Document Type : Research Article
Authors
1 Assistant Professor, Faculty of Islamic Studies, Culture and Communication, Imam Sadegh University, Tehran, Iran
2 Ph.D. student of Quran and Hadith Sciences, Al-Zahra University, Tehran, Iran
3 Ph.D. in Quran and Hadith Sciences, Al-Zahra University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
برای تبیین هر مفهوم در نظام معنایی قرآن کریم، علاوه بر تمرکز بر باهمآیندهای آن التفات به معنای واژه در زبانهای سامی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ در این راستا ریشهشناسی تاریخی خودنمایی خواهد کرد. این مطالعه عهدهدار تبیین و تدقیق معنای «تزیین» در قرآن کریم با روشهای معناشناسی است که تاکنون با رویکرد جامع معناشناسانه به آن پرداخته نشده و جایگاه آن در نظام معنایی قرآن تبیین نشده است. تبارشناسی ریشۀ «زین» در زبانهای سامی، حاکی از کاربست پربسامد تنوع آوایی آن است که سبب تقویت احتمال اشتراک لفظی ناشی از وامواژگی آن میشود. دریافتهای ریشهشناسی حاکی از وجود دو مؤلفۀ اصلی در نیایی این ریشه است؛ نخست زیبایی و شکوه و دوم تمایل و کشش. بررسی باهمآییها، با فاعلیتهای متنوع، از گسترههای مادی و معنوی حکایت دارد. از کارکردهای تزیین، برای مؤمنان، اصلاح و برای غیر آنان، وارونگی در درک و فهم، ولایت شیطان، انفکاک از حق، خسران و هلاکت، مغفولماندن از علل معنوی هستند.
Keywords [Persian]
بیان مسئله
مطالعات فلسفی و نظری درباره زیبایی، دانش زیباییشناسی را به وجود آورده است. زیباییشناسی جدید از فلسفه و هنر یونان سرچشمه میگیرد. در نگرش عارفان مسلمان، جهان جمله ظهور و تجلی حق است و چون هرچه هست سایه و جلوه خدای صاحب کمالات است، خدایی که جمیل، رحیم، رئوف، فیاض، جواد، حسن و لطیف است. زیبایی در منظومۀ فکری قرآن کریم از مفاهیم کلیدی و پربسامد است و در بحث از آن، حوزۀ معنایی گستردهای وجود دارد که در آن مفاهیم متعدد به یکدیگر پیوند خوردهاند. قرآن کریم با نگاهی فراگیر به مسئلۀ زیبایی، مجموعهای متنوع از مفاهیم زیباییشناختی طبیعی، انسانی و متافیزیکی را مطرح میکند که نشانهها، دستاوردهای معینی دارند؛ مفرداتی به مانند: جمال، حُسن، زینت، حلیه و بهجت. این تنوع نباید نادیده انگاشته شود و برای درک و تدقیق جهانبینی زیبایی در قرآن کریم، باید هر واژۀ در بافت و زمینۀ خود و با التفات به هستۀ معنایی آن در زبانهای باستانی بررسی شود.
در قرآن کریم، مشتقات ریشۀ زین با بسامد 46 مرتبه، در ساخت صرفی فعلی و اسمی، با بار معنای مثبت و منفی به کار رفته است (عبدالباقی، 1399، ص381). بافت آیات حاکی از کاربست آن در دو گونۀ حقیقی و کاذب است که در برخی مفهوم مثبت و ارزشمند را القا میکند. در میان این زینتهای حقیقی، مواردی با صبغۀ هستیشناسانه، برخی با صبغۀ اخلاقی - اجتماعی و بعضی دیگر با رویکرد باطنی و عرفانی وجود دارند. در قسم دیگری از آیات، زینت کاذب وجود دارد که تصور زیبایی، به خطا، در ذهن انسان نقش بسته شده و از مواجه انسان نیز سخن رفته است که تدقیق شبکۀ معنایی آن ضروری است.
معناشناسان میکوشند برای تدقیق معنای واژهها مفهوم آنها را به مؤلفههایی تجزیه کنند. معنای هر واژه از مؤلفههایی ترکیب یافته است که میتوان آنها را ازطریق تحلیل مؤلفهای بازشناخت (صفوی، 1374ش، ص277). منظور از تحلیل مؤلفهای، تحلیل مفهوم یک واژه بر حَسَب اجزای تشکیلدهندۀ آن است که روابط همنشینی واژهها ابزاری مناسب برای آن است (لاینز، 1391ش، ص159). مطالعۀ کنونی را میتوان کوششی برای باریکبینی در شبکۀ معنایی تزیین در قرآن کریم برشمرد. پژوهش حاضر با دریافت هستۀ معنایی زین در زبانهای سامی، با تحلیل مفاهیم همنشین به بازشناسی مؤلفههای معنایی تزیین در قرآن پرداخته است. هدف آن است که دریافته شود نخست، هسته معنایی آن در زبانهای باستانی چیست، دوم آیا بررسی آرای لغویون توسیع یا تضییق، معنایی آن را در گذر زمان نشان میدهد و سوم، مؤلفههای معنایی زینت در نظام فرهنگی قرآن کریم چگونه تحلیل و ترسیم میشوند. رهآورد چنین کوششی میتواند به تدقیق رهیافتها درونی و بیرونی زینت بپردازد. بررسی اجمالی آیات، حاکی از کاربست آن در امور مادی و معنوی و نیز از ثمرات آن در نیل به سعادت و سقوط در شقاوت حکایت دارد.
پیشینۀ پژوهش
بررسی پژوهشها حاکی از عدم تلاشی جامع در به تصویر کشیدن مفهوم زینت در قرآن کریم با کاربست روشهای معناشناسی همزمانی و درزمانی است. در راستای این موضوع، کتابی با نام زینت در قرآن به قلم رخشنده توکلی در سال 1385 به رشتۀ تحریر در آمده است که در آن پس از تبیین مفهوم آراستگی در قرآن به بیان گونههای آن، الهی، شیطانی، طبیعی، مادی و جسمانی با تمرکز بر آرای مفسران پرداخته شده است. کتاب دیگری در سال 1393 با عنوان مفهوم زینت در قرآن کریم با تلاش محمد معین عارفی به چاپ رسیده است که در آن پس از تبیین موضوع زینت و تجمل در قرآن به گونهشناسی آن با نگاه تفسیری میپردازد. علی شریفی در مقالهای همراستا با موضوع زیبایی به نام منظومۀ زیباییشناسی در پرتو آیات قرآن کریم به بررسی گونهشناسی زیبایی پرداخته و ذیل عنوان زینت، در دو بند، به بررسی لغوی آن در آرای راغب اصفهانی و فیروز آبادی پرداخته و نظر طباطبایی ذیل آیۀ 60 سورۀ نور (... فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیرْ مُتَبرَّجَتِ بِزِینَةٍ ...) بسنده کرده است. کتاب معنای زیبایی در قرآن کریم با قلم مهدی مطیع، با کاربست معناشناسی توصیفی به تبیین کلی دلالتهای زیبایی در قرآن کریم میپردازد؛ اما تدقیق مفهوم تزیین با ریشهشناسی تاریخی و تجزیۀ مؤلفهای آن و برونآوری رهیافتهای درونی و بیرونی آن در این اثر قابل ردیابی نیست.
در پژوهش حاضر، نگارندگان در راستای تدقیق شبکۀ معنایی زینت در قرآن کریم و ردیابی رهیافتهای فردی و اجتماعی آن با رویکرد جامع معناشناسانه به صورتبندی مفهوم زینت در قرآن کریم میپردازد. به بیان دیگر، پس از بررسی آرای لغویون، به شناخت هستۀ معنایی آن در زبانهای باستانی با کاربست ریشهشناسی تاریخی (معناشناسی درزمانی) و ارزیابی آرای لغویون پرداخته و با بهرهگیری از معناشناسی ساختاری (معناشناسی همزمانی) و تببین مؤلفههای معنایی آن به تصویرسازی مفهوم زینت میپردازد تا از این رهگذر، کارکردها و پیامدهای آن هویدا شوند.
روششناسی پژوهش
در پژوهش حاضر از ریشهشناسی تاریخی (معناشناسی درزمانی) برای ردیابی نیایی واژه در زبانهای سامی و دریافت هستۀ معنایی آن و بهمنظور تعیین مؤلفههای معنایی «زین» در قرآن کریم با جستاری در واژههای همنشین، از معناشناسی ساختاری (معناشناسی همزمانی) بهره برده شده است. در این مطالعه به تغییرات معنای واژه و فرآیند ساخت آن در طول زمان و نیز ریشۀ اصلی واژه و وامواژه بودن آن پرداخته میشود. هر زبان به دلیل موقعیت جغرافیایی و امکان وامگیری و اثرگذاری میتواند واژه را از نیای زبانی خود دریافت کند. زبانهایی را که از مدیترانه تا فرات و از بینالنهرین تا جنوب عربستان به کار میرفتند، زبان سامی مینامند که بعضی از آنها مرده و بعضی دیگر تاکنون زندهاند. زبانهایی مانند اکدی، عبری، آرامی، سریانی، حبشی و ... (پالمر، 1381، ص8). برای ریشهشناسی الفاظ قرآنی، مقایسۀ چهار شاخه و زیرشاخه با زبان عربی لازم به نظر میآید. هر کدام از این چهار شاخه یک زبان محوری در نظر گرفته میشود که عبارتاند از: اکدی، عبری، یمنی و حبشی. همچنین، در زبان آرامی، زبان سریانی بررسی میشود.
در معناشناسی ساختاری، یک مطالعۀ همزمانی صورت میگیرد؛ به این معنا که ارتباط یک واژه با واژههای دیگر در سطح جمله و متن، یعنی روابط همنشینی در سیاق آن، بررسی میشود. روابط همنشینی، یکی از نشانههای زبانی است که مربوط به ترکیب کلمات در جمله یا کلام بوده و به کلماتی که در جوار یک کلمه قرار گرفتهاند، کلمات همنشین آن گفته میشود. در معناشناسی زبانی به فرآیند همنشین شدن واحدهای واژگانی روی محور همنشینی، همنشین معنایی گویند (صفوی، 1387، ص126). در این مقاله، افزونبر ریشهشناسی تاریخی مادۀ زین از کاربست معناشناسی ساختاری با تأکید بر واژگان همنشین برای تعیین شبکۀ معنایی این واژه در قرآن کریم بهره برده میشود؛ بنابراین، در این پژوهش در 4 گام، مقصود پژوهش به دست میآید که عبارتاند از:
جمهور لغتشناسان در تبیین معنای ریشۀ زین، به تقابل با الشین و ترادف آن با الحسن اشاره میکنند (فراهیدی، 1409، ج7، ص387؛ ازهری، 1421، ج2، ص831؛ صاحب، 1414، ج9، ص94؛ جوهری، 1376، ج5، ص2311؛ ابنفارس، 1404، ج3، ص41؛ راغب اصفهانی، 1412، ج2، ص167، ابنسیده، 1421، ج9، ص91؛ ابنمنظور، 1412، ج13، ص201؛ موسی، 1410، ج1، ص351؛ فیومی، 1404، ص261؛ مصطفوی، 1430، ج4، ص396). راغب اصفهانی، زینت را در ساحتهای مختلف مادی، معنوی، عملی، فکری و ... بر میشمرد (راغب اصفهانی، 1412، ج2، ص168). مصطفوی نیز در بیان گونههای زینت، به ذاتی و عرضی بودن آن و حُسن دیدن در اثر علاقه و تخیل اشاره میکند (مصطفوی، 1430، ج4، ص398). افزون بر آن، در تهذیب اللغه و لسان العرب به تقابل آن با قبیح اشاره شده است (ازهری، 1421، ج2، ص831؛ فیومی، 1404، ص261)؛ بنابراین، در بررسی مادۀ زین، دقت در معنای 3 کلیدواژه، الشَین، القبیح و الحُسن ضروری است.
لغویون «الشین» را به معنای عیب و پلیدی دانستهاند و به ترادف آن با قبح و تقابل آن با حُسن اشاره کردهاند (فراهیدی، 1409، ج6، ص297؛ ازهری، 1421، ج11، ص303؛ جوهری، 1376، ج6، ص2096؛ ابنفارس، 1404، ج3، ص224؛ راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص407، ابنسیده، 1421، ج8، ص197؛ ابنمنظور، 1412، ج13، ص42). راغب اصفهانی، آنچه را از صورتها و اجسام که چشم آدمى آن را زشت مىشمارد و دیدن آن را نمىپذیرد و از آن روى میگرداند یا کارها و حالاتى که نفس و جان آدمى آنها را زشت مىشمارد، الشین و القبیح یاد کرده است (راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص398). مصطفوی، هر آنچه از اعتدال برخوردار است را الحسن و خروج از اعتدال را القبح بر میشمرد (مصطفوی، 1430، ج9، ص191). برآیند آنچه لغتشناسان در باب تبیین واژۀ الحسن بیان کردهاند، حاکی از آن است که هر اثر بهجتآفرین و شادیبخش که مورد آرزو باشد و از عیب و پلیدی پاک باشد، الحُسن است که میتواند در عقل، هوس، حسی و طبیعی متبلور شود (فراهیدی، 1409، ج3، ص143؛ ازهری، 1421، ج4، ص182؛ جوهری، 1376، ج5، ص1995؛ ابنفارس، 1404، ج2، ص57؛ راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص235، ابنسیده، 1421، ج7، ص204؛ ابنمنظور، 1412، ج12، قرشی، 1371، ج2، ص183، ابنسیده، 1421، ج3، ص131). با توجه به آنچه رفت شاهد تضییق یا بسط معنایی در آرای لغویون ذیل ماده زین نبوده و یگانه معنای دریافتی مبرابودن از عیب، نقص و پلیدی است که موجب بهجتآفرینی و نشاط است و بنابر نظر مصطفوی، مؤلفۀ اصلی آن برخورداری از اعتدال است. این مفهوم در ساحتهای مختلف مادی، معنوی، عملی، فکری و... مصداق مییابد؛ بنابراین، لغویون با نگاه دو سویه، اخلاقی و حسی به تبیین این واژه پرداختهاند.
زبان عربی در کنار زبانهایی مانند عبری، آرامی، اکدی، فنیقی و ... یکی از شاخههای زبانهای سامی بهشمار میرود. تغییراتی مانند بسط یا تضییق معنایی، به سبب هجرت از موطن اولیه رخ داده است که با تغییرات صرفی، نحوی و آوایی همراه بودند؛ با این حال، همچنان اشتراکاتی میان این زبانها بهوضوح دیده میشود که نتیجۀ تاریخ مشترکشان در اعصاری کهنتر است (آذرنوش، 1383، ص182). در معتبرترین فرهنگهای اکدی، از زبانهای اصلی منطقۀ شمالی حاشیهای، واژهایی یافت میشود که به نظر میرسد به سبب قرابت آوایی پیوند نزدیکی با ریشۀ زین در زبان عربی دارد. واژهای در مقولۀ صرفی صفت به شکل آوایی zayyah (زایا) به معنای فرحبخش (Black,2000,p356) و واژهای در مقولۀ صرفی صفت به شکل آواییziyyanu (زیانُ) به معنای دوستداشتنی دیده میشود (Black,2000,p360). افزون بر این واژگان، واژهای به معنای محبت و عشق به شکل آوایی rainu (راینیو) در این زبان کاربرد داشته است (Black,2000,p328).
بررسی فرهنگهای معتبر عبری، زبانهای مهم شمالی مرکزی موجود، حاکی از کاربست واژهای در مقولۀ صرفی صفت، به شکل آوایی zinnu (زینیو) به معنای درخشان و شفاف است (Gesenius,1939,p.259). بررسی معتبرترین فرهنگهای موجود آرامی کهن، دومین زبان عمده شرق مدیترانه، از کاربست واژهای در مقولۀ صرف صفت و به شکل آواییzoya (زُیا) به معنای با شکوه و مجلل حکایت میکند (Jastrow,1903,vol2,p138). در بررسی معتبرترین فرهنگهای سبئی موجود، از شاخۀ زبان عربی جنوبی، واژهای یافت نمیشود که بتواند به سبب اشتراک آوایی نیایی برای ریشۀ زین باشد.
در معتبرترین فرهنگهای زبان گِعز، از زبانهای حبشی از منطقه جنوبی، واژههایی یافت میشود که به نظر میرسد پیوند نزدیکی با ریشۀ زین در زبان عربی دارد. در این فرهنگها، واژهای در مقوله صرفی فعل و به شکل ziuneh (زییونِ) به معنای جذبکردن و واژهای دیگر به شکل آوایی zine (زینِ) در مقولۀ صرفی اسم، به معنایی زیبا دیده میشود (Leslau,1991,p.75-751). تبارشناسی ریشۀ زین در زبانهای سامی، حاکی از کاربست پربسامد تنوع آوایی آن است که سبب تقویت احتمال اشتراک لفظی ناشی از وامواژگی آن میشود. دریافتهای ریشهشناسی حاکی از وجود دو مؤلفۀ اصلی در نیایی این ریشه است؛ نخست، زیبایی و شکوه و دوم، تمایل و کشش.
زبان سامی |
شکل آوایی |
ساختار صرفی |
معنا |
اکدی |
zayyah |
اسم |
فرحبخش |
zinnu |
صفت |
درخشان |
|
rainu |
اسم |
عشق |
|
عبری |
zinnu |
صفت |
درخشان |
آرامی |
zoya |
صفت |
باشکوه |
گعز |
ziuneh |
فعل |
جذبکردن |
zine |
صفت |
زیبا |
در قرآن کریم، مشتقات ریشۀ زین با بسامد 39 مرتبه، در ساخت صرفی فعلی و اسمی، با بار معنای مثبت و منفی به کار رفته است (عبدالباقی، 1399، ص381). مادۀ حرفی زین در دو ساخت صرفی اسم (زینه)، با بسامد 17 مرتبه و فعل (معلوم و مجهول) با بسامد 22 مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است. در ادامه با بررسی باهمآییهای زین و دقت در سیاق آیات در سه بخشِ فاعلیت تزیین، گسترۀ زینت و پیامدها و کارکردهای آن، به تبیین ممیزههای این ریشه پرداخته میشود.
1-3. فاعلیت تزیین
در بررسی باهمآییهای مشتقات زین، سخن از فاعلیت خدا، شیطان، قرناء و شرکاء (بتها) رفته است. بیشترین بسامد، با لحاظکردن گوناگونی در گسترۀ این فاعلیت، بهترتیب به خدا و شیطان تعلق دارد که به شرح ذیل است.
1-1-3. فاعلیت خدا
ضمر متصل نا در 7 آیه در رابطۀ مکملی با فعل زیّن بیان شده است (الصافات/6؛ فصلت/12؛ الملک/5؛ الانعام/108؛ النمل/4؛ الحجر/16؛ ق/6). در این آیات، سخن از زینتدادن آسمان دنیا و تعلقات آن و نیز مزیّنکردن اعمال انسان به فاعلیت خداوند متعال است. در آیۀ 6 سورۀ ق خداوند متعال، انسان را به تفکر در عظمت، نظم و زیبایی آسمان فرا میخواند و چنین میفرماید: «أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ». قریب این مضمون در آیه 16 سورۀ حجر نیز بیان شده است (لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرینَ). خداوند متعال در این دو آیه به مزیّنکردن السماء و در سه آیه دیگر به تزیین السماء الدنیا با الکواکب و المصابیح اشاره کرده است (الصافات/6؛ الملک؛ فصلت/12). مفسران، الدنیا را یکی از آسمانهای هفتگانهای یاد کردهاند که نزدیکترین فضا به انسان است و ستارگان در آن قرار دارند (طبرسی، 1372، ج8، ص685؛ طباطبایی، 1417، ج17، ص123، ابنعاشور، بیتا، ج23، ص10).
آیۀ 108 سورۀ انعام پس از بیان یکی از ادبهای دینی برای حفظ مقدسات، از یکی از قوانین تکوینی سخن رفته است: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ». عبارت زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ، به زینتدادن اعمال بهوسیلۀ لذایذ اشاره میکند. طباطبایی، در تبیین این عبارت، به لذات مادی و فکری بهعنوان متعلقات عمل اشاره میکند که آن را در نظر انسان زیبا جلوه میدهد و آن را سبب حصول به نتایجى تکوینی میداند که خداوند از خلقت انسان در نظر داشته است (طباطبایی، 1417، ج7، ص314). آیات 7 حجرات و 4 نمل ازنظر مضمون زیر شمول آیه مذکور است. در آیۀ 4 سورۀ نمل خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ». معناى زینتدادن عمل این است که عمل را طورى قرار دهند که آدمى مجذوب و شیفته آن شود (همان، ج18، ص312) و چون زندگی دنیا قابلیت این شیفتگی و تحیر را ندارد، ثمرهای جر سرگردانی و تحیر (یَعْمَهُونَ) حاصل نمیآید. در آیۀ 7 سورۀ حجرات خداوند متعال میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ». محبوبکردن ایمان در دل مؤمنین به معنای جذب قلوب آنان به سوی ایمان است که نمیتوانند به آسانی از آن رو به سوى چیزهاى دیگر کنند (همان، ج18، ص312).
2-1-3. فاعلیت شیطان
الشیطان در 5 آیه در رابطۀ مکملی، در نقش فاعلی، با مشتقات زین است (الانعام/43؛ الانفال/48؛ النمل/24،63؛ العنکبوت/38). متعلق زینت در این آیات، اعمال است. در آیۀ 43 سوره انعام خداوند متعال میفرماید: «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ». مضمون آیه از زینتدادن اعمال انسان از سوی شیطان و قساوت قلب و در پی آن، رجوعنکردن انسان به درگاه الهی، حتی در پی بلایات سخن رفته است. آیۀ 48 سورۀ انفال دربارۀ زینتدادن اعمال مشرکین، تحریک آنها به جنگ با مسلمین و سپس تنهاگذاشتن آنان حکایت میکند و چنین میفرماید: «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلى عَقِبَیْهِ وَ قالَ إِنِّی بَریءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرى ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ وَ اللَّهُ شَدیدُ الْعِقابِ». مفسران زینتدادن عمل آدمى از سوی شیطان را به معنای تهییج عواطف درونى مربوط به آن عمل دانستهاند (طباطبایی، 1417، ج12، ص283؛ ابنعاشور، بیتا، ج13، ص568؛ محمد جواد مغنیه، ج4، ص568).
در آیات 24 نمل و 38 عنکبوت به زینتدادن اعمال اهل سبأ، ثمود و عاد توسط شیطان اشاره شده است. در آیۀ 24 نمل میفرماید: «وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ». در آیۀ 38 عنکبوت نیز در مقام عبرتگیری مردم مکه در گرفتار شدنشان به عذاب الهی میفرماید: «وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَساکِنِهِمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرینَ». در آیۀ 63 سورۀ نحل نیز تکذیبکردن رسالت در اقوام گوناگون را در پی زینت اعمال آنان بر میشمرد (تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ). با توجه به آیات بستر تزیین شیطان، عمل انسان است.
3-1-3. فاعلیت قرناء
قرناء از دیگر مفاهیمی است که با بسامد 1 آیه در رابطۀ مکملی با زین قرار دارد. در آیۀ 25 سورۀ فصلت خداوند متعال میفرماید: «وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرینَ». واژۀ قرین در قرآن کریم در 6 آیه و قرناء (جمع مکسر) در 1 آیه به کار رفته است (الزخرف/36،38؛ الصافات/51؛ النساء/38؛ ق/23،27). در آیۀ 51 سورۀ صافات، سخن از ملازمی در دنیاست که بر طریق انکار و استهزاء معاد بوده است (الصافات/51-54: وَ قالَ قَرینُهُ هذا ما لَدَیَّ عَتیدٌ * یَقُولُ أَ ءِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ * اَ ءِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَابًا وَ عِظَامًا أَ ءِنَّا لَمَدِینُونَ*قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ * فَاطَّلَعَ فَرَءَاهُ فىِ سَوَاءِ الجْحِیمِ).
در آیۀ 36 سورۀ زخرف از سبب قرینشدن شیطان سخن رفته است «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ». در آیۀ 38 سورۀ نساء، ریاکار را قرین شیطان میداند و این ملازمت را سوء بر میشمرد «... مَنْ یَکُنِ الشَّیْطانُ لَهُ قَریناً فَساءَ قَریناً». لحن آیۀ 38 سورۀ زخرف نیز، نشان از بیزاری از ملازمت با قرین است «حَتَّى إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرینُ». واژۀ قرین در آیۀ 27 سورۀ ق نیز، مسلماً ملازمت شیطان است «قالَ قَرینُهُ رَبَّنا ما أَطْغَیْتُهُ وَ لکِنْ کانَ فی ضَلالٍ بَعیدٍ» (طبرسی، 1372، ج9، ص272؛ طباطبایی، 1417، ج18، ص372). در آیات گفتهشده، قرین به ملازمت شیاطین جن و انس تعبیر شده است. نظرات مفسران تنها در آیۀ 23 سورۀ ق (وَ قالَ قَرینُهُ هذا ما لَدَیَّ عَتیدٌ)، به دو گونه تبیین شده است. برخی به مانند طباطبایی و طبرسی، قرین را به معنای ملک موتی که در دنیا با او همراه بوده است یا سائق یاد کردهاند (طباطبایی، 1417، ج18، ص358؛ طبرسی، 1372، ج9، ص220) و برخی دیگر به مانند آلوسی، مراد از قرین را، شیطانی بر میشمرند که یک عمر با او بوده و گمراهش کرده است (آلوسی، 1415، ج13، ص337). ابنعاشور نیز آن را نفس کافر تببین میکند (ابنعاشور، بیتا، ج26، ص257).
بنابراین، با توجه به نکات فوق، فارغ از اختلافنظر در آیۀ 23 سورۀ غافر، واژۀ قرین (مفرد قرناء)، در بافتی نامطلوب به ملازمت شیاطین، جن و انس، دلالت دارد. در آیۀ 25 سورۀ فصلت که از تزیین قرناء حکایت میکند و با نظر به مضمون آیۀ 36 سورۀ زخرف (وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ)، هر کس از یاد خدا رو بگرداند، شیطانى برایش قرین خواهد بود که زینتها مادی و به تعبیر طبرسی، گناهانشان را در نظرشان جلوه دادند و پیامد این زینت، خسران است (إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرینَ).
4-1-3. فاعلیت شرکاء
شرکاء از دیگر واژگانی است که در رابطۀ مکملی با زیّن و در فاعلیت آن قرار دارد. در آیۀ 137 سورۀ انعام خداوند متعال میفرماید: «وَ کَذلِکَ زَیَّنَ لِکَثیرٍ مِنَ الْمُشْرِکینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَکاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دینَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ». آنچه مبرهن است اینکه بتها جمادی بیش نبودند؛ اما آنچه فیالواقع فاعل زینت است، محبوبیت و واقعیتی است که در دل مشرکان بود و به این شیفتگی سبب شد بهمنظور تقرب به آنها فرزند خود را قربانی کنند (طباطبایی، 1417، ج7، ص361؛ مغنیه، 1424، ج3، ص271). التحریر و التنویر کارکرد تزیین را در این آیه ایجاد تخیل میداند (معنى تزیین ذلک هنا أنّهم خیّلوا) (ابنعاشور، بیتا، ج7، ص74). دقت در مضمون آیه حاکی از آن است که هر آنچه در مسیر تعالی بنده در مرتبۀ بالای از محبت و کشش، در عرض محبت حق تعالی قرار داشته باشد، میتواند مصداقی از شرکاء در آیۀ مذکور باشد.
شایان ذکر است بافت آیات زین حاکی از کاربست آن به شکل مجهول با بسامد 9 مرتبه است (البقره/212؛ الانعام/122؛ التوبه/37، یونس/12؛ الرعد/33؛ الفاطر/8؛ غافر/37؛ محمد/14، الفتح/12). جمهور مفسران در بیشتر آیات، با توجه به سیاق، فاعلیت را به شیطان منسوب کردهاند. در برخی از آیات مانند آیۀ 212 سورۀ بقره (زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا) نیز طباطبایی، فاعل را به شیطان و مجمع خداوند متعال یاد کردهاند؛ بنابراین، با توجه به آنچه در بیان فاعل ریشۀ زین گذشت، در نمودار زیر ترسیم میشود.
2-3. گسترۀ زینت
بنا بر تقسیمی، گسترۀ زینت در دو گونه تببین میشود؛ نخست زینتهای محسوس و مادی و دوم، زینتهای متافیزیکی. مقصود از زینتها مادی، اقسامی هستند که با حواس پنجگانه قابل درک هستند و مراد از زینتهای متافیزیکی، گونهای است که قوۀ عاقله و واهمۀ انسان مدرک آن باشد؛ مانند باورها، ایمان و ...؛ در ادامه، این دو ساحت تبیین میشوند.
1-2-3. امور مادی و محسوس
در برخی از آیاتِ بافت معنایی زین، از تزیین عالم خلقت حکایت دارد. در آیات 6 صافات، 5 ملک، 12 فصلت و 6 ق از مزینکردن آسمان خلقت با کواکب، مصابیح و صورتهای فلکی سخن رفته است. در آیۀ 24 سورۀ یونس نیز به زیبایی و خرمی گیاهان اشاره میفرماید: «إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکلُُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَامُ حَتىَّ إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زخرفها وَ ازَّیَّنَت ...».
در آیۀ 46 سورۀ کهف، مال و فرزند (الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا) و در آیۀ 8 سورۀ نحل، مرکبهای مختلف (وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زینَةً) زینتهای دنیوی برشمرده میشوند. در آیۀ 31 سورۀ نور نیز مقصود از عبارت لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها، مواضع زینت است؛ زیرا اظهار زینت ازقبیل گوشواره و دست بند حرام نیست، پس مراد از اظهار زینت، اظهار محل آنها است (طباطبایی، 1417، ج15، ص111؛ طبرسی، 1372، ج7، ص217). در آیۀ 31 سورۀ اعراف، خداوند متعال میفرماید: «یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ». زینت در این آیه میتواند زینتهاى جسمانی باشد؛ شامل پوشیدن لباسهاى مرتب و پاک و تمیز و شانهزدن موها و به کار بردن عطر و مانند آن و هم شامل زینتهاى معنوى، مانند صفات انسانى، ملکات اخلاقى و پاکى نیت و اخلاص. در آیۀ 32 اعراف نیز میفرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ ...». طبرسی مقصود از این زینت را لباسها و پوششها بر میشمرد (طبرسی، 1372، ج4، ص673). طباطبایی نیز آن را انواع و اقسام زینتهایى تبیین میکند که جامعه باعث مجذوبشدن دلها به سوى آن باشد (طباطبایی، 1417، ج8، ص79).
در تعدادی از آیات نیز بهطور کلی به شئون مختلف زندگی دنیوی اشاره میشود که سبب رغبت قلب به سوی آنان میشود، بدون ذکر مصداق؛ بهطور مثال در آیۀ 15 سورۀ هود خداوند متعال میفرماید: «مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُونَ». قریب این مضمون در آیۀ 60 سورۀ قصص نیز بیان شده است: «وَ ما أُوتیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زینَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ». در آیۀ 7 سورۀ کهف نیز خداوند متعال به علقه و جذبۀ انسان با مظاهر دنیوی، مال و اولاد و جاه و مقام اشاره میکند که ابزاری برای ابتلای انسان است و چنین میفرماید: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً».
2-2-3. امور غیر مادی و متافیزیکی
گسترۀ زینت و زیبایی در قرآن کریم از پدیدههای مادی فراتر بوده است و به حوزۀ ادراکات درونی نیز تسری یافته است. مضمون آیات که از مواجه دوگانۀ انسان در رویارویی با یک عمل یا اعتقاد حکایت دارد، مؤیدی بر آن است؛ به این معنا که فعل یا اندیشهای به سبب تزیین آن، در دید فرقهای مطلوب و خوشایند است؛ ولی همان باور و عمل در نظر طایفهای دیگر قبیح و ناپسند است. این افتراق در حوزۀ ادراک رخ داده است. بافت آیات مشتقات زین، نیز از این حوزۀ بسیار سخن رانده است. تزیین عمل (عمل سوء)، شهوت، ظن، ایمان حاکی از مزینکردن آن در حوزۀ ادارک فرقهها و اشخاص است. در ادامه به تبیین این حوزه پرداخته میشود.
بافت آیات، با بسامد 11 مرتبه، از تزیین عمل برای شخص یا فرقههای مختلف سخن رانده است (الانعام/43؛ الانفال/48؛ النمل/24،4؛ العنکبوت/38؛ یونس/12؛ التوبه/37؛ الفاطر/8؛ غافر/ل7؛ النحل/63؛ الانعام/108). عبارت زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ، در 5 آیه و عبارت زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ، در 2 آیه برای بیان حال اقوام عاد، ثمود و قوم سبأ دیده میشود. خداوند متعال در آیۀ 12 سورۀ یونس، در جلوهگری اعمال مسرفان در تمتع به زخارف دنیوی، از زیباکردن اعمالشان در نظر آنها میفرماید: «... کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ». قریب این مضمون در آیۀ 43 سورۀ انعام نیز بیان شده است. تزیین عمل در ادراک شخص، بهوضوح در آیۀ 8 سورۀ فاطر بیان شده است: «أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً ...». در این آیه از وارونگی در درک سخن رفته است. قدرت این جلوهگری و زینت در مضمون آیۀ 137 سورۀ انعام دیده میشود. خداوند متعال در این آیه میفرماید: «وَ کَذلِکَ زَیَّنَ لِکَثیرٍ مِنَ الْمُشْرِکینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَکاؤُهُمْ ...». عشق به فرزند امری غریزی است؛ به نحوی که در غیر انسان نیز وجود دارد. مضمون آیه از قدرت تزیین در تقابل با امری غریزی حکایت میکند که مقدمۀ آن کشش و محبت به بتها بوده است. در تمامی آیات، عمل در قوۀ ذهن و ادراک شخص تزیین میشود و عمل سوء را حُسن در مییابد.
حب شهوات، از دیگر مفاهیم همنشین، در رابطۀ مکملی با تزیین است. در آیۀ 14 سورۀ آلعمران خداوند متعال میفرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ». حب به امور مادی، به سبب دوام بشر در زندگی دنیایی و زمینی، در بشر به غریزه نهاده شده است؛ اما مضمون آیه حاکی از تزیین علاقه به این امور و ایجاد شیفتگی افزونتر، حکایت دارد و یک امر غیر مادی در نظر انسان آراسته میشود. عبارت «ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» حاکی از انقطاع آنان از امور اخروی به سبب این تزیین و شدت شیفتگی آن است (طباطبایی، 1417، ج3، ص95، ابنعاشور، بیتا، ج3، ص37).
ظن و قلب از دیگر مفاهیم همنشین در رابطۀ مکملی و اشتدادی با شبکۀ معنایی زین است. خداوند متعال در آیۀ 12 سوۀ فتح میفرماید: «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلیهِمْ أَبَداً وَ زُیِّنَ ذلِکَ فی قُلُوبِکُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً». ریشۀ ظن در این آیه، با بسامد 3 بار (الفتح/12) و قلب با بسامد 2 مرتبه (الفتح/12؛ الحجرات/7) در رابطۀ مکملی و اشتدادی با زین است. ظن، در شمول پندار است و در قوۀ ادراکات درونی، در ساحت خیال و وهم محقق میشود؛ بنابراین، آیه حاکی از کاربست ریشۀ زین در امور غیر مادی است. باهمآیی قلب، از دیگر ابزارهای دریافت درونی نیز مؤیدی دیگر بر تزیین امور غیر مادی است.
ایمان، محبت و کراهت، از دیگر مفاهیم، در باهمآیی با زین و در رابطۀ اشتدادی با آن است. خداوند متعال در آیۀ 7 سورۀ حجرات میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ». مضمون آیه از تزیین ایمان و محبوبساختن آن در دل و ایجاد کشش و علاقه سخن رانده است. ایمان امری قلبی و در حیطۀ باورها و مستقل از خرد است که میتواند از مجرای اندیشه محقق شود. مصطفوی اصل آن را رفع خوف و اضطراب میداند (مصطفوی، 1430، ج1، ص164). عبارت «کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ» نیز از تمایل و رغبت نداشتن به این امور حکایت میکند. اصل مادۀ کره، خلاف رضا و محبت است (همان، ج10، ص53)؛ بنابراین، باهمآیی مفاهیمی مانند ایمان، محبت و کراهت مؤیدی بر محققشدن تزیین امور در حیطۀ ادراکات درونی است.
3-3. پیامدها و کارکردهای زینت در نظامواره قرآن
سه گونه کارکرد و پیامد در بافت معنایی زین وجود دارد. تعدادی از آیات دربارۀ کارکردها و پیامدهای زینت در نوع بشر، فارغ از باور و اعتقادات او، سخن راندهاند؛ اما در شمارِ زیادی از آیات، پیامدهای آن متأثر از نوع باور انسان و عملکرد اوست که در این بافت معنایی صورتبندی میشود. در ادامه در سه حیطه، پیامدها و کارکردهای تزیین بررسی میشوند.
1-3-3. انسان، مؤمن و غیر مؤمن
در برخی از آیات، فارغ از نوع اندیشه و عمل انسان، به کارکرد تزیین در زندگی بشر اشاره شده است. در آیۀ 7 سورۀ کهف، زینت بستری برای ابتلا و مقدمهای برای رشد یا غی یاد شده و نیز در آیۀ 32 سورۀ اعراف از مباحبودن بهرهمندی از آن سخن رفته است. در ادامه، به تبیین آن پرداخته میشود.
1-1-3-3. زینت، محل ابتلا
مفهوم بلاء، از مفاهیم در باهمآیی با مشتقات زین است. در آیۀ 7 سورۀ کهف خداوند متعال میفرماید: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً». در این آیه «لِنَبْلُوَهُمْ» در رابطۀ اشتدادی با مشتقات زین است. زینتدادن، بستری برای ابتلای نوع بشر است. راغب اصفهانی بلی (بلو)، را به معنای کهنهشدن دانسته و تکالیف را نیز از جهاتی به بلاء تعبیر کرده است (راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص145). ابنفارس نیز دو اصل برای آن بر میشمرد؛ نخست کهنگی و فرسودگی، و دوم، امتحان و اختبار (ابنفارس، 1404، ص292). مصطفوی، اصل آن را به معنای ایجاد تحول و دگرگونی در افراد برای به دست آوردن نتیجه یاد کرده است (مصطفوی، 1430، ج1، ص361). ابنعاشور، دلبستگی به این زینتها را محل ابتلا بر میشمرد (ابنعاشور، بیتا، ج15، ص16). بهطور کلی، مضمون آیه از ابتلاخیز بودن، زینت سخن رانده است.
2-1-3-3. اباحۀ زینت
حرّم، از دیگر مفاهیم همنشین در بافت آیات زین و در رابطۀ مکملی با آن است. در آیۀ 32 سورۀ اعراف خداوند متعال میفرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ». استفهام انکاری ابتدای آیه (مَنْ حَرَّمَ)، از مباحبودن آن حکایت دارد. برخی از مفسران عبارت «زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ» را پوشش و لباس معنا کردهاند (طبرسی، 1372، ج9، ص89؛ ابنعاشور، بیتا،ج8، ص73)؛ اما برخی مانند طباطبایی، آن را اقسام زینتهای مورد پسند جامعه و باعث مجذوبشدن دل برای تحکیم زندگی اجتماعی بر میشمرد و آن را از آداب راسخى بر میشمرند که به موازات ترقى و تنزل، مدنیت انسان ترقى و تنزل مىکند و از لوازمى است که هیچوقت از هیچ جامعهاى جدا نمىشود و پوشش را یکی از انواع آن یاد میکند و به لزوم اعتدال در بهرهمندی از آن اشاره میکند (طباطبایی، 1417، ج8، ص99).
با توجه به مطالب گفتهشده، باهمآیی ریشۀ بلو و حرّم به شکل استفهام انکاری و دقت در سیاق آیات، از ابتلاخیز بوده فتنه و اباحه بهرهمندی از آن حکایت دارد. شایان ذکر است مؤلفۀ تمایل و کشش که در دریافتهای ریشهشناسی خودنمایی کرد، همسو با ابتلاخیز بودن زینت است.
2-3-3. مؤمنان
ساختار مفهوم زینت در قرآن کریم از مؤلفههایی خاص مؤمنین سخن رانده است که عبارتاند از: اصلاح و تعالی مؤمن در پی تزیین ایمان در قلب او، امر به تمتع از زینت در عبادت و اختصاص زینت به مؤمن در آخرت. در ادامه به تببین این موارد پرداخته میشود.
1-2-3-3. اصلاح و تعالی
گرایش به ایمان در مؤمنین و تشدید این تمایل در پی تزیین آن، در آیۀ 7 سورۀ حجرات چنین بیان میشود: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطیعُکُمْ فی کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ». باهمآیی قلوبکم، گسترۀ تزیین و همنشینی حبّب و کرّه از مؤلفۀ گرایش و تمایل در بافت معنایی زین حکایت دارد. لغویون، ربشۀ حبّ را به معنای میل شدید و در تقابل با بغض بر میشمرند (فراهیدی، 1409، چ3، ص34؛ ابنفارس، 1404، ج2، ص64؛ راغب اصفهانی، 1412، ج1،ص 214). مصطفوی کره را در تقابل با رضا و محبت یاد کرده است (مصطفوی، 1430، ج10، ص53)؛ بنابراین، دقت در مفاهیم کره و حبّ در باهمآیی با زیّن، افزون بر دریافتهای ریشهشناسی، مؤیدی بر کشش و گرایش در بافت معنای تزیین است. مطابق مضمون آیه، محبوبکردن ایمان و مجذوبکردن دلهاى مؤمنین در برابر آن و نیز مکروهکردن کفر و فسوق و عصیان بستری برای رشد و تعالی مؤمن خواهد بود. لغتشناسان، آن را در تقابل با غی و به معنای اصلاح و هدایت که سبب استقامت در طریق است، دانستهاند (فراهیدی، 1409، ج6، ص243؛ ابنفارس، 1404، ج2، ص27؛ راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص354؛ مصطفوی، 1430، ج4، ص148). فحوای آیه از یکی از کارکردهای تزیین، اصلاح و رشد مؤمن، حکایت دارد.
2-2-3-3. امر به بهرهمندی از زینت
اخذ از مفاهیم همنشین، در رابطۀ مکملی، با مشتقات زین است. در آیۀ 31 سورۀ اعراف خداوند متعال میفرماید: «یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ». لغویون اصل أخذ را تصرف و به دست آوردن بر میشمرند (فراهیدی، 1409، ج4، ص278؛ ابنفارس، 1404، ج1، ص68؛ راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص68؛ مصطفوی، 1430، ج1، ص46). مدلول آیه یا عبارت از بهرۀ نوع بشر از زینت سخن رانده است؛ اما عبارت عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ حاکی از تخصیص آن و خارجکردن مشرک و کافر از دلالت آیه است. آرای مفسران نیز آن را تأیید میکند.
طباطبایی در تبیین آیه میگوید: «معناى به همراه برداشتن زینت در موقع رفتن به سوى مسجد، آرایش ظاهرى نیست؛ بلکه آرایشى معنوى است که مناسب با نماز و طواف و سایر عبادات باشد. پس معناى آیه به امر به زینتکردن نیکو براى نماز و غیر آن بر مىگردد و اطلاق آن شامل نماز اعیاد و جماعات و نمازهاى یومیه و سایر وجوه عبادت و ذکر مىشود (طباطبایی، 1417، ج8، ص7؛کاشانی، 1336، ج4، ص133). طبرسی نیز با بیان روایتی از امام باقر(ع)، به پوشیدن لباسهاى نو و زیباى خود در نماز جمعه و نماز عید اشاره کرده است (طبرسی، 1372، ج4، ص673). نجفی، خطاب آیه را تمامی فرزندان آدم میداند که عبارت «عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» افرادى را که اهل نماز و عبادت نیستند، اخراج میکند. پس این ندا و این افتخار متوجه نمازگزاران میشود (نجفی، 1398، ج5، ص192). در التحریر و التنویر، ضمن بیان بهرمندی مؤمنان از زینت در عبادت، به ابطال زعم مشرکان از لزوم عریانی در حج سخن گفته است: «خُذُوا زِینَتَکُمْ إبطال ما زعمه المشرکون من لزوم التّعرّی فی الحجّ» (ابنعاشور، بیتا، ج8، ص71)؛ بنابراین، باهمآیی اخذ در سیاق امر و دقت در مضمون آیه و آرای مفسران ذیل تبیین آن، حکم بهرهمندی از زینت برای اهل عبادت دریافت میشود.
3-2-3-3. اختصاص زینت به مؤمن در آخرت
«خالص» از مفاهیم همنشین در بافت آیات زین است. در آیۀ 32 سوره اعراف خداوند متعال میفرماید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ». در این آیه، خالصه، در رابطۀ اشتدادی با زین است. لغویون، خلص را به معنای پیراستگی، تصفیه و تنقیه دانستهاند (ابنفارس، 1404، ج2، ص163؛ راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص292؛ مصطفوی، 1430، ج3، ص114). مضمون آیه حاکی از آن است که بهرهمندی از زینت در آخرت، از مختصات مؤمنین است. ابنعاشور، لام را در عبارت «هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا» اختصاص بر میشمرد (ابنعاشور، بیتا، ج8، ص75). طبرسی با بیان نظر ابنعباس، به عدم تمتع زینت از سوی مشرکین در قیامت اشاره میکند (طبرسی، 1372، ج4، ص387).
3-3-3. غیر مؤمنان
تفحص در باهمآییهای بافت معناییِ تزیین و دقت در سیاق آیات، پیامدهایی را برای غیر مؤمنین در پی تزیین اعمالشان بر میشمرد که عبارتاند از: وارونگی در درک و فهم، ولایت شیطان، انفکاک از حق، خسران و هلاکت، مغفولماندن از علل معنوی.
1-3-3-3. وارونگی در درک و فهم
بافت آیات زین، از دو پیامد تزیین اعمال حکایت میکند؛ نخست، از دست دادن قوۀ تمییز و دوم، وارونگی در درک و فهم امور. در ادامه، این پیامد درونی تبیین میشود.
واژۀ یعمهون، در یک آیه در رابطۀ اشتدادی با ریشۀ زین است. خداوند متعال در آیۀ 4 سورۀ نمل میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ». لغویون، عمه را تحیر و سرگردانی شدید تبیین میکنند (ابنفارس، 1404، ج4، ص133؛ راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص112؛ مصطفوی، 1430، ج8، ص277). با توجه به مضمون آیه، سرگردانی و تحیر میتواند عقبه تزیین اعمال احصاء شود. آیۀ 122 سورۀ انعام نیز از فقدان قوۀ تشخیص سخن رانده است و چنین میفرماید: «أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ». در این آیه، ایمان، به حیات و نور و کفر، به مرگ و تاریکی تشبیه شده است. مضمون آیه از حیات، اراده و شعوری در مؤمن سخن رانده که فوق دیگران است. طباطبایی در تبیین آیه، مفرّی برای کافر نمیداند؛ زیرا اعمال او چنان به نظرش جلوه کرده و او را مجذوب ساخته است که نمىگذارد به فکر بیرونآمدن از ظلمت باشد (طباطبایی، 1417، ج7، ص336). در این آیه، ظلمت در رابطۀ اشتدادی با زین است. فراهیدی، ظلمت را مانع رؤیت یاد کرده است (فراهیدی، 1409، ج8، ص112). باهمآیی ظلمت با زین و دقت در مضمون آیه، مؤیدی بر از دست قوه تشخیص در اثر تزیین اعمال در کافران دارد.
آیات بیانشده، از فقدان قوۀ تشخیص حکایت داشت. در گام بعدی، در اثر تزیین اعمال، شخص دچار وارونگی در قوۀ تشخیص خواهد شد. در آیۀ 8 سورۀ فاطر، خداوند متعال میفرماید: «أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یَصْنَعُونَ». در این آیه، سوء در تقابل با حَسَن، در رابطۀ مکملی با زُیّن است. مضمون آیه از منکوس و وارونه شدن فهم سخن رانده است؛ به طوری که عمل خود را برخلاف آنچه هست، میبیند. لغویون سوء را اسم جامعی برای تمامی مرضیها و آفات بر میشمرند (ازهری، 1421، ج13، ص89؛ صاحب، 1414، ج8، ص414؛ جوهری، 1376، ج1، ص55؛ مصطفوی، 1430، ج5، ص312). راغب اصفهانی، حَسَن را هر اثر فرحبخش و شادیآفرین که مورد آرزو باشد، تبیین کرده است (راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص235). سوء را حَسَن دیدن، نشانۀ شدت کجفهمی در اثر تزیین عمل است. با توجه به آنچه گذشت از دست دادن قوۀ تمییز در گام نخست و سپس وارونگی در درک و فهم از تبعات تزیین اعمال است.
2-3-3-3. رویگردانی و انفکاک از حق
باهمآیی برخی مفاهیم مانند صدّ، ضلال و سخر، در بافت معنایی تزیین و دقت در سیاق آیات، از روگردانی انفکاک از حق دلالت دارد. در ادامه، این موارد تبیین میشوند.
تزیین اعمال ناپسند میتواند آدمی را تا جایی پیش ببرد که به معارضه با حق بپردازد. عبارت «صَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ» در 4 آیه در باهمآیی «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ» قرار دارد (النمل/24؛ العنکبوت/38؛ غافر/37, الرعد/33). خداوند متعال در آیۀ 24 سورۀ نمل در بیان حال قوم سبأ میفرماید: «وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ». قریب این مضمون در آیۀ 38 سورۀ عنکبوت برای قوم عاد و ثمود چنین بیان میشود: «وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَیَّنَ لَکُمْ مِنْ مَساکِنِهِمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ کانُوا مُسْتَبْصِرینَ». تعارض با حق به سبب زیبا جلوه دادن اعمال سوء، در شرح فرعون نیز بیان شده است (غافر/37: أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ کاذِباً وَ کَذلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبیلِ وَ ما کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فی تَبابٍ ). خداوند متعال در آیۀ 33 سورۀ رعد نیز به آراستهشدن بتپرستی در پندار مشرکان اشاره میفرماید: «أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبیلِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ». در این آیه نیز «صدوا» در رابطۀ اشتدادی با زیِنَ قرار دارد.
لغویون «صدّ» را به معنای انصراف قطعی و رویگرداندن شدید بر میشمرند (فراهیدی، 1409، ج7، ص80؛ ابنفارس، 1404، ج3، ص283؛ ابنمنظور، 1414، ج3، ص245؛ مصطفوی، 1430، ج6، ص246). مضمون آیات از روی گردانی و اعراض شدید از حق در پی تزیین اعمال سخن رانده است.
این مؤلفه، به گونهای دیگر در آیۀ 88 سورۀ یونس در باهمآیی با «ضلّ»، در رابطۀ اشتدادی بیان شده است. خداوند متعال در این آیه میفرماید: «وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زینَةً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّى یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلیمَ». در این آیه، زینت و مال سبب اضلال دیگران شده است. طباطبایی در ذیل تفسیر این آیه، اضلال ابتدایی بر خداوند را محال دانسته است؛ اما اضلال برای مجازات را ممکن بر میشمرد (طباطبایی، 1417، ج10، ص115). راغب اصفهانی، ضلّ را به معنای عدول و انحراف از راه مستقیم معرفی میکند (راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص512). مصطفوی، فقدان دلالت برای نیل به مقصود، مادی و معنوی را ضلال بر میشمرد (مصطفوی، 1430، ج7، ص40). مضمون آیۀ 88 سورۀ یونس از زینت بهعنوان ابزاری برای گمراهی یاد کرده است.
باهمآیی ریشۀ «سخر» در رابطۀ اشتدادی و عطف با مشتقات زین نیز از انفکاک و جدایی با حق حکایت دارد. خداوند متعال در آیۀ 212 سورۀ بقره میفرماید: «زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ». مضمون آیه، زینت را سبب انحراف بر میشمرد (طباطبایی، 1417، ج2، ص165) و به تبع آن، از به سخره گرفتن مؤمنان سخن میگوید. این باهمآیی، مؤلفۀ انفکاک آنان از حق را به ذهن متبادر میکند؛ بنابراین، با توجه به آنچه رفت باهمآیی صدّ السبیل، ضلال و سخر و نیز دقت در سیاق آیات، یکی از پیامدهای زینت اعمال، انفکاک و جدایی از حق را به تصویر میکشد.
3-3-3-3. خسران و هلاکت
باهمآیی مفاهیم «ارداء، بور و خسران» از پیامدهای سنگین تزیین حکایت میکند. در آیۀ 25 سورۀ فصلت خداوند متعال میفرماید: «وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرینَ». در این آیه، خاسرین، در رابطۀ اشتدادی با مشتقات زیّن قرار دارد. مفهوم آیه از خسران در پی تزیین سخن رانده است. لغویون خسران را نقص در سرمایه تبیین میکنند (ازهری، 1421، ج7، ص76؛ راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص276). جوهری، در معنای تخسیر، هلاکت را نیز بر میشمرد (جوهری، 1376، ج2، ص645).
در آیۀ 137 سورۀ انعام خداوند متعال میفرماید: «وَ کَذلِکَ زَیَّنَ لِکَثیرٍ مِنَ الْمُشْرِکینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَکاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دینَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ». در این آیه، «لیردوهم» در رابطۀ اشتدادی با زیّن قرار دارد. راغب اصفهانی الرّدَی را هلاکت و مرگ معنا میکند (راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص350). مصطفوی اصل ردأ را به معنای تباهکردن میداند (مصطفوی، 1430، ج4، ص108). طبرسی، در تفسیر آیه، لام را برای عاقبت دانسته است؛ یعنی نتیجۀ زینتِ قتل اولاد، هلاکت است (طبرسی، 1372، ج4، ص573).
در آیۀ 12 سورۀ فتح، در اثنای بازگشت پیامبر(ص) به مدینه، خداوند متعال میفرماید: «بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلیهِمْ أَبَداً وَ زُیِّنَ ذلِکَ فی قُلُوبِکُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً». مضمون آیه از تزیین پندار باطل، یعنی همان کشته و اسیر شدن پیامبر(ص) و مؤمنان، حکایت میکند. در این آیه، واژۀ «بور» در رابطۀ اشتدادی با زیّن قرار دارد. لغویون، بَوار را به معنای کسادی دانستهاند و به سبب آنکه کسادی سبب فساد میشود، از این واژه به هلاکت تعبیر میکنند (ازهری، 1421، ج15، ص191، راغب اصفهانی، 1412، ج1، ص152، مصطفوی، 1430، ج1، ص382). باهمآیی مفاهیم «خسران، بور و ارداء» و نیز دقت در سیاق آیات، حاکی از هلاکت و خسران در پی تزیین اعمال است.
4-3-3-4. ولایت شیطان
ولیّ، از مفاهیم همنشین در بافت آیات تزیین است. خداوند متعال در آیۀ 63 سورۀ نحل میفرماید: «تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ». ولی در رابطۀ اشتدادی با زین قرار دارد. مصطفوی، اصل این ریشه را قرابت و نزدیکی میداند (مصطفوی، 1430، ج13، ص223). مضمون آیه افزونبر قرابت و صمیمیت با شیطان، با توجه به آیۀ 100 سورۀ نحل (إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلىَ الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَه) میتواند از تسلط شیطان حکایت کند و مطابق آیۀ 27 اعراف، این ولایت مختص گروهی است که ایمان نمیآورند: «... إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ». با توجه به مضمون آیات، انسان هر میزان زیر طوق ولایت شیطان باشد، به همان میزان اعمال سوء او برایش مزین میشود. پیامد آن در آیۀ 28 سورۀ انفال چنین بیان میشود: «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَکَصَ عَلى عَقِبَیْهِ». ولایت شیطان و تزیین اعمال سوء، با بیبهره بودن از نصرت و یاری الهی در بزنگاهها قرین خواهد بود.
5-3-3-3. مغفولماندن از علل معنوی
در آیۀ 43 سورۀ انعام، عدم تذلل پیامد قساوت قلب و تزیین اعمال بیان شده است. خداوند متعال در این آیه میفرماید: «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ». مطابق آیه، کسی که دچار تزیین اعمال زشت خود شده است، حق را نمیپذیرد و در برابر آن خاشع نمیشود و هنگام ابتلا به مصیبت و عذاب به درگاه خداوند تضرع نمیکند. در التحریر و التنویر، قساوت قلب و تزیین اعمال سبب عدم تضرع یاد شده است (ابنعاشور، بیتا، ج6، ص100). طباطبایی در تفسیر این آیه به اعتماد آنان در اسباب و علل مادی درنتیجۀ تزیین اعمالشان اشاره میکند و میگوید: «آنان به سبب تزیین اعمالشان، به اسباب ظاهرى، اعتماد و خیال کردند اصلاح امورشان همه بستگى به آن اسباب دارد و آن اسباب را مستقل در تأثیر میبینند» (طباطبایی، 1417، ج7، ص91). مغنیه نیز به در الکاشف، به این مضمون اشاره میکند و میگوید: «آنان به سبب تزییین اعمال و قساوت قلب، علت تامه حوادث را در اسباب مادی میبینند» (محمدجواد مغنیه، 1424، ج3، ص 189).
در آیۀ 12 سورۀ یونس، به گونهای دیگر، به یادکردِ غفلت از علل معنوی، در پی رفع مشکلات و حوادث پرداخته میشود و میفرماید: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ». مطابق مضمون آیات، تزیین اعمال از اسباب غفلت معنوی احصا شده است.
نتیجهگیری
بررسی آرای لغویون، حاکی از عدم تضییق یا بسط معنایی ذیل ماده زین است. یگانه معنای دریافتی مبرابودن از عیب، نقص و پلیدی است که موجب بهجتآفرینی و نشاط است؛ و بنابر نظر مصطفوی، مؤلفۀ اصلی آن برخورداری از اعتدال است. این مفهوم در ساحتهای مختلف مادی، معنوی، عملی، فکری و ... مصداق مییابد؛ بنابراین، لغویون با نگاه دو سویۀ اخلاقی و حسی به تبیین این واژه پرداختهاند. لغتشناسان در بیان گونههای زینت، به ذاتی و عرضی بودن آن و حُسندیدن در اثر علاقه و تخیل اشاره میکنند. گرایش و تمایل و رغبتی که در عقل، هوس و طبیعت انسان متبلور شود نیز در زیّن وجود دارد.
تبارشناسی ریشۀ زین در زبانهای سامی، حاکی از کاربست پربسامد تنوع آوایی آن است که سبب تقویت احتمال اشتراک لفظی ناشی از وامواژگی آن میشود. دریافتهای ریشهشناسی حاکی از وجود دو مؤلفۀ اصلی در نیایی این ریشه است؛ نخست زیبایی و شکوه و دوم تمایل و کشش؛ از این رو، ارزیابی آرای لغویون میسر میشود. مفهوم فرحبخشی و محبت در زبان اکدی، مجلل در زبان آرامی و مفهوم زیبایی و جذبکردن در زبان حبشی مؤیدی بر مؤلفههای دریافتی در آرای لغویون است.
در بررسی باهمآییهای مشتقات زین، سخن از فاعلیت خدا، شیطان، قرناء و شرکاء (بتها) رفته است. بیشترین بسامد، با لحاظکردن گوناگونی در گسترۀ این فاعلیت، بهترتیب به خدا و شیطان تعلق دارد. بنا بر تقسیمی، گسترۀ زینت به دو گونه تبیین میشود؛ نخست زینتهای محسوس و مادی و دوم، زینتهای متافیزیکی. به عبارت دیگر، گسترۀ زینت در قرآن کریم از پدیدههای مادی فراتر بوده و به حوزۀ ادراکات درونی نیز تسری یافته است. تزیین عمل (عملِ سوء)، شهوت، ظن و ایمان حاکی از مزینکردن آن در حوزۀ ادارک فرقهها و اشخاص است.
سه گونه کارکرد و پیامد در بافت معنایی زین، قابل ردیابی است. تعدادی از آیات از کارکردها و پیامدهای زینت و زیبایی در نوع بشر، فارغ از باور و اعتقادات او سخن راندهاند؛ اما در شمارِ زیادی از آیات، پیامدهای آن متأثر از نوع باور انسان و عملکرد اوست که در این بافت معنایی صورتبندی میشود. از کارکردهای زینت در نوع بشر، ابتلاخیز بودن آن و بستری برای اعتلا و هبوط است. ساختار مفهوم زینت در قرآن کریم، از مؤلفههایی خاص مؤمنین سخن رانده است که عبارتاند از: اصلاح و تعالی مؤمن در پی تزیین ایمان در قلب او، امر به تمتع از زینت در عبادت و اختصاص زینت به مؤمن در آخرت. تفحص در باهمآییهای بافت معناییِ تزیین و دقت در سیاق آیات، پیامدهایی را برای غیر مؤمنین، در پی تزیین اعمالشان بر میشمرد که عبارتاند از: وارونگی در درک و فهم، ولایت شیطان، انفکاک از حق، خسران و هلاکت، مغفولماندن از علل معنوی.
ترسیم شبکۀ معنایی تزیین
The Holy Quran.
Azarnoush, Azartash. (2004). The Language of the Qur'an. Tehran: University of Tehran.
Ibn Ashur, Muhammad Bin Tahir. (n.d). Tahrir and al-Tanvir. n.p.
Ibn Faris, Ahmad. (1404 AH). Mujam al-Maqais al-Lughah. Qom: Al-Alam al-Islami Office.
-----------. (1963). Al-Sahibi fi Fiqh al-Lughah and Sunan al-Arab. Beirut: Abdran Institute of Printing and Publishing.
Ibn Manzoor, Muhammad Bin Makram. (1404 AH). Lisan al-Arab. Beirut: Dar Sadir.
Azhari, Muhammad bin Ahmad. (1421 AH). Tahzib al-Lughah. Beirut: Dar ihya al-Turath al-Arabi.
Shahram Pazouki. (2018). The wisdom of art and beauty in Islam. Tehran: Text and Farhangestan Art Works Translation and Publishing Institute.
Palmer, Frank Robert. (1995). A New Look at Semantics. Translated by Kourosh Safavi. Tehran: Ketab Mad.
Thaalabi, Abd al-Malik bin Muhammad. (1414 AH). Fiqh al-Lughah. Beirut: Dar al-Kutub al-Ilmiya.
Johari, Ismail bin Hammad. (1997). Al-Sihah (Taj al-Lughah and Sahah al-Arabiyya). by Ahmad Abdul Ghafoor Attar. Beirut: Dar al-Ilm for the Muslims.
Khalil bin Ahmad Farahidi. (1409 AH). Al-Ain. Qom: Nashr hijart.
Raghib Esfahani, Hossein bin Mohammad. (1412 AH). Mufradat Fi Gharib al-Qur'an. Beirut: Dar al-Qalam.
Zubeidi, Muhammad bin Muhammad. (1414 AH). Taj al-Arous Min Javahir al-Qamous. Beirut: Dar al-Fikr.
Zamakhshari, Mahmoud. (1406 AH). Al-Kashaf. Beirut: Dar al-Kitab al-Arabi.
Zamakhshari, Mahmoud. (2007). Introduction to Literature. Tehran: Institute of Islamic Studies, University of Tehran.
Safavi, Kourosh. (2008). an introduction to semantics. Tehran: Surah Mehr Publications.
-------------------------. (2000). Semantic Descriptive Culture. Tehran: Contemporary Culture.
Tabatabaei, Seyyed Muhammad Hossein. (1417 AH). Al-Mizan fi Tafsir al-Qur'an. Qom: Islamic Publications.
Tabarsi, Fazl bin Hasan. (1993). Majma al-Bayan fi Tafsir al-Qur'an. Tehran: Nasser Khosrow.
Tureihi, Fakhreddin bin Mohammad. (1996). Majma Al-Bahrein and Matla Al-Nirain. Tehran: Mortazavi.
Tousi, Muhammad bin Hasan. (n.d). al-Tibyan fi Tafsir al-Qur'an. Beirut: Dar Ihya al-Turath al-Arabi.
Fakhr Razi, Abu Abdullah Muhammad bin Omar. (1420 AH). al-Tafsir al-Kabir (Mafatih al-Ghayb). Beirut: Dar al-Turath al-Arabi.
Frank Burch Brown. (1384). a perspective article on religious aesthetics. Translated by Javad Ghasemi. Aesthetics. number 13.
Firouzabadi, Muhammad bin Yaqoub. (1415 AH). Al-Qamous al-Muhit. Beirut: Dar al-Kutub al-Ilmiya.
Qoreishi, Ali Akbar. (1992). Quran Dictionary. Tehran: Islamia.
Kashani, Mollahfatullah. (1957). Minhaj al-Sadiqin fi Ilzam al-Mukhalifiin. Tehran: Mohammad Hasan Elmi Press.
Lines, John. (2013). An introduction to the semantics of language. Translated by Kourosh Safavi. Tehran: scientific publication.
Maraghi, Ahmad Mustafa. (n.d). Al-Tafsir. Beirut: Dar al-Fikr.
Mutih, Mahdi. (2015). The Meaning of Beauty in the Qur'an. Tehran: Imam Sadiq.
Mustafavi, Hassan. (1430 AH). Researching the words of the Holy Qur'an. Beirut: Dar al-Kutub al-Ilmiya.
Najafi Khomeini, Mohammad Javad. (2019). Tafsir Asan. Tehran: Islamia Press.
Frank Burch Brownorch. (1993). Religious Aesthetics. Princeton University Press.
Beeston, A.F.L. et al. (1982). Sabaic Dictionary (English-french-arabic). Louvain: peerters.
Black, J. et al. (2000). Aconcise Dictionaty of Akkadian. Wiesbaden: Harrassowits Verlag.
Gesenius, W. (1939). A Hebrew and English Lexicon of the Old Testsment. Tr. E Robinson. ed. F. Brown. Oxford University Press.
Leslau, W. (1991). Comparative Dictionary of Geez (classical Ethiopic). A Hebrew and English. Wiesbaden: Harrassowitz.
Jastrow, M. (1903). A dictionary of the Targumim. The Talmud Babli and Yeushalmi and the Midrashic Literature. New York: G.p. putnams Sons. Vol.2.
Dalman, GH. (1901). Aramaish-Neuhebraisches Worterbruch zu Targum Talmud und Midrash. Frankfurt: M.J. Kauffmann.
Lipniski, Edward. (2007). SIN, Encyclopdia Judaica, Micheal Berenbau. New York: Macmillan Reference.