Semantic Study on Quranic Proverbs in Surah Bagara based on the Theory of Image Schemas

Document Type : Research Article

Authors

1 Associate Prof. Arabic Language and literature. Kharazmi University, Tehran, Iran

2 Ph.D. student in Arabic Language and Literature. Kharazmi University, Tehran, Iran

Abstract

In modern language studies, the semantic view is one of the most practical methods of research. From the theories in this field that linguistic-literary works are studied in their beam, the theory of image schema is an image that refers to the conceptualization of abstract concepts through a structured sensory experience in the mind. Among them, proverbs are one of the most important literary fields in which many non-objective concepts have been introduced. The Holy Quran contains rich and wise Proverbs, whose examination through Johnson's theory of image schemas will clarify the mechanism of transferring abstract concepts to human perception and understanding their deep meanings. Based on this, the present research examines the Proverbs of Surah al-Baqarah, which are full of abstract concepts, using the mentioned theory. The purpose of this research is the cognitive explanation of the concepts used in the Proverbs, using the descriptive-analytical method and relying on the semantic findings. The results of this study show that volumetric schemas have the highest frequency among the types of schemas, which is more in harmony with the objectification of concepts in Proverbs. On the other hand, many important Quranic concepts such as guidance, hereafter, religion, piety, verse, patience, etc. have come in the form of volumetric schemas to be sensible and tangible for the audience and placed in the scope of human understanding. Abstract concepts are expressed in the framework of sensory experiences. These experiences cause the meaning of a specific concept to be understood in addition to lexical level, on a broader level that encompasses the specific sensory experience of that concept.

Keywords


Article Title [Persian]

بررسی معناشناختی مثل‌های سائرۀ سورۀ بقره براساس نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری

Authors [Persian]

  • هومن ناظمیان 1
  • سلمان آزمون علی آباد 2
1 دانشیار زبان و ادبیات عربی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 دانشجوی زبان و ادبیات عربی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
Abstract [Persian]

در مطالعات زبان‌شناختی جدید، نگاه معناشناختی یکی از کاربردی‌ترین شیوه‌های پژوهش می‌باشد. از نظریه‌های مهم این حوزه، نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری است که به مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی از طریق تجربیات حسی ساختارمند در ذهن، اشاره دارد. در این میان امثال یکی از مهم‌ترین حوزه‌های ادبی است که همواره بسیاری از مفاهیم غیر عینی در آن مطرح می‌شوند. قرآن کریم امثال غنی و دقیقی را در خود جای داده است که پژوهش حاضر آن ها را در سورۀ مبارکۀ بقره با استفاده از نظریۀ مذکور و با هدف تبیین شناختی مفاهیم به کار رفته در امثال، به روش توصیفی-تحلیلی، مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می‌دهد که طرح-واره‌های حجمی بیشترین بسامد در میان انواع طرح‌واره‌ها را دارند که این امر با هدف عینی سازی مفاهیم در امثال هماهنگی دارد. در امثال مورد بررسی، بسیاری از مفاهیم مه
در مطالعات زبانشناختی جدید، نگاه معناشناختی یکی از کاربردی‌ترین شیوه‌های پژوهش است. نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری، یکی از نظریات معناشناختی است که به‌وسیلۀ آن آثار زبانی – ادبی بررسی می‌شوند. این نظریه به مفهوم‌سازی مفاهیم انتزاعی اشاره دارد که ازطریق تجربیات حسی ساختارمند در ذهن به وجود می‌آید. در این میان، مثل‌ها یکی از مهم‌ترین حوزه‌های ادبی است که همواره بسیاری از مفاهیم غیر عینی در آن مطرح می‌شوند. در همین راستا قرآن کریم مثل‌های پُرمایه و حکیمانه‌ای را در خود جای داده است که بررسی آنها در پرتو نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری جانسون، سبب روشن‌شدن سازوکار انتقال مفاهیم انتزاعی به ادراک انسانی و پی‌بردن به معانی عمیق آنها خواهد شد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر، مثل‌های سورۀ مبارکۀ بقره که سرشار از مفاهیم انتزاعی است، با استفاده از نظریۀ مذکور و با هدف تبیین شناختی مفاهیم به‌کاررفته در مثل‌ها، به روش توصیفی‌تحلیلی و با تکیه بر یافته‌های معناشناختی بررسی می‌شوند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می‌دهند طرح‌واره‌های حجمی بیشترین بسامد در میان انواع طرح‌واره‌ها را دارند که این امر با عینی‌سازی مفاهیم در مثل‌ها هماهنگی بیشتری دارد. همچنین، بسیاری از مفاهیم مهم قرآنی مانند هدایت، آخرت، دین، تقوی، آیه، صبر و ... در قالب طرحوارۀ حجمی آمده‌اند تا برای مخاطب محسوس و ملموس جلوه کنند و در دایرۀ فهم انسانی که به محسوسات تمایل دارد، بگنجند. مفاهیم انتزاعی در چهارچوب تجربیات حسی بیان شده‌اند؛ این تجربیات سبب می‌شوند معنای یک مفهوم خاص علاوه بر سطح واژگانی، در سطح گسترده‌تری درک شود که تجربۀ حسی خاص آن مفهوم را فرا می‌گیرد.
م قرآنی مانند هدایت، آخرت، دین، تقوی، آیه، صبر و ... در قالب این نوع از طرح‌واره در راستای محسوس و ملموس شدن ذکر شده‌اند. تجربیات حسی که مفاهیم انتزاعی در پرتو آن‌ها بیان شده‌اند. همچنین مفاهیم در قالب یک طرح‌وارۀ خاص با کارکرد آن طرح‌واره اغلب هماهنگی دارند که این خود در مفهوم سازی و شناخت معنی مؤثر می‌باشد.

Keywords [Persian]

  • معناشناسی شناختی
  • طرح‌واره‌های تصویری
  • قرآن کریم
  • سورۀ بقره
  • مثل‌های سائره

1- طرح مسئله

امروزه پژوهش‌های معناشناختی در حوزۀ زبانشناسی جایگاه بسیار مهمی در بررسی آثار ادبی دارند؛ زیرا این پژوهش‌ها معانی عمیق موجود در یک اثر را می‌شکافند تا به لایه‌های پنهان آن دست یابند و به معانی فراتر از معنای ظاهر برسند. از دستاوردهای ارزشمند در حوزۀ معناشناسی شناختی[1]، نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری[2] است که نخستین‌بار جانسون[3] (1987م) در تبیین ساختار مفاهیم انتزاعی به کار گرفت. لیکاف[4] نیز تلاش‌هایی را در این حوزه به کار بسته است (راسخ‌مهند، 1393ش، ص45). علیرضا قائمی‌نیا از پژوهشگرانی است که این نظریه را در تبیین مفاهیم قرآنی به کار برده است.

باید در نظر داشت طرح‌واره‌های تصویری با مفهوم تصویر هنری متفاوت‌اند؛ زیرا تصویر هنری به تصویرپردازی‌های موجود در عبارات تکیه دارد؛ اما طرح‌واره‌های تصویری به سازوکار ذهن در درک مفاهیم مربوط می‌شود. این نظریه به جایگاه تجربیات حسی انسان در تبیین مفاهیم مختلف، به‌ویژه انتزاعی، توجه دارد و بر این اعتقاد است که انسان مفاهیم غیر حسی را براساس تجربیات حسی ادراک می‌کند که در ذهن ساختارمند شده است؛ تجربیاتی که از بدو تولد در تعامل با محیط پیرامون به‌صورت الگویی در ذهن نقش می‌بندند؛ برای مثال، انسان با توجه به درک حسی «بالا یا پایین» بودن اشیای پیرامون، برای بسیاری از مفاهیم غیر حسی بالا یا پایین بودن تصور می‌کند. به‌طور مثال، آنگاه که گفته می‌شود «اعتمادها پایین آمده» برای مفهوم انتزاعی اعتماد حرکت به پایین، متصور و به‌صورت چیزی محسوس درک شده است.

با توجه به ظرفیت این نظریه در شناخت معنی، می‌توان از آن در تبیین مفاهیم قرآنی استفاده کرد. در قرآن کریم مفاهیم انتزاعی بسیاری مطرح شده‌اند که از آن جمله در مثل‌های قرآنی است. اهمیت مثل در زبان عربی بر هیچ آشنایی با این زبان، پنهان نیست. مثل‌ها از قوی‌ترین اسالیب بیان‌اند که زیبایی‌های زبانی بسیاری در خود دارند و معانی بسیار گسترده‌تری نسبت به الفاظشان را منتقل می‌کنند. در این میان، قرآن کریم که یک معجزۀ زبانی در اوج فصاحت و بلاغت است، مثل‌های زیادی را ذکر کرده است. مثل‌ها جایگاه بسیار مهمی در این کتاب آسمانی دارند؛ زیرا به فرمودۀ خداوند متعال، جنبه‌های مختلف زندگی بشر، شامل هر آنچه تمثیل‌پذیر است، را در بر می‌گیرند. آنجا که در آیۀ 27 سورۀ زمر می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ﴾. بر همین اساس، بحث و بررسی مثل‌های قرآن از جنبه‌های مختلف نه‌تنها مفید است، امری لازم به نظر می‌رسد و این در حالی است که بسیاری از خود این مثل‌ها، انسان را به تفکر در آنها فرا می‌خوانند. همچنین، با توجه به اینکه بعد شناختی مثل‌های قرآنی، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، با بررسی آنها در پرتو نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری می‌توان به شکل عمیق‌تری به آنها نگریست و معانی و مفاهیم آنها را مطالعه و تبیین کرد. در همین راستا در پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی‌تحلیلی و نگاه زبانشناختی، مثل‌های سائره در سورۀ بقره که شامل عباراتی از قرآن است و در گفتار مردم بنابر اختصار و حکمت والای موجود در آن به شکل ضرب‌المثل درآمده‌اند، با تکیه بر نظریۀ مذکور، بررسی و تبیین شناختی شده‌اند. سؤالات مدنظر این پژوهش به شرح زیرند:

- طرح‌واره‌های تصویری چه کارکردی در مثل‌های سائرۀ سورۀ بقره دارند؟

- بسامد انواع طرح‌واره‌های تصویری در آیات مربوطه چگونه است و بیان‌کنندۀ چیست؟

- طرح‌واره‌های تصویری چه جایگاهی در شناخت معنای مثل‌ها دارند؟

 

2- پیشینۀ پژوهش

پژوهش‌های متعددی دربارۀ مثل‌های قرآن انجام شده است که البته در حوزۀ شناختی به‌طور مستقل نبوده‌اند؛ به برخی از آنها اشاره می‌شود:

مقالۀ «پژوهشی در وجوه بیانی مثل‌های قرآنی» به قلم منصوره زرکوب و مرضیه فیاض که در مجلۀ کاوش در پژوهش‌های زبانشناختی قرآن کریم، سال دوم، شمارۀ اول در سال 1392ش، به چاپ رسیده است. این مقاله به بررسی وجوه بیانی ازقبیل تشبیه و استعاره در مثل‌های قرآن با مقایسۀ سوره‌های مکی و مدنی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که تشبیه و کنایه در مثل‌های مربوط به سوره‌های مکی بیشتر است و استعاره در مثل‌های سورۀ مدنی.

مقالۀ دیگری با عنوان «جمال الأمثال فی سورة البقرة» نوشتۀ ایمان بنت مسعود علی الشهرانی در مجلۀ دراساتٌ عربیةٌ فی التربیة و علم النفس در عربستان سعودی، شمارۀ 54 در سال 2014م منتشر شده است. نویسنده در این مقاله، زیبایی‌های کلی مثل‌های سورۀ بقره و اهداف تربیتی آنها را بررسی می‌کند و بیان می‌دارد این مثل‌ها در راستای تبیین مقاصد والای انسانی به شکلی آشکار و تبیین‌گر به کار رفته که فراتر از زمان و مکان است.

و اما مقاله‌ای که به‌طور خاص بحث طرح‌واره‌های تصویری در مثل‌ها را، البته نه در قرآن، بررسی کرده، مقالۀ «تحلیل شناختی اقسام طرح‌واره‌های تصوری مثل‌ها در نهج‌البلاغه» نوشتۀ علی‌اصغر شهبازی و علیرضا شیخی است. این مقاله در فصلنامۀ پژوهشنامۀ نهج‌البلاغه، سال نهم، شمارۀ 35 در پاییز 1400 ش منتشر شده است. نویسندگان در این مطالعه به بررسی انواع طرح‌واره‌های تصویری براساس الگوی ایوانز و گرین[5] در نهج‌البلاغه پرداخته‌اند. ایشان بیان می‌دارند توصیف حسی پدیده‌های انتزاعی در مثل‌های مربوطه، در جهت ذهن سادۀ عرب آن زمان بوده است. در این مثل‌ها طرح‌واره‌های فضا، نیرو، ظرف بودگی و ... برای مفهوم‌سازی پدیده‌های مجرد استفاده شده است.

مقالات دیگری نیز وجود دارند که طرح‌واره‌های تصویری را در موضوعات مختلف قرآن مطالعه کرده‌اند؛ ازجمله: مقالۀ «بررسی طرح‌واره‌های تصویری "عذاب" در قرآن کریم از منظر زبانشناسی شناختی» به قلم مهدی عابدی جزینی، نفیسه ربانی و زهره ربانی است که در فصلنامۀ علمی‌پژوهشی تحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهراء در سال پانزدهم، شمارۀ سوم، پاییز 1397 ش به چاپ رسیده است. این مقاله به بررسی انواع طرح‌واره‌های تصویری در واژۀ انتزاعی عذاب پرداخته و به این نتیجه رسیده است که خداوند متعال با بهره‌گیری از طرح‌واره‌های متعددی ازجمله حجمی و قدرتی، مفهوم انتزاعی عذاب را با استفاده از تعامل فیزیکی با پدیده‌های بیرونی، در گسترۀ وسیعی بیان می‌کند.

مقالۀ دیگری با عنوان «طرح‌واره‌های تصویری در حوزۀ سفر دنیوی و اخروی از زبان قرآن» از مرتضی قائمی و اختر ذوالفقاری در فصلنامۀ علمی‌پژوهشی پژوهش‌های ادبی - قرآنی، سال چهارم، شمارۀ سوم، پاییز 1395ش به چاپ رسیده است. پژوهشگران در این مقاله، طرح‌واره‌های تصویری دربارۀ زندگی دنیا و آخرت را در قرآن بررسی کرده‌اند و نشان داده‌اند طرح‌واره‌های حرکتی، حجمی، قدرتی، موقعیت بالا و پایین، عقب و جلو، خطی، نزدیکی و دوری در حوزۀ مدنظر به کار رفته‌اند که سبب تصور دقیق از سفر دنیوی و اخروی می‌شود.

کتاب‌هایی نیز در حوزۀ مثل‌های قرآن نگاشته شده‌اند که از مهم‌ترین آنها کتاب معجم الأمثال فی القرآن الکریم اثر سمیح عاطف الزین و کتاب أمثال القرآن الکریم اثر ابن یوسف ضیاءالدین الحدائق الشیرازی است. به‌طور کلی در میان پژوهش‌های صورت‌گرفته در مثل‌های قرآن، پژوهشی یافت نشد که به بررسی معناشناختی مثل‌های سورۀ بقره در پرتو نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری پرداخته باشد.

با توجه به اینکه نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری از مسائل حوزۀ معناشناختی است و در بطن آن شکل گرفته است و زیر‌شاخۀ آن محسوب می‌شود، ابتدا به توضیح و تعریف آن پرداخته می‌شود.

 

3- معناشناسی شناختی

معناشناسی شناختی یکی از شاخه‌های زبانشناسی شناختی است. این رویکرد، واکنشی در مقابل دیگر رویکردهای این حوزه بود که سازمان شناختی را از نظام زبانی حذف می‌کردند؛ از همین رو، معناشناسی شناختی، زبان را بخشی از ساختار شناختی می‌داند و قائل به استقلال زبان از سایر قوای شناختی نیست و به همان نسبت، دانش زبانی را نیز بخشی از شناخت عام انسانی به حساب می‌آورد (صفوی، 1382ش، ص66؛ بلقیس و اردبیلی، 1392ش، ص19) . این رویکرد معنای زبانی را به‌مثابۀ تجلیگاه ساختار مفهومی در نظر می‌گیرد که به معنای سازمان بازنمایی ذهنی است (بلقیس و اردبیلی، 1392ش، ص23)؛ یعنی اینکه زبان بازنمودی از تجربیات و مفاهیمی است که در ذهن شکل گرفته است.

«ازنظر معناشناسان شناختی، انسان تجربه‌هایی را که از محیط اطراف خود کسب می‌کند، در ذهن به‌صورت مفاهیم انبار می‌کند. این مفاهیم برای برقراری ارتباط با دیگران و از همه مهم‌تر، برای تفکر استفاده می‌شوند. شالودۀ تفکر معناشناسان شناختی این واقعیت است که دانش زبانی، بخشی از شناخت عام آدمی است» (همان، ص19)؛ بنابراین، ارتباط ما با محیط پیرامون و نحوۀ تعامل ما با آن، تجربیاتی می‌شوند که به شکلی ساختارمند در ذهن جای می‌گیرند و به بنیان فکری ما و به تبع آن، به معانی‌ای جهت می‌دهند که درنهایت توسط تعابیر در عرصۀ زبان تجلی می‌یابند. بر همین اساس، آنچه ما به‌عنوان دانش زبانی از آن برخورداریم و در تعامل با دیگران، آن را به کار می‌بریم، ازطریق شناخت ما از جهان (در طی تجربه‌های کسب‌شده) به‌واسطۀ ذهن به دست می‌آید؛ بنابراین، تجربیات ما از بدو تولد، سنگ بنای دانش زبانی ما است.

معناشناسی شناختی اصولی دارد؛ یکی از مهم‌ترین و کاربردی‌ترین آنها اصل «بدن‌‌مندی شناخت» است که ساختار مفهومی را بدن‌مند می‌داند؛ به این معنی که تولید یک مفهوم در ذهن به‌واسطۀ روابطی صورت می‌پذیرد که انسان از ارتباط محیط با جسم به دست می‌آورد. براساس این اصل، مفاهیمی که در زبان بروز می‌کنند، برآمده از تجربۀ حسی انسان هستند که در تعامل با محیط پیرامون به دست آمده‌اند؛ یعنی به‌واسطۀ تجربه‌های حسی، مفاهیم نیز به عرصه ظهور می‌رسند و با آنها به مانند چیزی دارای بدن برخورد می‌شود (همان، ص24).

یکی از تجربیات اساسی که در ذهن، ساختاری مفهومی را به وجود می‌آورد، تجربۀ حجمی‌شدگی است؛ به این معنی که انسان در تعامل با جهان، خود را موجودی دارای حجم درک می‌کند که لازمۀ آن قرارگرفتن در ظرف مکان است. این تصور در نتیجۀ تجربه‌های مکانی ثابت و همیشگی ما و به عبارت دقیق‌تر، درنتیجۀ تعامل ما با محیط فیزیکی به وجود آمده‌اند» (لیکاف و جانسون، 1397ش، ص104). بر همین اساس، انسان برای ادراک بسیاری از مفاهیم انتزاعی نیز برایشان حجم در نظر می‌گیرد. مفاهیمی که با حجمی‌شدگی تداعی می‌شوند، نمونه‌ای است از آنچه زبانشناسان شناختی آن را طرحوارۀ تصویری می‌نامند (بلقیس و اردبیلی، 1392ش، ص25).

 

3-1. طرح‌واره‌های تصویری

این نظریه با پرسش لیکاف و جانسون (1980م) دربارۀ منشأ پیچیدگی ساختار ذهن درخصوص چگونگی ادراک مفاهیم شروع شد (راسخ‌مهند، 1393ش، ص45) و این پاسخ را در پی داشت که این پیچیدگی به سبب ارتباطی است که انسان میان ویژگی‌های جسمی - که از تعامل با محیط به دست می‌آورد - و انواع مفاهیمی برقرار می‌کند که با استفاده از آن ویژگی‌ها می‌تواند بسازد. به عبارت دیگر، استفاده از ویژگی‌های جسمانی در ادراک مفاهیم مختلف، منشأ این پیچیدگی است؛ بنابراین، تجربیاتی که ما به شکل فیزیکی به دست آورده‌ایم، بنیان ساختن مفاهیم مختلف در ذهن است و در همین راستا تجربۀ جسمی‌شده باعث به وجود آمدن طرح‌واره‌های تصویری در نظام مفهومی می‌شود (همان، صص45 و 46).

با توجه به اصل جسم‌مندی و مکان‌مندی در طرح‌واره‌های تصویری - که از تجربیات حسی به وجود آمده‌اند - آنها می‌توانند به مفاهیم انتزاعی اجازۀ بروز دهند؛ این بدان معنی است که مفاهیم، بعد از آنکه به‌واسطۀ تجربه به وجود می‌آیند، می‌توانند در سطوح انتزاعی‌تری به کار روند. به عبارت دیگر، ما در تعامل با محیط و با کسب تجربه‌های حسی، طرح‌های بنیادینی در ذهن به وجود می‌آوریم که برای اندیشیدن دربارۀ امور انتزاعی‌تر از آنها استفاده می‌کنیم (صفوی، 1382ش، ص68). تجربه‌های حسی از بدو تولد در تعامل با محیط پیرامون، الگوهای ثابتی را در ذهن تولید می‌کنند. این الگوهای ثابت، ساختارهای مفهومی (قالب‌هایی که مفاهیم انتزاعی برای ادراک‌شدن در آنها ریخته می‌شوند) را به وجود می‌آورند که درنهایت به عرصۀ زبان انتقال می‌یابند؛ برای مثال، در جملات:

 

- من در محبت تو غرق شده‌ام / از عقلانیت خارج شد

 

می‌بینیم که طرح‌واره‌های حجمی به قلمرو مفاهیم انتزاعی‌تری مانند محبت و عقلانیت وارد شده‌اند. گویا محبت و عقلانیت دو چیز دارای حجم و مکان‌مند هستند که می‌توان در آن وارد و از آن خارج شد (همان، ص26). در عبارت قرآنی ﴿... وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ...﴾ نیز دو مفهوم انتزاعی «فتنه و قتل» با استفاده از تجربۀ حجم‌مندی بیان شده‌اند. گویا دو چیز دارای حجم و محسوس هستند که می‌توان آنها را اندازه گرفت. ملاحظه می‌شود این دو مفهوم با استفاده از تجربه‌ای که انسان از بزرگ و کوچک بودن اشیا به دست آورده است، به عرصه محسوسات وارد شده‌اند تا بتوان آنها را ادراک کرد.

جایگاه طرح‌واره‌های تصویری در ذهن ما به گونه‌ای است که اطلاعات ذهن متناسب با آنها نظام می‌یابد و هرگز بدون آنها امکان فهمیدن و تفکر در ذهن وجود نخواهد داشت (العامری، 2020م، ص370). به‌طور کلی، طرح‌واره‌های تصویری تجربیاتی حسی هستند که در ذهن به‌صورت الگو و طرح ثابت جا گرفته‌اند و ذهن در هنگام ادراک مفاهیم مختلف، به‌ویژه انتزاعی، از آن الگو و طرح‌ها استفاده می‌کند تا با ملموس‌کردن آن‌ مفاهیم، آنها را ادراک‌پذیر کند؛ زیرا ساختار ذهن به محسوسات و ملموسات تمایل دارد.

براساس تحلیل جانسون درخصوص طرح‌واره‌های تصویری، می‌توان آنها را بنابر تقسیم‌بندی صفوی (1383ش) به سه دستۀ طرح‌واره‌های حجمی، حرکتی و قدرتی تقسیم کرد که تعریف و مثال‌های مربوط به هر یک در بررسی مثل‌های قرآن در سورۀ بقره در ادامه ذکر شده‌اند.

 

4- مثل‌های قرآنی

مثل‌ها همواره یکی از مهم‌ترین راههای فکری برای نشان‌دادن حالات زندگی مانند غم‌ها، شادی‌ها، سختی‌ها و ... بوده‌اند؛ از همین رو، از لحاظ فرهنگی نشان‌دهندۀ عمق تفکر و رفتار در جوامع بشری است (الزین، 2009م، ص20). مثل، سخن رایج و شایعی است که به‌وسیلۀ آن حالت دومی به حالت اول مانند شود؛ یعنی حالتی که به‌تازگی حادث می‌شود را به حالتی تشبیه می‌کند که پیش از آن حادث شده و شبیه به آن است (محمد قاسمی، 1390ش، ص19) . مثل انواعی دارد که از جملۀ آن مثل سائر است که بر جمله‌های مختصر، نظم یا نثر، اطلاق می‌شود که مشتمل بر پند یا دستور یا قاعدۀ اخلاقی است و به سبب سادگی، روانی و کمال ایجاز، همگان به آن استشهاد می‌کنند؛ به این نوع مثل ضرب‌المثل هم می‌گویند (همان، ص25).

مثل‌ها در قرآن کریم جایگاه ویژه‌ای دارند. خداوند متعال به‌صورت گسترده از مثل‌ها برای تبیین مسائل مختلف استفاده کرده است. بحث و بررسی این مثل‌ها امری ضروری است تا بتوان به معانی عمیق آن رسید و به پیام‌های نهفته در آن دست یافت.   

درخور ذکر است اساس مثل‌های پژوهش‌شدۀ این مقاله، کتاب ارزشمند «امثال القرآن الکریم» حدائقی شیرازی است که در آن اهتمام نویسنده بر مثل‌های سائرۀ قرآنی است؛ بنابراین، در این پژوهش نیز مثل‌های سائره در سورۀ بقره مطالعه شده‌اند که تفصیل آن آمده است.

 

4-1 طرح‌واره‌های تصویری در مثل‌های سائرۀ سورۀ بقره

مثل‌های قرآنی سرشار از مفاهیم والای انسانی است که بسیاری از آنها مفاهیمی انتزاعی هستند که در فحوای مثل‌ها، به شکلی عینی و محسوس جلوه‌گر می‌شوند. قرآن کریم دارای عباراتی است که به شکل مثل سائره درآمده‌اند. کتاب امثال القرآن الکریم دربردارندۀ این نوع از مثل‌های قرآنی است که در پژوهش حاضر اساس کار قرار گرفته است؛ بنابراین، عبارت‌هایی که از آیات به‌عنوان مادۀ پژوهش در این مقاله آمده‌اند، نه به‌صورت تصادفی بلکه مواردی هستند که کتاب مذکور آنها را به‌عنوان مثل سائره گرد آورده است. همچنین، در این مثل‌ها، مفاهیمی بررسی شده‌اند که نخست، انتزاعی هستند و دوم، در پرتو تجربۀ حسی طرح شده‌اند و بدین شکل طرح‌وارۀ تصویری را به وجود آورده‌اند. اکنون انواع طرح‌واره‌های تصویری براساس نظر جانسون و بنا بر تقسیم‌بندی صفوی (1383ش)، در مثل‌های سورۀ بقره بررسی می‌شوند. شایان ذکر است طرح‌واره‌های تصویری مفاهیم انتزاعی را به ما نشان می‌دهند که در پرتو تجربه‌های حسی بیان شده‌اند و هدف در آن این است که مشخص شود یک مفهوم انتزاعی چگونه و با چه سازوکاری وارد دایرۀ فهم و ادراک انسانی شده است. مسلماً این نوع بررسی با بررسی استعاره‌ای که به شباهت می‌پردازد، متفاوت است.

 

4-2. طرح‌واره‌های حجمی

انسان به سبب اینکه از بدو آشنایی با محیط همواره خود را در ظرف مکان یافته است، بدن خود را مظروف می‌داند. او با تعمیم این تجربه می‌تواند خود را در ظرف‌های انتزاعی تصور کند (صفوی، 1382ش، ص68)؛ برای مثال، در جملۀ «وارد ماتم شده» می‌بینیم ماتم به‌صورت ظرفی دارای حجم در نظر گرفته شده است که انسان می‌تواند در آن قرار گیرد. بر همین اساس، مفهوم انتزاعی ماتم در این موقعیت خاص، این‌گونه به شکلی جسمی‌شده طرح شده و در دایرۀ فهم گنجیده است. «دلیل این امر، آن است که شناخت ما از مفاهیم ذهنی براساس مفاهیم عینی شکل می‌گیرد و این مفاهیم عینی را جسم و بدن ما تجربه می‌کنند یا به عبارتی، مفاهیم «جسمی‌شده» هستند» (راسخ‌مهند، 1393ش، ص23). باید در نظر داشت طرح‌وارۀ حجمی مفهومی است که دارای عناصر درون، بیرون و مرز است و با درک این حالات است که می‌توان حجمی‌شدگی را تصور کرد. حال نمونه‌های این نوع از طرح‌واره تحلیل می‌شوند:

در آیۀ 5 سورۀ بقره، تعبیر ﴿أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ...﴾ مفهوم هدایت جلوه کرده که مفهومی انتزاعی، به گونه‌ای حجمی‌شده است. گویا هدایت مکانی است که متقین بر بالای آن قرار دارد. این برداشت از حرف «علی» به دست می‌آید که «چه براساس حقیقت و چه براساس مجاز بر استعلاء دلالت دارد» (السامرائی، 2000م، صص47-48)؛ بنابراین، مفهوم هدایت در قالب طرح‌وارۀ حجمی نمود یافته و با توجه به تجربۀ حسی انسان از بالا قرار گرفتن چیزی تبیین شده است. با این شناخت حسی، تعبیر مذکور بسیار زیبا به نظر می‌رسد؛ زیرا انگار هدایت مکانی است که متقین بر بالای آن قرار دارد؛ یعنی در صدر آن است و بر آن اشراف و تسلط دارد. در این تعبیر، براساس بلاغت حرف علی استعارۀ تبعیه را به وجود آورده است؛ طوری که «دارابودن هدایت» به «روی هدایت قرار داشتن» مانند شده و بدین طریق کیفیت هدایت‌یافتگی متقین بیان شده است؛ اما طرح‌وارۀ تصویری در این آیه بیان‌کنندۀ آن است که مفهوم هدایت ازطریق تجربۀ حجم‌مندی و مکان‌مندی بیان می‌شود که در ذهن انسان به‌عنوان یک الگو وجود دارد و بدین طریق، وارد حوزۀ ادراک بشری (محسوسات) می‌شود.

در آیۀ 10 این سوره، عبارت ﴿فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ ...﴾ تعبیری دربارۀ نفاق‌پیشگان است که عبدالله بن ابی سلول از سران ایشان در مدینه بوده است. آنها کسانی بودند که به زبان ادعای ایمان به اسلام می‌کردند، ولی در دل قصد فریب داشتند. منظور از بیماری در این آیه، آفت تردید و حق‌ستیزی است که موجب عدم تعادل بین زبان و باطنشان شده است که از آن به مرض تعبیر شده است (طبرسی، 1387ش، ج1، ص7). حال اگر طرح‌واره‌های تصویری در این عبارت مثل‌گونه بررسی شود، ملاحظه می‌شود منظور از قلب در این آیه، همان معنای انتزاعی آن (دل) است که به گونه‌ای حسی تجلی یافته است؛ یعنی دل به‌مثابۀ چیزی در نظر گرفته شده که دارای مکان است. این برداشت از حرف «فی» که بیان‌کنندۀ ظرفیت است، به‌وضوح فهمیده می‌شود. همچنین، مرض که مفهومی انتزاعی است، چیزی دارای حجم مطرح شده که درون دل جای گرفته است؛ حال آنکه مرض عارضه‌ای است که انسان دچار آن می‌شود نه اینکه چیزی دارای حجم باشد که در اینجا نیز با توجه به تفسیر، منظورْ تردید و حق‌ستیزی است. با توجه به تعبیر عبارت، گویا مرض آنقدر زیاد و شدید است که دارای حجم شده و در ظرف دل جا گرفته است. با توجه به نوع تعبیر در مثل مذکور، دو مفهوم «قلب (دل) و مرض» در قالب طرح‌وارۀ حجمی بیان شده‌اند. ملاحظه می‌شود طرح‌وارۀ حجمی بنابر تجربۀ حجم‌مندی و مکان‌مندی در ذهن انسان، سازوکاری شده که ادراک دو مفهوم مدنظر را فراهم کرده است.

در مثل‌های بررسی‌شده، برخی از مفاهیم انتزاعی دیگری نیز براساس حرف جر «فی» به شکل طرحوارۀ حجمی بیان شده‌اند که نمونۀ دیگری از آن ذکر می‌شود: در آیۀ 179 تعبیر ﴿وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَا‌ةٌ...﴾ مفهوم «قصاص» به شکل ظرف و مفهوم «حیاة» نیز مظروف آن قرار گرفته و به شکلی حجم‌مند طرح شده است. از گذر این نگاه شناختی، زیبایی این تعبیر بیشتر مشخص می‌شود؛ آنجا که مظروف یعنی حیاة در ظرف قصاص جای گرفته است؛ از همین رو، شمولیت قصاص بر حیاة (که مظروف آن شده است) اهمیت قصاص و گستردگی آن را بیشتر به نظر مخاطب می‌آورد. طوری که گویا قصاص مکانی است که زندگی در آنجا جاری می‌شود. تقدیم «فی القصاص» بر «حیاة» نیز مؤید این معنی است. در این مثل نیز دو مفهوم با استفاده از تجربۀ مکان‌مندی در سطح فهم بشری گنجیده‌اند.

برخی از طرح‌واره‌های حجمی نیز در مثل‌های مورد بحث براساس تجربیات دیگر طرح شده‌اند که بدان می‌شوند:

در آیۀ 61 این سوره در تعبیر ﴿وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّة وَالْمَسْکَنَةُ﴾ دو مفهوم «الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ» به معنی پستی و بیچارگی، مفاهیمی انتزاعی هستند که بدون واسطه با تجربۀ ضرب بیان شده‌اند؛ حال آنکه منظور داغ خواری و بیچارگی است و این شیوۀ بیان (ضرب ذلت و بیچارگی) شدت عمل را می‌رساند. گویا این دو مفهوم زده شده‌اند که از این نظر آنها را وارد فضای حسی کرده است؛ طوری که انگار قابل زدن (داغ‌زدن) هستند؛ بنابراین، به‌عنوان چیزی دارای حجم در قالب طرح‌وارۀ حجمی بیان شده‌اند. شایان ذکر است اگر ضرب در این تعبیر به معنای مقررشدن در نظر گرفته شود، آنگاه این دو مفهوم به‌صورت مقصد جلوه کرده‌اند و طرح‌واره‌های حرکتی خواهند بود. گویا مقصدی هستند که بنی‌اسرائیل به سمت آن می‌روند (یعنی آنها به سمت خواری و بیچارگی حرکت می‌کنند)؛ یعنی این دو مفهوم با توجه به تجربۀ حرکت در ذهن انسان تبیین شده‌اند؛ اما براساس بیشتر ترجمه‌ها کلمۀ ضرب در این آیه به معنای داغ‌زدن گرفته شده است.

در آیۀ 106 کلمۀ «آیة» در تعبیر ﴿مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مثل‌ها﴾ با تجربۀ آوردن (نأتِ بخیرٍ مِنها) آمده است که ریشۀ این عمل حسی در تعاملات فیزیکی انسان با اشیای دارای حجم است. کلمۀ آیه در پرتو همین تجربه، مفهوم‌سازی شده است. گویا یک چیز فیزیکی است که قابل جابه‌جایی است (قابل آوردن). به نظر می‌رسد این مفهوم‌سازی از کلمۀ مذکور در جهت عینی‌شدن و فهم‌پذیر بودن آن برای ذهن بشری است. به عبارت دیگر، بشر برای اینکه مفهوم «آیه: نشانه» را درک کند، خداوند متعال آن را با تجربۀ حسی «آوردن» بیان کرده و این امر - براساس نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری - متناسب ساختاری است که ذهن انسان در ادراک مفاهیم به کار می‌گیرد.

در آیۀ 115 نیز مفهوم «وَجْهُ اللَّه» در تعبیر ﴿ ...فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه ...﴾ در فضای کاملاً حسی تجلی یافته است. گویا مظروفی است که در ظرف «أَیْنَمَا» یا «ثَمَّ» قرار می‌گیرد؛ حال آنکه مفهومی انتزاعی است؛ بنابراین، در قالب طرحوارۀ حجمی بیان شده است. در این تعبیر، دیده می‌شود چگونه مفهوم «وَجْهُ اللَّه» با نمودی حسی در دایرۀ ادراک بشری گنجیده شده است؛ وگرنه خداوند دارای صورت نیست. در آیۀ 138 نیز مفهوم «اللّه» در تعبیر ﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً﴾ در بیانی حسی آمده و طرح‌وارهای حجمی را به وجود آورده است؛ زیرا مفهوم رنگ براساس تجربۀ انسانی مربوط به محسوسات است؛ ولی در آیۀ کریمه به خداوند متعال نسبت داده می‌شود که با این شیوۀ بیان، مفهوم اللّه به شکل محسوس و ملموس‌تری در ذهن جای می‌گیرد. ملاحظه می‌شود مفهوم الله که وجود حسی ندارد و انتزاعی است، به سبب آنکه برای انسان درک‌شدنی باشد، خداوند از آن به شکلی حسی تعبیر کرده و آن را وارد دنیای محسوسات کرده است.

در تعبیر دیگری در آیۀ 148 مفهوم خیر در تعبیر ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ﴾ با توجه به تجربۀ پیشی‌گرفتن (فَاسْتَبِقُوا) مفهوم‌سازی شده است؛ طوری که انگار مفهوم خیر وجود حسی دارد که قابل پیشی‌گرفتن است. شایان ذکر است در این تعبیر، کلمۀ خیرات بدون واسطه برای سبقت‌گرفتن آمده است؛ انگار سبقت از خود خیر مطرح است و این بیان تأکید بر امر سبقت است؛ یعنی طوری سبقت بگیرید که از خود خیر هم پیش‌تر باشید. این ارتباط بی‌واسطه، مفهوم خیر را به گونۀ حسی به نظر می‌آورد تا برای ذهن بشری ملموس باشد که با نظر به طرح‌وارۀ موجود فهم‌پذیر‌تر است.

در آیۀ 195 تعبیر ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ﴾ دارای طرحوارۀ حجمی دیگری است و آن مفهوم «التَّهْلُکَةِ» است. این مفهوم انتزاعی به‌صورت مکان‌مند و دارای حجم مطرح شده است. جایی که فعل «لَا تُلْقُوا ... إلی» تصور حجم‌مند بودن برای مفهوم هلاکت را به وجود می‌آورد و این براساس تجربۀ حسی در عمل انداختن است؛ گویا هلاکت مکانی است که می‌توان در آن افتاد. ملاحظه می‌شود مفهوم انتزاعی هلاکت در پرتو طرحوارۀ حجمی به شکلی حسی جلوه کرده است. این شیوۀ بیان و استفاده از این سازوکار در ارائۀ مفهوم مذکور، توجه مخاطب را نیز بیشتر بر می‌انگیزد.

یکی دیگر از تعابیر بسیار زیبای قرآنی در قالب طرحوارۀ حجمی، تعبیر ﴿... وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ...﴾ در آیۀ 217 است. ادراک کوچک یا بزرگ بودن یک چیز در نظریۀ طرح‌واره‌های تصویری - مانند دیگر مفاهیم شناختی - برآمده از تعاملات فیزیکی ما با محیط و اشیای پیرامون است که در طی تجربیات متوالی به‌صورت الگوهای ثابت در ذهن نقش می‌بندد. در این تعبیر شریف، دو مفهوم انتزاعی «الْفِتْنَةُ و الْقَتْلِ» براساس تجربۀ کوچک یا بزرگ بودن اشیا و قیاس آنها با هم، تبیین و مفهوم‌سازی شده‌اند. طوری که انگار مفهوم فتنه چیزی است بزرگ و مفهوم قتل چیزی است کوچک‌تر از آن. در فهم این دو مفهوم در تعبیر فوق، بلافاصله تصور کوچکی و بزرگی در ذهن جاری می‌شود و ذهن آنها را با حجم‌پنداری تحلیل می‌کند. ملاحظه می‌شود این تعبیر زیبا در این قالب، تأثیرگذاری بیشتری دارد؛ زیرا ذهن در حالت مقایسه بهتر به کمیت پی می‌برد و مقایسه امری است که انسان در طی تعامل با محیط در بین محسوسات آن را به‌عنوان الگویی در ذهن ثبت کرده است.

از مفاهیم دیگر در قالب طرح‌وارۀ حجمی در مثل‌های سائرۀ سورۀ بقره، مفهوم صبر در تعبیر بسیار زیبای ﴿... رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا ...﴾ در آیۀ 250 است. صبر در این تعبیر با تکیه بر تجربۀ حسی ریختن ذکر شده است. گویا به مانند آب، چیزی ریختنی است. این تعبیر از صبر اشاره به شمولیت آن دارد. با این توضیح که کلمۀ «أَفْرِغْ» با توجه به فرهنگ لسان‌العرب، ریختن به شکل کامل و همان خالی‌کردن است که به زیبایی به طلب صبر زیاد و کامل اشاره دارد (صبر را بر سر ما بریز و خالی کن)؛ یعنی به‌طور کامل به ما عطا کن. در این تعبیر، صبر طوری تجلی می‌کند که ملموس باشد و برای انسان درک‌پذیر شود؛ بنابراین، با تجربۀ ریختن می‌آید که انسان کاملاً آن را می‌شناسد. پس در پرتو این تجربه، صبر که مفهومی انتزاعی است، وارد دنیای محسوسات می‌شود تا برای انسان مأنوس جلوه کند.

در آیۀ 276 دو مفهوم ربا و صدقه نیز به‌صورت حسی آمده‌اند؛ آنجا که می‌فرماید: ﴿یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ ...﴾، مفهوم ربا با تجربۀ «یَمْحَقُ» به «معنی از بین رفتن کامل چیزی، طوری که اثری از آن نماند» (الزُّبیدی، ج 26، 1990م، ص378) و مفهوم صدقات با تجربۀ رشددادن (یُرْبِی) تبیین شده‌اند. گویا ربا چیز محسوسی است که طوری نابود می‌شود که چیزی از آن نمی‌ماند و گویا صدقه گیاهی است که قابل پرورش است. پروراندن، عملی است که انسان آن را از بدو شناخت محیط به‌صورت محسوس در طبیعت درک کرده و به‌صورت الگویی ثابت در ذهن ثبت کرده است. با درک این مفاهیم ازطریق تجربۀ حسی، پیامد دو عمل ربا و صدقه (که مراد آیه است) نیز در ذهن مخاطب تصویرسازی می‌شود (از آن نظر که ربا نابود، اما صدقه پرورش داده می‌شود).

از دیگر مفاهیم آمده در قالب طرح‌وارۀ حجمی، مفهوم خوف در تعبیر ﴿... وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ ...﴾ در آیۀ 277 است. انگار مفهوم ترس چیزی است که در بالای سر قرار دارد و امکان فرود و نزول برایش هست. آمدن حرف جر علی «خوف» را به لحاظ حسی در موضع بالا قرار داده است. به لحاظ تجربی نیز زمانی که ترس بر انسان وارد می‌شود، گویی چیزی او را فرا گرفته و بر وی استعلا یافته است. اینکه در این تعبیر مفهوم خوف گویا در بالا قرار دارد، تبیین کیفیت این مفهوم است و نشان‌دادن بزرگی و شدت آن که با این بیان حسی ملموس‌تر شده است.

 

4-3. طرح‌واره‌های قدرتی

«قدرت همیشه ازطریق تعامل با محیط تجربه می‌شود. هنگامی که نیروی چیزی بر حوزۀ دریافتی ما اثر می‌گذارد، قدرت آن را درک می‌کنیم» (بلقیس و اردبیلی، 1392ش، ص51). همچنین، انسان به تجربه در می‌یابد که در مسیر حرکت، گاه موانعی وجود دارد که راه را سد می‌کنند؛ یعنی دارای نیرو هستند. انسان در برخورد با موانع، تجربیات مختلفی به دست آورده است، گاه عبور از سد ناممکن است و گاه می‌توان از آن سد عبور کرد؛ یعنی سد شکننده است و گاه می‌توان با اتکا به قدرت خود آن سد را کنار زد. انسان با استفاده از این تجربۀ ساختارمند، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را یک مانع و سد مطرح می‌کند که دارای نیروی ایستادگی یا فشارآورنده یا پس‌زننده است. برای درک این حالات به مثال‌ها توجه کنید:

- باید درس سد راه درآمد نشود (درس، سد عبورناپذیر معرفی شده)

- بالاخره از دردسرها عبور کردم (دردسر، سد عبورپذیر)

- در راه دستیابی به ریاست سختی‌ها را کنار زدم (سختی، سدی است که با قدرت فردی شکسته شده است؛ مانع، قابل برداشته شدن است).

در این قسمت به بررسی طرح‌واره‌های قدرتی در مثل‌های سائرۀ سورۀ بقره، پرداخته می‌شود تا مفاهیمی که از این طریق تبیین و مفهوم‌سازی شده‌اند، روشن شوند:

در آیۀ 26 سورۀ بقره در تعبیر ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً ...﴾ مفهوم «استحیاء: حیاکردن» در قالب طرحوارۀ قدرتی بیان شده است؛ به گونه‌ای که این مفهوم مانند سد و مانعی در برابر آوردن مثل از پشه و کم‌مایه‌تر از آن فهمیده می‌شود. به بیان دیگر، حیا سدی است در برابر ضرب المثل که البته در تعبیر آیه، این سد، مانعی برداشته شده است. در این تعبیر، با توجه به تجربۀ حسی انسان از مانع و طرح مفهوم حیا تحت این تجربه، درک مفهوم عبارت به سادگی برای انسان میسر می‌شود. با توجه به تعبیر، گویا مخاطب حیا را سدی در برابر آوردن مثل از چیزهای کم‌مقدار می‌داند؛ اما خداوند متعال حیا را مانع و سد نمی‌شمارد. این بیان با شأن نزول آیه نیز هماهنگ است؛ با این توضیح که منافقان دربارۀ مثل‌هایی که خداوند دربارۀ آنها زد، گفتند خدا بالاتر از حدی است که چنین مثل‌هایی را بیاورد (یعنی آن را به‌عنوان مانع تصور کردند) و با همین استدلال بر وحی‌بودن قرآن اظهار تردید کردند (مکارم شیرازی، ج1، ص146)؛ اما خداوند در رد آنها با این آیه، حیا را مانع چنین امری ندانست. طرح مفهوم حیا در قالب طرح‌وارۀ قدرتی به شکل مانع، آن را با استفاده از تجربۀ انسان مسئله‌‌ای بزرگ نشان داده که در کلام خداوند مانعیت آن شکسته شده است.

در آیۀ 120 در تعبیر ﴿وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ...﴾ کلمۀ «حتّی» متضمن یک بازۀ زمانی است که به‌مثابۀ سدی در برابر رضایت یهود و نصاری است که این سد در صورت تبعیت از دین آنها شکسته می‌شود.

 

 

 

پشت سد (رضایت)        سد (حتی، بازۀ زمانی)    پیش از سد (حرکت به سمت رضایت)

 

 

ملاحظه می‌شود در این تعبیر زیبا با استفاده از طرح‌وارۀ قدرتی، خواست یهود و نصاری برای تبعیت از دینشان، چگونه به‌عنوان سدی در برابر رضایت ایشان به اسلام مطرح شده است. این جلوه، به‌زیبایی، معنی را به ذهن می‌فرستد و در آن جایگیر می‌کند.

طرح‌وارۀ قدرتی دیگر در مثل‌های بررسی‌شده به آیۀ 251 مربوط می‌شود. مفهوم «دفع» در تعبیر ﴿ ...وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ...﴾ طرح‌وارۀ قدرتی است؛ طوری که گویا دفع‌کردن خداوند سدی است در برابر فاسدشدن زمین.

 

 

پشت سد (فساد زمین)        سد (دفع‌کردن خدا    پیش از سد (حرکت مردم را به‌واسطۀ همدیگر)

 

 

مفهوم‌سازی از «دفع‌کردن خداوند مردم را به‌واسطۀ هم» براساس تجربۀ حسی مانعیت در ذهن مطرح شده است. در این تعبیر، مفهوم دفع با نوع طرحوارۀ موجود همسو شده است (مفهوم دفع به‌عنوان سد جلوه کرده است) که این نیز باعث جایگیری بیشتر مفهوم در ذهن مخاطب است.

از دیگر موارد بارز طرحوارۀ قدرتی، تعبیر ﴿... لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَى ...﴾ در آیۀ 264 است. در این تعبیر، دو مفهوم «الْمَنِّ» و «الْأَذَى» در شکل سدی ظاهر شده‌اند که در برابر صدقات (یا عدم ابطال صدقات) قرار می‌گیرند. گویا قبول صدقات با سدی مواجه است: «منت‌نهادن» و «اذیت‌کردن» که در صورت عبور از آن، قبول می‌شود و ابطال نخواهد شد. جلوه‌کردن دو مفهوم منت و اذیت به‌صورت مانع و سد در نظر انسان (که ریشه در تجربیات حسی او دارد) آنها را اموری به‌غایت زشت و بزرگ (از بعد منفی) به نظر می‌آورد.

 

 

پشت سد (قبول یا همان عدم ابطال)      سد (منّت و اذیّت)    پیش از سد (صدقات)

 

 

4-4. طرح‌واره‌های حرکتی

ما با تجربۀ حرکت‌کردن در جهان مادی، برای مفاهیم مختلف در تعابیر زبانی فضایی را به وجود می‌آوریم که گویا می‌توان در آن سیر کرد (صفوی، 1382ش، ص69). در این تعمیم ذهنی، برای تبیین مفاهیم، آنها را به‌صورت مبدأ یا مقصد یا مسیر در نظر می‌آوریم. در طرح‌وارۀ حرکتی، یک مفهوم انتزاعی را فضایی قابل حرکت در آن یا از آن یا به آن می‌دانیم؛ برای مثال، در جملۀ «رفتم به سمت سختی‌ها» برای سختی مسیری در نظر گرفته شده است که پس از طی آن می‌توان به آن رسید؛ گویا سختی مقصدی است که با طی مسافتی قابل دستیابی فیزیکی است. این طرح‌واره درواقع برآمده از تجربۀ حرکت و رسیدن است که به شکل یک ساختار در ذهن دارای الگویی ثابت شده است. اکنون این نوع از طرح‌واره در مثل‌های سورۀ بقره بررسی می‌شود:

در آیۀ 149 سورۀ بقره در تعبیر ﴿... وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ ...﴾ دو کلمۀ حق و رب در قالب طرح‌وارۀ حرکتی مطرح شده‌اند؛ با این توضیح که گویا حق رونده‌ای است که از جانب و مبدأ خداوند آمده است؛ یعنی در این تعبیر، فرض حرکت بر این است که مبدأ رب است و حرکت‌کننده، حق است. درک این دو مفهوم با توجه به تجربۀ حرکت در ذهن حاصل می‌شود؛ زیرا تجربۀ حرکت متشکل از مبدأ، مسیر، مقصد و حرکت‌کننده است. با این نگاه شناختی، درک آیه ملموس‌تر به نظر می‌رسد.

در آیۀ 237 نیز در تعبیر ﴿... وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى ...﴾ مفهوم تقوی در قالب طرح‌وارۀ حرکتی بیان شده است؛ با این توضیح که مفهوم دوری و نزدیکی در حافظۀ تجربی انسان با توجه به مسافت موجود از یک مبدأ تا یک مقصد، ساختارمند شده است. در این تعبیر نیز تقوی به شکل مقصدی در نظر می‌آید که بخشش باعث نزدیکی به آن است. بیان مفهوم تقوی در قالب طرح‌وارۀ حرکتی (مقصد) با معنای آن نیز هماهنگ است؛ زیرا تقوی مقصد تعالیم اخلاقی است.

طرح‌وارۀ حرکتی دیگر در مثل‌های بررسی‌شده در تعبیر ﴿قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِّن صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذًى ...﴾ در آیۀ 263 است. در تعبیر موجود دو مفهوم «صَدَقَة» و «أَذى» در پرتو تجربۀ حرکت تبیین شده‌اند؛ طوری که گویا این دو مفهوم راهرو و رونده‌ای هستند که در مسیری حرکت می‌کنند و انسان این دو مفهوم را با توجه به تجربۀ حرکت که عمل تبعیت اینجا دال بر آن است، در ذهن تداعی می‌کند.

در پایان تحلیل طرح‌واره‌های تصویری، بسامد انواع آن در مثل‌های سائرۀ سورۀ بقره و تجربیاتی که تحت آنها بیان شده‌اند، در جدول‌های شماره 1 و 2 ارائه می‌شود:

 

(جدول شمارۀ 1)

انواع طرح‌واره

تعداد

درصد

حجمی

28

73.5%

قدرتی

5

13.25%

حرکتی

5

13.25%

مجموع

38

100%

 

 

 

 

(جدول شمارۀ 2)

طرح‌وارۀ حجمی

طرح‌وارۀ حرکتی

طرح‌وارۀ قدرتی

مفهوم انتزاعی

تجربه مربوط به مفهوم

مفهوم انتزاعی

تجربه مربوط به مفهوم

مفهوم انتزاعی

سدشونده

هدایت/ خوف

علی (مکانمندی)

حق

مِن (مبدأ)

استحیاء

آوردن مثل

قلب

فی (مکانمندی)

ربّ

مِن (مبدأ)

حتّی (بازه زمانی)

رضایت

مرض

مظروف (حجم‌مندی)

تقوی

أقرب (مقصد)

دفع

حرکت مردم

آخرت

فی (مکانمندی)

صدقه

تبعیّت (رهرو)

منّت

قبول صدقه

قصاص

فی (مکانمندی)

اذیّت

تبعیّت (رهرو)

اذیّت

قبول صدقه

حیاة

مظروف (حجم‌مندی)

 

 

 

 

سِلم

فی (مکانمندی)

أیمان

فی (مکانمندی)

لغو

مظروف (حجم‌مندی)

دین

فی (مکانمندی)

اکراه

فی (مکانمندی)

الذلّة / المسکنة

ضرب (داغ زدن)

آیة / آیات

آوردن / گرفتن

وجه الله

ثمَّ (مکانمندی)

الله

رنگ (حجممندی)

خیر

پیشی‌گرفتن

تهلکة

انداختن

تقوی

توشه‌برداشتن

فتنة / قتل

بزرگی یا کوچکی

صبر

ریختن (خالی‌کردن)

حکمة / خیر

دادن

ربا

نابودشدن

صدقه

پرورش‌یافتن

 

 

  1. نتایج

با توجه به بررسی طرح‌واره‌های تصویری در مثل‌های سائره در سورۀ بقره چنین به دست آمد:

- طرح‌واره‌های تصویری سازوکاری را فراهم کرده‌اند که مفاهیم انتزاعی در مثل‌ها در محدودۀ فهم و ادراک انسانی باشند و متناسب با ساختار ذهن او قرار بگیرند.

- بسیاری از مفاهیم انتزاعی موجود در مثل‌های بررسی‌شده به‌صورت محسوس جلوه کرده‌اند که این با یکی از فواید مثل، یعنی محسوس‌کردن معقولات، هماهنگی دارد.  

- تعداد 7 مورد (25%) از طرح‌واره‌های حجمی با حرف فی به‌صورت مکان‌مند جلوه کرده‌اند که این امر به نقش مهم این حرف در مفهوم‌سازی مفاهیم غیر عینی اشاره دارد. به‌طور کلی، طرح‌واره‌های حجمی در راستای حسی‌شدن و ملموس‌بودن مفاهیم انتزاعی و در راستای تبیین کیفیت مفاهیم، نشان‌دادن شدت و بزرگی و جای‌گیری در دایرۀ ادراک بشری آمده‌اند. طرح‌واره‌های قدرتی در راستای مانع جلوه‌کردن یک مفهوم یا برای پی‌بردن به ماهیت آن مطرح شده‌اند و طرح‌واره‌های حرکتی نیز مفاهیم را به شکل مبدأ یا مقصد یا رونده نشان می‌دهند.

- بسیاری از مفاهیم مهم دینی مانند: هدایت، دین، آخرت، آیه، صبر، حکمت و صدقه در قالب طرح‌وارۀ حجمی آمده‌اند تا از این طریق، مانند محسوسات جلوه کنند و با ادراک انسانی که ریشه در محسوسات دارد، فهم‌پذیر شوند.

- مفاهیم انتزاعی مطرح‌شده در قالب طرح‌واره‌های سه‌گانه، به شکل قابل ملاحظه‌ای با نوع طرح‌واره (ازقبیل: حجمی، قدرتی و حرکتی) هماهنگی زیادی دارند. ازجمله آنکه مفاهیمی مانند «منت، اذیت و دفع کردن» در نوع قدرتی مفهوم‌سازی شده‌اند که به‌نوعی در معنای خود دارای بازدارندگی هستند. همچنین، مفاهیمی مانند «تقوی، صدقه و حق» با نوع حرکتی مقصد یا مبدأ هماهنگی دارند.

توجه به بعد شناختی در طرح‌واره‌های موجود در مثل‌های مطالعه‌شده، سبب گسترش معنای آنها در ذهن می‌شود و مفاهیم انتزاعی در دامنۀ وسیع‌تری درک می‌شوند؛ زیرا طرح یک مفهوم تحت تجربیاتِ ساختارمند در ذهن، سبب می‌شود اطلاعات مرتبط با آن تجربه نیز به آن مفهوم خاص سرایت کند و درک بهتری اتفاق بیفتد.

 

[1] cognitive semantics

[2] Image schema

[3] Mark Johnson

[4] George Lakoff

1- Evans and Green

Persian Resources

The Holy Quran.

Rasikhmohannad, Mohammad. (2013). An Introduction to Cognitive Linguistics: Theories and Concepts. Tehran: Organization for Studying and Compiling Humanities Books of Universities.

Roshan, Balqis and Leila Ardabili. (2012). An Introduction to Cognitive Semantics. Tehran: Science.

Zarkoub, Mansoura and Marzieh Fayyaz. (2012). Research on The Expressive Aspects of Quranic Proverbs. Exploring The Linguistic Researches of The Holy Quran, 1, 19-37.

Shahbazi, Ali Asghar and Alireza Sheikhi. (2021). Cognitive Analysis of Types of Imaginary Schemas of Proverbs in Nahj al-Balagha. Nahj al-Balagha Research Journal, 35, 19-35.

Safavi, Kourosh. (2012). A Discussion About Visual Designs from The Perspective of Cognitive Semantics. Farhangistan Letter, 1, 65-85.

Abedi Jazini, Nafiseh Rabbani and Zohra Rabbani. (2017). Examining The Visual Schemas of Torment in The Holy Quran from The Perspective of Cognitive Linguistics. Quran and Hadith Science Research Al-Zahra University, 3, 157-127.

Ghaemi, Morteza and Akhtar Zulfaqari. (2016). Visual Schemas in The Field of Worldly and Hereafter Travel from The Language of The Qur'an. Scientific Research Quarterly of Qur'anic Literary Researches, 3, 1-22.

Lekoff, George and Mark Johnson. (2018). The Metaphors We Live with. Translated by Jahanshah Mirzabigi. Tehran: Aghaz.

Mohammad Ghasemi, Hamid. (2018). Proverbs of The Qur'an and its Educational Effects. Tehran: International Publishing Company.

Makarem Shirazi, Nasser. Nemouneh Interpretation. Used in Quranic Software Besharat Version 2.0. Product of Pernian Processing Pars Company. 1386-1391. 9/7/2013 www.parnianportal.com.

Arabic Sources

Ibn Manzoor, Jamal al-Din Abulfazl Muhammad bin Mukram. (n.d). Arabic Language. Investigated by Abdullah Ali Al-Kabeer, Muhammad Ahmed Hasbullah and Hashim Muhammad Al-Shazili. Cairo: Dar al-Maarif.

Ibn Yusuf, Zia al-Din al-Hadaiq al-Shirazi. (1984). Proverbs of The Holy Qur'an. Tehran: Asatir.

Al-Zubaidi, Al-Sayed Mohammad Morteza Al-Husseini. (1998). Taj al-Arus. Investigated by Mustafa Hejazi. Al Kuwait: National Council for Culture, Arts and Letters.

Al-Zin, Samih Atef. (2009). The Dictionary of Proverbs in The Holy Qur'an. Second Edition. Cairo: Dar al-Kitab al-Misri.

Al-Samerrai, Fazil Salih. (2000). Grammar Meanings. First Edition. Oman: Dar Al-Fikr.

Al-Shahrani, Iman bint Masoud Ali. (2014). The Beauty of Proverbs in Surah Al-Baqarah. Arabic Studies in Education and Psychology, Al-Mamlmakah Al-Saudiya, No. 54, 221-249.

Tabarsi, Fazl bin Hasan. (2017). The Translation of The Interpretation of Majma al-Bayan. Ali Karami. Qom. Tebyan Cultural and Information Institute.

Ameri, Abdul Aali. (2020). Cognitive Semantics and Meaning Engineering. Journal of Babol university for Human Sciences, No. 8, 374-364.

منابع فارسی
قرآن کریم.
راسخ‌مهند، محمد. (1393ش). درآمدی بر زبانشناسی شناختی: نظریه‌ها و مفاهیم. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها. چاپ چهارم.
روشن، بلقیس و لیلا اردبیلی. (1392ش). مقدمه‌ای بر معناشناسی شناختی. تهران: نشر علم. چاپ اول.
زرکوب، منصوره و مرضیه فیاض. (1392ش). پژوهشی در وجوه بیانی مثل‌های قرآنی. کاوش در پژوهش‌های زبانشناختی قرآن کریم، 1، 37-19.
شهبازی، علی‌اصغر و علیرضا شیخی. (1400ش). تحلیل شناختی اقسام طرح‌واره‌های تصوری مثل‌ها در نهج‌البلاغه. پژوهشنامۀ نهج‌البلاغه، 35، 35-19.
صفوی، کورش. (1382ش). بحثی در بارۀ طرح‌های تصویری از دیدگاه معناشناسی شناختی. نامۀ فرهنگستان، 1، 85-65.
عابدی جزینی، نفیسه ربانی و زهره ربانی. (1397ش). بررسی طرح‌وارههای تصویری عذاب در قرآن کریم از منظر زبانشناسی شناختی. تحقیقات علوم قرآن و حدیث دانشگاه الزهراء، 3، 157-127.
قائمی، مرتضی و اختر ذوالفقاری. (1395ش). طرح‌واره‌های تصویری در حوزۀ سفر دنیوی و اخروی از زبان قرآن. فصلنامۀ علمی‌پژوهشی پژوهش‌های ادبی قرآنی، 3، 22-1.
لیکاف، جورج و مارک جانسون. (1397م). استعاره‌هایی که با آنها زندگی می‌کنیم. ترجمۀ جهانشاه میرزابیگی. تهران: آگاه.
محمد قاسمی، حمید. (1390ش). تمثیلات قرآن و جلوه‌های تربیتی آن. تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل. چاپ سوم.
مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه. استفاده‌شده از نرم‌افزار قرآنی بشارت نسخه‌ 2.0. محصول شرکت پرنیان پردازش پارس. سال 1386-1391ش. تاریخ ارائه نسخه: 1391/9/7 www.parnianportal.com.
 
منابع عربی
ابن‌منظور، جمال الدین ابوالفضل محمد بن مکرم. (بی‌تا). لسان‌العرب. بتحقیق عبد الله علی الکبیر، محمد أحمد حسب الله و هاشم محمد الشاذلی. القاهرة: دار المعارف.
ابن‌یوسف، ضیاء الدین الحدائق الشیرازی. (1363ش). امثال القرآن الکریم. تهران: اساطیر. چاپ اول.
الزبیدی، السیّد محمد مرتضی الحسینی. (1998م). تاج العروس من جواهر القاموس. بتحقیق مصطفی حجازی. الکویت: المجلس الوطنی للثقافة والفنون والآداب.
الزین، سمیح عاطف. (2009م). معجم الأمثال فی القرآن الکریم. الطبعة الثانیة. القاهرة: دار الکتاب المصری.
السامرائی، فاضل صالح. (2000م). معانی النحو. الجزء الثالث. الطبعة الأولی. عمان: دار الفکر.
الشهرانی، ایمان بنت مسعود علی. (2014م). جمال الأمثال فی سورة البقرة. دراساتٌ عربیةٌ فی التربیة و علم النفس، المملکة السعودیة، العدد 54، 221-249.
طبرسی، فضل بن حسن. (1387ش). ترجمۀ تفسیر مجمع‌البیان. علی کرمی. قم. موسسۀ فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان.
العامری، عبدالعالی. (2020م). الدلالة المعرفیة وهندسة المعنی. مجلة جامعة بابل للعلوم الإنسانیة، العدد 8، 374-364.