Examining the elements of text coherence in Surah Qalam According to Halliday and Hassan's theory

Document Type : Research Article

Authors

Azarbaijan Sahid Madani University Faculty of Literature and Humanities Department of Arabic Language and Literature, Tabriz, Iran

Abstract

Coherence and integration make a text attractive and beautiful. The present research has evaluated Surah Qalam based on the coherence theory of "Michael Halliday and Ruqieh Hasan's complementary theory" with a descriptive-analytical method and has presented the number of coherence components. The results of the research show that there are 375 cohesion factors in Surah Qalam, such as lexical, grammatical, and conjunction. Among the factors of cohesion, "lexical cohesion" is used in 179 cases, of which 142 cases are related to repetition and 37 cases to conjunction, and there are 140 cases of "grammatical cohesion" in this surah, of which 136 cases are related to Referrals and 4 items are reserved for deletion. There are 56 connectives in this surah, 15 of which are related to additional connection, 13 to causal connection, 14 to temporal connection, and 14 to unexpected connection. Among this category of coherence, repetition and reference respectively have the highest percentage of coherence. Other cases of cohesion, in the order of the amount used in this surah, are the observance of an example, additional connection, temporal connection and comparison, causal connection, grammatical conjunction, contrast, and omission.

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

بررسی عناصر انسجام متن در سوره قلم براساس نظریۀ هالیدی و حسن

Authors [Persian]

  • مریم بخشی
  • َاکرم حسینی قجور
  • پرویز احمدزاده هوچ
گروه زبان ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران
Abstract [Persian]

انسجام و یکپارچگی علت اصلی معناداربودن و هدفمندبودن متن است و سبب جذّابیت و زیبایی آن می‌شود. پژوهش حاضر،‌ سوره قلم را براساس نظریه انسجام «مایکل هالیدی و رقیه حسن» با روش توصیفی‌تحلیلی ارزیابی کرده و میزان مؤلفه‌های انسجام را ارائه داده است. نتیجه پژوهش نشان می‌دهد در این سوره، 375 مورد عوامل انسجام از قبیل واژگانی و دستوری و پیوندی وجود دارد. از میان این عوامل، «انسجام واژگانی»، 179 مورد است که 142 مورد به تکرار و 37 مورد به باهم آیی مربوط می‌شود و 140 مورد «انسجام دستوری» در این سوره وجود دارد که از این میان 136 مورد به ارجاع و 4 مورد به حذف اختصاص دارد. انسجام پیوندی در این سوره، 56 مورد است که 15 مورد به ارتباط اضافه‌ای و 13 مورد به ارتباط سببی و 14 مورد به ارتباط زمانی و 14 مورد به ارتباط خلاف انتظار مربوط می‌شود. از میان این دسته از موارد انسجام، تکرار و ارجاع به‌ترتیب بالاترین درصد انسجام را به خود اختصاص داده است. موارد دیگر انسجام، به‌ترتیب میزان به‌کاررفته در این سوره، مراعات‌النظیر، ارتباط اضافه‌ای، ارتباط زمانی و تباین، ارتباط سببی، باهم‌آیی دستوری، تضاد و حذف هستند.

Keywords [Persian]

  • سوره قلم
  • نظریه انسجام
  • عوامل انسجام
  • الگوی هالیدی و حسن

1- بیان مسئله

انسجام متنی، نظریه‌ای است که نخستین‌بار هالیدی[1] و حسن[2] در کتاب انسجام در انگلیسی مطرح کرده‌اند (مهاجر و نبوی، 1376، ص63)؛ اما بر همه زبان‌ها تطبیق می‌‌شود؛ با این تفاوت که ممکن است الگوهای انسجام از زبانی به زبانی دیگر مختلف باشد (ولیئی و میرزایی الحسینی و فاضلی، :139570). انسجام یکی از عناصر اساسی است که در زیباشناسی متن دخیل است و تأثیر بسیار بسز‌ایی در القای مفاهیم متن، انتقال سریع و ماندگاری آن دارد. این انسجام کلیه روابطی را شامل می‌شود که در آن، عنصری از یک جمله با عناصر جملات ماقبل و مابعد در تعادل و ارتباط باشد (ملا ابراهیمی و رضایی، 1399، ص10).

تجزیه‌وتحلیل گفتمان یکی از گرایش‌های جدید علم زبانشناسی است. این شاخه جدید در دهه‌های اخیر توانسته است توجه بسیاری را به خود جلب کند. زبانشناسی متن نیز شاخه‌ای از تحلیل گفتمان است که به مطالعه متون و سازمان نوشتاری متن تأکید می‌ورزد و بیشتر با انسجام‌های ساختاری متن سروکار دارد (ولیئی و همکاران، :139570). ازنظر هالیدی و حسن، متن، کلام ضبط‌شده از یک رویداد ارتباطی است. ازنظر آنها آنچه که متن را از غیر متن تفکیک می‌کند، وجود ویژگی‌های متنی یا متنیت است و این ویژگی‌ها چیزی جز روابط انسجامی[3] نیست. آنها معتقدند متن‌بودگی[4] یا آنچه که متن را می‌سازد، حضور ابزارهای انسجامی است (امرایی و دیگران، 1395، ص2).

نظریه انسجام به سبب قابلیتی که در تعیین میزان انسجام در هر متنی دارد، چارچوبی کارآمد در راستای تحلیل میزان انسجام در متن سوره‌های قرآن و نیز ترجمه آنها است (امرایی و رضایی هفتادر و زندوکیلی، 1396، ص120). مقاله حاضر نیز این عوامل را در سوره قلم بررسی می‌‌کند. سوره قلم جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، دومین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره شصت و هشتمین سوره قرآن کریم است و در جزء 29 قرآن جای دارد. سیاق همه آیات این سوره سیاق آیات مکى است و از ابن‌عباس و قتاده نقل شد که گفته‌اند: اوایل این سوره تا آیه «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ» (قلم/16) که شانزده آیه است، در مکه نازل شده و ما بعد آن تا جمله «لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» (قلم/33) که هفده آیه است، در مدینه نازل شده و نیز بعد از آن جمله تا جمله «یَکْتُبُونَ» (قلم/47) که پانزده آیه است در مکه و ما بعد آن تا آخر سوره که چهار آیه است، در مدینه نازل شده است (الطبرسی، 1415، ج 10، ص82).

روی‌هم‌رفته مباحث سوره قلم در هفت‌ بخش خلاصه می‌شود:

  1. نخست به ذکر قسمتی از صفات ویژه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به‌ویژه اخلاق برجسته او می‌پردازد و آن را با قسمت‌های مؤکدی تأکید می‌کند.
  2. سپس قسمتی از صفات زشت و اخلاق نکوهیده دشمنان او را بازگو می‌کند.
  3. در بخش دیگری، داستان «أَصْحابَ الْجَنَّةِ» که درحقیقت هشداری است، به مشرکان زشت‌سیرت بیان شده است.
  4. در قسمت دیگری مطالب گوناگونی راجع به قیامت و عذاب کفار در آن روز آمده است.
  5. در بخش دیگری انذارها و تهدیدهایی نسبت به مشرکان بازگو شده است.
  6. در بخش دیگری به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور می‌دهد در برابر دشمنان سرسخت، استقامت و صبر نشان دهد.
  7. سرانجام، در پایان سوره نیز سخن از عظمت قرآن و توطئه‌های مختلف دشمنان بر ضد پیامبر به میان آورده است (مکارم شیرازی، 1377، ج 24، ص373)؛ اما نکته شایان توجه آن است که این موضوعات چنان درهم‌تنیده شده‌اند و بین آنها انسجام ایجاد شده که مطالب بخش‌های مختلف همچون آب روان جاری است؛ از این رو، هدف اول از این پژوهش، بررسی ابزارهای انسجام و میزان انسجام موجود در بین آیات است؛ از طرف دیگر، «ممکن است درجه انسجام متن کم یا زیاد باشد؛ ولی یک گفتار زمانی متن نامیده می‌شود که هم انسجام صُوری و هم پیوستگی معنایی داشته باشد» (لطفی‌پور ساعدی، 1371، ص30). بررسی درجه انسجام عنصر پیوستگی با حضور در زیرساخت متن، علاوه بر ایجاد زیبایی سبب کشش و جذب مخاطبان قرآن می‌شود؛ زیرا متن فاقد این عنصر، هرچند در ظاهر از عناصر انسجامی برخوردار باشد، هیچ‌گونه قدرتی بر جذب مخاطب ندارد» (مختاری و همکاران، 1397، ص124). نکته سوم آن­که بررسی و بیان انسجام موجود در سوره‌ها صرفاً برای اثبات انسجام موجود در آن نیست؛ بلکه بررسی انسجام وعوامل انسجامی آن، به درک عمیق‌تر متن و شناسایی سبک انسجامی آن کمک می‌کند و نکته چهارم، انسجام موجود در قرآن، با انسجام متون بشری تفاوت دارد که ازطریق بررسی انسجام موجود در سوره‌ها به این نکته رهنمون می‌شویم. تبیین بهتر زیبایی ترکیب متن سوره قلم، توسعه مباحث اعجاز بیانی قرآن کریم و تعمیق درک این سوره از رهگذر انسجام، از دیگر اهداف و ضرورت‌های این پژوهش است.

 

1-1.پرسش‌های پژوهش

پرسش‌هایی که در این پژوهش مطرح هست، این است که:

  • آیا‌ براساس نظریه «هالیدی و حسن» در سوره قلم، انسجام و پیوستگی وجود دارد؟
  • از عوامل ایجاد انسجام، کدام مورد بیشترین کاربرد را در سوره قلم داشته است؟
  • چه تفاوتی میان انسجام متون بشری و قرآن وجود دارد؟

 

1ـ 2. فرضیه پژوهش

  • فرضیه پژوهش بر این اساس استوار است که براساس نظریه «هالیدی و حسن» انسجام و پیوستگی در سوره قلم وجود دارد.
  • در انسجام دستوری، ارجاع بیشترین عامل انسجام در این سوره است تا بدین صورت یک سوره از قرآن با انسجام و زیبایی و مفاهیم والای الهی به بشریت انتقال یابد.
  • علارغم وجود موضوعات متنوع، در قرآن انسجام وجود دارد.

 

 

1ـ 3. روش تحقیق

روش پژوهش به‌صورت روش توصیفی‌تحلیلی است و نگارند‌گان این مقاله براساس روش توصیفی‌تحلیلی از الگوی هدفمند انسجام هالیدی و حسن سود جسته‌اند و به‌صورت کمّی میزان انسجام هر یک از مؤلفه‌ها را در این مقاله ارائه داده‌اند.

 

1ـ 4. پیشینۀ پژوهش

1- مقاله «انسجام واژگانی در قرآن، بررسی سوره نور» (مرآت، 1390).

2- مقاله «بررسی روابط متنی قرآن، مطالعه موردی: سوره احقاف» (صحرایی و نصرتی، 1393).

3- مقاله «عوامل انسجام متنی در سوره نوح(ع) سه عامل انسجام متنی براساس هالیدی و حسن» (یونس ولیئ، سید محمود میرزایی الحسینی و محمد فرهادی، 1395)، پژوهش محققان نشان می‌دهد سوره نوح از انسجام بالایی برخوردار است.

4- مقاله «تحلیل انسجام واژگانی در سوره عنکبوت» (اقبالی، صیادی‌نژاد و فاضلی) به بررسی میزان عوامل انسجام در سوره عنکبوت پرداخته‌اند.(اقبالی، 1396)

5- مقاله «عوامل انسجام در سوره زلزال براساس نظریه هالیدی و حسن» (زانوس و نبی‌پور، 396). پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که سوره زلزال از انسجام بالایی برخوردار است و این انسجام در سه سطح دستوری، واژگانی و پیوندی است و سطح واژگانی بالاترین نقش را در انسجام این سوره داشته است.

6- مقاله «تحلیل گفتمان دو سوره فلق و ناس براساس الگوی فرانقشی متنی هالیدی» (سید حسن سیدی و سمیه بیگ قلعه‌جوقی، 1398).

7- مقاله «کارایی نظریه هایدی و حسن در ترسیم انسجام متنی سوره مزمّل» (عزّت ملا ابراهیمی - زهرا رضایی، 1399). در این مقاله، مؤلفه‌های انسجام در این سوره بررسی شده‌اند که بیشتر عناصر انسجام در سوره مزمّل را مختص عناصر واژگانی به ویژه تکرار لفظی بیان کرده است.

8- مقاله «ارزیابی مقایسه‌ای انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل براساس نظریه هالیدی و حسن» (محمد حسن امرایی، غلام‌عباس رضایی هفتا‌در، محمد‌تقی زند‌وکیلی) که نمونه‌های مرتبط و دارای زنجیره، غالباً از ابتدا تا انتهای یک متن منسجم، باهم ارتباط معنایی طولی و عرضی محکم دارند و به عبارتی، باهم تشکیل «گره[5]» می‌دهد و نمونه‌های جنبی تنها سه مورد ارتباط و تعامل معنایی ندارند و ازهم‌گسیختگی معنایی دریافت متنی می‌شود و هر دو متن ازنظر عوامل انسجام متن در یک سطح‌اند.

9- مقاله «بررسی انسجام و پیوستگی در سوره صف با نظریه زبان‌شناسی نقش‌گرا» و «مقایسه کاربست عوامل انسجام در سوره اعلی و ترجمه آن از صفارزاده» (نعمتی، طاهره ایشانی، 1394) که به بررسی انسجام و پیوستگی در سوره صف و اعلی براساس نظریه زبان‌شناسی نقش‌گرا پرداخته‌اند.

10- مقاله «تفسیر ساختاری سوره کوثر بر پایه نظریه زبانشناسی نقش‌گرای نظام‌مندی هالیدی و حسن» (علی صادقی، 1394) که بر پایه نظریه زبانشناسی نقش‌گرای هالیدی به روش ساختاری تفسیر کرده است.

11- مقاله «کارایی نظریه هالیدی در ترسیم انسجام متنی سوره‌های قرآن کریم» (محمد خامه‌گر،1396 ، صص4-29). این مقاله به تبیین نظریه انسجام همراه با ذکر مثال پرداخته و به ذکر نواقص این نظریه در ترسیم انسجام متنی روی آورده و نتیجه گرفته است که این نظریه برای تحلیل همه ابعاد انسجامی کافی نیست؛ به این دلیل، پژوهشگران باید علاوه براساس این نظریه به روابط عناصر برون متنی و درون متنی سوره نیز توجه کنند.

12- مقاله «بررسی تطبیقی عناصر انسجام متنی در سوره مبارکه ناس و ترجمه فارسی آن بر پایه نظریه انسجام متن هالیدی و حسن» (اورکی و الخاص ویسی، 1395). نگارندگان پژوهش متن و نظریه انسجام متن، عناصر انسجام متنی را در سوره‌ی مبارک ناس و ترجمه فارسی آن مقایسه کرده‌اند و به نتایج ارزشمندی رسیده‌اند.

 

2ـ انسجام متن

انسجام یک مفهوم معنایی است که ازطریق نشانه‌های انسجامی، میان اجزای متن ارتباط معنایی ایجاد می‌کند. انسجام زمانی به وجود می‌آید که تفسیر یک عنصر به عنصر دیگری در متن وابسته باشد؛ به‌طوری که معنای آن تنها با ارجاع به آن مرجع درک‌پذیر باشد (اصغری و علی‌مرادی، 1394، ص15).

متن عبارت است از یک یا چند جمله که دارای معنا یا پیام معینی است. واضح است هرچند جمله‌ای که به‌طور متوالی کنار هم قرار گرفته باشند، تشکیل متن نمی‌دهند، بین جملات یک متن روابط معینی برقرار است که آن متن را از مجموعه جملاتی که به‌طور تصادفی کنار هم قرار گرفته‌اند، جدا می‌سازد. مجموعه این روابط آفرینندۀ متن را انسجام متنی می‌نامند (لطفی پور ساعدی، 1371، ص110).

زبانشناسان، در تحلیل گفتمان برای «متن» هفت ویژگی را بر می‌شمرند (زانوس و نبی‌پور، 1396) که عبارت‌اند از:

 

  1. انسجام؛
  2. پیوستگی معنایی؛
  3. قابلیت پذیرش؛
  4. قصدمندی؛
  5. ویژگی اطلاعاتی؛
  6. ویژگی موقعیتی؛
  7. ویژگی درون متنی؛

 

از میان این هفت ویژگی، پیوستگی و انسجام مربوط به ارتباط و تعامل متن و بقیه مربوط به ارتباط و تعامل متن و خواننده باهم هستند (زانوس و نبی‌پور، 1396­، ص82). هر متنی برای خود یک بافت به‌شمار می‌آید. متن با پیوستگی شناخته می‌شود؛ این دو به هم وابسته‌اند. انسجام سهم مهمی در پیوستگی دارد: مجموعه‌ای از امکانات زبانی که هر زبانی آن را (به‌عنوان قسمتی از فرانقش متنی) برای اتصال قسمتی از متن به قسمت دیگر داراست (هالیدی و حسن، 1989، ص48).

هالیدی و حسن روابط بین‌جمله‌ای متن را انسجام متنی[6] نامیدند و آن را بدین صورت تعریف کردند: «انسجام، مفهوم معنایی است که به روابط معنایی موجود در متن می‌پردازد و آن را با عنوان یک متن، از غیر متن جدا و مشخص می‌کند». انسجام به‌صورت بالقوه در عناصر زبانی همچون ارجاع، حذف، جانشینی و ... که درون زبان قرار دارند، نهفته است؛ اما عینیت‌یافتن آن در هر مورد،­ به انتخاب گزینه‌هایی از این عناصر وابسته نیست؛­ بلکه به وجود عناصر دیگر بستگی دارد که به شکل‌گرفتن گره و سپس ارتباط این عناصر با یکدیگر به «زنجیره[7]» منجر می‌شو‌د. آنچه یک عنصر را با دیگر عنصرهای انسجامی مربوط می‌کند «گره» نامیده می‌شود. گره که تعبیری دیگر از دوتا بودن است، در بررسی و تحلیل عوامل انسجام در یک متن بسیار به آن تأکید شده است (نعمتی و دیگران، 1393، ص126). دو عضو هر پیوند (گره) ازطریق ارتباط معنایی با یکدیگر پیوند خورده‌اند. چنین رابطۀ معنا‌شناختی‌ای پایۀ انسجام بین پیام‌های متن را تشکیل می‌دهد (Holliday, 1989: 73).

مطالعات زبانشناختی دو رهیافت را برای مطالعه روابط متنی اتّخاذ می‌کنند. یکی از آنها نظریّه انسجام[8] و دیگری نظریّه ربط[9] است. این دو رهیافت کاربردی هستند و متن را تنها بر مبنای ساختارهای زبانی توصیف نمی‌کنند. یک تفاوت عمده بین نظریّه ربط و نظریّه انسجام این است که نظریّه انسجام، رابطه میان واحدهای زبانی (پاره‌گفتارها و اجزای متن) است و نظریّه ربط، رابطه‌ای است که فقط براساس پاره گفتارها و براساس پیش تصوّرات، یعنی واحدهای اطّلاعات یا اندیشه تعریف می‌شود (صحرایی و نصرتی، 1393، ص69-68).

 

2ـ 1. ابزار‌های انسجام                                                                                                   

انسجام طبق نظریه «هالیدی و حسن» به ‌سه قسمت تقسیم می‌شود: انسجام واژگانی، انسجام دستوری و انسجام پیوندی تقسیم می‌شود و هر کدام از عوامل انسجام نیز به زیرشاخه‌های مختلف طبقه‌بندی می‌شود: در این نمودار تمام ابزار انسجام با زیر شاخه‌هایش نمایش داده شده است:

 

 

 

 

2ـ 1ـ 1. انسجام واژگانی

انسجام واژگانی درنتیجۀ حضور واژه‌های مشابه و مرتبط به وجود می‌آید و مبتنی بر رابطه است که واحدهای واژگانی زبان به لحاظ محتوای معنایی‌شان با یکدیگر دارد. متن به‌وسیله این روابط تداوم و انسجام می‌یابد (نعمتی و ایشانی، 1393، ص128). این انسجام شامل تکرار، باهم‌آیی و حوزه‌های معنایی است.

 

2ـ 1ـ 1ـ 1. تکرار‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

در یک متن واژه‌های بسیاری وجود دارد که بیش از یک بار تکرار شده‌اند؛ اما آنچه سبب انسجام متن می‌شود، تکرار واژه‌های مهم آن است که واژه‌های متنی‌اند. بسیاری از واژه‌های دستوری[10]، همانند حروف اضافه و حروف ربط ممکن است در متن زیاد استفاده شود؛ هرچند این واژه‌ها نیز در انسجام متن تأثیر گذارند، در نقش مدنظر بر این واژه‌ها تأکید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمی‌شود؛ بلکه فقط واژه‌هایی که به واژه‌های متنی معروفند، در متن دارای نقش انسجامی‌ هستند (خامه­گر: 1396، ص8). تکرار دو گونه است:

  • تکرار لفظی به معنای تکرار یک واژه در متن است. این نوع تکرار خود به دو دسته تقسیم می‌شود: تکرار تامّ یا محض: تکرار واژه در متن بدون هیچ‌گونه تغییری تکرار تامّ نامیده می‌شود؛ این نوع تکرار به دو دسته تقسیم می‌شود: الف) تکرار نزدیک: در این نوع، واژگان تکرارشده در مجاور هم یا در یک جمله قرار می‌گیرند. ب) تکرار دور: واژگان تکراری در جملات مختلف قرار می‌گیرند.

تکرار جزئی: گاهی ریشه بعضی از واژگان یکی است و واژگان با اندکی تغییر در صیغه تکرار می‌شود (عبد المجید، 1998، ص82).

  • تکرار معنایی: تکرار معنایی عبارت است از تکرار معنی با واژگان متفاوت و نه یکسان که شامل: شمول معنایی، ترادف و تضمین است (عبدالمجید، 1998، ص80).

2 ـ 1ـ 1ـ 2. هم‌معنایی: این رابطه نوع دیگر از تکرار است که در آن کلمه‌های مترادف در متن، انسجام واژگانی ایجاد می‌کنند (نعمتی و ایشانی، 1393، ص129). هم‌معناها عبارت‌اند از: دو یا چند صورت، با رابطه معنایی خیلی نزدیک که اغلب (و نه همیشه) در جمله‌ها قابل جانشینی با همدیگرند. باید خاطرنشان کرد آن «تشابه معنایی» که در بحث هم معناها به کار می‌رود، لزوماً «تشابه کامل» نیست. موارد زیادی وجود دارد که در آنها، یک کلمه برای جمله‌ای مناسب است؛ ولی مترادف آن مناسب نیست (Yulle, 2006: 104).

2ـ 1ـ 1ـ 3ـ شمول معنایی[11] یا جزء و کل[12]: شمول معنایی رابطه‌ای است که میان طبقه عام و زیرطبقه‌های آن به وجود می‌آید (یول، 2006، ص105). در آیه 7 سوره قلم واژه «من» به کار رفته و در همین آیه این واژه به‌صورت افراد گمراه و هدایت یافته از هم جدا شده است که در آیات 34 و 33 گمراهان به عذاب دنیوی و اخروی خود می‌رسند و افراد هدایت‌یافته و متقین از نعمت‌های بهشتی برخوردار می‌شوند.

ج) تکرار آوایی: تکرار آوایی یا موسیقایی در آیه‌های سوره قلم به‌وفور دیده می‌شود که سجعی زیبا و آهنگین در آیه‌‌ها نشانگر انسجام این سورۀ مبارکه است. حروف صامت «ن» در آیه‌‌های 1, 2 ,3 ,5 ,6 ,7 ,8 ,9 ,10 ,14 ,15 ,17 ,18 ,19 ,21 ,22 ,23 ,24 ,25 ,26 ,27 ,28 ,29 ,30 ,31 ,32 ,33 ,35 ,36 ,37, 38 ,39 ,41 ,42 ,43 ,44 ,45 ,46 ,47 ,50 ,51 ,52 و «م» در آیه‌های 4 ,11 ,12 ,13 ,16 ,20 ,34 ,40 ,48 ,49 تکرار شده است و تکرار مصوّت «ی» و ««و» در تمام آیات قبل از حروف «ن» و «م» دیده می‌شود و واژگان (حلّاف، همّاز، مشّاء، منّاع) دارای سجع متوازن هستند.

«غنّه» صدایی است ملیح که همراه دو حرف میم (م) و نون (ن) است. نون دارای غنه‌ای بیش از میم است؛ غنّه صفت ذاتی و لازم نون و میم است که آیات سوره مبارکه قلم با این صفت و مخرج مشترک مزیّن شده و بر موسیقایی آیات افزوده است.

 

جدول 1: (تکرار کلی و جزئی واژگان)

واژه

تعداد واژه

صورت واژه‌ای تکرار

أجر

2

وإنّ لک لأجراً غیرَ ممنون، أم تَسألُهم أجراً (تکرار کلی)

فَسَتُبصر

4

فَسَتُبصِرُ ویُبصِرون (تکرار جزئی)

خاشِعة أبصارهم، لِیُزلقونَک بأبصارهم (تکرار کلی)

أعلم

5

إنّ ربّک هو أعلم بمن ضلّ عن سبیله و هو أعلم بالمهتدین (تکرار کلی)

لو کانوا یعلمون، سَنَستدرِجُهُم من حیثُ لا یعلمون (تکرار کلی) و ما هو الّا ذکرٌ للعالمین (تکرار جزئی)

تُدهِنُ

2

ودّوا لَوتُدهِنُ فَیُدهنُونَ (تکرار جزئی)

بَلَونا

2

إنّا بَلَونا کما بَلَونا أصحابَ الجنّةِ (تکرار کلی)

یَصرِمُنّ

3

إذ أقسَمُوا لَیَصرِمُنّها مُصبِحینَ، فأصبَحَت کالصّریم، إن کُنتم صارِمین (تکرارجزئی)

طافَ

2

فَطافَ عَلَیها طائفٌ من ربّک (تکرار جزئی)

مُصبحین

3

لَیَصرِمُنّها مُصبحین، (تکرار کلی) فَأصبَحَت کالصّریم (تکرار جزئی)

تَنادوا

2

فتنادوا مُصبحین، إذ نادی و هو مَکظومٌ (تکرار جزئی)

ضلّ

2

إنّ ربّک هو أعلم بمن ضلّ عن سبیله، قالوا إنّا لضالّون (تکرار جزئی)

قال

5

قالَ أساطیرُ النخستین، قالوا إنّا لضالّون،ألم أقل لَکُم لولا تُسَبِّحونَ، قالوا سبحانَ ربِّنا إنّا کنّا ظالمینَ، و یَقولونَ إنّه لَمجنون (تکرار جزئی)

ربّ

9

ماأنت بنعمة ربّکَ بِمجنون، فَطافَ عَلَیها طائفٌ من ربّک، قالوا سبحانَ ربِّنا، عسی ربُّنا أن یُیدِلَنا خیراً مِنها إنّا إلی ربِّنا راغِبون، إنّ للمُتَّقینَ عِندَ ربِّهم جنّاتِ النّعیم، فاصبِر لحکم ربّک،لولا أن تَدارَکَهُ نعمةٌ مِن ربّه لَنُبِذَ بالعَراءِ، فاجتَباه ربُّه (تکرار کلی)

لولا

2

لولا تُسَبِّحون، لولا أن تَدارَکَهُ نعمةٌ مِن ربّه لَنُبِذَ بالعَراءِ (تکرار کلی)

إنّ

4

إنّکَ لعلی خُلُقٌ عظیمٍ، إنّ ربّک هو أعلم (تکرار کلی)، إنّا کنّا طاغین، إنّا إلی ربّنا راغِبون (تکرار کلی)=تکرار جزئی

تُسَبّحون

2

لولا تُسَبِّحون، قالوا سبحانَ ربِّنا (تکرار جزئی)

لاتُطِع

2

فلاتُطِع المُکذّبینَ، و لاتُطِع کلّ حلّافٍ مَهینٍ (تکرار کلی)

إغدَوا

2

أن اغدَوا علی حرثِکم، و غَدَوا علی حَردٍ قادِرین (تکرار جزئی)

کان

6

إنّا ُکنّا ظالِمینَ،إنّا کُنّا طاغینَ (تکرار کلی)، لوکانوا یَعلَمونَ، إن کانوا صادِقینَ، و قد کانوا یُدعَونَ الی السّجودِ (تکرار کلی)،و لا تکُن کَصاحِب الحوت، إن کُنتم صارِمینَ (تکرار جزئی)

شرکاء

2

أم لَهُم شُرکاء فَلیَأتوا بِشُرَکائِهم (تکرار کلی)

مجنون

2

ماأنتَ بنعمتِهِ ربِّک بِمجنون، و یَقولون إنَّه لَمجنون (تکرار کلی)

بعض

2

فأقبلَ بعضُهم علی بعضٍ یَتَلاومونَ (تکرار کلی)

العذاب

2

کذالک العذابُ و لَعذابُ الآخِرةِ أکبرُ (تکرار کلی)

یُدعَون الی السّجود

2

یومَ یُکشَفَ عن ساقٍ و یُدعَون إلی السّجود فلا یَستطیعون، و قد کانوا یُدعَونَ إلی السّجود و هم سالِمون (تکرار کلی)

المُکذِّبینَ

2

فلا تُطِع المُکذّبینَ، فذَرنی و مَن یُکَذِّبُ بهذا الحدیث (تکرار جزئی)

نعمة

3

ما انت بنعمة ربک لمجنون، لو لا أن تَدارَکَهُ نعمةٌ مِن ربّه لَنُبِذَ العراء (تکرار کلی)، إنّ للمتّقین عند ربّهم جنّاتِ النعیم (تکرار جزئی)

تحکُمونَ

2

ما لکم کیف تَحکَمون، إنّ لکم لَما تَحکُمونَ (تکرار کلی)

یوم

2

أم لکم إیمانٌ علینا بالِغةٌ إلی یَومِ القیامة، یَومَ یُکشَفُ عن ساقٍ (تکرار کلی)

کتاب، أم

4

2

أم لکم کتابٌ فیه تدرُسُونَ، أم لکم إیمانٌ علینا بالِغةٌ إلی یَومِ القیامة، أم لهم شرکاء فلیأتوا بشرکائهم إن کانوا صادقین، أم تسألون أجراً، أم عندهم الغیب فهُم یَکتُبون (تکرار کلی أم)، (تکرار جزئی)

الذّکر

2

لمّا سَمعوا الذّکر، و ما هو الّا ذکرٌ للعالَمین (تکرار کلی)

سَل

2

سَلهُم ایُّهم بِذالک زعیم، أم تَسألُهُم أجراٌ (تکرار جزئی)

 

 

 

 

 

 

 

2ـ 1ـ 1ـ 2. باهم‌آیی

یکی از مهم‌ترین ابزار انسجام متن در سطح واژگان، پدیده هم‌آیی است. این اصطلاح را برای نخستین‌بار زبانشناس انگلیسی، فرث در سال 1957م به کار برد. او زبان‌شناسان را متوجه اهمیت بررسی‌های واژگانی کرد؛ زیرا بعضی از واژه‌ها به سبب همنشینی با واژه‌های مختلف تغییر معنا می‌دهند. باهم‌آیی، همنشینی واژگانی است که ارتباط قوی بین آنها، آنها را به ترکیب‌شدن باهم سوق می‌دهند؛ مانند ارتباطی که بین واژه نوشیدن با واژه آب وجود دارد. گاهی ارتباط بین دو واژه به اندازه‌ای قوی است که به محض شنیدن یک واژه، واژه دیگر در ذهن تداعی می‌شود و انتظار می‌رود همراه آن به کار رود. این ارتباط قوی، نقش بسزایی در انسجام پیوستگی متن دارد (ولیئی و دیگران، 1395).

باهم‌آیی شامل تضاد، مراعات النظیر و باهم‌آیی دستوری می‌شود که به‌ترتیب توضیح داده می‌شود.

الف) تضاد معنایی مربوط به کلماتی است که دارای معنای مخالف هم‌اند. تضاد از این نظر باعث انسجام متنی ‌معنایی می‌شود که با شنیدن واژه‌ای، به‌طور طبیعی واژه‌ای دیگر، تداعی و بین این دو واژه و مفهوم متن ارتباط معنایی حاکم ‌شود (اقبالی و دیگران، 1396­، ص103). معمولاً کلمه‌های متضاد را به دو نوع «درجه‌بندی پذیر» و «درجه‌بندی ناپذیر» تقسیم می‌کنند. کلمه‌های متضاد درجه‌بندی پذیر مانند دو واژه صغیر و کبیر است و نفی یکی از آنها لزوماً بر اثبات دیگری دلالت نمی‌کند؛ برای مثال، اگر گفته شود «آن سگ پیر نیست»، الزاماً منظورتان این نیست که «آن سگ جوان است». دربارۀ کلمه‌های متضاد درجه‌بندی ناپذیر که «جفت‌های مکمّل» نیز نامیده می‌شوند، معمولاً ساخت‌های مقایسه‌ای به کار نمی‌روند؛ به‌طور مثال، عبارت‌های «مرده‌تر» یا «بیشتر مرده» عجیب به نظر می‌رسند و نفی یکی، نشانگر اثبات دیگری است؛ به‌طور مثال، وقتی گفته می‌شود «آن شخص نمرده است»، درواقع منظورمان این است که «او زنده است» (یول، 2006، ص105).

 

 

جدول 2: جدول تضاد واژگانی

واژگان متضاد

صورت واژه متضاد

ضلّ، ضالونّ≠ المهتدین

إنّ ربّک هوأعلم بِمَن ضَلَّ عن سبیله و هو أعلمُ بالمُهتَدینَ (7)،إنّا لَضالّون (26)

المُکَذّبینَ، یُکَذِّبُ≠ الصادقِینَ

فلا تُطِع المُکَذّبین، إن کانوا صادِقین (41) ومن یُکذّب بهذا الحدیث (44)

الصّالحین، المُسلمِین≠ المُجرمینَ، کفروا

أفَنَجعَلُ المُسلمین کالمجرِمین (35)، الّذینَ کَفَروا (51)، فَجَعَلَه مِن الصّالحین (50)

ذِلّةٌ≠ سالمون

تَرهُقُهُم ذِلّةٌ و قد کانوا یُدعَونَ إلی السّجود و هم سالِمونَ (43)

طاغین≠ راغِبُون

إنّا کنّا طاغین (31)، إنّا إلی ربّنا راغِبون (32)

 

 

ب) مراعات‌النظیر: آوردن واژه‌ها از یک دسته است که باهم هماهنگی دارند. این هماهنگی می‌تواند ازنظر جنس، نوع، مکان، زمان یا همراهی باشد. مراعات نظیر سبب تداعی معانی می‌شود و نقش مهمی در انسجام متن دارد؛ زیرا در آن مجموعه‌ای از کلمات استفاده می‌شود که با یکدیگر هماهنگی و ارتباط معنایی خاصی دارند (ولیئی‌ و دیگران، 1395).

ج) باهم‌آیی دستوری: باهم‌آیی دستوری بدین معنا است که دو یا چند واژه که ارتباط خاصی ازنظر معنا یا ازنظر ساختاری باهم ارتباط دارند، در ترکیب‌های مختلف دستوری در کنار هم قرار می‌گیرند (ولیئی و همکاران، 1395). در سوره قلم، باهم‌آیی دستوری به شکل‌های مختلف آمده است:

1- موصوف و صفت: معتدٍ أثیمٍ، حلّافٍ مهینٍ، همّازٍ مشّاءٍ، أجراً غیرَ ممنون.

2- فعل مجهول و نائب فاعل: ارتباط معنایی میان «تُتلی» و«آیات» در آیه «15» «تُتلی علیه آیاتُنا» و فعل «یُکشَفُ» و «عن ساق» و فعل «یُدعونَ» و «المشرکون» که مرجع ضمیر واو در فعل یُدعون در آیه «42» «یومَ یُکشَفُ عن ساقٍ و یُدعَونَ إلی السّجود»، دارد، سبب انسجام شده است و از لحاظ دستوری فعل«تُتلی»، «یُکشَفُ»، «یُدعونَ» فعل مجهول و «آیات» و «عن ساق» و «و» نائب فاعل به حساب می‌آیند.

3- حرف جرّ بعد از فعل: برخی افعال همراه حرف جر به کار می‌روند و باعث ایجاد معنای جدید می‌شوند. در سوره قلم در این آیه «فلیَأتوا بشرکائهم» فعل یأتوا همراه حرف جرّ «ب» به کار رفته است و بدین صورت معنی می‌شوند: (شریک‌هایشان) معبود‌هایشان را بیاورند معنی می‌شود. آیه «فَذرِنی و مَن یُکَذِّبُ بهذا الحدیث»، (اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب می‌کنند، واگذار مکن). فعل «یُکذّب» فعل متعدی با حرف جرّ «ب» به کار می‌رود و این سبب انسجام و ارتباط معنایی با کلمات بعد از آن شده است.

4- رابطه فعل و فاعل: «خاشعةٌ ابصارهم» رابطه معنایی که میان خاشعة و ابصار وجود دارد، سبب همنشینی خاشعة با ابصار شده است. «ابصار» نقش فاعل را برای خاشعة دارد که اسم فاعل است و از لحاظ ترکیب دستوری فعل و فاعل محسوب می‌شوند. در آیه دیگر در این سوره مبارکه، «ترهقُهم ذلّةٌ» (ذلّت و خواری وجودشان را فرا گرفته است)، ضمن اینکه میان فعل «ترهقُ» و «ذلّة» رابطه معنایی وجود دارد، از لحاظ دستوری «ترهق» فعل و «ذلّة» فاعل محسوب می‌شود و این ارتباط معنایی و دستوری سبب انسجام متن شده است. آیه شریفه «فاجتَباه ربّه» در این آیه علاوه بر ارتباط معنایی از ارتباط دستوری نیز «اجتبی» فعل و «ربّ» فاعل است.

5- رابطه مبتدا و خبر یا اسم و خبر: «وأملی لهم إنّ کیدی متینٌ»، (متین) در این آیه نقش خبر و (کید) نیز نقش اسم حروف مشبّهةٌ بالفعل را دارد، (متین) به معنی محکم و دقیق است. بین اسم و خبر رابطه معنایی و دستوری وجود دارد و همنشینی کلمه «متین» در کنار«کید» معنای جدیدی به آن بخشیده است.

6- رابطه فعل و مفعول: «سمعوا الذّکر» رابطه معنایی که میان (ذکر) و فعل (سمعوا) وجود دارد، باعث شده است لفظ (الذکر) عنوان مفعول همنشین فعل (سمعوا) قرار بگیرد.

 

 

جدول 3: مراعات‌النظیر

واژگان

صورت‌های واژگان مراعات‌النظیر

القلم، یسطرون

ن و القلم و ما یسطُرونَ (1)

نعمة، ربّ

ما أنت بِنعمة ربِّکَ بِمجنون (2)

أجر، غیر ممنون

وإنّ لأجراً غَیرَ مَمنون (3)

ربّ، أعلم

إنّ ربّک هو أعلم بِمَن ضلّ عن سبیله وهو أعلمُ بالمُهتدین (7)

حلّاف، مهین، همّاز، مشّاء بنمیم، منّاع للخَیر، مُعتد أثیم، عُتُلّ، زنیم

ولا تُطِع کلّ حلّافٍ مَهینٍ، همّازٍ مشّاءٍ بِنمیمٍ،منّاعٍ لِلخَیرِ مُعتدٍ أثیمٍ عُتُلٍّ بعد ذالک زنیمٍ (10، 11، 12، 13)

مال، بَنین

أن کان ذا مالٍ و بَنینَ (14)

ضلّ، سبیل، المُهتدِین

إنّ ربّک هو أعلمُ بِمَن ضلّ عن سبیله و هو أعلمُ بالمُهتدِین

تُتلی، آیات، أساطیر

إذا تُتلی علیه آیاتِنا قالَ أساطیرُ النخستین

حَرث، صارِمین

أنِ اغدَوا علی حَرثِکُم إن کُنتم صارِمینَ

سُبحان، ربّ

قالُوا سُبحانَ ربَّنا إنّا کُنّا ظالِمینَ

المُتّقین، عند ربّهم، جنّات

إنّ للمُتّقینَ عندَ ربّهم جنّاتِ النّعیم

کتاب، تَدرسون

أم لَکُم کِتابٌ فیه تَدرُسونَ

ساق، السّجود

یومَ یُکشَفُ عن ساقٍ و یُدعَونَ الی السّجودِ فلا یَستَطیعونَ

خاشّعة، أبصار، تَرهَقُ، ذِلّة

خاشِعةً أبصارُهُم تَرهَقُهُم ذِلّةٌ

یُکَذّبُ، الحدیث

فَذَرنی و مَن یُکذِّبُ بِهذا الحدیثِ

تسأل، أجر، مَغرِم، مُثقَلون

أم تَسألُهم أجراً فهُم مِن مَغرِمٍ مُثقَلونَ

اصبر، حکم

فاصبِر لِحکم ربِّک

یُزلقون، أبصار

لَیُزلِقونَک بأبصارِهِم

 

 

 

 

 

 

 

2ـ 1ـ 2. انسجام دستوری

انسجام دستوری شامل سه عامل ارجاع، جایگزینی و حذف است.

2ـ 1ـ 2ـ 1. ارجاع: ارجاع عبارت است از اینکه صورت‌های ارجاعی برای تفسیر، به چیز دیگر یا پس از خود ارجاع داده شود. ارجاع دو گونه است: یکی ارجاع برون‌متنی[13] و دیگری ارجاع درون‌متنی[14]. در ارجاع درون‌متنی، مرجع، عنصری است در درون متن، ارجاع درون‌متنی براساس موقعیت مرجع نسبت به عنصر ارجاع به دو نوع تقسیم می‌شود:

الف) ارجاع پیش مرجع[15] قرار می‌گیرد.

ب) ارجاع پس مرجع[16] که در آن عنصر ارجاع، پس از مرجع خود قرار می‌گیرد.

در توضیح ارجاع برون‌متنی می‌توان گفت: وقتی عنصری در متن به موردی خارج از متن اشاره کند و درک آن وابسته به موقعیت و محیطی باشد که متن در آن واقع شده است، عنصر مدنظر از نوع برون مرجع است. نکته مهم این است که تنها ارجاع درون‌متنی سبب ایجاد انسجام در متن می‌شود؛ چون گره‌ها یا روابط انسجامی بین جمله‌ها، متن را به وجود می‌آورند؛ در حالی که ارجاع برون‌متنی به تولید متن کمک می‌کند؛ یعنی باعث پیوند متن یا بافت موقعیت می‌شود (نعمتی و ایشانی، 1393، صص127-128). ارجاع در متن با ضمیر، اسم اشاره و اسم موصول صورت می‌گیرد و به دو صورت پیش‌مرجع و پس‌مرجع است. در ارجاع پیش‌مرجع، واژه مرجع‌دار، ضمیر، اسم اشاره و اسم موصول پس از مرجع خود قرار می‌گیرد و در پس‌مرجع، واژه مرجع‌دار قبل از مرجع خود واقع می‌شود (زانوس و نبی‌پور، 1396، ص85).

 

 

جدول 4- جدول ارجاع (ضمایر)

ضمیر

مرجع ضمیر

شماره آیه

«واو» در یَسطُرونَ (ضمیر بارز)

ملائکه

1

أنت (ضمیر منفصل)

النبی

2

ربّک (ضمیر متّصل)

النبیّ

2

لَکَ

النبیّ

3

إنّک (ضمیر متّصل)

النبیّ

4

أنتَ در سَتُبصِرُ (ضمیرمستتر)

النبیّ

5

«واو» در یُبصِرونَ (ضمیر بارز)

مشرکین

5

أیّکُم (ضمیر متّصل)

طرفین (نبی و مشرکان)

6

إنّ ربّک (ضمیر متصل)

النبیّ

7

هو أعلم (ضمیرمنفصل)

ربّ

7

سبیله (ضمیر مستتر)

ربّ

7

هو اعلم (ضمیر منفصل)

ربّ

7

أنتَ در لا تُطِع (ضمیر مستتر)

النبیّ

8

«واو» در ودّوا (ضمیر بارز)

المُکذّبین

8

أنت در تُدهِنُ (ضمیرمستتر)

النبیّ

9

«واو» در یُدهِنونَ (ضمیر بارز)

المُکَذّبینَ

9

أنت در لا تطِع (ضمیر مستتر)

النبیّ

10

هو در کان (ضمیر مستتر)

الکافر (حلّاف، همّاز، مشّاء، منّاع، عُتُلّ)

14

علیه (ضمیر متّصل)

الکافِر (حلّاف،...)

15

آیاتُنا (ضمیر متصل)

الله

15

هو در قالَ (ضمیر مستتر)

الکافر (حلّاف،...)

15

سَنَسمُهُ (ضمیر متّصل)

الکافِر

16

انّا (ضمیر متّصل)

الله

17

بَلَونا (ضمیر بارز)

الله

17

بَلَوناهم (ضمیر متصل)

المُکذّبین

17

أقسَموا (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

17

یَصرُمَنّ (ضمیر بارز واو)

أصحاب الجنّة

17

یَصرُمَنّها (ضمیر متّصل)

فواکه

17

لایَستثنُونَ (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

18

عَلیها (ضمیر متّصل)

الجنّة

19

ربّک (ضمیر متّصل)

النبیّ

19

هم (ضمیر منفصل)

أصحاب الجنّة

19

هی در أصبَحَت (ضمیر مستتر)

الجنّة

20

فَتَنادَوا (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

21

اغدُوا

أصحاب الجنّة

22

حَرثِکُم (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

22

کُنتُم (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

22

انطَلَقُوا (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

23

هم (ضمیر مُنفصِل)

أصحاب الجنّة

23

یَتَخافَتُون (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

23

لا یَدخُلَنَّها (ضمیر متّصل)

الجنّة

24

علیکم (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

24

غَدَوا (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

25

رأوها (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

26

رأوها (ضمیر مُتّصل)

الجنّة

26

قالوا (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

26

إنّا (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

26

نحنُ (ضمیر مُنفصل)

أصحاب الجنّة

27

أوسَطُهُم (ضمیر مُتّصِل)

أصحاب الجنّة

28

أنا درلم أقُل (ضمیر مُسستر)

أوسَط

28

لَکُم (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

28

تُسَبِّحونَ (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

28

قالوا (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

29

ربِّنا (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

29

إنّا (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

29

کُنّا (ضمیر مُتّصل)

أصحاب الجنّة

29

بعضُهُم (ضمیر مُتّصل)

أصحاب الجنّة

30

یَتَلاوَمونَ (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

30

قالوا (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

31

یاوَیلَنا (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

31

إنّا (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

31

کُنّا (ضمیر بارز)

أصحاب الجنّة

31

ربّنا (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

32

هو در یُبدِلَنا (ضمیر مستتر)

ربّ

32

مِنها (ضمیر متّصل)

جنّة

32

إنّا (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

32

ربِّنا (ضمیر متّصل)

أصحاب الجنّة

32

کانوا یَعلَمون (ضمیر بارز)

الانسان

33

ربّهم (ضمیر متّصل)

المُتّقین

34

نحن در نَجعَلُ (ضمیر مستتر)

ربّ

35

لَکُم (ضمیر متّصل)

المکذّبین

36

تَحکُمونَ (ضمیر بارز)

المُکذِّبین

37

لَکُم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبین

37

فیه (ضمیر متّصل)

کتابٌ

37

تَدرُسُونَ (ضمیر بارز)

المُکذِّبین

37

لَکُم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبین

38

فیه (ضمیر متّصل)

کتابٌ

38

تَخَیَّرونَ (ضمیر بارز)

المُکذِّبین

38

لَکُم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبین

39

عَلینا (ضمیر متّصل)

ربّ

39

لکم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبینَ

39

تَحکُمونَ (ضمیر بارز)

المُکذِّبینَ

39

أنت در سَل (ضمیر مستتر)

النبی

40

سَلهم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبین

40

ایّهم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبینَ

40

لَهم (ضمیر مُتّصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

41

فلیَأتُوا (ضمیر بارز)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

41

شرکائهِم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

41

کانوا (ضمیر بارز)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

41

هو در یُکشَفَ (ضمیر مستتر)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

42

یُدعَونَ (ضمیر بارز)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

42

لایَستطیعونَ (ضمیر بارز)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

42

أبصارُهُم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

43

تَرهَقُهُم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

43

کانوا یَدعُونَ (ضمیر بارز)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

43

هم (ضمیر منفصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

43

أنت در فَذَرنی (ضمیر مستتر)

النبی

44

ذَرنی (ضمیر متّصل)

الله (رب)

44

هو در یکذّب (ضمیر متّصل)

من

44

نحن در سَنَستَدرِجُهُم (ضمیر مستتر)

الله (رب)

44

سَنَستَدرِجُهُم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

44

لا یَعلَمون (ضمیر بارز)

الله (رب)

44

أنا در أُملی

الله (رب)

45

لَهُم (ضمیر متّصل)

الله (رب)

45

کیدی (ضمیر متّصل)

الله (رب)

45

أنت در تَسألُ (ضمیر مستتر)

النبی

46

هم (ضمیر منفصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

46

عندهم (ضمیر متّصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

47

هم (ضمیر منفصل)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

47

یَکتُبون (ضمیر بارز)

المُکذِّبینَ (مشرکان)

47

أنت در اصبِر (ضمیر مستتر)

النبیّ

48

ربّک (ضمیر متّصل)

النبیّ

48

أنت در لا تَکُن (ضمیر مستتر)

النبیّ

48

هو در نادی (ضمیر مستتر)

یونس

48

هو (ضمیر منفصل)

یونس

48

أن تَدارَکَه (ضمیر متّصل)

یونس

49

ربّه (ضمیر متّصل)

یونس

49

هو در نُبِذَ (ضمیر مستتر)

یونس

49

هو (ضمیر منفصل)

یونس

49

اجتبیه (ضمیر متصل)

یونس

50

ربّه (ضمیر متصل)

یونس

50

هو در جَعَلَ (ضمیر مستتر)

الله (ربّ)

50

جَعَلَه (ضمیر متّصل)

یونس

50

کَفَروا (ضمیر بارز)

المُکذّبین

51

لَیُزلِقونَ (ضمیر بارز)

الکافرون

51

لَیُزلِقونَکَ (ضمیر متّصل)

النبیّ

51

بأبصارِهِم (ضمیر متّصل)

الکافرون

51

سَمِعُوا (ضمیر بارز)

الکافرون

51

یَقولونَ (ضمیر بارز)

الکافِرون

51

إنَّه (ضمیر متّصل)

النبیّ

51

هو

القرآن

52

 

موصول

مرجع

آیه

ما

کتاب

1

مَن

الانسان

7

مَن

المُکذّبین

44

ما

کتاب

38

ما

کتاب

39

 

 

2ـ 1ـ 2ـ 2. جایگزینی: در جایگزینی، یک عنصر زبانی به جای عنصر زبانی دیگر می‌نشیند؛ یعنی ممکن است یک واژه یا یک عبارت، جایگزین یک واژه، عبارت یا یک بند دیگر در یک متن شود (زانوس و نبی‌پور، 1396، ص88). جایگزینی یا به‌صورت اسمی ‌یا فعلی یا جمله‌ای است.

2ـ 1ـ 2ـ 3. حذف: حذف را نیز یک نوع جانشنی می‌دانند که به‌وسیله عامل یا عنصری پر نمی‌شود و آن را «جانشین صفر» می‌نامند. درحقیقت چون فهمیده می‌شود نیازی به بیان نیست (اصغری و علی‌مرادی، 1394، ص17). منظور از حذف، نیاوردن کلمه یا بخشی از جمله در گفتار است؛ به گونه‌ای که بتوان از لحاظ معنایی وجود آن را دریافت. حذف یکی دیگر از راه‌های ایجاد انسجام در متن است. حذف‌های مرتبط با انسجام متن، به دو نوع اصلی تقسیم می‌شوند: نخست، حذف به قرینۀ لفظی است؛ یعنی هرگاه قرار باشد کلمه یا گروهی از کلمات در دو یا چند جملۀ پیاپی بیایند، معمولاً فقط یک مرتبه آن را می‌آورند و به قرینه از تکرار آن در جمله‌های دیگر خودداری می‌کنند (اورکی و الخاص ویسی، 1395، ص134).

دوم، حذف به قرینه معنوی است. این حذف زمانی رخ می‌دهد که مفهوم کلی جمله‌ها و عبارت‌ها موجب حذف کلمه یا کلماتی در جمله می‌شود و خواننده از سیاق کلام و مفهوم کلی جمله‌ها، کلمۀ محذوف را در می‌یابد. حذف به قرینۀ معنایی در گفتگوهای کوتاه و بریده‌بریده به‌وضوح دیده می‌شود. هالیدی و حسن از انواع مختلف جایگزینی و حذف اسمی، فعلی و ... سخن گفته‌اند (اورکی والخاص ویسی، 1395، ص134).

در سوره قلم در آیه «10» این عبارت ذکر شده است: «لا تُطِع کلَّ حلّافٍ مَهینٍ» و به قرینه در آیه‌های (11،12،13) فعل «لا تُطِع» و لفظ «کلّ» حذف شده است: (همّازٍ مشآءٍ بِنَمیمٍ مَنّاعٍ للخَیرِ مُعتَدٍّ أثیمٍ عُتُلٍّ بَعدَ ذالک زَنیمٍ) (قلم: 13-11).

در آیه 23 (فَلَمّا رَأَوها قالُوا إنّا لَضالُّون) به قرینه معنوی می‌توان گفت فعل َ(دخَلوا) بعد از (فَلَمّا) حذف شده است. معنی آیه: هنگامی ‌که (وارد باغ شدند) و آن را دیدند، گفتند: حقّاً ما گمراهیم.

 

 

 

 

 

2ـ 1ـ 3. انسجام پیوندی

انسجام پیوندی شامل ارتباط معنایی و منطقی میان جملات است. هالیدی و حسن (1976) چنین روابطی را با چهار عنوان جامع به شرح زیر مقوله‌بندی کردند که هر کدام شامل روابط معنایی فرعی‌تری می‌شود (لطفی‌پور ساعدی، 1371، ص114).

 

 

2ـ 1ـ 3ـ1. ارتباط اضافه‌ای

 این رابطه معنایی وقتی برقرار می‌شود که جمله‌ای در رابطه با محتوای جملۀ قبلی در متن مطلبی اضافه کند. برای اضافه، جنبه‌های مختلفی ذکر شده‌اند؛ ازجمله توضیحی، تمثیلی و مقایسه‌ای (لطفی‌پور ساعدی، 1371، ص114). نمادهای متنی این رابطه معنایی مانند «علاوه بر، هم، نیز، یا، همچنین، چه ... چه، ...» و از این قبیل کلمات است که به‌عنوان پیوند افزایشی هم کاربرد دارند.

در آیه‌های (1، 3، 4، 7، 10، 33، 44، 45، 48، 51) سوره قلم، حرف «واو» 10 بار تکرار شده که به انسجام و پیوستگی سوره منجر شده و حرف «أم» در 5 آیه (37)، (39)، (41)، (46)، (47) آمده که موجب رابطه اضافی یا افزایش شده است.

 

 

جدول 5- ارتباط اضافه‌ای

کلمه

آیه

شماره آیه

و

ن و القلم و ما یسطرون

1

و

و إنّ لَکَ لَأجراً غیرَ ممنون

3

و

وإنّک لَعَلی خُلُقٌ عظیمٍ

4

و

إنّ ربّک هوَ أعلَمُ بِمَن ضلَّ عن سبیله و هو أعلَمُ بالمُهتَدین

7

و

و لا تُطِع کلّ حلّافٍ مَهینٍ

10

و

و غدوا علی حردٍ قادرین

25

و

کذالکَ العذابُ و لَعذابُ الآخرةِ أکبرُ لو کانوا یَعلَمونَ

33

و

فَذَرنی وَ مَن یُکَذِّبُ بهذا الحدیث سَنَستَدرِجُهُم مِن حیثُ لا یَعلَمونَ

44

و

و أمُلی لَهُم إِنَّ کَیدی متینٌ

45

و

فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّکَ و لا تَکُن کَصاحِبِ الحوتِ إذ نادی و هو مَکظومٌ

48

و

وَ إن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأبصارِهِم لَمّا سَمِعوا الذِّکرَ وَ یَقولونَ إنَّه لَمَجنونٌ

51

أم

أم لَکُم کتابٌ فیه تَدرسُونَ

37

أم

أم لَکُم أیمانٌ عَلَینا بالِغَةٌ إلی یَومِ القیامةِ إنَّ لَکُم لَما تَحکمُونَ

39

أم

أم لَهُم شُرَکاءُ فَلیَأتُوا بِشُرَکائِهِم إن کانوا صادِقینَ

41

أم

أم تَسأَلُهُم أچراً فَهُم مِن مَغرَمٍ مُثقَلُونَ

46

أم

أَم عِندَهُمُ الغَیبُ فَهُم یَکتُبُونَ

47

 

 

2ـ 1ـ 3ـ 2. ارتباط خلاف انتظار

این رابطه معنایی موقعی برقرار می‌شود که محتوای یک جمله خلاف انتظاراتی است که جمله ماقبل آن در رابطه با موقعیت متکلم و مخاطب به وجود می‌آورد (لطفی‌پور ساعدی، 1371، ص141). ازجمله نمادهای متنی این رابطه معنایی «علیرغم اینکه» و «با این وجود» و از این قبیل عبارت‌هایی که پیوند تباینی را ایجاد می‌کنند؛ مانند این جمله: «جاده بر اثر برف و یخ‌زدگی لغزنده بود، با این وجود، او به راه افتاد». در جدول زیر آیه‌هایی که دارای رابطه معنایی برخلاف انتظارند، مشاهده می‌شوند:

 

 

جدول 6- ارتباط تباین (خلاف انتظار)

ما أنت بنعمة ربّکَ بِمَجنونٍ

جواب قسم

2

بأییِکُمُ المَفتُون

مفعول برای آیه قبل

6

أن کانَ ذا مالٍ و بنینٍ

أن کان

14

إذا تُتلی علیه آیاتنا قالَ أساطیرُ النخستین

جواب شرط (قالَ أساطیرُ النخستین)

15

ولا یَستثنون

واو (واو اعتراضیه)

18

فَطافَ علیه طائفٌ مِن ربّکَ و هُم نائمونَ

جمله حالیّۀ

19

فانطَلَقوا وهُم یَتَخافَتُونَ

جملۀ حالیّه (هُم یَتَخافَتُونَ)

23

بَل نحنُ مَحرمُون

بل

27

کذلکَ العذابُ و لَعذابُ الآخرةِ أکبرُ لو کانوا یَعلَمون

لو

34

أم لَهُم شُرکاءُ فَلیأتُوا بِشُرکائِهم إن کانوا صادقینَ

جواب شرط (محذوف)

41

خاشِعةً أبصارُهُم تَرهَقُهُم ذِلّةٌ و قد کانوا یُدعُونَ إلی السّجود و هم سالمونَ

جملۀ حالیّه (هُم سالِمون)

43

فاصبِر لحکمِ ربّکَ و لا تَکُن کصاحِب الحُوت إذ نادَی و هو مَکظُومٌ

جملۀ حالیّه (هو مَکظُومٌ)

48

لولا أن تُدارَکَه نعمةٌ مِن ربّه لَنُبِذَ بالعَراءِ وهو مَذموم

جملۀ حالیّه (هو مَذموم)

49

 

 

2ـ 1ـ 3ـ 3. ارتباط سببی

این رابطه معنایی هنگامی برقرار می‌شود که رویداد فعل یا جمله ارتباط علّی (سببی) با رویداد جمله دیگر داشته باشد و شامل روابط علت، نتیجه، هدف و شرط می‌شوند (لطفی‌پور ساعدی، 1371، ص141). این نوع ارتباط که می‌توان پیوند علی هم نام نهاد،در آن از عبارت‌هایی نظیر «زیرا»، «برای اینکه»، «بنابراین»، «درنتیجه» و از این قبیل کلمات به کار برده می‌شود.

 

 

جدول 7- ارتباط سببی

ف

فَسَتبصِرُ و یُبصِرونَ

5

ف

فَلا تُطِع المُکذِّبین

8

ف

فَطافَ عَلَیها طائفٌ مِن ربِّکَ و هُم نائِمونَ

19

ف

أَفَنَجعَلُ المُسلِمینَ کَالمُجرِمینَ

35

ف

أم لَهُم شُرَکاءُ فَلیأتُوا بِشَرَکائِهِم إن کانُوا صادِقینَ

41

ف

یومَ یُکشَفُ عن ساقٍ و یُدعَونَ إلی السّجودِ فَلا یَستطیعونَ

42

ف

أم تَسأَلُهُم أجراً فَهُم مِن مُغرَمٍ مُثقَلُونَ

46

ف

أم عِندَهُم الغَیبُ فَهُم یَکتُبُونَ

47

ف

فاجتباه ربّه فجعله من الصالحین

50

إنّ

قالوا سبحان ربِّنا إنّا کُنّا ظالِمین

29

إنّ

قالُوا یا وَیلَنا إنّا کُنّا طاغینَ

31

إنّ

عسی ربُّنا أن یُبدِلَنا خیراً مِنها إنّا إلی ربِّنا راغِبون

32

إنّ

وَ أُملِی إنّ کَیدی متینٌ

45

 

 

2ـ 1ـ 3ـ 4. ارتباط زمانی

 موقعی بین دو جمله، این رابطۀ معنایی بر قرار می‌شود که یک نوع توالی زمانی بین رویدادهای آن دو جمله برقرار باشد (لطفی‌پور ساعدی، 1371، ص141). در ارتباط زمانی یا همان پیوند زمانی از واژه‌هایی مانند «پس»، «سپس»، «بعد از اینکه»، «قبل از اینکه» و نمونه دیگری مانند آنها استفاده می‌شود.

در سوره مبارکه قلم، ارتباط زمانی یا پیوندی با حرف «ف» در 8 آیه (9، 20، 21، 23، 26، 30، 44، 48) و واژه «بعد» در آیه (13) و واژه «إذا» در آیه‌های (15، 17و 48) و واژه «لمّا» در آیه‌های (26، 51) صورت گرفته است که درمجموع در این سوره (15) پیوند زمانی صورت گرفته است.

جدول 8- ارتباط زمانی

ف

ودُّوا لَو تُدهِنُ فَیُدهِنُونَ

9

ف

فَأصبَحَت کالصّریم

20

ف

فَتَنَادَوا مُصبِحینَ

21

ف

فَانطَلَقُوا و هُم یَتَخافَتُونَ

23

ف

فَلمّا رَأَوهَا قالُوا إنّا لَضالُّونَ

26

ف

فَأقبَلَ بعضُهُم علی بعضٍ یَتَلاوَمونَ

30

ف

فَذَرنی و مَن یُکَذِّبُ بِهذا الحدیثِ سَنَستَدرِجُهُم مِن حیثُ لا یَعلَمُونَ

44

ف

فَاصبِر لِحکمِ ربِّکَ و لا تَکُن کَصاحِبِ الحُوتِ إذ نادَی و هُوَ مَکظومٌ

48

بعد

عُتُلٍّ بَعدَ ذلِکَ زَنیمٍ

13

إذَا

إذَا تُتلی عَلیه آیاتُنا قالَ أساطیرُ النخستین

15

إذ

إنّا بَلوناهُم کَما بَلَونا أصحابَ الجنّةِ إذ أقسَمُوا لَیَصرِمُنَّهَا مُصبِحینَ

17

إذ

فاصبِر لحکمِ ربِّکَ و لا تُکُن کصاحِبِ الحُوتِ إذ نادَی وَ هُوَ مَکظومٌ

48

لمّا

فَلَمّا رَأَوها قالُوا إنّا لَضالُّون

26

لمّا

وَإن یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأبصارٍهٍم لَمّا سَمِعُوا اذّکرَ وَ یَقُولُونَ إنَّه لَمَجنُون

51

 

 

 

 

در نمودار زیر تمام عوامل انسجام که 327 مورد در این سوره به کار رفته، به‌صورت کلی، مقایسه و نشان داده شده است:

 

 

 

نتیجه‌گیری

نتیجه بررسی‌های صورت‌گرفته در مقاله حاضر، حاکی از آن است که سوره مبارکه قلم از انسجام و یکپارچگی زیادی برخوردار است و هیچ گسستگی در این سوره وجود ندارد و عوامل انسجام (دستوری، واژگانی، سببی) در این سوره به نحو احسن وجود دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهند از میان عوامل انسجام، «انسجام واژگانی» به‌کاررفته، 179 مورد است که 142 مورد به تکرار و 37 مورد به باهم‌آیی اختصاص دارد، 140 مورد «انسجام دستوری» در این سوره وجود دارد که از این میان، 136 مورد ارجاع و 4 مورد حذف دیده می‌شود. انسجام پیوندی در این سوره، 56 مورد است که 15 مورد به ارتباط اضافه‌ای و 13 مورد به ارتباط سببی و 14 مورد به ارتباط زمانی و 14 مورد به ارتباط خلاف انتظار مربوط می‌شود. از میان این دسته از موارد انسجام، تکرار و ارجاع به‌ترتیب بالاترین درصد انسجام را به خود اختصاص داده است. موارد دیگر انسجام به‌ترتیب میزان به‌کاررفته در این سوره، ارتباط زمانی، مراعات‌النظیر، ارتباط اضافه‌ای، باهم‌آیی دستوری، حذف و ارتباط سببی است. جایگزینی در این سوره دیده نمی‌شود. مجموع این عوامل انسجامی، نشان‌دهنده بالاترین حد ممکن انسجام در این سوره شریفه و اعجاز بیانی و زیبایی‌شناسی آن است. تفاوتی که می‌توان بین انسجام قرآن و متون بشری قائل شد، این است که در این سوره از قرآن از تمام عناصر انسجام و زیرمجموعه‌های آن با فراوانی بالا استفاده شده است. در عین اینکه در این سوره به مطالب مختلف پرداخته شده است، انسجام بسیار قوی در بین آیات مشهود است؛ به ‌طوری که خواننده مطالب آن را یک موضوع واحد می‌پندارد. قرآن شعر نیست؛ اما فراتر از شعر، در آن انسجام آوایی و موسیقایی ملاحظه می‌شود. انسجام‌های موجود در این سوره، در خدمت معارف الهی است؛ به‌طور مثال، انسجام مربوط به تضاد، تفاوت حال دروغگویان و راست‌گویان را به تصویر می‌کشد.

 

[1] Halliday

[2] Ruqaiya Hasan

[3] Chohesion Reiation

[4] Textuality

[5] Tie

[6] Textual Chohesion

[7] Chain

[8] Coherence

[9] Relevance

[10] Function Words

[11] Hyponymy

[12] Meronymy

[13] Exophiric Reference

[14] Endiphoric Reference

[15] Antecedent

[16] Cataphora

The Holy Quran

Amrai, Mohammad Hassan and Behboud, Naseri Harsini. (2016). Holliday and Hassan's theory of coherence and its application in a narrative story from Masnavi Manavi. The Second Literary Text Research Conference, 1-20.

Amrai, Mohammad Hassan, Rezaei Haftador, Gholam Abbas and Mohammad Taghi Zandwakili. (2016). Comparative evaluation of coherence in Surah Al-Alak and its translation by Haddad Adel based on the theory of Halliday and Hassan. Translation Studies in Arabic Language and Literature, 7(16), 119-149.

Asghari, Javad and Maryam Ali Moradi. (2014). Essays in story translation. Tehran: Academic Jihad Publications, Tehran branch.

Iqbali, Abbas, Sayadinejad, Rouhollah and Mohammad Hossein Fazeli. (2016). Analysis of lexical coherence in Surah Ankabout. Research Journal of Qur'an Interpretation and Language, 6(1), 110-91.

Oraki, Gholamhasan and Khas Veisi. (2016). A comparative study of elements of textual coherence in Surah Al-Mubarakah Nas and its Persian translation based on the theory of textual coherence by Halidi and Hassan. Quran Sciences and Tafsir Ma'araj, 2(1), 129-146.

Zanous, Ahmed Pasha and Maryam Nabipour. (2016). Coherence factors in Surah Zelzal based on Heidi and Hassan's theory. Research Journal of Quranic Studies, 8(30), 81-101.

Khamegar, Mohammad (2017). "Efficiency of Halliday's Theory in Delineating the Textual Coherence of the Qur'anic Surahs". Qur'anic Researches. Year 23, Number 1 (series 86) pp. 4-29.

Sahrai, Reza Murad and Fateme Nosrati Momondi. (2013). Examining the textual relationships of the Qur'an, a case study Surah Ahqaf. Siraj Munir, 5(14), 67-88.

Tabarsi (1415 AH). Majma al-Bayan fi Tafsir al-Qur'an. Beirut: Al-Alami Publishing House.

Abdul Majid, Jalil. (1998). Al-Badi' between Arabic rhetoric and text linguistics. Cairo: The Egyptian General Authority for Books.

Lotfipour Saedi, Kazem. (1992). An introduction to the principles and methods of translation. 13th edition Tehran: Academic Publishing Center.

Mokhtari, Qasim and Khodabakhsh-Nejad, Mehrangiz (2017). "Analysis of the aesthetics of the verses of the Holy Quran based on the element of coherence and continuity, a case study the 30th chapter of the surahs". Linguistic Researches of the Qur'an. Volume 7(1), pp. 107-126.

Makarem Shirazi, Nasser. (1998). Sample Commentary. 32nd edition. Tehran: Dar al-Kutub al-Islamiyyah.

Mulla Ibrahimi, Ezzat and Zahra Rezaei. (2019). The effectiveness of Halliday and Hassan's theory in drawing the textual coherence of Surah Muzammal. Quarterly Journal of Islamic Literary Studies, 5(1), 9-30.

Nemati Qazvini, Masoumeh and Tahereh, Ishani. (2013). Comparison of the use of cohesion factors in Surah Al-Ala and its translation by Safarzadeh. Qur'anic Research Quarterly, 20(1), 120-145.

Walei, Younus, Mirzaei Al-Hosseini, Seyyed Mahmoud and Mohammad, Farhadi. (2016). Cohesion factors of the text in Surah Nuh. Qur'an Linguistic Researches. 5(1), 69-86.

Halliday, M. A. K & Hasan, R. (1989). Language, context, and text: Aspects of Language in a Social-Semiotic Perspective (2nd edition). Oxford University Press.

Yule, G. (2006). The Study of Language (3rd edition). Cambridge University Press.

امرایی، محمدحسن و بهبود، ناصری هرسینی. (1395ش). نظریه انسجام، هالیدی و حسن (1985م) و کاربست آن در داستانکی روایی از مثنوی معنوی. مقالات دومین همایش متن پژوهی ادبی، 20-1.
امرایی، محمدحسن، رضایی هفتا‌در، غلام‌عباس و محمد‌تقی زند‌وکیلی. (1396ش). ارزیابی مقایسه‌ای انسجام در سوره علق و ترجمه آن از حداد عادل براساس نظریه هالیدی و حسن. پژوهش‌های ترجمه در زبان و ادبیات عرب، 7(16)، 149-119.
اصغری، جواد و مریم علی مرادی. (1394ش). جستارهایی در ترجمه داستان. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی واحد تهران.
 اقبالی، عباس، صیادی‌نژاد، روح‌الله و محمدحسین فاضلی. (1396ش)، تحلیل انسجام واژگانی در سوره عنکبوت. پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، 6(1)، 110-91.
اورکی، غلامحسن و الخاص ویسی. (1396ش). بررسی تطبیقی عناصر انسجام متنی در سورۀ مبارکه ناس و ترجمه فارسی آن بر پایه نظریه انسجام متن هالیدی و حسن، علوم قرآن و تفسیر معارج، 2(1)، 146-129.
زانوس، احمد پاشا و مریم نبی‌پور. (1396ش). عوامل انسجام، در سورۀ زلزال براساس نظریه هایدی و حسن. پژوهشنامه معارف قرآنی، 8(30)، 101-81.
خامه­گر، محمد(1397). «کارایی نظریه هالیدی در ترسیم انسجام متنی سوره های قرآن»، پژوهش­های قرآنی، سال بیست و سوم، شماره ۱ (پیاپی ۸۶) صص4 – 29.
صحرایی، رضا مراد و فاطمه نصرتی موموندی. (1393ش). بررسی روابط متنی قرآن، مطالعه موردی سوره احقاف. سراج منیر، 5(14)، 88-67.
طبرسی. (1415ق). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
عبدالمجید، جلیل(1998). البدیع بین البلاغة العربیة واللسانیات النصیة، القاهرة: الهیئة المصریة العامة للکتاب.
لطفی­پور ساعدی، کاظم. (1371ش). درآمدی به اصول و روش ترجمه. چاپ سیزدهم. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
مختاری، قاسم و خدابخش­نژاد، مهرانگیز(1397). «تحلیل زیبایی‌شناسی آیات قرآن کریم برپایۀ عنصر انسجام و پیوستگی بررسی نمونه‌ای سوره‌های جزء سی‌ام»، پژوهش­های زبانشناختی قرآن، دوره 7(1)، صص 126-107.
مکارم شیرازی، ناصر. (1377). تفسیر نمونه، چاپ سی ودوم، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
ملاابراهیمی، عزت و زهرا رضایی. (1399ش). کارایی نظریه هالیدی و حسن در ترسیم انسجام متنی سوره مزمّل. فصلنامه مطالعات اسلامی ادبی، 5(1)، 30-9.
نعمتی قزوینی، معصومه و طاهره، ایشانی. (1393ش). مقایسه کاربست عوامل انسجام در سورۀ اعلی و ترجمه آن از صفارزاده. فصلنامه پژوهش‌های قرآنی، 20(1)، 145-120.
ولیئی، یونس، میرزایی الحسینی، سید محمود و محمد، فرهادی. (1395ش). عوامل انسجام متن در سوره نوح. پژوهش‌های زبان‌شناختی قرآن، 5(1)، 69-86.
Halliday, M. A. K & Hasan, R (1989) Language, context, and text: Aspects of Language in a Social-Semiotic Perspective (2nd edition) Oxford University Press.
Yule, G (2006) The Study of Language (3rd edition) Cambridge University Press.