Nomenclature analysis and investigation of mystical interpretations from the perspective of the semantic core

Document Type : Research Article

Authors

1 Ph.D. Student, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology and Islamic Studies, Meybod University, Meybod, Iran

2 Associate Professor, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology and Islamic Studies, Meybod University, Meybod, Iran

Abstract

Onomastics is one of the branches of linguistics that includes a wide field of various sciences; The history of Onomastics goes back to the end of the nineteenth century, which is the period of compiling the principles and rules of historical linguistics. This knowledge first studies the names from different geographical, historical, social, and linguistic angles and explains various signification realms regarding the reasons for the names, according to different aspects. In the linguistic realm itself, the structure of names can be examined and analyzed from different aspects. In the present research, we have analyzed the names of popular and famous mystical interpretations from the perspective of the semantic core, in a descriptive-analytical method. The obtained results of the research show that in the names where the word "facts" is the focus of the name of the work and the name has an additional structure, contrary to the common practice in such analyses, the second part should be considered the core of the composition. This feature is also seen in the works where the word "secrets" is used, while in many of the names of the interpretations that have the word "expression" added to them, the core of the composition is the same as their first part; In other words, these names are among the names inside the center. What is very worthy of attention in this research are the names that jar and majrour can be seen in their structure. Such cases can be included as additional compound names. In addition, in this field, we are dealing with names that we should consider as having no specific nucleus.

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

تحلیل و بررسی نام‌شناسانه تفاسیر عرفانی از منظر هستۀ معنایی

Authors [Persian]

  • محمد بریهی بهمنشیری 1
  • یحیی میرحسینی 2
  • احمد زارع زردینی 2
1 دانشجوی دوره دکتری رشته علوم قرآن و حدیث، دانشگاه میبد، میبد، ایران
2 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران
Abstract [Persian]

دانش نام‌شناسی (Onomastics) یکی از شاخه‌های زبان‌شناسی است که حوزه‌ای گسترده از علوم‌ گوناگون را در خود گنجانده است؛ پیشینه نام‌شناسی به اواخر قرن نوزده میلادی برمی‌گردد که دوره تدوین اصول و قواعد زبان‌شناسی‌تاریخی است. در نام‌شناسی، مطالعه نام‌ها از زوایای مختلف جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و زبانی بررسی می‌شود. این دانش می‌کوشد قلمروهای مختلفی از نام‌ها را بکاود و درباره ساختار نام، وجه تسمیه و دلایل و توجیهاتی را برملا سازد که در ورای نام‌گذاری نهفته است. در پژوهش حاضر، به شیوه‌ای توصیفی‌تحلیلی، عناوین تفاسیر عرفانی گرد آمده و از جهت هسته معنایی، بررسی شده‌اند. نتایج به‌دست‌آمده پژوهش نشان می‌دهند در نام‌هایی که واژه «حقائق» به‌عنوان مرکز نام استفاده شده و نام دارای ساختار اضافی است، باید بخش دوم را هسته ترکیب در نظر گرفت. این ویژگی در نام‌هایی که واژه «اسرار» در  آنها به کار رفته است نیز دیده می‌شود؛ در حالی که در بسیاری از نام‌های تفاسیر که واژه «بیان» در آنها استفاده شده، هسته ترکیب همان بخش اول نام است. به عبارت دیگر، این نام‌ها جزء اسامی‌درون‌مرکز شمرده می‌شوند؛ اما نکته بسیار مهم در این تحقیق نام‌هایی هستند که در ساختار  آنها جار و مجرور دیده می‌شود. می‌توان این ساختارها را در گروه اسامی مرکب اضافی قرار داد؛ البته در این بین، اسامی و عناوینی وجود دارند که فاقد هسته‌ مشخص‌اند.

Keywords [Persian]

  • نام‌گذاری (تسمیه)
  • نام‌شناسی
  • تفاسیر عرفانی
  • هسته معنایی
  • تصوف

1- بیان مسئله

نخستین چیزی که هنگام روبه‌رو شدن با هر اثری توجه را به خود جلب می‌کند و شاید ذهن افراد را به خود درگیر کند، نام اثـر اسـت. به‌طور کلی نام آثار برای مخاطبان اهمیت بسزایی دارد. نام آثار حاکی از مطالب فراوانی است. همچنین، گویای مفـاهیم و معلومات گونـاگونی بـه ذهن مخاطبین است؛ از این رو، مؤلفان، مصنفان و صاحبان آثار، زمان زیادی را صرف گزینش نام برای آثار خود می‌کنند؛ زیرا آنان با انتخاب نامی خاص، درصدد انتقال معانی، افکار و گرایش‌های فکری به ذهن مخاطب‌اند؛ به همین دلیل است که رادویانی عنوان و ظاهر حال را وسیله شناسایی اثر می‌داند (رادویـانی، 1362، ص4). این کلام نشان می‌دهد پیشینیان نیز برای نام آثار اهمیت بسزایی قائل بودند؛ اما باید به این نکته اشاره کرد که نام آثار بعضی اوقات واضح و ساده، گاهی هنـری و زمانی نیز با اشاراتی همراه است؛ به همین دلیل، تحلیل و بررسی نام کتاب‌ها می‌تواند مخاطب را بـا مباحث و زوایای گوناگونی کـه نگارندگان درصدد آنها بوده‌اند و غایت آنان نیز بوده است، معرفی کند.

بار مسئولیت بررسی و تحلیل نام‌های گوناگون بر دوش دانش نام‌شناسی قرار گرفته ‌است که بخشی عظیم و دارای شاخ و برگ‌های زیادی است؛ این دانش کمک می‌کند تا قلمروهای مختلفی از نام‌ها درک شوند و درباره دلایل و توجیهات پشت نام‌گذاری‌ها بیشتر دانسته شود. همچنین، می‌توان ساختار نام‌ها را از جهات مختلف بررسی و تحلیل کرد. در طی بررسی این موضوع، موضوعات گوناگونی یافت شد؛ ازجمله اینکه در این اسم چـه چیـزی بـه‌عنـوان هسـته قراردارد و دلیل آن چیست. ایـن اسـامی در کدام گروه قرار می‌گیرند، «درون یا برون مرکز»؛ به هر حال، این دانش تاکنون تلاش کرده است با تحلیل زوایای گوناگون نام‌ها علاوه بر اطلاعات مهم در رابطه با نام‌گذاری، اسراری را که در وهله نخست، هنگام مشاهده نام، نمی‌توان متوجه  آنها شد نیز آشکار و نمایان می‌سازد.

همانطور که بیان شد نام‌گذاری آثار علمی که معمولا گویای موضوع اثر است، همواره برای نگارنده و مخاطب، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ اما در قلمرو تفاسیر قرآنی، باید به افکار، اهداف و گرایش فکری مفسر نیز دقت کرد.

گفتنی است در میان تفاسیر، گرایش عرفانی، یکی از گرایش‌های مهم تفسیری محسـوب می‌شود؛ از این رو، بسیاری از تفاسیر، اندکی از آیات را به این شیوه تفسیر کرده‌اند؛ به همین دلیل، تحلیل و بررسی نام این آثـار توسط دانش نام‌شناسـی می‌تواند مسـائل فراوانی را دربـاره فکر و عقیده نگارندگان، میزان پیوند یا گسستگی نام و آثار، مشرب و گرایش فکری نگارنده و ... را روشن کند. همانطور که اشاره شد در این پژوهش کوشش شده است به شیوه‌ای توصیفی‌تحلیلی نام تفاسیر عرفانی متداول و معروف انتخاب و ازنظر معنا و هسته معنایی بررسی شوند. درضمن اشاراتی به اسم و ویژگی‌های آن رفته و مروری بر دانش نام‌شناسی و کاربردش شده است.

 1-1- وجه نوآوری

براساس پیشینه‌ها، به نام‌شناسی در مطالعات اسلامی، به‌ویژه حیطه علوم قرآن، چندان توجه نشده است. پژوهشی در حوزه بررسی نام آثار و تألیفات به شکل کلی و در موضـوع حاضـر یعنـی تحلیل و بررسی تفاسیر آن هم گرایش عرفانی از منظر دانش نام‌شناسی به رشته تحریر درنیامده است.

  2-1- روش تحقیق و شیوه گردآوری اطلاعات

اساس کار این پژوهش بر نام‌شناسی استوار بوده و از روش «تحلیل محتوا/Content Analysis» و تحلیل گفتمان بهره گرفته شده و در کنار توصیف، از روش‌های مختلف تحلیلی نیز استفاده شده است. گردآوری منابع نیز ازطریق فیش‌برداری کتابخانه‌ای است.

 

  2- پیشینۀ پژوهش

در ایران، مؤسسه یا انجمن مستقلی با عنوان نام‌شناسی یا مفاهیم مرتبط با آن وجود ندارد؛ اما به‌صورت محدود و البته پراکنده، پژوهش‌هایی در قالب کتاب، مقاله، مصاحبه و ... منتشر شده است. در بسیاری از فرهنگِ نام‌ها، تنها به ارائه فهرستی از اسامی افراد و معنای آن اکتفا شده و دیگر جنبه‌های آن بررسی نشده است. شاید بتوان گفت از میان حوزه‌های مختلف نام‌شناسی، این جای‌نام‌هاست که بیش از همه شایان توجه بوده است. در برخی آثار به نام ولایات، شهرها و محله‌ها اشاره شده و وجه تسمیه و نام کهن آنها بررسی شده است؛ ازجمله:

سلطان‌محمدی، ابراهیم، (1398)؛ دماوند در اذهان گذشتگان: نام‌شناسی دماوند: چهار محله (محله فرامه، محله قاضی، محله درویش، محله چالکا) تهران، انتشارات فراموشی.

جدی یل سوئی، منصور، (1399)؛ نام‌ها و نامیده‌های جغرافیایی منطقۀ اردبیل براساس اسامی جغرافیایی، تاریخی، اسطوره‌ای، تسمیه‌شناسی و ائتیمولوژی (ریشه‌شناسی)، اردبیل، انتشارات سپهر فروزان.

پژوهش‌های صورت‌گرفته به‌جز مبحث نام‌شناسی، هیچ ارتباط دیگری با عنوان حاضر ندارند.

همچنین، به نام‌شناسی در رشته ادبیات فارسی نیز توجه شده است؛ ازجمله:

دولتی‌بخشان، عبدالعزیز، (1388)؛ نام و نیم‌نام فرهنگ نام‌های بلوچی: بررسی مردم‌‌شناسی نام اشخاص در زبان بلوچی، تهران، انتشارات پازینه‌‫.؛ اختصاص به نام اشخاص دارد؛ ولی در پژوهش حاضر صرفاً با نام‌ کتاب‌ها سروکار داریم.

فارغ از این، در موضوع‌های نام‌شناسی، اسامی مرکب، درون و برون ‌مرکز و ... پژوهش‌های متعددی در زبان فارسی انجام شده که در زیر به مواردی از  آنها اشاره شده است:

سـبزواری، مهـدی، (1392)؛ (تبیین و تحلیل رابطـه‌های معنـایی در اسامی مرکب برون‌مرکز فارسی معیار)، پژوهشـنامه انتقـادی متـون و برنامـه‌هـای علـوم انسـانی، سال 12، شماره 1، ص61 ـ 45.

زنـدی، بهمـن و بهـزاد احمدی، (1395)؛ (نام‌شناسی اجتمـاعی شـناختی؛ حـوزه نـوین مطالعـات میـان‌رشـته‌ای)، فصــلنامه مطالعــات میــان‌رشــته‌ای در علــوم انســانی، دوره 9، شماره 1، ص99-127.

منتظری، سارا و دیگران، (1397)؛ (درک معنایی اسامی مرکــب درون‌مرکـز و بــرون‌مرکــز فارسی در غیر فارسی‌زبانان)، رویکردی شناختی معنایی، پـژوهش‌های زبانی، سال 9، شماره 1، صص20 ـ 1.

زندی، بهمن، یوسفی‌راد، فاطمه، متشرعی، سیدمحمود، (1399)، (نام‌شناسی از منظر زبان‌شناسی شناختی اجتماعی با تأکید بر بافت کاربردی)، فصلنامه علمی - پژوهشی زبان‌شناسی اجتماعی، دوره 9، شماره 18، ص193-212.

زندی، بهمن، متشرعی، سیدمحمود، یوسفی‌راد، فاطمه، (1400)، (نقشة راه مطالعات نام‌شناسی: از رویکرد سنتّی تا رویکرد شناختی - اجتماعی)، فصلنامه علمی‌پژوهشی زبان‌شناسی اجتماعی، دوره 4، شماره 2، ص11-28.

در اثر زیر نیز ارتباط نام‌شناسی و علم تاریخ مطالعه شده است:

شــیخ الحکمــایی، عمادالــدین و رامینــا رضــوان، (1398)؛ (دانــش نام‌شناسی و پــژوهش‌هــای علـوم تـاریخی، پـژوهش‌هـای علـوم تـاریخی)، سـال 11، شـماره 2، ص166 -143.

در هر کدام از پژوهش‌های فوق، به جوانبی از کارهای انجام‌شده در این پژوهش اشاره شده و در هر کدام به‌طور مفصل درباره هر کدام از جوانب استفاده‌شده در پژوهش حاضر به پژوهش پرداخته شده است.

تا جایی که نویسنده بررسی کرده، در رشته علوم قرآن و حدیث در آثار زیر، از روش نام‌شناسی استفاده‌هایی شده است:

ایزدی مبارکـه، کـامران و لطفـی، سـید مهـدی، (1388)؛ (نام‌شناسی نـام‌هـای فـردی علـم رجـال)، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال 6، شماره 2، ص33 – 5.

رضایی کرمانی، محمدعلی و زارع زردینی، احمد، (1389)؛ (روش نقد و بررسی عنوان کتب و ابواب حدیثی از نگاه علامه محمدتقی شوشتری)، حدیث‌پژوهی، شماره 4.

پاکتچی، احمد، (1382)؛ (گونه‌شناسی نام‌های کنیه‌سان برای مطالعه رجال حدیث)، مقالات و بررسی‌ها، شماره 74، ص40 – 9.

گرامی، سید محمدهادی، (1397)؛ (تاریخ‌نگاری گفتمان‌های حدیثی مبتنی بر تحلیل عناوین کتب مفقود در کتاب رویکردهای نوین در حدیث‌پژوهی شیعه)، دانشگاه امام صادق(ع)، ص133 – 111.

درنهایت در حیطه علوم قرآن و حدیث تنها موارد فوق به مباحث نام و نام‌شناسی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم پرداخته‌اند که همه آنها به‌صورت کلی از چارچوب پژوهش ما خارج‌‌اند.

3- نام‌شناسی

یکی از حوزه‌های جدید مطالعاتی و پژوهشی در رشته‌های مختلف علوم انسانی، نام‌شناسی «Onomastics» است؛ اونوماستیک از واژه یونـانی «Onomazein» گرفته شده و معنـای آن «نامیـدن» است. این اصطلاح به حوزه مطالعاتی اشـاره می‌کند کـه بـا منشـأ و صـورت‌هـای اسـامی، اشخاص، مک آنها و ... سروکار دارد؛ به‌عبارتی، نام‌شناسی همان مطالعه نام‌ها و نام‌گذاری است (ویلر، 2018، ص2). پیشینیان دانش نام‌شناسی را شـاخه‌ای منشعب از معنی‌شناسی می‌دانستند که اصطلاح مشهور آن «وجه تسمیه» است؛ اما اندکی پس از آن بـه ‌دلیـل چندبعـدی بـودن نام‌ها، به نام‌شناسی از دیدگاه‌های دیگـری نیـز توجـه شد کـه در مهم‌تـرین تحـول، بـا روی‌آوردن محققان به تحلیل و بررسی نام از منظر اجتماعی، شاخه جدیدی با همین نام به وجود آمد که یکی از زیرشاخه‌های «زبانشناسی اجتماعی» بـه شـمار می‌رود (زنـدی و احمدی، 1395، ص100).

اما شورای بین‌المللی دانش نام‌شناسی یا همان «ICOS» از نام‌شناسی و حوزه‌های آن تعریفی جامع‌تر ارائه می‌دهد. این شورا نام‌شناسی را مطالعه‌ نام‌های‌ افراد، مک آنها و هر گونه اسم خاص را از این قبیل می‌داند و سپس به تحلیل، بررسی و مطالعه تاریخچه‌ نام اشـخاص یـا نام‌های به‌دست‌آمده از گروه‌های گوناگون اجتماعی یا اماکن خاص می‌پردازد.

در بدو مواجهه با حوزه نام‌شناسی، در وهله نخست به نظر می‌رسد نخستین موضوع شناخت خود اسم است؛ به مرور زمان از پیشینیان تاکنون تعاریف گوناگونی را برای اسم به کار برده‌اند؛ برای مثال: جرجانی در کتابش با نام التعریفات دو ویژگی «دارای معنا» و «غیر مقید یه زمان» را ازجمله خصوصیات اصلی اسم نامبرده است (جرجانی، 1377، ص14). در کنار این دو ویژگی، اندیشمند دیگری معتقـد اسـت: «اسم کلمه‌ای است که برای تعیین‌کردن و نامیدن امور به کار می‌رود؛ مانند سـنگ، انسـان دانش، رفتن» (فرشیدورد، 1388، ص181). پر واضح است در ایـن تعریـف به دلیل اینکه نامیدین، خود کانون تعریف است و نمی‌توان چیزی را با خودش تعریف کرد، پس دو مؤلفـه «نامیـدن» و «امور»، موجب ابهام می‌شوند، بلکه نام شیئی است برای نام‌گذاری؛ البته ازنظر دیگر، مقصود از «امور» نیز مشخص نشده است. دلیل اینکه رابرت پالمر تعریف یا دست‌کم روشن‌کردن خصوصیات نام را امری سخت و دشوار می‌دانـد و معتقـد اسـت: «در دسـتور سـنتی اغلـب تعریفی برای تشخیص اسم از صفت، فعل، حرف اضافه و غیره وجود دارد، بـه ایـن ترتیـب که «اسم بر شخص یا چیزی دلالـت می‌کند». کـاربرد نظریـه نام‌گذاری دربارۀ مـابقی اجزای کلام اگر ناممکن نباشد، دست‌کم دشوار است» (پـالمر، 1374، ص44).

باید متذکر شد «نامیـدن چیزها»، مبحثی است که دیگران نیز بدان توجه کرده‌اند؛ ویلیام برایـت «William Bright» نیـز در تعریـف اولیـــه، نـــام را اصطلاحی می‌داند که می‌تواند به هر چیزی ارجاع دهـــد (برایت، 2003، ص670). درضمن یکـی از تعـاریفی کـه ضمن اشتمال بر حوزه‌های مختلف به ساختمان اسـم توجـه کـرده، از آن لـوئیس ویلـر است. او معتقد است: «نام، واژه یا ترکیبی از واژگان است که شخص، مکان، شـیء، طبقـه یا اندیشه‌ای را مشخص می‌کند یا می‌شناسـاند» (ویلر، 2018، ص1).

در گذر از تعریف، باید به حوزه‌های مختلف نام‌شناسی اشاره کرد: نام جای‌ها (Toponymy)، نام کسان (Anthroponymy)، نام اقوام (Ethnonymy) و نام اشیاء (Chrematonymy). یکی از عرصه‌های قابل تحقیق در حوزه نام‌شناسی و از جلوه‌های نام اشیاء، عناوینی است که مؤلفان بر آثار خود می‌نهند که در اینجا با همین بخش سروکار داریم.

3- 1- تفاسیر عرفانی از منظر نام‌شناسی

نام‌گذاری آثار علمی که معمولاً گویای موضوع اثر است، همواره برای نگارنده و مخاطب از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ اما در قلمرو تفاسیر قرآنی، دیگر موضوع، نقطه تمرکز نیست؛ بلکه باید به افکار، اعتقادات، اهداف گرایش فکری و مذهب تفسیری مفسر دقت کرد.

در این پژوهش به‌منظور تحدید دامنه مطالعه، از میان گرایش‌های مختلف تفسیری، گرایش «عرفانی» انتخاب شده‌ است؛ به همین دلیل، تحلیل و بررسی نام این آثـار توسط دانش نام‌شناسـی می‌تواند مسـائل فراوانی را دربـاره فکر و عقیده نگارندگان، میزان پیوند یا گسستگی نام و آثار، مشرب و گرایش فکری نگارنده و ... را روشن کند؛ برای نمونه، تحلیل عنوان کشف الأسرار و عدة الأبرار تفسیری از رشیدالدین میبدی، به این نتیجه می‌انجامد که در وهله نخست، «کشف‌کردن» به معنای آنچه با تأمل در ظاهر به دست نمی‌آید، حائز اهمیت است؛ همچنین، واژه «اسرار» نیز حـاوی نگرش خاص نویسنده، یعنی تأکید بر ذوبطون‌بودن قرآن است. واژه ابرار نیز در بافت زمانی آن که به صوفیه اشاره داشت، دقیقاً گرایش عرفانی را نشان می‌دهد.

با توجه به تعاریف فوق، این نتیجه به دست می‌آید که تحلیل و بررسی نام تفاسیر همانند بقیه تألیفات، همواره می‌تواند اهداف و خاستگاه‌های اصلی و اساسی مدنظر نگارنده را تبیین کند. حال با توجه به موارد فوق، در این پژوهش هم‌زمان با اشاره بـه اسم، به ویژگی‌های آن و نیز دانش نام‌شناسی و کاربرد آن پرداخته و سپس نام تفاسیر عرفانی از منظر دانش نام‌شناسی و در رابطه با معنا و هسته معنایی تحلیل شده‌اند.

 

 2-3- هدف از اجرا و کاربرد نتایج پژوهش

هدف از اجرای این پژوهش، استفاده از نام‌شناسی در تحلیل اسامی تفاسیری است که با رویکرد عرفانی نگاشته شده‌اند؛ زیرا یکی از روش‌های نقد متن، نسخه‌شناسی و تعیین و تشخیص هویت مؤلف یا مصنف یک اثر، مطالعه در نام آثار است. به عبارت دیگر، این پژوهش در راستای مطالعات میان‌رشته‌ای و بومی‌سازی یکی از علوم نوپدید یعنی نام‌شناسی حرکت خواهد کرد.

درباره کاربرد نتایج پژوهش باید گفت این پژوهش می‌تواند فتح بابی برای مطالعات قرآنی بویژه روش‌شناسی تفاسیر با رویکرد نام‌شناسی باشد و الگوی پژوهش‌های دیگری در این زمینه باشد. نتایج این پژوهش می‌تواند برای نهادها و انجمن‌های قرآنی، حدیثی و حتی ادبی کشور، مفید و پرثمر باشد. امید می‌رود این پژوهش مقدمه‌ای برای توسعه نام‌شناسی به‌ویژه در حوزه مطالعات اسلامی باشد و شایان توجه قرار گیرد.

در بخش بعدی درخور ذکر است مقصود از تفاسیر عرفانی، تمامی تفاسیر عرفانی است (چه کتاب‌هایی که محتوای کامل یا بخشی از  آنها به جا مانده است. همچنین، آثاری که متن و محتوای آنها از بین رفته باشد؛ ولی نامشان باقی مانده باشد).

 

9.                      3-3- تقسیم‌بندی نام‌ها براساس موضوعات عرفانی

 از آنجا که جریان تصوف و عرفان ‌در گذر اعصار و قرون، تفاوت‌های فراوانی داشته و مکاتب مختلفی را به خود دیده است، تفاسیر نگاشته‌شده در این مکتب نیز تغییراتی به خود دیده است. از همین نظر، تفاسیر عرفانی نیز از این تغییرات بی‌نصیب نمانده است؛ برای مثال، برخـی از مفسران مدار عرفان را بـر حقیقت‌جویی و «حقایق» متمرکز می‌دیده‌اند؛ برای همین استفاده از واژه «حقایق» در ایـن گروه بیشـتر به کار رفته است. گروهی دیگر به جنبه‌هایی از تفسیر می‌پرداختند که در  آنها عرفان کـاربرد دارد یا براساس  آنها معنا پیدا می‌کند؛ مانند نور و انوار؛ به همین دلیل، در ایـن گـروه، واژه‌های «نور» یا «انوار» کـانون نام تفسیر را تشـکیل می‌دهند و بقیه اجـزای نام‌ها اهمال می‌شوند؛ به همین دلیل، می‌توان تفاسیر عرفانی را براساس موضوع اصلی و کانونی نامشان به هفت دسته و گروه تقسیم کرد:

نخستین گروه شامل کتاب‌هایی ازجمله: حقائق التفسیر، بحر الحقائق، مرآة الحقائق و حدائق الحقایق است کـه واژه «حقایق» مقصود و مدار اصـلی ایـن تفاسیر است.

گروه دوم شامل آثاری مانند: کشف الاسرار، ‌اسرار الآیات، مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار و معدن الاسرار است که واژه «اسرار» کانون نام عنوان این قبیل تفاسیر را تشـکیل می‌دهد.

گروه سوم شامل آثاری است که «بیان» را کانون خود قـرار داده‌انـد؛ ماننـد: روح البیان، اعجاز البیان و عرائس البیان.

گروه چهارم دربرگیرنده آثاری هستند که با عنوان «انوار» از آنها یاد شده است؛ مانند انوار درخشان، خزائن الانوار، مشکاه الانوار و رساله الانوار.

گروه پنجم شامل آثاری است که موضوع  آنها فقط اسرار یـا حقائق نیسـت؛ بلکـه دیگر جنبه‌های عرفان را شامل می‌شوند؛ به این معنا که بخشی از این آثار با عرفان به معنای خاص در پیونـدند؛ تحفه الفتى فی تفسیر سوره هل أتى و بوارق القهر فى تفسیر سوره الدهر، اگر در دسته نخست، گرانیگاه نام اثر «حقائق» بود، در اینجا کانون نام اثر قسمت «تحفه» و «بوارق» است.

گروه ششم آثاری را در بر می‌گیرد که بخش اصلی عنوان آنها بر «عشق» و «محبت» متمرکز شـده است؛ از این دست آثار می‌توان به اسرار العشق، مونس العشاق و بحر المحبه اشاره کرد.

گروه هفتم دربردارنده کتاب‌هایی است که بر واژه «بحر» و «بحار» تمرکـز کرده‌اند؛ از این گروه می‌توان به البحر الخضم، البحر المدید، مجمع البحار و بحر الاسرار اشاره کرد.

چنانچه ملاحظه شده است بیشتر این نام‌ها از چند قسمت تشکیل شده‌اند؛ به این معنا که نـام بیشتر تفاسیر عرفانی، اسمی مرکب یا چندبخشی هستند که می‌توان از جوانب مختلفـی آنها را تحلیـل کرد. یکی از مهم‌ترین جوانب این مسئله، تحلیل و بررسی این اسامی ازنظر معنایی و هسته معنایی است که در بخش بعدی به آن اشاره می‌شود.

 

4-3- گروه‌بندی نام تفاسیر عرفانی براساس ساختار نام‌ها

ابتدا کلمات مرکبی معرفی می‌شوند که از دو یا چند تکواژ مستقل تشکیل شده‌اند. در این ساختار، تفکیک‌ناپذیری و یک‌معنا داشتن اجزا، شرط بسیار مهمی است؛ برای مثال، کلمه کتابخانـه از دو تکواژ مستقل تشکیل شده است و این دو تکواژ در کنار هم معنایی را به وجود می‌آورند که خانه و کتاب نیست؛ بلکه اشاره به نشانه‌های دیگری دارد. ازنظر هیرس، ترکیب‌پذیری به این معناست که معنای کل، تابعی نظام‌مند از معنای اجزای آن است (به نقل از سـبزواری، 1392، ص59). به سخن دیگـر، اساس ترکیب، پیوند دو هجا با یکدیگر است؛ به طوری که می‌توان واژه جدیدی به دست آورد (طباطبایی، 1382، ص220). آنچه مهم است رابطه معنایی بین اجزای اسم و نحوه پیونـد اجزای ترکیب است. همچنین، اینکه کدام یک از اجزا در ایـن ترکیـب مؤثرتر است. تجزیه‌وتحلیل اینکه کدام مؤلفه‌های ترکیب برای نگارنده حائز اهمیت است و کدام یک از اجزای ترکیب کـانون را تشکیل می‌دهند، در روشن‌شدن بسیاری از مؤلفه‌هایی کـه ازطریـق نام منتقـل می‌شوند، مؤثر است.

تقسیم اسم گاهی براساس ساختار است و گاهی ازنظر نحوی و ازنظـر ساختار اسم به ساده، مشتق، مرکب و مشتق- مرکب تقسیم شده است. در این میان، اسامی مرکب به اشکال مختلف طبقه‌بندی می‌شوند؛ برای مثال: برخـی  آنها را ازنظر ساختاری تقسیم‌ کردند. از این دیدگاه چنین واژگانی را به سه دسته کلمات مرکـب «دارای هسته»، «فاقد هسته» و «نامشخص» تقسیم کرده‌اند (طباطبایی، 1382، ص156). برخی نیز انواع اسم‌های مرکب را از لحاظ معنا و وضعیت هسته معنایی دسته‌بندی کرده‌اند. براساس این دیدگاه، اسامی مرکب در چهار دسته بررسی می‌شوند:

بخش اول، اسامی مرکب درون‌مرکز: در این نوع، هسته نحوی و معنایی یکسان است و مقولـه ترکیب براساس مقوله یکی از اجزای آن تعیـین می‌شود که همان هسـته اسـت. جزء دیگر ترکیب، توصیف‌گر آن است که معنای هسته را تحدید می‌کند؛ مانند: آلو خراسانی، آینه‌بغل (سبزواری، 1392، ص57).

بخش دوم، اسامی مرکب برون‌مرکز: «به کلمه‌ای که از دو واژه ساخته شده است و هیچ‌کـدام، هسـته کلمه مرکب نیستند و با آن شمول معنایی ندارنـد، برون‌مرکـز می‌گوینـد. درواقـع، کلمه مرکب به عنصری مختلف از پایه‌های خـود اشاره می‌کنـد کـه درون کلمه مرکب قرار ندارد؛ برای مثال، کلمه مرکب «گردن‌کلفت» به مصـداق «گـردن» یـا «کلفـت» دلالت نمی‌کند» (شقاقی، 1393، ص124).

بخش سوم، متوازن: برخی دیگر این نوع اسامی را دوتایی/عطفی/هم‌پایه نامیده‌اند. ازنظر آنان، این نوع اسامی مرکب، مانند برون‌مرکزها هستند؛ از این نظر که هـیچ‌یـک از اجزای ترکیب، هسته معنـایی نیستند. در ایـن ترکیب‌ها ارجاع بـا اسـتفاده از مفاهیم اجزا، اما در خارج از ترکیب است. برعکس برون‌مرکزها، دوتایی‌هـا بـه لحاظ معنایی شفاف‌اند و معنای ترکیـب را می‌توان از اجـزای  آنها استنباط کرد. در عین حال و برعکس درون‌مرکزها، هیچ‌یک از اجـزا در شـمول معنـایی دیگری نیست؛ برای مثال، کت و شلوار نه نوعی کت است نه شلوار. آینه و شمعدان، تر و تمیز، کشک و بادمجان (سبزواری، 1392، ص58).

بخش چهارم، اسامی مرکب دوسویه یا بدلی: این حالت زمانی اتفاق می‌افتد که هر دو پایه کلمه مرکب به مرجع واحدی دلالت کنند. به‌عبارتی، هر کدام از دو پایه را می‌توان هسته‌ای قلمداد کرد که با کل کلمه مرکب شمول معنایی داشته باشد (شقاقی، 1393، ص124). برخی از اندیشمندان ایـن گروه، اسامی مرکب را زیرگروهی از دوتایی‌ها می‌دانند؛ زیرا معنای این ترکیب‌ها مانند دوتایی‌ها حاصل ترکیب دو جزء است؛ اما برخلاف اسامی مرکب دوتایی، هر دو جزء هسته معنایی هسـتند و ترکیـب دو هسته‌ای است: سرباز معلم، سگ‌توله (سبزواری، 1392، ص58).

درنهایت با توجه به آنچه در بالا آمد، دسته‌بندی‌هایی از این قبیل بـه معنـای ایـن نیسـت که همه اسامی مرکب زبان در یکی از رده‌های مذکور جای می‌گیرد و چه‌بسا می‌توان از دیگر رده‌بندی‌ها نیز بهره بَرد؛ همانطور که اشاره شد برخی از رده‌بندی‌ها بـه کلمات فاقد هسته یا هسته نامشخص اشاره کرده‌اند. به عبارتی، فراینـد ترکیـب در زبان فارسی بسیار گسترده است (دستورزبان فارسی، 1387، ص265) و چه‌بسا بتوان اسامی مرکب را به‌صورت «ترکیب‌های عطفـی» و «ترکیب‌های اضـافی» و «ترکیب‌های وصفی» تقسیم کرد (دستورزبان فارسی: 266-265؛ فرشـیدورد، 1373، ص136).

5-3- تحلیل نام تفاسیر عرفانی از منظر معنا و هسته معنایی

حال اگر نام‌های تفاسیر عرفانی ازنظر ترکیـب یـا به‌طور مشـخص هسـته ‌معنایی بررسی و تحلیل شوند، باید گفت کانون نام عنوان تفاسیر عرفانی با توجه به عربی‌بودن نام‌ها باعث شده است کـانون نام دچار دگرگونی شود؛ به همین دلیل، کار ما در اینجا کمی متفاوت است. حال بـا توجـه بـه گروه‌های ذکرشده در بخش‌های قبل، سـاختارهای گروه نخسـت یعنـی: حقائق التفسیر، بحر الحقائق، مرآة الحقائق و حدائق الحقایق، بیشتر از گونه ترکیبات اضـافی‌اند. اگر مرکز ترکیب در همه این موارد تبیین شود، باید گفت: بجز حقائق التفسیر، بخش دوم یعنی «حقائق» مرکـز ترکیـب قرار دارد و هسته ترکیب را تشکیل می‌دهد؛ برعکس مثال «آینه بغل» که در آنجا ذکر شد که بخش اول یعنی «آینه» به‌عنوان هسته تلقی می‌شود، اینجا بخش دوم نام به‌عنوان هسته و مرکز تلقی می‌شود. در اینجا شایان ذکر است ایـن قبیل نام‌ها در دسته اسامی مرکب قرار می‌گیرند، آن هم با هسته پایانی.

همین خاصیت در گروه دوم نیز می‌تواند دخیل شود؛ البته این ویژگی به‌ گونه‌ای دیگر نیز دیده می‌شود؛ زیرا در این گروه واژه «اسرار» همانند واژه «حقائق» در گروه اول عمـل می‌کند و نقـش درون‌مرکـزی را دارد؛ در صورتی که واژه «اسرار» در این گروه به شکل‌های گوناگونی اعم از هسته ترکیب، گاهی وابسته و بعضی اوقات نیز در ترکیب نام، اثر «جار و مجرور» دیده می‌شود که در این صورت می‌توان تمامی ساختار را به‌صورت اضـافی نیز در نظـر گرفت. با توجه به مباحث پیشین، همه این نام‌ها در شکل اضافی‌اند؛ اما با ایـن حال، شـاید نتوان همه اسامی این گروه را براساس درون‌ یا برون‌مرکـزی بـودن، دسـته‌بنـدی‌ کرد؛ البته تکرار واژه «اسرار» در همه نام‌های این گروه، نشان از اهمیت وافر نگارندگان تفاسیر این گروه به این اصطلاح است.

ویژگی درون‌مرکز بودن که در گروه‌های اول و دوم دیده شد، در برخـی از نام‌های گروه سوم نیز شایان توجه است. در بیشتر موارد گروه سوم (روح البیان، اعجاز البیان و عرائس البیان) با اینکه «بیان» در قسمت دوم ترکیب یا همان جایگاه مضاف‌الیه قرار گرفته، هسته ترکیب‌ نام‌ها همان بخش نخست آنها است؛ یعنـی: روح، اعجاز و عرائس. هسته‌های ذکرشده همگی به شیوه‌ای به حیطه «اعجاز» یا «باطن» و «امور ماورایی» اشاره می‌کنند. نکته درخور توجه در این گروه این است که باوجود اینکه می‌توان ترکیـب را عاری از هسته دانست و در همه نام‌ها واژه «بیان» دیـده می‌شود، شیوه ساختاری نام نشان می‌دهد در این نمونه‌ها نیز «روح/اعجاز/عرائس» کانون ترکیب‌‌‌اند.

گروه چهارم تفاسیر عرفانی با دیگر گروه‌های این پژوهش تفاوت خاصی ندارد. نکته حائز اهمیت این است که در این گروه، کلماتی که ناظر بر مباحث «کشف» و «بیان» کـلام باشـند، دیده نمی‌شود در جایگـاه هسـته ترکیـب قـرار نگرفته‌اند. اسامی‌ که در این گروه جای گرفته‌اند، عبارت‌اند از: انوار درخشان، خزائن الانوار، مشکاه الانوار و رساله الانوار. ملاحظه می‌شود اسامی این گروه اغلب از گونه ترکیبات اضـافی‌اند. اگر مرکز ترکیب در همه این موارد روشن شود، باید گفت به‌جز انوار درخشان، بخش دوم یعنی «الانوار» مرکـز ترکیـب اسـت. این گروه نیز با گروه اول مشابهت زیادی را داراست و در مـوارد ذکرشده، بخش دوم یعنی «الانوار» هسته ترکیب را تشـکیل می‌دهد. به‌طور خلاصه، ایـن‌گونـه نام‌ها همانند گروه نخست، در شمول اسامی مرکب با هسته پایانی‌اند.

گروه پنجم تفاسیر عرفانی با دیگر گروه‌های این پژوهش بسیار متفاوت است. سـاختار این اسامی بسیار بزرگ‌تر از دیگر گروه‌های یادشده است. علاوه بر اینکه در این بخش، واژگانی مانند «اسرار» یا «حقائق» مشاهده نمی‌شوند. نکته درخور توجه در اینجا این است که در این گروه، کلماتی که ناظر بر مباحث «بیانی» کـلام باشـند، در جایگـاه هسـته ترکیـب قـرار نگرفته‌اند. نام‌هایی مانند: تحفه الفتى فی تفسیر سوره هل أتى و بوارق القهر فى تفسیر سوره الدهر، از این جمله نام‌ها هستند. درضمن، نام‌های این گروه می‌توانند در گروه ترکیبـات مرکـب اضـافی قرار گیرند؛ در ایـن گونـه نام‌ها می‌توان جار و مجرور در «فی تفسیر سوره هل أتی و فی تفسیر سوره الدهر» را به‌عنوان شارح و مبین واژه‌ها، نخستین ساختار در نظر گرفت و تمامی ترکیب را در حیطه ترکیب‌های اضافی حساب کرد. درضمن، در این گروه، «عرائس البیان فی تفسیر القرآن» نیز می‌تواند جـای گیـرد. ایـن نام را می‌توان در شمول اسامی بدلی قرار داد. همانطور که بیان شد آنچـه تمامی ایـن موارد را در کنار هم قرار داده، تأکید  آنها بر قسمت اصلی، یعنی قسمت اول نام این تفاسیر است.

گروه ششم شامل آثـاری است کـه واژه «عشق» یـا «محبت» را کـانون خـود قـرار داده‌اند؛ در این گروه آثاری مانند: رساله فی حقیقت العشق، اسرار العشق، مونس العشاق و بحر المحبه هستند. همانطور که ملاحظه شد در اینجا واژگان «عشق» و «محبت» به شکل‌های گوناگونی اعم از هسته ترکیب، گاهی وابسته و زمانی هم در ترکیب نام اثر «جار و مجرور» دیده می‌شود که در این صورت می‌توان تمامی ساختار را به‌صورت اضـافی در نظـر گرفت. بدین ترتیب، همه این نام‌ها نیز در شکل اضافی‌اند؛ یعنی کانون ترکیب، چه در شـکل نام‌های دوبخشی و چه در شکل ترکیب‌های وسیع‌تر، اضافی است. با توجه به این مسئله، شـاید نتوان همه نام‌های این گروه را براساس درون‌ یا بـرون‌مرکـزی بـودن دسـته‌بنـدی کرد؛ اما تکرار «عشق»، «عشاق» و «محبت» در همه  آنها کانونی‌بودن آن و توجه مفسران بـه ایـن اصـطلاح را نشان می‌دهد.

در گروه هفتم، البحر الخضم، البحر المدید، مجمع البحار و بحر الاسرار قرار می‌گیرند. این تفاسیر نیز در ضمن ترکیبات اضافی‌اند که گویا در  آنها به‌جز مجمع البحار، مضاف‌الیه یعنی «بحر» کانون ترکیب است؛ چنانکـه در اینجا «بحر/بحار» واژه اصلی مؤلف است. نام کتاب‌های زیادی نیز مبتنـی بـر همـین نگـرش اسـت. بـه سـخن دیگر، «بحر»، «بحار» یا «المحیط» تحت‌الشعاع قرار گرفته‌اند و کانونی‌بودن آن را نشان می‌دهد.

 

 

جدول تفاسیر عرفانی

تفسیر عرفانی جامع (چند سوره و کامل)

 

ردیف

کتاب

مولف

موضوع

زبان

جلد

قرن

مذهب

 

1

تفسیر التستری

تسترى ابومحمد سهل بن عبدالله

(م283 ق)

عرفانى

عربی

1

3

سنی

 

2

حقائق التفسیر

سٌلَمى محمد بن حسین

(م 412 ق)

عرفانی

عربى

1

4

سنی

 

3

لطائف الاشارات

قشیرى، عبدالکریم بن هوازن

(م 465 ق)

عرفانى

عربى

3

5

سنی

 

4

کشف الأسرار و عده الأبرار

رشیدالدین میبدى احمد بن ابى سعد

(قرن6)

عرفانى

فارسی

10

6

سنی

 
 

5

تفسیر الشهرستانی المسمى مفاتیح الأسرار و مصابیح الأبرار

شهرستانى، محمد بن عبدالکریم

(م 548 ق)

عرفانى، کلامى

عربى

2

6

شیعه

(اسماعیلی)

 

6

‌تفسیر بصائر یمینی

نیشابوری، محمد بن محمود (599)

عرفانی

فارسی

4

6

سنی

 

7

رحمه من الرحمن فى تفسیر و اشارات القرآن

ابن عربى ابو عبدالله محیى الدین محمد بن علی (م638 ق)

عرفانى

عربى

4

6

سنى

 

8

تفسیر القرآن الکریم ابن عربى (تأویلات عبد الرزاق)

ابن عربى ابو عبدالله محی الدین محمد بن علی (م638 ق)

عرفانى

عربى

2

7

سنی

 

9

عرائس البیان فى حقائق القرآن

روزبهان بقلى، روزبهان بن ابى‌نصر

(522-606)

عرفانى

عربى

3

7

سنى

 

10

معارف، مجموعه مواعظ و کلمات سید برهان‌الدین محقق ترمذى

محقق ترمذى، برهان‌الدین حسین(م 637 ق)

عرفانى

فارسی

1

7

سنى

 

11

بحر الحقائق و المعانی فی تفسیر السَبع المثانی المسمی بالتأویلات النَّجمیه

نجم رازی،‌ عبدالله بن محمد (م654 ق)

عرفانی

عربی

2

7

سنی

 

12

تأویالت نجمیه

نجم الدین رازی (654ق) و علاءالدوله سمّنانی

عرفانی

عربی

5

7

سنی

 

13

‌تفسیر شریف البلابل القلاقل

حسنی واعظ، محمود بن محمد (قرن هفتم)

عرفانی

فارسی

4

8

شیعه

 

14

تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم فی تأویل کتاب الله العزیز المحکم

آملى سید حیدر بن علی

(م 782ق)

عرفانی

عربى

7

8

شیعه

 

15

تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان

نظام الاعرج، حسن بن محمد نیشابوری

(م728ق)

کلامى عرفانى ادبى

عربى

6

8

سنى

 

16

تفسیر القرآن المسمى تبصیر الرحمن و تیسیر المنان

مهائمى، على بن احمد

(776-835)

عرفانى

عربى

2

9

سنى

 

17

جواهر التفسیر

کاشفی سبزواری حسین بن علی م911ق

عرفانی

فارسی

1

9

شیعه

 

18

‌الفواتح الالهیه و المفاتیح الغیبیه المُوضِحه للکَلِم القرآنیه‌ و الحُکم الفرقانیه‌

نخجوانى نعمت الله بن محمود

(م920 ق)

عرفانی

عربی

2

10

سنی

 

19

تفسیر حسینى (مواهب علیه)

کاشفى، حسین بن على(م910 ق)

عرفانى ادبى

فارسى

1

10

سنى

 

20

‌اسرار الآیات و انوار البینات

صدرالدین شیرازی، صدرالمتالهین‌ محمد بن ابراهیم (م 1050 ق)

عرفانی

عربی

1

11

شیعه

 

21

تفسیر القرآن الکریم(صدرا)

صدرالدین شیرازی، صدرالمتالهین محمد بن ابراهیم (م 1050 ق)

فلسفی

عرفانی

عربی

7

11

شیعه

 

22

تفسیر روح البیان

حقى بروسوى اسماعیل بن مصطفی

(م 1137 ق)

عرفانی

عربی

10

12

سنی

 

23

مرآه الحقائق فی تفسیر بعض الآیات و الأحادیث و الواردات و اللطائف‌

حقى بروسوى اسماعیل بن مصطفی

(م 1137 ق)

عرفانی

عربی

2

12

سنی

 

24

تفسیر ست سور

شریف کاشانى حبیب الله

(م 1340 ق)

عرفانی

عربی

1

13

شیعه

 

25

تفسیر مّنظوم

میرزا محمدعّلی اصفهانی، نورعّلیشاه

(م 1212 ق)

عرفانی

فارسی

1

13

شیعه

 

26

بحر الاسرار

یا سبع المثانی

شیخ میرزا محمدتقی مظفر عّلیشاه

(م 1215 ق)

عرفانی

فارسی

1

13

شیعه

 

27

البحر المدید فى تفسیر القرآن المجید

ابن عجیبه احمد بن محمد (م 1224 ق)

عرفانی

عربی

6

13

سنی

 

28

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی

شهاب الدین آلوسی

(م 1271ق)

جامع

عربی

16

13

سنی

 

29

مراح لبید لکشف معنى القرآن المجید

نووى جاوى محمد بن عمر

(م 1316 ق)

عرفانی

کلامی

عربی

2

14

سنی

 

30

انوار درخشان

حسینى همدانى سید محمد حسین (م ۱۳۲۲ ق)

فلسفی

عرفانی

فارسی

18

14

شیعه

 

31

بیان السَّعاده‌ فی مقامات العباده

سلطان‌علی‌شاه،‌ سلطان محمد بن حیدر گنابادى

(م 1327 ق)

عرفانی

عربی

14

14

شیعه

 

32

‌تفسیر قرآن صفی علی‌شاه

صفی علی شاه محمد حسن بن محمد

(م 1316 ق)

عرفانی

فارسی

منظوم

1

14

شیعه

 

33

‌حجه التفاسیر و بلاغ الاکسیر یا ‌من لایحضره المفسر و التفسیر

بلاغی‌، عبدالحُجّه ‌

(م 1356 ق)

عرفانی

فارسی

7

14

شیعه

 

34

مخزن العرفان در تفسیر قرآن

بانوى اصفهانى سیده نصرت امین(م 1308 ق)

عرفانی

کلامی

فارسی

15

14

شیعه

 

35

مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن مستنبط

سید مرتضی موسوی تبریزی ‌ غروی‌

(م 1391 ق)

عرفانی

عربی

1

14

شیعه

 

36

ترجمه بیان السعاده فى مقامات العباده

خانى رضا/حشمت الله ریاضى(قرن 15)

عرفانی

فارسی

14

15

شیعه

 

37

اشراق

نریمانى، على (قرن 15)‌

عرفانی

فارسی

1

15

شیعه

 

 

تفسیر عرفانی تک سوره

ردیف

کتاب

مولف

موضوع

زبان

جلد

قرن

مذهب

 

1

بحر المحبه

احمد غزالی

(م ۵۲۰ ق)

عرفانی

عربی

1

6

سنی

 

2

رساله فی حقیقت العشق یا مونس العشاق

سهروردی (م ۵۸۷ ق)

عرفانی

فارسی

1

6

شیعی

 

3

اعجاز البیان فى تفسیر ام القرآن

قونوى صدرالدین محمد بن اسحاق بن یوسف (م 673 ق)

عرفانی

عربى

1

7

سنی

 

4

تفسیر سوره یوسف(ع)

قصه یوسف(ع) الستین

الجامع للطائف البساتین

احمد بن محمد بن زید طوسی (قرن 7)

عرفانی

فارسی

1

7

سنی

 

5

تفسیر سوره توحید

شاه نعمت الله ولی (م843 ق)

عرفانی

عربی

1

8

سنی

 

6

تفسیر حدائق الحقایق (قسمت سوره یوسف)

فراهى هروى، معین‌الدین

مشهور به‌ ملامسکین‌ (م 908 ق)

عرفانى ادبى

فارسى

1

10

شیعه

 

7

تحفه الفتى فی تفسیر سوره هل أتى

دشتکى، منصور بن محمد

حدود (م 948 ق)

فلسفى عرفانى

عربى

فارسى

1

10

سنی

 

8

خزائن الانوار و معادن الاخبار فی منقبه الائمه الاطهار

میرمحمدرضا بن محمد مومن خاتون‌آبادی (م ۱۱۵۱ ق)

عرفانی

ادبی

فارسی

1

12

شیعه

 

9

مجمع البحار

شیخ میرزا محمدتقی مظفر عّلیشاه (م 1215 ق)

عرفانی

فلسفی

فارسی

1

13

شیعه

 

10

غنائم العارفین فی تفسیر القرآن المبین

شیخ محمد علی برغانی قزوینی

(م ۱۲69 ق)

عرفانی

عربی

1

13

شیعه

 

11

بوارق القهر فى تفسیر سوره الدهر

شریف کاشانى ملا حبیب الله

(م 1340 ق)

عرفانی

فلسفی

کلامی

عربی

1

13

شیعه

 

12

اسرار العشق

درویش ناصرعلی اسداللّه بن محمود ایزدگشسب اصفهانی (م 1426 ق)

عرفانی

فارسی

1

14

شیعه

 

13

تفسیر سوره حمد

امام خمیّنی ره (م 1409ق)

عرفانی

فارسی

1

15

شیعه

 

14

ترجمه اعجاز البیان

خواجوى محمد (قرن 15)

عرفانی

فارسی

1

15

شیعه

 

 

تفسیر عرفانی تک آیه

ردیف

کتاب

مولف

موضوع

زبان

جلد

قرن

مذهب

 

1

مشکاه الانوار

محمد غزالی (م 550 ق)

عرفانی

عربی

1

5

سنی

 

2

تفسیر آیه نور

ابن عربى ابو عبدالله محیى الدین محمد بن علی (م 638 ق)

عرفانى

عربى

1

7

سنی

 

3

تفسیر آیه نور

 

شاه نعمت‌الله ولی (م 843 ق)

عرفانی

عربی

1

8

سنی

 

4

رساله الأنوار فی معدن الأسرار

شرف‌الدین‌ محمد نیمدهی (قرن 9)

عرفانی

عربی

1

9

شیعه

 

5

تفسیر آیه مبارکه نور

صدرالدین شیرازی صدرالمتالهین‌ محمد بن ابراهیم (980-1050)

عرفانی

عربی

1

11

شیعه

 

6

تفسیر آیه عرض امانت

فیض کاشانی (1091ق 1007ق)

عرفانی

فارسی

1

11

شیعه

 

7

تفسیر آیه نور

محمد دارا شکوه (م 1069 ق)

عرفانی

فارسی

1

11

شیعه

 

4- نتیجه‌گیری

در پژوهش حاضر، پس از احصای نام تفاسیر عرفانی متداول و معروف، کوشش شد واژه‌ای مشخص شود کـه نقش کانونی در نام‌گذاری داشته است. آنگاه اسامی در هفت گروه مجزا تقسیم و ازنظر هسته معنایی تحلیل شد. نتایج نشان می‌دهند در نام‌هایی که واژه «حقائق» به‌عنوان مرکز نام استفاده شده و نام دارای ساختار اضافی است، می‌باید بخش دوم را به‌عنوان هسته ترکیب در نظر گرفت. به‌طور دقیق‌تر، این نام‌ها در زمره نام‌های مرکب درون‌مرکز و بـا هسـته پایـانی قرار دارند. این ویژگی در نام‌هایی دیده می‌شود که واژه «اسرار» در  آنها به کار رفته است؛ در حالی که در بیشتر عناوین تفاسیری که واژه «بیان» در  آنها استفاده شده است، ازجمله: روح البیان، اعجاز البیان و عرائس البیان، هسته ترکیب، همان بخش اول نام است؛ یعنـی واژگان «روح»، «اعجاز» و «عرائس». به عبارت دیگر، این نام‌ها جزء اسامی درون‌مرکز شمرده می‌شوند؛ اما نکته بسیار مهم در این تحقیق، نام‌هایی هستند که در ساختار  آنها جار و مجرور دیده می‌شود. می‌توان این ساختارها را در گروه اسامی مرکب اضافی قرار داد؛ برای نمونه، در نام‌های «تحفه الفتى فی تفسیر سوره هل أتى و بوارق القهر فى تفسیر سوره الدهر» می‌توان جـار و مجـرور را مفسـر مضاف دانست. درپایان باید به نام‌ها و عناوینی اشاره کرد که فاقد هسته مشخص‌اند؛ از این شمار باید به «رساله فی حقیقت العشق»، «اسرار العشق»، «مونس العشاق» و «بحر المحبه» اشاره کرد.

Palmer, Frank Robert. (1995). A New Look at Semantics. Translated by Kurosh Safavi. Tehran: Markaz.

Jurjani, Mir Seyed Sharif. (1998). Al-Ta'rifat. Translated by Hassan Seyyed Arab and Sima Nourbakhsh. Tehran: Farzan-e Rooz.

Group of Authors. (2008). Persian Grammar. Tehran: Madreseh.

Raduyani, Mohammad bin Omar. (1983). Tarjoman al-Balagha. Edited and annotated by Ahmad Atash. Tehran: Asatir.

Zandi, Bahman, and Ahmadi, Behzad. (2016). Cognitive Sociolinguistics of Onomastics: A New Field of Interdisciplinary Studies. Journal of Interdisciplinary Studies in the Humanities, 9(1), 99-127. https://doi.org/10.22631/isih.2017.2571.2972

Sabzevari, Mehdi. (2013). Explanation and Analysis of Semantic Relations in Standard Persian Exocentric Compounds. Journal of Critical Studies in Texts and Programs of Humanities, 12(1), 45-61.

Shaqaqi, Vida. (2014). Fundamentals of Morphology. Tehran: SAMT.

Tabatabaei, Alaeddin. (2003). Compound Nouns and Adjectives in Persian. Tehran: University Publishing Center.

Farshidvard, Khosro. (1994). Arabic in Persian. Tehran: University of Tehran.

Farshidvard, Khosro. (2009). Detailed Modern Grammar. Tehran: Sokhan.

Anderson, J. (2007). The Grammar of Names. Oxford University Press New York.

Bright, W. (2003). What Is a Name? Reflections on Onomastics. Language And Linguistics, 4(4), 669_681.

Wheeler, S. L. (2018). Autoethnographic onomastics: Transdisciplinary scholarship of personal names and ‘our-stories’. Methodological Innovations, 11(1), 2059799118769818