Comprehension based on the part-to-whole division (element to composition) centered on surah "Al-Taqabon"

Document Type : Research Article

Authors

1 Assistant Professor, Department of Quran and Hadith Sciences, Faculty of Literature and Foreign Languages, Kashan University, Kashan, Iran

2 Department of Quran and Hadith Sciences, Faculty of Literature and Foreign Languages, Kashan University, Kashan, Iran

Abstract

The order of the verses in the Holy Quran has been examined with various approaches. These studies focus more on the wording of rhetoric in one verse, and sometimes the reason one verse is arranged after another. Understanding the Qur'an can be achieved in a variety of ways; Including a step-by-step examination of the whole, which first begins with the elements of the surah and ends with an intertextual relationship. The present study suggests a new model for the transformation of the study of the Qur'an's understanding, which is the promotion of understanding the Surah "Al-Taqabon's" from simple to complex models. This study seeks to examine the part-to-whole division to understand this surah by adopting a descriptive-analytical method. Studies show that simple models of "Al-Taqabon" surah are understanding the elements of verses related to the knowledge of singularities and understanding a proposition that is in the field of knowledge of Waqf and Ibteda. Complex models of understanding Surah "Al-Taqabon" are also a paragraph-oriented understanding related to the knowledge of "Rokooat", a surah-oriented understanding that is related to purposeful knowledge; in the sense that each surah has a specific purpose that encompasses the general spirit of the surah verses and understanding a surah that is achieved in the form of marriage and group relationship. Surah "Al-Taqabon" has a marital relationship with Surah "Al-Munafiqun" and is associated with "Mosabbahat" surahs.

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

فهم مبتنی بر تقسیم جزء به کل (عنصر به ترکیب) با محوریت سوره تغابن

Authors [Persian]

  • حسین ستار 1
  • فائزه زارعین 2
1 استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
2 گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
Abstract [Persian]

نظم آیات در قرآن کریم با رویکردهای گوناگونی بررسی شده است. این بررسی‌ها بیشتر به چینش الفاظ در یک آیه و نیز گاه به چرایی چینش یک آیه پس از آیه‌ای دیگر توجه دارد. فهم قرآن از راه‌های مختلفی قابل دستیابی است؛ ازجمله بررسی مرحله به مرحله از جزء به کل که ابتدا از عناصر سوره آغاز می‌شود و با ارتباط بینامتنی پایان می‌پذیرد. پژوهش حاضر الگویی نوین را به‌‌منظور تحول مطالعه فهم قرآن پیشنهاد می‌کند که همان ارتقای فهم سوره تغابن از مدل‌های ساده به پیچیده است. این پژوهش درصدد است با اتخاذ روش توصیفی - تحلیلی، به بررسی جزء به کل در راستای فهم سوره تغابن بپردازد. بررسی‌ها نشان می‌دهند مدل‌های ساده فهم سوره تغابن عبارت‌اند از فهم با توجه به عناصر آیات سوره که مربوط به دانش مفردات است؛ فهم گزاره‌ای که در حوزه دانش وقف و ابتداست. مدل‌های پیچیده فهم سوره تغابن نیز عبارت‌اند از فهم پاراگراف‌محور که مربوط به دانش رکوعات است؛ فهم سوره‌محور که مرتبط با دانش هدفمندی است. بدین مفهوم که هر سوره هدف خاصی دارد که روح کلی آیات سوره را در بر می‌گیرد؛ فهم بین سوره‌ای که در قالب ارتباط زوجیت و هم‌گروهی محقق می‌شود. سوره تغابن با سوره منافقون، ارتباط زوجیت و با سوره‌های مسبحات ارتباط هم‌گروهی دارد.

Keywords [Persian]

  • فهم قرآن
  • جزء به کل
  • عنصر به ترکیب
  • سوره تغابن
  • طرح مسئله

معناداری ارتباطات و پیوند میان آیات و سوره‌های قرآن کریم، از گذشته در قالب مطالعات سنتی علوم قرآنی تا به امروز، جزء دغدغه‌های مهم دانشمندان و مفسران این حوزه محسوب می‌شود. انسجام و هماهنگی میان اجزای کلام وحی به‌ویژه یک سوره ازجمله موضوعات شایان توجهی است که با رویکردهای متنوع، ذیل مطالعات جدید زبان‌شناسی ازلحاظ اهمیت و نقش بی‌بدیل آن، در ارائه خوانشی نو و پیوسته از آیات شریفه، توجه مفسران و حتی قرآن‌پژوهان غربی را به خود معطوف کرده است. درواقع، گفتنی است نگرش‌ها و رویکردهای متنوع امروزی تطوریافته همان نظرات و بررسی‌های نظم و مناسبات مطالعات کهن سنتی است (بقاعی، 1415، ج5، ص. 1؛ زرکشی، 1410، ج1، ص. 133) که به‌گونه‌ای روشمند تکامل یافته است و با الفاظ و تعابیر متفاوت، به ارتباط و پیوستگی آیات و سوره‌ها پرداخته‌اند.

نظم قرآن تاکنون در قالب چند مفهوم استفاده شده است. نخستین آنها نظم‌هایی هستند که عناصر قرآن را مطالعه می‌کنند؛ اما نگاهی دیگر در مطالعه نظم قرآن، محور چینش کلام را مطالعه می‌کند؛ یعنی این واژه‌ها در آیات قرآن چگونه چیده شده‌اند و آیات در سوره بر چه مبنایی سامان یافته‌اند (حری، 1390، ص. 51-59؛ ذوقی، 1392، ص. 151- 157).

پیوستگی ساختاری[1] ازجمله رویکردهای نوین زبان‌شناسی است که ساختار سوره و پیوندهای میان اجزای آیات و سوره‌ها را تحلیل می‌کند. سور شریفه قرآن تشکیل‌شده از اجزایی هستند که نگاه کلی‌نگر و سیستمی به روابط آنها، به درک و دریافت خوانشی جامع‌تر از مفاهیم ارائه‌شده در محتوای آن منجر می‌شود. افتتاح، بدنه و اختتام سه مؤلفه اصلی هر سوره است که جایگاه مهمی در استخراج لایه‌های معنایی آیات شریفه دارند (اسعدی و همکاران، 1399، ص. 2).

در مطالعات سوره‌شناسی، می‌توان از جنبه‌های گوناگونی نظم و هدف سوره را بررسی کرد. یکی از این راه‌ها که محوریت مقاله حاضر است، بررسی جزء به کل یا عنصر به ترکیب است؛ بدین مفهوم که با استفاده از الگوی نوینی از مطالعات نظم یعنی ارتقای نظم از مرحله ساده به مرحله پیچیده، ابتدا کوچک‌ترین واحد معنایی یا مفردات سوره بررسی می‌شود تا بتوان دریافت چه واژه‌های مهم و تأثیرگذاری در روح کلی و هدف سوره وجود دارند. دومین واحد معنایی، تحلیل گزاره‌ای است که مرتبط با دانش وقف و ابتداست؛ بدین مفهوم که هر آیه به‌واسطة علائم وقف و ابتدا به قسمت‌های کوچک‌تر معنادار تقسیم می‌شود. سومین مرحله، بررسی آیه‌محور است؛ هر آیه دارای مفهومی مستقل و معنادار است که به نوعی با آیات قبل یا پس از خود در ارتباط است؛ اما به تنهایی نیز معنا و مفهوم دارد. مرحله چهارم، بررسی پاراگراف‌محور است که با تحلیل رکوعات قرآنی آن را به‌صورت عملیاتی می‌توان پیاده‌سازی کرد؛ هر رکوع دارای محور معنایی مستقل و مرتبط با سیاق آیات است؛ بدین مفهوم که چند آیه دارای معنای نزدیک به هم در یک گروه موضوعی قرار می‌گیرند. مرحله پنجم، بررسی سوره‌محور است که به نظم دقیقی می‌پردازد که یک سوره مشتمل بر آن است؛ بدین مفهوم که هر سوره دارای آغاز، انجام و هدف خاص و منظم است. مرحله ششم یا مرحله آخر نیز تحلیل بینامتنی است که با مطالعه سوره‌های همجوار و هم‌گروه محقق می‌شود. این موضوع را با بررسی زوجیت و هم‌گروهی سوره‌ها می‌توان دریافت و کشف کرد.

در توضیح نوآوری و ادعای پژوهش درزمینة ارائه طرحی نوین در ارتقای مطالعات نظم قرآن باید گفت گذشتگان مطالعات نظم قرآن را در مطالعه نوع چینش یا ترتیب واژه‌ها در آیات قرآن بررسی کرده‌اند. به عبارتی دیگر، یک آیه از قرآن، از حیث نظم و زیبایی‌های چینشی و اعجازگون آن بررسی می‌شود. این الگوی مطالعه نظم قرآن از زمان جرجانی تاکنون در میان بیشتر قرآن‌پژوهانی وجود داشته است که علاقه‌مند به تحقیق در این زمینه بوده‌اند (ر.ک: زارع زردینی، 1395، ص. 30). با تحول سطح مطالعه نظم قرآن از مدل‌های ساده به مدل‌های پیچیده و همچنین تحول روش‌های مطالعه نظم یعنی از روش‌های لفظ و معنایی مبتنی بر واژه‌ها و عبارت‌ها به سمت روش‌های مبتنی بر پاره‌متن یا متن کامل در سوره‌ها می‌توان مطالعه نظم قرآن را متحول کرد. نوشتار حاضر فهم سوره تغابن را از مدل ساده آغاز کرده است و به مدل‌های پیچیده ارتقا می‌دهد.

در این روش در تحلیل لفظی یا معنایی به سراغ دسته‌ای از آیات می‌رویم و بدون برهم‌زدن چینش، روی آنها مطالعه می‌کنیم؛ البته این بدین معنا نیست که این انتخاب بخش‌ها، چه بر مبنای الفاظ و چه بر معنای محتوی، بدون بررسی باشد؛ بلکه باید قوانین، اصول و ضوابطی کارآمد برای این بخش‌ها در نظر گرفته شود.

پژوهش حاضر در راستای ارتقای سطح مطالعات فهم قرآن از مدل ساده به پیچیده و با مطالعه سوره تغابن، با بررسی کوچک‌ترین واحد معنایی سوره در درجه نخست و سپس ارتقای مطالعه در سطح کلان، ارتباط بینامتنی سوره را بررسی می‌کند تا روش‌های مختلف فهم را در این سوره به‌صورت عملی پیاده‌سازی کند. در این راستا، پرسش اصلی پژوهش این است که فهم مبتنی بر تقسیم جزء به کل با محوریت سوره تغابن، چه نقشی در کشف مراد واقعی خداوند و نظم این سوره ایفا می‌کند.

 

2- پیشنه پژوهش

فهم جزء به کل قرآن، با محوریت بررسی ساده (مفردات) به پیچیده، تاکنون به‌صورت مستقل بررسی نشده است؛ اما می‌توان مراحلی که در پژوهش حاضر بررسی شده‌اند را در آثار زیر یافت: «کاربرد روش تقسیم منطقی در شناخت مقصود مفردات قرآنی (مطالعۀ موردی واژة وحی در قرآن کریم)» نوشته حیدر باقری اصل[2] و «نقش علائم وقف و ابتدا در فهم قرآن (مطالعه موردی وقف لازم)» نوشته ابراهیم فلاح، میثم خلیلی و رسول صالح‌پور[3]. در این مقاله، برای نخستین‌بار به کاربست عملی علائم وقف و ابتدا در فهم قرآن پرداخته شده و نشان داده شده است که علامت وقف لازم (م[4])، نقش به‌سزایی در فهم صحیح گزاره‌های قرآنی دارد و اگر این علامت وقف رعایت نشود، معنایی خلاف مقصود خداوند متعال از آیات قرآن کریم حاصل می‌شود. «گونه‌شناسی ساختار چینشی آیات در رکوعات قرآنی (مطالعه موردی سوره بقره)» نوشته احمد زارع زردینی، محمد علی لسانی فشارکی و میثم خلیلی[5]؛ طبق نتایج این مقاله، رکوعات قرآنی که به‌‌مثابه پاراگراف‌های معنادار هستند، نقش چشمگیری در فهم قرآن دارند. «بررسی نظم در سوره‌های قرآن: کوششی در جهت کشف نظم در سوره یاسین» نوشته احمد زارع زردینی[6]؛ در این مقاله راهکار اثبات نظم سوره‌های قرآن به‌جای آیه‌محوری به سوی سوره‌محوری پیشنهاد شده و نظم قرآن کریم به‌صورت سوره‌محور ارتقا یافته است. «کاربست نظریه زوج سوره‌ها در فهم سوره‌های مزمل و مدثر» نوشته احمد زارع زردینی و میثم خلیلی[7]؛ در این مقاله، نظم قرآن از محوریت سوره به بین سوره‌ای ارتقا یافته است؛ اما باید گفت کاربست ترکیبی هریک از روش‌های مذکور در فهم سوره‌ای خاص تاکنون به‌صورت مستقل بررسی نشده است.

 

3- فهم خطی با محوریت عنصر به ترکیب در سوره تغابن

خطی‌بودن به این معناست که واحدهای زبانی نظیر واج، واژه یا پاره‌گفتار به‌صورت رشته‌ای به‌هم‌پیوسته یکی به دنبال دیگری می‌آیند و چون گفتار در واحد زمانی جاری است، بُعد زمانی، گفتار را همانند روایتی نمایان می‌کند که دارای آغاز و پایانی است؛ هرکلام از جایی شروع و به نقطه‌ای ختم می‌شود (قیطوری، 1385، ص. 21).

سوره تغابن مدنى است و هجده آیه دارد (طباطبایی، 1374ش، ج19، ص. 493). ازنظر محتوى، این سوره را مى‌توان به چند بخش تقسیم کرد: 1- آغاز سوره که از توحید و صفات و افعال خدا بحث مى‌کند. 2- به دنبال آن، با استفاده از علم خداوند، به مردم هشدار مى‌دهد مراقب اعمال پنهان و آشکار خود باشند و سرنوشت اقوام پیشین را فراموش نکنند. 3- در بخش دیگرى از سوره، سخن از معاد است. 4- در بخشى دیگر دستور به اطاعت خدا و پیامبر (ص) داده شده است و پایه‌هاى اصل نبوت را تحکیم مى‌بخشد. 5- آخرین بخش سوره، مردم را به انفاق در راه خدا تشویق مى‌کند و از اینکه فریفته اموال، اولاد و همسران شوند بر حذر مى‌دارد و سوره را با نام و صفات خدا پایان مى‌دهد، همان‌گونه که آغاز کرده بود (مکارم شیرازی، 1371ش، ج24، ص. 181). فهم مرحله به مرحله این سوره را می‌توان از فهم مفردات آن آغاز کرد و تا فهم سوره‌محور و سوره‌های همجوار ادامه داد. در راستای تحلیل نظم سوره تغابن می‌توان آن را به دو مدل کلی ساده و پیچیده تقسیم‌بندی کرد که بخش‌های آن شامل مواردی‌اند که در طول پژوهش بررسی می‌شوند.

 

3-1. فهم سوره تغابن براساس مدل‌های ساده

مدل‌های ساده فهم سوره‌های قرآن را می‌توان به دو بخش کلی فهم قرآن براساس عناصر یا مفردات آیات آن و نیز فهم براساس تک آیه تقسیم کرد.

 

3-1-1. نظم با محوریت کوچک‌ترین واحد معنایی یا مفردات سوره

کوچک‌ترین واحد معنایی یک آیه، واژگان آن است که در حوزه علم مفردات قرار دارد. از راه شناخت مهم‌ترین مفردات سوره می‌توان به نظم و هدف سوره دست یافت. واضح است برای فهم متن، ابتدا باید معنای تک‌تک واژه‌های استفاده‌شده در آن را دانست تا بتوان به مفهوم جملات و ترکیب‌های آن دست پیدا کرد. قرآن کریم نیز از این قاعده مستثنا نیست و ضروری است در راستای دستیابی به مفاهیم والا و عمیق آیات و عبارت‌های آن، نخست با مفردات آن آشنا شد. زرکشی آگاهی‌نداشتن از حقایق زبان عربی و موضوعات آن را مانع تفسیر قرآن دانسته است و آگاهی اندک در این زمینه را نیز در راستای ورود به تفسیر ناکافی می‌داند (زرکشی، 1410ق، ج1، ص. 295). سیوطی نیز نخستین دانش‌ از دانش‌هایی که مفسر قرآن به آن نیاز دارد را علم لغت عرب برشمرده است؛ زیرا توسط آن، معنای مفردات و مدلولات آنها براساس وضع روشن می‌شود (سیوطی، 1421ق، ج 2، ص. 477). در سوره مبارکه «التغابن» برخی مفردات نقش کلیدی در فهم این سوره دارند. این مفردات با روح و محتوای کلی این سوره ارتباط مستقیم دارند. برخی از اهم این واژگان عبارت‌اند از:

الف) تغابن: تغابن از ریشه «غَبْن» به معنى گول‌زدن در معامله است؛ خواه در خرید باشد یا در فروش و اینکه به قیمت کم بخرد یا به قیمت گران بفروشد (قرشی بنابی، 1412ق، ج5، ص. 87؛ راغب اصفهانی، 1412، ص. 602؛ مصطفوی، 1368، ج7، ص. 191؛ طریحی، 1362ش، ج6، ص. 288). در اقرب الموارد گوید: «غَبَنَ‌ فُلاناً فِی الْبَیْعِ وَ الشِّراءِ: خَدَعَهُ وَ غَلَبَهُ»؛ کلام قاموس نیز نظیر آن است (فیروزآبادی، 1998ق، ج4، ص. 253).

همچنین، در کتب لغت به معنای سستی نیز استفاده می‌شود و به زیان از روی سستی، تغابن اطلاق می‌شود (ابن‌فارس، 1404ق، ص. 4/411). غبن در رأی یعنی اندیشه سست (مصطفوی، 1368ش، ج7، ص. 231).

 در تفسیر مجمع البیان آمده است: تغابن از باب تفاعل از ریشه غبن است؛ بدان معنا که مؤمن حظ خود را از دنیا ترک و از آخرت گرفته است، پس آنچه براى او شر بوده ترک کرده و آنچه براى او خیر بوده گرفته است، پس غبن دارد و کافر حظّش را از آخرت ترک کرده و از دنیا گرفته است، پس ترک خیر کرده و شر را گرفته است، پس مغبون است، پس در این روز غابن و مغبون ظاهر می‌شوند. قتاده و مجاهد گویند: یوم‌التغابن روزی است که اهل بهشت و اهل دوزخ غبن دارند (طبرسی، 1413، ج10، ص. 450).

راغب مى‌گوید: کلمه «غبن» (که تغابن مصدر باب تفاعل آن است) به این معناست که وقتى با کسى معامله مى‌کنى، از راهى که او متوجه نشود کلاه سر او بگذارى (اگر مى‌خرى پول کمترى بدهى و اگر مى‌فروشى پول بیشترى بگیرى)؛ آنگاه مى‌گوید: منظور از «یوم التغابن» که در قرآن آمده روز قیامت است؛ چون در آن روز براى همه مردم کشف مى‌شود که در معامله‌ مغبون شده‌اند. آن کس که معامله نکرده مى‌فهمد که از معامله‌نکردن مغبون شده و آن کس که در معامله‌اش بهاى اندک دنیا به دست آورده است مى‌فهمد که از معامله‌کردنش مغبون شده است؛ پس همه مردم در آن روز مغبون خواهند بود (طباطبایی، 1374ش، ج19، ص. 300 و 319).

«ذلِک یوْمُ التَّغابُنِ»، یعنی اهل سعادت اظهار غبن می‌کنند که چرا ما بیشتر اعمال صالحه به جا نیاوردیم تا جزاى بیشتر به ما عنایت شود و اهل باطل می‌گویند اى کاش ایمان آورده بودیم و عمل صالح انجام می‌دادیم تا از عذاب نجات پیدا می‌کردیم (طیب، ج 1378، ص. 40).

اما وجه تسمیه سوره «التغابن» برگرفته از آیه نهم این سوره است: «یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذلِکَ یَوْمُ التَّغابُنِ ...» (ر.ک: طباطبایی، 1374ش، ج19، ص. 300 و 319).

با توجه به معنای بیان‌شده از واژه «تغابن»، گفتنی است محوریت سوره، این صفت قیامت است و این واژه می‌‌تواند به‌عنوان واژه‌ای مهم ما را در راستای فهم این سوره مبارکه رهنمون کند. با توجه به معنای «خرید سود یا زیان» که از «تغابن» برداشت می‌شود و با عنایت به یادکرد از مؤمنان و کافران در بسیاری از آیات این سوره (رک: آیات دوم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم، دهم، سیزدهم و چهاردهم)، می‌توان ادعا کرد مؤمنان کسانی‌اند که آخرت را بر دنیا ترجیح می‌دهند و درنتیجه در «یوم التغابن» فایده و سود می‌برند و کافران افرادی‌اند که دنیا را به آخرت ترجیح می‌دهند و در «یوم التغابن» دچار زیان می‌شوند. اعمالی که مؤمنان و کافران انجام می‌دهند نیز در آیات این سوره بیان شده‌اند.

ب) تقوا: واژه تقوا از دیگر واژه‌های مهم این سوره است که در ارتباط مستقیم با هدفمندی و نظم سوره است که به‌صورت فعل امری «فاتّقوا» در آیه شانزدهم این سوره بیان شده است. تقوا اسم مصدر واژه «أتقا» یعنی مصدر باب «إفتعال» است (فیومی، 1414، ج2، ص. 669؛ فیروزآبادی، 1998، ص. 1344)

تقوا و ورع عبارت است از انجام همیشگی اعمال شایسته، بدون کوتاهی و سستی (غیاثی کرمانی، 1387، ص. 88). در تعریفی دیگر نیز عبارت است از انجام واجبات و ترک محرمات (رازی، 1421، ج5، ص. 167).

تقابل میان ایمان و کفر که در سوره «تغابن» بارها تکرار شده است، ارتباط مستقیمی با موضوع تقوا دارد. «تقوا» در آیه شانزدهم این سوره بدین صورت تأکید شده است:

«فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (التغابن: 16).

بیان امری و فرمان به رعایت تقوا، در ظاهر خطابی به مؤمنان است و در حقیقت همگان را در بر می‌گیرد. داشتن تقوا، ملاک و عامل برتری و نجات اخروی است؛ چنانکه در آیات نهم و دهم سوره تغابن، ایمان و عمل صالح، عامل تقوای الهی و در نقطه مقابل، کفر و تکذیب آیات الهی عامل بی‌تقوایی عنوان شده‌اند.

 

 

3-1-2. محوریت گزاره‌ای (توجه به علائم وقف و ابتدا)

بررسی نقش علائم وقف و ابتدا در فهم قرآن کریم، در قسمت دوم، یعنی فهم گزاره‌ای از آیات قرآن می‌گنجد؛ برای مثال، علامت وقف لازم (م) در یک آیه از قرآن کریم، این آیه را به دو بخش یا گزاره تقسیم می‌کند که هرکدام دارای مفهومی خاص هستند. توضیح بیشتر آنکه معنای مستقل و کاملی قبل و بعد از علامت وقف لازم وجود دارد که این علامت، این دو معنای مستقل را از یکدیگر جدا می‌کند.

پیشنیان‌ اعم‌ از صحابه‌، تابعین‌ و قراء به‌ تعلیم‌ و تعلم وقف‌ و ابتدا اهتمام‌ والایی‌ مبذول داشته‌اند؛ تا آنجا که‌ بیشتر قراء سبعه‌، عشره‌ یا چهارده‌گانه‌ به‌ تألیف‌ جداگانه‌ای در خصوص‌ این‌ علم‌ همت‌ گمارده‌اند. پس‌ از آنها نیز تألیفات‌ دیگری تا زمان‌ حال‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ که‌ بسیاری از آنها مخصوص‌ دانش‌ وقف‌ و ابتداست‌ و بعضی‌ ذیل‌ تألیفات‌ دیگر همچون‌ کتب‌ علم‌ قرائت‌، کتب‌ تفسیری، علوم‌ قرآنی‌، اعراب‌ القرآن‌، معانی‌ القرآن‌ و تجوید به‌ این‌ علم‌ پرداخته‌اند.

قرآن کریم با هدف هدایت انسان به سوی کمال از سوی خداوند متعال نازل شده است. نخستین گام در راستای کسب هدایت از کتاب آسمانی قرآن، تدبر و اندیشه فرد در راستای فهم صحیح مراد الهی است. موضوع وقف و ابتدا ازجمله مباحث مهم تلاوت قرآن کریم است و نحوه وقف و ابتدا، بر برداشت درست یا نادرست از آیات قرآن کریم تأثیر زیادی دارد؛ چه بسا ممکن است وقف یا ابتدای نادرست و از روی دانش سطحی یا تأثیرپذیری از تفاسیر به رأی، به فهم نادرست از مقصود خداوند متعال منجر شود و موجبات انحراف از تفسیر صحیح را فراهم آورد.

دلیل اهمیت‌ تحقیق‌ در حوزة وقف‌ و ابتدا در فهم قرآن کریم این است که‌ باوجود ثابت‌بودن این علائم بین علما[8]، متأسفانه‌ توجه‌ و اهتمام‌ به‌ فراگیری و شناخت‌ این‌ علم‌ به‌عنوان‌ یکی‌ از علوم‌ قرآنی‌ بسیار اندک‌ است‌؛ ازاین‌رو، بررسی‌ دانش‌ مذکور برای القای صحیح‌ مراد الهی‌ لازم است (اخوان مقدم، عابدینی، 1391ش، ص. 78).

علائم و نشانه‌های وقف و ابتدا در فهم سوره تغابن نیز نقش به‌سزایی دارد. طبق نشانه‌هایی که از وقوف سجاوندی در سوره تغابن وجود دارد، آیات این سوره به گزاره‌های معناداری تقسیم می‌شوند که هر گزاره به تنهایی نیز مفهوم دارد؛ اما در کنار هم، مفهومی کامل‌تر را می‌رساند که همان هدف آیه و در مرحله بعدی، هدف سوره تغابن را محقَّق می‌کند.

برای مثال، علامت وقف جایز (ج) در جایی است که دو عبارت به‌گونه‌ای باشند که هم وصل و هم فصل (وقف) آنها جایز است؛ زیرا هر دو دارای سبب هستند (سجاوند، 1422ق، ج1، ص. 183).

در آیه دوم سوره «تغابن» علامت وقف جایز وجود دارد: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ (ج) وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ».

علامت وقف جایز در این آیه شریفه، آیه را به دو گزاره معنادار و مستقل تقسیم کرده است که هریک برای خود مفهومی جدا دارند و در عین حال به یکدیگر وابسته نیز هستند. این وابستگی موجب ایجاد معنایی مستقل در قالب آیه شده است. توضیح بیشتر اینکه هر دو گزاره درنهایت معنایی را دنبال می‌کنند که همان هدف آیه است. در مثال بیان‌شده، وقف جایز (ج) آیه را به دو گزاره تقسیم کرده است. گزاره نخست بدین معناست که پس از خلقت، انسان‌ها ازنظر اعتقادی به دو گروه مؤمن و کافر تقسیم شدند. گزاره دوم هم بدین معناست که حقیقت ایمان و کفر و ایمان واقعی و ظاهری را تنها خداوند متعال می‌داند و بدین ترتیب، خداوند نسبت به هرچه عمل می‌کنند، آگاه است. در صورتی که بر آیه وقف شود، معنای مستقل تقسیم‌بندی به دو گروه مؤمن و کافر افاده می‌شود؛ در صورتی که وقف نشود و آیه به‌صورت کامل قرائت شود، باز هم افاده معنا صورت پذیرفته است و آیه با تأکید بیشتر بر دانابودن خداوند متعال بر آشکار و نهان تمامی امور دلالت می‌کند.

 

3-2. فهم سوره تغابن براساس مدل‌های پیچیده

مدل‌های پیچیده فهم سوره تغابن را می‌توان از سطح آیه فراتر دانست و در سطح پاراگراف و سوره یا بین سوره ادامه داد و به‌ترتیب به‌صورت محوریت سیاق و پاراگراف یا واحدهای معنایی مستقل، محوریت سوره و ارتباط بین سوره‌ای مطرح کرد:

 

3-2-1. محوریت براساس سیاق و پاراگراف یا واحدهای معنایی مستقل (رکوعات)

خوانش مبتنی بر دسته‌بندی آیات، روشی بسیار مهم در راستای دستیابی به فهم مفسر از آیات قرآن کریم است. دسته‌بندی‌های هر مفسر از آیات قرآن کریم، نشان‌دهندة فهم موضوعی است که از آیات به دست می‌آید؛ به‌گونه‌ای‌که شاید فهم موضوعی یک مفسر با مفسر دیگر متفاوت باشد. توجه به موضوع سیاق آیات، از مبانی مهم در تقسیم‌بندی موضوعی آیات یک سوره است. «سیاق»، ساختار یا معنایی کلی است که بر مجموعه‌ای از کلمات، جملات یا آیات قرآنی که ازجمله جملات هستند، سایه می‌افکند و بر معنای آن اثر می‌گذارد. گفتنی است سیاق، در مواردی به کلمات و جملاتی اطلاق می‌شود که پیرامون واژگان یا عبارات تفسیر شده است و علت این است که خصوصیت یادشده را پدید می‌آورد که در این صورت سیاق همان قرائن متصل به کلام خواهد بود (رجبی، 1387، ص. 93).

یکی از دسته‌بندی‌هایی که از آیات قرآن کریم بر مبنای ارتباط سیاق آیات صورت گرفته است، تقسیم آیات قرآن کریم به «رکوعات»[9] است.

«رکوعات که همان واحدهای موضوعی درون سوره‌های قرآن هستند، با علامت «ع» در مصاحف قرآنی تعیین شده است. اصطلاح «رکوع» در مصحف‌های مشرقی‌ و بیشتر مصاحف‌ شبه‌قاره هند وجود دارد. برخی‌ علت‌ این‌ نام‌گذاری را این‌ می‌دانند که‌ در نماز، بعد از سوره حمد قسمتی‌ از آیات (یک‌ رکوع) خوانده می‌شده است و سپس‌ به‌ رکوع می‌رفتد (مستفید و دولتی‌، ١٣٨٤ش، ص. ١٥ـ١٦).

رکوعات قرآنی درصدد مطرح‌کردن روش خوانش و چگونگی فهم و ارتباط موضوعی آیات قرآن هستند. واحدهای موضوعی (رکوعات) جنبۀ موضوعی دارند و هر واحد موضوعی در مقام بیان یک موضوع است و واحدهای موضوعی آغاز و انجام موضوعی دارند (مرادی زنجانی، لسانی فشارکی، 1385، ص. 57).

با توجه به مطالب بیان‌شده دربارة سیاق، می‌توان گفت رکوعات نوعی از انواع سیاق‌اند؛ زیرا رکوعات دسته‌ای از آیات‌اند که ارتباط لفظی و معنوی باهم دارند. حال با دقت در تعریف سیاق و انواع آن مثل سیاق در جملات به این نکته پی می‌بریم که رکوعات نیز سیاق در جملات هستند. به تعبیری دیگر، از کنار هم قرار گرفتن جملات مرتبط، رکوعات حاصل می‌شوند. از طرفی نوعی از سیاق نیز سیاق در جملات است که دربارة ارتباط بین جملات بحث می‌کند؛ بنابراین، از این لحاظ می‌توان بیان کرد رکوعات همان سیاق در جملات هستند (اسکندری، 1399، ص. 13).

پاراگراف به‌عنوان بزرگ‌ترین‌ واحد یک‌ زبان، دارای یک‌ هویّت‌ درونی‌ در کنار شکلی‌ ظاهری است‌. این‌ هویّت‌ درونی‌ ناشی‌ از وحدت موضوعی‌ و فکری جمله‌های درون یک‌ پاراگراف است‌.

تقسیم‌ متن‌ قرآن کریم‌ به‌ «رکوعات» از دیرزمان نشانة وجود همین‌ هویّت‌ در قرآن است‌. شکل‌ ظاهری پاراگراف این هویت را آشکارتر کرده است و سبب می‌شود مخاطب متن را آسان‌تر فهم کند (توکلی و همکاران، 1399، ص. 33).

بررسی‌ موارد رکوعات[10] نشان می‌دهد واحد رکوع نیز ازنظر مفهومی‌ به‌ پاراگراف نزدیک‌ است‌؛ اما گاهی‌ این‌ واحد همانند سوره، بزرگ‌تر از واحد پاراگراف است‌؛ به‌طوری که‌ مثلاً برای سوره آل عمران حدود بیست‌ رکوع شمرده شده است‌، [11] درحالی‌که‌ تعداد پاراگراف‌های این‌ سوره نزدیک‌ به‌ پنجاه مورد است‌. همچنین، از سوره عبس‌ به‌ بعد تا آخر مصحف‌، واحد سوره و رکوع یکی‌ شده و درواقع‌ هر سوره یک‌ رکوع (و درمجموع ٣٥ رکوع) اسـت‌ (ر.ک: رساله‌ فی‌ کتابه‌ المصحف‌، ١٣٨٥ش، ص. ٤٧٧ـ٤٨٧)؛ بنابراین‌، چه‌ بسا یک‌ رکوع قرآنی‌ چند پاراگراف باشد. با این‌ حال، فایده پیگیری موارد رکوعات قرآنی‌ در یک‌ سوره، امتحان‌کردن صحّت‌ تشخیص‌ مواضع‌ برخی‌ پاراگراف‌هاست (توکلی و همکاران، 1399، ص. 45).

پاراگراف‌بندی متن به هر شکلی که باشد، یعنی چه جملات پشتیبان در ابتدای پاگراف و چه در وسط یا انتهای پاراگراف بیایند، در مفهوم‌بودن متن و سرعت دستیابی مخاطب به معنای متن ازطریق خواندن مؤثر است (فردوسی‌پور، 1391ش، ص. 57).

آیات سوره مبارکه «تغابن» شامل دو سیاق و رکوع است که هرکدام یک پاراگراف موضوعی را نیز شکل می‌دهند. سیاق و رکوع نخست آیه اول تا دهم و سیاق و رکوع دوم آیه یازدهم تا هجدهم را شامل می‌شود (مرادی زنجانی و لسانی فشارکی، 1385، ص. 63).

بررسی ساختار سیاق و رکوع قرآنی و تلاش در راستای اثبات انسجام ظاهری یا محتوایی آیات دربرگیرندۀ یک سیاق و رکوع نقش درخور توجهی در فهم بهتر سوره تغابن دارد؛ زیرا در این روش آیات مرتبط با یکدیگر در یک گونۀ سخن قرار می‌گیرند.

 

3-2-1-1. پاراگراف اول: تحلیل سیاق و رکوع نخست سوره تغابن (آیات1 تا10)

سیاق و رکوع نخست سوره تغابن که شامل آیات اول تا دهم این سوره است، به موضوع تقابل ایمان و کفر اشاره و تأکید دارد؛ به‌گونه‌ای‌که این تقابل در بسیاری از آیات این سیاق و رکوع تکرار شده است؛ برای مثال، در آیه دوم سوره تغابن این تقابل بدین شکل بیان شده است: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ». درواقع، این دنیا، ابزاری برای آزمایش انسان است که کدام یک از ایشان، در مسیر مستقیم قرار دارند و کدام یک از ایشان، از مسیر مستقیم، منحرف و به کفر دچار می‌شوند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۱، ج۲۴، ص. ۱۸۶). در راستای تقابل ایمان و کفر، در ادامه آیات سوره، کافران توبیخ شده‌اند و ایدئولوژی ایشان نقد شده است: «زَعَمَ الَّذینَ کَفَرُوا أَنْ لَنْ یُبْعَثُوا قُلْ بَلى‌ وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ» (تغابن:7). در آیات هشتم، نهم و دهم این سوره نیز تقابل میان ایمان و کفر، بار دیگر، تکرار و به آن تأکید شده است؛ به‌گونه‌ای‌که در آیه هشتم، با خطاب امری، فرمان به ایمان مطرح شده و در آیات نهم و دهم، به آثار اخروی ایمان و کفر تأکید شده است.

گفتمان مقابل، کفر و ایمان موجب شده است ازنظر موضوعی، آیات نخست تا دهم سوره تغابن در کنار هم تفسیر و بررسی شوند و یک پاراگراف مستقل را در قالب یک سیاق و رکوع تشکیل دهند؛ هرچند این پاراگراف با بعد از خود نیز دارای ارتباط محتوایی است.

 

3-2-1-2. پاراگراف دوم: تحلیل سیاق و رکوع دوم سوره تغابن (آیات 11 تا 18)

محتوای سیاق و رکوع دوم سوره تغابن، مختص توصیه‌ها و اوامر به مؤمنان است؛ به‌گونه‌ای‌که با خطاب‌هایی نظیر «یا أیها الذین آمنوا» برای ایشان در راستای سعادتمندی، فرمان‌هایی مطرح شده است. در این راستا، در آیه یازدهم، ایمان مایه هدایت معرفی شده است: «ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلیمٌ»؛ در آیه دوازدهم، فرمان به اطاعت از خدا و رسول (ص) برای مؤمنان مطرح شده است: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَإِنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبینُ»؛ در آیات بعدی، به مؤمنان فرمان داده شده است از همسر و فرزندان خویش بر حذر باشند؛ زیرا در ایشان فتنه وجود دارد (تغابن: 14-15) و در آیه شانزدهم نیز فرمان به رعایت تقوا برای مؤمنان مطرح شده است: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».

پاراگراف دوم این سوره نیز مختص مؤمنان است و در حقیقت، مخاطب اصلی سوره، مؤمنان هستند که در این سیاق و رکوع به آنها اشاره شده و به ایشان توصیه‌هایی شده است و از انجام اموری نهی شده‌اند.

 

3-2-2. محوریت سوره

قدم دیگر در راستای بررسی جزء به کل نظم سوره‌ها، اثبات نظم به‌صورت سوره‌‌محور است. در بیشتر مطالعات اثبات نظم قرآن کریم، نظم با محوریت آیات یا چند آیه بررسی شده است؛ اما باید گفت با مطالعه دقیق ابعاد آیات مشتمل بر یک سوره، می‌توان گونه‌های مختلف و متنوعی از نظم را مشاهده کرد که کمتر دربارة آنها تأمل شده است. کوشش این پژوهش در راستای سلسله‌مراتب نظم، ارتقای مطالعه ابعاد مختلف نظم قرآن، از محوریت آیه یا بخش به محوریت سوره است. در این راستا، با مطالعه سوره تغابن با محوریت ساختار پیچیده سوره‌محوری، ابعاد مختلف نظم این سوره بررسی می‌شود. سوره تغابن دارای هدفی مشخص است که این هدف در مقدمه سوره به‌صورت ضمنی و در ادامه و در آیات مختلف این سوره به‌صورت صریح تبیین می‌شود و درنهایت نیز با نتیجه‌گیری از بحث، هدف سوره بار دیگر تأیید می‌شود.

توضیح بیشتر اینکه هر سوره داراى مقاصد و اهداف معین و مشخصى است که آن را در طول آیاتش دنبال کرده است و درجه به‌ درجه و قدم به ‌قدم براى تحقق آن پیش مى‌رود و همین که هدفش تأمین شد، سوره هم با همان تکمیل می‌شود و در طى آیات معدودى خاتمه مى‌یابد؛ چه آیات آن زیاد و چه کم باشد (معرفت و مولایی‌نیا، 1373، ص. 18). به بیانی دیگر، هر سوره را می‌توان مقاله و مطالب مستقل و کاملی دانست که مقدمه، متن و نتیجه‌گیری مستقلی از سوره‌های دیگر دارد. مطالب سوره‌ها اعم از داستان انبیاء و امت‌ها، بهشت و جهنم و توحید و قیامت مشابه‌اند؛ اما اگر دقت کنیم می‌بینیم در هر سوره طرح مطالب دقیقاً در ارتباط با محور همان سوره قرار دارد و تفاوت‌های حاصل ناشی از تفاوت مضامین سوره‌ها است (ایازی، 1379، ص. 27). سوره‌های قرآن یک هدف اصلى دارند و محتواى سوره با محورها و مقاصد فرعى تفکیک می‌شود و هر دسته از آیات ازلحاظ تناسب درونى و ارتباط نزدیکى که با یکدیگر دارند، ذیل یک محور فرعى قرار مى‌گیرند. این محورها در یک نکته اصلى و اساسى مشترک‌اند که هدف و غرض اصلى سوره را تشکیل مى‌دهد (خامه‌گر، 1386، ص. 19).

یکی از راه‌های کشف و دستیابی به نظم و انسجام سوره‌ها، نگاه‌کردن به آغاز و پایان سوره است که معمولاً نوعی ارتباط میان ابتدا و انتهای سوره می‌توان یافت. در سوره مبارکه تغابن نیز این نوع ارتباط وجود دارد. توضیح بیشتر اینکه سوره مبارکه تغابن با بیان صفات الهی آغاز می‌شود و با صفات خداوند متعال پایان می‌پذیرد. در ابتدای این سوره مبارکه در راستای بیان تسبیح خداوند متعال و بیان قدرت الهی، از دو صفت مُلک و پادشاهی خداوند یاد شده و در ادامه نیز به قدرت خداوند متعال اشاره و تأکید شده است: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» (تغابن:1). مالک‌بودن خداوند بدین معناست که تنها حکم نافذ و بدون قید و شرط در اختیار خداوند متعال است. صفت حمد برای خداوند متعال نیز بدین معناست که تمامی حمدها و ستایش‌ها به خداوند متعال بازمی‌گردد. قدرت نیز منحصر به خداوند متعال است و بر این موضوع دلالت دارد که قدرت خداوند منحصر به هیچگونه قید و شرطی نیست (طباطبایی، 1374ش، ج19، ص. 495).

در انتهای سوره نیز از دو صفت عزت و حکمت برای خداوند متعال یاد شده است: «عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزیزُ الْحَکیمُ» (التغابن:18).

صفت عزیز خداوند در معنای «غالب قاهر» تفسیر شده و صفت «حکیم» نیز در معنا و مفهوم حکمت و اتقان در خلقت است (قرطبی، 1364ش، ج18، ص. 147).

افزون بر ارتباط آغازین و پایانی در سوره، سوره مبارکه تغابن، انسجام دیگری از نوع ارتباط هدفمند میان آیات دارد که جزء بزرگ‌تری به نام سوره را تشکیل می‌دهد.

«غرض سوره این است که مؤمنین را به انفاق در راه خدا تشویق و تحریک کند و غرض دیگرش این است که ناراحتى‌ها و تأسف‌هایى که در اثر هجوم مصائب در دل‌هایشان نشسته برطرف کند و نوید دهد که اگر در راه ایمان به خدا و جهاد در راه او و انفاق‌ در آن راه مشقاتى را متحمل مى‌شوند، همه به اذن خدا است» (طباطبایی، 1374ش، ج19، ص. 494).

این غرض و هدف، روح کلی سوره را تشکیل می‌دهد که در آیات آن نهفته است و درنهایت به نظم سوره تغابن منتهی می‌شود؛ درنتیجه، هدف کلی سوره که در روح آیات سوره نهفته است، تشویق و ترغیب به سوی ایمان و دوری از کُفر در مرحله نخست و در مرحله دوم، توصیه‌هایی به مؤمنان است. این هدف و غرض در ارتباط مستقیم با نام سوره است؛ زیرا «تغابن» به معنای سستی و ضرر است؛ کافران به این دلیل در روز قیامت «مغبون» هستند که درجه پستی در جهنم دارند و به‌واسطة اعمال خویش به مؤمنان حسرت می‌خورند. مؤمنان نیز به این دلیل مغبون هستند که چرا از خود تلاش بیشتری در راه کسب ثواب نشان نداده‌اند.

 

3-2-3. ارتباط بین سوره‌ای

مرحله دیگر اثبات نظم در این سوره مبارکه، مرحله‌ای کلان‌تر است که ارتباط میان سوره‌های زوج و هم‌گروه را شامل می‌شود. ارتباط میان سوره‌های همجوار در قالب ارتباط زوجیت تجلی می‌یابد و ارتباط هم‌گروهی نیز از راه شباهت آغازین سوره قابل دسترسی و دستیابی است.

 

3-2-3-1. ارتباط زوج‌سوره

یکی از موضوعات مناقشه‌ای از سده‌های پیشین در حوزه علوم قرآن که معرکه آرای محققان این دانش بوده، وجوه تناسب و ارتباط یا عدم ارتباط سوره‌های مجاور است. این نگاه امروزه با تحول و گسترشی که در آن به وجود آمده کاملاً با گذشته متفاوت شده است و برخی از نتایج آن به‌صورت یک نظریه مدوّن با عنوان «نظام زوجی سوره‌ها» شناخته می‌شود. شاید اولین‌بار امین احسن اصلاحی اصطلاح «زوج‌سوره‌ها» را به کار برد و بعدها دیگران نیز این اصطلاح را به کار بردند و آن را گسترش دادند. اصلاحى تعداد زیادى از سوره‌ها (82 سوره از قرآن) را با صراحت جفت سوره برشمرده و بر آن است که 16 سوره دیگر نیز مى‌تواند به این مجموعه افزوده شود. سه سوره به‌عنوان تکمله براى سوره پیشین تلقى شده‌اند؛ بدین معنا که در این سوره‌ها یک موضوع مهم به تفصیل آمده که در سوره قبل به اختصار طرح شده است (آقایی، 1388، ص. 73-79).

لسانی فشارکی از دیگر کسانی است که به طرح و تبیین این دیدگاه در ایران همت گماشته است. وی به همراه مرادی زنجانی در کتاب «سوره‌شناسی: روش تحقیق ساختاری در قرآن کریم»، به طرح و تبیین این دیدگاه پرداخته است و روشی تا اندازه‌ای ساده‌تر و کارآمدتر برای یافتن زوج‌سوره‌ها پیشنهاد داده‌ است. از دیدگاه ایشان برای تعیین زوج‌سوره‌های قرآن، بعد از سوره حمد، سوره‌هایی که عدد ترتیب آنها زوج هستند با سورۀ بعدی که عدد فرد است، زوج هستند؛ برای نمونه، سوره‌های دوم و سوم (بقره – آل عمران) و این روند تا سوره ق ادامه می‌یابد و از آن سوره، سوره‌هایی که عدد ترتیب آنها فرد است با سوره بعدی که عدد زوج است، زوج محسوب می‌شوند؛ برای نمونه، سوره 51 و 52 (ذاریات – طور) تا انتهای قرآن. در این دیدگاه سوره‌های حمد و ق زوج ندارند (لسانی فشارکی و مرادی زنجانی، 1395، ص. 119-123).

در راستای تقسیم‌بندی اخیر، سوره‌های «التغابن» و «المنافقون» با یکدیگر رابطه زوجیت دارند که شواهد این ارتباطات را می‌توان در موارد زیر طبقه‌بندی کرد.

الف) توصیه دربارة رعایت موازین در مواجهه با اموال و اولاد

نعمت مال و فرزند مهم‌ترین نعمت‌های مادی‌اند که برای انسان در دنیا متصور می‌شود. غرق‌شدن در مال و توجه بیش از اندازه به اولاد چه بسا موجب غفلت از یاد خدا شود. در هر دو سوره مبارکه، از توجه بیش از اندازه به اموال و اولاد نهی شده است. در آیه نهم سوره المنافقون در این زمینه می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانى که چنین کنند، زیانکارانند!»

از دیدگاه علامه طباطبایی، خاصیت زینت زندگی دنیوی همین است که آدمی را از توجه به خداوند متعال بازمی‌دارد و دیگر جایی برای یاد الهی باقی نمی‌ماند (طباطبایی، 1374ش، ج19، ص. 490).

در آیه چهاردهم سوره زوج یعنی سوره «التغابن» نیز در این زمینه می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشید و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید (خدا شما را مى‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است‌».

تفاوت لحن در دو آیه بدین صورت است که در سوره المنافقون، با لحنی ملایم‌تر و توصیه‌ای از مؤمنان می‌خواهد تا از توجه بیش از اندازه به اموال و اولاد، به‌گونه‌ای‌که موجب غفلت از یاد خدا شود، بپرهیزند؛ اما در سوره التغابن با لحنی شدید و خطابی تهدیدآمیز، فرمان به دوری از ازواج و اولادی داده شده است که دشمن انسان هستند.

ب) فرمان به انفاق‌کردن در راه خدا

انفاق در راه خدا از توصیه‌های مهمی است که در زوج‌سوره به آن تأکید شده است. در آیه 16 سوه التغابن، یکی از فرمان‌های مهم به مؤمنان، انفاق‌کردن معرفی شده است:

«فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ پس تا مى‌توانید تقواى الهى پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت کنید و انفاق کنید که براى شما بهتر است و کسانى که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگاران‌اند!»

انسان طالب خیر، با کنارگذاشتن موانع، به فرمان خدا گوش فرا می‌دهد و از مال خود به فقرا انفاق می‌کند؛ زیرا راه رستگاری، انفاق در راه خداست.

در آیه دهم سوره «المنافقون»، فرمان به تعجیل در انفاق‌کردن، قبل از فرارسیدن مرگ مطرح شده است:

«وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنی‌ إِلى‌ أَجَلٍ قَریبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحینَ؛ از آنچه به شما روزى داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکى از شما فرا رسد و بگوید: پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمى به تأخیر نینداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»

برخی مقصود از انفاق در آیه شریفه را مربوط به پرداخت زکات دانسته‌اند (میبدی، 1371ش، ص. 119)؛ اما از دیدگاه مکارم شیرازی، آیه دلالت بر تأثیر عمیق انفاق بر صالح‌بودن انسان دارد و در زمان مناسب قبل از فرارسیدن مرگ، باید این انفاق‌ها صورت گیرد و تعبیر «من ما رزقناکم» دلالت عامی بر انفاق دارد که تنها اموال را شامل نمی‌شود و تمام مواهب را در بر می‌گیرد (مکارم شیرازی، 1371ش، ج24، ص. 174).

در هر دو آیه با استفاده از فعل امر، فرمان به انفاق مطرح شده است. با این تفاوت که در سوره «المنافقون»، فرمان به انفاق به‌صورت اختصاصی مطرح شده است؛ اما در سوره «التغابن» این فرمان در کنار اوامر دیگر مانند رعایت تقوا و اطاعت الهی بیان شده است. به عبارتی دیگر، در سوره «التغابن»، توضیحاتی بیشتر دربارة کیفیت انفاق مطرح شده است.

 

ج) یادکرد از سماوات و ارض

ذکر سماوات و ارض از دیگر مفاهیم مشترک در زوج‌سوره است. در سوره منافقون، پس از آنکه پندار منافقان دربارة منع از انفاق در راستای پراکنده‌شدن مؤمنان مطرح شد، خزائن آسمان‌ها و زمین برای خداوند متعال عنوان شده است:

«هُمُ الَّذینَ یَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‌ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَفْقَهُونَ؛ آنها کسانى هستند که مى‌گویند: «به افرادى که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند!» (غافل از اینکه) خزاین آسمان‌ها و زمین از آن خداست؛ ولى منافقان نمى‌فهمند!» (المنافقون: 7).

«اگر انفاق نکنند خداوند مؤمنان را از جاى دیگر تأمین مى‌کند؛ زیرا خزانه‌هاى آسمان و زمین خاص خداست؛ ولى منافقان نمى‌فهمند و فکر مى‌کنند که اگر اهل مدینه انفاق نکنند مؤمنان گرسنه می‌مانند و متفرق مى‌شوند» (قرشی بنابی، 1375ش، ج11، ص. 179).

در سوره «التغابن» از خلقت آسمان‌ها و زمین توسط خداوند سخن به میان آمده است:

«خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ إِلَیْهِ الْمَصیرُ؛ آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید و شما را (در عالم جنین) تصویر کرد، تصویرى زیبا و دلپذیر و سرانجام (همه) به سوى اوست» (التغابن: 3).

در این آیه از شگفتی‌های خلق خداوند یعنی آفرینش با نظم و دقت آسمان‌ها و زمین و همچنین منظم‌بودن آفرینش انسان سخن به میان آمده است. در آیه چهارم، از علم خداوند نسبت به آسمان‌ها و زمین سخن به میان آمده است:

«یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ؛ آنچه را در آسمان‌ها و زمین است مى‌داند و از آنچه پنهان یا آشکار مى‌کنید با خبر است و خداوند از آنچه در درون سینه‌هاست آگاه است» (التغابن: 4).

درواقع، در تمامی آیات مذکور که در آنها از سماوات و ارض یاد شده، نشانه‌ای بر قدرت خداوند متعال بیان شده است. خداوند با قدرت خود آسمان‌ها و زمین را آفریده و آن را منظم و دقیق ساخته و آگاه به آن چیزی است که در آسمان‌ها و زمین می‌گذرد.

د) عوامل منتهی به غفران و عدم غفران

تضاد مفهومی غفران و عدم غفران، در زوج‌سوره «المنافقون» و «التغابن» مطرح شده است. در آیه ششم سوره «المنافقون»، استغفار یا عدم استغفار برای منافقان یکسان تلقی شده است؛ زیرا خداوند متعال هیچ‌گاه ایشان را نخواهد بخشید:

«سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ؛ براى آنها تفاوت نمى‌کند، خواه استغفار برایشان کنى یا نکنى، هرگز خداوند آنان را نمى‌بخشد؛ زیرا خداوند قوم فاسق را هدایت نمى‌کند!» (المنافقون: 6).

به‌دلیل اینکه منافقان با اعمال ناشایست و اعتقادات باطل خود، راه را برای هدایت‌پذیری مسدود کرده‌اند، شفاعت و استغفار هیچ‌کس برای ایشان کارساز نیست؛ زیرا بر ایشان مهر عدم غفران زده شده است.

در مقابل کسانی که خداوند هیچ‌گاه ایشان را نخواهد بخشید، افرادی با ویژگی‌های اخلاقی، غفران الهی را کسب می‌کنند. در آیه هفدهم سوره «التغابن»، قرض‌دادن در راه خداوند، موجب غفران الهی عنوان شده است:

«إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلیمٌ؛ اگر به خدا قرض‌الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى‌کند و شما را مى‌بخشد و خداوند شکرکننده و بردبار است!»

از دیدگاه علامه طباطبایی، اینکه انفاق را قرض به خدا و قرض حسنه نامید، برای ترغیب مسلمانان به انفاق است. همچنین، جمله‌ «یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ» اشاره است به حسن جزایى که خداى تعالى در دنیا و آخرت به انفاق‌گران مى‌دهد (طباطبایی، 1374ش، ج19، ص. 519).

ه) توبیخ کذب

بیان عمل ناشایست کذب یا دروغ‌گویی و ذکر نتیجه این عمل، از دیگر ارتباط‌های زوج‌سوره «المنافقون» و «التغابن» است. در آیه نخست سوره «المنافقون» دربارة دروغ‌گویی منافقان می‌فرماید:

«إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقینَ لَکاذِبُونَ؛ هنگامى که منافقان نزد تو آیند مى‌گویند: «ما شهادت مى‌دهیم که یقیناً تو رسول خدایى!» خداوند مى‌داند که تو رسول او هستى؛ ولى خداوند شهادت مى‌دهد که منافقان دروغگو هستند (و به گفته خود ایمان ندارند)».

با توجه به این آیه می‌توان به خوبی دریافت که ایمان، تنها اقرار زبانی نیست، بلکه امری قلبی است؛ چه بسا منافقان با زبان مؤمن باشند، اما خداوند به دروغ‌گویی ایشان نسبت به ایمان‌آوردن آگاه است.

در آیه دهم سوره «التغابن»، سرنوشت تکذیب آیات الهی، واردشدن در آتش جاودانه معرفی شده است:

«وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدینَ فیها وَ بِئْسَ الْمَصیرُ؛ اما کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخ‌اند، جاودانه در آن مى‌مانند و (سرانجام آنها) سرانجام بدى است!»

عاقبت کفر و تکذیب نشانه‌های روشن الهی که نشان از شدت عناد و دشمنی دارد، داخل‌شدن در آتش غضب جاودانه الهی است.

کفر و تکذیب از نشانه‌های درونی منافقان است که به‌صورت ظاهری آن را ابراز نمی‌کنند. این کفر و تکذیب یا همان دروغ‌گویی، نتیجه‌ای به‌جز جهنمی‌شدن در روز قیامت ندارد؛ بنابراین، می‌توان گفت ارتباط میان کذب در سوره منافقون و تغابن از نوع مقدمه و نتیجه است.

و) توصیه‌هایی به مؤمنان

در آیات انتهایی هر دو سوره، توصیه‌هایی به مؤمنان دربارة مسائل اعتقادی و اخلاقی شده است. در آیات نهم و دهم سوره «المنافقون» در توصیه‌هایی به مؤمنان اینگونه آمده است:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (المنافقون: 9) «وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنی‌ إِلى‌ أَجَلٍ قَریبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحینَ» (المنافقون: 10)؛ «اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانى که چنین کنند، زیانکاران‌اند!» (المنافقون: 9) «از آنچه به شما روزى داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکى از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمى به تأخیر نینداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!» (المنافقون: 10).

در آیات 14 تا 16 سوره «التغابن» نیز در توصیه‌هایی به مؤمنان می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» (التغابن: 14). «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ» (التغابن: 15). «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (التغابن: 16). «اى کسانى که ایمان آورده‌اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشید و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را مى‌بخشد)؛ زیرا خداوند بخشنده و مهربان است!» (التغابن: 14). «اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند و خداست که پاداش عظیم نزد اوست!» (التغابن: 15). «پس تا مى‌توانید تقواى الهى پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت کنید و انفاق کنید که براى شما بهتر است و کسانى که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگاران‌اند!» (التغابن: 16).

تمامی توصیه‌هایی که در این آیات به مؤمنان شده، برای بهبود اعتقادات و روابط اجتماعی بسیار مؤثر است؛ زیرا بخشی از آنها مربوط به خداوند و بخشی نیز مربوط به بندگان خداست. همچنین، عوامل ابتلا و آزمایش مؤمنان در این آیات بیان شده‌اند که این آزمایش‌ها به‌وسیلة امور مادی و معنوی انجام می‌پذیرد.

 

ز) شباهت پایانی زوج‌سوره

در انتهای هر دو سوره، به علم و آگاهی خداوند اشاره شده است که می‌توان این موضوع را ارتباط محتوایی پایانی دو سوره محسوب کرد. به علم و آگاهی خداوند نسبت به اعمال بندگان، در آیه پایانی سوره «المنافقون» اینگونه تأکید شده است: «وَ لَنْ یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذا جاءَ أَجَلُها وَ اللَّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ خداوند هرگز مرگ کسى را هنگامى که اجلش فرا رسد به تأخیر نمى‌اندازد و خداوند به آنچه انجام مى‌دهید آگاه است» (المنافقون: 11).

به علم خداوند نسبت به نهان و آشکار، در آیه انتهایی سوره «التغابن» اینگونه تأکید شده است: «عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزیزُ الْحَکیمُ؛ او داناى پنهان و آشکار است و او عزیز و حکیم است!» (التغابن: 18).

اعطای پاداش در برابر انفاق، مقتضای حکمت خداوند است و خداوند از اعمال انسان و به‌خصوص انفاق الهی آگاه است که متناسب با هدف سوره است (زحیلی، 1422ق، ج3، ص. 2677؛ مکارم شیرازی، 1371ش، ج24، ص. 212).

 

3-2-3-2. ارتباط هم‌گروهی سوره‌های مسبحات

در سوره‌های مسبحات[12] اجزای 27 و 28 قرآن کریم، دو جریان خیر و شر در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند که در برخی سوره‌ها، در قالب تقابل ایمان و کفر، در برخی از آنها در قالب تقابل اهل کتاب نکوهش شده و مؤمنان و در برخی در قالب اعمال ستوده و اعمال نکوهیده تجلی یافته است. در برخی سوره‌ها نیز به تنهایی به جریان خیر یا شر تأکید شده است؛ بنابراین، بیان توضیحاتی درزمینة ارتباط سوره‌های مسبحات در راستای فهم سوره تغابن ضروری و لازم است.

در این راستا، سوره «الحدید»، با هدف تحریک و تشویق جامعه ایمانی به پرداخت انفاق و صدقه در راستای زدودن فقر و تعالی و پیشرفت جامعه ایمانی نازل شده است. این موضوع در آیاتی از این سوره تجلی یافته است؛ ازجمله فرمان به پرداخت انفاق به‌خصوص در هنگام جهاد (7)، توبیخ عدم پرداخت انفاق و صدقه (10)، بیان پاداش انفاق در راه خدا (11 و 18) و توبیخ بخل و خساست (24).

سوره «الحشر» به تنهایی به معرفی برخی جریان‌های باطل زمان پیامبر (ص) اختصاص دارد. بنا بر گفته علامه طباطبایی، «این سوره به داستان یهودیان بنى النضیر اشاره دارد که به‌دلیل نقض پیمانى که با مسلمین بسته بودند، محکوم به جلاى وطن شدند. همچنین، به این قسمت از داستان اشاره دارد که سبب نقض عهدشان این بود که منافقان به ایشان وعده دادند که اگر نقض عهد کنید ما شما را یارى مى‌کنیم؛ اما همین که ایشان نقض عهد کردند، منافقین به وعده‌اى که داده بودند وفا نکردند» (طباطبایی، 1374ش، ج19، ص. 348).

در ذکر توضیحاتی بیشتر در هدفمندی سوره «الحشر» باید گفت: در این سوره تقابل دو گروه را می‌توان یافت که هر دو اخراج شدند. گروه نخست، اهل کتاب هستند که خداوند اخراج ایشان را نشانه قدرت خود می‌داند. گروه دوم، مؤمنانی از مهاجران هستند که به‌ سبب ایمان، از دیارشان اخراج شده‌اند و به مدینه هجرت کردند. (8) سرنوشت گروه نخست، در این دنیا ذلت و خواری و در قیامت نیز واردشدن در جهنم و سرنوشت گروه دوم، رضایت الهی از ایشان و واردشدن به بهشت رحمت خداوند است.

در سوره «الصف» که از دیگر سوره‌های مسبحات در اجزای منتخب است، ایدئال ایمانی تبیین شده است. در این راستا و برای این تبیین، توصیه‌ها و اوامری برای مؤمنان مطرح شده‌اند. خطاب به مؤمنان و فرمان به ایشان که به آنچه می‌گویید، عمل کنید (2 و 3)، مدح استقامت و پایداری در راه خدا و تشویق مؤمنان به این موضوع (4)، توصیه به ایمان و جهاد در راه خدا (11-13) و درنهایت تشویق مؤمنان مبنی بر اینکه خدا را یاری دهند (14)، توصیه‌های مطرح‌شده در این سوره برای مؤمنان است که عمل به آنها، ایدئال جامعه ایمانی را تضمین می‌کند.

سوره جمعه در ادامه روند توصیه به مؤمنان در سوره‌های مسبحات، توصیه‌هایی احکامی و وحدتی به ایشان می‌کند که این توصیه‌ها در آیات پایانی سوره تجلی یافته‌اند. فرمان به تلاش برای برپایی نماز جمعه و گوش فرا دادن به ذکر الهی و رهاکردن تجارت و کسب‌وکار در هنگام برپایی نماز (9) و فرمان به استفاده از نعمت‌های الهی و یادکردن از خدا پس از اتمام نماز (10)، توصیه‌هایی به مؤمنان در آیات این سوره شریفه است.

در سوره «التغابن» به‌عنوان آخرین سوره از سوره‌های مسبحات اجزای 27 و 28 قرآن، تقابل دو گروه مؤمن و کافر مطرح شده است که در آیه دوم این سوره به‌صورت کلی از این دو گروه یاد شده و در ادامه آیات این سوره، این کلیت بسط یافته و جزئی شده است. در این راستا، به صفات مؤمنان و کافران پرداخته شده و عاقبت اعمال ایشان بیان شده است.

 

نتیجه‌گیری

پژوهش‌های بسیاری درزمینة نظم قرآن انجام شده‌اند که بیشتر آنها در راستای اثبات انسجام قرآن کریم براساس مدل‌های ساده صورت گرفته‌اند؛ اما پژوهش حاضر الگوی نوینی از مطالعات نظم یعنی ارتقای نظم از مرحله ساده به مرحله پیچیده را پیشنهاد کرده است و با مطالعه فهم مرحله به مرحله از جزء به کل (عنصر به ترکیب) در سوره تغابن، با بررسی خردترین مفهوم یعنی مفردات تا کلان‌ترین مفهوم یعنی بینامتنیت، این نظم و انسجام را به‌صورت عملی به نمایش گذاشته است. همچنین، نشان می‌دهد می‌توان به فهمی نوین از سوره‌های قرآن کریم و به‌صورت اختصاصی، سوره تغابن دست یافت که با مفاهیم دیگر متفاوت است.

مدل‌های ساده فهم سوره تغابن را می‌توان به دو بخش کلی فهم براساس عناصر یا مفردات آیات آن و نیز فهم براساس تک آیه تقسیم کرد. مدل‌های پیچیده فهم سوره تغابن را می‌توان از سطح آیه، فراتر و در سطح پاراگراف و سوره یا بین سوره ادامه داد و به‌ترتیب به‌صورت محوریت سیاق و پاراگراف یا واحدهای معنایی مستقل، محوریت سوره و ارتباط بین سوره‌ای بیان داشت.

اولین مرحله فهم جزء به کل، بررسی کوچک‌ترین واحد معنایی در یک جمله، یعنی کلمه است که در زبان قرآن، بررسی واژه یا کلمه، مرتبط با دانش مفردات است. اهم مفردات سوره تغابن عبارت‌اند از واژگانی نظیر «تغابن» و «تقوا» که با بررسی این واژگان می‌توان چشم‌اندازی از هدف کلی سوره را متصور شد که همان ترغیب مؤمنان به انجام امور نیک است.

مرحله بعدی، فهم گزاره‌ای است که مرتبط با دانش وقف و ابتداست؛ زیرا هر نشانه وقف و ابتدا نظیر علامت وقف «ج» یا جایز در آیات سوره مبارکه تغابن، آیه را به دو یا چند گزاره معنادار و در عین حال مرتبط به هم تقسیم می‌کند. توضیح بیشتر آنکه اگر بر گزاره‌ای وقف شد، به تنهایی نیز دارای معنا است و در عین حال با گزاره قبل و بعد خود هم ارتباط دارد.

مرحله سوم فهم سوره، فهم بر مبنای پاراگراف یا واحد معنایی است که با بررسی سیاق و رکوع امکان‌پذیر است. سوره تغابن دارای دو رکوع است که در رکوع نخست، خطاب‌ها به مؤمنان و کافران مطرح شده و رکوع دوم مختص مؤمنان است.

مرحله چهارم، فهم بر مبنای بررسی سوره است. هر سوره آغاز و انجام مرتبط و هدف هماهنگی را دنبال می‌کند که این هدف در آیات سوره وجود دارد و درنهایت به نظم سوره منتج می‌شود.

مرحله پنجم فهم سوره‌ها، فهم بر مبنای ارتباط یک سوره با سوره زوج یا هم‌گروه و درواقع ارتباط بینامتنی سوره‌ها است. سوره تغابن با سوره منافقون ارتباط زوجیت دارد و در این راستا، شباهت‌های شکلی و محتوایی بسیاری در این دو سوره وجود دارد. همچنین، سوره تغابن ازجمله سور مسبحات محسوب می‌شود. در سوره‌های مسبحات سیر منطقی و منسجم محتوایی وجود دارد که موجب ایجاد ارتباط هم‌گروهی میان آنها می‌شود.

 

 

 

[1] Structural continuity

[2] پژوهش‌های زبان‌شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی)؛ سال دوم، بهار و تابستان 1392، شماره 1 (پیاپی 3)

[3] مطالعات قرائت قرآن؛ دوره 8، شماره 15، اسفند 1399، صفحه 205-224

[4] وقف لازم به معنای آن است که جمله تمام شده است و وصل به بعد سبب بروز اشتباه در معنا می‌شود؛ مانند: «أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ (م) الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ» (بیگلری، 1338ش، ص. 249).

[5] پژوهش‌های زبان‌شناختی قرآن؛ سال هشتم، بهار و تابستان 1398، شماره 1 (پیاپی 15)

[6] پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن؛ سال پنجم، پاییز و زمستان 1395، شماره 1 (پیاپی 9)

[7] فصلنامه مشکوة؛ دوره 37، شماره 4، اسفند 1397، شماره پیاپی 141، صفحه 61-85

[8] دکتر یوسف‌ عبدالرحمان‌ مرعشلی‌ در مقدمة کتاب‌ »المکتفی‌ فی‌ الوقف‌ و الابتدا«، ٧٨ کتاب‌ را به‌ترتیب‌ تاریخی‌ ذکر کرده‌ است‌ که‌ متأسفانه‌ بیشتر آنها در دسترس‌ نیستند‌ (مرعشلی‌، ١٤٠٧ ق‌، ص. ‌٧٠-٦٠).

مهم‌ترین‌ کتب‌ به‌‌جای‌مانده‌ از متقدمین‌ عبارت‌اند از: »ایضاح‌ الوقف‌ و الابتداء« اثر ابن‌ انباری؛ »القطع‌ و الإئتناف‌« اثر ابن‌ نحاس‌؛ المکتفی‌ فی‌ الوقف‌ و الابتدا« اثر ابوعمرو دانی‌؛ »منار الهدی فی‌ الوقف‌ و الابتدا« اثر اَشمونی‌؛ »المقصد لتلخیص‌ ما فی‌ المرشد فی‌ الوقف‌ و الابتداء« اثر زکریا انصاری و »معالم‌ الاهتداء إلی‌ معرفه‌ الوقف‌ و الإبتداء« اثر شیخ‌ محمود حصری.

همچنین، دکتر محسن‌ هاشم‌ درویش‌ در مقدمة کتاب‌ »الوقف‌ و الابتداء سجاوندی«، ٣ مورد دیگر را به‌ آن‌ می‌افزاید (درویش‌، ١٤١٥ق‌، ص. ‌٣٨ و ٣٩). کتب‌ دیگری نیز توسط‌ دانشمندان‌ این‌ فن‌ در سال‌های اخیر نوشته شده‌اند که‌ برخی‌ از آنها عبارت‌اند از: »قواعد وقف‌ و ابتدا در قرآن‌ کریم‌« از دکتر محمد کاظم‌ شاکر؛ »وقف‌ و ابتدا« از ابراهیم‌ محمد؛ »درآمدی بر دانش‌ وقف‌ و ابتدا (پیشینه‌، مبانی‌ و اقسام)‌« از ابوالفضل‌ علامی‌؛ »وحید در وقف‌ و ابتدا« از حبیب‌‌اﷲ قدمی‌ و »وقف‌ و ابتدا در قرآن‌ کریم‌« از محمد حسین‌ ملک‌زاده‌.

[9] برخی از پژوهشگران قدمت رکوعات را از عصر پیامبر اکرم (ص) می‌دانند؛ اما امروزه در برخی از چاپ‌های قرآن در قرن اخیر به‌علت عدم توجه به اهمیت این تقسیم‌بندی، این علامت حذف شده است. این در حالی است که قدما معمولاً برای این مسئله اهمیت ویژه‌ای قائل بوده‌اند و علامت رکوع در تمام نسخه‌های قرآن تا قبل از قرن اخیر ثبت می‌شده است. مستند اصلی این مسئله غالب مصحف‌های نگاشته‌شده تا قبل از قرن اخیر مربوط به بلاد مختلف اسلامی است که بدون استثنا علامت «ع» را در لابه‌لای آیات خود ثبت و ضبط کرده‌اند (زارع زردینی، 1395، ص. 35) (برای آشنایی با بحث رکوعات قرآنی: ر ک: لسانی فشارکی، 1394، ص. 88-105).

دربارة ارزش و اهمیت رکوعات قرآنی تاکنون در سه زمینه بررسی‌هایی انجام گرفته است؛ ازجمله نقش آن در حسن شروع و حسن ختام قرائت مجلسی قرآن (لسانی فشارکی، 1394، ص. 100-101). دوم، آسان‌سازی و تسهیل آموزش و تعلیم و تحفیظ قرآن (رجبی قدسی، 1391، ص. 192-173) و همچنین اهمیتی که توجه به رکوعات در تفسیر و فهم قرآن بر مبنای تهیه و تدارک سیاق آیات قرآنی دارد (مرادی زنجانی، 1385، ص. 5-58).

سخن سزاوار اطمینان دربارة رکوع، از «على محمد ضبّاع» عالم مصرى، در انتهاى - مصحفى که زیرنظر او به چاپ رسیده، آمده است: «رمز رکوع، «ع» است و آن (رکوع)، شمار (آیات) روزانه براى کسى است که می‌خواهد قرآن را در دو سال حفظ کند» (حریری، 1384، ص. 162).

تفسیری که رکوعات را به‌طور جدی ملاک قرار داده، تفسیر کابلی است که حدود دو قرن پیش در هفت جلد توسط استاد محمود دیوبندی از علمای هندوستان به زبان اردو تدوین شده است (لسانی فشارکی، مرادی زنجانی، 1394، ص. 105).

 دربارة رکوعات و فلسفه آن، نظریاتی گوناگون وجود دارد؛ اما بررسی پاراگراف‌بندی و سیاق‌بندی موضوعی براساس رکوعات، می‌تواند نشان‌دهندة نقش مهم این نوع پاراگراف‌بندی آیات قرآن کریم در فهم غرض اصلی سور باشد.

[10] برای شناخت‌ محل‌ رکوعات‌ قرآنی‌ علاوه‌ بر مصحف‌هایی‌ که‌ دارای این‌ نشانه‌ است‌، می‌توان‌ به‌ کتاب‌ »رساله‌ فی‌ کتابه‌ المصحف ‌(گنجینه‌ بهارستان‌ ٢)« تصحیح‌ محمد رضا شهیدی‌پور و حجت‌‌اﷲ بیاتانی‌ مراجعه‌ کرد که‌ مرکز اسناد مجلس‌ در سال‌ ٣٨٥ ش‌ منتشر کرده است‌.

[11] این‌ موارد در رأس‌ آیات‌ ٩، ٢٠، ٣٠، ٤١، ٥٤، ٦٣، ٧١، ٨٠، ٩١، ١٠١، ١٠٩، ١٢٠، ١٢٩، ١٤٣، ١٥٥، ١٦٣ (اختلافی‌)، ١٦٨ (اختلافی‌)، ١٧١، ١٨٠، ١٨٩ قرار گرفته‌ است‌ (رساله‌ فی‌ کتابه‌ المصحف‌، ١٣٨٥ش‌، ص. ‌٣٢٤ـ٣٣١).

[12] مُسَبِّحات سوره‌هایی از قرآن هستند که با تسبیح خداوند آغاز می‌شوند. دربارة تعداد آنها دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. برخی آن را شامل پنج سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن می‌دانند که با سَبَّحَ یا یسَبِّحُ آغاز می‌شوند (طباطبایی، 1417ق، ج۱۹، ص. ۱۴۴؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۱ش، ج۲۳، ص. ۲۹۲). برخی نیز آن را شامل شش سوره حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلى می‌دانند (حسن‌زاده آملی، ۱۳۷۱، ص. ۲۹؛ جوادى آملى، 1376، ص. ۷)؛ زیرا در این سوره‌ها پس از بسم‌الله، یکی از افعال سَبَّحَ، یسَبِّحُ و سبِّح‌ آمده است. برخی هفت سوره اِسراء، حَدید، حَشْر، صَفْ، جمعه، تَغابُن و اَعْلی را که با یکی از مشتقات واژه سبح آغاز می‌شوند، سور مسبحات می‌دانند (فیض کاشانى، 1409ق، ج۹، ص. ۱۷۵۶؛ حجتی، ۱۳۷۷ش، ص. 105؛ رامیار، ۱۳۶۳ش، ص. ۵۹۶؛ حسن‌زاده، ۱۳۶۵ش، ص. ۶۰۵). محمدهادی معرفت (۱۳۰۹-۱۳۸۵ش)، محقق علوم قرآنی، مسبحات را شامل نه سوره می‌داند و سور فرقان و ملک که با تبارک آغاز می‌شوند را به هفت سوره ضمیمه کرده است (معرفت، ۱۴۱۶ق، ج5، ص. ۲۹). در این پژوهش آن دسته از سور مسبحات بررسی می‌شوند که در اجزای 27 و 28 قرآن کریم هستند.

Holy Quran. (1994). Translated by Nasser Makarem Shirazi. Office of Islamic Studies and Knowledge.

Akhavan Moghaddam, Zohreh, & Abedini, Shahnaz. (2012). Comparative Interpretive Critique of Arbitrary Stops. Quran and Hadith Studies, 5(2), 77-102.

Aghaei, Ali. (2009). Cohesion of the Quran from Theory to Practice: A Comparison of Farahi-Eslaahi’s Interpretative Method. Ketab Mah Din, 12(144), 72.

Ibn-Faris, Ahmad. (1983 AD/1404 AH). Mu'jam Maqayis al-Lugha. Maktabat al-I'lam al-Islami.

Asadi, Sodeh et al. (2020). A Systemic View on the Fractal Cohesion of Surah Structures with Emphasis on the Beginning and Ending (Case Study: Surah Ar-Rum). Literary Quranic Studies, 8(4), 1-35.

Eskandari, Zahra. (2020). The Relationship Between Context and Ruku' and Its Role in Understanding the Verses of the Quran. Third National Conference on Quranic Research, September 2022, Tehran, https://civilica.com/doc/1046494

Ayazi, Seyyed Mohammad Ali. (2000). The Continuous Face of the Quran. Institute of Quranic Research.

Baqeri Asl, Heydar. (2013). The Application of Logical Division Method in Understanding the Purpose of Quranic Words (Case Study of the Word ‘Wahi’ in the Holy Quran). Linguistic Quranic Studies, 2(1), 1-18.

Buqa'I, Abu al-Hasan bin Omar. (1994 AD/1415 AH). Nazm al-Durr fi Tanasub al-Ayat wa al-Suwar. Dar al-Kutub al-Ilmiyya.

Beiglari, Hassan. (1959). Sar al-Bayan fi Ilm al-Quran. 5th Edition. Sanaei Library Publications.

Tavakkoli, Mohsen et al. (2020). Functional, Aesthetic, and Literary Dimensions of Paragraphing the Text of the Holy Quran. Quarterly Journal of Quran and Hadith Research, 17(2), 33-63.

Javadi Amoli, Morteza. (March 1997 – April 1998). Interpretation of Surah Al-Hashr. Pasdar-e Islam Journal, 183 and 184.

Hojjati, Seyyed Mohammad Baqer. (1998). Research on the History of the Quran. Islamic Publications.

Hari, Abolfazl. (2011). About the Book "Cohesion in the Quran: A Study of the Concept of Nazm in Eslaahi's Tafsir". Ketab Mah Din, 163, 51-59.

Hariri, Mohammad Yusef. (2005). Dictionary of Quranic Terms. 2nd Edition. Hijrat.

Hassanzadeh Amoli, Hassan. (1986). A Thousand and One Points. 5th Edition. Raja.

Hassanzadeh Amoli, Hassan. (1992). Risalah Noor ala Noor: On Zikr and the One Who Remembers and the Remembered. 6th Edition. Tashayyo.

Khamegar, Mohammad. (2007). Geometric Structure of the Surahs of the Quran. Islamic Propagation Organization.

Darwish, Muhyi al-Din. (1995 AD/1415 AH). I’rab al-Quran wa Bayanuh. 4th Edition. Dar al-Irshad.

Zoghi, Amir. (2013). A New Perspective on the Textual Cohesion of the Surahs of the Quran. Quran and Hadith Studies, 6(2), 175-151.

Razi, Fakhr al-Din Muhammad bin Omar. (2001 AD/1421 AH). Al-Tafsir al-Kabir or Mafatih al-Ghayb. Dar al-Kutub al-Ilmiyya.

Ragheb Isfahani, Hossein bin Mohammad. (1991 AD/1412 AH). Al-Mufradat fi Gharib al-Quran. Dar al-Qalam.

Ramyar, Mahmoud. (1984). History of the Quran. 3rd Edition. Amir Kabir.

Rajabi Ghodsi, Mohsen et al. (2012). Quran Education in the Prophetic Tradition. Astan Quds Research Foundation Publications.

Rajabi, Mahmoud. (2008). Method of Quran Interpretation. Research Institute of Seminary and University.

Zare Zardini, Ahmad et al. (2019). Typology of Verse Arrangement in Quranic Ruku' (Case Study: Surah Al-Baqarah). Linguistic Quranic Studies, 8(16), 73-94.

Zare Zardini, Ahmad et al. (2016). Study of Order in the Surahs of the Quran: An Effort to Discover Order in Surah Yasin. Quranic Interpretation and Language Research Journal, 5(9), 29-46.

Zare Zardini, Ahmad et al. (2018). Application of the Theory of Pairing Surahs in Understanding Surahs Al-Muzzammil and Al-Muddathir. Meshkat Journal, 141, 61-85.

Zuhayli, Wahbah. (2001 AD/1422 AH). Al-Tafsir al-Wasit. Dar al-Fikr.

Zarkashi, Muhammad bin Abdullah. (1990 AD/1410 AH). Al-Burhan fi Ulum al-Quran. Dar al-Ma’rifah.

Sajawandi, Muhammad bin Tayfur. (2001 AD/1422 AH). Al-Waqf wa al-Ibtida. Dar al-Manahij.

Suyuti, Jalal al-Din Abdul Rahman. (2001 AD/1421 AH). Al-Itqan fi Ulum al-Quran. Dar al-Kitab al-Arabi.

Tabataba'I, Seyyed Mohammad Hossein. (1995). Al-Mizan fi Tafsir al-Quran. Society of Seminary Teachers, Qom.

Tabarsi, Fazl bin Hassan. (1992 AD/1413 AH). Majma' al-Bayan fi Tafsir al-Quran. Nasir Khosrow.

Turaifi, Fakhr al-Din bin Muhammad. (1983). Majma' al-Bahrain wa Matla' al-Nayirin. Edited by Ahmad Al-Husseini. Mortazavi.

Tayyeb, Seyyed Abdul Hossein. (2000). Atiyab al-Bayan fi Tafsir al-Quran. Islam.

Ghiyasi Kermani, Seyyed Mahmoud Reza. (2008). Practical Wisdom: An Adaptation from Khwaja Nasir al-Din Tusi's Akhlaq Nasiri. Islamic Publications Office, affiliated with the Society of Seminary Teachers, Qom.

Ferdowsipour, Atefeh. (2012). The Effectiveness of Paragraphing in Academic Texts on Students' Comprehension. Research and Writing of University Textbooks, 16(26), 46-59.

Fallah, Ebrahim et al. (2020). The Role of Stopping and Starting Signs in Understanding the Quran (Case Study: Necessary Stop). Quran Recitation Studies, 8(15), 205-224.

Firuzabadi, Mohammad bin Ya'qub. (1998 AD/1418 AH). Al-Qamus al-Muhit. Dar al-Kutub al-Ilmiyya.

Faydh Kashani, Mohammad Mohsen bin Shah Murtaza. (1989 AD/1409 AH). Al-Wafi. Imam Amir al-Mu'minin Library.

Fuyumi, Ahmad. (1993 AD/1414 AH). Al-Misbah al-Munir fi Gharib al-Sharh al-Kabir. Dar al-Hijrah.

Qurayshi Benabi, Ali Akbar. (1996). Tafsir Ahsan al-Hadith. Besat.

Qurayshi Benabi, Ali Akbar. (1991 AD/1412 AH). Qamus al-Quran. Dar al-Kutub al-Islami.

Qurtubi, Muhammad bin Ahmad. (1985). Al-Jami' li-Ahkam al-Quran. Nasir Khosrow.

Qayturi, Amer. (2006). The Quran and Moving Beyond Linear Order: A Linguistic Study. Semi-Annual Journal of Language and Linguistics, 2(3), 17-32.

Lasani Fesharaki, Mohammad Ali, & Moradi, Hossein. (2015). Surah Studies: A Structural Research Method in the Holy Quran. Nasa'ih Publications.

Lasani Fesharaki, Mohammad Ali, & Moradi Zanjani, Hossein. (2016). Surah Studies (A Structural Research Method in the Holy Quran). Nasa'ih Publications.

Moradi Zanjani, Hossein, & Lasani Fesharaki, Mohammad Ali. (2006). Thematic Research Method in the Holy Quran. Qalam Mehr Publications.

Mar'ashli, Youssef Abdul Rahman. (1986 AD/1407 AH). Al-Muktafi.

Mostafid, Hamidreza, & Dowlati, Karim. (2005). Quranic Divisions and Makki and Madani Surahs. 1st Edition. Ministry of Culture and Islamic Guidance.

Mostafavi, Hassan. (1989). Al-Tahqiq fi Kalimat al-Quran. Mortazavi.

Ma’rifat, Mohammad Hadi, & Molaei-Nia, Ezzatollah. (1994). The Proportionality of the Verses. Islamic Knowledge Foundation.

Ma’rifat, Mohammad Hadi. (1995 AD/1416 AH). Al-Tamhid fi Ulum al-Quran. 2nd Edition. Society of Seminary Teachers.

Makarem Shirazi, Nasser. (1992). Tafsir Nemuneh. Dar al-Kutub al-Islamiyya.

Anonymous Author from the Ninth Century Hijri. (2006). Risalah fi Kitabat al-Mushaf (Beharistan Collection) 2, Edited by Mohammad Reza Shahidi-Pour and Hojjatollah Bayatani. 1st Edition. Majlis Documentation Center.

Meybodi, Rashid al-Din Mohammad bin Ahmad. (1992). Kashf al-Asrar wa 'Uddat al-Abrar. Amir Kabir.

قرآن کریم (1373ش). ترجمه ناصر مکارم شیرازی. دفتر مطالعات و معارف اسلامی.
اخوان مقدم، زهره، و عابدینی، شهناز (1391ش). نقد تفسیری تطبیقی وقف تعسف. مطالعات قرآن و حدیث، 5(2)، 77-102.
آقایی، علی (1388ش). انسجام قرآن از نظریه تا عمل، مقایسه روش تفسیری فراهی – اصلاحی. کتاب ماه دین، 12(144)، 72.
ابن‌فارس، احمد (1404ق). معجم مقاییس اللغۀ. مکتبۀ الاعلام الاسلامی.
اسعدی، سوده و همکاران (1399ش). نگرشی سیستکی بر پیوستگی فراکتالی ساختار سوره با تأکید بر افتتاح و اختتام (بررسی موردی سوره روم). پژوهش‌های ادبی قرآنی، 8(4)، 35-1.
اسکندری، زهرا (1399ش). ارتباط سیاق با رکوعات و نقش آن در فهم آیات قرآن. سومین همایش ملی پژوهش‌های قرآنی، شهریور 1401، تهران، https://civilica.com/doc/1046494
ایازی، سید محمدعلی (1379ش). چهره پیوسته قرآن. مؤسسه پژوهش‌های قرآنی.
باقری اصل، حیدر (1392ش). کاربرد روش تقسیم منطقی در شناخت مقصود مفردات قرآنی (مطالعۀ موردی واژة وحی در قرآن کریم). پژوهش‌های زبانشناختی قرآن، 2(1)، 1-18.
بقاعی، ابوالحسن بن عمر (1415ق). نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور. دارالکتب العلمیۀ.
 بیگلری، حسن (1338ش). سر البیان فی علم القرآن. چاپ پنجم. انتشارات کتابخانه سنائی.
توکلی، محسن و همکاران (1399ش). بررسی‌ ابعاد کارکردی، زیبایی‌‌شناختی‌ و ادبی‌ پاراگراف‌بندی متن‌ قرآن کریم‌. فصلنامه‌ علمی‌ تحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهرا، 17(2)، ٣٣-٦٣.
جوادى آملى، مرتضى (اسفند ۱۳۷۵ و فروردین ۱۳۷۶ش). تفسیر سوره حشر. نشریه پاسدار اسلام، ۱۸۳ و ۱۸۴.
حجتی، سید محمدباقر (۱۳۷۷ش). پژوهشی در تاریخ قرآن. انتشارات اسلامی.
حری، ابوالفضل (1390ش). دربارة کتاب انسجام در قرآن، مطالعه مفهوم نظم در تدبر در قرآن اثر اصلاحی. کتاب ماه دین، 163، 51- 59.
حریری، محمد یوسف (1384ش). فرهنگ اصطلاحات قرآنی. چاپ دوم. هجرت.
حسن‌زاده آملى، حسن (۱۳۶۵ش). هزار و یک نکته. چاپ پنجم‌. رجاء.
حسن‌زاده آملى، حسن (۱۳۷۱ش). رساله نور على نور در ذکر و ذاکر و مذکور. چاپ ششم. تشیع.
خامه‌گر، محمد (1386ش). ساختار هندسی سوره‌های قرآن. سازمان تبلیغات اسلامی.
درویش، محیی الدین (1415ق). إعراب القرآن و بیانه. چاپ چهارم. دار الإرشاد.
ذوقی، امیر (1392ش). نگره‌ای جدید درباره انسجام متنی سوره‌های قرآن. مطالعات قرآن و حدیث، 6(2)، 175-151.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر (1421ق). التفسیرالکبیر أو مفاتیح الغیب. دارالکتب العلمیۀ.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴12ق). المفردات فی غریب القرآن. دارالقلم
رامیار، محمود (۱۳۶۳ش). تاریخ قرآن. چاپ سوم. امیرکبیر.
رجبی قدسی، محسن و همکاران (1391ش). آموزش قرآن در سیره نبوی. انتشارات بنیاد پژوهش‌های آستان قدس.
رجبی، محمود (1387ش). روش تفسیر قرآن. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
زارع زردینی، احمد و همکاران (1398ش). گونه‌شناسی ساختار چینش آیات در رکوعات قرآنی (مطالعه موردی سوره بقره). پژوهش‌های زبانشناختی قرآن، 8(16)، 94-73.
زارع زردینی، احمد و همکاران (1395ش). بررسی نظم در سوره‌های قرآن: کوششی در جهت کشف نظم در سوره یاسین. پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، 5(9)، 29-46.
زارع زردینی، احمد و همکاران (1397ش). کاربست نظریه زوج سوره‌ها در فهم سوره‌های مزمل و مدثر. مجله مشکوۀ، 141، 85-61. 
زحیلی، وهبه (1422ق). التفسیرالوسیط. دارالفکر.
زرکشی، محمد بن عبدالله.(1410ق). البرهان فی علوم القرآن. دارالمعرفۀ.
سجاوند، محمد بن طیفور (1422ق). الوقف و الإبتداء. دارالمناهج.
سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن (1421ق). الاتقان فی علوم القرآن. دارالکتاب العربی.
طباطبایی، سید محمدحسین (1374ش). المیزان فی تفسیرالقرآن. جامعه مدرسین وابسته به حوزه علمیه قم.
طبرسی، فضل بن حسن (1413ق). مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن. ناصرخسرو.
طریحی، فخرالدین بن محمد (1362ش). مجمع البحرین و مطلع النیرین. تحقیق احمد الحسینی. مرتضوی.
طیب، سید عبد الحسین (۱۳۷۸ش). أطیب البیان فی تفسیر القرآن. اسلام.
غیاثی کرمانی، سید محمودرضا (1387ش). حکمت عملی. اقتباس از اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی. دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
فردوسی‌پور، عاطفه (1391ش). اثربخشی پاراگراف­بندی متن علمی بر درک مطلب دانشجویان. پژوهش و نگارش کتب دانشگاهی، 16(26)، 46-59.
فلاح، ابراهیم و همکاران (1399ش). نقش علائم وقف و ابتدا در فهم قرآن (مطالعه موردی وقف لازم). مطالعات قرائت قرآن، 8(15)، 205-224.
فیروزآبادی، محمد بن یعقوب (1998ق). القاموس المحیط. دارالکتب العلمیۀ.
فیض کاشانى، محمد‌محسن بن شاه‌مرتضى (۱۴۰۹ق). الوافی‌. ‌کتابخانه امام أمیرالمؤمنین على علیه‌السلام‌.
فیومی، احمد (1414ق). المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر. دارالهجرۀ.
قرشی بنابی، علی‌اکبر (1375ش). تفسیر احسن الحدیث. بعثت.
قرشی بنابی، علی‌اکبر (1412ق). قاموس قرآن. دارالکتب الاسلامی.
قرطبی، محمد بن احمد (1364ش). الجامع لأحکام القرآن. ناصر خسرو.
قیطوری، عامر (1385ش). قرآن و گذر از نظم خطی؛ یک بررسی زبان‌شناختی. دوفصلنامه زبان و زبان‌شناسی، 2(3)، 17 تا 32.
لسانی فشارکی، محمدعلی، و مرادی، حسین (1394ش). سورهشناسی: روش تحقیق ساختاری در قرآن کریم. انتشارات نصایح.
لسانی فشارکی، محمدعلی، و مرادی زنجانی، حسین (1395ش). سوره‌شناسی (روش تحقیق ساختاری در قرآن کریم). انتشارات نصایح.
مرادی زنجانی، حسین، و لسانی فشارکی، محمدعلی (1385ش). روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم. انتشارات قلم مهر.
مرعشلی، یوسف عبدالرحمان (1407 ق). المکتفی فی الوقف و الابتدا. دارالعلم.
مستفید، حمیدرضا، و دولتی، کریم (1384ش). تقسیمات قرآنی و سور مکی و مدنی. چاپ اول. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
مصطفوی، حسن (1368ش). التحقیق فی کلمات القرآن. مرتضوی.
معرفت، محمدهادی، و مولایی‌نیا، عزت‌الله (1373ش). تناسب آیات. بنیاد معارف اسلامی.
معرفت، محمدهادی (۱۴۱۶ق). التمهید فی علوم‌القرآن. چاپ دوم. جامعه مدرسین.
مکارم شیرازی، ناصر (1371ش). تفسیر نمونه. دارالکتب الاسلامیۀ.
مؤلفی ناشـناخته از دانشـوران سـده نهم هجری (1385ش). رسالة فی کتابة المصحف (گنجینه بهارستان) 2 (محمدرضا شهیدی‌پور و حجت‌االله بیاتانی، مصحح). چاپ اول. مرکز اسناد مجلس.
میبدی، رشیدالدین محمد بن احمد (1371ش). کشف الاسرار و عدۀ الابرار. امیرکبیر.