Investigating the Imagery Schemas of Al-Isra Surah Based on Johnson's Theory

Document Type : Research Article

Authors

1 M.A. in Qur’an and Hadith Sciences, University of Mazandaran, Babolsar, Iran

2 Assistant Professor, Department of Qur’an and Hadith Sciences, University of Mazandaran, Babolsar, Iran

3 Associate professor, Department of Qur’an and Hadith Sciences, Yazd University, Yazd, Iran

Abstract

Among the most important theories in cognitive linguistics, conceptual metaphor and visual schema view language as an instrument for information organizing, receiving, and transmitting. Analyzing the concepts and experiences of linguistic categories is significant in cognitive linguistics. Imagery schemas form an earlier level of morphology regarding the metaphor basis. Imagery schemas provide communication possibilities between physical experiences and a more complex cognitive domain like language. These schemas are among the most important mechanisms to comprehend the Quran's hidden concepts and an instrument to analyze its meanings. This paper investigates the Imagery schemas of Al-Isra surah to determine how God has expressed his principal purpose in this surah. The findings of this research, which was carried out using Johnson's theory and descriptive-analytical method revealed that motion imagery schemas with 59% and volume schemas with 59.5% had almost the same frequency, and power schemas with 27% had the lowest frequency. These schemas have been used to understand concepts such as curse, Satan's temptation, punishment, God's commands, trust or lack of trust in God, testimony, denial, pride, arrogance, etc. 

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

بررسی طرحواره‌های تصویری سورۀ اسراء بر اساس نظریۀ جانسون

Authors [Persian]

  • رقیه حبیب پور گودرزی 1
  • محمد مهدی شاهمرادی فریدونی 2
  • محمد شریفی 3
1 دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
2 استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
3 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه یزد، یزد، ایران
Abstract [Persian]

طرحواره‌های تصویری و استعارۀ مفهومی ازجمله مهمترین نظریه‌ها در زبان‌شناسی ‌شناختی هستند که زبان را ابزاری برای نظم‌بخشی، دریافت و انتقال اطلاعات می‌دانند. تحلیل مفاهیم و تجربیات مقولات زبانی، در زبان‌شناسی شناختی حائز اهمیت‌اند. طرحواره‌های تصویری، سطح اولیه‌تری از ساخت شناختی زیربنای استعاره را تشکیل می‌دهند. میان تجربیات فیزیکی ما با حوزۀ شناختی پیچیده‌تری نظیر زبان، به‌واسطۀ طرحواره‌های تصویری امکان ارتباط فراهم می‌شود. این طرحواره‌ها ازجمله مهمترین سازوکارها برای دریافت مفاهیم پنهان قرآن و ابزاری برای تحلیل معانی آن هستند. هدف از این مقاله، بررسی طرحواره‌های تصویری سورۀ اسراء است تا معین شود خداوند متعال از چه طریقی مراد اصلی خود را در قالب این سوره بیان کرده است. یافتههای این پژوهش با استفاده از نظریۀ جانسون و به روش توصیفی‌تحلیلی صورت گرفته و نشان داده است طرحواره‌های تصویری حرکتی (59%) و حجمی (59.5%) با بسامدی تقریباً یکسان و طرحوارۀ تصویری قدرتی با بسامد (27%) از کمترین بسامد برخوردار بوده است. این طرحواره‌ها برای دریافت مفاهیمی مانند لعن، وسوسه شیطان، عذاب، فرامین و احکام خداوند، توکل، اعتمادنکردن، گواهی و شهادت، تکذیب، کبر و غرور و ... به کار رفته‌اند.

Keywords [Persian]

  • زبان‌شناسی شناختی
  • طرحوارۀ تصویری
  • قرآن مجید
  • سورۀ اسراء
  • نظریۀ جانسون

1- طرح مسئله

زبان‌شناسی شناختی نگرشی جدید است که در آن زبان، بازتاب چگونگی اندیشیدن و خصوصیات ذهنی انسان است (Croft & Cruse, 2004). قسمتی از زبان‌شناسی شناختی[i] که با ساخت مفهوم و نظام مفهومی در ارتباط است، معناشناسی شناختی[ii] در نظر گرفته می‌شود (صفوی، 1379ش، ص363).

معناشناسی[iii] به بررسی معنا و مفهوم نشانه‌ها می‌پردازد (راسخ مهند، 1392ش، ص7). «معنا پدیده‌ای فراگیر در زندگی بشر است و رفتارها، نگاه‌ها و جملات آدمیان، معنی نام دارد» (قائمی‌نیا (الف)، 1399ش، ص3).

معنا‌شناسی به‌طور علمی به بررسی معنا می‌پردازد و هدف از آن معناشناسی زبانی است که معنا در زبان را به‌گونۀ عملی بررسی می‌کند (قائمی‌نیا (ب)، 1399ش، ص14).

معناشناسی‌شناختی بر آن است که زبان، قسمتی از توانایی شناختی بشر است و می‌تواند جهان متصور انسان را تبیین کند. هدف از واژۀ شناختی، رویکردی به زبان است که بر مبنای تجربۀ ما از دنیا و سبکی که آن را ادراک و مفهوم‌سازی می‌کنیم، بنا نهاده‌ شده است (سعیدی روشن، 1396ش، ص65).

در عصر کنونی تحولات در همۀ علوم بشری با سرعت زیاد در حال شکل‌گیری است، به‌واسطۀ مواجهه با مسائل تازه، قرآن‌پژوهی نیز در این دوره دچار تحولات فزاینده‌ای شد و همین امر افق دید جدیدی را برای محققان قرآنی گشود و با توجه به اهمیت دانش تفسیر بستر جدیدی در حوزه‌های علمی پدید آورد که از آن به‌عنوان «مباحث جدید دانش تفسیر» نام می‌برند. یکی از دانش‌های جدید که در حوزۀ مطالعات کتاب‌های الهی ازجمله قرآن وارد شد، دانش زبان‌شناسی است که در اثر پیشرفت‌های حاصل در این رشته بوده است (رضایی اصفهانی، 1393ش، ص23).

بعضی از مورد توجه‌ترین تئوری‌ها در حوزۀ زبان‌شناسی عبارت‌اند از: نظریۀ استعارۀ مفهومی[iv]، مجاز[v]، نظریۀ فضاهای ذهنی[vi] و طرحواره‌های تصویری[vii] (امینی، 1397ش، ص13). طرحواره‌های تصویری، اساس استعارۀ مفهومی و برگرفته از جهان پیرامون و تجارب ما نسبت به جهان خارج است (صفوی، 1379ش، ص372).

طرحوارۀ تصویری از محوری‌ترین مطالعات معنی‌شناسی شناختی است که می‌تواند به‌عنوان حوزه‌های مبدأ در نگاشت‌های استعاری به‌ کار آید. اساس طرحواره‌های تصویری ادراکات جسمانی‌شدة ما و عینی هستند (Lakoff, 1993: p245). زبان از طرحواره‌ها که نتیجۀ قابلیت درک از راه کالبدینگی است، در نمایان‌ساختن ساختار مفهومی استفاده می‌کند (Talmy, 2000: p7).

نخستین‌بار اصطلاح طرحوارۀ تصویری به‌طور هم‌زمان در دو کتاب بدن در ذهن[viii] اثر مارک جانسون[ix] و زن‌ها، آتش و اشیاء خطرناک[x] اثر جورج لیکاف[xi]در سال (1987) میلادی مطرح شد (اسودی و مدیری، 1400ش، ص35).

طرحواره‌های تصویری از سازوکارهای مهم برای دریافت مفاهیم پنهان قرآن و ابزاری برای تحلیل معانی آن، به‌شمار می‌آیند (سلیمی و علی‌نتاج، 1396ش، ص58) که به انسان‌ها برای ساخت تصویرهایی متفاوت در ذهن برای فهم آیات کمک می‌کنند تا براساس آن تصویرها، آموزه‌های الهی را در زندگی به ‌کار گیرند و به سعادت نهایی، یعنی هدف خلقت، دست یابند (محمدی و جمشیدی، 1399ش، صص 69-68).

در آیات شریفه قرآن به‌مثابه یک متن هدفمند طرح‌واره‌های تصویری ازجمله مهم‌ترین سازوکارها برای دریافت مفاهیم پنهان قرآن و ابزاری برای تحلیل معانی آن است (سلیمی و علی نتاج، 1396ش، ص58) و به انسان‌ها برای ساخت تصویرهایی متفاوت در ذهن برای فهم آیات کمک می‌کند تا براساس آن تصویرها، آموزه‌های الهی را در زندگی به ‌کار گیرند و به سعادت نهایی، یعنی هدف خلقت، دست یابند (محمدی و جمشیدی، 1399ش، صص 68-69).

هدف از این مقاله، بررسی طرحواره‌های تصویری سورۀ اسراء است تا معین شود خداوند متعال از چه طرقی مراد اصلی خود را در قالب این سوره بیان کرده است؛ بنابراین، در این پژوهش به سؤالات زیر پاسخ داده می‌شود:

1- براساس نظریه جانسون در سوره اسراء کدامی‌ک از طرح‌واره‌های تصویری بسامد بیشتری دارند؟

2-طرحواره‌های موجود در سورۀ اسراء، برای تصویرسازی از چه مفاهیم مجردی در ذهن مخاطب بهره گرفته‌اند؟

 

2- پیشینۀ پژوهش

دربارۀ طرحواره‌های تصویری، پژوهش‌هایی در حیطۀ قرآن کریم به انجام رسانده‌اند؛ ازجمله:

- توکل‌نیا و حسومی (1395ش) در مقاله‌ای با عنوان بررسی «طرحواره‌های تصویری حرف «فی» در قرآن» بیان داشتند مفاهیم انتزاعی ازطریق طرحواره‌های مختلفی مانند: طرحواره جهتی، حرکتی، همسانی، موجودیت و ... برای خواننده این آیات، فهم‌پذیر و لمس‌شدنی شده‌اند.

- علی‌نتاج منصور (1396ش) در پایان‌نامه‌ای با عنوان «کارکرد طرحواره‌های تصویری در گفتمان قرآنی (مطالعۀ موردی رذائل اخلاقی)» بیان داشتند رذائلی چون بخل، بهتان، ظلم، شک و تردید و دنیاطلبی در قلب طرحوارۀ حجمی به نمایش در آمدند. طرحوارۀ حرکتی ـ جهتی بالا نیز در مفهوم‌سازی خشم بیان شد و براساس طرحواره قدرتی نیز ایمان، هدایت و کمال بشری در جاده بدون انحراف و مستقیم به تصویر درآمد.

- صالحی (1396ش) در پایان‌نامه‌ای با عنوان «زیبایی‌شناسی طرحواره‌های تصویری در قرآن کریم (با رویکرد زبان‌شناسی شناختی)» این سؤال اساسی را مطرح کرد که به چه شکلی زیبایی‌شناسی انواع طرحواره‌های تصویری در آیات قرآن امکان‌پذیر است. نتایج نشان دادند مفاهیمی چون خوبی و ایمان در جهت بالا و دارای حرکت مستقیم و بدون انحراف و مفهوم بدی و ضعف و کفر در جهت پایین و در حال سقوط مفهوم‌سازی می‌شوند. مفاهیم انتزاعی کفر و نفاق و ذلت به‌مثابه سد و مانع و دارای قدرت به تصویر درآمده‌اند.

- راستگو و صالحی (1397ش) در مقاله‌ای با عنوان «بررسی طرحواره تصویری قدرتی در گفتمان قرآنی با رویکرد زبان‌شناسی‌شناختی» بیان داشتند طرحواره قدرتی همانند دیگر انواع طرحواره‌ها در راستای تحسین و تبیین ژرف‌تر معنا اتفاق می‌افتد و هدف از طرحواره‌ها در متن قرآن، درک این چارچوب ضروری است. براساس طرحواره قدرتی مفاهیم انتزاعی کفر و نفاق و ذلت به‌مثابه سد و مانع و دارای قدرت به تصویر درآمده‌اند.

- محمدی و جمشیدی (1399ش) در مقاله‌ای با عنوان بررسی «طرحواره‌های تصویری و استعاره‌های مفهومی در جزء سی‌ام قرآن کریم» بیان داشتند در زیر ساخت استعاره‌های موجود در آیات منتخب، انواع طرحواره‌ها به چشم می‌خورد که به‌عنوان شاهد مثالی از هنجارها و ناهنجاری‌هایی در قرآن ازطریق استعاره‌های حاوی طرحواره‌های اجبار، مانع، رفع مانع، تغییر مسیر یا انحراف، نیروی متقابل، جذب و کشش و توانایی ازطریق این الگو، منطبق و اجراشدنی است.

- اسودی و مدیری (1400ش) در مقاله‌ای با عنوان بررسی «طرحواره‌های تصویری قرآن کریم بر اساس نظریۀ جانسون (مطالعه موردی صافات)» بیان داشتند بیشترین بسامد مربوط به طرحواره قدرتی (53%) بوده است و بسامد طرحواره حرکتی (24%) و طرحواره حجمی (23%) تقریباً یکسان هستند.

تحقیق‌های مستقلی نیز در ارتباط با سورۀ اسراء انجام شده‌اند؛ ازجمله:

- محصص و کوچک یزدی (1400ش) در مقاله‌ای با عنوان «واکاوی انسجام درونی سورۀ اسراء» با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی انسجام درونی آیات سورۀ اسراء را انجام دادند.

- علی‌آبادی راوری و دیگران (1399ش) در مقاله‌ای با عنوان «ارزیابی غرض سورۀ اسراء بر اساس سوره مجاور، زوج و سور مسبحات» با روش توصیفی‌تحلیلی، محورهای موضوعی سوره اسراء را براساس سوره مجاور، زوج و سور مسبحات و همچنین، غرض اصلی سوره در محور را بررسی کردند.

- خان محمدی و ذوالفقاری (1398ش) در مقاله‌ای با عنوان «بررسی و تحلیل اغراض جمله‌های انشایی در سورۀ اسراء» جمله‌های انشایی را از لحاظ کاربرد و تنوع کارکرد بررسی کردند.

بنابراین، با توجه به چند مورد ذکرشده در بالا پژوهشی مستقل در ارتباط با طرحواره‌های تصویری سورۀ اسراء و چگونگی تطابق آنها بر مفاهیم انتزاعی و مضامین مدنظر خداوند صورت نگرفته است.

 

3- مبانی نظری پژوهش

1-3- نظریۀ طرحوارۀ تصویری جانسون

یکی از ساخت‌های مفهومی مهم در تحقیقات معنی‌شناسان شناختی، طرحواره‌های تصویری است (صفوی، 1379ش، ص 373). جانسون (۱۹۸۷م) نظریۀ طرحواره‌های تصویری را مطرح کرد و بعدها «لیکاف، لانگاکر[xii] فوکونیه[xiii]، تالمی[xiv]، سویتر[xv]» آن را توسعه دادند (تیموری، جیگاره‌ای و ملک مرزبان، 1400ش، ص30). جورج لیکاف، رونالد لنگاکر و لئو تالمی از چهره‌های برجسته زبان‌شناسی شناختی هستند؛ ناگفته نماند که هر کدام رویکرد‌شان نسبت به زبان‌شناسی‌شناختی، خاص بوده است؛ به همین دلیل، رویکردهای متفاوتی نسبت به زبان‌شناسی شناختی وجود دارد. از میان این افراد، سهم لنگاکر بیش از همه است. بسیاری او را پایه‌گذار زبان‌شناسی‌ شناختی می‌دانند (قائمی‌نیا (الف)، 1399ش، ص 46).

نظریه طرحواره‌های تصویری علاوه بر معناشناسی شناختی در دیگر شاخه‌های وابسته شناختی به‌ویژه روان‌شناسی شناختی و روان‌شناسی رشد طرح شد. مفهوم طرحوارۀ تصویری با فرضیه شناخت جسمی‌شده نیز رابطه دارد (مسلم جوی، معصومی و جنتی‌فر، 1401ش، ص81). هدف از طرحواره‌های تصویری این است که رفتارها و واکنش‌های ادراکی آدمی از مدل‌های تکرارشونده و پویایی به ‌دست می‌آیند که بدون آنها تجربه‌های آدمی درک‌شدنی و فهم‌پذیر نیست (موسوی بفرویی و توکل‌نیا، 1398ش، ص56).

طرحواره‌های تصویری، اساس استعارۀ مفهومی و برگرفته از جهان پیرامون و تجارب ما نسبت به جهان خارج است (صادقی، 1398ش، ص75). مهم‌ترین طرحواره‌های تصویری که جانسون معرفی می‌کند، طرحوارۀ حرکتی، قدرتی و حجمی است که طرحواره‌های سطح پایه را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این سه سطح، وی طرحواره‌های دیگری مانند تعادلی، ربطی، چرخه‌ای، کانونی، حاشیه‌ای، دور ـ نزدیک، کل ـ جزء، تماس، ادغام و انفکاک را برای ملموس‌کردن مفاهیم انتزاعی پیشنهاد می‌کند (محمدی آسیابادی، صادقی، و طاهری، 1391 ش، ص147). در این پژوهش، بررسی طرحواره‌های سه سطح پایه در سورۀ اسراء انجام گرفته است. شناخت انواع طرحواره‌ها براساس تجربه‌های اجتماعی، فرهنگی و حسی - ادراکی انسان، شیوه‌ای خلاق در انتقال مفاهیم قرآنی است.

         
        

شکل 1: نمودار طرحواره‌های تصویری

 

3-1-1- طرحوارۀ حجمی

درک مفهوم انتزاعی «حجم» از دیدگاه جانسون و لیکاف، تجربه‌ای است که انسان از جسم خود مبنی بر اینکه قسمتی از فضا را اشغال می‌کند، برای او فراهم می‌سازد؛ بنابراین، انسان می‌تواند خویش را مظروف ظرف صندلی، کلاس و اماکنی بداند که دارای حجم و به‌نوعی ظرف تصور می‌شود و این تجربه فیزیکی را به مفهوم‌های دیگری که ازنظر ذاتی یا مفهومی حجم نمی‌پذیرند، گسترش دهد و بدین ترتیب، طرحواره‌های مجردی از حجم‌های فیزیکی در ذهن خود بسازد (محمدی آسیابادی و همکاران، 1391ش، ص147).

طرحوارۀ حجمی، پنداری است که ظرفی را که درون و بیرون آن در قلمرو فضایی سه‌بعدی است، به تصویر می‌کشد (قائمی و ذوالفقاری، 1395ش، ص7)؛ برای مثال، «در همین حال خوش بمان» و «حسابی افتاد تو هچل». بدین‌گونه با لحاظ‌کردن حجم برای «حال خوش» و «دردسر»، درک این مفاهیم انتزاعی برای شنونده راحت‌تر می‌شود (قاسم‌زاده، 1379ش، ص109).

برای مثال، در آیه شریفه «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فی‌ها مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ» (نور: 35) «خداوند نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد»، نور که مفهومی انتزاعی است، در ظرف‌های مشکاه، مصباح و زجاجه قرار گرفته است که مفاهیمی مادی و دارای حجم‌اند.

در آیه شریفه «الَّذِینَ هُمْ فِی غَمْرَةٍ سَاهُونَ» ﴿ذاریات: 11﴾ «همان‌ها که در جهل و غفلت فرو رفته‌اند»، مفهوم غفلت و نادانی به‌مثابۀ ظرفی در نظر گرفته ‌شد که انسان درون آن غوطه‌ور می‌شود. حرف اضافۀ «فی» مؤید این نکته است.

    

 

کلمۀ «فی» از حروف جاره است و همۀ ویژگی‌های اسم حروف جاره مانند وجوب دخول آن بر اسم، عامل‌بودن و همچنین، نوع غیر زائد آن، متعلق خواستن را دارا هست. میان نحویون مکتب بصره و کوفه در تعداد معناى این حرف جر مانند بحث در معانى دیگر حروف جر، تفاوت آرا وجود دارد. بصریون معتقدند هر حرف جر یک معنی دارد؛ به‌طور مثال، «باء» معنى آن فقط الصاق است و دربارۀ «فی» معتقدند معنی آن فقط ظرف است؛ اما کوفیون معتقدند «فی» مشترک لفظى است و براى ده معنی وضع شده است که نخستین و پرکاربردترین معنى «فی» ظرف است و دلالت دارد بر اینکه مجرور آن، ظرف براى شیء ماقبلش است (صفایی، 1387ش، ج2، ص283).

3-1-2-طرحوارۀ حرکتی

انسان برای اشیائی که دارای حرکت نیستند، براساس تجاربی به‌واسطۀ حرکت خویش و مشاهدۀ سایر چیزها، طرحواره‌ای عینی در ذهن از حرکت می‌سازد و بدین ترتیب، برای چیزهایی که دارای این خصلت نیستند، این صفت در نظر گرفته ‌می‌شود. حرکت را مبدأ و مقصدی است و در این مسیر، نقاطی مابین این دو نقطه وجود دارد (پاشایی، تقی‌زاده و دهقانی یزدی، 1400ش، ص33).

مقصد                    مسیر                  مبدا

  

برای مثال: «برای رسیدن به دکترا باید خیلی تلاش کرد»، «مسیر زندگی‌ام تغییر کرد» و «به راهت برای رسیدن به موفقیت ادامه بده».


برای مثال، در آیه شریفه «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» ﴿بقره: ۲۸﴾ «سپس به سوی او باز می‌گردید»، مفهوم معاد با طرحوارۀ حرکتی بیان شد. طرحوارۀ حرکتی همیشه به پیمودن مسیر به‌واسطۀ حرکت از مکانی به مکان دیگر اشاره دارد. حرف «اِلی» دربردارندۀ مفهوم حرکت است.

در آیه شریفه «مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (بقره: 257) «آنها را از ظلمت‌ها به سوی نور بیرون می‌برد»، با وجود حرف «الی» مفهوم حرکت تداعی می‌شود. مبدأ ظلمات و مقصد نور است.

براساس این مثال‌ها برای خیلی از پدیده‌ها مانند موفقیت و امثال آن مسیری در نظر گرفته‌ شده است که انسان در آن مسیر قرار می‌گیرد و حرکت می‌کند.

3-1-3- طرحوارۀ قدرتی

در طرحوارۀ حرکتی بیان شد که ساخت‌هایی وجود دارند که حرکتی را در مسیری نشان می‌دهند. انسان در سراسر زندگی خویش به شکل عینی و قابل لمسی با اتفاقاتی مواجه می‌شود که این رویدادها مانند مانع‌های طبیعی، سد حرکت و پیشروی او می‌شوند؛ به این دلیل، در ذهن و اندیشۀ خویش در عالم انتزاع، موانعی را متصور می‌شود که سد راه او هستند؛ بنابراین، در جستجوی راه‌حل‌هایی برای برطرف‌ساختن این موانع که بدون قابلیت عینی هست، می‌افتد (ذاکری، 1396ش، ص30). انسان در برابر این موانع دارای موقعیت‌های مختلفی است و قدرت خود را در رویارویی با این موانع می‌آزماید؛ بدین‌گونه نظامی در ذهن انسان به ‌وجود می‌آید و موجب می‌شود او این ساختار را به حوادثی نسبت دهد که درواقع دارای آن نیستند (جانسون، 1987م).

با توجه به شرایط گفته‌شده، جانسون در مواجهه با چنین موانعی، سه حالت و سه طرحوارۀ تصویری را مطرح می‌کند.

اولین گونۀ طرحوارۀ قدرتی این است که در مسیر حرکت، سدی به ‌وجود آید و ادامۀ حرکت مقدور نباشد  1987: p47) (Johnson,؛ برای مثال، «برای ادامۀ تحصیل به بن‌بست خوردم».

 

 

 

 

 

 

 

طرحوارۀ قدرتی نوع اول (برخورد با مانع و عدم گذر از آن)

 

در آیه شریفه «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (بقره: 7)، «خدا بر دل‌ها و گوش‌های آنان مهر نهاده و بر چشم‌های آنها پرده افکنده شده و عذاب بزرگی در انتظار آنها است». به دلیل کفر، بر دل، چشم و گوش کافران حجاب قرار داده‌ شد تا آنها چیزی را درک نکنند. درواقع کفر سدی برای دریافت هرگونه حقیقت از سمت کافران شده است. اینجا شاهد طرحوارۀ قدرتی هستیم.

دومین گونۀ طرحوارۀ قدرتی آن است که در مسیر حرکت، سدی به‌ وجود آید؛ اما بشود آن را شکست یا دور زد و به حرکت ادامه داد یا راهی دیگری انتخاب کرد که کاملاً راهی جدید است  1987: p47) (Johnson,.

برای مثال، «از سد کنکور گذشتم»، «اگر قبول نشدی، بگو راه دیگری را نشانت بدهم»، «باید این مشکل را دور بزنی».

 

 

 

 

 

 

 

                                            طرحوارۀ قدرتی نوع دوم (برخورد با مانع و تغییر مسیر)                                                           

سومین نوع طرحوارۀ قدرتی این است که در مسیر حرکت سدی به‌ وجود آید، انسان بتواند با قدرت خود آن سد را از سر راه بردارد و به مسیرش ادامه دهد (همان).

برای مثال، «برای اینکه به دکترا برسم، همۀ مشکلات را کنار زدم».

 

 

 

 

 

 

طرحوارۀ قدرتی نوع سوم (برخورد با مانع و گذر از آن)

 

 

4 داده‌های پژوهش

با توجه به تعریف‌های ارائه‌شده از سه طرحوارۀ حجمی، حرکتی و قدرتی، مصداق‌ها در سورۀ اسراء استخراج شدند که فراوانی هریک در جدول زیر آورده شد. در سوره اسراء طرحوارۀ حجمی با بسامد (59.5%) و طرحوارۀ حرکتی با بسامد (%59) دارای بسامدی تقریباً یکسان بوده و طرحوارۀ قدرتی با بسامد (27%) از کمترین میزان برخوردار بوده است.

 

1-4- طرحوارۀ حجمی

در سورۀ اسراء با بهره‌گیری از طرحوارۀ حجمی درک برخی مفاهیم انتزاعی برای مخاطب آسان شده است؛ همانند آیات زیر:

«وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا» ﴿۴﴾ «ما به بنی‌اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دوبار در زمین فساد خواهید کرد و برتری‌جویی بزرگی خواهید کرد».

TR

حرف جر «فی» یکی از حروف اضافه مکانی و روشن‌ترین معنای آن بیانگر رابطۀ هندسی ـ فضایی بین یک شیء متحرک (TR)[xvi] و زمینه‌ای[xvii]  (LM) است که در آن واقع شده است (افخمی و اصغری، 1398ش، ص28). شیء به‌عنوان مسیرپیما درون یک حجم مرز نما قرار می‌گیرد.                                              

              LM

 

 

در این آیه، کتاب که همان تورات است، همانند ظرفی در نظر گرفته شد که وحی و خبر به‌عنوان مظروف در آن جای می‌گیرند، بدین ترتیب که یک جسم فیزیکی درون جسم فیزیکی دیگر قرار گرفته است. حرف «فی» این مفهوم را به ذهن مخاطب تداعی می‌کند. در قالب طرحوارۀ حجمی، وحی و خبر که مفاهیمی انتزاعی هستند، به شکلی مادی و تصویری، عینیت بخشیده شده‌اند تا درک‌پذیر شوند. هدف از «ارض» در این آیه، بیت‌المقدس و شام و اطراف آن است که در آن قوم بنی‌اسرائیل سرکشی خواهند کرد (آل غازی، 1382ش، ج2، ص440). برای «ارض» نیز حرف اضافۀ «فی» آمده است که این مفهوم را تداعی می‌کند که فساد و سرکشی در ظرف سرزمین بیت‌المقدس و شام و اطراف آن اتفاق خواهد افتاد. فساد و سرکشی مظروف ظرف «ارض» قرار گرفته است.

طرحوارۀ حجمی دیگر در این آیه، بیان‌کردن برتری‌جویی قوم بنی‌اسرائیل با «کبیر» است. کبیر یعنی بزرگ و برای کمیتی متصل مانند اشیا به ‌کار برده ‌می‌شود (راغب، 1412ق، ج1، ص696). علو و برتری‌جویی که مفهومی انتزاعی است، همانند شیئی تصویر شده که دارای اندازه‌ای بزرگ است.

«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا» ﴿7﴾، «اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می‌کنید و اگر بدی کنید، باز هم به خود می‌کنید و هنگامی که وعده دوم فرا رسد (آن‌چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورت‌های‌تان ظاهر می‌شود و داخل مسجد (اقصی) می‌شوند؛ همان‌گونه که در دفعۀ اول وارد شدند و آنچه را زیر سلطه خود می‌گیرند، درهم می‌کوبند».

پس از طی‌شدن اولین فساد بنى‌اسرائیل، زمان سررسیدن دومین فساد آنان شد (مغنیه، 1424 ق، ج 5، ص 18). در این هنگام، بندگانی به سوی آنها فرستاده می‌شود ‌که بر آنها تسلط می‌یابند و باعث می‌شوند از ترس چهره‌هاشان سیاه شود (سلطان علی‌شاه، 1408ق، ج 2، ص 434).

«ساء» یعنی بد (ابن‌منظور، 1414ق، ج1، ص 96). مرجع ضمیر در «یسوءوا» کسانی هستند که فرستاده شدند تا بر بنی‌اسرائیل مسلط شوند. واژۀ «مساءة الوجوه» کنایه از خواری و اندوه است؛ زیرا اثر پدیده‌هاى روانى، در رخسار نمایان می‌شود (طوسی، بی‌تا، ج6، ص 450؛ مغنیه، 1424 ق، ج 5، ص 18).

خواری و اندوه که مفاهیمی انتزاعی هستند، در این آیه با سیاهی چهره که شاخص‌ترین عضو بدن و مادی و فیزیکی و رؤیت‌پذیر است، به تصویر کشیده شد تا میزان و شدت آن درک‌پذیر باشد.

«عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا» ﴿ 8﴾ «امید است پروردگارتان به شما رحم کند، هرگاه برگردید ما باز می‌گردیم و جهنم را زندان سخت کافران قرار دادیم».

خداوند می‌فرماید اگر توبه و انابه به سویش داشته باشید، او شما را می‌بخشد و بر شما رحم می‌کند و اگر به جرم و فساد برگردید، شما را عقوبت می‌کند و از شما انتقام خواهد گرفت و جهنم را برای کافران همانند زندانی قرار می‌دهد که تا ابد قادر به خروج از آن نخواهند بود (صابونی، 1421ق، ج2، ص141).

حصیر به معنای بافتی است که رشته‌های آن به‌هم‌چسبیده‌ است (ابن‌منظور، 1414 ق، ج4، ص 196). در این آیه خدا جهنم را که مفهومی انتزاعی است، به زندانی همچون حصیر بافته که هیچ راه گریزی از آن نیست و عینی و محسوس است، تشبیه کرد. جهنم همانند فضایی، کافران را احاطه می‌کند و آنان وارد آن می‌شوند و توان خروج از آن را نخواهند داشت.

«مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى و َمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» ﴿ ۱5﴾ «هر کس هدایت شود، برای خود هدایت یافته و آن کس که گمراه شود، به زیان خود گمراه شده است (و ضررش متوجه خود او است) و هیچ‌کس بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد و ما هرگز شخص یا قومی را مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری مبعوث می‌کنیم (تا وظایفشان را بیان کند)».

«وِزْرَ» به معنی ثقل و سنگینی است (قرشی، 1412ق، ج7، ص205) و وزن از خصوصیات ماده است. خداوند مفهوم انتزاعی گناه را مانند باری مجسم ساخت که دارای وزن سنگین است و انسان زیر بار آن قرار خواهد گرفت و همچون بار سنگینی بر دوش او سنگینی خواهد کرد.

«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِوَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» ﴿۷۰﴾ «ما بنی‌آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکب‌های راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی‌های پاکیزه به آنها روزی دادیم و بر بسیاری از خلق خود برتری بخشیدیم».

حمل آن است که در شکم باشد (قرشی، 1412ق، ج2، ص182). هدف از حمل انسان در دریا و خشکی این است که آنان در روى زمین و دریا استقرار یافتند تا در زمین فرو نروند و در دریا غرق نشوند (اشکوری، 1373 ش، ج2، ص827). خداوند در این آیه انسان را همانند چیزی درون دریا و خشکی مجسم ساخت که در آن قرار می‌گیرد و درون آن به هر نقطه‌ای که بخواهد، جابه‌جا می‌شود و از خطر محفوظ است. برای دریا و خشکی فضایی بسته و محصور همانند شکم تداعی شده است. حرف جر «فی» مؤید این نکته است.

«وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا» ﴿۸۹﴾ «ما در این قرآن انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا متذکر شوند؛ ولی (گروهی از کوردلان) جز بر نفرتشان نمی‌افزاید».

در این آیه قرآن همانند ظرفی تصویر شد که معارف در آن جای گرفتند. معارف، مظروف قرآن شده است.

 

4-2- طرحوارۀ حرکتی

«وَآتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلًا» ﴿2﴾ «ما به موسی کتاب آسمانی دادیم و آن را وسیلۀ هدایت بنی‌اسرائیل کردیم (و گفتیم) غیر ما را تکیه‌گاه خود قرار ندهید».

مراد از «کتاب» تورات است. معنایش این است که خداوند تورات را برای هدایت قوم بنی‌اسرائیل بر حضرت موسی(ع) فرو ‌فرستاد و بیان فرمود به‌جز او بر کسی تکیه نکنند (مغنیه، 1424 ق، ج5، ص13).

«اَتی» به معنی آمدن و آوردن هر دو است؛ ولی در قرآن اغلب به معنی آمدن به‌ کار رفته است (قرشی، 1412ق، ج1، ص21). گویا کتاب از مکانی به‌عنوان نقطۀ مبدأ، حرکت کرده و به حضرت موسی(ع) که مقصد است، می‌رسد. از طرحوارۀ حرکتی برای عطای کتاب استفاده شده است. به کتاب توانایی حرکت داده شده است.

«ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْنَاکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرً»ا ﴿۶﴾ «سپس شما را بر آنها چیره می‌کنیم و اموال و فرزندان‌تان را افزون خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار می‌دهیم».

خداوند در این آیه خطاب به بنی‌اسرائیل می‌فرماید به‌واسطۀ توبه و برگشتن از فساد، دولت و تسلط بر دشمن را به آنها برگشت خواهد داد (شاه عبدالعظیمی، 1363ش، ج7، ص331). «رد» به معنی برگشت چیزی به ذاتش یا به حالتی از حالت‌هایش است (راغب، 1404 ق، ج1، 192). واژۀ «برگشت» حرکت را تداعی می‌کند. گویا چیزی در جایی قرار داشته، جابه‌جا شده است و دوباره قصد مراجعت به همان مکان را دارد. در این آیه، مفهوم انتزاعی تسلط‌یافتن که به‌واسطۀ توبه مجدداً نصیب بنی‌اسرائیل شد، با طرحوارۀ حرکتی بیان شده است.

«وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» ﴿۲۹﴾ «هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرو‌مانی».

دسترسی انسان به بدن خود بی‌واسطه و ابزار اصلی او در فعالیت‌های طبیعت است و به همین دلیل، برای درک مفاهیم انتزاعی زیاد استفاده می‌شود (هوشنگی و سیفی پرگو، 1388ش، ص16). «بخل» دریغ‌کردن یا نگه‌داشتن چیزی است و بخیل کسی که خسیس است و نگه می‌دارد (ابن‌فارس، 1399ق، ج5، ص320) و متضاد جود و بخشش است (ابن‌راغب، 1412 ق، ج1، ص109). در این آیه، درک مغهوم بخل و اسراف با دو تجربۀ مادی و قابل لمس، یعنی دستان بسته به گردن و دستان خیلی باز که چیزی را در خودش نگه نمی‌دارد، نشان داده‌ شده است. این یک استعاره است. گفتار اول کنایه از تقصیر و کوتاهی است و گفتار دیگر استعاره از تبذیر و اتلاف است و هر دو مذموم هستند تا هر کدام در حد خود باشند (شریف رضی، 1406 ق، ص200). در آیۀ 67 فرقان نیز به آن اشاره شده است: «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا، وَ لَمْ یَقْتُرُوا، وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» «و کسانى که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می‌کنند و نه سخت‌گیرى؛ بلکه در میان این دو، حد اعتدالى دارند».

دو صفت بخل و اسراف به‌عنوان عوامل سرزنش از سوی خدا و سوء تدبیر از سوی مردم معرفی شده است (قمی مشهدی، 1368ش، ج7، ص395) و هر دو سبب ضعف خواهند بود. از طرحوارۀ مکانی بالا/ پایین برای نشان‌دادن این امر استفاده شده است؛ زیرا «قعود» یعنی نشستن، حرکت به سمت پایین را تداعی می‌کند.

«قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا» ﴿۶۲﴾ «(سپس) گفت این کسی را که بر من ترجیح داده‌ای، اگر تا روز قیامت مرا زنده بگذاری، همه فرزندانش را جز عدۀ کمی گمراه و ریشه‌کن خواهم ساخت».

وقتی شیطان از سجده بر آدم اِبا کرد، به خدا از روی تکبر و انکار عرض کرد دلیل کرامت و ترجیح این مخلوق بر من چه بود، در حالی ‌که من از او برتر هستم؟ چون سؤالش از روی بی‌ادبی و استکبار بود، خدا جوابی نداد؛ بنابراین، قسم یاد کرد اگر خدا تا روز قیامت به او فرصت دهد، انسان را با مکر و حیله فریب خواهد داد و همه را گمراه خواهد کرد، مگر تعداد اندکی را (ثقفی، 1398ق، ج3، ص373).

در این آیه روز قیامت مقصدی تصور شد که زنده‌بودن شیطان تا به آن ادامه خواهد داشت. زنده‌بودن تا روز قیامت با طرحوارۀ حرکتی ترسیم شد. حرف جر «الی» مؤید این نکته است.

«وَإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا» ﴿۷۳﴾ «نزدیک بود آنها (با وسوسه‌های خود) تو را از آنچه وحی کرده‌ایم، بفریبند، تا غیر آن را به ما نسبت دهی و در آن صورت، تو را دوست خود انتخاب کنند».

کافرین قریش برای مقابله با اسلام هر کاری را انجام دادند؛ تهمت، شکنجه، فریب و ... یک روز آنان از راه مذاکره و همکاری از پیامبر خواستند نسبت به آنها سخت‌گیری نکند و آنان نیز با پیامبر دوستی خواهند ‌کرد. پیامبر گمان کرد اگر با آنان همراهی کند، در امر تبلیغ دین موفق‌تر خواهد بود؛ ولى خداوند پیامبر را از این اندیشه منع کرد (جعفری، 1376ش، ج6، ص336).

این آیه حرف «الی» طرحوارۀ حرکتی را ترسیم می‌کند که وحی در آن از مبدأیی، حرکت و به مقصد که پیامبر است، می‌رسد.

 

4- 3- طرحوارۀ قدرتی

«فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا»﴿۵﴾ «هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، مردانی پیکارجو را بر شما می‌فرستیم (تا سخت شما را درهم کوبند حتی برای به دست آوردن مجرمان) خانه‌ها را جستجو می‌کنند و این وعده‌ای است قطعی».

خداوند در این آیه بیان می‌فرماید بندگانی که دارای جبروت و نیرو هستند را بر قوم بنی‌اسرائیل مسلط می‌گرداند تا گرفتار کیفر کفر و سرکشى خود شوند (طبرسی، 1372ش، ج6، ص615). خداوند برای نشان‌دادن قطعیت وعده‌ خویش، آن را در کالبد مردان شجاع در جنگ به تصویر کشید. از «بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ» که «عَلَیْکُمْ» برای بنی‌اسرائیل است و « بَعَثْنَا» یعنی مسلط می‌کنیم (مغنیه، 1424ق، ج5، ص17) طرحوارۀ قدرتی تداعی می‌شود؛ حرف جر «علی» احاطه کامل را می‌رساند و آنها قادر به دفاع از خود نخواهند بود، نمی‌توانند بر آنها غلبه یا از دست آنها نجات پیدا کنند؛ درنتیجه، هلاک می‌شوند. مفهوم انتراعی تسلط در این آیه با طرحوارۀ قدرتی ترسیم یافت. طرحوارۀ قدرتی دیگر در این آیه، این است ‌که خداوند وعده‌اش را حتمی و فعلیت‌یافته معرفی می‌کند؛ یعنی آنها راه مفرّی در مقابل وعده خدا ندارند. «وَکَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا» این وعده‌ای فعلیت‌یافته ‌بود. در پشت سد وعده خدا خواهند ماند (سلطان علی شاه، 1408ق، ج2، ص434). برای مفهوم انتزاعی تحقق حتمی وعدۀ خداوند، از طرحوارۀ قدرتی نوع اول در این آیه بهره گرفته شده است.

«کُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا» ﴿ ۲۰﴾ «هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت بهره و کمک می‌دهیم و عطای پروردگارت هرگز از کسی منع نشده‌ است».

«حظر» به معنی منع است، هم در دنیا و هم در آخرت انسان‌ها طلب عطای پروردگار را دارند (طباطبائی، 1390ق، ج13، ص68). در این آیه با توجه به دو آیه (18 و 19) سوره اسراء اشاره دارد به اینکه کسانی به عطا و بخشش خداوند می‌رسند و از کمک او بهره‌مند می‌شوند که طالب دنیا نباشند؛ بلکه سعی در انجام اعمالی داشته باشند که برای آخرت باشد. درواقع انسان، با آخرت‌خواهی موانع دستیابی به لطف پروردگارش را کنار می‌زند (قدرتی نوع سوم).

«وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا» ﴿۳۲﴾ «و نزدیک زنا نشوید که کار بسیار زشت و بد راهی است».

در قرآن برای مفهوم‌سازی قبیح‌بودن زنا که مفهومی انتزاعی است، از طرحوارۀ قدرتی استفاده شده است. در این تعبیر عمل ناپسند «زنا» در قالب مقولۀ فعلی «لا تَقْرَبُوا» نزدیک‌نشدن تبیین شد. اینجا واژۀ قرب به‌ کار گرفته‌ شده است که این کلمه دلالت بر رابطه بین مکان و بدن دارد که براساس الگوی تجربی ـ فیزیکی مانع و سد به حجمیت درآمده است که خداوند با نهی از نزدیک‌شدن به آن، واقعیتش را تبیین می‌کند.

«قرب» به معنی نزدیکی حسی و کنار هم قرار گفتن دو چیز مادی است. به‌عبارتی، به کمی فاصلۀ زمانی و مکانی میان دو چیز قرب گویند. بعد نقطۀ مقابل آن است (راغب، 1412 ق، ج1، ص663). خداوند در ابتدای این آیه زنا را نهی کرده و خواسته است به عوامل زنا و مقدمات آن مانند بى‌حجابى، رفتن به مراکز فساد و ... نزدیک نشوند و آن را «فاحِشَةً»: گناه زشت و کاملاً آشکار نامیده است (خرم دل، 1384ش، ج1، ص567) و آن را با «سَاءَ سَبِیلًا» عینیت بخشیده و مفهوم‌سازی کرده است. زنا صفت رذیله‌ای است که اگر کسی نتواند با آن مقابله کند یا آن را از مسیر بردارد، به‌عنوان مانع در مسیر کمال الهی قرار می‌گیرد. بر مبنای طرحوارۀ قدرتی و حرکتی، خداوند صفت ضد ارزشی زنا را به‌مثابه مانع و راهی تصویر می‌کند که این قدرت را دارد انسان را از مسیر درست، منحرف و در مسیری بد هدایت کند. زنا مانند سدی محکم در قالب استعاری «زنا، مانع است» تصویرسازی شده است. مراد خداوند این است که این مانع قبیح اصلاً نباید در مسیر انسان قرار بگیرد؛ به‌طور مثال، وقتی چیزی خطر دارد، مثل آتش، به بچه می‌گوییم به آن نزدیک نشو. طرحوارۀ قدرتی نوع دوم تداعی می‌شود که بعضی از افراد نمی‌توانند این مانع را کنار بزنند و در مسیر انحراف قرار می‌گیرند.

«وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا» ﴿۴۵﴾ «و هنگامی که قرآن می‌خوانی، میان تو و آنها که ایمان به آخرت ندارند، حجاب ناپیدایی قرار می‌دهیم».

این پوشش همان عناد، تعصب، کبر و جهالت بود که حقایق قرآن را از نظرگاه اندیشۀ آنان مستور می‌داشت و به آنان اجازه نمى‌داد حقیقت‌های آشکاری مانند توحید، معاد، صداقت، دعوت پیامبر(ص) و امثال آن را دریافت کنند (مکارم شیرازی، 1371ش، ج12، ص143). در این آیه، عناد، تعصب، کبر و جهالت به‌عنوان موانع دریافت حقیقت مانند توحید، معاد و صداقت بیان شده است (طرحوارۀ قدرتی نوع اول).

«وَإِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِیدًا کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا» ﴿۵۸﴾ «هر شهر و آبادی را پیش از روز قیامت هلاک می‌کنیم یا (اگر گناهکارند)، به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت. این در کتاب الهی (لوح محفوظ) ثبت است».

هدف از «ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا» این است که هلاکت و عذاب قریه از قبل در کتاب نوشته شده است؛ بدین معنی که این سرنوشت حتمی است. هدف از «کتاب» لوح محفوظ است (طباطبائی، 1390ق، ج13، ص132). در این آیه، عذاب شدیدی که سبب هلاکت قریه‌ها قبل از روز قیامت می‌شود، به‌عنوان سرنوشت محتومی بیان شده است که هیچ قدرتی نمی‌تواند از آن عبور کند یا بر آن غلبه یابد (طرحوارۀ قدرتی نوع اول).

«أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا »﴿۶۸﴾ «آیا از این ایمن هستید که در خشکی (با یک زلزله شدید) شما را در زمین فرو ببرد یا طوفانی از سنگریزه بر شما بفرستد (و در آن مدفون‌تان کند)، سپس حافظ (و یاوری) برای خود نیابید؟».

منظور آیه این است که خداوند قادر است در خشکی نابود سازد، همان‌طور ‌که در دریا هم می‌توانست هلاک سازد. خداوند بیان می‌دارد همان‌طور ‌که از دریا می‌ترسیدند، از خشکی هم بترسند. مراد از جانب خشکى، یعنی خداوند توانایی آن را دارد آنان را در گوشه‌ای از این جهان بزرگ مدفون کند (طبرسی، 1372ش، ج6، ص660).

خداوند در این آیه اشاره می‌کند کسی قادر به یافتن راه نجاتی برای خویش در مقابل هلاکتش ندارد. طرحوارۀ قدرتی نوع اول، ماندن پشت سد و مانع و ناتوانی برای دورزدن یا کنارزدن آن تصویر شده است.

«وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا» ﴿۹۴﴾ «تنها چیزی که مانع شد مردم بعد از آمدن هدایت ایمان بیاورند، این بود که (از روی نادانی و بی‌خبری) گفتند: آیا خداوند بشری را به‌عنوان رسول فرستاده است؟».

چیزی که مشرکان را از ایمان به وحی و نبوت پیامبران باز داشت، چیزی نبود جز یک شبهه یا عقده‌ای که در سینه‌های‌شان نشست که انکار آنها مبنی بر فرستادن انسان از سوی خداوند است؛ هرچند این امر نباید مورد سوءظن و اعتراض باشد. مهربانی و رحمت خدا نسبت به بندگانش این است که از هم‌نوعان‌شان رسولانی به سوی آنان می‌فرستد تا او را درک کنند، از او الگو بگیرند و بتوانند با او صحبت کنند و اگر رسولی از جانب فرشتگان برای مردم می‌فرستاد، در قوانین دنیا نمی‌توانند با او مقابله کنند که خداوند این را برای حکمت آفریده و استدلال می‌کنند که این مانند ما نیست و ترکیب او مانند ما نیست تا مشکل ما حل شود یا ما نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم که او می‌کند (حوی، 1424ق، ج6، ص3122).

در این آیه، نپذیرفتن حرف حق و باورنداشتن پیامبر به‌عنوان یک بشر معمولی مانع از ایمان‌آوردن مردم مشرک بیان شد. درواقع شرک، سدی شد که مشرکان آن را کنار نزدند و تلاشی هم برای رفع آن نکردند و پشت سد شرک باقی ماندند (طرحوارۀ قدرتی نوع اول).

«أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَا رَیْبَ فِیهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا کُفُورًا» ﴿۹۹﴾

«آیا ندیدند خدایی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، قادر است مثل آنها را بیافریند (و به زندگی جدید بازشان گرداند و برای آنها سرآمدی قطعی قرار داد؛ اما ظالمان جز کفر و انکار را پذیرا نیستند».

 طبیعت با آن همه عظمت و شکوه و منظومه‌ها که به قدرت خداوند متعال شهادت می‌دهند کافی نیست؟! و آیا خالق این همه قادر نیست انسان را از هیچ بیافریند و زمانی که فرد از هیچ آفریده شده است، آیا قادر به بازآفرینی مجدد او نیست؟! انسان همۀ امورش به دست خداست، بقا و مرگ و زندگی دوباره‌اش؛ با این‌ حال، باز به خدا کفر می‌ورزد و تأخیر مرگ را دلیل بر عدم عذاب می‌داند. چون به خود ستم و به مردم ستم کردند و از حقوق خدا و حقوق مردم تجاوز کردند. هرچه جنایات بیشتر باشد، قلب از ایمان دور می‌شود؛ بنابراین، کافر می‌شوند و این اندیشه‌ای است که همیشه در قرآن کریم تکرار شده است (مدرسی، 1419ق، ج6، صص314-315).

در این آیه ظلم به‌عنوان عاملی معرفی شد که افراد را به کفر می‌کشاند و سبب رویگردانی آنان از خدا می‌شود. کفر مانعی برای ایمان است (طرحوارۀ قدرتی نوع اول).

 

جدول1: فراوانی طرحواره‌های تصویری در سورۀ اسراء

طرحواره

شمارۀ آیه

فراوانی

درصد

حجمی

1-2-3-4-7-8-9-12-13-14-15-18-21-23-25-28-29-30-31-32-33-34-37-38-39-40-41-43-44-45-46-50-51-53-56-57-58-60-62-63-64-66-67-68-69-70-71-72-73-75-76-80-82-83-87-89-92-93-95-96-97-99-100-109-111-

65

%59

حرکتی

1-2-4-5-6-7-8-9-11-15-18-19-22-23-24-25-26-27-28-29-31-32-33-34-35-36-37-39-42-46-47-48-51-55-56-57-59-62-63-64-67-68-69-72-73-74-77-78-81-82-83-84-86-88-92-93-94-95-101-102-104-105-106-107-109-110-

66

%59.5

قدرتی

5-6-7-8-14-17-20-27-32-42-45-48-52-56-58-59-61-65-68-69-77-86-88-89-94-98-99-104-107-108

30

%27

 

5- نتیجه گیری

نتایج تحلیل به‌دست‌آمده از نظریۀ جانسون در ارتباط با چگونگی انتقال مفاهیم برای درک مضامین در سورۀ اسراء در زیر آورده شده‌اند که بسامد به‌کارگیری هریک از این طرحواره‌ها در جدول شمارۀ یک نشان داده شده‌ و نمونه‌ای از تحلیل آیات آورده شده است.

خداوند در ابتدای سوره، معرفت و تکامل معنوی را همچون سفر بیان کرده و در خلال سوره به معاد و مسیری که انسان برای آن می‌پیماید، اشاره می‌کند و مسیر هدایت و ضلالت را ترسیم می‌کند و از رذائل و صفات نیک اخلاقی و آخرت‌خواهی با استفاده از طرحواره‌های تصویری حرکتی و حجمی سخن به میان می‌آورد. به کار گرفته شدن این طرحواره‌ها با هدف سوره که تبیین اصول اعتقادی و خطوط کلی مسائل اخلاقی است، متناسب است.

مفاهیم کسب معرفت و تکامل معنوی، عطای کتاب، وحی، علو و تسلط، وعدۀ خدا، طردشدن از درگاه خدا، کفر و رویگردانی، هدایت و ضلالت، طلب بدی، ارسال رسل، توبه، آخرت خواهی، اجر، شرک، رشد سنی، تواضع و فروتنی، اسراف، شرم، بخل، فقر، زنا، حق و باطل، کمال عقلی، ترازو، دنباله‌روی، کبر و غرور، قائل‌بودن شریک برای خدا، گوش‌دادن، استهزاء، معاد، تغییر، تقرب به خدا، آیات و نشانه، زنده‌بودن تا قیامت، لعن، وسوسه شیطان، نجات، عذاب، گرایش، زمان نماز، نزول (قرآن، کتاب، فرشته، آهن)، فراموشی، درخواست مشرکان برای آمدن خدا و ملائک و تعادل در صوت نماز با طرحوارۀ تصویری حرکتی در سورۀ اسراء مفهوم‌سازی شده‌اند.

مفاهیم برکت، فرامین خداوند، لوح محفوظ و کتاب، اعتمادنکردن، همراهان حضرت نوح(ع) در کشتی، مکان سرکشی قوم بنی‌اسرائیل، علو و تسلط، خواری و اندوه، جهنم، اجر، روز و شب، حکم، نامۀ اعمال انسان، قیامت، گناه، دنیا و آخرت، درجه و برتری، اهانت به والدین، نفس، قوا (سخن)، بخل، میزان عطای رزق، خطای سقط جنین، زنا، عدم رعایت حق قاتل، بهره‌گیری از مال یتیم، تکبر و غرور، ملائک، قرآن، نفرت، زمین و آسمان‌ها، عدم درک و توجه به قرآن، درک حقایق و مفاهیم قرآن، قدرت خدا، قلب، وسوسه‌های شیطان، برطرف‌کردن غم، عبادت، طغیان، گمراهی، اموال و اولاد، دریا و خشکی، خطرات، مدفون‌کردن، هلاکت، چیز اندک و کوچک، انتخاب دوست، عذاب، صدق، خسران، شر، بخشش و عطای خداوند، شهادت و گواهی، مرگ، رحمت، خشوع، ملک خداوند و عظمت خداوند با طرحوارۀ تصویری حجمی در سورۀ اسراء مفهوم‌سازی شده‌اند.

از طرحوارۀ قدرتی برای مفهوم‌سازی مفاهیم انتزاعی در این سوره کمتر بهره گرفته ‌شده است. کفر، شرک و فراموشی و ... به‌عنوان موانع بر سر راه انسان و ایمان به‌عنوان عاملی برای رفع موانع تجسم یافت. در این سوره، مفاهیم وعدۀ خداوند، تسلط، جهنم، ملزم‌بودن هرکسی به خواندن نامۀ اعمالش در قیامت، سنت خداوند، دست‌یابی به عطای پروردگار، اسراف، کفر، زنا، عدم دسترسی به عرش خدا، گمراهی، معاد، قدرت خداوند، تکذیب، کبر و غرور، بندگی، فراموشی، ناتوانی در آوردن قرآن توسط بشر، شرک و ایمان با طرحوارۀ تصویری قدرتی در سورۀ اسراء مفهوم‌سازی شده‌اند.

طرحوارۀ تصویری حرکتی با بسامد (59%) و طرحوارۀ تصویری حجمی با بسامد (59.5%) تقریباً دارای بسامدی یکسان هستند. طرحوارۀ قدرتی با بسامد (27%) دارای کمترین بسامد است.

هدف از طرحواره‌های تصویری، کمک به ذهن مخاطب برای دریافت مضامین انتزاعی است که در این سوره نیز این امر محقق شده است.

 

[i] Cognitive linguistics

[ii] Cognitive semantics

[iii] semantics

[iv] Conceptual metaphor

[v] metonymy

[vi] Space Mental

[vii] Image schemas

[viii] The body in the mind

[ix] Mark Jonson

[x] Women, fire and dangerous things

[xi] George lakoff

[xii]- Langacker

[xiii]- Faconia

[xiv]- Talmy

[xv]- sweater

[xvi]- Trajector

[xvii]- Landlark

Holy Quran. Translated by Nasser Makarem Shirazi. (1984). Second edition. Qom: Islamic History and Studies Office.

Ibn Faris, Ahmad. (1399 AH). Dictionary of comparisons. N.p: Dar Al-Fikr.

Ibn Manzoor, Muhammad bin Makram. (1414 AH). Lisan Al Arab. Beirut: Dar Sadir.

Aswadi, Ali and Modeiri, Sumayyah. (2021). Examining the visual schemas of the Holy Quran based on Johnson's theory (case study: Surah Safat). Journal of Qur'anic-Literary Researches of Arak University, 3, 30-56.

Ashkwari, Muhammad bin Ali. (1984). Tafsir Sharif Lahiji. First Edition. Tehran: publishing office Dad.

Afkhami, Ali and Asghari, Sayeda Zahra. (2013). How to derive non-spatial concepts from the locative suffix "in" in the field of semantics and based on LCCM theory. Al-Zahra University Linguistics biannual journal, 4(7), 27-48.

Al-Ghazi, Abdul Qadir. (1382 AH). Explanation of meaning. Damascus: Al-Tarqi Press.

Amini, Farida. (2017). Explanation of the conceptual metaphors of the field of judgment in the Holy Qur'an. Doctoral thesis in the field of Quran and Hadith sciences. Al Zahra University.

Pashaei, Mohammad Reza, Taghizadeh, Hedayatullah and Dehghani Yazdi, Hadi. (2021). Examining the pictorial scheme of Surah Yusuf (pbuh) based on the theory of cognitive linguistics. Arak University Literary-Quranic Research Journal, 9(2), 50-21.

Tawakkul Nia, Maryam and Hasumi, Wali Allah. (2016). Investigating the visual schemas of the letter "fi" in the Quran based on Johnson's theory in cognitive semantics. Two Quarterly Journals of Image Studies, 5, 46-80.

Teimouri, Nasreen, Jigarei, Mina and Faqih Malik Marzban, Nasreen. (2021). The function of image schemas in conceptualizing the Qur'an by analyzing evidence from Surah Taha and the Prophets. Research Journal of Qur'an Interpretation and Language, 18, 29-46.

Thaghafi Tehrani, Mohammad. (1398 AH). The eternal soul in the interpretation of the Holy Quran. Tehran: Burhan.

Jafari, Yacoub. (1987). Kausar. First Edition. Qom: Hijrat Publications Institute.

Javadi Amoli, Abdullah. (2016). "Outside lessons of the tafsir of Grand Ayatollah Javadi Amoli", https://www.ghbook.ir/?option=com_ghsearch&lang=fa&subjectformid

Chiragchi, Morteza and Rostami, Mohammad Hassan. (2014). Investigating the mechanisms of invitation language in Makki Suwar with reference to linguistic and semiotic elements. Islamic Studies: Quran and Hadith Sciences, 95, 9-27.

Hawa, Saeed. (1424 AH). Basis in al-Tafsir. Egypt: Dar al-Salaam.

Khan Mohammadi, Hamidreza and Zulfiqari, Mohsn. (2018). Investigation and analysis of the purposes of essay sentences in Surah Isra. Quranic researches in literature, 4(2), 1-20.

Khorramdel, Mustafa. (2014). Tafsir Noor (Khorram Del). Fourth edition. Tehran: Ehsan.

Zaakeri, Ismail. (2016). Conceptual metaphors in Salman Herati's poems. Master's thesis in the field of Persian literature. Persian Gulf University.

Rastgo, Kobra and Maleeha Salehi. (2017). Investigating the visual schema of power in Quranic discourse with cognitive linguistics approach. The third national language conference. Literature and recognition of famous people. Torbat.

Ragheb, Mohammad. (1412 AH). Al-Mufardat in Gharib al-Qur'an. Damascus: Dar al-Qalam, Al-Dar al-Shamia.

Rasakh Mohannad, Mohammad. (2012). An introduction to cognitive linguistics (theories and concepts). Tehran: Samit Publications.

Rezaei Esfahani, Mohammad Ali. (2013). The logic of interpretation of the Qur'an. Qom: Al-Mustafa International Translation and Publishing Center.

Sultan Ali Shah, Sultan Muhammad bin Haider. (1408 AH). Expression of happiness in worship officials. Beirut: Al-Alami Publishing House.

Salimi, Sayeda Fatemeh and Alinetaj, Zahra. (2016). The function of image schemas in the moral education concepts of the Qur'an. Siraj Munir, 29, 57-85.

Saidi Roshan, Mohammad Bagher. (2016). A research on semantics and its effectiveness in reading the Holy Quran. Quranic Studies and Islamic Culture, 1, 97-63.

Shah Abdul Azimi, Hossein. (1984). Twelver interpretation. First Edition. Tehran: Miqat.

Sharif al-Reza, Muhammad bin Hossein. (1406 AH). Summarizing the explanation of punishment in the Qur'an. second edition. Beirut: Dar al-Adhwaa.

Sha’rani, Abul Hassan. (2016). Qur'anic researches of Allameh Sha’rani in the commentaries of Majmah al-Bayan, Ruh al-Jinan and Manhaj al-Sadiqeen. Second edition. Qom: Qom Book Park.

Sabouni, Mohammad Ali. (1421 AH). Safwa al-Tafseer. First Edition. Beirut: Dar al-Fakr.

Sadeghi, Shiva. (2018). Cognitive study of conceptual metaphors in the poems of Khalil Matran and Golchin Gilani (foundation body approach). Doctoral thesis in the field of Arabic language and literature. Razi University.

Salehi, Maleeha. (2016). Aesthetics of image schemas in the Holy Quran (with a cognitive linguistics approach). Master's thesis in the field of Holy Qur'an Sciences. Mashhad University of Quranic Sciences and Education.

Safai, Gholam Ali. (2017). Translation and description of Mughni-ul-Adib. Qom: Quds.

Safavi, Cyrus. (2000). An introduction to cognitive semantics. Tehran: Surah Publications.

Tabatabayi, Mohammad Hossein. (1390 AH). Al-Mizan fi Tafsir al-Qur'an. Beirut: Al-Alami Publishing House.

Tabarsi, Fazl bin Hasan. (1993). Assembly of Bayan in Tafsir al-Qur'an. Third edition. Tehran: Nasser Khosrow.

Tousi, Muhammad bin Hasan. (n.d). Al-Tibyan fi Tafsir al-Qur'an. Beirut: Dar Ihiya al-Turath al-Arabi. First Edition.

Aliabadi Rawari, Mahdia and Dehghani, Farzad and Salmanzadeh, Javad. (2019). Evaluation of the purpose of Surah Isra' based on Surah Al-Mujawir, Zoj and Musabbahat. Stylistic studies of the Holy Quran, 4(1), 227-256.

Ghasemzadeh, Habibullah. (2000). Metaphor and cognition. Tehran: Farhangian.

Ghaemi, Morteza and Zulfaqari, Akhtar. (2016). Image schemas in the field of worldly and afterlife travel in the language of the Qur'an. Scientific Research Quarterly of Literary-Quranic Researches, 4(3), 1-22.

Ghaeminia, Alireza (A). (2019). Semantics. First Edition. Qom: University and District Research Institute.

Ghaeminia, Alireza (b). (2019). Semantics. First Edition. Qom: University and District Research Institute.

Qureishi Bonabi, Ali Akbar. (1412 AH). Quran dictionary. Sixth edition. Tehran: Darul Kutub al-Islamiya.

Qomi Mashhadhi, Mohammad. (1989). Tafsir of Kanz al-Daqa’iq and Bahr al-Ghara’ib. First Edition. Tehran: Ministry of Culture and Islamic Guidance.

Mohasas, Marzieh and Kouchak Yazdi, Zahra. (2021). Analyzing the internal coherence of Surah Esra. Research Journal of Quranic Studies, twelfth period, 46, 161-194.

Mohammadi Asiabadi, Ali, Sadeghi, Ismail and Taheri, Masoumeh. (2013). Volumetric scheme and its application in expressing mystical experiences. Literary-mystical researches, 6(2), 121-162.

Mohammadi, Majid and Jamshidi, Fereshte. (2019). Examining image schemas and conceptual metaphors in the 30th part of the Holy Quran. Quarterly Journal of Literary Studies of Islamic Texts, 18, 67-88.

Madrasi, Mohammad Taqi. (1419 AH). Of the guide of the Qur'an. First Edition. Tehran: Dar Mohebbi Al-Hussein.

Muslim Jawy, Maryam, Masoumi, Mohammad Hassan and Jantifar, Mohammad. (1401). A descriptive study of vowels in the semantic diversity of the verses of the Holy Qur'an based on the approach of Likaf and Johnson's motion picture schema theory. Mind Journal, 91, 172-201.

Mughnieh, Mohammad Javad. (1424 AH). Al-Tafsir al-Kashif. Qom: Dar al-Kitab al-Islami.

Makarem Shirazi, Nasser. (1992). Example interpretation. Tehran: Dar al-Kutub al-Islamiah.

Mousavi Befaroui, Seyyed Mohammad and Tokalnia, Maryam. (2018). Examining conceptual metaphors and image schemas of the above container in Nahj al-Balagha language. Al-Zahra University Linguistics Quarterly, 11(32), 49-76.

Houshangi, Hossein and Seifi Pargo, Mahmoud. (2018). Conceptual metaphors from the perspective of cognitive linguistics. Research Journal of Sciences and Education of the Holy Qur'an, 1(3), 9-34.

قرآن کریم، ترجمۀ ناصر مکارم شیرازی. (1373ش). چاپ دوم. قم: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.  
ابن‌فارس، احمد. (1399ق). معجم مقاییس اللغه. لا مکان: دارالفکر.
ابن‌منظور، محمد بن مکرم. (1414ق). سان العرب. بیروت: دار صادر.
اسودی، علی و مدیری، سمیه. (1400ش). بررسی طرحواره‌های تصویری قرآن کریم بر اساس نظریه جانسون (مطالعه موردی سوره صافات). نشریه پژوهش‌های ادبی- قرآنی دانشگاه اراک، 3، 30-56.
اشکورى، محمد بن على. (1373ش). تفسیر شریف لاهیجى. چاپ اول. تهران: دفتر نشر داد.
افخمی، علی و اصغری، سیده زهرا. (1391ش). چگونگی اشتقاق مفاهیم غیر مکانی از مکانی حرف اضافۀ «در» در حوزۀ معناشناسی و براساس نظریۀ LCCM. دوفصلنامۀ علمی‌پژوهشی زبان‌پژوهی دانشگاه الزهراء (س)، 4(7)، 27-48.
آل‌غازى، عبدالقادر. (1382ق). بیان المعانى. ط 1. دمشق: مطبعة الترقی.
امینی، فریده. (1397ش). تبیین استعاره‌های مفهومی حوزه داوری در قیامت در قرآن کریم. رساله دکتری رشته علوم قرآن و حدیث. دانشگاه الزهراء.
پاشایی، محمدرضا، تقی‌زاده، هدایت‌الله و دهقانی یزدی، هادی. (1400ش). بررسی طرحوارۀ تصویری سورۀ یوسف (ع) بر مبنای نظریۀ زبان‌شناسی شناختی. نشریۀ پژوهش‌های ادبی- قرآنی دانشگاه اراک، 9(2)، 21-50.
توکل نیا، مریم و حسومی، ولی الله. (1395ش). بررسی طرحواره‌های تصویری حرف «فی» در قرآن با تکیه بر نظریه جانسون در معنا شناسی شناختی. دو فصلنامه تصویر پژوهی، 5، 46-80..
تیموری، نسرین، جیگاره‌ای، مینا و فقیه ملک مرزبان، نسرین. (1400ش). کارکرد طرحواره‌های تصویری در مفهوم سازی قرآن با تحلیل شواهدی از سورۀ طه و انبیاء. پژوهشنامۀ تفسیر و زبان قرآن، 18، 29-46.
ثقفى تهرانى، محمد. (1398ق). روان جاوید فی تفسیر قرآن مجید. ط 1. تهران: برهان.
جعفرى، یعقوب. (1376ش). تفسیر کوثر. چاپ اول. قم: مؤسسه انتشارات هجرت.
جوادی آملی، عبدالله. (1396ش). «دروس خارج تفسیر آیت الله العظمی جوادی آملی»، https://www.ghbook.ir/?option=com_ghsearch&lang=fa&subjectformid
چراغچی، مرتضی و رستمی، محمد حسن. (1394ش). بررسی سازو کارهای زبان دعوت در سور مکی با نوجه به عناصر زبان شناختی و نشانه شناختی. مطالعات اسلامی: علوم قرآن و حدیث، 95، 9-27.
حوى، سعید. (1424ق). الاساس فى التفسیر. ط 1. مصر: دار السلام.
خان محمدی، حمیدرضا و ذوالفقاری، محسن. (1398ش). بررسی و تحلیل اغراض جمله‌های انشایی در سورۀ اسراء. پژوهشهای قرآنی در ادبیات، 4(2)، 1-20.
خرم‌دل، مصطفى. (1384ش). تفسیر نور (خرم دل). چاپ چهارم. تهران: احسان.
ذاکری، اسماعیل. (1396ش). استعاره‌های مفهومی در اشعار سلمان هراتی. پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته ادبیات فارسی. دانشگاه خلیج فارس.
راستگو، کبری و ملیحه صالحی. (1397ش). بررسی طرحواره تصویری قدرتی در گفتمان قرآنی با رویکرد زبان‌شناسی شناختی. سومین همایش ملی زبان. ادبیات و بازشناسی مشاهیر و مفاخر. تربت حیدریه.
راغب، محمد. (1412ق). المفردات فی غریب القرآن. المحقق: صفوان عدنان الداودی. ط 1. دمشق: الناشر: دار القلم، الدار الشامیة.
راسخ مهند، محمد. (1392ش). درآمدی بر زبانشناسی شناختی (نظریه‌ها و مفاهیم). تهران: انتشارات سمت.
رضایی اصفهانی، محمدعلی. (1393ش). منطق تفسیر قرآن (4). قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص).
سلطان على‌شاه، سلطان محمد بن حیدر. (1408ق). بیان السعادة فی مقامات العبادة. ط1. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
سلیمی، سیده فاطمه و علی‌نتاج، زهرا. (1396ش). کارکرد طرحواره‌های تصویری در مفاهیم تربیت اخلاقی قرآن. سراج منیر، 29، 57-85.
سعیدی روشن، محمدباقر. (1396). جستاری در معناشناسی‌شناختی و کارایی آن در خوانش قرآن کریم. مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، 1، 97-63.
شاه‌عبدالعظیمى، حسین. (1363ش). تفسیر اثنى عشرى. چاپ اول. تهران: میقات.
شریف الرضى، محمد بن حسین. (1406ق). تلخیص البیان فی مجازات القرآن. چاپ دوم. بیروت: دار الأضواء.
شعرانى، ابوالحسن. (1396ش). پژوهش‌های قرآنى علامه شعرانى در تفاسیر مجمع البیان، روح الجنان و منهج الصادقین. چاپ دوم. قم: بوستان کتاب قم.
صابونى، محمدعلى. (1421ق). صفوة التفاسیر. چاپ اول. بیروت: دار الفکر.
صادقی، شیوا. (1398ش). بررسی شناختی استعاره‌های مفهومی در اشعار خلیل مطران و گلچین گیلانی (رویکرد پیکره بنیاد). رساله دکتری رشتۀ زبان و ادبیات عرب. دانشگاه رازی.
صالحی، ملیحه. (1396ش). زیبایی‌شناسی طرحواره‌های تصویری در قرآن کریم (با رویکرد زبان‌شناسی شناختی). پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد رشتۀ علوم قرآن مجید. دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد.
صفایی، غلامعلی. (1387ش). ترجمه و شرح مغنی‌الادیب. قم: قدس.
صفوی، کوروش. (1379ش). درآمدی بر معناشناسی شناختی. تهران: انتشارات سوره.
طباطبایى، محمدحسین. (1390ق). المیزان فی تفسیر القرآن. ط 1. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
طبرسى، فضل بن حسن. (1372ش). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. چاپ سوم. تهران: ناصر خسرو.
طوسى، محمد بن حسن. (بی‌تا). التبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار إحیاء التراث العربی. چاپ اول.
علی‌آبادی راوری، مهدیه و دهقانی، فرزاد و سلمان‌زاده، جواد. (1399ش). ارزیابی غرض سوره اسراء براساس سوره مجاور، زوج و سور مسبحات. مطالعات سبک‌شناسی قرآن کریم، 4(1)، 227-256.
قاسم‌زاده، حبیب الله. (1379ش). استعاره و شناخت. تهران: فرهنگیان.
قائمی، مرتضی و ذوالفقاری، اختر. (1395ش). طرحواره‌های تصویری در حوزۀ سفر زندگی دنیوی و اخروی در زبان قرآن. فصلنامۀ علمی‌پژوهشی پژوهش‌های ادبی- قرآنی، 4(3)، 1-22.
قائمی‌نیا، علیرضا (الف). (1399). معناشناسی (2). چاپ اول. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
قائمی‌نیا، علیرضا (ب). (1399). معناشناسی (1). چاپ اول. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
قرشى بنابی، على‌اکبر. (1412ق). قاموس قرآن. چاپ ششم. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
قمی مشهدی، محمد. (1368ش). تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب. چاپ اول. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.
محصص، مرضیه و کوچک‌یزدی، زهره. (1400ش). واکاوی انسجام درونی سورۀ اسراء. پژوهشنامه معارف قرآنی، دوره دوازدهم، 46، 161-194.
محمدی آسیابادی، علی، صادقی، اسماعیل و طاهری، معصومه. (1391ش). طرحوارۀ حجمی و کاربرد آن در بیان تجارب عرفانی. پژوهش‌های ادبی-عرفانی، 6(2)، 121-162.
محمدی، مجید و جمشیدی، فرشته. (1399ش). بررسی طرحواره‌های تصویری و استعاره‌های مفهومی در جزء سی‌ام قرآن کریم. فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی، 18، 67-88..
مدرسى، محمدتقى. (1419ق). من هدى القرآن. چاپ اول. تهران: دار محبی الحسین.
مسلم جوی، مریم، معصومی، محمدحسن و جنتی‌فر، محمد. (1401ش). بررسی توصیفی حروف جر در تنوع معنایی آیات قرآن کریم با تکیه بر رویکرد نظریه طرحوارۀ تصویری حرکتی لیکاف و جانسون. مجلۀ ذهن، 91، 172-201.
مغنیه، محمدجواد. (1424ق). التفسیر الکاشف. ط 1. قم: دار الکتاب الإسلامی.
مکارم شیرازی، ناصر. (1371ش). تفسیر نمونه. چاپ دهم. تهران: دار الکتب الإسلامیه.
موسوی بفرویی، سید محمد و توکل‌نیا، مریم. (1398ش). بررسی استعاره‌های مفهومی و طرحواره‌های تصویری ظرف فوق در زبان نهج‌البلاغه. فصلنامه علمی‌پژوهشی زبان‌پژوهی دانشگاه الزهراء (س)، 11(32)، 49-76.
هوشنگی، حسین و سیفی پرگو، محمود. (1388ش). استعاره‌های مفهومی از منظر زبان‌شناسی شناختی. نشریه پژوهشنامه علوم و معارف قرآن کریم، 1(3)، 9-34.
Croft, Wiliam; Cruse, Alan. (2004). Cognitive Linguistics, Cambridge: Cambridge University Press, 2004.
Johnson, m. (1987). The body in the mind; the bodily basis of meaning imagination and reason, The university of Chicago press.
Lakoff, George. (1993). The Contemporary Theory of Metaphor and Thought, Andrew Ortony (Ed.) Combridge: Cambridge University Press, pp202-251.
Talmy, Leonard. (2000). Towards A Cognitive Semantics, London: Cambrige.