Studying the effectiveness of George Yule's (2000) presupposition theory in determining the predictions of the first revealed chapters of the Holy Quran

Document Type : Research Article

Author

Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, Tehran University, Tehran, Iran

Abstract

There are new theories in pragmatics, which deal with the study of the meaning in the context. One of these theories is George Yule's theory of presuppositions (2000), which proposes several types of presuppositions-based linguistic patterns. This article aims to investigate this theory's efficiency in identifying the presuppositions in the verses of the Holy Qur'an with a descriptive-analytical method. For this purpose, the first revealed surahs have been used as the basis of investigation. This research has studied the types of preconceptions raised in Yule's theory in the first five surahs revealed to examine the application of this theory in diagnosing the prejudices of the audience of the Age of Revelation based on the verses of the Qur'an. This study shows that definite nouns in Arabic indicate presupposition of existence and verbs with the meaning of knowing indicate factive presupposition; Rhetorical Questions and unreal conditionals show the non-factive presupposition; Superlative structure, and the use of sentences in the position of conjunction, adjective, and adverb, as well as modifying verbs are the signs of Structural presupposition. This research also shows that words such as Rabb, Qalam, and Cosmic and Otherworldly phenomena, etc., are presuppositions of the existence of the Age of Revelation, the lack of previous knowledge of man, and the existence of the misguided and guided people are factive presuppositions, and finally, the prophet's appeasement and the equality of Muslims and criminals are non-factive presuppositions.

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

مطالعة کاربست نظریه پیش‌فرض‌های جورج یول (2000) در تعیین پیش‌فرض‌های نخستین سوره‌های نازل‌شده قرآن کریم

Author [Persian]

  • انسیه سادات هاشمی
استادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
Abstract [Persian]

نظریات حوزة کاربردشناسی زبان که به مطالعة معنا در بافت می‌پردازند، الگوهای جدیدی برای فهم معنا ارائه کرده‌اند. یکی از این نظریات، نظریة پیش‌فرض‌های جورج یول (2000) است که با بررسی الگوهای زبانی، چند نوع پیش‌فرض را براساس قرائن کلام مطرح می‌کند. مقالة حاضر درصدد آن است که با روش توصیفی‌تحلیلی کاربست این نظریه را در تشخیص پیش‌فرض‌های در نظر گرفته شده در آیات قرآن کریم بررسی کند. بدین منظور، نخستین سوره‌های نازل‌شده مبنای بررسی قرار گرفته‌اند تا نخستین پیش‌فرض‌ها براساس در نظر گرفتن مخاطب عصر نزول بررسی شوند. این پژوهش، انواع پیش‌فرض‌های مطرح‌شده در نظریة یول را در پنج سورة نخست نازل‌شده طبق قول مشهور مطالعه می‌کند تا کاربست این نظریه را در تشخیص پیش‌فرض مخاطبان عصر نزول براساس آیات قرآن بررسی کند. این بررسی نشان می‌دهد واژگان معرفه در زبان عربی بر پیش‌فرض وجودی، افعال دال بر دانستن بر پیش‌فرض واقعیت‌پذیر، اسلوب استفهام انکاری و حرف شرطیه امتناعیه بر پیش‌فرض واقعیت‌ناپذیر، ساختار تفضیلی در مفردات و کاربرد جمله در جایگاه صله، صفت و مضاف‌الیه و نیز افعال تغییر حالت بر پیش‌فرض واژگانی و طرح یک سؤال در ضمن سؤال دیگر بر پیش‌فرض ساختاری دلالت می‌کنند. همچنین، از این پژوهش روشن می‌شود واژگانی همچون ربّ، قلم و پدیده‌های آفاقی و اخروی و غیره از پیش‌فرض‌های وجودی عصر نزول، عدم علم پیشین انسان و وجود گمراهان و هدایت‌یافتگان از پیش‌فرض‌های واقعیت‌پذیر، مداهنه پیامبر، تساوی مسلمانان و مجرمان از پیش‌فرض‌های واقعیت‌ناپذیر و عدم یقین پیشین اهل کتاب از پیش‌فرض‌های واژگانی هستند.

Keywords [Persian]

  • پیش‌فرض
  • جورج یول
  • قرآن کریم
  • نخستین سوره‌های نازل‌شده
  • مخاطبین عصر نزول
  1. بیان مسئله

کاربردشناسی زبان شاخه‌ای از زبان‌شناسی است که معنای منتقل‌شده توسط گوینده یا نویسنده به شنونده یا خواننده را بررسی می‌کند. این رشته بیش از آنکه واژه یا عبارت را بررسی کند، منظور افراد از پاره‌گفتارهایشان را تحلیل می‌کند؛ بدین صورت که منظور افراد در یک بافت خاص و تأثیر آن بافت بر پاره‌گفت را در نظر می‌گیرد تا ببیند سخنگویان چطور با در نظر گرفتن مخاطب، مکان، زمان و شرایط حاکم سخن خود را سازماندهی می‌کنند؛ بنابراین، کاربردشناسی با بررسی معنای بافتی درصدد پاسخ به این سؤال است که شنوندگان چگونه برای فهم منظور گوینده، سخن او را استنباط می‌کنند و چطور بخش بزرگی از ناگفته‌ها جزو پیام به‌شمار می‌رود. همچنین، به این پرسش پاسخ می‌دهد که چه عواملی تعیین می‌کنند چه چیز باید به زبان آید و چه چیز ناگفته بماند (ر.ک: یول، 1387ش، ص 11-12).

فرگه، منطق‌دان برجسته آلمان، مفهوم پیش‌فرض را در سال 1892 مطرح کرد (محمدی، 1396ش، ص 26). طبق تعریف یول پیش‌فرض موضوعی است که گوینده صحت آن را پیش از ادای پاره‌گفت مفروض می‌گیرد (یول، 1387ش، ص 40). یول پیش‌فرض‌ها را به چند نوع بالقوه، وجودی، واقعیت‌پذیر، واقعیت‌ناپذیر، واژگانی و ساختاری تقسیم می‌کند. هدف این پژوهش، نشان‌دادن گوشه‌ای از تناسب زبان قرآن کریم با مخاطب از نگاه کاربردشناسانه است. قرآن کریم در ابتدای نزول، به بیان مطالبی کاملاً جدید برای مخاطب نپرداخته است؛ بلکه از آنچه برای مخاطب مفروض بوده، استفاده کرده و با ابزار زبانی، آنها را به‌صورت پیش‌فرض به کار گرفته است. نظریه یول چارچوب مناسبی برای دسته‌بندی این پیش‌فرض‌ها ارائه می‌کند تا روشن شود قرآن کریم از کدام پیش‌فرض‌های وجودی، واقعیت‌پذیر، غیر واقعیت‌پذیر و غیره استفاده کرده و هریک را در چه قالب زبانی مطرح کرده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی‌تحلیلی، انواع پیش‌فرض‌ها را در پنج سورة نخست نازل‌شده قرآن بررسی می‌کند تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:

  • قرآن کریم از کدام قالب‌های زبانی برای بیان پیش‌فرض‌ها استفاده کرده است؟
  • نظریه پیش‌فرض‌های یول در تشخیص پیش‌فرض نخستین آیات نازل‌شده قرآن کریم تا چه حد کارآمد است؟
  • پیش‌فرض‌های وجودی در نخستین سوره‌های قرآن کریم کدام‌اند؟
  • پیش‌فرض‌های واقعیت‌پذیر و واقعیت‌ناپذیر در نخستین سوره‌های قرآن کریم کدام‌اند؟
  • پیش‌فرض‌های واژگانی و ساختاری در نخستین سوره‌های قرآن کریم کدام‌اند؟

داده‌های تحقیق از نخستین سوره‌های نازل‌شده قرآن انتخاب شدند؛ چون هدف از پژوهش این است که پیش‌فرض‌های ذهنی مخاطبان عصر نزول بررسی شود، نه پیش‌فرض‌های حاصل از آیاتی که قبلاً نازل شده‌اند. ترتیب نزول آیات قرآن کریم تاکنون در کتب و مقالات مختلفی بررسی و اعتبارسنجی شده است. در مقاله اکرمی (1398) پس از اعتبارسنجی روش‌های مختلف بررسی ترتیب نزول آیات، جدولی براساس روایات ترتیب نزول ارائه شده است که ترتیب سوره‌ها را براساس روایت عطاء از ابن‌عباس به نقل از سیوطی، طبرسی و معرفت، روایت امام صادق(ع) به نقل از شهرستانی و ابن‌واقد و نیز تقسیم‌بندی ابن‌ندیم مطرح می‌کند. در اینجا ده سوره نخست این جدول ذکر می‌شود (اکرمی، 1398ش، ص 122).

 

(عطاء از ابن‌عباس) به نقل سیوطی، طبرسی و معرفت

امام صادق(ع) به نقل شهرستانی و ابن‌واقد

ابن‌ندیم

1-  علق

1

1

2-  قلم

2

3

3-  مزمل

3

2

4-  مدثر

4

4

5-  فاتحه

-

-

6-  مسد

5

5

7-  تکویر

6

6

8-  اعلی

7

7

9-  لیل

8

12

10-    فجر

9

10

 

همان‌طور که در جدول بالا دیده می‌شود سوره‌های علق، قلم، مزمل، مدثر و مسد طبق تمام اقوال، نخستین سوره‌های نازل‌شده هستند و تفاوت‌های جزئی، آسیبی به نتایج پژوهش حاضر نمی‌زند. سلمان‌زاده نیز در پژوهش دیگری با استفادة روشمند از همة شاخص‌های دخیل و مؤثر در تریب نزول، در دو مرحلة بررسی درونی و بیرونی اخبار ترتیب نزول، همین ترتیب را ارائه می‌کند (سلمان‌زاده، 1399ش، ص 107 و 111).

از آنجا که نظر واحدی دربارة ترتیب نزول آیات و سور قرآن کریم وجود ندارد، ترتیب نزول مشهور بین اخبار ترتیب نزول مدنظر قرار گرفته است. طبق این ترتیب نزول، اولین سوره‌های نازل‌شدة قرآن عبارت‌اند از: علق، قلم، مزمّل، مدثّر، مسد، تکویر، اعلی، لیل و ... (سلمان‌زاده، 1399ش، ص 111). پژوهش حاضر به بررسی پیش‌فرض‌های مخاطبین از پنج سورة نخست می‌پردازد. پژوهش‌ها نشان می‌دهند برخی از آیات این سوره‌ها مدنی هستند و بعد نازل شده‌اند و به دستور خداوند در جای خود قرار گرفته‌اند. براساس تفسیر بیان‌المعانی که طبق ترتیب نزول انجام شده است، آیات 6 تا آخر سورة علق (ملاحویش، 1382ش، ج1، ص 23)، 17 تا 33 و 48 تا 50 سورة قلم (ملاحویش، 1382ش، ج1، ص 75) و 10، 11 و 20 سورة مزمل (ملاحویش، 1382ش، ج 1، ص 90) مدنی‌اند که از داده‌های تحقیق حذف می‌شوند. از سورة‌ علق، تنها 5 آیة نخست بررسی می‌شوند که طبق روایات، اولین آیات نازل‌شده بر پیامبر اکرم بوده‌اند (ملاحویش، 1382ش، ج1، ص23)، از سورة قلم به‌جز آیات 17 تا 33 و 48 تا 50 که مدنی‌اند (ملاحویش، 1382ش، ج1، ص 75) و از سورة مزمّل به‌جز آیات 10 و 11 و 20 که مدنی‌اند (ملاحویش، 1382ش، ج1، ص90) سایر آیات بررسی می‌شوند (حذف).

 

1- 1. پیشینة پژوهش

بررسی پیش‌فرض‌های قرآن در مقاله ناظمیان و همکاران (1392ش) با عنوان «پیش‌فرض‌های بافتی و تلاش پردازش در ترجمة آیات بافت‌محور قرآن؛ دیدگاه نظریة مناسبت» در چارچوب تحلیل گفتمان بررسی شده و با بهره‌گیری از ابزار تحلیل بافتی، عملکرد مترجمان در ارائة پیش‌فرض‌های لازم به مخاطب را (حذف) در راستای کاهش تلاش پردازش و افزایش سطح مناسبت متن بررسی شده است. نظریة یول نیز در مقاله فضائلی و طیرانی (1393ش) با عنوان «نگاهی کاربردشناختی به کلام امام خمینی(ره) دربارۀ اصل ولایت فقیه؛ بررسی انواع پیش‌انگاری‌ها» به کار رفته و انواع پیش‌انگاری‌های مطرح‌شده از یول (حذف) در کلام امام مطالعه شده است. حبیب الله (2020م) در پایان‌نامه خود با عنوان «الافتراض المسبق فی روایة «عزازیل» لیوسف زیدان بالنظر علی جورج یول: دراسة تحلیلیة تداولیة» (پیش‌فرض‌ها در رمان «عزازیل» یوسف زیدان براساس نظریه جورج یول: بررسی تحلیلی معناشناختی) شش نوع پیش‌فرض مذکور در نظریه جورج یول را بررسی کرده است. همچنین، مقاله رحیمی (1401ش) با عنوان «تحلیل زبانی - کاربردشناختی یک نامة دیوانی بر مبنای آرای جورج یول» به بررسی نامة اعیان دولت غزنوی به سلطان مسعود در کتاب تاریخ بیهقی براساس نظریة یول می‌پردازد و پیام‌های ضمنی و کنش‌های گفتاری آن را بررسی می‌کند.

تاکنون کاربست نظریة یول برای بررسی پیش‌فرض‌های آیات قرآن بررسی نشده است. مقالة حاضر درصدد بررسی چگونگی کاربست این نظریه در تشخیص پیش‌فرض‌های آیات قرآن در نخستین سوره‌های نازل‌شده است.

 

  1. مبانی نظری پژوهش

فرگه، منطق‌دان برجسته آلمان، مفهوم پیش‌فرض را در سال 1892 مطرح کرد. پیش‌فرض[i] به اطلاعات ضمنی درون جمله یا پاره‌گفتار اشاره دارد. در متون زبان‌شناسی به جای اصطلاح پیش‌فرض، واژه‌هایی چون دانش پس‌زمینه و ضمنی (تلویحی) به کار می‌رود (محمدی، 1396، ص26). طبق تعریف یول، پیش‌فرض عبارت از موضوعی است که چیزی است که گوینده فرض می‌کند پیش از ادای پاره‌گفت حقیقت وجود دارد. بر این اساس، این گوینده است که پیش‌فرض دارد، نه جمله (یول، 1378، ص 40؛ 1996، ص 25). یول انواع مختلف پیش‌فرض‌ها را به دسته‌های زیر تقسیم‌بندی کرده است:

 

2- 1. پیش‌فرض بالقوه[ii]

پیش‌فرض با کاربرد شمار زیادی از کلمات، عبارات و ساختارها در پیوند است. این صورت‌های زبانی به‌منزلة شاخص‌های پیش‌فرض بالقوه در نظر گرفته می‌شوند که تنها هنگامی به پیش‌فرض‌های واقعی تبدیل می‌شوند که گوینده آنها را در بافت کلامی به کار گیرد (یول، 1996، ص 27).

کلیه پیش‌فرض‌ها با کاربرد تعداد زیادی از واژه‌ها، عبارات و ساختارها در پیوند است. تا زمانی که این امکانات زبانی در ذهن هست وجود دارند و هنوز نمود خارجی پیدا نکرده‌‌اند یا در بافت کلامی به بیان نیامده‌اند و می‌توانند بیان شوند، پیش‌فرض بالقوه می‌نامند، یعنی بالفعل نشده‌اند (محمدی، 1396، ص 29). حذف برای مثال، گوینده معمولاً در تولید پاره‌گفت «برادر مری مریم سه رأس اسب خرید» این پیش‌فرض‌ها را دارد: «شخصی به نام مری مریم وجود دارد» و «مری مریم برادری دارد». همچنین، ممکن است گوینده پیش‌فرض‌های خاص‌تری هم داشته باشد؛ مانند «مری مریم تنها یک برادر دارد» و «برادرش پولدار است». همة این پیش‌فرض‌ها مربوط به گوینده است و ممکن است همگی نادرست باشند (یول، 1378، ص 41).

 

2- 2. پیش‌فرض وجودی[iii]

در هر زبانی، شکل ساختمان‌های دستوری یا عبارت خاصی نمود می‌یابد و از داشتن، نداشتن، بودن یا نبودن (در هر حال صحت از وجود هستی یا عدم وجود چیزی) صحبت می‌کند (محمدی، 1396، ص 29). در پیش‌فرض وجودی، گوینده وجود یک چیز را مفروض می‌گیرد. ساختار دستوری مِلکی در زبان انگلیسی، با پیش‌فرض «وجود داشتن» همراه است. فرض بر این است که پیش‌فرض وجودی نه‌تنها در ساختار مِلکی (مانند «ماشین شما»= «شما ماشین دارید»)، در هر عبارت اسمی معرفه حضور دارد (یول، 1996، ص 27). پیش‌فرض «وجود داشتن» در ساختار ملکی و به‌طور کلی هر عبارت اسمی معرفه حضور دارد (یول، 1378، ص 43).

 

2- 3. پیش‌فرض واقعیت‌پذیر یا وقوعی[iv]

گاهی گوینده پیش از بیان یک مطلب از افعالی مانند «می‌دانم که»، «فهمیدم که» یا عباراتی مانند «خوشحالم که»، «متأسفم که» استفاده می‌کند. به عقیدة یول، جملاتی که بعد از این عبارات بیان می‌شوند، پیش‌فرض‌هایی هستند که فرض بر درست‌بودن آنهاست (یول، 1996، ص 27). در زیر چند مثال از پیش‌فرض واقعیت‌پذیر ذکر شده است: پیش‌فرض واقعیت‌پذیر، حاصل از افعالی مانند دانستن است که به‌منزلة یک واقعیت به‌شمار می‌آید (یول، 1378، ص 43). پیش‌فرضی است که فرض بر درست‌بودن آن است. افعالی مانند دانستن، فهمیدن یا تشخیص‌دادن به‌منزله یک واقعیت تلقی می‌شوند و عبارتی که شامل فعل (بودن) همراه با «آگاه»، «عجیب»، خوشحال، متأسف هستند، پیش‌فرض واقعیت‌پذیر دارند. کیپارسکی (1970) همانند یول، این افعال واقعیت‌پذیر را در جملات بند موصولی پیشنهاد می‌کند: خوشحالم که، افتخار می‌کنم که، نگرانم که و ... (محمدی، 1396، ص 30). کلمات مشخص‌شده در مثال‌های زیر پیش‌فرض واقعیت‌پذیر دارند:

  • الف) نفهمید که او بیمار است. ( << او بیمار بود)

ب) متأسفیم که به او گفتیم. (<< به او گفتیم)

ج) آگاه نبودم که او متأهل است. (<< او متأهل بود)

د) عجیب نیست که او زود رفت. (<< او زود رفت)

هـ) خوشحالم که تمام شد. (<< تمام شد) (یول، 1378، ص 43).

 

2- 4. پیش‌فرض واقعیت‌ناپذیر[v]

پیش‌فرضی است که فرض بر نادرست‌بودن خلاف واقع‌بودن آن است یا به عبارتی دیگر، نادرست بودنشان مفروض است. افعالی همچون «خواب‌دیدن»، «خیال‌کردن» و «وانمودکردن» این پیش‌فرض را دارند که آنچه پس از آنها می‌آید، نادرست خلاف واقع است. مثال‌های زیر دارای این پیش‌فرض هستند:

الف) خواب دیدم که ثروتمند بودم. (<< ثروتمند نبودم)

ب) خیال می‌کردیم که در هاوایی هستیم. (<< در هاوایی نبودیم)

ج) او وانمود می‌کند که مریض است. (<< او مریض نیست) (یول، 1378، ص 45).

شرطی خلاف واقع نیز دارای پیش‌فرض واقعیت‌ناپذیر است و این پیش‌فرض را می‌رساند که اطلاعات موجود در بند شرطی، هنگام ادای پاره‌گفت صحت واقعیت ندارد:

اگر دوستم بودی، به من کمک کرده بودی (<< شما دوستم نیستی) (یول، 1378، ص 46).

 

2- 5. پیش‌فرض واژگانی

در پیش‌فرض واژگانی، معمولاً تعبیر متعارف یک واژه براساس معنی بیان‌شده یعنی لفظ و معنی بیان‌نشده یعنی پیش‌فرض آن صورت می‌گیرد. برای مثال، معنی بیان‌شدة عبارت «از عهده کاری برآمدن» این است که شخصی موفق به انجام آن کار شده است؛ اما پیش‌فرض یا معنی بیان‌نشدة آن این است که «آن شخص در انجام آن کار کوشیده است». واژگانی مانند «ترک‌کردن»، «شروع‌کردن» و «دوباره» معمولاً دارای پیش‌فرض واژگانی هستند؛ مانند:

الف) او سیگارکشیدن را ترک کرد. (<< او سیگار می‌کشید)

ب) آنها شروع به گله کردند. (<< آن‌ها قبلاً گله نمی‌کردند)

ج) شما دوباره دیر آمدید. (<< شما قبلاً نیز دیر آمدید)

تفاوت پیش‌فرض واژگانی با واقعیت‌پذیر در این است که در واژگانی گفتة گوینده حاوی معنای ناگفتة دیگری نیز هست؛ اما در واقعیت‌پذیر، کاربرد عبارت به شکلی است که برداشت می‌شود گوینده صحت اطلاعات بیان‌شده را از قبل مفروض می‌داند (یول، 1378، ص 44). به باور لوینسون، افعال استنباطی، افعال تغییر حالت، تکراری‌ها، افعال مربوط به قضاوت، ساخت‌های مقایسه‌ای و تقابلی دارای پیش‌فرض واژگانی هستند؛ افعال استنباطی مانند فراموش‌کردن، از عهده کار برآمدن، مجبوربودن و غیره. افعال تغییر حالت مانند آغازکردن، ادامه‌دادن، پایان‌دادن،‌ واردشدن و غیره، افعال تکراری‌ها با کلمات خاصی مانند دیگری، دوباره، برگشتن و غیره مشخص می‌شوند. افعال قضاوت افعالی هستند که از نگاه مخاطب قضاوت می‌شود؛ مانند متهم‌کردن، محکوم‌کردن و غیره. ساختارهای مقایسه‌ای یا تفضیلی و تقابلی، درجه صفتی را بین دو شخص یا دو چیز مقایسه می‌کنند (محمدی، 1396، صص 33-36).

 

2- 6. پیش‌فرض ساختاری

افزون بر پیش‌فرض‌هایی که با برخی کلمات و عبارات پیوند دارند، پیش‌فرض‌های ساختاری نیز وجود دارند. در این ساختارها در یک قالب متعارف، صحت بخشی از کلام مفروض گرفته شده است. شاید بتوان گفت علت به‌کارگیری چنین ساختارهایی این است که گوینده اطلاعات مدنظر خود را از پیش، فرض‌شده القا کند تا شنونده آن را به‌مثابة امری صحیح بپذیرد؛ برای مثال، ساختارهای پرسشی غیر تصدیقی که پاسخ بله یا خیر ندارند، معمولاً اطلاعات بعد از کلمه پرسشی را مفروض می‌گیرند؛ مانند:

الف) او چه موقع رفت؟ (<< او رفت)

ب) دوچرخه را کجا خریدی؟ (<< تو دوچرخه خریدی)

در این مثال، پرسشگر رفتن او را مفروض می‌گیرد و از زمان آن می‌پرسد. در سؤال دوم نیز خریدن دوچرخه مفروض، گرفته و از مکان خرید پرسش می‌شود (یول، 1378، صص 44-45).

 

  1. بررسی داده‌های پژوهش

3- 1. پیش‌فرض بالقوه

گفته شد پیش‌فرض بالقوه امکاناتی زبانی است که در ذهن وجود دارد؛ ولی در بافت کلامی به کار نرفته است. پیش‌فرض‌های بالقوۀ استخراج‌شده از آیات مورد بحث عبارت‌اند از:

 

 

آیه

پیش‌فرض بالقوه

«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ»: بخوان به نام پروردگارت که (همه چیز را) آفرید (علق: 1).

مخاطب می‌تواند بخواند.

مخاطب پروردگاری دارد.

«عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»: به انسان آنچه را نمى‌دانست آموخت. (علق: 5)

انسان چیزهایی را نمی‌دانسته است.

«وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ»: سوگند به قلم و آنچه مى‌نویسند. (قلم: 1)

انسان‌ها می‌نوشته‌اند.

«مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ»: که تو نسبت به نعمت پروردگارت دیوانه نیستى. (قلم:2)

به پیامبر مجنون می‌گفته‌اند.

«فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ»: پس از تکذیب‌کنندگان اطاعت مکن. (قلم: 8)

عده‌ای پیامبر را تکذیب می‌کردند.

«وَدُّواْ لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»: (آنان) سستى‌کردن تو را و سستى‌کردن خود را آرزو مى‌کنند. (قلم: 9)

پیامبر را به سازش دعوت کرده‌اند.

«وَ لَا تُطِعْ کلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ. هَمَّازٍ مَّشَّاءِ بِنَمِیمٍ. مَّنَّاعٍ لِّلْخَیر مُعْتَدٍ أَثِیمٍ. عُتُلٍّ بَعْدَ ذَالِکَ زَنِیمٍ. أَن کاَنَ ذَا مَالٍ وَ بَنِینَ» (قلم: 10-14): و اطاعت مکن از هر بسیار سوگند یادکن خوارشده. بسیار عیب‌جویى که به سخن‌چینى فراوان گام بر مى‌دارد. بسیار بازدارنده از نیکى، تجاوزگر گنه‌پیشه. پرخور سختدل، که بعد از این (همه) بى‌تبار است. (ای‌ها به دلیل آن است) که داراى ثروت و پسران است!

کسی از میان مخاطبان پیامبر بسیار قسم می‌خورده و پست، عیب‌جو، سخن‌چین، مانع خیر، متجاوز، گناهکار، خشن، نانجیب و دارای مال و فرزند بوده است.

«إِذَا تُتْلىَ‌ عَلَیْهِ ءَایَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ»: هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‌شود، مى‌گوید: (این‌ها) افسانه‌هاى پیشینیان است. (قلم: 15)

 

آیات قرآن، نازل و بر آنها تلاوت شده است. افسانه‌های پیشینیان در میان مخاطبان وجود داشته است که ازنظر مخاطب آیات قرآن به آنها شباهت داشته است.

«أَمْ لَکم کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ»: بلکه آیا براى شما کتابى است که از آن درس مى‌خوانید؟ (قلم: 37)

درس‌خواندن نیاز به کتاب دارد.

«وَ قَدْ کاَنُواْ یُدْعَوْنَ إِلىَ السُّجُودِ وَ هُمْ سَالِمُونَ»: و همواره به سوى سجده فراخوانده مى‌شدند؛ در حالى که سالم بودند. (43)

روز قیامت سالم نیستند.

«أَمْ تَسألُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ»: یا از آنان پاداشى مى‌طلبى، پس آنان از زیان (آن) گرانبارند؟! (قلم: 46)

پیامبر از آنها اجری نخواسته است. آنها زیر بار پرداخت اجری نیستند.

«یَأَیهُّا الْمُزَّمِّلُ»: اى جامه [به خود] پیچیده! (مزمل: 1)

پیامبر خود را در جامه‌ای پیچیده بوده است.

«إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَیْکمُ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَیْکمُ کَمَا أَرْسَلْنَا إِلىَ‌ فِرْعَوْنَ رَسُولًا»: درواقع ما به سوى شما فرستاده‌اى فرستادیم که گواه بر شماست؛ همان‌گونه که به سوى فرعون فرستاده‌اى فرستادیم. (مزمل: 15)

مخاطب با ماجرای فرعون و موسی ولو به شکل اجمالی آشنایی دارد.

«مَا أَغْنىَ‌ عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ»: ثروتش و آنچه کسب کرده بود، (عذاب را) از او دفع نکرد. (مسد: 2)

ابولهب فرد ثروتمندی بوده است.

 

 

3- 2. پیش‌فرض وجودی

یول در بیان مصادیق پیش‌فرض وجودی به صفت ملکی و اسم‌های معرفه اشاره می‌کند. در قواعد عربی می‌توان این مصداق را در شش نوع معرفه یعنی ضمیر، اضافه به اسم معرفه، اسم خاص، اسم دارای ال، اسم موصول و اسم اشاره یافت. براساس دسته‌بندی معارف در قواعد زبان عربی، واژه‌های یافت‌شده در جدول زیر دسته‌بندی می‌شوند:

 

جدول شمارة یک: واژگان دال بر پیش‌فرض وجودی

ضمیر

أنت (قلم: 2)، لَک (قلم: 3)، وَ إِنَّک (قلم: 4)، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَم (قلم: 7)، لکم (قلم: 39-36)، سَلْهُم (قلم: 40)، ذَرنی (قلم: 44)، سَنَسْتَدْرِجُهُم (قلم: 44)، وَ أُمْلىِ لهم (قلم: 45)، تسألهم (قلم: 46)، وَ مَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِین (قلم: 52)، ذرنی (مزمل: 11)

اضافه به ضمیر

ربک (علق: 1،و3، قلم: 2، 7، مزمل: 8، مدثر: 3، 7، 31)، سَبِیلِه (قلم: 7)، ءَایَاتُنَا (قلم: 15)، ربّهم (قلم: 34)، بِشُرَکاَئهم (قلم: 41)، کیدی (قلم: 45)، بِأَبْصَارِهِم (قلم: 51)، ربّه (مزمل 19)، َ لاَیَتِنَا (مدثر: 16)

اسم موصول

الَّذِى خَلَق (علق: 1)، الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (علق: 4)، مَا لَمْ یَعْلَمْ (علق: 5)، َ مَا یَسْطُرُونَ (قلم: 1)، ِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِه (قلم: 7)، إِنَّ لَکم فِیهِ لما تخَیَّرون (قلم: 38)، إِنَّ لَکم لمَا تحکُمُون (قلم: 39)، َ مَن یُکَذِّبُ بهذَا الحدِیث (قلم: 44)، الَّذِینَ کَفَرُواْ (قلم: 51 و مدثر: 31)، وَ اصْبر عَلىَ‌ مَا یَقُولُون (مزمل: 10)، وَ مَنْ خَلَقْت (مدثر: 11)، الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَاب (مدثر: 31)، الَّذِینَ ءَامَنُواْ (مدثر: 31)، َ الَّذِینَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَض (مدثر: 31)، مَن یَشَاءُ (مدثر: 31)، لِمَن شَاءَ مِنکمُ‌ أَن یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّر (مدثر: 37)، من شاء (مدثر: 55)، ما کسب (مسد: 2)

اسم اشاره

إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَة (مزمل: 19)، فَذلِکَ یَوْمَئذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ (مدثر: 9)، مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بهذَا مَثَلًا (مدثر: 31)

 

براساس جدول فوق، وجود خداوند، پیامبر، مخاطبان پیامبر (منکران)، قرآن، آیات، سبیل، شرکاء، کید، أبصار، خلقت، قلم، تعلیم، نوشتن، گمراهی، انتخاب، حکم، تکذیب، کفر، صبر، کتب آسمانی پیشین، ایمان، بیماردلی، مشیت، کسب و روز قیامت با توجه به معرفه‌بودنشان در زمان نزول این سوره‌ها در میان مخاطبان قرآن مفروض بوده‌اند. دربارة پیش‌فرض وجود خداوند در ادامه صحبت خواهد شد. وجود پیامبر و مخاطبان او و نیز قرآن که پیامبر، آیات آن را تلاوت می‌فرموده، روشن است. مفاهیم تعلیم، نوشتن، انتخاب، حکم، تکذیب، کفر، ایمان و کسب نیز روشن است.

اما اسم‌هایی که به‌واسطة‌ ال تعریف معرفه شده‌اند، بسیارند که ازنظر معنایی به دسته‌های زیر تقسیم می‌شوند:

 

جدول شمارة دو: دسته‌بندی اسم‌های معرفه در پنج سوره منتخب

اسم‌های معرفه به ال

کلمات

پدیده‌های آفاقی

اللیل (مزمل: 2 و 6 و مدثر: 33)، النّهار (مزمل: 7)، المشْرِقِ وَ المغْرِبِ (مزمل: 9)، ُ الْأَرْضُ وَ الجبال (مزمل: 14)، السماء (مزمل: 18)، القمر (مدثر: 32)، الصبح (مدثر: 34)

پدیده‌های مربوط به آخرت

جنّات النعیم (قلم: 34)، یوم القیامة (قلم: 39)، السجود (قلم: 42 و 43)، الغیب (قلم: 47)، أَصحابَ النَّار (مدثر: 31)، أَصحابَ الْیَمِین (مدثر: 39)، یوم الدین (مدثر: 46)، الآخرة (مدثر: 53)

صفات

الأکرم (علق: 3)، المفتون (قلم: 6)، المهتدین (قلم: 7)، المکذّبین (قلم: 8)، الأولین (قلم: 15)، المتقین (قلم: 34)، المسلمین و المجرمین (قلم: 35)، الْمُزَّمِّل (مزمل: 1)، المکَذِّبِینَ أُوْلىِ النَّعْمَة (مزمل: 11)، فَعَصىَ‌ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ (مزمل: 16)، ُ الْوِلْدَانَ (مزمل: 17)، الْمُدَّثِّرُ (مدثر: 1)، الکافرین (مدثر: 10)، وَ الْمُؤْمِنُون (مدثر: 31)، الکافرون (مدثر: 31)، إِنّها لَاحْدَى الْکُبر(مدثر: 35)،‌ المجرمین (مدثر: 41)، المصلّین (مدثر: 43)، المسکین (مدثر: 44)، الخائضین (مدثر: 45)، الشافعین (مدثر: 48)

اشاره به قرآن

هذا الحدیث (قلم: 44)، الذکر (قلم: 51)، القرآن (مزمل: 4)

اسم جنس

الإنسان (علق: 2 و 5)، القلم (علق: 4، قلم: 1)، وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ (مدثر: 5)، الناقور (مدثر: 8)، الْبَشَر (مدثر: 25 و 31 و 36)، لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ(مدثر: 29)، الیقین (مدثر: 47)، التذکرة (مدثر: 49)، التقوی والمغفرة (مدثر: 56)، الحطب (مسد: 4)

اسم خاص

فِرْعَوْن (مزمل: 15)، الله (مدثر: 31 و 56)، أبی لهب (مسد: 1)

 

داده‌های فوق نشان می‌دهند کاربرد اسم‌های معرفه با ال بر پیش‌فرض وجودی ربّ، قرآن، پدیده‌های آفاقی، پدیده‌های مربوط به آخرت و اشخاصی همچون فرعون و ابولهب دلالت می‌کند. همچنین، کاربرد ضمائر نشان می‌دهد مخاطب قرآن (پیامبر) با کاربرد ضمیر مخاطب، گوینده آیات (خداوند) با کاربرد ضمیر متکلم و مخالفان پیامبر با کاربرد ضمیر جمع غایب و مخاطب دارای پیش‌فرض وجودی هستند. کاربرد اسم موصول درباره خداوند، ندانسته‌های انسان، نگاشته‌های انسان، گمراهان، انتخاب، حکم، قول مخالفان قرآن، کافران، اهل کتاب، مؤمنان، بیماردلان و ابولهب بر پیش‌فرض وجودی آنها دلالت می‌کند. همچنین، کاربرد اسم اشاره درباره قرآن کریم بر پیش‌فرض وجودی آن دلالت می‌کند. کاربرد صفات (اسم فاعل، اسم مفعول و ...) با ال که می‌تواند عهد یا موصول باشد، در هر دو حالت بر پیش‌فرض وجودی آنها دلالت می‌کند. ازجمله این صفات می‌توان از مهتدین، متقین، مسلمین، مؤمنین، مصلین و نیز مکذبین، مجرمین، کافرین و خائضین نام برد. در مواردی همچون انسان، قلم، ناقور، بشر، یقین، تذکرة، تقوی و مغفرة، ال، برای جنس است؛ اما همچنان بر پیش‌فرض وجودی آنها دلالت می‌کند.

 

3- 2- 1. کاربردشناسی واژه‌ها

در این قسمت از پژوهش، پیشینه برخی از این واژه‌ها بررسی می‌شود تا روشن شود آیا حقیقتاً مخاطب عصر نزول نسبت به آنها اطلاعات پیشین داشته است یا خیر.

واژة رب: واژة رب دو بار در سورة علق، سه بار در سورة قلم، یک بار در سورة‌ مزمل و سه بار در سورة مدثر به ضمیر مخاطب «ک» اضافه شده است. همچنین، در سورة‌ قلم یک بار به ضمیر «هم» و در سورة‌ مزمل به ضمیر «ه» و «مشرق و مغرب» اضافه شده است. با این حساب، واژه‌ای که بیش از همه در سوره‌های نخست به‌صورت معرفه به کار رفته، واژة «رب» است که نشان‌دهندۀ پیش‌فرض وجودی است. سپس واژة «الله» در سورة مدثر دو بار آمده است. واژة رب در تمامی زبان‌های سامی پیش از نزول قرآن کریم با اندکی تفاوت در تلفظ در دو معنای اساسی «بزرگ» و «فراوان و زیاد» به کار می‌رفته است. این واژه تا اوایل قرن پنجم میلادی، تنها در زبان سبئی در سیاق دینی و در ترکیب‌هایی اضافی در اشاره به «خدای راستین/ خالق» به کار رفته و سپس با این معنا به زبان عربی و سایر زبان‌های سامی راه یافته است (خوانین‌زاده، 1394ش، صص 96-97). براساس دیدگاه‌های فرهنگ‌نویسان متقدم، واژه «ربّ» در زبان عربی از پیش از اسلام در معنای «مالک» به کار می‌رفته که می‌توانسته است در تقابل با شیء یا انسان مملوک بوده باشد و در هر دو صورت به معنای «سرور/ صاحب اختیار» بوده است (خوانین‌زاده و نجارزادگان، 1393ش، صص 46-47). در زمان جاهلیت نیز «رب» در معنای پادشاه به کار رفته است. در شعر حارث بن حلزه آمده است: «وهو الرّبّ والشهید علی یوم الحیارین والبلاء بلاء (زبیدی، 1414ق، ج 2، ص4): او پادشاه و شاهد روز حیارین است و بلا، بلا است». در شعر لبید بن ربیعه آمده است: «فاهلکن یوماً رب کندة وابنه ورب معد بین خبت و عرعر (طوسی، بی‌تا، ج 1، ص33): روزی پادشاه کنده و پسرش و پادشاه معد را بین خبت و عرر از بین خواهم برد»؛ بنابراین، عرب پیش از نزول قرآن با این واژه آشنایی داشته و آن را به معنای صاحب و نیز پروردگار به کار می‌برده است. از مثال‌هایی که این واژه در آن به معنای صاحب به کار رفته، پاسخ عبدالمطلب به ابرهه است که می‌گوید: «أنا رب الإبل وإنّ للبیت ربّاً سیمنعه: من صاحب شترم و این خانه صاحبی دارد که آن را حفظ می‌کند» (مکارم شیرازی، 1374ش، ج 27، ص332). عرب جاهلی به بت لات نیز «الربة» می‌گفت. عروه بن مسعود می‌گوید: «لمّا اسلم وعاد إلی قومه، دخل منزله فأنکر قومه دخوله قبل أن یأتی الرّبة: وقتی تسلیم شد و به سراغ قومش بازگشت، وارد خانه‌اش شد. قومش ورود او را پیش از اینکه نزد الربه (لات) برود، ناشایست دیدند» (ابن الأثیر، 1367ش، ج 2، ص80). استعمال لفظ رب به معنای خداوند بر اثر تطور معنا و به دلیل وجود تشابه بین خدا و پادشاه است. نامگذاری بت لات به الرّبة نیز به سبب وجود چنین تشابهی بوده است؛ زیرا بت در نظر آنان، بزرگ و مورد احترام بود و آن را خدای خود می‌خواندند (کردنژاد، 1389ش، ص 37).

واژة قلم: این واژه یک بار در سوره علق و یک بار در سوره قلم به‌صورت معرفه آمده است. قلم و مشتقاتش در مجموع چهار بار در قرآن به کار رفته که دو بار آن در دو سورة نخست ازنظر ترتیب نزول است. طبق نظر زبان‌شناسان، واژة قلم ریشه یونانی «Kalamos» دارد و در زبان‌های آرامی «Qolmos»، سریانی «Qalamos-qalma»، حبشی «Qalam» و لاتین «Calamus» نیز با صورتی مشابه به معنای نی یا وسیله نوشتن به کار می‌رود (مشکور، 1357ش، ج 2، ص720). با توجه به ریشه‌شناسی این واژه، به نظر می‌رسد معنای اصلی قلم، همان ابزار نوشتن بوده و ریشه «ق‌ل‌م» به معنای قطع‌کردن، بعداً از آن ساخته شده است (حسینی کارنامی، 1394ش، ص 173). قلم براساس آنچه در متون جاهلی آمده، از نی، ساخته و تراشیده می‌شده است و سپس با استفاده از جوهر با آن می‌نوشته‌اند. به نظر می‌رسد انواع دیگری از قلم نیز بوده که نیازی به جوهر نداشته است. نوشته‌های روی سنگ‌ها دال بر این مطلب است. اشعار جاهلی زیادی به واژة قلم اشاره کرده‌اند؛ ازجمله: عدی بن زید: «له عنق مثل جذع السحو.. ق والأذن مصنعة کالقلم: گردنی مانند تنة بلند نخل دارد و گوشی که همچون قلم تراشیده شده است» (البکری، 1935م، ص 876). زبرقان بن بدر می‌گوید: «هم یهلکون ویبقی بعد ما صنعوا ... کأن آثارهم خطت بأقلام: آنها هلاک می‌شوند و آثارشان باقی می‌ماند. گویا آثارشان با قلم نگاشته شده است» (جاحظ، 1998م، ج 3، ص179)؛ بنابراین، این واژه در فرهنگ جاهلی کاملاً جا افتاده بوده است و معرفه‌آمدن آن در نخستین آیات قرآن کریم، این پیش‌فرض را تأیید می‌کند.

پدیده‌های آفاقی: از دیگر اسم‌هایی که در این سوره‌ها به‌صورت معرفه آمده‌اند، اسم‌های مربوط به پدیده‌های آفاقی هستند؛ مانند اللیل، النهار، المشرق، المغرب، الأرض، الجبال، السماء، القمر، الصبح. روشن است این پدیده‌های طبیعی برای عرب جاهلی کاملاً شناخته‌شده بوده‌اند و به همین دلیل، در میان تمامی اسم‌هایی که در این سوره‌ها آمده‌اند، این اسم‌ها به‌طور خاص به‌صورت معرفه به کار رفته‌اند.

پدیده‌های مربوط به آخرت: علت معرفه‌آمدن پدیده‌های مربوط به آخرت پیش‌فرض داشتن مخاطب نسبت به مسئلة معاد است؛ زیرا عرب جاهلی کاملاً با ادیان آسمانی بیگانه نبود و ادیان ابراهیمی در حجاز حضور داشتند. در پنج سورة نخست، واژگان «جنّات النعیم، یوم القیامة، السجود، الغیب، أصحاب النار، أصحاب الیمین، یوم الدین و الآخرة» در ارتباط با قیامت به‌صورت معرفه آمده‌اند. دربارة اعتقاد به قیامت در جاهلیت در تاریخ المحبر آمده است: «بیشتر عرب‌ها به روز رستاخیز ایمان داشتند؛ برای مثال، اعشی چنین سروده است:

و ما أیبُلیٌّ علی هیکل          بناه و صلّب فیه و صارا

یراوح من صلوات الملیک   طورا سجودا و طورا جؤارا

بأعظم منک تقیً فی الحساب  إذا القسمات یفضن الغبارا

 

(هیچ کشیشی که معبدی می‌سازد و در آن به پرستش مسیحی می‌پردازد و با نیایش فرشتگان به سجده می‌افتد و صدای تضرعش برای خداوند، آسمان را پر می‌کند، در روز حساب و هنگام گشوده‌شدن قبرها از تو متقی‌تر نخواهد بود). آنان به محاسبه روز قیامت نیز معتقد بودند. اخنس بن شهاب التمیمی شاعر عصر جاهلی گفته است:

لقد شهدت الخصم یوم دفاعه   فأخذت منه خطة المقتال

و علمت أن الله جازٍ عبده    یوم الحساب بأحسن الاعمال

 

(دشمن را در روز دفاعش در برابر ما دیدم و برنامه جنگ را از او یاد گرفتم و دریافتم خداوند در روز حساب، بنده‌اش را به بهترین شکل پاداش خواهد داد) (بغدادی، بی‌تا، صص 222-223).

آیة «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ» (قلم: 34) با معرفه‌آوردن «جنّات النعیم»، وجود بهشت و آخرت را پیش‌فرض‌های وجودی مفروض گرفته است. وقتی مشرکان این آیه را شنیدند، گفتند: «اگر آخرتی باشد، ما در آخرت از یاران محمد پاداش بهتری خواهیم داشت» و با عبارت «اگر آخرتی باشد»، این پیش‌فرض را مایة تردید قرار دادند. همچنین، با عبارت «ما در آخرت از یاران محمد پاداش بهتری خواهیم داشت» پیش‌فرضی مطرح کردند که آیة بعد با اسلوب استفهام انکاری به غیر واقعی بودن آن اشاره می‌کند: «أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ» (قلم: 35). این اسلوب استفهام انکاری در آیات بعد نیز ادامه پیدا می‌کند.

 

3- 3. پیش‌فرض واقعیت‌پذیر یا وقوعی

این نوع پیش‌فرض غالباً با افعالی مانند دانستن، فهمیدن یا کلماتی مانند آگاه، عجیب، خوشحال و غیره به کار می‌رود و فرض بر درست‌بودن پیش‌فرض دارد. در سوره‌های بررسی‌شده عبارات موصولی بعد از افعال دال بر دانستن از مصادیق این پیش‌فرض هستند.

«عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَم»: به انسان آنچه را آموخت که نمی‌دانست (علق: 5).

«فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرُونَ بِأَییِّکُمُ الْمَفْتُونُ»: به زودى مى‌بینى و مى‌بینند که کدام یک از شما (دیوانه) فریب خورده‌اید! (قلم: 5-6).

«إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ»: پروردگارت آگاه‌تر است که چه کسی از راهش گمراه شده و به راه‌یافتگان آگاه‌تر است. (قلم: 7)

آیة نخست نشان می‌دهد مفروض است که انسان چیزهایی را نمی‌دانسته است. آیة دوم مفتون‌نبودن پیامبر را مفروض می‌گیرد و آیة سوم بر این فرض دلالت دارد که کسانی گمراه و کسانی راه یافته‌اند.

 

3- 4. پیش‌فرض واقعیت‌ناپذیر

این پیش‌فرض غالباً با افعالی مانند خیال‌کردن، خواب‌دیدن و ساختارهایی چون شرطی غیر واقعی به کار می‌رود. در زبان عربی حرف لو شرطیه امتناعیه و نیز استفهام انکاری بیان‌کنندۀ واقعیت‌ناپذیرها هستند.

«وَدُّواْ لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ»: دوست داشتند نرمی کنی تا نرمی کنند. (قلم: 9)

«أَ فَنَجْعَلُ المُسْلِمِینَ کاَلمُجْرِمِین»: آیا مسلمانان را مانند مجرمان قرار می‌دهیم؟ (قلم: 35)

«أَمْ لَکمُ‌ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُون»: آیا کتابی دارید که از آن درس بخوانید؟ (قلم: 37)

«أَمْ لَکمُ‌ أَیْمَانٌ عَلَیْنَا بَالِغَةٌ إِلىَ‌ یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ لَکمُ‌ لمَا تحَکُمُونَ»: یا براى شما بر ما سوگندها (و پیمان‌ها)ى رسایى تا روز رستاخیز است که آنچه را داورى مى‌کنید براى شماست؟! (قلم: 39)

«أَمْ لهمْ شُرَکاَءُ»: آیا شریکانی دارند؟ (قلم: 41)

«أَمْ تَسْألُهُمْ أَجْراً»: آیا از آنها اجری می‌خواهی؟ (قلم: 46)

«أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْب»: آیا غیب نزد آنهاست؟ (قلم: 47)

در آیة نخست حرف شرطیه امتناعیه «لو» بر واقعیت‌ناپذیر بودن پیش‌فرض نرمی‌کردن پیامبر دلالت دارد. در آیات بعد اسلوب استفهام انکاری بر پیش‌فرض واقعیت‌ناپذیر تساوی مسلمانان با مجرمان، کتاب‌داشتن مخالفان پیامبر، سوگندداشتن آنها بر حکمشان، شریک داشتنشان، دسترسی به غیب و درخواست اجر توسط پیامبر دلالت می‌کند.

 

3- 5. پیش‌فرض واژگانی

این پیش‌فرض با افعال استنباطی، تغییر حالت، تکراری‌ها، قضاوت، ساخت‌های مقایسه‌ای و تقابلی به کار می‌رود. در آیات بررسی‌شده، این پیش‌فرض را می‌توان در ساختار تفضیلی، قید زمان «إذ و إذا» و نیز افعال تغییر حالت یافت.

«اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ»: بخوان در حالى که پروردگارت ارجمندتر است. (علق: 3)

«فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِن کَفَرْتم یَوْمًا یجعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا»: پس اگر کفر بورزید، چگونه [خودتان را] از (عذاب) حفظ مى‌کنید؟ روزى که کودکان را سپید موى (و پیر) مى‌کند. (مزمل: 17)

«لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ وَ یَزْدَادَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِیمَانًا»: تا کسانى که به آنان کتاب داده شده، یقین کنند و بر ایمان کسانى که ایمان آوردند، بیفزاید. (مدثر: 31)

«وَ الَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ»: و سوگند به شب، هنگامى که پشت کند! (مدثر: 33)

«وَ الصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ»: و سوگند به صبح، هنگامى که روشن شود! (مدثر: 34)

«مَا أَغْنىَ‌ عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ»: ثروتش و آنچه کسب کرده بود، (عذاب را) از او دفع نکرد (مسد: 2)

در آیة نخست، ساختار تفضیلی کلمة اکرم بر پیش‌فرض وجود «اصل کرم» دلالت می‌کند. در آیة دوم، قرارگرفتن جمله «یجعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا» در جایگاه صفت «یوم»، بر پیش‌فرض روزی که کودکان را پیر می‌کند، دلالت دارد. در آیة سوم، فعل تغییر حالت «لیستیقن» عدم یقین پیشین اهل کتاب و فعل «یزداد» ایمان پیشین اهل ایمان را مفروض می‌گیرد. در آیات چهارم و پنجم، به کار رفتن جمله در جایگاه مضاف‌الیه «إذ» و «إذا»، پشت‌کردن شب و روشن‌شدن صبح را مفروض می‌گیرند و آیة آخر با کاربرد فعل «کسب» در جایگاه صله، بر پیش‌فرض داشتن مال و کسب ابولهب دلالت می‌کند.

 

3- 6. پیش‌فرض ساختاری

در این نوع پیش‌فرض‌ها، تحلیل ساختارهای جمله بر این اساس صورت می‌گیرد که این ساختارها در قالبی متعارف و منظم، صحت پاره‌ای از آن ساختار خود را از قبل مفروض می‌دانند. کلمات پرسشی که پاسخشان آری و خیر نیست، می‌توانند بیان‌کنندۀ چنین پیش‌فرضی باشند. مصداق این کلمات در زبان عربی کلمات استفهامی به‌جز هل تصدیقیه هستند.

«مَا لَکم کَیْفَ تحکُمُونَ»: شما را چه شده؟! چگونه داورى مى‌کنید؟! (قلم: 36)

«أَمْ لَکمُ‌ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ. إِنَّ لَکم فِیهِ لمَا تخَیرَّونَ»: آیا براى شما کتابى است که از آن درس مى‌خوانید که در آن (کتاب) است که آنچه را شما بر مى‌گزینید، براى شماست؟! (قلم: 37-38)

«أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ»: یا (اسرار) نهان فقط نزد آنان است پس آنان (از آنجا) مى‌نویسند؟! (قلم: 47)

در این آیات سؤال تصدیقی نیست تا بپرسد آیا حکم می‌کنید و آیا درس می‌خوانید؛ بلکه در آیة نخست با استفاده از کلمة استفهامی «کیف»، اصل حکم‌کردن مفروض گرفته شده و در آیات دوم و سوم با سؤالی دوگانه قسمت دوم سؤال مفروض انگاشته شده است؛ یعنی سؤال از کتاب و غیب‌داشتن است؛ اما اصل درس‌خواندن و گزینش از کتاب و نیز نوشتن از غیب در ادامة سؤال به‌صورت پیش‌فرض مطرح شده است؛ یعنی اگر مخاطب چیزی را انتخاب می‌کند یا می‌نویسد، لازمة آن داشتن کتاب و آگاهی از غیب است.

 

  1. نتیجه‌گیری
  2. پژوهش حاضر نشان می‌دهد می‌توان از الگوی پیش‌فرض‌های یول برای کشف پیش‌فرض مخاطبان عصر نزول در سوره‌های قرآن استفاده کرد. شش دسته واژگان معرفه در زبان عربی نشان‌دهندۀ پیش‌فرض وجودی واژه هستند. کاربرد مفاهیم بعد از افعال دال بر دانستن و مانند آن ازجمله علم و أبصر به پیش‌فرض واقعیت‌پذیر و کاربرد مفاهیم در اسلوب استفهام انکاری و حرف شرطیه امتناعیه «لو» بر واقعیت‌ناپذیر بودن پیش‌فرض دلالت می‌کند. همچنین، ساختار تفضیلی در مفردات و جملاتی که در جایگاه صله، صفت و مضاف‌الیه قرار می‌گیرند و نیز افعال تغییر حالت مانند «لیستیقن» و «یزداد» نشان‌دهندۀ پیش‌فرض واژگانی هستند و سؤالاتی که در ضمن سؤالی دیگر بیان می‌شوند، در مصادیق پیش‌فرض ساختاری جای می‌گیرند.
  3. در این بررسی روشن شد واژگان ربّ، الله، قلم، پدیده‌های آفاقی و واژگان مربوط به آخرت از پیش‌فرض‌های وجودی نخستین آیات نازل‌شده در قرآن کریم هستند. همچنین، شخص پیامبر و مخاطبان او اعم از مؤمنان و منکران، قرآن و اسامی خاصی همچون فرعون و ابولهب در این سوره‌ها به‌صورت معرفه آمده‌اند که بر پیش‌فرض وجودی آنها دلالت می‌کند. مفاهیمی همچون خلقت، تعلیم، گمراهی، انتخاب، حکم، تکذیب، کفر، صبر، ایمان، بیماردلی، مشیت و کسب نیز در دسته پیش‌فرض‌های وجودی قرار می‌گیرند.
  4. عدم علم پیشین انسان، مفتون‌نبودن پیامبر و نیز گمراهان و هدایت‌یافتگان با به کار رفتن بعد از افعال دال بر دانستن، پیش‌فرض‌های واقعیت‌پذیر موجود در نخستین سوره‌های نازل‌شده قرآن به‌شمار می‌روند.
  5. مداهنه پیامبر، تساوی مسلمانان و مجرمان، وجود کتاب و شریک و غیب برای منکران پیامبر و درخواست اجر توسط پیامبر نیز در اسلوب استفهام انکاری بر واقعیت‌ناپذیر بودن این پیش‌فرض‌ها دلالت می‌کند.
  6. وجود کرم، قیامت، عدم یقین پیشین اهل کتاب، ایمان پیشینِ اهل ایمان، پشت‌کردن شب و روشن‌شدن صبح و سرمایه ابولهب از پیش‌فرض‌های واژگانی هستند که در ساختارهای تفضیلی و پس از افعال استنباطی به کار رفته‌اند.
  7. درنهایت حکم‌کردن، نداشتن کتاب و غیب، پیش‌فرض‌های ساختاری هستند که در جملات استفهام انکاری در ضمن سؤالی دیگر بیان شده‌اند.

 

[i] Presupposition

[ii] Potential Presupposition

[iii] Existential Presupposition

[iv] Factive Presupposition

[v] Non-factive Presupposition

Abulfutouh Razi, H. (1987). Ruz al-Jinnan and Ruh al-Jinnan fi Tafsir al-Qur'an. Mashhad: Astan Quds Razavi Islamic Research Foundation.

Akrami, A. (2019). Testing Validity of the Reasons and Criteria for Determining Revelation Order of the Qur’ān. Quranic Researches. 1(90), 105-132. [In Persian]

Al-Baghdadi, M. (n.d.). Al-Mohabbar. Beirut: Dar al-Afaq Al-Jadida.

Al-Bakri al-Awni, A. (1935). Samat al-Laali. Beirut: Dar al-Kutub al-Ilmiya.

Asad, N. (1978). Sources of Jahili Poetry and Its Historical Values. Cairo: Dar al-Maarif.

Fazaeli, M., and Taiyarani, M. (2013). Pragmatic Considering of Imam Khomeini´s speech on Velayat-e Faghih Principle; Surveying types of presuppositions. A Quarterly Scientific – Research Journal on Islamic Revolution, 3 (10), 113-132. [In Persian]

Habibullah, M. (2020). The presupposition in the novel "Azazil" by Liussef Zidan, according to Ali George Yule: a discourse analytical study. master's thesis. Maulana Malik Ebrahim University of Islamic Studies. [In Persian]

Hosseini Karnami, H. (2014). The first work in the analysis and investigation of the documents and meanings of hadith interpretations of the Holy Qur'an. Gorgan: Nowroozi. [In Persian]

Ibn al-Athir, M. (1988). Al-Nahiya fi Gharib al-Hadith wa al-Athar. Qom: Ismailian Press Institute.

Jahiz, A. (1998). Al-Bayan and Al-Tabyin, Cairo: Al-Khaanji School.

Khaninzadeh, M., and Najarzadegan, F. (2013). Review of Muslim scholars on the meaning and derivation of “Rabb”. Qur'an and Hadith Studies. (15), 33-67. [In Persian]

Khawaninzadeh, M. (2014). Historical Semantics of the Word "Rabb". Linguistic Research in the Holy Qur'an. (4) 2, 77-120. [In Persian]

Kordenjad, N. (2009). Semantics of the word "Lord". Specialized Journal of Qur'an and Hadith. 1(4), 34-51. [In Persian]

Makarem Shirazi, N. (1995). Tafsir Nemooneh. Tehran: Dar al-Kutub al-Islamiyya. [In Persian]

Mashkoor, M. (1978). Comparative Arabic Dictionary with Semitic and Iranian languages. Tehran: Farhang Iran Foundation. [In Persian]

Mohammadi, A. (2016). Pragmatics and discourse analysis. Tehran: Sociologists. [In Persian]

Mollahawaish Al Ghazi, A. (2003). Bayan al-Ma'ani. Damascus: Al-Tarqi Press.

Nazemian, R., and Haj Momin, H. & Jamshid, M. (2012). Contextual Assumptions and Processing Efforts in Translation of Context-Based Verses of the Qur’an from Relevance Theory Perspective. Translation Researches in the Arabic language and literature. 6 (3), 68-49. [In Persian]

Rahimi, A., and Rahimi, M. (2020). A Lingu-Paradigmatic Approach to The Retinue of Tagin-Abad’s Letter Based on George Yule’s Theory Kavodhnameh in Persian. Language and Literature. (23) 53, 113-140. [In Persian]

Salmanzadeh, J. (2019). Methodology of discovering the order of descent. Research Journal on Quranic Knowledge. (11) 40, 107-128. [In Persian]

Tabarsi, F. (1993). Majma al-Bayan fi Tafsir al-Qur'an. Tehran: Nasser Khosrow.

Tabatabai, M. (1995). Tafsir al-Mizan. Translated by Mousavi Hamdani, M. Qom: Islamic Publications Office of Qom Seminary Society.

Tusi, M. (n.d.). Al-Tibyan fi Tafsir al-Qur'an. Beirut: Dar Ihya Al-Trath al-Arabi.

Yule, G. (1996). Pragmatics. Oxford: Oxford University Press.

Yule, G. (2008). Pragmatics. Translated by Amouzadeh Mehdirji, M. & Tawanger, M. Tehran: Samt.

Zubaydi, M. (1993). Taj al-Arous. Beirut: Dar al-Fikr.

قرآن کریم، ترجمه محمدعلی رضایی اصفهانی.
ابن الأثیر، مبارک بن محمد. (1367ش). النهایه فی غریب الحدیث والأثر. قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
ابوالفتوح رازی، حسین بن علی. (1408ق). روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن. مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی.
الأسد، ناصر الدین. (1978م). مصادر الشعر الجاهلی وقیمتها التاریخیه. قاهره: دار المعارف.
البغدادی، محمد بن حبیب. (بی‌تا). المحبر، بیروت: دار الآفاق الجدیدة.
البکری الأونیّ، ابوعبید. (1935م). سمط اللآلی. بیروت: دار الکتب العلمیة.
اکرمی، ایوب. (1398ش). اعتبارسنجی دلایل و معیارهای تعیین ترتیب نزول قرآن. پژوهش‌های قرآنی، 1(90). 105-132.
جاحظ، ابوعثمان عمرو بن بحر. (1998م). البیان و التبیین. قاهره: مکتبة الخانجی.
حبیب الله، محمد. (2020م). الافتراض المسبق فی روایة «عزازیل» لیوسف زیدان بالنظر علی جورج یول: دراسة تحلیلیة تداولیة. پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اسلام نگری مولانا مالک ابراهیم.
حسینی کارنامی، سید حسین. (1394ش). نخستین اثر در تحلیل و بررسی اسناد و دلالات احادیث تفسیری قرآن کریم. گرگان: نوروزی.
خوانین‌زاده، محمد علی. (1394ش). معناشناسی تاریخی واژه «ربّ». پژوهش‌های زبان‌شناختی قرآن (4) 2، 77-120.
خوانین‌زاده، محمدعلی و نجارزادگان، فتح اله. (1393ش). بازخوانی دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در معنا و اشتقاق ربّ». مطالعات قرآن و حدیث (15)، 33-67.
رحیمی، ابوالقاسم و رحیمی، مهدی. (1401ش). تحلیل زبانی-کاربردشناختی یک نامة دیوانی بر مبناء آراء جورج یول (مطالعة موردی: نامة حشم تگین‌آباد). فصلنامة علمی کاوش‌نامه (23) 53، 113-140.
زبیدی، محمد بن محمد. (1414ق). تاج العروس. بیروت: دار الفکر.
سلمان‌زاده، جواد. (1399ش). روش کشف ترتیب نزول با تمرکز بر اخبار ترتیب نزول. پژوهشنامة معارف قرآنی (11) 40، 107-128.
طباطبایی، محمد حسین. (1374ش). تفسیر المیزان. ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
طبرسی، فضل بن حسن. (1372ش). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: ناصر خسرو.
طوسی، محمد بن حسن. (بی‌ تا). التبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
فضائلی، مریم و طیرانی، مریم‌سادات. (1393ش). نگاهی کاربردشناختی به کلام امام خمینی (ره) دربارۀ اصل ولایت فقیه؛ بررسی انواع پیش‌انگاری‌ها. پژوهشنامه انقلاب اسلامی، 3 (10)، 132-113.
کردنژاد، نسرین. (1389ش). معناشناسی واژه «رب». فصلنامه تخصصی علوم قرآن و حدیث، 1(4)، 34-51.
محمدی، عادل. (1396ش). منظورشناسی و تحلیل گفتمان. تهران: جامعه‌شناسان.
مشکور، محمد جواد. (1357ش). فرهنگ تطبیقی عربی با زبان‌های سامی و ایرانی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
مکارم شیرازی، ناصر. (1374ش). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیه.
ملاحویش آل غازی، عبدالقادر. (1382ش). بیان المعانی. دمشق: مطبعة الترقی.
ناظمیان، رضا؛ حاج مؤمن، حسام و جمشید، محمد. (1392ش). پیش‌فرض‌های بافتی و تلاش پردازش در ترجمه آیات بافت‌محور قرآن؛ دیدگاه نظریة مناسبت. پژوهش‌های ترجمه در زبان و ادبیات عربی، 6 (3)، 68-49.
یول، جورج. (1996 م). کاربردشناسی زبان. آکسفورد: انتشارات دانشگاه آکسفورد.
یول، جورج. (1387ش). کاربردشناسی زبان. ترجمة محمد عموزاده مهدیرجی و منوچهر توانگر، تهران: سمت.