Discourse Genres in Rokuat (Case Study of Surah Al-Baqarah)

Authors

1 Assistant Professor, Meybod University, Meybod, Yazd, Iran

2 Assistant Professor, Islamic Azad University, Karaj Branch, Alborz, Iran

3 Phd Student, Meybod University, Meybod, Yazd, Iran

Abstract

One of the newest topics of Quranic study is the discourse genres in the language of the Holy Qur'an which can be examined from different perspectives, one of them is to recite the efforts of Traditional scholars. For example, study about  Rokuat that includes verses related to an issue  and is an old divisions of the Holy Qur'an and identified with«ع»   in codices of quran. By studying the ordering of the verses in rokuat as a part of the revelation of a surah, we can extract the patterns of texturing and the text structure of the Holy Qur'an. The present article analyze surah al- baqara as a case study. Surveys show that the discourse genres in surat al-baqarah are as below: general patterns including semitic rhetoric (parallel construction, ring  composition , mirror composition ), numerical pattern, oppositional discourse (dual confrontation between faith and disbelief), the sequential pattern (the order of giving blessings to the Israelites), the logogenesis with example , the expression diversity(the response to the resurrection in the form of mention Three stories), stylistic patterns include the same expressive way in the verses of bowing (commands) and the beginning of the common verses of bowing; the patterns based on the speech genres contained narrative genre (the story of Adam and the narrations of the Talut and Goliath), and the legal speech(jurisprudence).

Keywords

Main Subjects


Article Title [Persian]

گونه‌شناسی ساختار چینش آیات در رکوعات قرآنی (مطالعۀ موردی سوره بقره)

Authors [Persian]

  • احمد زارع ردینی 1
  • محمدعلی لسانی فشارکی 2
  • میثم خلیلی 3
1 استادیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، یزد، ایران
2 استادیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج ، ایران
3 دانشجوی دکترا گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، یزد، ایران
Abstract [Persian]

یکی از مباحث جدید قرآن‌شناسی، مطالعۀ الگوهای گفته‌پردازی در زبان (بیان) قرآن کریم است. بررسی این موضوع از زوایای مختلف امکان‌پذیر است؛ یکی از آنها بازخوانی کوشش‌های مرتبط با این موضوع در میان متقدمان است. همچنین، بازخوانی و تحلیل رکوعات قرآنی که از تقسیم‌بندی‌های کهن متن قرآن کریم بوده و با علامت «ع» در برخی مصاحف شناخته شده، با این نگاه از نقطه‌های شروع در این مباحث است. با مطالعۀ چینش آیات در رکوعات یک سوره، الگوهای متن‌سازی (گفته‌پردازی) و ساختار متن قرآن کریم استخراج می‌شوند. جستار حاضر درصدد است با بهره‌گیری از روش‌های مختلف تحلیل شکلی و محتوایی و نیز روش‌های نقد متن به این پرسش پاسخ دهد که چینش آیات در رکوعات سورۀ بقره بر چه الگوهایی استوار است تا بدین‌وسیله الگوهای گفته‌پردازی را بازشناسد. بررسی‌ها نشان می‌دهند الگوهای گفته‌پردازی در این سوره به الگوهای عمومی شامل بلاغت سامی (ارتباط متقابل متون به‌صورت متوازی و دایره‌ای)، ساختار شمارشی، تقابل یا گفتمان برابر (تقابل دوگان ایمان و کفر و انفاق و ربا) ساختار توالی (ترتیب زمانی اعطای نعمت‌ها به بنی‌اسرائیل و ذکر انبیای الهی به‌ترتیب زمانی)، شیوۀ تفصیل با بیان مصداق و تمثیل (رفتارشناسی منافقین)، تصریف در بیان (پاسخ به شبهه معاد در قالب ذکر سه داستان)، الگوهای سبک‌ساز شامل شیوۀ بیانی یکسان در آیات رکوع (اوامر) و آغازین مشترک آیات رکوع، الگوهای مبتنی بر گونۀ سخن شامل سخن روایی که دربردارندۀ (داستان آدم و روایت طالوت و جالوت) و سخن حقوقی و بیان آیات‌الأحکام تقسیم می‌شوند.

Keywords [Persian]

  • رکوعات قرآنی
  • سورۀ بقره
  • چینش آیات در رکوع
  • گفته‌پردازی
  • الگوهای بسط متن
  • گفتمان قرآنی

طرح مسئله

به‌طورکلی یکی از مسائل مهم در خوانش یا فهم متون و آیات قرآن به‌صورت خاص، الگوهای حاکم بر ارائۀ گفتار یا گفتمان یا متن است؛ بدین‌معنا که نویسنده براساس چه الگوهایی جملات را کنار هم قرار می‌دهد تا متن، گفتار یا گفتمان تولید شود. آشنایی با این الگوها کمک شایانی در فهم و برقراری ارتباط با یک متن می‌کند. الگوهای متن‌سازی مانند همۀ اجزا و بخش‌های زبان در طول تاریخ دچار تحولاتی می‌شوند و ممکن است یک الگوی متن‌سازی در یک دوره رواج یابد و در عصرهای دیگر از بین برود و در اینجاست که متونی که با آن الگو ایجاد شده‌اند، برای افراد بعدی نارسا و گنگ جلوه می‌کنند.

این دست از مطالعات در فضای جدید مطالعات قرآنی در شاخۀ گفتمان‌شناسی متن قرآن کریم جایابی می‌شوند. برخی از پژوهشگرانِ این عرصه برآن‌اند که در گفتمان قرآنی، زنجیره‌مندی متنی در بطن یک سوره، میان خوشه‌ای از دو یا چند سوره متوالی، در بطن آیه یا میان خوشه‌ای از آیات رخ می‌دهد (عبدالرئوف، 1390ق، ص 18).

یکی از زمینه‌های پژوهش در مطالعات گفتمان‌شناسی قرآن کریم، سخن گفتن از الگوهای گفته‌پردازی در قرآن است. به‌طورکلی این دست از مطالعات با دو نگاه به‌صورت هم‌عرض به پیش می‌روند؛ نخست، مطالعۀ گفته‌پردازی در قرآن کریم با روش بین‌رشته‌ای است. در این رویکرد با استفاده از دست‌آوردهای دانش گفتمان‌شناسی معاصر، مطالعۀ گفته‌پردازی در قرآن بررسی می‌شود. برخی از آثاری که با این نگاه شکل‌گرفته عبارت است از: نخست، «تأثیر نقش‌نماهای گفتمانی «واو» و «فاء» در تحلیل معنی آیات قرآن» نوشتۀ راضیه حجتی‌زاده؛ دوم، «بسط متن و روش‌های ارائۀ مطلب در گفتمان قرآنی «بررسی ادعاهای ریچارد بل درخصوص منقطع‌بودن قرآن» نوشتۀ حسین عبدالرئوف؛ سوم، «تحلیل نشانه‌شناختی گفتمان در سوره نبأ بر اساس الگوی تنشی» ،نوشته نصیری و همکاران؛ چهارم، «نشانه‌شناسی لایه‌ای آیات قرآن کریم با توجه به روابط درون‌متنی و بینامتنی» نوشتۀ زهرا محققیان؛ پنجم، «زبان‌شناسی مفهوم متن در قرآن کریم» نوشتۀ حسین شمس‌آبادی و اصغر مولوی ناقچی؛ ششم، «بررسی ساخت‌های گفتمان‌مدار سورة قصص براساس الگوی ون لیوون» نوشتۀ عبدالباسط عرب یوسف‌آبادی و همکاران؛ هفتم، «نقش پاد گفتمان‌ها در تحلیل گفتمانی سوره کهف "واکاوی داستان‌های یاران غار و خضر و موسی"»، نوشتۀ فریده داوودی مقدم و همکاران و هشتم، «تحلیل فرآیندهای گفتمانی در سوره قارعه با تکیه‌بر نشانه‌شناسی تنشی» نوشتۀ احمد پاکتچی و همکاران.

نگاه دوم در بررسی گفته‌پردازی قرآن کریم بازخوانی کوشش‌های پیشینان است؛ یعنی آن دسته از مباحثی که با این نگاه مجدداً خوانش می‌شوند. یکی از آنها رکوعات قرآنی است؛ یعنی ساختار گفته‌پردازی در سوره‌ها را واحدهایی به نام رکوعات شکل داده است. از طرف دیگر، شناخت و تحلیل الگوهای گفته‌پردازی در رکوعات نیز بسیار مهم است. بر اساس این، مقالۀ حاضر شناخت گفتمان قرآنی را با تحلیل گفته‌پردازی در رکوعات قرآنی آغاز کرده است؛ یعنی به شناخت، تحلیل و بررسی اسلوب گفته‌پردازی در رکوعات قرآنی پرداخته است.

«رکوعات که همان واحدهای موضوعی درون‌سوره‌های قرآن است، با علامت "ع" در مصاحف قرآنی تعیین شده و از پیشینۀ تاریخی کهن برخوردار است؛ امّا در برخی چاپ‌های قرآن کریم در قرن اخیر، به‌علت عدم توجه به اهمیت این تقسیم‌بندی، این علامت حذف شده است و در برخی نسخه‌ها و چاپ‌های قرآن نیز به دلیل کم‌توجهی به آن در بعضی قسمت‌ها فراموش شده و یا احیاناً جابه‌جا نهاده شده است. رکوعات قرآنی درصدد مطرح‌کردن روش خوانش و چگونگی فهم و ارتباط موضوعی آیات قرآن است. واحدهای موضوعی (رکوعات) جنبۀ موضوعی دارند و هر واحد موضوعی در مقام بیان یک موضوع است و واحدهای موضوعی آغاز و انجام موضوعی دارند» (مرادی زنجانی، 1385ش، ص 57).

در این پژوهش الگوهای متن‌سازی و پاراگراف‌نویسی در قرآن، اکتشاف و استخراج شده‌اند و کوشش شده است با تحلیل رکوعات قرآنی، الگوهای متن‌سازی در آیات قرآن شناسایی شوند. بررسی ساختار رکوعات قرآنی و تلاش در راستای اثبات انسجام ظاهری یا محتوایی آیات دربرگیرندۀ یک رکوع، نقش چشمگیری در فهم بهتر آیات قرآن دارد؛ زیرا در این روش، آیات مرتبط با یکدیگر در یک گونۀ سخن قرار می‌گیرند. پژوهش حاضر، ساختار چینشی رکوعات سورۀ بقره را بررسی و تحلیل می‌کند تا کوششی برای اثبات نظم و انسجام موضوعی قرآن و بستری برای پژوهش‌های بعدی باشد.

یکی از اهداف و کاربردهای سبک بررسی آیات قرآن کریم براساس رکوعات، توجه به ابعاد و نقشی است که رکوعات در شناساندن نظم چینشی آیات در سوره‌ها دارند. در این راستا پرسش اصلی پژوهش این است که ساختار چینشی آیات در رکوعات سورۀ بقره بر چه الگوهایی استوار است. برای پاسخ‌گویی به پرسش مذکور، در پژوهش حاضر با مطالعۀ موردی ساختار چینشی رکوعات سورۀ بقره، گونه‌های مختلف ساختاری چینش آیات در 40 رکوع این سوره بررسی و تحلیل شده‌اند.

همچنین باید گفت در زمینۀ مطالعه ساختاری رکوعات و اثبات نظم و انسجام موضوعی آیات قرآن بر پایۀ رکوعات قرآنی تا کنون پژوهش مستقلی صورت نگرفته است.

 

پیشینۀ پژوهش

قرآن کریم دارای 555 واحد موضوعی است. بر اساس این، سورۀ فاتحه الکتاب و سوره‌های عبس تا آخر مصحف شریف «تک واحدی»‌اند و بقیۀ سوره‌ها متشکل از دو تا چهل واحد موضوعی‌اند که با علامت «ع» در مصاحف قرآنی تعیین شده‌اند. همچنین قدما برای مسئلۀ حفظ و ثبت رکوعات قرآنی در مصاحف اهمیت ویژه‌ای قائل بوده‌اند و علامت رکوع در تمامی نسخه‌های قرآن (تا قبل از قرن اخیر) ثبت می‌شده است. برخی از علما رکوعات قرآنی و تعداد و مواضع دقیق و مستندات آنها را در آثار خود مطرح کرده و عنایت خاصی به آن داشته‌اند (مرادی زنجانی، 1385، ص 58).

به اعتقاد برخی، پیشینۀ تاریخی تقسیم‌بندی آیات قرآن کریم به رکوعات، به دوره پیامبر(ص) باز می‌گردد؛ به این مناسبت که پیامبر اکرم(ص) پس از قرائت سوره حمد در رکعات اول و دوم نمازهای یومیه، گاه یک سورۀ کوچک و بیشتر اوقات یکی از قسمت‌ها را می‌خوانده‌اند و سپس به رکوع می‌رفتند. دقّت در ثبت و ضبط این علامت به‌حدّی بود که در بسیاری از مصحف‌ها در طلیعۀ سوره بیان می‌شد که این سوره چند رکوع دارد. در متن سوره نیز، جایگاه یکایک آنها نسبت به تعداد کلّ رکوعات سوره، مشخص و با درج علایم و شماره‌هایی معیّن می‌شد (لسانی فشارکی، 1395ش، ص 89-91). پژوهش حاضر فارغ از شواهد تاریخی دربارۀ رکوعات، با بررسی متنی می کوشد میزان اتقان و دقت این تقسیم‌بندی قرآنی را نشان دهد. به عبارت دیگر، اگر شواهد تاریخی و نشانه‌های مصاحف کافی دانسته نشود، رکوعات به‌منزلۀ یکی از تقسیم‌بندی‌های متن قرآن بررسی می‌شوند.

دربارۀ ابعاد مختلف رکوعات، پژوهش‌های اندکی در دست است که برخی از این آثار عبارت‌اند از:

- مدیرشانه‌چی، کاظم. و قرآن‌های چاپی، مشکات، شماره دوم، بهار 1362، ص 151 و 152.

- حسینی طهرانی، سید محمدحسین. (1416ق). نور ملکوت قرآن، ج3، ص 308، 323 و 327، مشهد: انتشارات علامه طباطبایی.

- مرادی زنجانی، حسین. و لسانی فشارکی، محمدعلی. (1385ش). روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم. بی‌جا: انتشارات قلم مهر.

- لسانی فشارکی، محمدعلی. و مرادی زنجانی. حسین. (1395ش). سوره‌شناسی (روش تحقیق ساختاری در قرآن کریم). قم: انتشارات نصایح.

امّا تفسیر کابلی، تنها تفسیری است که رکوعات را به‌طور جدی و با دقت تمام ملاک تقسیم قرار داده و آیات را منطبق با تقسیمات رکوعات تفسیر کرده است. استاد محمودحسن دیوبندی از علمای هندی، این تفسیر را حدود دو قرن پیش در هفت جلد (منطبق با هفت حزب قرآن کریم) به زبان اردو تدوین کرده است. این تفسیر به زبان فارسی نیز ترجمه شده که متن درسی است و چه‌بسا به دلیل همین درسی‌بودن، براساس رکوعات تنظیم شده است.

امّا باید گفت در زمینۀ بررسی و تحلیل ابعاد مختلف رکوعات قرآنی، محتوای آنها و نقش آنها در فهم قرآن، تا کنون پژوهش مستقلی جز دو مقاله زیر یافت نشد:

- علی‌پور، میثم. و سعدی‌آبادی، علی‌اصغر. تأملی بر دلالت تفسیر سوره‌شناختی آیه 35 از سوره احزاب بر یک الگوی توسعه و پیشرفت اجتماعی. پژوهش‌های میان‌رشته‌ای قرآن کریم. سال پنجم، شماره 1، بهار و تابستان 1391ش.

- زارع زردینی، احمد. بررسی نظم سوره‌های قرآن: کوششی در جهت کشف نظم در سوره یاسین. دو فصلنامۀ علمی‌پژوهشی تفسیر و زبان قرآن، شماره نهم، پاییز و زمستان 1395ش. در قسمت کاربست عملی مقالۀ مذکور، تقسیم‌بندی آیات سوره یاسین به رکوعات مختلف، بررسی و موضوعات اصلی این رکوعات تبیین شده است. نویسنده با تحلیل رکوعات این سوره به تبیین و ارائۀ نظم چینشی آیات در سوره یاسین پرداخته است.

پژوهش پیش رو با روش مطالعه موردی (سوره بقره) می‌کوشد با تحلیل چینش آیات در رکوعات قرآنی به ارائۀ مهم‌ترین الگوهای متنی قرآن کریم دست یابد تا راه و نگاهی نو در بررسی و تحلیل بیشتر پدیدۀ رکوعات قرآنی ارائه کند.

1. الگوهای بسط متن در گفته‌پردازی رکوعات قرآنی سوره بقره

با تحلیل چینش آیات در رکوعات سوره بقره، الگوهای بسط متن (گفته‌پردازی) در رکوعات به سه دسته تقسیم می‌شوند: الگوهای عمومی، الگوهای سبک‌ساز، الگوهای مبتنی بر گونۀ سخن.

 

1-1. الگوهای عمومی بسط متن در گفته‌پردازی رکوعات قرآنی

رکوعات قرآنی از روش‌های زبانیِ جذابی برای بسط متن و ارتباط‌دادن مفهومی آیات بهره می‌گیرند که مشتمل بر استفاده از سازوکارهای دستوری و واژه‌هایی‌اند که دلالت‌پردازی معنایی و ویژگی‌های مؤلفه‌ای آنها، ارتباط مفهومی میان آیات متوالی را به هم می‌چسباند. در این میان، گاه بسط متن بر پایۀ الگوهایی انجام می‌گیرد که برخی از آنها عمومی‌اند و در هر متن عربی امکان بهره‌گیری از آنها در بسط متن وجود دارد. این الگوها عبارت‌اند از:

 

1-1-1. بسط متن (گفته‌پردازی) رکوع با الگوی بلاغت سامی.

در برخی از رکوعات قرآنی، آیات براساس الگوهای بلاغت سامی تدوین شده‌اند. نظریۀ بلاغت سامی ریشه در مطالعات کتاب مقدس دارد و خاستگاه آن به حدود دویست و پنجاه سال پیش باز می‌گردد. مطابق بلاغت سامی، متون براساس مجموعۀ پیچیده از تقارن‌ها در سطوح مختلف متن بنا شده‌اند. کاربست این نظریه که با «تحلیل بلاغی» از آن یاد می‌شود، تبیین نظم متون را عهده دارد. تحلیل بلاغی، تشخیص روابط موجود میان عناصر سازندۀ متن، علاوه بر اثبات پیوستگی کلام، اساساً به‌دنبال تعیین اشکال گوناگون تقارن است. این تقارن‌ها ساختمان متن را می‌سازند. سه نوع تقارن یا سه شکل تألیف وجود دارد: 1. توازی یا ساختار متوازی؛ وقتی که واحدهای یک متن به همان ترتیب نخست باز ظهور یابند. 2. ترکیب دایره‌ای یا حلقوی؛ وقتی که واحدهای یک متن به‌صورت دایره‌ای متحدالمرکز مرتب می‌شوند. 3. نظم آینه‌ای یا معکوس؛ وقتی که عنصر وجود ندارد (منیت، 2004م، ص 9-93). این اشکال می‌تواند معادل لف‌ونشر مرتب و مشوش (معکوس) در بلاغت کلاسیک عربی ارزیابی شود.

بلاغت سامی برخلاف بلاغت یونانی که متکی بر منطق خطی متن است، به ساختار کلّی متن می‌پردازد. در بلاغت سامی که به‌‌منزلۀ نحو کلام عمل می کند، بلاغت، فنِّ تألیف کلام است و نه صرفاً فنّ تزیینِ آن. به عبارت دیگر، همان‌طور که علم نحو جمله را ترکیب و تألیف می‌کند، این نوع از بلاغت به نحوۀ ترکیب و تألیف کل متن اهتمام دارد. در این اندیشه، ساختار، آبستن معناست و کشف ساختار متن، فهم دقیق آن را به ارمغان می‌آورد؛ بنابراین غایت تحلیل بلاغی، تفسیر درست متن است و با فراهم‌آوردن سیاقی به بزرگی کل یک متن، راه را بر تفاسیر دلبخواهی از اجزای متن می‌بندد.

عملیات تجزیۀ متن براساس تحلیل چگونگی اطاعت ساختار از قوانین بلاغت صورت می‌گیرد؛ برای مثال، یکی از قوانین بلاغت سامی این است که درون‌مایۀ مرکز هر سیستم، بیشتر در مرز سیستم متقارن دوباره نمایان می‌شود. این و دیگر قوانین تقارن، توضیح می‌دهد چرا خواننده در خوانش خط به خط خویش، بیشتر به ظهور دوبارۀ یک واژۀ خاص توجه نشان می‌دهد؛ بنابراین، شالودۀ این شیوه بیشتر عینی است تا تجربۀ مضمونی، و روشن است یکی از نکات جالب آن ردّ اتّهام بی‌نظمی است که بیشتر بر متن قرآنی وارد می‌شود (سیلوی بویس لیوه، 1388ش، ص49).

میشل کویپرس برای نخستین بار، روش تحلیل بلاغی را در متن قرآن به کار بسته است. او از مبسوط‌ترین اثر خود در این حوزه به‌نام «The Banquest A reading of the Fifth Sura of Quran» (خوانشی از پنجمین سوره قرآن) به اثبات نظم و انسجام سوره مائده می‌پردازد (مکوند و شاکر، 1394ش، ص 12-14).

امّا در اثبات کارکرد نظریۀ بلاغت سامی، این نظریه در رکوعات قرآنی نیز آزمایش، بررسی و تحلیل شد.

1.الگوی بلاغت سامی از نوع متوازی، در رکوع 31 سوره بقره یافت می‌شود که شامل آیات 261 تا 266 این سوره است. هدف اصلی این رکوع، بیان شرح حال کسانی است که به انفاق و بخشش اموال خود می‌پردازند. آیات این رکوع، مردم را دعوت به انفاق مى‌کند و در مرحلۀ نخست، جهت این دعوت و غرضى را بیان می‌کند و مى‌فرماید: هدف این کار باید خدا باشد نه مردم و در مرحلۀ دوم، صورت عمل و کیفیت آن را تبیین می‌کند که باید منت و اذیت به دنبال نداشته باشد. به بیانی دیگر، غرض و نیت افراد در انفاق و بخشش در آیات مختلف این رکوع به دو بخش کلی، تقسیم و سپس برای هر گروه مَثلی بیان شده است. در آیات 261 تا 263 این سوره به بخشش مال و انفاقی اشاره شده است که در راه خدا و همراه با خلوص کامل باشد. این انفاق همانند بذری است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد «مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ * الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ* قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلیمٌ» (A) خداوند متعال این تشبیه را برای بیان برکت در مال افرادی استفاده کرده است که از روی اخلاص انفاق می‌کنند. در انتهای آیه 261، عبارت «واسع علیم» به کار رفته است؛ یعنی قدرت خداوند نامحدود است و هر مقدار که بخواهد بر مال ایشان برکت می‌دهد و همچنین آگاه به امور بندگان است که آیا این بخشش از روی اخلاص صورت گرفته یا خیر.

در مقابل اخلاص در انفاق، بخشش همراه با منت، اذیت و ریاکاری مطرح است که در آیه 264 از آن یاد شده است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى کَالَّذی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلى شَیْ‌ءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ» (B) گروه دومی افرادی‌اند که بخشش همراه با اذیت و ریا و منت انجام می‌دهند که در این رکوع از ایشان یاد شده است. خداوند متعال این عمل ایشان را به قطعه‌سنگی تشبیه می‌کند که روی آن قطعه نازکی از سنگ باشد و رگبار باران به آن برسد و آن را بشوید و با خود ببرد و ضمن این تشبیه به تباهی عمل ایشان تأکید کرده است. فساد این عمل به‌قدری است که در ادامۀ آیه، یکی از مصادیق کفر مطرح شده است «وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ». در آیه 265، روی سخن دوباره به گروه نخست باز می‌گردد و بار دیگر ضمن بیان تشبیهی، اخلاص ایشان در انفاق را می‌ستاید «وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» (A’).

روی سخن خداوند در آیه 266 یعنی آیه آخر این رکوع با گروه دوم است و زشتی عمل ایشان را با نقل تشبیهی دیگر بیان می‌دارد «أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» (B’) در این آیۀ شریفه، عمل افرادی که به نیت اذیت و ریا و منت انفاق می‌کنند، به باغ‌هایی تشبیه می‌شود که میوه‌هایی دارند، ناگهان گردبادی همراه با آتش تمامی محصولات این باغ را از بین می‌برد. در این تمثیل، به تباهی و ناپایداری عمل ایشان اشاره شده است. در انتهای آیه نیز افرادی که دچار گناه ناخالصی در انفاق‌اند، به تفکر در آیات الهی دعوت شده‌اند.

درخور ذکر است تقسیم‌بندی آیات 261 تا 266 در یک رکوع، با تقسیم‌بندی موضوعی برخی مفسران تفاوت‌هایی دارد؛ برای مثال علامه طباطبایی، به دلیل تناسب سیاق و وحدت موضوعی، آیات 261 تا 274 سوره بقره را در تفسیر المیزان شرح و تفسیر کرده است. علامه معتقد است سیاق این آیات به موضوع انفاق اختصاص دارد و مضامین آنها به یکدیگر مرتبط‌اند و این موضوع را می‌فهماند که این آیات با هم نازل شده‌اند (طباطبایی، 1374ش، ج2، ص 586- 615).

2. شاهد مثالی بر الگوی بلاغت سامی به‌صورت دایره‌ای (نوع دوم)، رکوع 14 بقره (آیات 113 تا 121) است. در آیۀ 113 روی سخن با سه گروه یهود، نصاری و مشرکان است و داوری اختلافات ایشان را ارجاع به خداوند متعال می‌دهد «وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصارى عَلى شَیْ‌ءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلى شَیْ‌ءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ» (113) (A و B)؛ در دو آیۀ 114 و 115، اقدامات عملی مشرکان به دلیل عداوت با اسلام و اثرنداشتن این اقدامات اشاره شده است «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ (114) وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ» (115) (B’)؛ در ادامه آیات، روی سخن با یهود و نصاری است و اعتقاد شرک‌آمیز ایشان مبنی بر تثلیث را یادآور می‌شود و خداوند را از این صفت منزّه می‌داند «وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (116) بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (117)؛ (A’) روی سخن آیه 118 دوباره با مشرکان است و در نادانی و کژاندیشی ایشان را ملحق به اهل کتاب می‌کند «وَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتینا آیَةٌ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» (118)؛ (B’’) سپس در آیه 119، در نتیجه‌گیری کلام، پیامبر اکرم(ص) را مبشّر و منذر و نتیجۀ اندیشه‌های باطل را جهنم معرفی می‌کند «إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ» (119)؛ در آیات انتهایی رکوع نیز به دلیل و علت عداوت یهود و نصاری با پیامبر اکرم تأکید می‌کند «وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (120) الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» (121)؛ در این آیات، تنها شرط رضایت یهود و نصارا از نبی اکرم(ص)، پیروی پیامبر(ص) از آیین ایشان بیان شده است و به دلیل اینکه پیامبر(ص) از ناحیۀ خداوند هدایت می‌شود و از ایشان پیروی نمی‌کند، هرگز از او راضی نخواهند شد. به‌طورکلی محور اصلی آیات، عداوت و دشمنی یهود، نصاری و مشرکان است که در آیه 113 (نخستین آیه رکوع) به آن اشاره شده است و در آیات بعدی هر یک از این مصادیق توضیح داده شده‌‌‌اند.

3. الگوی بلاغت سامی به‌صورت متوازی، در رکوع 21 بقره (آیات 168 تا 176) تجلی یافته است. در آیه ابتدایی این رکوع، به استفاده از پاکیزگی‌ها و پیروی‌نکردن از گام‌های شیطان فرمان داده شده است »یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ« (168) (A و B)؛ دلیل پیروی‌نکردن از گام‌های شیطان در آیه بعدی مشخص شده است. به دلیل آنکه شیطان به بدی‌ها و کار زشت فرمان می‌دهد، نباید از گام‌هایش تبعیت کرد «إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» (169) (B)؛ در آیه 172، بار دیگر فرمان به استفاده از پاکیزگی‌ها داده شده است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ» (172) (A’)؛ با این تفاوت که در این آیه، خطاب تغییر یافته و برخلاف خطاب همگانی آیه نخست رکوع «یا أیها الناس»، این آیه با خطاب انحصاری «یا أیها الذین آمنوا»، آغاز شده است. در ادامه آیات رکوع، مصداقی از پیروی‌نکردن از گام‌های شیطان بیان شده که این مصداق، مربوط به استفاده‌نکردن از خوراکی‌های حرام است «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ». (173) (B’) درواقع در این آیات دو نوع دستور کلی مطرح شده است: فرمان به استفاده از خوراکی‌های پاکیزه و دستور به استفاده‌نکردن از برخی خوراکی‌های حرام که اسامی آنها در آیه اخیر ذکر شده است. دو فرمان کلی رکوع در آیات رکوع به‌صورت پراکنده ذکر شده و الگوی ساخنتاری بلاغت سامی را نمایش داده است.

 

1-1-2. بسط متن (گفته‌پردازی) رکوع با الگوی تصریف در بیان

اصطلاح «تصریف در بیان»، در وهلۀ نخست، مفهوم تکرار در بیان را به ذهن متبادر می‌کند و گاه عده‌ای این دو را چنان به کار می‌برند که گویی یک مفهوم بیش نیستند؛ حال آنکه از حیث کارکرد از هم متمایز می‌نمایند. نکتۀ درخور ذکر اینکه در قرآن فقط با تکرار معانی و الفاظ سروکار نداریم، بلکه با تصریف در بیان روبه‌رو هستیم؛ یعنی با بیان معنای واحد به طرق گوناگون. به بیان دیگر، تصریف در بیان، چگونگی ساختاردادن به اطلاعاتی است که به ظاهر در گفتمان قرآنی، تکرار یا مسبوق به سابقه به حساب می‌آیند (حری، 1388ش، 102). کاربرد این نوع گفتمان در آیات مشتمل بر رکوعات قرآنی نیز یافت می‌شود.

1. در رکوع 35 بقره (آیات 258 تا 260)، الگوی تصریف در بیان در قالب سه آیه و دربارۀ پاسخ‌گویی به شبهات معاد تجلّی دارد. در هر سه آیه این رکوع به قدرت خداوند بر احیای مردگان در روز قیامت تأکید شده است؛ به‌طوری‌که خداوند می‌تواند «اموات» را «احیا» کند و این دلیلی روشن بر دوباره زنده کردن مردگان در روز قیامت است. در این زمینه در هر آیه سه نمونه از قصص قرآنی ذکر شده‌اند و ضمن حفظ محتوا، موضوع معاد ضمن سه آیه، در قالب‌های گوناگون بیان شده است. ابتدا از محاجّه ابراهیم(ع) با نمرود دربارۀ زنده‌کردن مردگان برای اثبات قدرت خداوند بر احیای مردگان یاد می‌شود
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ فی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحْیی وَ یُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی وَ أُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ» (258)؛ هرچند قدرت بشری توانا بر انجام برخی امور است، مسائلی مانند طلوع و غروب خورشید تنها با قدرت الهی امکان‌پذیر و این موضوع نشانه‌ای از عظمت و یگانگی خداوند متعال است. بنابر آیه شریفه، ابراهیم(ع) با استدلال بر توحید و قدرت الهی، سرکشی نمرود را خنثی و نابود کرد. آیه بعدی دربارۀ نمایش قدرت خداوند برای فردی است که احیای مردگان در روز قیامت را موضوعی غیرعادی و تصورناپذیر می‌پنداشت «أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلى قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنَّى یُحْیی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» (259)؛ طبق مضمون این داستان، همانگونه که خداوند به میراندن و احیای دوباره در این دنیا قادرست، در روز قیامت نیز می‌تواند استخوان‌های پراکنده و متلاشی‌شده را دوباره پیوند دهد و مردگان را احیا کند. در آیۀ آخر رکوع نیز به پاسخ به سؤال ابراهیم(ع) مبنی بر کیفیت احیای مردگان در روز قیامت با نشان‌دادن معجزۀ احیای پرندگان اختصاص دارد «وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ» (260)؛ «آیه شریفه دلالت مى‌کند بر اینکه ابراهیم(ع) درخواست کرده بود خدا کیفیت احیا و زنده‌کردن را به او نشان دهد، نه اصل احیا را؛ چون درخواست خود را به این عبارت آورد «چگونه مرده را زنده مى‌کنى؟»، و این سؤال مى‌تواند دو معنا داشته باشد؛ معناى نخست اینکه چگونه اجزاى مادى مرده، حیات مى‌پذیرد و اجزاى متلاشى دوباره جمع می‌شوند و به‌صورت موجودى زنده شکل مى‌گیرند، خلاصه اینکه چگونه قدرت خدا بعد از موت و فناى بشر به زنده‌کردن آنها تعلق مى‌گیرد. معناى دوم اینکه سؤال از کیفیت افاضۀ حیات بر مردگان باشد و اینکه خدا با اجزاى آن مرده چه مى‌کند که زنده مى‌شوند و حاصل اینکه سؤال از سبب و کیفیت تأثیر سبب است» (طباطبایی، 1374ش، ج2، ص 562).

خاطر نشان می‌شود علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان، تقسیم‌بندی موضوعی مشابه رکوعات قرآنی را مطرح و آیات 258 تا 260 بقره را به‌صورت سه آیۀ مجزا تفسیر و شرح کرده است (طباطبایی، 1374ش، ج2، ص 531- 586).

در رکوع آخر بقره (284 تا 286) نیز تصریف در بیان غفران الهی مشاهده می‌شود.

 

1-1-3. بسط متن (گفته‌پردازی) رکوع با الگوی تفصیل با تمثیل

یکی از روش‌های بسط متن در یک رکوع، ابتدا حکمی کلی بیان می‌شود و سپس وارد جزئیات و مثال‌هایی برای این حکم کلی مطرح می‌شود.

در رکوع دوم بقره (8 تا 20) و در ابتدای رکوع، از افرادی یاد می‌شود که ادعای ایمان دارند، درحالی‌که درواقع مؤمن نیستند (منافقان) »وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ« (8)؛ در ادامه، منافقان افرادی مریض‌القلب معرفی شده‌اند که خداوند بر بیماری قلب ایشان می‌افزاید و ایشان همان دروغ‌گویان‌اند «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ» (10)؛ در ادامۀ آیات، برای تبیین و نشان‌دادن بیماری قلبی منافقان، رفتارهای ایشان در قالب مثال‌های نمایش یافته است. ازجمله رفتارهای منافقان، ادعای اصلاح در زمین است؛ در صورتی که درحقیقت ایشان فسادگران در زمین‌اند «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ (11) أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ» (12)؛ ویژگی دیگر رفتاری منافقان این است که مؤمنان را تحقیر می‌کنند و خود را برتر از ایشان می‌دانند «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ» (13)؛ ویژگی دیگر منافقان، ایمان ظاهری برای کسب رضایت مؤمنان، دروغ‌گویی و همچنین تمسخر است «وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» (14)؛ در ادامۀ آیات، خداوند متعال رفتار ایشان را در قالب مثال‌ها و تشبیهاتی به‌صورت عینی و ملموس بیان می‌کند. در ابتدا ایشان را افرادی می‌داند که هدایت را به گمراهی فروختند و این تجارت بی‌فایده و سود است «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ» (16)؛ در آیۀ هفدهم، خداوند رفتار منافقان را همانند کسی می‌داند آتشی در بیابانی افروخته و خداوند با طوفان این آتش را خاموش می‌سازد و بدین‌وسیله بیهودگی اعمال ایشان را یادآور می‌شود «مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فی ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ» (17)؛ در ادامه، برای تبیین بازگشت‌ناپذیری منافقان به راه حق، ایشان را به کوران و کران تشبیه می‌کند «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ» (18)؛ همچنین برای تبیین بی‌فایده‌بودن رفتار ایشان و در راستای بیان قدرت الهی، به هراس و ترس ایشان در قالب تشبیهاتی تأکید شده است «أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحیطٌ بِالْکافِرینَ (19) یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» (20) این اسلوب در رکوع دوازدهم (97 تا 103) بقره نیز به کار رفته است.

 

1-1-4. بسط متن (گفته‌پردازی) رکوع با الگوی گفتمان مقابل

ازجمله گونه‌های ساختاری رکوعات سوره بقره، شیوۀ تقابل و یا تضاد ساختاری است؛ به‌گونه‌ای که در آیاتی از یک رکوع این سوره، بُعد معنایی مثبت کاربرد دارد و در آیاتی دیگر از همان رکوع به بُعد منفی یک مفهوم اشاره دارد و این دو مفهوم متضاد و در مقابل هم‌اند.

مقابله یا تقابل در لغت به‌معنای قراردادن دو چیز روبه‌روی هم است (جوهری، 1376ش، ج5، ص 1797؛ راغب اصفهانی، 1412ق، ص 654). تقابل به‌معنای روبه‌روی هم قرار گرفتن، در آیه 47 سوره حجر و در توصیف بهشتیان کاربرد دارد »وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلینَ * هرگونه غلِّ [حسد و کینه و دشمنى] را از سینه آنها بر مى‌کنیم (و روحشان را پاک مى‌سازیم)؛ درحالى‌که همه برابرند و بر تخت‌ها روبه‌روى یکدیگر قرار دارند» این واژه در اصطلاح منطقی، بودن چیزی است در دو طرف معنا، به‌نحوی‌که وجود یکی، وجود دیگری را به‌نحو ترتّب اقتضا کند (ابن‌حزم، 1381ش، ص 181). در اصطلاح معناشناسی هرگاه دو مفهوم کاملاً در مقابل هم قرار بگیرند، تقابل شکل می‌گیرد، همانند رودررویی واژگان ایمان و کفر (ایزوتسو، 1378ش، ص 298). برخی تقابل یا مقابله را آرایۀ ادبی - بلاغی بدین‌معنا دانسته‌اند که دو یا چند معنا یاد شود، سپس آنچه به‌گونۀ موافقت یا مخالفت در برابر آنها قرار دارد، به‌ترتیب ذکر شود (مطلوب، 2000م، ص 636). اصطلاح تقابل معنایی به هنگام بحث دربارۀ مفاهیم متقابل یا در اصطلاح سنتی، معنای متضاد واژه‌ها به کار می‌رود. در معنی‌شناسی عمدتاً از اصطلاح تقابل به جای تضاد استفاده می‌شود؛ زیرا تضاد صرفاً گونه‌ای از تقابل است (صفوی، 1383ش، ص 99- 117).

یکی از گونه‌های چینش آیات در رکوعات قرآنی، تقابل دو بخش یک رکوع است. تقابل ایمان و کفر در رکوع اوّل بقره و همچنین تقابل ایمان و کفر و مصادیق آن در رکوع 34 بقره، ساختار چینشی تقابل در رکوعات این سوره است.

1. در رکوع نخست سورۀ بقره که شامل آیات اوّل تا هفتم این سوره است، تقابل معنایی «ایمان» و «کفر» مطرح شده است. در آیات دوم تا پنجم بقره، «مؤمنان به غیب»، و «مؤمنان به کتاب‌های آسمانی»، هدایت‌یافتگان و رستگاران ذکر شده‌اند «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (2) الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (3) وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4) أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)»؛ در مقابل، در آیات ششم و هفتم این سوره، از گروه «کافران» یاد می‌کند که در مقابل گروه «مؤمنان»‌اند. همچنین در این آیات گروه «یؤمنون» و گروه «لا یؤمنون» مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند. کافران با صفاتی همچون تأثیرنداشتن انذار بر ایشان شناخته می‌شوند و خداوند به کیفر کفرشان بر قلب و گوش آنها مُهر نهاده و بر چشمان ایشان پرده‌ای از تاریکی است «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (6) خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (7)»؛ «از آیاتی که گذشت، تقابل «ایمان» و «کفر» ضمن بیان ویژگی‌هایی از مؤمنان و کافران مطرح شده است و رکوع نخست سورۀ بقره به دو بخش معرفی مؤمنان و در مقابل، کافران تقسیم می‌شود. در این رکوع، تقابل ساختاری ایمان و کفر در دو بخش کلی ذکر شده است که بخش نخست شامل چهار آیه و بخش دوم شامل دو آیه است. شایان ذکر است طبق فهرست‌بندی موضوعی برخی مفسران، می‌توان تقابل میان آیات آغازین سوره بقره را بهتر یافت؛ برای مثال، در تفسیر نمونه، آیات سوم تا پنجم سوره بقره تفسیر شده است که به بیان شرح حال مؤمنان اختصاص دارد و سپس آیات 5 تا 8 این سوره تبیین شده است که احوال کافران را بیان می‌دارد» (مکارم شیرازی، 1371ش، ج1، ص 69).

2. تقابل ایمان و کفر و بیان مصادیق آن، ساختار چینشی رکوع 34 سوره بقره (آیت‌الکرسی) شامل آیات 254 تا 257 این سوره است. در ابتدا به مؤمنان فرمان به انفاق در راه خداوند و تهیۀ توشه برای روز قیامت می‌دهد و از ایشان می‌خواهد تا مانند کافران نباشند (از انفاق سرباز نزنند) «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (254)؛ در آیه 256، تقابل ایمان و کفر در قالب بیان مصداق ایمان به خداوند یا ایمان به طاغوت بیان شده است «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» (256)؛ درنهایت نیز تقابل ایمان و کفر در آیه آخر رکوع بیان شده است. در این آیه خداوند خود را سرپرست مؤمنان می‌داند و به ایشان وعدۀ خارج‌کردن‌شان از ظلمات به سوی نور می‌دهد و سرپرست کافران را طاغوت می‌داند و سرنوشت ایشان را واردشدن به دوزخ بیان می‌کند «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ» (257).

 

1-1-5. بسط متن (گفته‌پردازی) رکوع با الگوی ترتیب زمانی حوادث

حفظ ترتیب زمانی در بیان برخی موضوعات، از گونه‌های مهم ساختاری در چینش آیات سوره بقره است. توضیح بیشتر آنکه موضوعات در برخی رکوعات قرآنی به‌صورت متوالی و با حفظ ترتیب تاریخی بیان می‌شود.

1. در رکوع ششم بقره (آیات 47 تا 59)، از اعطای نعمت‌های الهی در زمان موسی(ع) بر بنی‌اسرائیل، به ترتیب زمانی آنها یاد می‌شود. در آیۀ ابتدایی رکوع، بنی‌اسرائیل را به یادآوری نعمت‌هایی که بر ایشان ارزانی داشته فرامی‌خواند و فضیلت ایشان بر دیگران را متذکّر می‌شود »یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ« (47)؛ سپس در آیات بعدی رکوع، این نعمت‌ها را به ترتیب اعطای آنها بر بنی‌اسرائیل ذکر می‌کند. نخستین نعمت، نجات بنی‌اسرائیل از ظلم و ستم فرعون است؛ درحالی‌که فرزندان ایشان را می‌کشتند و به زنان ایشان تجاوز می‌کردند «وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُم» (49)؛ دومین نعمت، شکافتن دریا برای بنی‌اسرائیل، درنتیجه نجات ایشان و غرق‌شدن لشکریان فرعون است «وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَیْناکُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ» (50)؛ نعمت بعدی، بخشش گناه بزرگ گوساله‌پرستی ایشان است که این خطای بزرگ بنی‌اسرائیل در زمان غیبت چهل روزۀ موسی(ع) اتّفاق افتاد «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (51) ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (52)؛ نعمت بعدی، ایتای کتاب آسمانی به موسی(ع) برای هدایت بنی‌اسرائیل است «وَ إِذْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (53)؛ بخشش حیات، پس از مرگ بنی‌اسرائیل بر اثر کفران نعمت الهی، دیگر نعمتی است که خداوند بر ایشان ارزانی داشته است «ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» (56)؛ ایتای نعمت‌های مادی همچون سایبان قرار دادن ابر برای ایشان، نزول «من» و «سلوی» و نعمت‌های پاکیزه و واردشدن به بیت‌المقدس و استفاده از نعمت‌های آن، دیگر نعمت‌های الهی و منت‌ها بر بنی‌اسرائیل است که در انتهای رکوع به آنها اشاره شده است «وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (57) وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَةَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزیدُ الْمُحْسِنینَ» (58).

2. رکوع شانزدهم بقره، آیات 130 تا 141 این سوره را شامل می‌شود. در این رکوع از انبیای الهی که برای هدایت بشر فرستاده شده‌اند، به ترتیب زمانی نام برده شده است. این ترتیب زمانی، در آیات مختلفی از این رکوع به کار رفته است. ابتدا سخن از برگزیدگی ابراهیم(ع) به میان می‌آید «وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحینَ» (130)؛ در آیه مذکور، به پیروی از آیین ابراهیم(ع) و برگزیدگی او در دنیا و آخرت تأکید شده است. در ادامه به وصیت ابراهیم(ع) و یعقوب(ع) به فرزندان‌شان نسبت به پذیرش آیین حق اشاره می‌کند «وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (132)؛ درحقیقت با عنایت به آیه شریفه، آیین حق همان تسلیم‌شدن در برابر حق است که سفارش‌شدۀ تمامی انبیا قرار گرفته است. هنگامی که یعقوب(ع) در بستر مرگ قرار دارد، فرزندان خویش را به پرستش آیین حق فرا می‌خواند که همان آیین پدران ایشان یعنی ابراهیم(ع)، اسماعیل(ع) و اسحاق(ع) است «أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (133)؛ در آیۀ 136 از دعوت به ایمان به انبیا به ترتیب زمانی فرستاده‌شدۀ ایشان برای هدایت یاد شده است «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسى وَ عیسى وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» (136)؛ در آیه 140 نیز یهودی و نصاری بودن ابراهیم(ع) و نوادگان ایشان را نفی می‌کند «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» (140)؛ در آیه شریفه، کتمان حقیقت و وقایع تاریخی، بزرگ‌ترین ظلم‌ها شمرده شده است؛ در صورتی که خداوند نسبت به تمامی حقایق آگاه است.

 

1-1-6. بسط متن (گفته‌پردازی) رکوع با الگوی شمارشی

گفتمان برخی رکوعات سورۀ بقره بر پایۀ الگوی شمارشی استوار است؛ بدین‌معنا که بدون ذکر عدد یا شماره، به نعمت‌ها، اوامر، نواهی و ... تأکید می‌شود.

در رکوع دهم سورۀ بقره که شامل آیات 83 تا 86 این سوره است، این الگوی ساختاری به کار رفته است. در آیات این رکوع، دستوراتی که به وصایای عشر (ده‌گانه) مشهورند، نام برده شده‌اند. میثاق‌هایی که موسی(ع) از بنی‌اسرائیل گرفته است به‌ترتیب عبارت‌اند از پرستش خدا «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ»، نیکی به پدر و مادر، نزدیکان، یتیمان و مسکین‌ها «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ»، سخن گفتن نیکو «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»، اقامۀ نماز «أَقیمُوا الصَّلاةَ»؛ ایتای زکات «وَ آتُوا الزَّکاة» (83)، نریختن خون یکدیگر «لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ» و اخراج‌نکردن یکدیگر «وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُم» (84). در ادامۀ آیات، به پیمان‌شکنی ایشان و سرپیچی از فرمان‌های الهی اشاره شده است
(85 و 86)

شمارش نعمت‌ها در رکوع سوم بقره (21 تا29)، اسلوب ساختار شمارشی است.

 

1-2. الگوهای سبک‌ساز بسط متن در گفته‌پردازی رکوعات قرآنی

برخی از الگوهای گفته‌پردازی در رکوعات قرآنی سبک خاصی دارند. به عبارت دیگر، نوع و تعداد کاربرد یک مفهوم یا یک لفظ و ... سبک خاصی را ایجاد کرده است؛ این ویژگی سبکی، رکوع مدنظر را از سایر رکوعات متمایز کرده است.

 

1-2-1. بسط متن با الگوی سبک‌ساز شروع یکسان آیات رکوع

یکی از الگوهای سبک‌ساز حاکم بر چینش آیات یک رکوع آغازهای مشترک است. آغازین مشترک آیات نشان‌دهندۀ این مطلب است که صرف‌نظر از ارتباط درون‌مایه‌ای، دست‌کم ازنظر ظاهری دارای یک سبک‌اند. برخی رکوعات قرآنی دارای اشتراکات ظاهری در ابتدای آیات‌اند. این اشتراک گاهی به‌صورت ظاهر یکسان و در برخی موارد نیز با خطاب یکسان در آغاز کاربرد دارد.

در رکوع هفتم بقره که شامل دو آیه است (آیۀ 60 و 61)، الگوی آغازین یکسان در آیات یافت می‌شود؛ بدین‌معنا که در ابتدای هر دو آیه واژۀ «و إذ» به معنای «زمانی که» به کار رفته است و این دو آیه از لحاظ آغاز مشترک با «إذ» در یک گونۀ سخن قرار می‌گیرند «وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ (60) وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذی هُوَ أَدْنى بِالَّذی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ» (61)؛ علاوه بر آغاز خطاب یکسان در آیات این رکوع، مناسبت‌های محتوایی نیز بین دو آیه وجود دارد. هر دو آیه درخواست‌های بنی‌اسرائیل دربارۀ اعطای برخی نعمت‌های مادی را یادآور می‌شود. در ابتدا از ایشان می‌خواهد تا از روزی خداوند استفاده کنند و نافرمانی نورزند (60). در ادامه نتیجۀ نافرمانی ایشان را بیان می‌دارد. (61) آغازین یکسان با «واو» در رکوع 30 بقره (232 تا 235)، نشان‌دهندۀ وجود الگوی سبکی است.

 

1-2-2. بسط متن با الگوی سبک‌ساز جملات امری

از دیگر موارد الگوهای سبک‌ساز در چینش آیات در رکوعات به‌صورت خطاب یکسان امری است؛ یعنی این رکوع در قالب جملات امری بیان شده است. خطاب به‌صورت امر در قالب بیان فرمان‌نامه یا عهد و میثاق از سوی خدوند متعال، مطرح و به‌واسطۀ پیامبران الهی به بشر ابلاغ می‌شود.

برای مثال در رکوع پنجم بقره (آیات 40 تا 46) خطاب‌های یکسان و به‌صورت امری به کار رفته است. آیات این رکوع خطاب به بنی‌اسرائیل است. ابتدا به ایشان فرمان یادآوری نعمت‌هایی را می‌دهد که بر ایشان ارزانی داشته است «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ»؛ سپس فرمان به وفای به عهد داده می‌شود «وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُم»؛ و به ایشان امر می‌شود فقط از خدا بترسند «وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ» (40)؛ در آیۀ بعدی به ایمان به کتاب آسمانی فرمان می‌دهد که تصدیقی بر تورات و انجیل است (قرآن) و از کفر به آن برحذر می‌دارد «وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ»؛ در ادامۀ آیه به نفروختن آیات الهی به بهایی ناچیز فرمان می‌دهد «وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلاً»؛ و در انتهای آیه نیز دستور به تقوای الهی می‌دهد «وَ إِیَّایَ فَاتَّقُونِ» (41). نیامیختن حق با باطل و کتمان‌نکردن حقیقت، اوامری است که در آیه 42 به بنی‌اسرائیل فرمان داده شده است «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون»َ (42). در آیه 43 فرمان به اقامه نماز و ایتای زکات داده شده است «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعین»َ (43). در آیه 44 به‌صورت ضمنی، فرمان به عمل‌کردن به آنچه می‌گویند و همچنین تفکر و تعقل داده است «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (44) و درنهایت در آیه 45، فرمان به استعانت و یاری جستن از صبر و صلاۀ داده شده است «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ» (45). این سبک در رکوع هجدهم (148 تا 152) و بیست و پنجم (197 تا 210) نیز دیده می‌شود. همچنین در رکوع بیست و هفتم (217-221)، سه بار (آیات 217و 219 و220) الگوی «یسالونک عن.....قل...» به کار رفته است.

 

1-3. الگوهای بسط متن (گفته‌پردازی) بر پایۀ گونه سخن

گونۀ سخن به معنای قالب‌های ارائۀ مفاهیم است؛ یعنی آن دسته از قالب‌هایی که ما سخنانمان را در آنها ریخته و ارائه می‌کنیم. این گونه‌های سخن انواع مختلفی دارند؛ مانند گونۀ سخن حقوقی یا داستانی. در برخی از موارد الگوی گفته‌پردازی در رکوات قرآنی بهره‌گیری از این گونه‌های سخن همچون گونۀ سخن روایی و گونۀ سخن قانون‌نویسی است.

 

1-3-1. گفته‌پردازی در رکوع با گونۀ سخن روایی

گفتمان روایی یکی از گونه‌های متن (Larson,1998,401) و از الگوهای تولید گفتمان رکوع، نیز هست. روایت یکی از گونه های سخن است که خود انواعی همچون سرگذشت نامه، سفرنامه، داستان، تاریخ و...دارد. ساختار چینشی برخی از رکوعات سورۀ بقره بر اساس الگوی روایی استوار است.

1. در رکوع چهارم بقره، شیوۀ روایی براساس الگوی نوع نخست آمده است. در این رکوع که شامل آیات 30 تا 39 این سوره است، داستان خلقت آدم(ع) و جریان‌های پس از آن در قالب 9 آیه بیان شده است. در ابتدا از قراردادن آدم(ع) به‌عنوان خلیفه و اعتراض فرشتگان سخن به میان می‌آید «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (30)»؛ سپس به آموزش اسماء به آدم(ع) و عرضۀ اسما توسط آدم(ع) به فرشتگان اشاره می‌شود «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ (31) قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ (32) قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ (33)»؛ در ادامۀ آیات، به سجدۀ فرشتگان و تمرّد ابلیس از سجده بر آدم تأکید می‌شود «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ (34)»؛ در ادامه به اسکان آدم و همسرش در بهشت، فرمان نزدیک‌نشدن به درخت ممنوعه، فریب‌خوردن ایشان از ابلیس، هبوط به زمین، توبۀ آدم(ع) و پذیرش توبه اشاره می‌کند «وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ (35) فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حینٍ (36) فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (37)»؛ در آیات انتهایی رکوع، بار دیگر از هبوط ایشان به زمین و فرمان به تبعیت از هدایت الهی سخن به میان آمده است «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (38) وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ (39)». بنابراین ساختار این رکوع، داستانی و درصدد بیان خلقت آدم(ع) و جریانات پس از آن است که به‌صورت مرحله به مرحله نقل شده‌اند. خاطرنشان می‌شود به دلیل وابستگی عناصر تشکیل‌دهندۀ داستان حضرت آدم(ع)، این داستان، طی 9 آیه، یک رکوع را مشتمل است. تقسیم‌بندی این داستان به یک رکوع، متفاوت با فهرست‌بندی موضوعی مفسران است؛ برای مثال در تفسیر نمونه، این داستان به سه بخش تقسیم شده است که در بخش نخست، آیات 30 تا 33، در قسمت دوم، آیات 34 تا 36 و در بخش سوم، آیات 37 تا 39 بررسی و تفسیر شده‌اند (مکارم شیرازی، 1371ش، ج1، ص 171- 197). این موضوع نشان‌دهندۀ تفاوت رکوعات با فهرست‌بندی مفسران و فلسفۀ ساختاری رکوعات است.

2. رکوع 33 سورۀ بقره که آیات 249 تا 253 را شامل می‌شود، ساختار این رکوع بر الگوی نوع دوم، یعنی بیان داستان‌های مربوط به افراد یا رویدادای گذشته استوار است. در این رکوع داستان طالوت و جالوت نقل شده است. طبق آیات این رکوع، لشکریان طالوت از نوشیدن آب رودخانه نهی می‌شوند و این موضوع، فرمانی الهی برای آزمایش میزان صبر و استقامت ایشان بیان شده است (مبتلیکم بنهر) و در ادامه بیان شده است که عدۀ کمی از ایشان از این آزمایش سربلند بیرون آمدند «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ» آزمایش دوم پس از گذر از نهر بوده است که گروهی از مؤمنان گفتند ما را طاقت نبرد با جالوت و سپاهیانش نیست «فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ»؛ امّا افرادی که یقین کامل به ملاقات خدا داشتند، هرچند تعدادشان کم بود، با صبر و استقامت و امداد الهی بر طالوت و سپاهیانش پیروز شدند «قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ» در آیه 250، دعای ایشان هنگام مبارزه با دشمن نقل شده است که محور اصلی این دعا صبر است «وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرینَ» در آیه بعدی نیز ثمرۀ این صبر، پیروزی داوود بر طالوت بیان شده است (251). در آیات آخر رکوع، به حق‌بودن آیات الهی (252) و برتری انبیای الهی و رسالت ایشان (253) تأکید شده است. درخور ذکر است رکوع هشتم (62 تا71) و رکوع پانزدهم (122 تا 129) از الگویی روایی برخوردارند.

 

1-3-2. گفته‌پردازی در رکوع با گونۀ سخن حقوقی

یکی از الگوهای چینش آیات در رکوعات، الگوی نگارش قانون یا آیین‌نامه است. این الگو در آیات‌الأحکام مشاهده می‌شود. در تعریف آیات‌الأحکام گفته شده است «آیاتی است که متضمّن احکام فقهی متعلق به مصالح دنیا و آخرت مردم باشد» (معرفت، 1388ش، ج2، ص 319). همچنین بیان شده «آیات‌الأحکام» آیاتی است که به احکام فقهی و تکالیف عملی ارتباط دارد (شهابی، بی‌تا، ج2، ص 4). گسترۀ موضوعی این دسته از آیات به گستردگی ابواب فقهی و شامل عبادات و معاملات (عقود و ایقاعات) است.

1. در رکوع 28 بقره (آیات 222 تا 228)، آیات‌الأحکام گروه دوم یعنی بیان احکام خاص ذکر شده و احکام مربوط به «نساء» ضمن چند آیه نقل شده است که یک رکوع را شامل می‌شوند. در آیات ابتدایی رکوع، دربارۀ احکام قاعدگی زنان و امتناع از آمیزش جنسی با ایشان هنگام قاعدگی سخن به میان می‌آورد «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ» (222)؛ سپس به آمیزش جنسی با زنان غیر از حالت قاعدگی فرمان می‌دهد «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ» (223)؛ در آیات 224 تا 226 نیز دربارۀ احکام طلاق «ایلاء» سخن می‌گوید و این موضوع را ذکر مقدماتی در حرمت سوگندخوردن به خداوند نقل می‌کند «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (224) لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فی أَیْمانِکُمْ وَ لکِنْ یُؤاخِذُکُمْ بِما کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلیمٌ (225) لِلَّذینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» (226)؛ «معناى آیه این است که هر کس سوگند بخورد که دیگر به همسرش نزدیک نشود، حاکم شرع چهار ماه صبر مى‌کند، اگر برگشت و حق همسرش را ادا کرد، یعنى با او هم بسترى کرد و کفارۀ شکستن قسم خود را داد، او را عقاب نمى‌کند و اگر تصمیم گرفت طلاقش دهد و طلاقش داد که باز عقابى ندارد؛ چون طلاق هم گریزگاه دیگرى است از عقاب و خداى شنواى دانا است» (طباطبایی، 1374ش، ج2، ص 339). در آیات انتهایی رکوع نیز احکام طلاق نقل شده‌اند «وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ (227) وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ فی أَرْحامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فی ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیم»ٌ (228).

2. رکوع 24 (آیات 189 تا 196) نیز شامل آیاتی دربارۀ بیان احکام خاص شرعی با موضوعات اجتماعی‌سیاسی است. در آیۀ نخست این رکوع دربارۀ کاربردهای هلال‌های ماه سخن به میان می‌آید و از آن وسیله‌ای برای بیان اوقات و تعیین وقت حج یاد می‌شود «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (189)؛ سپس فرمان به نبرد در راه خدا در راه حدّ متعادل مطرح می‌شود «وَ قاتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ» (190)؛ در آیۀ 91 به قتل مشرکان جز در مسجدالحرام فرمان می‌دهد «وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى یُقاتِلُوکُمْ فیهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزاءُ الْکافِرینَ»؛ در آیه 193 نیز دوباره به پیکار با مشرکان تا تبعیت ایشان از آیین حق فرمان می‌دهد «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمینَ»؛ در آیۀ 194 دربارۀ احکام جنگ در ماه‌های حرام سخن می‌گوید «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ»؛ در آیۀ 195 به وجوب انفاق در راه خدا تأکید می‌ورزد «وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ». درنهایت در آیۀ آخر رکوع نیز احکام مفصلی از حج را بیان می‌کند. بیان احکام شرعی در رکوعات بیست و سوم (182 تا 188 بیان احکام روزه)، و رکوع سی و یکم (236 تا 242) و رکوع بیست و نهم (229 تا 231 احکام طلاق) تجلی دارد.

 

نتیجه‌گیری

اگرچه نمی‌توان به‌صورت قطعی دربارۀ رکوعات و فلسفۀ آنها اظهارنظر کرد، بررسی‌های صورت‌گرفته نشان‌دهندۀ نظم خاصی است که آیات در برگیرندۀ یک رکوع از آن پیروی می‌کنند. مطالعۀ ابعاد مختلف رکوعات قرآنی و نقش آنها در اثبات نظم و پیوستگی آیات قرآن و ارتباط متقابل آیات با یکدیگر کوششی جدید و راهگشا در پژوهش‌های مربوط به نظم قرآن است.

تحلیل و بررسی ساختار چینشی آیات در رکوعات سورۀ بقره، به‌صورت کلی حاکی از وجود سه الگو در گفته‌پردازی و بسط متن در این رکوعات است: الگوهای عمومی بسط متن در گفته‌پردازی رکوعات قرآنی، الگوهای سبک‌ساز بسط متن در گفته‌پردازی رکوعات قرآنی و الگوهای تخصصی (ژانری) گفته‌پردازی رکوعات قرآنی.

1. الگوهای عمومی بسط متن در گفته‌پردازی رکوعات قرآنی شامل الگوی بلاغت سامی است که بیان‌کنندۀ پیوستگی و هدفمندی آیات مشتمل بر یک رکوع است و به‌صورت الگوی متوازی و دایره‌ای در رکوعات سوره بقره تجلی دارد که در هر دو اسلوب، نظم بلاغی بی‌بدیل قرآن کریم اثبات‌پذیر است. همچنین در الگوی تصریف در بیان، هدف اعتقادی و هدایتی قرآن کریم در قالب‌های گوناگون با حفظ محتوا بیان شده است که در رکوعات سوره بقره، این ساختار در ضمن نقل سه داستان با مضمون پاسخ‌گویی به شبهات توحید و معاد مطرح شده است. اسلوب بیان اجمالی و نقل مصداق و تمثیل در تفصیل آن شامل یادکرد از منافقان و در ادامه توضیحاتی مبسوط از رفتارهای ایشان است. تقابل مفهومی ایمان و کفر در برخی رکوعات نشان‌‌دهندۀ الگوی گفتمانی برابر و متضاد است. شیوۀ بیانی متوالی همراه با حفظ ترتیب زمانی درخصوص شمارش نعمت‌های ارزانی‌شده از خداوند و همچنین شمارش فرستادگان الهی برای هدایت بشر نقل شده‌اند. درنهایت، الگوی شمارشی در قالب تذکر فرمان‌های عشر یا ده‌گانۀ نازل‌شده بر بنی‌اسرائیل تجلی یافته است.

2. ساختار برخی رکوعات سوره بقره بر اسلوبی سامان یافته که دارای سبک خاص است. به عبارت دیگر، گفته‌پردازی به‌گونه‌ای انجام گرفته که حاصل آن، شکل‌گیری یک سبک خاص بیانی برای یک رکوع است؛ برای نمونه، سبک یک رکوع بر پایۀ استفاده حداکثری از اسلوب امری است. در نمونه ای دیگر از این دست آغازین بیشتر آیات یک رکوع با «إذ» است. ساختار منظم رکوعات سوره بقره نشان‌دهندۀ تصادفی‌نبودن تقسیم‌بندی آیات قرآن کریم به رکوعات است؛ زیرا هر یک از رکوعات مطالعه‌شده نظم دقیق و منطقی را نشان می‌دهد که آغاز و انجامی مشخص دارند.

3. الگوی ژانری در رکوعات سوره بقره در قالب‌هایی همچون شیوۀ بیان روایی با نقل داستان‌های پیشینیان، شیوۀ بیان قانونی با نقل آیات مشتمل بر احکام خاص شرعی تجلی یافته است. هر یک از رکوعات مذکور درصدد القای مفهوم و معنایی منسجم‌اند که گاه به‌صورت فرمان، در برخی موارد به‌صورت ارشادی و گاهی به‌صورت جملات نهی‌کننده به کار رفته‌اند.

اگرچه برای اثبات انسجام ظاهری و محتوایی رکوعات قرآنی، لازم است ده‌ها پژوهش از این دست انجام بگیرند و پس از استقصای موارد به درستی یا نادرستی آن نظر داد؛ اما این پژوهش می‌تواند آغازگر و نقطه عزیمتی برای مقصدی دیگر و پرسش‌هایی تازه‌تر و متفاوت‌تر باشد. همچنین لازم است به دنبال روش‌ها و نشانه‌های کاربردی بود که به این سؤال پاسخ دهد که آیا فهرست‌بندی موضوعی قرآن براساس رکوعات قرآنی امری تصادفی است یا فلسفه خاصی در آن نهفته است که درنهایت نظم قرآن را ثابت می‌کند.

 

پی‌نوشت

1. طبق گفتۀ علی‌محمد ضبّاع (د 1376 ق) در انتهای قرآنی - که زیرنظر او به چاپ رسید - تعداد آیاتی از قرآن را نشان می‌‍دهد که اگر کسی هر روز آن تعداد را حفظ کند، در طی 2 سال، تمام قرآن را حفظ خواهد کرد. طبق این گفته، کل رکوعات باید حدود 730 عدد باشد و شاید وجه‌تسمیۀ این نوع تقسیم به رکوع، به دلیل مقدار مناسب هر یک از این تقسیمات باشد که نمازگزار بعد از قرائت حمد در نماز، آن مقدار را بخواند و به رکوع برود (البته طبق فقه اهل سنت که قرائت سوره کامل بعد از حمد، واجب نیست). هرچند با مراجعه به قرآن‌هایی که علامت رکوع دارند، در می‌یابیم تعداد رکوع‌ها در کل قرآن 555 عدد است که با گفتۀ ضباع تناقض دارد (مستفید، 1381ش، تمام اثر).

2. شایان ذکر است علامت «ع» در قرآن‌های چاپ‌شدۀ شبه‌قارۀ هند، همراه با شماره‌هایی در حاشیۀ مصحف دیده می‌شود؛ برای مثال، در کنار آخرین آیۀ سوره بقره شماره‌ای در بالا، شماره‌ای در وسط و شماره‌ای نیز در پایین حرف «ع» قرار می‌گیرد. شماره‌ای که در بالای حرف «ع» قرار دارد، به شمارۀ مسلسل رکوع در سوره اشاره دارد. شماره‌ای که در وسط حرف «ع» قرار دارد، بیان‌کنندۀ تعداد آیات رکوع مدنظر است و شمارۀ پایینی، به شمارۀ مسلسل رکوع در جزء مدنظر اشاره دارد (مستفید، 1381ش، تمام اثر).

3. Greek rhetoric

4. شبیه‌ترین مباحث بلاغیان پیشین به مباحث امروزین بلاغت سامی، پیدایش اصطلاحاتی همچون «لف و نشر»، «مفصل مرتب» و «تبیین و تفسیر» است (برای آشنایی بیشتر نک: ونزبرو، 1391ش، صص 11-55).

Qur'an. Translated by Naser Makarem Shirazi.
Abd ul Rauf, H. & Horri, A. (1390). "Extension of the Text and Methods of Presentation in the Qur'anic Discourse (Examining the Claims of Richard Bell on Being Broken of the Qur'an)". The Scientific Research Journal of Qur'anic investigations, N. 68, pp. 117-86.
Horri, A. (1388). "The Function of Inflexion in Two Qur'anic Chapters Regarding the Creation Text in the Light of Halliday Text Transcoding ". Foreign Languages Studies, N. 55, pp. 101- 116.
Ibn Hazm, A. (1381). Ibn Hazm al-Andalusi Treatises. Beirut: Al Muasese ul Arabiye.
Izutsu, T. (1378). The Concept of Faith in Islamic Theology. Translated by Zahra Poorsina, Tehran: Soroush Publication.
Jawhari, I. (1376). Taj ul Logha and Sihah ul Arabiye (The Crown of Language and Correcting Arabic). Beirut: Dar ul Elam Lilmmulayeen.
Larson, Milard, L. (1998). Meaning-Based Translation, 2nd Edition, University Press of America.
Lesani Fesharaki, M. & Moradi Zanjani, H. (1395). Recognition of Qur'an Chapters (Structural Research Method in the Holy Qur'an). Qom: Nasayeh Publication.
Makarem Shirazi, N. (1371). Nemoone Commentary. Tehran: Dar ul kotob ul Islamiyah.
Makvand, M. & Shaker, M. (1394). "Rereading the Qur'anic Text Coherence in the Light of Symmetrical Order Theory". Qur'anic Studies, 20th Year, N. 76, pp. 33-4.
Marefat, M. (1388). Commentaries and Commentators. Qom: The publication of Tamhid.
Matloob, A. (2000). Glossary of Rhetorical Terms and Their Evolution. Beirut: Maktabe of Lebanon.
Mint, R, P. & Farouton, L. & Sanbo, N. (2004). Rhetorical Analysis and Interpretation: Analysis of the texts of the Holy Qur'an and the traditions of the Prophet. Beirut: Dar ul Mashriq.
Moradi Zanjani, H. & Lesani Fesharaki, M. (1385), Thematic Research Method in the Holy Qur'an. Unknown location: Qalam Mehr Publications.
Mostafid, H. (1381), "Tahzib and Tajziye of the Quran (Grouping and Analyzing of the Holy Qur'an)". Roshd Amuzesh Quran, N. 1, pp. 61-56.
Ragheb Esfahani, H. (1412). Simple Substances of Quranic Words. Damascus: Dar ul Qalam.
Safavi, K. (1383). An Introduction to Semantics. Tehran: Surah Mehr.
Safavi, K. (1384). Semantic Descriptive Dictionary. Tehran: Farhang Muaser.
Shahabi, M. (No date). Jurisprudence Periods. Tehran: Publication of the Ministry of Culture and Islamic Guidance.
Silvi Boyce Liuwe, A. (1388). "A Reading of the Fifth Chapter of Quran". translated by Marzieh Soleimani, Kitab Mah Din, No. 149, pp. 52-48.
Tabatabai, S. (1374). Al-Mizan commentary. Translated by Muhammad Baqir Mousavi, Qom: Jamie Modarresin affiliated to the Qom Seminary.
Wansbrough, J. (1391). Arabic rhetoric and commentary of the Quran with an eye on Epanodos. published in the collection of articles of the western Qur'anic studies, Quranic language, Qur'anic commentary, translated by Morteza Kariminia, Tehran: Hermes publication.