Authors
1 MA Graduate, Razi University, Kermanshah, Iran
2 Associate Professor of Theoretical Linguistics, Razi University, Kermanshah, Iran
3 Assistant Professor of Theoretical Linguisics, Razi University, Kermanshah. Iran
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
دستور نقشگرایی هلیدی بر اهمّیت نقش و معنا تأکید میورزد و زبان را با توجه به نقش آن در تعاملات اجتماعی بررسی میکند. در پژوهش حاضر، ساختارِ گذرایی سورة یوسف از منظر فرانقشِ تجربی با توجه به دستور نقشی - نظاممند هلیدی بررسی شده است تا میزان و نقش فرایندهای بهکاررفته در شکلدهی سبک خاص این سوره، آشکار و از این رهگذر شناخت بهتری از آن حاصل شود. برای این منظور، تمامی جملهوارههای موجود در سورة یوسف، بررسی و فرایندها، شرکتکنندهها و عناصر آنها استخراج و تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان دادند در این سوره، فرایند مادّی، بیشترین فراوانی را دارد. متنی که روایتکنندۀ حوادث مهم زندگی پیامبری است، بهطور طبیعی از کنشهای مادی بهرۀ بیشتری میبرد. پس از فرایند مادّی، فرایند کلامی دارای بیشترین بسامد وقوع است. دلیل این بسامد این حقیقت است که متن سورة یوسف بهصورت مجموعهای از «قولها» ارائه شده است که اشخاص گوناگون را در گفتوگوهایی در برابر هم قرار میدهد. درواقع، در کنار بیان وقایع مهم ازطریق فرآیندهای مادی، قرآن به کنشهای گفتاری اشخاصِ روایت نیز توجه ویژهای دارد. همین ویژگی سبب میشود کل روایت با گفتوگو جریان یابد.
Keywords [Persian]
1-طرح مسئله
قرآن کریم، متنی به زبان عربی معیار و متنی آسمانی است که انسان را به خداوند پیوند میدهد و پژوهشگران زبان از دیرباز به آن توجه داشتهاند. با وجود این و مطالعات زبانشناختی و کلامی بسیار، به ویژگیهای متنی آن تا حد زیادی غفلت شده و هنوز محل گفتوگو و چالش بسیار است. نظریۀ نقشگرای هلیدی، یکی از رویکردهای نامآشنای متنی است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از زبانشناسان و پژوهشگران علوم قرآنی را به خود معطوف داشته است. باور اصلی نقشگرایان، بهویژه هلیدی، این است که ساختار زبان از نقشهای گوناگون زبان در اجتماع و در فرآیند ارتباط تأثیر میپذیرد، در ارتباط با آنها شکل میگیرد و دگرگون میشود. ازنظر هلیدی، ساختارهای سهگانۀ زبان یعنی ساخت گذرایی، ساخت وجه و ساخت مبتدایی به سه نقش اصلی (فرانقش) زبان یعنی نقش تجربی یا بازنمودی، نقش بینافردی و نقش متنی تحقق زبانی میبخشند.
مطالعۀ روایت یوسف در قرآن در پرتو ساختار گذرایی، مستلزم توضیح چگونگی شکلگیری این متن براساس کنشهایی است که اشخاصِ روایت در موقعیتهای خاصی دارند. توضیحِ اینکه این متن چگونه کنشها و تجارب اشخاص روایت را منعکس میکند، به چه کنشهایی بیشتر توجه دارد و کدام کنشها نقش کلیدی در تحقق متنیّت آن و ارتباط خاص آن با خواننده دارد، همگی پرسشهایی درخور توجهاند. با توجه به آنچه گفته شد تحلیل و توضیح ساختار کلامی قرآن براساس نظریة نقشی - نظاممند هلیدی[i]، ممکن است برای برخی پرسشهای موجود دربارۀ متن قرآن و ساختار آن پاسخی درخور بیاید. به علاوه، اینگونه تحلیلها برای خوانندگان و مخاطبان علاقمند، راهنمایی برای درک هر چه بهتر متن آسمانی قرآن است. در ادامه، پس از بیان مبانی نظری پژوهش یعنی رویکرد نقشی - نظاممند هلیدی و توضیح ساختار گذرایی، پیشینۀ مطالعات مرتبط و روش پژوهش معرفی شده است. در پی آن، تحلیل و نتایج تحلیل ساختار گذرایی سورۀ یوسف ارائه شدهاند.
2- پیشینۀ مطالعات
یکی از ویژگیهای مطالعات قرآنی که طی دو سه دهه اخیر پژوهشگران ایرانی انجام دادهاند، واردکردن مفاهیم نظری جدید دربارۀ تحلیل گفتمان، بهویژه تحلیل متن است. در این زمان پژوهشهای متعددی بهصورت رساله و مقالات به چاپ رسیدهاند که بیشتر در چارچوب نظریۀ نقشی - نظاممند هلیدی به انجام رسیدهاند؛ ازجملۀ مطالعات رضویان و عزیزی (1393). آنان با تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی، افزودههای حاشیهای[ii] سورههای مائده و یوسف (نمونههایی از سورههای مدنی و مکّی) را بررسی کردهاند. نگارندگان پس از استخراج این افزودهها و تعیین بسامد آنها در سورههای مذکور، انواع افزوده را در این دو سوره تفسیر و دلایل وجود افزودهها را باتوجه به فراوانی آنها بررسی کردهاند. نتایج بررسی نشان میدهند درمجموع میزان استفاده از افزودهها در سورة مدنی مائده بیش از سورة مکّی یوسف است. پربسامدترین افزودهها در هر دو سوره، افزودههای سبب (دلیل، هدف و ذینفع) و موقعیت (مکان و زمان) هستند که افزودۀ موقعیت در سورة مبارکة مائده بسامد بیشتری دارد. جزئیاتی از جنس سبب، علت و انگیزة یک عمل، نشاندهندة توجه ویژة پروردگار به منشأ و سبب امور و دعوت مخاطبان به تدبیر در این امور است. بسامد افزودههای موقعیّت نیز حاکی از توجه ویژة خداوند به مخاطب کتاب و محدودیتهای نوع بشر و فهمپذیر ساختن متن قرآن کریم برای مخاطب است.
همچنین نبیفر (1392) سورههای «تکاثر»، «تکویر»، «عادیات»، «قارعه»، «نازعات»، «نبأ» و «عبس» از جزء سیام قرآن کریم را از منظر فرانقش اندیشگانی دستور نقشگرای نظاممند هلیدی بررسی کرده است. او پس از بررسی سورههای مذکور و استخراج فرایندهای بهکاررفته در این سورهها، چنین نتیجه گرفت که در این سورهها، فرایند مادّی بیشترین کاربرد را داشته است. او دلیل این امر را درکپذیر بودن کلام خداوند برای بشر میداند.
نمونهای دیگر اینکه باتمانی (1389) و باتمانی و قیطوری (1392) آیات سورة یاسین را از منظر اصول و مبانی نظریّة سیستمی - نقشی هلیدی تجزیه و تحلیل کردهاند. نگارندگان، سه ساختار گذرایی، وجهی و مبتدایی را در آیات سورة یاسین بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاند که براساس فرانقش بازنمودی، بیشترین فرایندها از نوع کلامی است و سایر فرایندها نیز بهترتیب فراوانی از نوع مادّی، رفتاری، ذهنی و رابطهایاند. در این تحلیل نمونهای از فرایند وجودی مشاهده نشد. همچنین، تحلیل سه ساختار یادشده در این سوره، علاوه بر نشاندادن قابلیتهای نظریّة نقشگرا در تحلیل اینگونه متون، متن مدنظر را مجموعهای از قولهایی نشان میدهد که از ساختار وجهی همانندی برخوردارند.
جهرمی (1380) براساس نظریّة نقشگرای نظاممند هلیدی، آغازگرهای متون داستانی و غیرداستانی قرآن کریم را بررسی کرده است. او عقیده دارد اگرچه هلیدی (1994) در نظریّه خود آغازگرها در زبان انگلیسی را بررسی کرده است و آن را تعمیمپذیر به سایر زبانها میداند، ساخت آغازگر در زبان عربی با آنچه هلیدی مطرح کرده است، تفاوتهایی دارد. همچنین این پژوهش نشان میدهد مقولاتی که هلیدی در زمینة آغازگر در انگلیسی بیان میکند، تعمیمپذیر نیستند. ایشانی و نعمتی قزوینی (1391) براساس مبانی و اصول زبانشناسی نقشگرا و به روش توصیفیتحلیلی و آماری، به بررسی کمّی انسجام و پیوستگی براساس الگوی انسجام و پیوستگی حسن (1984) و همچنین هلیدی و حسن (1985) در سورة مبارکة صف پرداختهاند. نگارندگان با بهکارگیری روش علمی و نه صرفاً نظری، به این نتیجه رسیدهاند که این سوره، با وجود داشتن تنوع مضمون از انسجام و پیوستگی زیادی برخوردار است. کرمی و اسکندرلو (1389) ضمن معرفی معیارهای انسجام مضمونی، به بررسی این نکته پرداختهاند که هریک از این معیارها، تا چه میزان و با چه الگویی پیوستگی محتوایی قرآن را تحلیل میکنند. نگارندگان چنین نتیجه میگیرند که اگرچه برخی از نظریّههای وحدت مضمونی، از نوعی ابهام و ناهماهنگی رنج میبرند، این رهیافت با دفاع از معناداری ترتیبِ فعلی قرآن، توقیفیبودن آیات سورهها، تأکید به روش تفسیر قرآن به قرآن و نیز بهکارگیری با قاعدة معیارهای انسجام مضمونی، گویای سازگاری درونی معانی قرآن و وحدت مضمونی آن است؛ ازاینرو رهیافتی مناسب برای فهم و تفسیر بهتر قرآن است.
آذرنژاد (1385) انواع انسجام دستوری، پیوندی و واژگانی در 21 سوره از جزء سیام قرآن کریم را بررسی کرده و نتیجه گرفته است که در متن قرآن از عوامل انسجامی مختلفی استفاده شده است. این پژوهش همچنین نشان میدهد بیش از 90 درصد سورهها، در رابطه با ترتیب و میزان بهکارگیری عوامل انسجامی، از الگویی مشابه برخوردارند و بدون استفاده از آن، امکان درک مفاهیم قرآن، ترجمه و تفسیر آن میسّر نخواهد بود.
3- چارچوب نظری: رویکرد نقشی - نظاممند هلیدی
رویکرد نقشی - نظاممند زبان را پدیدهای میداند که هویتّی نشانهشناختی و اجتماعی دارد. در این رویکرد، زبانْ ابزاری برای انتقال معنی است که نمیتواند خارج از بافت موقعیتی مطالعه شود. از ویژگیهای بارز این رویکرد که آن را از دیگر مکاتب متمایز میسازد، این است که بر اهمیّت نقش و معنا تأکید میکند و زبان را با توجه به نقش آن در تعاملات اجتماعی بررسی میکند و بهمنزلۀ یکی از نظریههای زبانشناسی در تجزیه و تحلیل متون همواره شایان توجه پژوهشگران بوده است. برخلاف صورتگرایان که زبان را متشکّل از ساختارهایی با روابط منطقی میپندارند، نقشگرایان، زبان را نظامی برای ایجاد ارتباط تلقّی میکنند. هدف هلیدی هنگام طرح نظریة دستور نقشگرای نظاممند، شناخت و درک دستورزبان با تحلیل و تعبیر متن[iii] بوده است (هالیدی و متیسن[iv]، 2004).
دستور هلیدی براساس دو صفت نسبت داده شده به آن بنیان یافته است: نظاممند و نقشگرا. هلیدی و متیسن (2004، ص 23) معتقدند دستور نقشگرا به این دلیل نظاممند نامیده میشود که زبان را شبکهای از نظامها یا بهعبارتی مجموعة مرتبطی از انتخابهایی[v] میداند که معنا را میسازند. این دستور، در درجة نخست به انتخابهایی میپردازد که دستورزبان در اختیار گوینده یا نویسنده قرار میدهد. این انتخابها امکان عینیّتبخشیدن به صورتهای مختلف زبان را برای گوینده و نویسنده فراهم میکند. نکتة برجسته و حائز اهمیّت دستور هلیدی این است که این دستور بر پایة روابط جانشینی قرار دارد. به این ترتیب، زبان شبکهای از نظامها یا مجموعهای از امکانات مرتبطبههم بهمنظور ساخت معنی است. هلیدی (1994) دستور خود را نقشگرا مینامد؛ زیرا هر واحد زبانی در آن با ارجاع به نقش ارتباطی کاربردی زبان تبیین میشود.
به نظر میرسد هر متن گفتاری یا نوشتاری در بافت کاربردی خود درک و تشخیصپذیر است و همین کاربرد زبان، عامل شکلگیری ساختار زبان است. بنابر مدعای نقشگرایان، ساختارهای زبانی در ارتباط با نقش و کاربرد زبان است که شکل میگیرند یا متحول میشوند (هلیدی و متیسن، 2004، دبیرمقدم، 1386). ازنظر هلیدی، ساختار زبان از نقشهایی تأثیر میگیرد که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج بهعهده دارد. این تأثیر به شکل سه نقش تجربی، بینافردی و متنی تجلی مییابد (هلیدی، 1985، ص 17).
به باور اجینز[vi]، «فرانقش تجربی[vii] به محتوای تجربه و به چگونگی بازنمود تجربه در زبان مرتبط است» (2004: 12). بر پایة این فرانقش، ما از زبان برای صحبتکردن دربارۀ تجربیات خود از جهان بیرون و جهان ذهن خود استفاده میکنیم و رویدادها، حالتها و عناصر دخیل را توصیف میکنیم. هنگام تحلیل متن از نقطهنظر تجربی، توجه به این نکته ضروری است که چه نوع فرآیند یا رویدادی در حال وقوع است.
«فرانقش بینافردی»[viii] روابط بین گوینده و شنونده و نحوة ایجاد ارتباط بین آنها را بررسی میکند که در قالب یکی از روشهای زیر انجام میگیرد: دریافت اطّلاعات در قالب وجه پرسشی، ارائة اطّلاعات در قالب وجه خبری، ارائة خدمات در قالب پیشنهاد[ix]، درخواست خدمات در قالب وجه امری. در چهارچوب این فرانقش، از زبان برای تعامل با دیگر افراد و برقراری رابطه استفاده میشود. هلیدی (1985) معتقد است در این فرانقش، گوینده با بیان هر بندی در تکاپوی ایجاد ارتباط با شنونده است. همچنین او بیان میکند عوامل لازم برای ایجاد ارتباط مذکور، در ساختار وجهی کلام نمایان میشوند.
در چهارچوب «فرانقش متنی»[x]، به چگونگی سازماندهی پیام و نحوة شکلگیری آن پرداخته میشود. با این فرانقش، زبان به خلق متن میپردازد. در اینجا با توجه به آنچه قبل و بعد از جمله میآید، اجزای مختلف جمله را ترتیب میبخشیم. ما پیامهای خود را به شیوهای سازماندهی میکنیم که با پیامهای قبل و بعد خود و بافت بزرگتر مرتبط با آن سازگاری داشته باشد. هلیدی (1985) در این رابطه بیان میکند در فرانقش مذکور، ساختار مبتدا ـ خبری مدنظر است؛ بدین معنی که شکلگیری متن با توجه به ترتیب واژگان بهکاررفته در آن صورت میگیرد.
جنبههای مختلف تجربة انسان (فرایند رخ داده، چگونگی روابط افرادی که در این فرایند درگیرند و انسجام و پیوستگی و توالی عناصر پیام) با سه فرانقش تجربی، بینافردی و متنی تجلی زبانی مییابد. موضوع سخن در حیطة فرانقش تجربی قرار میگیرد، عاملان سخن به فرانقش بینافردی و شیوة بیان به فرانقش متنی مربوط میشود (هلیدی و متیسن، 2004، ص 57). در هر فرانقش، عناصر زبان، نقشهای مربوط به آن فرانقش را میپذیرند. به این ترتیب آنچه در این دستور شایان توجه قرار میگیرد، نقش اجزای مختلف زبان است؛ برای مثال، در جملة «من به مدرسه رفتم»، از دیدگاه فرانقش تجربی، من «کنشگر[xi]» است. همین عنصر از دیدگاه فرانقش بینا فردی «فاعل[xii]» و در فرانقش متنی «مبتدا[xiii]» است (همان، ص 58).
سه فرانقش اصلی بالا یعنی فرانقش تجربی، فرانقش بینافردی و فرانقش متنی هریک بهترتیب با یکی از بخشهای سهگانۀ واژ - دستور[xiv] یعنی ساختار گذرایی، ساختار وجه و ساختار مبتدایی، تحقق زبانی مییابند.
2-2 ساختار گذرایی[xv]
این ساختار زبانی که تحقق زبانی فرانقش تجربی را به عهده دارد، یکی از بخشهای سهگانۀ «واژ ـ دستور» به شمار میرود. بهطور طبیعی زبان ما از واژگانی تشکیل شده است که تجارب ما را تحقق زبانی میبخشند. برای کنشها و حالتهای گوناگون، افعال و صفات وجود دارد؛ برای مثال، فعلهایی چون خوردن و فکرکردن دو نوع کنش را در جهان نشان میدهند. این افعال یا فرآیندها، مهمترین بخش بند یا جملهوارهاند که شخصی انجام میدهد یا به او نسبت داده میشوند و شخص یا چیزی هم عمل را دریافت میکند یا از آن بهره میبرد. ساختار گذرایی بهطور خلاصه بیانکنندۀ آنست که چه عملی را چه کسی انجام داده و بر چه چیزی و در چه شرایطی انجام شده است. به عبارت دیگر، در ساختار گذرایی هر بند از سه عنصر کنش یا فرآیند، شرکتکنندگان و عناصر پیرامونی تشکیل شده است که در ذیل توضیح داده میشوند (ر. ک. هلیدی و متیسن، 2004). فرایند در هر جملهواره یا بند، عنصری است که کنش اصلی یا مفهوم اصلی بند را در بر دارد و معمولاً در قالب گروه فعلی محقق میشود. در ساخت گذرایی، فرایندها به انواع مادی، ذهنی، رفتاری، رابطهای، کلامی و وجودی تقسیم میشوند. مشارکین همان افرادی یا هویتهاییاند که در انجام یک کنش یا یک فرایند ایفای نقش میکنند و مفاهیمی چون کنشگر و حسگر را در بر میگیرند؛ اما عناصر پیرامونی در دستور نقشگرای نظاممند عناصریاند که معمولاً بهصورت گروه حرف اضافهای، گروه قیدی محقق میشوند. عناصر پیرامونی حاوی اطلاعات حاشیهای دربارة متناند و در همة انواع فرایندها وجود دارند و در همه جا از اهمیت یکسانی برخوردارند (هلیدی و متیسن، 2004، ص 261). در ادامه به انوا ع فرآیندها و مشارکین خاص هر فرآیند پرداخته شده است.
الف) فرایند مادّی[xvi]
این فرایند، رخداد و فعالیتهای مادی ازقبیل نشستن، خوردن، دویدن را در جهان خارج نشان میدهد یا به عبارت سادهتر، به کنشهای مادی موجود در جهان تحقق زبانی میبخشد. در اینگونه فرایندها شرکتکنندهای به نام «کنشگر» وجود دارد که عملی را انجام داده است. عنصر دیگری که در انجام این فرایند نقش دارد و از عمل انجام شده تأثیر گرفته است، «هدف[xvii]» نامیده میشود.
مثال:
جدول 1: فرایند مادّی
رضا |
شیشه را |
شکست |
کنشگر |
هدف |
فرایند مادی |
ب) فرایند ذهنی[xviii]
کنشهایی همانند فکرکردن، دوستداشتن، فهمیدن و غیره به این دسته از فرایندها تعلق دارند. این فرایندها دو شرکتکننده دارند؛ یکی عنصری با شعور که احساس و اندیشه را درک میکند و «حسگر[xix]» نامیده میشود و دیگری، رخدادی که حسگر آن را درک میکند و «پدیده[xx]» نامیده میشود. ازنظر تامسون، یک فرایند ذهنی، بیشتر مربوط به کنشهایی است که درک یا احساس میشود. در این فرایند، لزوماً کاری صورت نمیگیرد، بلکه کنشی در دنیای درون ذهن رخ میدهد (تامسون، 1997، ص 82).
جدول 2: فرایند ذهنی
همة مسلمانان |
به خدا |
ایمان دارند |
حسگر |
پدیده |
فرایند ذهنی |
تامپسون (1997) پنج معیار برای تمایز میان فرایندهای مادّی و ذهنی بیان میکند:
1) در فرایندهای ذهنی، یکی از شرکتکنندهها الزماً موجودی باشعور است، اما در بندهای دارای فرایند مادّی، هر دو شرکتکننده میتوانند غیرذیشعور باشند.
2) در افعال ذهنی، عنصر پدیده به مراتب گستردهتر از عنصر هدف در افعال مادّی است.
3) تمایز دیگر میان فرایندهای مادّی و ذهنی، عنصر زمان است. در فرایندهای مادی، معمولاً زمان حال استمراری و در فرایندهای ذهنی از حال ساده استفاده میشود.
4) در بندهای دارای افعال ذهنی، میتوان جای دو شرکتکنندة حسگر و پدیده را عوض کرد، بدون اینکه تغییری در معنای بند ایجاد شود. به عبارتی در این فرایندها، هر دو شرکتکننده میتوانند در جایگاه فاعل قرار بگیرند؛ اما این وضعیت در افعال مادّی امکانپذیر نیست.
5) تمایز دیگر دربارۀ نوع سؤالاتی است که دربارۀ این افعال پرسیده میشود. فرایندهای مادّی را میتوان با عباراتی نظیر «چه کار کرد؟» یا «چه اتفاقی افتاد؟» و فرایندهای ذهنی را با عباراتی مثل «احساسش نسبت به این مسئله چه بود؟» یا «عکسالعملش چه بود؟» پرسید.
پ) فرایند کلامی[xxi]
فرآیندهای کلامی کنشهاییاند که چیزی را بیان میکنند و نمونۀ بارز این دسته از افعال «گفتن» است. در متون روایی یا مکالمهای از این فرایند بسیار استفاده میشود. افعالی همانند گفتن، قولدادن، سرزنشکردن، بیاننمودن و بسیاری دیگر از کنشهایی که با گفتن انجام شوند از زمرۀ این فرایندها هستند. دیگر شرکتکنندگانی که در انجام این فرایند مشارکت دارند، عبارتاند از «گوینده[xxii]»، «گیرنده[xxiii]»، «گفته[xxiv]». به عبارت سادهتر، در جمله وارههای کلامی گویندهای گفتهای را خطاب به گیرنده یا در رابطه با او به زبان میآورد. در مثال زیر، خواندن، فرآیندی کلامی است که ازطریق آن مادر یعنی گوینده برای دخترش قصهای را میخواند.
جدول 3: فرایند کلامی
مادر |
برای دخترش |
قصهای را |
خواند |
گوینده |
گیرنده |
گفته |
فرایند کلامی |
ت) فرایند رفتاری[xxv]
فرایندهای رفتاری در مرز میان فرایندهای مادّی و ذهنی قرار دارند. این فرایندها بهطور معمول به انسان نسبت داده میشوند و رخدادهای فیزیولوژیکی و روانشناختی را شامل میشوند. افعالی نظیر سرفهکردن، لبخندزدن، نگاهکردن و غیره، بیانکنندۀ این نوع فرایند هستند. در مقایسه با سایر فرایندها، تشخیص فرایند رفتاری از همه دشوارتر است؛ زیرا نمیتوان ویژگی خاصّی را به این فرایند نسبت داد؛ زیرا آنها از یک طرف تاحدی شبیه فرایند مادّی و از طرف دیگر، تاحدی شبیه فرایندهای ذهنی عمل میکنند. شرکتکنندة این فرایند بهطور معمول موجودی ذیشعور است و «رفتارگر[xxvi]» نامیده میشود (تامپسون، 1997، ص 103).
جدول 4: فرایند رفتاری
با دیدن معلم |
همة بچهها |
خندیدند |
عنصر پیرامونی |
رفتارگر |
فرایند رفتاری |
ث) فرایند وجودی[xxvii]
بندهای دارای فرایند وجودی از وجود وضعیتی یا رخداد چیزی خبر میدهند. در جملهوارههای وجودی، بیشتر فعل «بودن» یا فعلی با معنایی نزدیک به آن وجود دارد. چنانکه در مثال زیر ملاحظه میشود، تنها شرکت کنندة این نوع فرایند عنصری به نام «موجود[xxviii]» است که از وجودداشتن یا نداشتن آن سخن گفته میشود.
جدول 5: فرایند وجودی
در این داستان |
نکات پندآموزی |
وجود دارد / وجود ندارد |
عنصر پیرامونی |
موجود |
فرایند وجودی |
ج) فرایند رابطهای[xxix]
نقش اصلی فرایندهای رابطهای شناسایی، هویتدادن و تعریف چیزی است. در این نو ع فرایند، به کمک فعل بودن یا داشتن یا فعلی با همین مضمون بین دو چیز یا دو مفهوم رابطهای برقرار میشود. به عبارتی، این فرایند به کیفیت و چگونگی پدیدهها مربوط میشود (تامسون، 1997، ص 96) فرایندهای رابطهای را میتوان به دو نوع تقسیم کرد:
ج-1) حالت شناسایی[xxx]
در این حالت، رابطهای همانند میان دو طرف فرایند یعنی دو مشارک وجود دارد و یکی به شناخت دیگری منجر میشود. در این نوع بندِ رابطهای، دو نوع شرکتکننده یعنی شناسا و شناخته وجود دارد. شناسا[xxxi]، مشارکی است که مشارک دیگر را با آن شناسایی میکنیم و شناخته[xxxii]، مشارکی است که باید بشناسیم. شناسا در اینجا، هویت شناخته را بیان میکند و به معرّفی بیشتر آن میپردازد. در این نوع فرایند رابطهای، فعل ربطی به معنی «برابر است با» است. به عبارت دیگر، شناخته همان شناسا است (همان)؛ بنابراین، در این نوع فرایند، دو طرف رابطه میتوانند با هم جابهجا شوند (همان؛ همچنین بازگفت در باتمانی و قیطوری).
جدول 6: فرایند رابطهای / شناخته، شناسا
قاهره |
پایتخت مصر |
است |
پایتخت مصر |
قاهره |
است |
شناخته |
شناسا |
فرایند رابطهای |
ج-2) حالت اسنادی[xxxiii]
در این حالت، ویژگی یا وضعیت خاصی به کسی یا چیزی نسبت داده میشود. مشارکین اصلی در این نوع فرایند رابطهای عبارتاند از «حامل[xxxiv]» و «مسند[xxxv]». تفاوت نوع اسنادی با نوع قبلی در آنست که جابهجایی دو مشارک اصلی ناممکن است و به ساختاری غیرمعمول منجر میشود؛ با این حال، چنانچه مسند مدنظر، «مسند پیرامونی[xxxvi]» باشد، همچنانکه در مثال زیر (جدول 8) مشاهده میشود، جابهجایی حامل و مسند ممکن خواهد بود (همان، ص 98)
جدول 7: فرایند رابطهای / حالت اسنادی
پرویز |
بسیار باهوش |
است |
پرویز |
دانشآموز |
است |
حامل |
مسند |
فرایند رابطهای |
جدول 8: فرایند رابطهای با مسند پیرامونی
در بالای کوه (مسند پیرامونی) |
چشمهای (حامل) |
است (فرایند رابطهای) |
چشمهای (حامل) |
در بالای کوه (مسند پیرامونی) |
است (فرایند رابطهای) |
4- روش پژوهش
در این پژوهش با روش درونمتنی، آیات سورة یوسف (شامل یکصد و یازده آیه) تجزیه و تحلیل شدند. پژوهش حاضر در محدودة آیات سورة یوسف انجام شده است و بندهای این آیات براساس فرانقش بازنمودی تجزیه و تحلیل شدند که بخشی از پیکرة اصلی نظریة هلیدی است. واحد تحلیل برای هلیدی جملهواره یا بند است. پس ابتدا بندهای هر آیه، مشخص و براساس فرانقش بازنمودی تحلیل شدند، سپس انواع فرایندها، شرکتکنندهها و عناصر پیرامونی موجود در هر بند استخراج شدند. درنهایت با استفاده از روش کدگذاری، بسامد و درصد کلی انواع فرایندها، تعیین و فرایند غالب در سورة یوسف مشخص شد. علّت انتخاب سورة یوسف در این پژوهش این بود که این سوره از ویژگی خاصّی برخوردار است. برخلاف سرگذشت سایر پیامبران که بهصورت بخشهاى جداگانه در سورههاى مختلف قرآن پخش شده است، محتوای این سوره بههمپیوسته و بیان فرازهای مختلف یک داستان است که در بیش از ده بخش با بیانی فوقالعاده گویا، جذاب، فشرده و مهیج آمده است.
5- تجزیه و تحلیل دادهها
واحد تحلیل برای هلیدی جملهواره یا بند است که نقش مهمّی در سازماندهی نظریّة هلیدی دارد. این عنصر قطعهای زبانی است که اساس و پایة یک گروه فعلی را منعکس میکند. در این پژوهش، ملاک تقسیمبندی آیات به بند، وجود عنصر فعلی در جمله است. سورة یوسف دارای 111 آیه است. در بسیاری از آیات چندین گروه فعلی در یک آیه وجود دارد که باهم ترکیب شده و کلّ آیه را تشکیل دادهاند. پس بر اساس این، هر فعل، معیاری برای تعیین یک بند در نظر گرفته شد. ازطرفی آیاتی نیز وجود دارند که با اسم آغاز میشوند و فعل در آنها نمود آشکار ندارد. در زبان عربی به این جملات، جملات اسمیه گفته میشود که بین اجزای آن رابطة مبتدا - خبری وجود دارد. در این پژوهش، اینگونه جملات براساس فرایند رابطهای بررسی شد. به این ترتیب 548 بند به دست آمد که براساس فرانقش بازنمودی تحلیل شدند. همچنین در سورة یوسف تعداد چشمگیری ساختار پیچیده وجود دارد که همانطور که ذکر شد، از بهمپیوستن بندهای مختلف تشکیل شدهاند. در این پژوهش این ساختارهای پیچیده نیز بررسی و تجزیه و تحلیل شدهاند که در زیر به تفصیل آمدهاند. در ارتباط با دادههای پژوهش حاضر، تمامی 548 بند سورة یوسف براساس فرانقش تجربی تحلیل شدهاند.
در این بخش، در بندهای سورة یوسف انواع فرایندها، شرکتکنندهها و عناصر پیرامونی هر فرایند استخراج شدهاند. تمام بندهای سورة یوسف بر اساس این تجزیه و تحلیل شدهاند که در این بخش، مجال ذکر تمامی آنها وجود ندارد؛ بنابراین، به ذکر تعدادی از آنها بسنده شد و در پایان تحلیلهای مدنظر و نتایج بهدستآمده در قالب نمودار ارائه شدهاند.
جدول 10: تحلیل بند با فرایند رابطهای
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
- |
تِلْکَ : حامل آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ: مسند |
فرایند رابطهای |
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ اینها آیات کتاب روشنگر است |
1 |
این جمله، یک جملة اسمیه است که با ضمیر «تِلْکَ» آغاز شده است. این آیه یک بند در نظر گرفته شد که دارای فرایند رابطهای است؛ در آن ضمیر «تِلْکَ» به آیات قرآن اشاره دارد و آنها را آیات کتاب روشنگر معرّفی میکند.
جدول 11: تحلیل بند با فرایند مادّی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
- |
نا در إِنَّا : کنشگر هُ در أَنزَلْنَاهُ : هدف |
أَنزَلْنَا : فرایند مادی |
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا ما آن را بهصورت قرآنی عربی [و روشن] نازل کردیم |
2 |
فرایند مادّی شامل اعمالی است که بیانکنندۀ عملکرد فیزیکیاند. در این بند فعل «أَنزَلَ» را یک فرآیند مادّی در نظر گرفته شد. ضمیر متّصل «نا» که به کنندة عمل «نازلکردن» اشاره دارد «کنشگر» و ضمیر متبصل «هُ» «هدف» است.
جدول 12: تحلیل بند با فرایند رابطهای
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
إِنَّ |
رَبَّکَ: حامل عَلِیمٌ حَکِیمٌ: مسند |
فرایند رابطهای |
إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ بیگمان پروردگارت دانای فرزانه است |
6 |
فرایند رابطهای دارای فعلی همچون «بودن» است که البته در این بند تحقق زبانی ندارد. این بند شامل فرایند رابطهای با دو شرکتکننده یعنی «رَبَّکَ» بهعنوان حامل و «عَلِیمٌ حَکِیمٌ» بهعنوان مسند است.
جدول 13: تحلیل بند با فرایند رفتاری
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
فَ |
هوَ (مستتر): رفتارگر |
فَاسَتَعْصَمَ: فرایند رفتاری |
فَاسَتَعْصَمَ ولی او خویشتنداری ورزید |
32 |
فرایندهای رفتاری به کنشهای روانشناختی - فیزیکی مربوطاند. در این بند ضمیر مستتر «هُوَ» رفتارگر است.
جدول 14: تحلیل بند با فرایند وجودی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
لَّقَدْ فِی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ |
آیَاتٌ لِّلسَّائِلِینَ: موجود |
کَانَ: فرایند وجودی |
لَّقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِّلسَّائِلِینَ به راستی در داستان یوسف و برادرانش برای پرسندگان عبرتهاست |
7 |
در فرایندهای وجودی، وجودداشتن چیزی یا عملی با افعالی چون «بودن» و «هستن» بیان میشود. این بند دارای فرایند وجودی است و «آیَاتٌ لِّلسَّائِلِینَ» تنها شرکتکنندة این بند و موجود است.
جدول 15: تحلیل بند با فرایند ذهنی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
لَّعَلَّ |
کُمْ: حسگر |
تَعْقِلُونَ: فرایند ذهنی |
لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ باشد که اندیشه کنید |
2 |
جدول 16: تحلیل بند با فرایند کلامی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
اِذْ |
یُوسُف: گوینده أَبِیهِ: گیرنده یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ: گفته |
قَال: فرایند کلامی |
اذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ چنین بود که یوسف به پدرش گفت پدر جان من در خواب یازده ستاره دیدم و خورشید و ماه را، دیدم که به من سجده میکنند. |
4 |
در این بند عبارت «یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ»، «گفته» در نظر گرفته شد. این عبارت نیز فرآیند ذهنی یعنی رَأَیْتُ (دیدم) و فرآیند مادی یعنی ساجدین (سجده کننده) را در بر دارد.
جدول 17: تحلیل بند با فرایند مادّی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
- |
هو (مستتر): کنشگر |
فرایند مادی |
یَرْتَعْ بگردد |
12 |
معمولاً وقوع فرایند مادّی، وابسته به دو عنصر «کنشگر» و «هدف» است؛ اما چنانچه فعل مدنظر از نوع لازم باشد، نیازی به عنصر «هدف» ندارد. فعل در جدول بالا از این نوع است.
جدول 18: تحلیل بند با فرایند رابطهای
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
- |
َنَحْنُ: حامل عُصْبَةٌ: مسند |
فرایند رابطهای |
نَحْنُ عُصْبَةٌ ما جوانانی برومند هستیم |
14 |
جدول 19: تحلیل بند با فرایند ذهنی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
فَلَمَّا |
هُوَ (مستتر): حسگر قَمِیصَهُ: پدیده |
رَأَی: فرایند ذهنی |
فَلَمَّا رَأَی قَمِیصَهُ چون دید پیراهنش را |
28 |
جدول 20: تحلیل بند با فرایند مادّی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
فَوْقَ رَأْسِی |
أنا (مستتر): کنشگر خُبْزًا: هدف |
أَحْمِلُ: فرایند مادی |
أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا بر روی سرم نان میبرم |
36 |
جدول 21: تحلیل بند با فرایند رفتاری
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
لَهُمْ |
هُوَ (مستتر): رفتارگر |
یُبْدِ: فرایند رفتاری |
وَلَمْ یُبْدِهَا لَهُمْ برای آنها اظهار نداشت |
77 |
جدول 22: تحلیل بند با فرایند کلامی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
- |
هُوَ (مستتر): گوینده إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَی اللّهِ: گفته |
قَالَ: فرایند کلامی |
قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَی اللّهِ گفت درد و اندوهم را فقط با خداوند درمیان میگذارم |
86 |
جدول 23: تحلیل بند با فرایند کلامی
عناصر پیرامونی |
شرکتکنندهها |
فرایند و نوع آن |
بند |
شمارة آیه |
- |
هُوَ (مستتر): گوینده ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِینَ: گفته |
َقَالَ: فرایند کلامی |
وَقَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِینَ و گفت به خواست خداوند با امن و امان وارد مصر شوید [و همین جا بمانید] |
99 |
درخور ذکر است در این بخش، تنها تحلیل 23 بند، برای مثال، بیان شده است؛ اما بهطور کلی ساختار گذرایی تمامی 548 بند سورة یوسف به همین شکل براساس نظریّة هلیدی، تحلیل و درنهایت بسامد هر فرایند در جدول زیر نشان داده شد:
جدول 24: بسامد و درصد کلّی انواع فرایندها
درصد بسامد فرایند |
بسامد فرایند در تمامی بندها |
نوع فرایند |
ردیف |
59/37 % |
206 |
مادّی |
1 |
44/22 % |
123 |
کلامی |
2 |
16/21 % |
116 |
رابطهای |
3 |
33/17 % |
95 |
ذهنی |
4 |
0. 007 % |
4 |
رفتاری |
5 |
0. 007 % |
4 |
وجودی |
6 |
100 % |
548 |
مجموع |
در پایان نکتۀ شایان توجه، نقش مهم فرآیند کلامی در سبک خاص متن وحی است. هر چند نقش فرآیند مادی انکارپذیر نیست، این حقیقت را نیز نباید از نظر دور داشت که آنچه قرآن را از متون روایتی دیگر متمایز میسازد، سبک گفتوگویی است که روایت با آن محقق میشود. گفتوگوها عمدتاً جملاتیاند که بعد از یک فرایند کلامی آغازین در بند پایه میآیند. بیشتر این جملات با یک فرایند کلامی (قال) آغاز میشوند؛ برای مثال، در ابتدای سوره، گفتوگوی حضرت یوسف با پدرش بیان میشود که خواب خود را برای او بیان میکند و حضرت یعقوب میفرماید خواب خود را برای برادرانت بازگو نکن. بلافاصله بعد از آن، دسیسة برادران با یک فرایند کلامی آغاز میشود که میگویند پدر، یوسف را بیشتر دوست دارد:
إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ.
چنین بود که یوسف به پدرش گفت پدر جان من در خواب یازده ستاره دیدم و خورشید و ماه را، دیدم که به من سجده میکنند (یوسف، 4).
قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَی إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ.
[یعقوب] گفت فرزندم خوابت را برای برادرانت بازگو مکن که در حقت بدسگالی میکنند؛ زیرا شیطان دشمن آشکار انسان است (یوسف، 5).
إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَی أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ.
چنین بود که گفتند یوسف و برادرش [برادر ابوینی او] از ما نزد پدرمان محبوبترند و ما برای خود جوانان برومندی هستیم، بیگمان پدرمان در گمراهی آشکار است (یوسف، 8).
یا زمانی که یوسف قرار است از زندان آزاد شود، به فرستادة پادشاه میگوید: از عزیز مصر بپرس که چرا زنان دستان خود را بریدند؟ و بلافاصله عزیز مصر پاسخ میدهد.
فَلَمَّا جَاءهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ.
آنگاه که فرستاده نزد او آمد [یوسف] گفت به نزد سرورت بازگرد و از او بپرس که کاروبار آن زنان که دستانشان را بریدند، چه بود؟ (یوسف، 50).
قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ.
[پادشاه به زنان] گفت کار و بار شما چه بود که از یوسف کام خواستید؟ گفتند پناه بر خدا ما هیچ بد و بیراهی از او سراغ نداریم، [آنگاه زلیخا] همسر عزیز گفت اینک حق آشکار شد، من [بودم که] از او کام خواستم و او از راستگویان است (یوسف، 51).
مثال بالا تنها بخش کوچکی از سرگذشت یوسف را بیان میکند و چنانکه میدانیم تمامی این سوره به همین سبک محقق شده است.
6- نتیجهگیری
در پژوهش حاضر سعی شد تحلیلی از ساختار گذرایی آیات سورة یوسف ازمنظر فرانقش تجربی نظریة نقشگرای نظاممند هلیدی ارائه شود. پس از تجزیه و تحلیل بندهای سورة مذکور نتایج زیر به دست آمد:
تحلیل بندها براساس نوع فرایند، شرکتکنندهها و عناصر پیرامونی نشان داد از میان فرایندهای موجود در فرانقش تجربی یعنی فرایند مادّی، ذهنی، کلامی، رابطهای، رفتاری و وجودی، تمامی فرایندهای مذکور در سورة یوسف موجودند، هر چند با کمیتهای متفاوت. پس از بررسی فرایندهای موجود، با توجه به جدول 21 بسامد وقوع هر فرایند به شرح زیر به دست آمد:
1) فرایند مادّی: 206 مورد؛
2) فرایند کلامی: 123 مورد؛
3) فرایند رابطهای: 116 مورد؛
4) فرایند ذهنی: 95 مورد؛
5) فرایند رفتاری: 4 مورد؛
6) فرایند وجودی: 4 مورد.
همانگونه که مشاهده میشود فرایند غالب، فرایند مادّی است. انتظار طبیعی از روایتی که سرگذشت پیامبر و قومی را بازگو میکند، غیر از این نیست. درواقع، بخش عمدۀ داستان به بیان تجربۀ حضرت یوسف و دیگر شخصیتها نظیر یعقوب و پسران و عزیز مصر و همسرش میپردازد؛ اما جای بسی تأمل است که بعد از فرایند مادّی، فرایند کلامی بیشترین بسامد را دارد. دلیل این بسامد به این حقیقت مربوط است که متن سورة مذکور، بهعنوان مجموعهای از قولها ارائه شده است که اشخاص گوناگون را در گفتوگوهایی در برابر هم قرار میدهد. این گفتوگوها عمدتاً جملاتیاند که بعد از یک فرایند کلامی آغازین در بند پایه میآیند. بیشتر این جملات با یک فرایند کلامی (قال) آغاز میشوند.
همانطور که بیان شد فعل قال و دیگر افعال هم نقش و هم خانوادۀ آن سبک خاصی را به قرآن میبخشند که میتوان آن را سبک گفتوگویی نامید. نکتۀ جالب اینکه برخلاف فرایندهای مادی که طیف وسیعی از افعال را شامل میشوند، فرآیند کلامی، به استثنای مواردی همچون فعل نقص (روایت میکنیم)، منحصراً در قالب فعل قال یا همخانوادهای آن نظیر قلن یا قالوا متجلی میشود؛ بنابراین، ما در فرآیند کلامی با یک فعل سروکار داریم که ساختار کلامی خاصی را معرفی میکند. بدین صورت که پس از قال فقط نقل یا گزارش مستقیم میآید. درواقع هر کسی که در این روایت سخن گفته سخن او بهصورت کلام مستقیم نقل شده است. اگر دوباره به سورۀ یوسف نگاهی بیافکنیم خواهیم دید کل سوره با قال به بخشهای کوچکتری تقسیم میشود که هریک بیانکنندۀ قول یکی از شخصیتهای روایت است. به عبارت دیگر، کل سوره با قال به بخشهای کوچکتر متشکل از چند جمله تقسیم شده است. این بدین معنی است که روایت یوسف بیش از آنکه به اعمال و کنشهای شخصیتها متکی باشد، بر گفتهها و کنشهای کلامی آنان تکیه دارد. هر بخش، گفتۀ یکی از شخصیتهاست که با قال معرفی شده است و قال فعل اصلی هر بخش است که معمولاً در آغاز میآید. آنچه با نام کنشهای مادی و دیگر کنشها پس از جمله اصلی نمایان میشود، یکی از شخصیتهای روایت آن را بیان میکند.
بنابراین، فرآیندهای کلامی ساختارِ منسجمی را به قرآن میبخشند؛ به گونهای که روایت به شکل مجموعهای از قولها متجلی میشود. نکتۀ جالب توجه اینکه آنچه پس از قال بهعنوان کلام شخصیتها بیان میشود، همواره زمان حال است؛ به گونهای که خواننده گاه خود را در برابر قرآن و در برابر شخصیتهای روایت حاضر مییابد[xxxvii].
[ii] circumstantial adjuncts
[iii] text
[iv] Haliday & Mathiessen
[v] choices
[vi] Eggins
[vii] experimental metafunction
[viii] interpersonal metafunction
[ix] offer
[x] textual metafunction
[xi] actor
[xii] subject
[xiii] theme
[xiv] lexico-grammer
[xv] transitivity system
[xvi] material process
[xvii] goal
[xviii] mental process
[xix] sensor
[xx] phenomenon
[xxi] verbal process
[xxii] sayer
[xxiii] receiver
[xxiv] verbiage
[xxv] behavioral process
[xxvi] behaver
[xxvii] existential process
[xxviii] existent
[xxix] relational process
[xxx] identifying mode
[xxxi] identifier
[xxxii] identified
[xxxiii] attributive mode
[xxxiv] carrier
[xxxv] attribute
[xxxvi] circumstantial attribute