت موقعیت آشکار کند. این نظریه معنامحور است و ساختار زبان را تابعی از معنا می­داند. بر این اساس، هر مقولۀ زبانی دارای دو ماهیت است: ماهیت صوری و ماهیت معنایی. ماهیت صوری در خدمت بازنمایی ماهیت معنایی است و با کاویدن آن می­توان به مفهوم یک متن یا گفتار پی برد. هلیدی نقش­ها و کارکردهای اساسی زبان را به سه دسته تقسیم می­کند و باور دارد نقش­های مختلف زبان در سه فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی متجلی می‌شوند. فرانقش اندیشگانی ذهنیت گوینده یا نویسنده را هنگام استفاده از زبان برای بیان تجربه‏ها آشکار می­کند. برای مثال، بسامدی زیاد استفاده از فرایندهای مادی ممکن است بر برون‏گرا بودن گوینده یا نویسنده دلالت کند؛ همچنانکه بسامدی زیاد استفاده از فرایندهای ذهنی ممکن است دال بر درون‏گرا بودن او باشد. فرانقش بینافردی بیانگر ارتباط افراد با یکدیگر هنگام استفاده از زبان است. این فرانقش تأثیرپذیری و تأثیرگذاری زبان افراد بر یکدیگر را آشکار می‏کند (مشکوه­الدینی، 1395ش، ص۱25). فرانقش متنی گوینده را قادر می­سازد تا آنچـه را می­خواهد بگوید و به گونه­ای منسجم و سازمان­یافته در قالب بند ارائـه دهـد (صـالحی، 1386ش، ص35). هلیدی بند را واحد تجزیه و تحلیل متن می‌داند و هر یک از این فـرانقش‌ها را در سطح بند بررسی می‏کند. زبان، نظام، ساختار، نقش، بافت، واژگان و دستور از جملۀ مفاهیم کلیدی این نظریه هستند. از نظر هلیدی، «زبان نقش و کارکردهایی مختلف در جامعه و پدیده­های اجتماعی دارد؛ از این­ رو، رویکرد نقش­گرایی سعی می­کند هم خود زبان را به طور ذاتی توضیح دهد، هم رابطۀ آن را با ساختارهایی همچون فرهنگ و جامعه بیـان کـنـد» (Leech, 1988, p. 76). بر این اساس، یک بند زبانی به ­طور هم‏زمان سه­ ساختار و به تبع آن، سه معنا یا کارکرد متفاوت اما مکمل دارد که هم‏زمان عمل می­کنند و با هم ترکیب می­شوند؛ معانی­ که از یک­سو، بافت موقعیتی شرایطی مساعد را برای وقوع آن‏ها فراهم کرده است و از سوی دیگر، در لایۀ واژ – لایۀ دستوری زبان که جایگاه عمل واژگان و دستور زبان است - ساختاری ویژه برای تحقق هر یک از آن‏ها تعبیه شده است (هلیدی و حسن، 1396ش، ص34). با توجه به اینکه تمرکز مقاله روی فرانقش اندیشگانی و مشخصاً انواع فرایندها است، در ادامه، فقط این مباحث بررسی خواهند شد.

  3-1- فرانقش اندیشگانی

انسان برای بیان تجربه‏های خود از واژگان، عبارت­ها و اصطلاح‏ها استفاده می­کند. انتخاب این واحدهای زبانی، بسته به موقعیت اجتماعی و فرهنگی، از فردی به فرد دیگر متفاوت است و این تفاوت در زبان متجلی می­شود. «هر تجربه­ای این قابلیت را دارد که از طریق زبان معنامند شود. در واقع، زبان بستری است برای نظریه­پردازی دربارۀ تجربه‏های انسان و همچنین، منبعی است از واژگان - دستور برای ایفای این نقش» (اورندی، 1399ش، ص33). در دستور نقش­گرای هلیدی، الگوهای تجربه در قالب فرایندها و از طریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی می­شوند؛ از این ­رو، با بررسی فرایندهای موجود در جمله‏ها و افعال آن­ها و در نهایت، تعیین بسامد هر یک از انواع آن­هـا، مـی­تـوان از تجربه‏ها، تفکرات و دنیای درون نویسنده آگاه شد.

فرانقش اندیشگانی سه عنصر مهم دارد که عبارت‏اند از: فرایند، مشارکان فرایند و عناصر حاشیه­ای فرایند. منظور از فرایند فعل­های به­کاررفته در نوشتار یا گفتار است. منظور از مشارکان فرایند افراد دخیل در فرایند هستند که می‏توانند اصلی و ذاتی فرایند باشند یا عنصری فرعی. افراد دخیل در فرایند یا آن را انجام می­دهند یا فرایند بر آن‏ها اعمال می­شود یا بهره­ای از آن می­برند. منظور از عناصر حاشیه­ای عناصری هستند که حالت، علت، شرایط، موقعیت، مکان و زمان یا ابزار وقوع فرایند را بیان می­کنند. «ساخت معنایی فرانقش اندیشگانی زبان هنگام تحقق در لایة واژ – دستوری - در قالب نظام تعدی زبان ظاهر می­شود که در واحد بند عمل می­کند (مهاجر و نبوی، ۱۳۹۳ش، ص4۳). در میان این عناصر سه­گانه، آنچه بیش از همه نقش کانونی دارد، عنصر فعل است که فرایند را بازنمایی می­کند. هلیدی از دو اصطلاح فعل ناگذرا و گذرا برای بازنمایی جوانبی از فرایندها استفاده می­کند. فعل ناگذرا بیانگر فرایندهای یک­مشارکی و فعل گذرا بیانگر فرایندهای دو یا سه­مشارکی است. این مشارکان در لایۀ واژ – دستوری - در گروه اسمی تحقق می­یابند. هلیدی فرایندها را با توجه به معنای آن‏ها به شش نوع تقسیم می­کند و در دو دستۀ فرایندهای اصلی و فرعی قرار می‏دهد. هر یک از این فرایندها مشارکانی ویژه دارند و گذرایی (متعدی) یا ناگذرایی (لازم) افعال در تعیین تعداد و نوع این مشارکان نقش دارد.

 

 3-2-1- فرایند مادی

فرایندی است که در طی آن کار یا رخدادی انجام می­شود یا چیزی اثر می­پذیرد. مشارکان این فرایند، بسته به گذرا یا ناگذرا بودن فعل، متغیر هستند. «اگر فعل ناگذر باشد، با یک مشارک به ­نام «کنشگر» روبه­رو هستم» (Eggins, 2007, p. 215)؛ مانند آیۀ: «خَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَاب» (مریم: 11). در آینه، فعل «خَرَجَ» فرایند مادی است و فقط یک مشارک دارد که ضمیر مستتر در آن است و از آن به عنوان کنشگر یاد می­شود. دو عبارت «عَلَى قَوْمِهِ» و «مِنَ الْمِحْرَاب» عناصر پیرامونی هستند. «اگر فعل گذار باشد، عنصری دیگر به ­نام «کنش­پذیر یا هدف» وارد فرایند می‏شود» (همان: 215)؛ مانند آیۀ: «یا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ» (مریم: 12). در این آیه، فعل امر «خُذ» فرایند مادی است و دو مشارک در آن وجود دارند: یکی فاعل فعل یعنی «أنت» که به یحیی برمی­گردد و کنشکر است و دومی «کتاب» است که کنش­پذیر یا هدف نام دارد. عبارت «بِقُوَّةٍ» نیز عنصر پیرامونی است. بر این اساس، کنشگر عنصری است که وقوع فعل در گرو حضور آن است و کنش­پذیر یا هدف عنصری است که کنش از طریق کنشگر بر آن واقع می­شود.

3. فرایند ذهنی

فرایند ذهنی بر احساس، اندیشه و ادراک دلالت دارد؛ مانند فکر کردن و دوست داشتن و ضرورتاً دو مشارک دارد: حسگر و پدیده (Halliday & Matthiessen, 2004, p. 197). حسگر یا مدرک عنصری است که احساس دارد یا می­اندیشد یا ادراک می­کند. مدرک یا باشعور است یا با شعور پنداشته می­شود. پدیده عنصری است که درک، احساس یا ادراک می­شود. در این فرایند، به اجبار کاری انجام نمی­شود، بلکه چیزی در جهان ذهن اتفاق می­افتد؛ مانند آیۀ: «وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی» (مریم: 5). در این آیه، فعل «خفتُ» فرایند ذهنی است و ضمیر «تُ» حسگر و «الْمَوَالِیَ» پدیده محسوب می­شود. «مِنْ وَرَائِی» نیز عنصر پیرامونی است.

 

3-2-3- فرایند رابطه ­ای

فرایند رابطه‏ای بر چگونگی چیزی یا کسی دلالت دارد؛ مانند فعل­های بودن، شدن یا به ­نظر رسیدن. در این فرایند، میان دو مفهوم رابطه برقرار می­شود و موضوع اصلی بیان وضعیت و مالکیت چیزی است (Halliday & Matthiessen, 2004, p. 211). کسی یا چیزی که خصوصیتی ویژه داشته باشد، «حامل» و ویژگی منتسب به او را «محمول» می­گویند. فرایند رابطه­ای ممکن است به دو صورت وصفی (اسنادی) یا شناسایی (هویتی) به ­کار برود. در نوع وصفی، یک ویژگی که ممکن است کیفیت، زمان، مکان یا دارایی باشد، به چیزی نسبت داده شود. این ویژگی با فعلی ربطی (بود، شد، داشت، شبیه بودن، به نظر آمدن یا به نظر رسیدن) به حامل یا دارنده نسبت داده می‏شود (صفایی و همکاران، 1396ش، ص181). برای مثال، برای این بخش از فرایند می‌توان به آیۀ 5 سوره مریم اشاره کرد: «وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا». در این آیه، فعل «کَانَت» فرایند رابطه‌ای از نوع وصفی است. «امْرَأَتِی» نیز حامل و «عَاقِرًا» محمول است. در اینجا، ویژگی نازا بودن به زن حضرت زکریا نسبت داده شد؛ اما در فرایند شناسایی (هویتی) چیزی، چیزی دیگر را می­شناساند یا یک مدخل، مدخلی دیگر را توضیح می­دهد. نقش­های سازندۀ این فرایند عبارت‏اند از: «شناخته» و «شناسان». در این نوع فرایند، می­توان جای دو طرف رابطه را با هم عوض کرد بدون اینکه در معنای بند تغییری ایجاد شود. مانند آیۀ 7 سورآ مریم: «اسْمُهُ یَحْیَى». در اینجا، فعل فرایند محذوف است به تقدیر «یکون» یعنی «یکون اسمه یحیی». «اسمه» شناخته و «یحیی» شناسان است؛ ضمن اینکه می­توان جای عناصر را با هم عوض کرد و گفت: «یَحْیَى اسْمُهُ» بدون اینکه معنای عبارت عوض شود.

 3-2-4- فرایند رفتاری

این فرایند متضمن رفتارهای گوناگون روانی، زیستی و فیزیولوژیکی موجودی جان‏دار یا جان‏دار پنداشته‏شده است و حد واسط فرایند ذهنی و مادی به شمار می­رود و فقط یک مشارک به نام «رفتارگر» دارد (Halliday & Matthiessen, 2004, p. 125). برای مثال، دیدن و شنیدن فرایندهای ذهنی هستند؛ اما نگاه کردن و گوش کردن فرایندهای رفتاری محسوب می­شوند. این فرایند در سورۀ مریم نمودی ندارد؛ اما می‌توان به آیۀ 35 سوره مطففین اشاره کرد: «عَلَى الْأَرَائِکِ یَنْظُرُونَ». در این آیه، فعل «یَنْظُرُ» فرایند رفتاری، ضمیر بازر «واو» رفتارگر و «عَلَى الْأَرَائِکِ» نیز عنصر پیرامونی است.

   3-2-5- فرایند کلامی

این فرایند با فعل­هایی مانند گفتن، بیان کردن، اظهار کردن و ... سروکار دارد. این فرایند بیشتر در بندهای مرکب ظاهر می­شود و مشارکان آن عبارت‏اند از: گوینده، مخاطب و گفته (Eggins, 2007, p. 239)؛ مانند آیة 3 سورۀ مریم: «إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا». در این آیه، فعل «نادی» فرایند کلامی است، ضمیر مستتر «هو» که به زکریا برمی­گردد گوینده است، «رب» مخاطب و آیۀ چهارم به طور کامل «گفته» است. «نِدَاءً خَفِیًّا» هر دو عناصر پیرامونی محسوب می‌شوند.

  3-2-6- فرایند وجودی

این فرایند بر «هستی یا نیستی» پدیده­ای دلالت دارد (Halliday & Matthiessen, 2004, p. 257). فعل بندهایی که حاوی این فرایند هستند معمولاً (بودن) است. مشارک این فرایند که از هستی یا نیستی آن سخن می­رود «موجود» نامیده می­شود. افعال (هست، بود، وجود داشت، واقع شد، ظاهر شد و باقی ماند) بیانگر این فرایند هستند. فرایندهای وجودی حد واسط فرایندهای مادی و رابطه­ای هستند (رضاپور و جلیلی دوآب، 1395ش، ص88)؛ مانند آیة: «أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ» (مریم: 8). در این آیه، فعل «یَکُونُ» فرایند وجودی و «غلام» موجود است. «أنَّی و لی» هر دو عناصر پیرموانی هستند.

4.  تحلیل انواع فرایندها در سورۀ مریم

پیش از بررسی و تحلیل فرایندهای موجود در سورۀ مریم، جدول انواع فرایندها در ادامه خواهد آمد.

با بررسی و شمارش انواع فرایندها، می­توان بسامد و نسبت هر یک از آن‏ها را در جدول و نمودار زیر نشان داد.

 

جدول 1: نحوۀ توزیع فرایندها در سورۀ مریم

آیه

انواع فرایندها و تعداد آن‏ها

آیه

انواع فرایندها و تعداد آن‏ها

آیه

انواع فرایندها و تعداد آن‏ها

1-                    

---

2-                    

رابطه­ای 1

3-                    

کلامی 1

4-                    

کلامی 3، مادی 2، رابطه­ای 1

5-                    

ذهنی 1، رابطه­ای 1، مادی 1

6-                    

مادی 3، کلامی 1

7-                    

کلامی 2، رابطه­ای 1، مادی 1

8-                    

کلامی 2، وجودی 1، رابطه­ای 1، مادی 1

9-                    

کلامی 2، رابطه­ای 2، مادی 1، وجودی 1

10-                 

کلامی 4، مادی 1، رابطه­ای 1

11-                 

مادی 1، کلامی 2

12-                 

کلامی 1، مادی 2

13-                 

مادی 1، رابطه­ای 1

14-                 

رابطه­ای 2

15-                 

رابطه­ای 1، مادی 3

16-                 

ذهنی 1، مادی 1

17-                 

مادی 2، رابطه­ای 1

18-                 

کلامی1، ذهنی 1، وجودی1

19-                 

کلامی 1، رابطه­ای 1، مادی 1

20-                 

کلامی 1، وجودی 1، مادی 1، رابطه­ای 1

21-                 

کلامی 2، رابطه­ای 3 ، مادی 1

22-                 

مادی 2

23-                 

مادی 2، کلامی 1، رابطه‏ای 1

24-                 

کلامی 1، ذهنی 1، مادی 1

25-                 

مادی 2

26-                 

مادی 3، ذهنی 2، کلامی 2

27-                 

مادی 3، کلامی 2

28-                 

کلامی 1، رابطه­ای 2

29-                 

کلامی 3، رابطه­ای 1

30-                 

کلامی 1، رابطه­ای 1، مادی 2

31-                 

مادی 1، وجودی 1، کلامی 1، رابطه­ای1

32-                 

مادی 2

33-                 

رابطه­ای 1، مادی 3

34-                 

رابطه­ای 1، کلامی 1، ذهنی 1

35-                 

رابطه­ای 1، مادی 1، کلامی 2، وجودی 2

36-                 

رابطه­ای 2، ذهنی 1

37-                 

مادی 1، رابطه‏ای 1، ذهنی 1

38-                 

ذهنی 2، مادی 1، وجودی 1

39-                 

کلامی 1، مادی 1، وجودی 1، ذهنی 1

40-                 

مادی 2، وجودی 1

41-                 

ذهنی 1، رابطه­ای 1

42-                 

کلامی 2، ذهنی 3، مادی 1

43-                 

کلامی 1، مادی 3، ذهنی 1

44-                 

کلامی 1، ذهنی 1، رابطه‏ای 1

45-                 

کلامی 1، ذهنی 1، مادی 1، رابطه­ای 1

46-                 

کلامی 2، رابطه­ای 1، ذهنی 1، مادی 2

47-                 

کلامی1 ، رابطه­ای 2، ذهنی 1

48-                 

مادی 1، کلامی 2، رابطه­ای 1

49-                 

مادی 3، ذهنی 1

50-                 

مادی 2

51-                 

ذهنی 1، رابطه‏ای 2

52-                 

کلامی 1، مادی 1

53-                 

مادی 1

54-                 

ذهنی 1، رابطه‏ای 2

55-                 

کلامی 1، رابطه­ای 1

56-                 

ذهنی 1، رابطه‏ای 1

57-                 

مادی 1

58-                 

رابطه­ای1 ، مادی 4، ذهنی 1، کلامی 1

59-                 

مادی 4

60-                 

ذهنی 3، مادی 2

61-                 

مادی 1، کلامی 1، رابطه‏ای 1

62-                 

ذهنی 1، رابطه­ای 1

63-                 

رابطه­ای 2، مادی 1

64-                 

مادی 1، رابطه­ای 2، وجودی 3

65-                 

وجودی 1، ذهنی 3

66-                 

کلامی 1، مادی 2

67-                 

ذهنی 1، مادی 1، رابطه­ای 1

68-                 

کلامی 1، مادی 2

69-                 

مادی 1، رابطه‏ای 1

70-                 

رابطه­ای 2

71-                 

رابطه­ای 2

72-                 

مادی 2، ذهنی 1

73-                 

کلامی 2، ذهنی 2، رابطه‏ای 2

74-                 

مادی 1، رابطه­ای 1

75-                 

کلامی 2، وجودی 1، مادی 1، ذهنی 2، رابطه­ای 2

76-                 

مادی 1، ذهنی 1، رابطه‏ای 2

77-                 

ذهنی 2، کلامی 1، مادی 1

78-                 

ذهنی 1، مادی 1

79-                 

مادی 2، کلامی 1

80-                 

مادی 2، کلامی 1

81-                 

مادی 1، رابطه­ای 1

82-                 

ذهنی 1، رابطه­ای 1

83-                 

ذهنی 1، مادی 2

84-                 

مادی 2

85-                 

مادی 1

86-                 

مادی 1

87-                 

مادی 2

88-                 

کلامی 1، مادی 1

89-                 

مادی 1

90-                 

مادی 3

91-                 

کلامی 1

92-                 

رابطه­ای 1، مادی 1

93-                 

مادی 1

94-                 

مادی 2

95-                 

رابطه­ای 1

96-                 

ذهنی 1، مادی 2

97-                 

مادی 1، کلامی 2

98-                 

مادی 1، ذهنی 2

 

 

جدول 2: انواع و تعداد فرایندها در سورۀ مریم

انواع فرایندها

مادی

رابطه­ای

ذهنی

رفتاری

کلامی

وجودی

مجموع

تعداد

118

69

48

0

66

13

314

درصد

59/37

98/21

28/15

0

01/21

14/4

 

 

 

نمودار 1: انواع فرایندهادر سورۀ مریم

 

 

همان­طور که ملاحظه می­شود، متن سورۀ مریم در حوزۀ فرایندها از تنوعی خوب برخوردار است. تمام فرایندها به‏جز فرایند رفتاری در سوره به­ کار رفته‏اند. در این میان، فرایندهای مادی با 59/37 درصد (118 فرایند) در رتبۀ اول قرار دارند. فرایندهای رابطه­ای با 98/21 درصد (69 فرایند) و فرایندهای کلامی با 01/21 درصد (66 فرایند) در رتبه­های دوم و سوم قرار گرفته­اند. فرایندهای ذهنی نیز با 28/15 درصد (48 فرایند) و فرایندهای وجودی با 14/4 درصد (13 فرایند) در مرتبه‏های چهارم و پنجم واقع شده­اند. از فرایندهای رفتاری در سوره استفاده نشده است. علت استفاده از فرایندهای مختلف به موضوع‏های مطرح‏شده در سوره برمی­گردد. به عبارت دیگر، به فراخور موضوع‏های مطرح‏شده در آیات، کلام خداوند نیز در حوزۀ فرایندها دچار تغییر شده است تا به بهترین شکل ممکن، ایده و اندیشۀ مدنظر به مخاطب منتقل شود. در ادامه، شرح و توضیح هر یک از فرایندها خواهد آمد.

 

4-1- فرایند مادی

همان‏طور که در جدول (2) و نمودار (1) آمده است، فرایندهای مادی با 118 مورد رتبۀ نخست را به خود اختصاص داده­اند. یکی از مهم‏ترین شگردهای به­کاررفته در سورۀ مریم برای دور شدن از فضای انتزاعی و درون‏گرایی استفادۀ فراوان از فرایندهای مادی است. این افعال به دلیل حرکت و نیروی انگیزشی که در درون خود دارند، عاملی مؤثر در جلب توجه مخاطب و ایجاد انگیزه برای تغییر و تحول و نیز پذیرفتن ایدۀ اصلی حاکم بر متن محسوب می‏شوند. بی‏شک، بسامد زیاد این نوع فرایندها در متن سوره مضمون و محتوای آن را ملموس­تر و باورپذیرتر کرده است. بسامد زیاد این فرایندها بر وجود کنشگر تأکید می­کند؛ زیرا همان‏طور که قبلاً اشاره شد، مشارک اصلی این فرایند کنشگر است. از جملۀ فرایندهای مادی که کشنگر آن‏ها «خداوند» است، می­توان به آیات زیر از سورۀ مریم اشاره کرد:

فَهَب لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ﴿٥﴾ وَاجْعَلْهُ رَضِیًّا ﴿٦﴾ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ﴿٩﴾ اجْعَلْ لِی آیَةً ﴿١٠﴾ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ﴿١٢﴾ وَ[آتَیْنَاهُ] حَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَکَاةً ﴿١٣﴾ فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا ﴿١٧﴾ لأهَبَ لَکِ غُلامًا زَکِیًّا ﴿١٩﴾ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا ﴿٢١﴾ قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿٢٤﴾ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿٣٠﴾ وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا .. ﴿٣١﴾ وَ [جَعَلَنِی] بَرًّا بِوَالِدَتِی ﴿٣٢﴾ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلا جَعَلْنَا نَبِیًّا ﴿٤٩﴾ وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا ﴿٥٠﴾ وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِیًّا ﴿٥٣﴾ وَرَفَعْنَاهُ مَکَانًا عَلِیًّا ﴿٥٧﴾ أُولَئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ﴿٥8﴾ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ ﴿٦٧﴾ فَوَرَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّیَاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا ﴿٦٨﴾ ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شِیعَةٍ ﴿٦٩﴾ ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا ﴿٧٢﴾ وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ ﴿٧٤﴾ لأوتَیَنَّ مَالا وَوَلَدًا ﴿٧٧﴾ کَلا سَنَکْتُبُ مَا یَقُولُ ﴿٧٩﴾ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ ﴿٨٣﴾ یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا ﴿٨٥﴾ وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا ﴿٨٦﴾ لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ﴿٩٤﴾ وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ ﴿٩٨﴾

کنشگر فرایندهای مشخص‏شده در بالا در تمام آیات خداوند متعال است. علت مادی بودن فرایندهای بالا این است که افعال و کارهای او به شکلی مملوس و عینی به مخاطب منتقل شوند؛ زیرا «بهره­گیری از فرآیندهای مادی بازنمایی امور، وقایع و رخدادهای جهان بیرون و درون را واقعی­تر، ملموس­تر و در نتیجه، باورپذیرتر می‏کند» (سلطانی، ١٣٩٤ش، ص201)؛ ضمن اینکه خالق متن بر آن است تا به مخاطب بفهماند دامنۀ قدرت خداوند وسیع و گسترده است و انجام­دهندۀ واقعی امور او است. او است که قدرت داد و دهش دارد و ویژگی­هایی همچون آفریدن، حمل‌کردن، جمع‌کردن، حاضر کردن، هلاک کردن، نعمت‌دادن، کشاندن، فرستادن، همه و همه از توانایی­های او هستند. حضور پررنگ خداوند در این سوره نشان‏دهندۀ اهمیت ذکر و یاد او و نیز اهمیت افعال و اعمالی است که او انجام می­دهد.

علاوه بر خداوند متعال، کنشگرهایی دیگر نیز وجود دارند. نکته‏ای دیگر که باید به آن اشاره کرد این است که فرایندهای مادی در آیات بالا فقط در دو جا حذف شده‌اند. این امر نشان می­دهد خالق متن به دنبال آن بوده است تا فعل و فرایندها را بیان کند تا عمل و کنش برای مخاطب ملموس­تر و عینی­تر جلوه کند. به دیگر سخن، فرایند مادی بیانگر عملی فیزیکی و محسوس است و خدواند از این طریق خواسته است فضای متن سوره را از حالت توصیف صرف خارج کند و به آن حالتی عینی و واقعی ببخشد. فرایندهای مادی در آیات زیر نیز استفاده شده‏اند: إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا ﴿4﴾ یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ﴿٦﴾ وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿٨﴾ فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ ﴿١1﴾ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ﴿١٢﴾

تمام فرایندهای مشخص‏شده در بالا، سست ­شدن، شعله­ور شدن، ارث ­بردن، رسیدن (پیر شدن) و خارج شدن، همگی مادی هستند. کنشگر در آیۀ 4 استخوان و سر حضرت زکریا است. همان‏طور که می­بینیم، در اینجا عملی انجام نشده است، بلکه حالتی بر اعضا و جوارج زکریا عارض شده است که همان سست شدن استخوان و سفید شدن موی سر و پیری او است. قبلاً نیز اشاره شد، در فرایندهای مادی ممکن است عمل یا حادثه­ای رخ بدهد یا ممکن است حالتی بر چیزی یا کسی عارض شود. کنشگر در آیات 8 و 11 حضرت زکریا و در آیات 6 و 12 حضرت یحیی است که خداوند متعال در سن پیری مژدۀ او را به زکریا داده است. از دیگر کنشگرهای این سوره، حضرت مریم است: إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿١٦﴾ فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا ﴿17﴾ فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿٢٢﴾ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا ﴿٢٣﴾ وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ ﴿٢٥﴾ فَکُلِی وَاشْرَبِی ﴿٢٦﴾ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿٢٧﴾

فعل‏های دور شدن، گرفتن، حمل کردن، مردن، تکان دادن، خوردن، نوشیدن و آمدن، همگی فرایندهای مادی هستند. در تمام این آیات، خدواند متعال از فرایندهای مادی بهره برده است تا مخاطب، خود را در دل حوادث ببیند و آنها را بهتر و ملموس­تر درک کند.

4-2- فرایند رابطه‌ای

با توجه به جدول (2)، فرایندهای رابطه­ای با 69 مورد (98/21 درصد) در مرتبۀ دوم قرار دارند. در بیشتر موارد، این نوع فرایندها در جمله‏های اسمیه و جمله‏هایی که یکی از ادوات ناسخه بر سر آن‏ها آمده است، نمود پیدا می‌کنند. استفادۀ فراوان از این فرایند نشان‌دهندۀ این است که خالق متن در پی توصیف و شرح فضای کلی حاکم بر متن سوره است. فرایندهای یادشده به دو شکل در متن سوره به ­کار رفته­اند: وصفی و شناسایی. از نمونه­های وصفی می­توان به آیات زیر اشاره کرد: وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ شَقِیًّا ﴿4﴾ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا ﴿5﴾ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ﴿٩﴾ وَکَانَ تَقِیًّا ﴿١٣﴾ وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُنْ جَبَّارًا عَصِیًّا ﴿١٤﴾ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا ﴿١٨﴾ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ ﴿19﴾ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿٢٠﴾ وَکانَ أَمْرًا مَقْضِیًّا ﴿۲۱﴾ وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿٢٣﴾ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿٢٨﴾ فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿٢٩﴾إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ ﴿30﴾ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿٣١﴾ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا ﴿٤١﴾ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا ﴿٤٤﴾ فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا ﴿٤٥﴾ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی﴿٤٦﴾ إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا ﴿٤٧﴾ عَسَى أَلا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا ﴿٤٨﴾ إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولا نَبِیًّا ﴿٥١﴾ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولا نَبِیًّا ﴿٥٤﴾ کَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا ﴿٥٥﴾ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا ﴿٥٦﴾ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا ﴿٦١﴾ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَعَشِیًّا ﴿٦٢﴾ ... مَنْ کَانَ تَقِیًّا ﴿٦٣﴾ وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیًّا ﴿٦٤﴾ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِیًّا ﴿٦٩﴾ ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِیًّا ﴿٧٠﴾

وَإِنْ مِنْکُمْ إِلا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا ﴿٧١﴾ أَیُّ الْفَرِیقَیْنِ خَیْرٌ مَقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِیًّا ﴿٧٣﴾ 

در تمام آیات بالا، از فرایندهای رابطه­ای از نوع وصفی برای اثبات یا نفی صفت از حامل استفاده شده است. از نمونه­های شناسایی می‌توان به این آیات اشاره کرد: اسْمُهُ یَحْیَى ﴿٧﴾ آیَتُکَ أَلا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿10﴾ وکان أَمْرًا مَقْضِیًّا ﴿۲۱﴾ ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ﴿٣٤﴾ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ ... هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿٣٦﴾ تِلْکَ الْجَنَّةُ ﴿٦٣﴾ 

تأویل آیۀ 10 به این صورت است که اگر جای دو عنصر شناسه و شناخته با هم عوض شود، خللی به معنا و مفهوم آیه وارد نمی­شود. همان‏طور که می­بینیم، از مجموع فرایندهای رابطه (69 فرایند)، فقط در 6 فرایند، از نوع شناسایی استفاده شده است و در 63 فرایند دیگر از فرایندهای رابطه­ای وصفی استفاده شده است. دلیل آن نیز روشن است؛ بخشی عظیم از سورۀ مبارکۀ مریم برای توصیف به ­کار رفته است و برای تحقق این امر، بهترین نوع فرایند، فرایند رابطه­ای وصفی است؛ امری که عملاً در این سوره محقق شده است؛ ضمن اینکه در فرایندهای رابطه­ای، بهتر می­توان محتوای کلام را با جزئیاتی بیشتر در اختیار مخاطب قرار داد و از این طریق، وی را با خود و اندیشۀ خود همراه کرد.

با مراجعه به جدول (1)، ملاحظه می­شود خداوند متعال در کنار فرایندهای مادی، از فرایندهای رابطه­ای بهرۀ فراوان برده است. علاوه بر تنوع سبکی برآمده از کاربست فرایندها که به نوعی، حالت سکون، رتابت و یکنواختی را از متن دور کرده و سبب پویایی و تحرک آیات شده است، هدف خداوند متعال این است که توجه و اهتمام مخاطب/شنونده را از فضای «توصیف به عمل» و از حالت «عمل به توصیف» جلب کند. در سورۀ مریم، گاهی از فرایندهای مادی و گاهی دیگر از فرایندهای رابطه­ای استفاده شده است؛ زیرا خداوند گاهی در مقام توصیف است و گاه در مقام نشان دادن یک کنش و رخداد؛ آنجا که بحث توصیف و گزارش پیش می­آید، از فرایندهای رابطه­ای و آنجا که موضوع کنش و رخداد مطرح می­شود، از فرایندهای مادی استفاده شده است.

 

4-3- فرایند ذهنی

در متن سوره از شخصیت­هایی مختلف استفاده شده است که این شخصیت­ها هم دنیای درون دارند هم دنیای بیرون؛ به همین دلیل، علاوه بر عناصر مادی و رابطه­ای که برای کنشگری و توصیف به ­کار می­روند، از فرایندهای ذهنی نیز که بیانگر احساسات و عواطف و مکنونات شخصیت­ها هستند، استفادۀ فراوان شده است. از مجموع 314 فرایند، در 48 فرایند، یعنی 28/15 درصد، از این نوع فرایند استفاده شده است. از نمونه­های آن می­توان به آیات زیر اشاره کرد: وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی ﴿٥﴾ وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ ﴿١٦﴾ فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلا تَحْزَنِی ﴿٢٤﴾

فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی ... ﴿٢6﴾ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿٣٤﴾ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿٣٧﴾ أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ یَوْمَ یَأْتُونَنَا ﴿٣٨﴾ وَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ﴿٣٩﴾ وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ ﴿٤١﴾ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا یَسْمَعُ وَلا یُبْصِرُ ﴿٤٢﴾ أَهْدِکَ صِرَاطًا سَوِیًّا ﴿٤٣﴾ لا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ ﴿٤٤﴾ إِنِّی أَخَافُ ﴿٤٥﴾ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ﴿٤٩﴾ وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى﴿٥١﴾ وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ﴿٥٦﴾ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا ﴿٥٨﴾ إِلا مَنْ تَابَ وَآمَنَ... وَلا یُظْلَمُونَ شَیْئًا ﴿٦٠﴾ لا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا إِلا سَلامًا ﴿٦٢﴾ فَاعْبُدْهُ ... هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا ﴿٦٥﴾ أَوَلا یَذْکُرُ الإنْسَانُ ﴿٦٧﴾ الَّذِینَ اتَّقَوْا ﴿٧٢﴾ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا ﴿٧٣﴾ حَتَّى إِذَا رَأَوْا فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَکَانًا ... ﴿٧٥﴾ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى ﴿٧٦﴾ أَفَرَأَیْتَ الَّذِی کَفَرَ بِآیَاتِنَا ﴿٧٧﴾ أَطَّلَعَ الْغَیْبَ ﴿٧٨﴾ سَیَکْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ ﴿٨٢﴾ أَلَمْ تَرَ ﴿٨٣﴾ 

در آیات بالا، ترسیدن، یاد کردن، غمگین شدن، دیدن، شک کردن، کافر شدن، شنیدن، ایمان آوردن، عبادت کردن، هدایت کردن، توبه کردن، ستم کردن، دانستن و مطلع شدن، همگی اموری ذهنی، حسی و فکری هستند و در زمرۀ فرایندهای ذهنی به شمار می­روند؛ زیرا تمام آن‏ها به تجربۀ انسان از جهان ذهن و درون او مربوط می­شوند. در این فرایند، همیشه یک حسگر - که فرایند ذهنی را انجام می­دهد - و یک پدیده یا نمود - که به صورت ذهنی درک می­شود - وجود دارد. برای نمونه، در آیۀ: «وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی»، «من» حسگر است و «خویشاوندان و بستگان» پدیده یا نمود هستند. یا در عبارت «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ»، ضمیر «أنت» که فاعل است حسگر و مریم پدیده است. یا در آیۀ: «فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلا تَحْزَنِی»، فاعل فعل که به حضرت مریم برمی‌گردد حسگر است و حزن و اندوه پدیده محسوب می‌شود.

بسامد زیاد فرایندهای ذهنی در سورۀ مریم نشان می‌دهد پدیده­های ذهنی، حسی، فکری برای خداوند متعال مهم هستند. برای مثال، در آیۀ 5: «وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی» که از زبان زکریا بیان شده است، فرایند «خفتُ» در اینجا به‏خوبی ترس زکریا را از اینکه بى‌اولاد و بدون وارث از دنیا برود، به مخاطب نشان می­دهد. یکی دیگر از فرایندهای ذهنی پرتکرار کلمة ذکر و مشتقات آن است که در آیاتی مختلف آمده است: وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکانًا شَرْقِیًّا ﴿۱۶﴾ وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا ﴿۴۱﴾ وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کانَ مُخْلَصًا وَکانَ رَسُولًا نَبِیًّا ﴿۵۱﴾ وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکانَ رَسُولًا نَبِیًّا ﴿۵۴﴾ وَاذْکرْ فِی الْکتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا ﴿۵۶﴾ أَوَلَا یَذْکرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ یَک شَیْئًا ﴿۶۷﴾

نکتۀ جالب توجه این است که بعد از شش فرایند ذهنی که به فکر و ذهن و امور درونی مربوط می‏شوند، خداوند از هفت فرایند رابطه­ای و دو فرایند مادی بهره برده است تا موضوع ذکر و یادآوری را که ذهنی است، از خلال فرایند رابطه­ای و مادی شرح دهد و توصیف کند و میزان باورپذیری را برای مخاطب افزایش دهد.

 با مراجعه به جدول (1)، مشخص می­شود از 48 فرایند ذهنی، در 44 فرایند، فرایندهای یادشده در کنار فرایندهای رابطه­ای و مادی به ­کار رفته­اند؛ امری که نشان می­دهد خداوند متعال به دنبال آن است تا امور و رخدادهای بازگوشده در گفتمان خویش را از سطح و لایۀ ذهنی خارج کند و به قلمرو اعمال واقعی و ملموس و قابل توصیف وارد و از این طریق، گفتمان خویش را عینی­تر و باورپذیرتر کند.

 4-4- فرایند کلامی

یکی از مهم­ترین ابزارهای انتقال محتوا در یک اثر گفت‏وگو است؛ امری که همیشه مورد توجه و اهتمام نویسندگان و شاعران بوده است. «گفت‏وگو به معنای صحبت ­کردن با هم و مبادلۀ افکار و عقاید است ... صحبتی که میان شخصیت­ها یا به طور گسترده­تر در افکار شخصیتی واحد صورت می­گیرد گفت‏وگو نام دارد» (میرصادقی، 1376ش، ص٦٠٧). این عنصر به اشکال مختلف به ویژه در ساختارهای ندایی در سورۀ مریم استفاده شده است و یکی از ویژگی­های اساسی این سوره به ­شمار می­رود. عنصر یادشده نه فقط فرعی نیست که عمل داستان را در جهت یا جهاتی معین پیش می­برد و با ذهنیت شخصیت­ها هماهنگی و هم­خوانی دارد. صحبت‏های ردوبدل‏شده میان شخصیت‏ها، در واقع، فعل و انفعال افکار و ویژگی­های درونی و خلقی آن­ها را نشان می‌دهد. این عنصر مهم در سورۀ مریم در قالب فرایندهای کلامی و با بسامدی نسبتاً زیاد ظهور و بروز یافته است. خداوند متعال با طرح گفت‏وگوهایی میان دو یا چند شخصیت و همین‏طور با گفت‏وگوهایی یک­سویه، مضامین و مفاهیم مدنظر خود را مطرح کرده است. در ادامه، به برخی از این فرایندها همراه با مشارکان آن­ها اشاره می­شود: إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿٣﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿٤﴾ یرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا﴿6﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿٨﴾ قَالَ کَذَلِکَ... ﴿٩﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً... ﴿١٠﴾

در آیات بالا، به‏وفور از فرایندهای کلامی استفاده شده است. در تمام آیات، حضرت زکریا خداوند را مخاطب قرار داده است. بی­شک، در این نوع خطاب، علاوه بر اینکه نوعی تلذذ از ذکر خداوند وجود دارد، معانی و مضامین مدنظر به‏خوبی به مخاطب منتقل شده‏اند. خداوند متعال تمام فضای فکری و ذهنی زکریا را در برگرفته است و حضرت زکریا نیز پیوسته و به مناسبت­های مختلف با او سر صحبت را باز می­کند. در آیّ 3، حضرت زکریا آهسته و پنهانی با خدای خود به گفت‏وگو می­نشیند و او را مخاطب خود قرار می­دهد. در این عبارت، «نادی» فرایند است، ضمیر «هو» که به زکریا برمی­گردد گوینده است و «رب» مخاطب و آیۀ چهارم به طور کامل «گفته» است. در خود آیۀ چهارم نیز سه فرایند وجود دارند: قَالَ - رَبِّرَبِّ. با توجه به اینکه در اسلوب منادی، یک ندادهنده و یک نداداده‏شده وجود دارد، عنصر گفت‏وگو در آن موجود است. به عبارت دیگر، تأویل «رب»، «أدعوک» است. زکریا منادِی است، خداوند منادَی و گفته نیز عبارت «إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ شَقِیًّا» است. علت تکرار منادی دومی در انتهای آیه، علاوه بر تأکید معنایی، لذت بردن از ذکر و نام خداوند است. عنصر گفت‏وگو در سورۀ مریم از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ امری که حاکی از توجه خداوند تبارک و تعالی به بهره­گیری از افعال کلامی و گفت‏وگومندی متن است. گاهی نیز جهت گفت‏وگو عوض شده و گوینده خداوند است؛ مانند آیات: یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ ﴿٧﴾ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ﴿٩﴾ ... قَالَ آیَتُکَ أَلا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿١٠﴾ یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ﴿١2﴾

در تمام آیات بالا، گوینده خداوند و مخاطب گاهی حضرت زکریا است، گاهی حضرت یحیی و گاهی دیگر حضرت مریم. گاهی نیز حضرت مریم روح القدس را که - فرشتۀ اعظم است - بر او فرستاده شده و به شکل بشری زیبا و راست‏اندام بر او ظاهر شده است، خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید: قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا ﴿١٨﴾ قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿٢٠﴾

با مراجعه به سورۀ مریم، ملاحظه می­شود یکی از سبک­های مهم و استفاده‏شده در این سوره بسامد زیاد جمله‏های ندایی است. جمله‏های ندایی جمله‏هایی گفت‏وگومحور هستند؛ زیرا منادا از دو طرف تشکیل می‌شود: متکلم و مخاطب. این جمله‏ها ذاتاً جمله‏هایی ارتباط‏محور هستند که در آن‏ها در یک سو، ندا‏دهنده و در دیگر سو، مخاطب قرار دارد. مهم­ترین کنش موجود در این ارتباط گفت‏وگو است. یکی از واژه­های پرتکرار در سورۀ مریم واژۀ «رب» است که 23 مرتبه تکرار شده و در 8 مورد به عنوان منادی آمده است. در این میان، بیشترین خطاب از جانب زکریا است که در 6 مورد با خدای خود به گفت‏وگو می­نشیند: إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿3﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی ﴿4﴾ ... وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿4﴾ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿6﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ ﴿8﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً ﴿10﴾. در یک آیه نیز حضرت ابراهیم خداوند را خطاب قرار می­دهد: وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا ﴿10﴾.

رب به کسی گفته می­شود که شأن او سوق دادن اشیاء به سوی کمال و تربیت آن‏ها است (جوادی ­آملی، 1388ش، ج1، ص331). بی­شک، صحبت کردن با خداوند و خطاب قرار دادن او مایة آرامش قلب است. زکریا با شش مرتبه خطاب قرار دادن خداوند، با او راز و نیاز کرده است. در هر شش خطاب، زکریا در مقام گوینده ظاهر شده و خداوند را خطاب قرار داده است. زکریا در آیۀ نخست، «‌احساس درونی ‌خود ‌را ‌در‌ ارتباط ‌با ‌موضوع فرزندآوری بیان می‏کند. کاربرد ‌ضمیر ‌متکلم‌ نیز‌ موجب‌ تقویت ‌این‌ کارکرد شده ‌است» (سلیمی و انصاری، 1400ش، ص165).‌ در ‌‌ابتدای ‌آیه ‌نیز با ‌تعبیر ‌رب، ‌خداوند را ‌خطاب ‌قرار‌ داده است ‌تا‌ محبت‌ و ‌لطف‌ او‌ را ‌جلب کند. در واقع، فرایندهای کلامی در اینجا ویژگی و کارکردی دعایی دارند؛ «زبان دعا، زبانی عاطفی است که هم بیان‏کننده و هم برانگیزانندۀ احساس گوینده است. این زبان اندیشه را توأم با احساسات و با عبارت‏هایی کوتاه و فشرده بیان می­کند (حری، 1387ش، ص82). گاهی نیز حضرت در گفت‏وگوی با خداوند، ابراز تعجب و شگفتی خود را از وعدۀ خداوند بیان می‏کند: قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿8﴾. البته این تعجب آن‏گونه که علامه طباطبایی گفته است، «با ایمان به قدرت خدا منافات ندارد و در حقیقت، استفسار از ویژگی‏های آن است، نه انکار. ایشان معتقد است به وسیلۀ این پرسش، حضرت زکریا اضطراب درونى خویش را ساکن و آرام می‌کند» (الطباطبایی، 1417ق، ج14، ص17). گاهی نیز گفت‏وگو میان حضرت مریم و جبرئیل است: قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا ﴿18﴾ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لأهَبَ لَکِ غُلامًا زَکِیًّا ﴿19﴾ قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿20﴾ قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ﴿21﴾

در این آیات، شاهد گفت‏وگوی میان حضرت مریم و جبرئیل هستیم. بعد از اینکه جبرئیل بر حضرت مریم پاک و عذرا ظاهر می­شود، ترس تمام وجود او فرا می­گیرد؛ جبرئیل از مأموریت خود با وی سخن می­گوید؛ امری که به‏شدت مایۀ تعجب و شگفتی وی می­شود و این تعجب و غافلگیری را در قالب استفهام بیان می‏کند که چگونه ممکن است من صاحب فرزندی شوم با اینکه با هیچ بشری تماسی نداشتم. «از پرسش حضرت مریم چنین برمی­آید که تا آن لحظه هرگز تصور نمی­کرد کسی بتواند به‏غیر از روش معمول میان یک مرد و زن، صاحب فرزند شود؛ امری که به حکم تصور بشری کاملاً طبیعی به نظر می­رسید (سید قطب، 1412ق، ج4، ص2306)؛ اما این امر عجیب که وقوع آن حتی لحظه­ای به ذهن او خطور نکرده بود، برای خداوند آسان بود و این چیزی بود که جبرئیل وعدۀ تحقق آن را به او داده بود: قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ﴿21﴾. جبرئیل با گفتن این عبارت، بر تحقق وعدۀ الهى مبنى بر باردار شدن حضرت مریم تأکید کرده است؛ به این ترتیب، گفت‏وگوی بین جبرئیل و حضرت مریم به پایان می‏رسد. سپس، صحنه‏ای دیگر از داستان به مخاطب عرضه می­شود: فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا ﴿22﴾ فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ: یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَکنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا ﴿23﴾. در این بخش از داستان، به بارداری حضرت مریم اشاره شده است؛ اما در رابطه با اینکه «چگونه وی باردار شد و اینکه آیا بارداری او عادی بوده و اینکه آیا مراحل رشد جنین چگونه بوده است، هیچ اطلاعاتی از متن قابل برداشت نیست» (سید قطب، 1412ق، ج4، ص2306). در ادامه، زمانی که درد زایمان وی شروع شد، کنار تنۀ نخلی می­رود و از روی خجالت و شرم، با خود می­گوید: اى کاش قبل از این مرده بودم. سپس، ندایی به گوش او می­رسد: فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلا تَحْزَنِی ﴿٢٤﴾ فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا ﴿٢٦﴾. در این بخش، گوینده یا ندادهنده بنا به عبارت «مِنْ تَحْتِهَا» حضرت عیسی (ع) است. علامه طباطبایی در این باره می­گوید: «ظاهر سیاق مى‌رساند که فاعل فعل ناداها عیسى (ع) است. قید «مِنْ تَحْتِها» این موضوع را تأیید مى‌کند؛ زیرا با حال مولود نسبت به مادرش در زمان وضع حمل مناسب‌تر است. علاوه بر این، برگشتن ضمیر در جملۀ قبل و بعد به عیسى ممکن است دلیلی دیگر بر این موضوع باشد» (طباطبایی، 1412ق، ج14، ص17). جملۀ «أَلَّا تَحْزَنِی»، در واقع، تسلیت و دلدارى است به حضرت مریم تا از آن اندوهی که وجود او را گرفته است خلاص شود؛ به همین دلیل، حضرت عیسى (ع) در ادامه به او می­گوید: «اگر کسی در این رابطه از تو پرسید، به او بفهمان که روزۀ سکوت گرفتم و اجازه ندارم با احدی صحبت کنم که من خود با آن‏ها سخن می­گویم». در ادامه نیز، با بسامد زیاد فرایندهای کلامی روبه­رو هستیم. سپس، مردم با دیدن نوزادی که همراه وی بود، متعجب شدند و به او تهمت­هایی زدند: قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿٢٧﴾ یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿٢٨﴾ فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿٢٩﴾ قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ ﴿30﴾. همان­طور که می‌بینیم، حوادث و اتفاق‏های داستان از خلال عنصر گفت‏وگو پیش می­روند. در این بخش، شاهد گفت‏وگوی مردم با مریم و حضرت عیسی (ع) هستم. بر این اساس، یکی از مهم­ترین فرایندهای موجود در سوره استفاده از فرایندهای کلامی است که متن سوره را پیشرونده و فعال و حوادث آن را عینی و ملموس کرده است. با توجه به اینکه «فضای کلی سوره سراسر انذار و بشارت است» (الطباطبایی، 1417ق، ج14، ص6)، استفاده از فرایند کلامی و عنصر گفت‏وگو امری طبیعی است و کاملاً در راستای همین فضای کلی به ­کار رفته است. بر این اساس، خداوند متعال در بازنمایی گفتمان تبلیغی، تبشیری و انذاری خود، برای سخن گفتن و تعامل گفتاری اهمیتی ویژه­ قائل شده است.

 4-5- فرایند وجودی

از مجموع فرایندهای موجود در سوره، 13 مورد، یعنی 14/4 درصد، به فرایند وجودی اختصاص یافته است. از نمونه­های آن متن سوره می‌توان به این آیات اشاره کرد: أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ ﴿٨ و٢٠﴾ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿٣٥﴾ لَکِنِ الظَّالِمُونَ الْیَوْمَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ﴿٣٨﴾ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ ﴿٣٩﴾ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ ﴿٥٩﴾ بَیْنَ أَیْدِینَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَیْنَ ذَلِکَ ﴿٦٤﴾ مَنْ کَانَ فِی الضَّلالَةِ ﴿٧٥﴾. در این آیات، کلمات «غلام، تُ (من)، امر، ظالمون، هُم، خَلف؛ شیء، شیء، شیء، مَن، همگی موجود هستند و وجود این فرایندها نشان­دهندۀ یک مشارک به نام موجود است. آیۀ «أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ» دو بار در سورۀ مریم تکرار شده است: یک بار از زبان حضرت زکریا و بار دوم از زبان حضرت مریم. در آیۀ 8، زمانی که خداوند بشارت فرزند را به حضرت زکریا می‌دهد، از روى تعجب مى‌پرسد: «مگر ممکن است سر پیرى آن­ هم از زنى نازا فرزنددار شوم؟ استفهام موجود در آیه برای انکار نیست، بلکه برای «استفسار از چگونگی محقق شدن این بشارت است تا به به این وسیله، اضطراب درونى را خود آرام کند» (الطباطبایی، 1374ق، ج14، ص19)؛ زیرا او پیامبر خدا است و به قدرت او کاملاً آگاه است و او را توانا بر استجابت دعایش می‌بیند؛ بنابراین، معنا ندارد که استفهام در اینجا انکاری باشد. در آیۀ 20 نیز که از زبان حضرت مریم بیان شده است، استفهام «از باب تعجب است، یعنى چگونه صاحب فرزند شوم در حالی که با هیچ مردى ارتباط نداشته‏ام؟» (همان، ج14، ص54) در آیۀ 35 نیز دو فرایند وجودی (کن و یکون) وجود دارند؛ یعنی به محض اینکه حکم خداوند به ایجاد چیزی تعلق گیرد، آن چیز موجود می­شود. در آیات 38 و 39 نیز استفاده از فرایند وجودی با معنای مدنظر آیه کاملاً تناسب دارد. خداوند در این آیه ضلالت و غفلت را به مکانی تشبیه کرده است که ستمکاران در آن قرار دارند و هرگز از آن خارج نمی­شوند. با توجه به اسمیه بودن هر دو جمله، فرایند وجودی (به تقدیر یکون) از جمله حذف شده است. اسمیه آمدن جمله نشان می­دهد گمراهی و غفلت به دو صفت ثابت و همیشگی آن‏ها تبدیل شده است؛ آنچنان که گویی در آن­ها زندانی شده­اند و هرگز نمی­توانند بیرون بیایند.

 

5.نتیجه‏ گیری

بعد از بررسی و تحلیل فرایندهای موجود در سورۀ مریم نتایج زیر به‌دست آمد:

  • از مجموع شش فرایند مطرح‏شده در نظریۀ نقش­گرا، پنج فرایند مادی، رابطه­ای، کلامی، ذهنی و وجودی به­ کار رفته­اند. تنوع سبکی ناشی از به­کارگیری فرایندهای مختلف، سکون، رتابت و یکنواختی را از متن سوره دور کرده و سبب پویایی و تحرک آیات شده است.
  • در میان فرایندها، بیشترین بسامد از آن فرایندهای مادی است؛ امری که سبب دور شدن متن از فضای انتزاعی و درون‏گرایی شده و به آن حرکت و نیروی انگیزشی بخشیده و در نیتجه، مضمون و محتوای سوره را ملموس­تر و باورپذیرتر کرده است. مهم­ترین کنشگر موجود در فرایندهای مادی خداوند متعال است که حضور پررنگ او در سوره نشان‏دهندۀ اهمیت ذکر و یاد او و نیز اهمیت افعال و اعمالی است که او انجام می­دهد.
  • فرایندهای رابطه‏ای بعد از فرایندهای مادی در مرتبۀ دوم قرار دارند. این فرایندها بیشتر از نوع رابطه­ای وصفی هستند تا شناسایی؛ زیرا خداوند در پی توصیف فضای کلی حاکم بر سوره است؛ ضمن اینکه در فرایندهای رابطه­ای، بهتر می­توان محتوای کلام را با جزئیاتی بیشتر در اختیار مخاطب قرار داد و از این طریق، وی را با خود و اندیشۀ خود همراه کرد.
  • فرایندهای کلامی نیز یکی از مهم­ترین ابزارهای انتقال محتوا و اندیشه در سورۀ مریم هستند. این عنصر به اشکال مختلف در سورۀ مریم استفاده شده است و عمل داستان را در جهت یا جهاتی مشخص پیش می­برد. خداوند متعال با طرح گفت‏وگوهایی میان شخصیت­های موجود در سوره و همین‏طور با گفت‏وگوهایی یک­سویه، مضامین و مفاهیم مدنظر خود را مطرح است.
  • با توجه به اینکه در متن سوره از شخصیت­هایی مختلف استفاده شده است و این شخصیت­ها هم دنیای درون دارند هم دنیای بیرون، در کنار استفاده از عناصر مادی و رابطه­ای که برای کنشگری و توصیف به ­کار می‌روند، از فرایندهای ذهنی که بیانگر احساسات و عواطف و مکنونات شخصیت­ها هستند به طرزی معنادار استفاده شده است.

 

[1] Halliday

[2] Firth

[3] Matsius

Quran Karim

Orandi, Farahnaz. (2020). An analysis of process types in the short story collection "The Ruins" by Abou Torab Khosrowi based on Halliday's functional linguistics theory [Master's thesis, Persian Language and Literature, Allameh Tabatabai University]. 

Bahrami-Rahnama, Khadijeh. (2020). An analysis of cognitive and textual roles in the translation of Surah Al-Mulk. Journal of Quranic Studies, 44, 9-34.

Jawadi Amoli, Abdollah. (2009). Tafsir Tasnim. Qom: Esra.

Harri, Abolfazl. (2008). The enchantment of sound and meaning in the New Year's opening prayer as a literary work. Foreign Language Research, (43), 71-93. 

Dabirmoghadam, Mohammad. (2007). Theoretical Linguistics: The emergence and development of generative grammar. Tehran: Samt. 

Rezapur, Ebrahim, and Jalili Doab, Maryam. (2016). An analysis of the book "Reading and Writing in the Basic Literacy Movement" from the perspective of cognitive roles. Biannual Journal of Persian Language Education Studies, 1(2), 83-100. 

Salimi, Zahra, and Ansari, Narges. (2021). Distinction between Meccan and Medinan Surahs based on linguistic roles: A case study of Surahs Maryam, Taha, Noor, and Ahzab based on Roman Jakobson's communicative model. Journal of Quranic Literary Studies, 9(2), 97-129. 

Sultani, Seyed Ali-Asghar. (2015). Power, Discourse, and Language. Tehran: Nashr-e Ney.

Seyyed Qotb, Ibrahim Hussein Al-Sharabi. (1991). In the shade of the Quran (17th edition). Beirut: Dar Al-Shorouk. 

Seyedi, Hossein, and Bigghaleh Joughi, Somieh. (2019). Discourse analysis of Surahs Falaq and Nas based on Halliday's textual role model. Journal of Quranic Literary Research, 1(25), 109-129.

Salehi, Fatemeh. (2007). The science of meanings and Halliday's functional grammar. In Literary Monthly, 1(8 (122)).

Safaie, Mojgan, Adel, Seyed Mohammadreza, and Ramazanzadeh Lak, Mahmoud. (2017). Analysis and examination of cognitive roles in Forough Farrokhzad's poem "Someone Who Is Like No One" within the framework of Halliday's functional theory. Journal of Poetry Research (Boustane Adab), 9(2(32)), 117-140.

Tabatabai, Mohammad-Hossein. (1996). Al-Mizan fi Tafsir al-Quran. Beirut: Al-Alami Publications. 

Tabatabai, Mohammad-Hossein. (1995). Translation of Al-Mizan Commentary (5th edition). Qom: Islamic Publications Office.

Kazemi, Fatemeh, and Zareh Barami. (2022). "Analysis of cognitive role processes in Surahs Al-Waqiah and Al-Qiyamah." Journal of Quranic Linguistic Studies, 1(21), 43-58. 

Meshkatuddini, Mahdi. (2016). The History of Linguistics (7th edition). Mashhad: Ferdowsi University of Mashhad. 

Mozafari, Soodabeh, and Maryam Ataheri Nia. (2022). "An examination of Surah Al-Mutaffifin from the perspective of Halliday's cognitive roles." Journal of Quranic Literary Studies, 3(39), 49-62. 

Masoumi-Mofrad, Narges, Akbari Zadeh, Masoud, Mohammadi Nia, Mahdi, and Mojawezi, Ahmad. (2019). "Examination of process types in Surah Ma'arij from the perspective of Halliday's cognitive roles." Journal of Quranic Studies and Islamic Culture, 2(10), 139-160. 

Mir Sadighi, Jamal. (1997). Narrative elements. Tehran: Sokhan Publications. 

Mohajer, Mehran, and Nabavi, Mohammad. (2014). Towards the linguistics of poetry: A functional approach. Tehran: Agah. 

Halliday, M.A.K., and Hassan, Ruqayya. (2017). Language, context, and text (Translators: Mojtaba Manshizadeh and Tahereh Eshani). Tehran: Scientific Publications.

Halliday, M. A. K., & Matthiessen, C. (2004). An Introduction to Functional Grammar. Oxford: Oxford University Press.

Eggins, S. (2007). An introduction to systemic functional linguistics. Reprinted, New York.

Leech, G. N. (1988). Stylistics and Functionalism. In Language in Literature. Routledge.

قرآن کریم
اورندی، فرحناز. (1399ش). بررسی فرآیندهای فعل در مجموعۀ داستان کوتاه کتاب ویران ابوتراب خسروی بر مبنای نظریۀ زبان­شناسی نقش­گرای هلیدی ]رسالۀ کارشناسی ارشد، رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی[.
بهرامی‌رهنما، خدیجه. (1399ش). بررسی فرانقش‌های اندیشگانی و متنی ترجمۀ سوره مُلک. مجلۀ مطالعات قرآنی، 44، ۹-۳۴.
جوادی آملی، عبدالله. (1388ش). تفسیر تسنیم. قم: اسراء.
حری، ابوالفضل. (1387ش). افسون صوت و معنا در دعای آغازین سال نو به منزلۀ اثر ادبی. پژوهش زبان‏های خارجی، (43)، 71-93.
دبیرمقدم، محمد. (١٣٨٦ش). زبان‏شناسی نظری: پیدایش و تکوین دستور زایشی. تهران: سمت.
رضاپور، ابراهیم. و جلیلی دوآب، مریم. (1395ش). بررسی گذاریی کتاب «خواندن و نوشتن دروۀ مقدماتی نهضت سوادآوری» از منظر فرانش اندیشگانی. دوفصلنامۀ مطالعات آموزش زبان فارسی، 1(2)، 83-100.
سلیمی، زهرا. و انصاری، نرگس. (1400ش). تمایز سوره­های مکی و مدنی بر اساس نقش­های زبانی مطالعۀ موردی سوره­های مریم و طه، نور و احزاب بر اساس الگوی ارتباطی رومن یاکوبسن. مجلۀ پژوهش­های ادبی قرآنی، 9(2)، 97-129.
سلطانی، سید علی­اصغر. (١٣٩٤ش). قدرت، گفتمان و زبان. تهران: نشر نی.
سید قطب، ابراهیم حسین الشاربی. (1412ق). فی ظلال القرآن (چاپ هفدهم). بیروت: دار الشروق.
سیدی، حسین، و بیگ‌قلعه‌جوقی، سمیه. (1398ش). تحلیل گفتمان دو سورۀ فلق و ناس بر اساس الگوی فرانقش متنی هالیدی. مجلۀ پژوهش‌های ادبی-قرآنی، 1(25). ۱۰۹-۱۲۹.
صالحی، فاطمه. (1386ش). علم معانی و دستور نقش­گرای هلیدی. در کتاب ماه ادبیات، 1(8 (122)).
صفایی، مژگان. عادل، سید محمدرضا. و رمضان­زاده لک، محمود. (1396ش). بررسی و تحلیل فرانقش اندیشگانی در شعر «کسی که مثل هیج کس نیست» فروغ فرخزاد در چارچوب نظریۀ نقش­گرای هلیدی. مجلۀ شعرپژوهی (بوستان ادب)، 9(2(32))، 117-140.
الطباطبایی، محمدحسین. (1417ق). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
الطباطبایی، محمدحسین. (1374ش). ترجمۀ تفسیر المیزان‌ (چاپ پنجم)‌. قم: دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعۀ مدرسان حوزۀ علمیۀ قم).
کاظمی؛ فاطمه؛ و زارع برمی. (1401ش). «تحلیل فرایندهای فرانقش اندیشگانی در سوره‌های واقعه و قیامت». مجله پژوهش‌های زبان‌شناختی قرآن، 1 (21)، ۴۳-۵۸.
مشکوه‏الدینی، مهدی. (1395ش). سیر زبان­شناسی (چاپ هفتم). مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
مظفری، سودابه؛ و مریم اطهری‏نیا. (۱۴۰۱ش). «بررسی سورۀ مطفّفین از منظر فرانقش اندیشگانی هلیدی». مجله پژوهش‌های ادبی-قرآنی، 3(39)، 49-62.
معصومی‌مفرد، نرگس. اکبری‌زاده، مسعود. محمدی‌نیا، مهدی. و مجوزی، احمد. (1398ش). «بررسی فرایندهای فعلی سور مقولات از دیدگاه فرانقش اندیشگانی دستور هلیدی». مجله مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، 2(10)، ۱۳۹-۱۶۰.
میرصادقی، جمال. (1376ش). عناصر داستانی. تهران: انتشارات سخن.
مهاجر، مهران. و نبوی، محمد. (١٣٩٣ش). به سوی زبان­شناسی شعر: رهیافتی نقش­گرا. تهران: آگه.
هلیدی، مایکل. و حسن، رقیه. (1396ش). زبان، بافت و متن (مترجمان: مجتبی منشی­زاده و طاهره ایشانی). تهران: انشارت علمی.
Halliday, M. A. K., & Matthiessen, C. (2004). An Introduction to Functional Grammar. Oxford: Oxford University Press.
Eggins, S. (2007). An introduction to systemic functional linguistics. Reprinted, New York.
Leech, G. N. (1988). Stylistics and Functionalism. In Language in Literature. Routledge.