Document Type : Research Article
Authors
1 Ph.D. Department of Arabic Language and Literature, University of Lorestan, Lorestan, Iran
2 Assistant Professor, Department of Arabic Language and Literature, University of Lorestan, Lorestan, Iran
Abstract
Keywords
Article Title [Persian]
Authors [Persian]
یکی از مباحث زبانشناسی نقشگرا، نظریه انسجام متنی است. این نظریه عواملی که اجزاء تشکیلدهنده متن را به هم مرتبط میسازد و سبب انسجام و هماهنگی آن میشود، بررسی میکند. الگوی این نظریه را هلیدی و حسن (1976) ارائه دادند. آنها عوامل انسجام متنی را به سه دسته تقسیم کردند: عامل واژگانی، عامل دستوری، عامل پیوندی. هر یک از این عوامل خود به چند قسمت تقسیم میشوند که وجود آنها در یک متن، آن متن را منسجم و اجزاء تشکیل دهنده آن را با هم مرتبط میکند.در مقاله حاضر سعی بر این شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی عوامل انسجام متنی در سوره نوح بررسی شود. ابزارهای آفریننده انسجام متنی در سوره نوح به سه دسته تقسیم میشوند: اول، عامل واژگانی که در این سوره شامل تکرار و باهمآیی است، که هر یک از این دو خود چندین زیر مجموعه را در بر میگیرند. دوم، عامل دستوری، این عامل به سه صورت ارجاع، جایگزینی و حذف در انسجام متنی سوره مؤثر شده است. سوم، عامل پیوندی که در دو نوع ارتباط اضافی و ارتباط زمانی در سوره یافت میشود. در بین این عوامل به ترتیب عامل واژگانی سپس عامل دستوری و در پایان عامل پیوندی از بیشترین بسامد در سوره برخوردار هستند و بیشترین تأثیر را در منسجم ساختن سوره نوح بر عهده دارند.
Keywords [Persian]
تجزیه و تحلیل گفتمان یکی از گرایشهای جدید علم زبانشناسی است. این شاخه جدید در دهههای اخیر توانسته است توجه بسیاری را به خود جلب کند. آنچه در همه تعاریف از گفتمان، مشترک است، این است که گفتمان واحد بزرگتر از جمله است (باغینی پور، ۱۳۷۵م، ص۱۷). زبانشناسی متن نیز شاخهای از تحلیل گفتمان است که بر مطالعه متون و سازمان نوشتاری متن تأکید میورزد و بیشتر با انسجامهای ساختاری متن سروکار دارد. مطالعه ویژگیهای متن از قبیل همه آنچه سبب میشود تا نوشتهای را متن بنامیم، در حوزه زبانشناسی متن است. این شاخه جدید زبانشناسی در پی این است که متن چیست؟ و چگونه تولید میشود؟ (آقا گل زاده و افخمی، ۱۳۸۳ش، ص۸۹) انسجام کمک شایانی به تحلیل متن میکند، چرا که برخی عناصر متن جز با در نظر گرفتن رابطه آنها با دیگر عناصر، تحلیل و تفسیر نمیشوند و در بسیاری مواضع متن بسان بنایی است که اجزاء آن با ارتباطی که با هم دارند، شاکله را تشکیل دادهاند. «متن تنها از یکیا چند جمله که معنا یا پیام معینی دارد، تشکیل نشده؛ بلکه در داخل متن روابط معینی که بین جملهها برقرار است، آن را تشکیل میدهد. در مطالعات سخنکاوی مجموعۀ این روابط بین جملهای که آفریننده متن است، «انسجام متنی» (textual cohesion) نامیده شدهاست» (لطفی پور ساعدی، ۱۳۷۱ م،ص۱۰).
انسجام متنی نظریهای است که اولین بار هلیدی و حسن در کتاب «انسجام در انگلیسی» مطرح کردند. انسجام به مناسبات معنایی اشاره دارد که به کلام یکپارچگی و وحدت میبخشد و آن را بهمثابۀ یک متن، از مجموعهای از جملات جداگانه و نامربوط متمایز میکند (مهاجر و نبوی، ۱۳۷۶ ش،ص۶۳).
واحدهای سخن با توجه به نقشی که اجزای زبان در انجام نقش کلی ارتباط زبانی ایفا میکنند، تعیین میشوند. هلیدی و حسن معتقدند که انسجام به کلیه رابطههایی اطلاق میشود که عنصری از یک جمله را به عناصر جملات قبلی مرتبط میکند (همان، ۳۰) . این نظریه اولین بار برای تحلیل عوامل انسجامی در زبان انگلیسی به کار رفت؛ اما بر همه زبانها تطبیق میشود، با این تفاوت که ممکن است الگوهای انسجام از زبانی به زبان دیگر مختلف باشد. عوامل انسجام متنی و روابط جملهای از نظر هلیدی و حسن به سه دسته تقسیم میشود:
الف) واژگانی: این عامل شامل تکرار، باهمآیی و حوزههای معنایی است. ب) عوامل دستوری: شامل ارجاع، جایگزینی و حذف است. ج) عوامل پیوندی: شامل حروف ربط است (یاحقی و فلاحی، 1389 ش،ص331).
بررسی این عوامل در هر زبانی و در هر متنی ممکن است. مقاله حاضر نیز این عوامل را در سوره نوح بررسی میکند. متن قرآن از جمله متونی است که از دیرباز زبانشناسان به آن بسیار توجه کردهاند و از جنبههای مختلف زبانی آن را بررسی کردهاند. یکی از مهمترین نظریههای زبانی که در تبیین اعجاز زبانی قرآن ارائه شده است، نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی است. این نظریه چینش واژگان در کنار یکدیگر و ارتباط آنها با واژگان قبل و بعد از خود را بررسی میکند. نظریه نظم با نظریه انسجام واژگانی یک وجه اشتراک دارد و آن بررسی ارتباط واژگان و عبارات یک متن با یکدیگر است.
مقاله حاضر با بهکارگیری روش توصیفی– تحلیلی به دنبال جواب دادن به سؤالهای زیر است:
1-ابزارهای آفریننده انسجام متنی در سوره نوح کداماند؟
2-کدام یک از عوامل انسجام متنی از بسامد بیشتری در سوره نوح برخوردارند؟
پیشینه پژوهش: تاکنون پژوهشهای متعددی در انسجام قرآن صورت گرفته است که بیشتر آنها در قالب پایاننامه است و در اینجا به برخی از پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه اشاره میکنیم:
-«بررسی عوامل انسجام متنی در قرآن: سوره یوسف»، پایاننامه ارشد از مجید فصیحی هرندی (۱۳۸۰).
-«مطالعه مفهوم انسجام زبانی در قرآن کریم»، پایاننامه ارشد از شکوه آذرنژاد (۱۳۸۵). آذرنژاد در این پژوهش عوامل انسجام متنی در 21 سوره از جزء سیام قرآن را بررسی کرده است.
-پایاننامه ارشد «انسجام واژگانی در قرآن: بررسی سوره نور بر پایه نظریه هلیدی و حسن (۱۹۷۶)»، نوشته حسین رجبی (۱۳۸۶) همانگونه که از عنوان مشخص است نویسنده از بین عوامل انسجام متنی تنها عامل واژگانی که شامل تکرار و باهمآیی است را بررسی کرده است.
-مقاله «مقایسه کاربست عوامل انسجام در سوره اعلی و ترجمه آن از صفار زاده» از معصومه نعمتی قزوینی و طاهره ایشانی (1394). نویسندگان در این مقاله ابزارهای آفریننده انسجام متنی در سوره اعلی و ترجمه آن از صفار زاده را بررسی و مقایسه کردهاند.
-مقاله «دور الضمائر فی التماسک النصی فی القرآن الکریم، دراسة موجزة فی کتب التفاسیر» از شرافت کریمی (1390). نویسنده در این مقاله نقش ضمایر در انسجام متنی قرآن کریم را با توجه به برخی کتابهای تفسیری بررسی کرده است.
-پایاننامه دکتری «التماسک النصی بین النظریة و التطبیق: سورة الأنعام أنموذجاً» از ناصر محمود صالح النواصرة (2009 م). نگارنده در این پایاننامه علاوه بر بیان مباحث نظری انسجام متنی، آن را در سوره أنعام بررسی تطبیقی کرده است.
بر اساس پژوهشهای نگارندگان تاکنون هیچ پژوهشی انسجام متنی در سوره نوح را بررسی نکرده است.
انسجام متنی در سوره نوح
سه عامل واژگانی، دستوری و پیوندی که هلیدی و حسن انسجام متن را وابسته به وجود آنها در متن میدانند، هر سه در سوره نوح وجود دارند و هر یک دارای بخشهای مختلفی هستند.
انسجام واژگانی
انسجام واژگانی را حضور واژههای مشابه و مرتبط بهوجود میآورد. موضوع هر گفته و نوشته این امر را تأمین میکند، برای مثال متکلمی که از آب و هوا حرف میزند، بهناچار از کلماتی مانند هوا، هوای گرم، هوای سرد، رطوبت، ابری، آفتابی و ... استفاده خواهد کرد. صرف حضور این واژهها در متن، انسجامی را به وجود میآورد که مخاطب را در فضای اطلاعاتی خاصی قرار میدهد (صلحجو، 1377 ش،ص24).
انسجام واژگانی متن در دو سطح بررسی میشود:
در سطح جمله: یعنی واژگانی را که در یک جمله با هم ارتباط معنایی دارند بررسی میکند.
در سطح متن: در این بخش واژگانی که در بین جملات مختلف در سرتاسر متن با هم رابطه مفهومی دارند، تحلیل میشوند. بررسی روابط واژگان در این دو سطح انسجام متن را نشان میدهد (علاوی، 2011 م،ص127).
ابزار آفریننده انسجام واژگانی در سوره نوح
تکرار: تکرار به معنی بهکارگیری متعدد برخی از عناصر جمله و متن است. تکرار سبب به وجود آمدن شبکهای از روابط بین عناصر متن میشود، که انسجام متن را بهدنبال خواهد داشت. عناصر تکرار شده در متن، ساختار متن را محکم و جانب دلالی آن را تقویت میکند (حلوة، 2012 م،ص20). همچنین تکرار کلمات مهم و کلیدی در متن میتواند مضمون اصلی متن را بارزتر و فهم آن را آسانتر و سریعتر کند (محمد، 2009 م،ص 105).
در تکرار، یک واژه ممکن است در قسمتهای مختلف متن، اول، وسط و انتها قرار بگیرد و این امتداد در انسجام و پیوستگی متن بسیار حائز اهمیت است و از پراکندگی اجزاء متن جلوگیری میکند. کارکرد تکرار، تجدید حافظه و نشان دادن ارتباط قبل و بعد است (حسان، 1993 م،ص109).
زبان علاوه بر رساندن خبر، نقش مهم دیگری بر عهده دارد و آن تبیین عواطف و احساسات انسان است. تکرار اگر عیبی دارد مربوط به زبان خبر است؛ چرا که بنا بر اصل اقتصاد زبان باید از اطناب که یکی از عوامل تکرار است، پرهیز شود؛ اما در زبان عاطفی، تکرار لازمه هنرآفرینی و خلاقیت هنرمندانه است (خلیلی جهان تیغ، 1380 ش،ص30).
یکی از عوامل واژگانی که نقش بسزایی در انسجام سوره نوح دارد، تکرار است. در بررسی عامل تکرار در سوره نوح تنها، واژگانی که نقش محتوایی خاصی در متن دارند، بررسی شدهاند و از بررسی واژگانی مانند حروف اضافه و حروف ربط خودداری شده است. در سوره نوح تکرار به دو گونه است:
تکرار لفظی: تکرار لفظی بهمعنای تکرار یک واژه در متن است. این نوع از تکرار خود به دو دسته تقسیم میشود:
تکرار تام یا تکرار محض: تکرار واژه در متن بدون هیچ گونه تغییری، تکرار تام نامیده میشود (عبدالمجید، 1998 م،ص80). این نوع از تکرار خود به دو دسته تقسیم میشود: أ) تکرار نزدیک: در این نوع واژگان تکرار شده در مجاور هم یا در یک جمله قرار میگیرند. ب) تکرار دور: واژگان تکراری در جملات مختلف قرار میگیرند. در سوره نوح برخی از واژگان تکراری در یک جمله قرار گرفتهاند و برخی دیگر در جملات مختلف پراکنده شدهاند. در جدول زیر کلمات تکراری و بسامد هر یک از آنها را در جمله مشاهده خواهیم کرد:
جدول 1: کلمات تکراری و بسامد هر یک از آنها در جمله
واژه |
تعداد تکرار |
واژه |
تعداد تکرار |
واژه |
تعداد تکرار |
نوح |
3 |
قوم |
4 |
قَالَ |
4 |
الله |
7 |
تزد |
2 |
أَجَلَ |
2 |
رَبّ |
4 |
دَعَوْتُ |
3 |
یَجْعَلْ |
2 |
خَلَقَ |
2 |
جَعَلَ |
3 |
الأرْضِ |
3 |
یَزِدْ |
2 |
تَذَرُنَّ |
2 |
تَذَرْ |
2 |
الظّالمین |
2 |
|
همانطور که در جدول بالا مشاهده شد، واژگان تکراری در سوره نوح به دو صورت اسمی و فعلی بهکار رفتهاند. این واژگان تکراری نقش بسزایی در انسجام سوره دارند، برخی از آنها تنها در یک آیه تکرار شدهاند؛ اما بعضی دیگر در آیات متعدد بهکار رفته و ارتباط خاصی بین آیات به وجود آوردهاند؛ چرا که واژهای مانند «قوم» بااینکه 4 بار در سوره بهکار رفته است؛ اما در هر چهار بار به قوم حضرت نوح اختصاص دارد، یا کلمهای مانند «قال» که چهار بار در سوره آمده، در هر چهار بار به حضرت نوح اسناد داده شده است و بیشتر واژگان تکراری در سوره به این صورت هستند، این امر بر ارتباط و هماهنگی بین آیات سوره دلالت میکند؛ چرا که اجزاء سوره را به هم متصل میسازد.
در این سوره بیشتر کلمات محوری تکرار شدهاند که با محتوای کلی سوره که دعوت حضرت نوح از قوم خویش به توحید و پرستش پروردگار است، ارتباط تنگاتنگی دارند؛ مانند کلمات نوح، الله، ربّ، قوم، دعوت، قال و... . تکرار این کلمات موضوع اصلی سوره را تأکید میکند و همانند شبکهای مرتبط در سرتاسر سوره، اجزاء را با هم مرتبط و منسجم میسازد. این بسامد بالای تکرار همچنین درک معنی را برای مخاطب آسان میکند؛ چرا که مخاطب در بسیاری از آیات سوره با واژگانی روبرو میشود که در آیات قبل آنها را دیده و با آنها آشنا شده است و بهمحض دیدن دوباره آنها، آیات قبلی که این واژگان در آنها به کار رفته بود، برایش تداعی میشود.
تکرار جزئی: گاهی ریشه بعضی از واژگان یکی است و واژه با اندکی تغییر در صیغه تکرار میشود، تکرار به این صورت تکرار جزئی نامیده میشود (عبدالمجید، 1998 م،ص82). در سوره نوح نیز واژگانی است که از یک ریشه مشتق شدهاند و در صیغههای مختلف به کار رفتهاند. تکرار جزئی در این سوره شامل نمونههای زیر است:
جدول 2: تکرار جزئی در سوره نوح
واژه |
تعداد صورتها |
صورتهای تکرار |
واژه |
تعداد صورتها |
صورتهای تکرار |
نذر |
2 |
نذیر، أنذر |
کان |
2 |
کُنْتُمْ، کَانَ. |
عبد |
2 |
اعبدوا، عباد. |
قال |
2 |
قلت، قال. |
غفر |
5 |
یَغْفِرْ، تَغْفِرَ، اسْتَغْفِرُوا ، غَفَّارً، اغْفِرْ |
دعا |
2 |
دعاء، دعوت. |
کبر |
3 |
اسْتَکْبَرُوا، اسْتِکْبَارًا، کُبَّارًا. |
أسرّ |
2 |
أَسْرَرْتُ، إِسْرَار. |
أرسل |
2 |
أرسلنا، یرسل. |
سماء |
2 |
سماء، سماوات. |
أنبت |
2 |
أنبت، نبات. |
خرج |
2 |
یخرج، اخراج. |
ولد |
2 |
ولد، والد، یلدوا |
ضلّ |
3 |
أضلّوا، یضلّوا، ضلال. |
دخل |
2 |
أُدْخِلُوا، دَخَلَ |
کفر |
2 |
الْکَافِرِینَ، کَفَّارًا. |
آمن |
3 |
مُؤْمِنًا والْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ |
مال |
2 |
مال، أموال. |
مکر |
2 |
مَکَرُوا، مَکْرًا. |
إله |
2 |
الله، آلهة. |
واژگان تکراری در این قسمت نیز به دو صورت اسمی و فعلی استفاده میشوند، گاهی از یک ریشه تنها افعال، مشتق شدهاند؛ البته به صورت متعدد و در صیغهها و زمانهای مختلف، گاهی نیز تنها اسم مشتق شده است ولی در وزنهای مختلف، در بعضی کلمات نیز هم اسم مشتق شده است و هم فعل. برخی از واژگان این قسمت نیز مانند تکرار تام در یک آیه آمده و برخی دیگر در آیات مختلف به کار رفتهاند. این نوع از تکرار در فهم معنای واژگانی که از یک ریشه مشتق شدهاند مؤثر است و به خواننده کمک میکند تا راحتتر با متن ارتباط یابد و مفهوم آن را دریافت کند؛ چرا که او در طول سوره با برخی کلمات مواجه میشود که در آیات قبل بهطور نسبی با آنها آشنا شده است. این نوع از تکرار ذهن مخاطب را فعال میکند؛ چرا که همانند تکرار تام، کلمه عیناً آورده نشده است تا واژه قبل سریع به ذهن خطور کند؛ بلکه با تغییراتی در ساختار واژه قبل بهکار رفته؛ لذا ذهن مخاطب نیازمند تلاشی دو برابر است، تا متوجه تغییرات به وجود آمده شود و واژه قبل را به یاد آورد، این امر نقش بسزایی در انسجام متنی سوره ایفا میکند چرا که سبب ارتباط بین آیات میشود.
تکرار معنایی: عبارت است از تکرار معنی با واژگان متفاوت و نه یکسان. این نوع از تکرار انواع مختلفی دارد که شامل: شمول معنایی، ترادف، تضمین است (عبدالمجید، 1998 م،ص80).
شمول معنایی: یعنی مفهوم یک واژه مفاهیم چند واژه دیگر را شامل شود (پالمر، 1374 ش،ص132). یا به عبارت دیگر اسمی که مبنای مشترکی را در بین چندین اسم حمل میکند، مثلاً کلمه انسان شامل مرد، زن، دختر، بچه و شخص میشود (عبدالمجید، 1998 م، ص83). هر یک از واژههایی که مفهومشان را واژه شامل در بر میگیرد،واژه زیر شمول نامیده میشود. در سوره نوح از بین انواع تکرار معنایی تنها از شمول معنایی استفاده شده است که شامل نمونههای زیر است:
واژه آلهة در آیه 23 شامل واژگان وَدّاً، سُوَاعاً، یَغُوثَ، یَعُوقَ، نَسْرًا در همین آیه میشود؛ چرا که هر یک از این اسماء جزء خدایان بتپرستان بودهاند و نوعی اله به شمار میرفتند. واژه آلهه با اسامی بتها که بعد از آن ذکر شدهاند، رابطه عموم و خصوص مطلق دارد.
از بین انواع تکرار در سوره نوح، کم بسامدترین تکرار به شمول معنایی اختصاص دارد، به همین سبب در مقایسه با انواع دیگر تکرار اهمیت کمتری در انسجام سوره دارد، چرا که تنها در یک آیه به کار رفته است.
همانگونه که مشاهده شد، واژگان متعددی در سراسر سوره نوح است که به صورتهای مختلف تکرار شدهاند، برخی از آنها به صورت لفظی و برخی دیگر به صورت معنایی. بسامد واژگانی که به صورت لفظی تکرار شدهاند بسیار بیشتر از بسامد واژگانی است که به صورت معنایی تکرار شدهاند. این واژگان مکرر نقش بسزایی در انسجام متن دارند؛ چرا که با تکرار در آیات مختلف سوره، قسمتهای مختلف آن را به هم پیوند دادهاند و ارتباط خاصی بین اجزاء آن به وجود آوردهاند و آن را منسجم و هماهنگ ساختهاند.
نمودار1: بسامد انواع تکرار
باهمآیی: یکی از مهمترین ابزار انسجام متن در سطح واژگانی، پدیده باهمآیی است. این اصطلاح را اولین بار زبانشناس انگلیسی، فرث در سال ۱۹۵۷م بهکار برد. او زبانشناسان را متوجه اهمیت بررسیهای واژگانی کرد چرا که بعضی از واژهها بهخاطر همنشینی با واژههای مختلف تغییر معنا میدهند (برکاوی، ۱۹۹۱ م، ص۷۱). باهمآیی یعنی همنشینی واژگانی که ارتباط قوی بین آنها، آنها را به ترکیب شدن با هم سوق میدهد، مانند ارتباطی که بین واژه نوشیدن با واژه آب وجود دارد. گاهی ارتباط بین دو واژه به اندازهای قوی است که بهمحض شنیدن یک واژه، واژه دیگر در ذهن تداعی میشود و انتظار میرود همراه آن به کار رود، این ارتباط قوی، نقش بسزایی در انسجام و پیوستگی متن دارد. روابط مفهومی کلمات با همآیند، که از عوامل انسجام متن است به چند دسته تقسیم میشود:
تضاد: گاهی ارتباط قوی بین دو کلمه متضاد سبب با هم به کارگرفتن آنها میشود؛ چرا که بعضی مواقع ارتباط بین آن دو به گونهای است که با شنیدن یکی از آنها دیگری به ذهن خطور میکند، همانند ارتباطی که بین دو کلمه بالا و پایین، چپ و راست وجود دارد. تضاد در سوره نوح به دو صورت به کار رفته است:
تضاد بین افعال: در این نوع، دو واژه متضاد فعل هستند، که در سوره نوح نمونههای زیر را دربر میگیرد:
تضاد، بین دو فعل أَعْلَنْتُ و أَسْرَرْتُ است در آیه (ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا)(٩). تضادی که اثبات یکی نفی دیگری را برساند؛ مانند دو کلمه مرده و زنده تضاد حاد نامیده میشود (مختار عمر، ۱۹۹۸ م، ۱۰۲). تضاد میان دو کلمه أعلنت و أسررت از نوع تضاد حاد است. تضاد بین دو فعل عَصَوْا وَاتَّبَعُوا در آیه )قَالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَاتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلا خَسَارًا( (٢١) نیز تضاد حاد است.
تضاد بین اسماء: در این نوع دو کلمه متضاد اسم هستند، در سوره نوح تنها یک نمونه از این نوع تضاد وجود دارد و آن تضاد بین دو واژه لَیْلا وَنَهَارًا در آیه )قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلا وَنَهَارًا( (٥) است. تضاد بین لیل و نهار تضاد حاد است.
مراعات نظیر: مراعات نظیر یعنی آوردن کلماتی در سخن که از نظر معنا با هم تناسب دارند، نه از نظر تضاد (خطیب قزوینی، 2003م، 260). مراعات نظیر آوردن واژههایی از یک دسته است که با هم هماهنگی دارند. این هماهنگی میتواند از نظر جنس، نوع، مکان، زمان و یا همراهی باشد. مراعات نظیر سبب تداعی معانی میشود و نقش مهمی در انسجام متن دارد؛ چرا که در آن از مجموعهای از کلمات استفاده میشود که با یکدیگر هماهنگی و ارتباط معنایی خاصی دارند.
در سوره نوح در آیات متعددی بین برخی از واژگان رابطه مراعات نظیر وجود دارد که سبب شده است، واژگان آیه ارتباط معنایی قویی داشته باشند و نقش مهمی در انسجام متنی در سوره ایفا کنند، مراعات نظیر در سوره نمونههای زیر را دربر میگیرد:
مراعات نظیر بین افعال (اعْبُدُوا، اتَّقُوا، أَطِیعُوا) در آیه سوم، دو جمع مکسر (جَنَّاتٍ و أَنْهَار) در آیه 12، در این آیه همچنین بین دو واژه (أَمْوَالٍ وَبَنِینَ) نیز رابطه مراعات نظیر وجود دارد، بین واژگان (أَصَابع و آذَانِ) در آیه 7، واژگان (نُوراً و سِرَاجاً) در آیه 16، رابطه بین دو واژه (الْقَمَرَ و الشَّمْسَ) در این آیه نیز مراعات نظیر است، بین واژگان (فَاجِراً و کَفَّاراً) در آیه 27، واژگان (وَدّاً وَسُوَاعاً وَیَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسْرًا) در آیه 23 مراعات نظیر وجود دارد. ممکن است در اینجا این سؤال برای خواننده مطرح شود که چگونه است که این کلمات وَدًّا وَسُوَاعًا وَ یَغُوثَ و... در قسمت شمول معنایی نیز آورده شده بودند؟ در جواب باید گفت که در قسمت شمول معنایی رابطه هر یک از این کلمات با کلمه آلهه که واژه شامل شناخته شده بود، مدنظر بود اما در این قسمت رابطه این واژگان با یکدیگر مهم است نه با واژهای دیگر.
باهمآیی دستوری: باهمآیی دستوری بدین معناست که دو یا چند واژه که ارتباط خاصی از نظر معنایی یا از نظر ساختاری با هم دارند، در ترکیبهای مختلف دستوری در کنار هم قرارگیرند. باهمآیی دستوری در سوره نوح به چهار صورت بهکار رفته است:
فعل و فاعل: در این قسمت بین فعل و فاعل آن، رابطه خاصی وجود دارد که همنشینی آن دو برای مخاطب آشنا است. در آیه )أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا( (١٥) بین دو واژه (خلق) و (الله) رابطه باهمآیی وجود دارد که به صورت فعل و فاعل به کار رفتهاند.
فعل و مفعول به: در این نوع بین فعل و مفعول به آن، رابطه معنایی نزدیکی وجود دارد. در سوره نوح در آیه) أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ)(٣) بین واژگان (اعبدوا) و (الله) رابطه معنایی قوی وجود دارد، که بهصورت فعل و مفعول بهکار رفتهاند، همچنین بین دو واژه (استغشوا) و (ثیاب) در آیه (وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَاراً)(٧) و بین دو کلمه (اسْتَغْفِرُوا) و (رَبَّ) در آیه (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا)(١٠) رابطه معنایی نزدیکی وجود دارد که سبب همنشینی این واژگان شده است.
موصوف و صفت: گاهی برخی از واژگان تنها با واژه خاصی وصف میشوند و همچنین گاهی برخی از صفات تنها با واژگان خاصی به کار میروند و تنها به آنها اختصاص دارند، همچنین صفاتی یافت میشود که با واژگان متعدد به کار میروند؛ اما همراهی آنها با یک واژه از بسامد بیشتری نسبت به واژگان دیگر، برخوردار است. در سوره نوح دو نمونه از این باهمآیی وجود دارد، أ: (عذاب ألیم) در آیه (إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ)(١) واژه ألیم در آیات بسیاری از قرآن صفت، برای واژه عذاب است. این کثرت بهکارگیری سبب شده است رابطه معنایی قویی بین این دو واژه به وجود بیاید. ب: أجل مسمًّی در آیه (یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى)(2) واژه مسمّی در آیات متعددی از قرآن تنها صفت برای کلمه أجل است؛ همانگونه که در سوره نوح نیز صفت برای این واژه است که این امر بر ارتباط قوی بین این دو واژه دلالت میکند.
فعل و حرف جر: در زبان عربی برخی از افعال با حروف معین به کار میروند و بیان فعل مستلزم بیان حرف مخصوص به آن است؛ همانند فعل «حصل» که با حرف «علی» به کار میرود و نیز همانند «تکوّن» با حرف «من» و فعل «مال» با حرف «إلی» و... (عکاشه، 1390ش، ص203). در سوره نوح نیز افعالی وجود دارد که با حرف خاصی به کار رفتهاند.
دو فعل یغفر و اغفر با حرف «ل» به کار رفتهاند: (یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى)(2) و (رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ)(28). فعل غفر غالباً بعد از حرف لام به کار میرود؛ همانگونه که در فرهنگ لغتهای عربی نیز با این حرف به کار رفته است. غفر الله له ذنبه (المعجم الوسیط، 2004، ص656).
نمودار2: بسامد انواع باهمآییها
نمودار3: بسامد ابزارهای واژگانی
انسجام دستوری: شامل سه عامل جایگزینی، ارجاع و حذف است.
جایگزینی: به این معناست که یک واژه یایک عبارت را جایگزین واژه و عبارتی دیگر کنیم. در سوره نوح واژگانی وجود دارد که جایگزین واژگانی دیگر شدهاند و در انسجام متنی سوره مؤثر هستند؛ چرا که مدلول دو واژه یکی است و تنها لفظ دال بر آن تغییریافته است؛ لذا این عامل جایگزینی را همچنین میتوان از انواع تکرار معنایی به شمار آورد. عامل جایگزینی در سوره نوح نمونههای زیر را دربر میگیرد:
واژه ربّ در آیه (قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلا وَنَهَارًا)(٥)، جایگزین واژه الله در آیه قبل (إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)(٤) شده است. این دو واژه چندین بار در سوره نوح به صورت متناوب جایگزین یکدیگر شدهاند. همچنین دو واژه الظالمین و الکافرین در آیات (وَقَدْ أَضَلُّوا کَثِیرًا وَلا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلا ضَلالا)(٢٤) و (وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا) (٢٦) جایگزین واژه قوم در آیه (قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلا وَنَهَارًا)(٥) شده است. در ابتدای سوره که سخن از دعوت حضرت نوح از قبیله خود به یکتاپرستی است، آنها را با لفظ قوم خطاب میکند؛ اما در پایان سوره که دعوت او را اجابت نکردهاند، با توجه به آیات (قَالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَاتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلا خَسَارًا)(٢١) و (وَمَکَرُوا مَکْرًا کُبَّارًا)(٢٢) آنها را با دو لفظ الظالمین و الکافرین خطاب میکند.
ارجاع: هلیدی و رقیه حسن در اختلاف بین جایگزینی و ارجاع گفتهاند: جایگزینی رابطهای است که بین عناصر زبانی یعنی بین واژگان و عبارات وجود دارد؛ اما ارجاع رابطهای است بین معانی، پس جایگزینی رابطهای است در سطح واژگانی نحوی؛ اما ارجاع رابطهای است در سطح معنایی (محمد، 2009م، ص113).
گاهی تعبیر و تفسیر برخی واژگان در متن نیازمند تعبیر و تفسیر واژگانی دیگر در همان متن است و برای فهم آن باید بهسراغ مراجع آنها برویم (احمدی و استواری، 1390 ش، ص12). واژگانی که در درون متن به آنها ارجاع داده میشود به خودی خود معنای کاملی ندارند و برای مشخص کردن معنای دقیق آنها باید به واژگانی که به آنها ارجاع داده شدهاند رجوع کرد.
ارجاع در متن با ضمیر، اسم اشاره، اسم موصول صورت میگیرد و به دو صورت پیش مرجع و پس مرجع است. در ارجاع پیش مرجع، واژه مرجع دار (ضمیر، اسم اشاره و اسم موصول) پس از مرجع خود قرار میگیرد و در پس مرجع، واژه مرجع دار قبل از مرجع خود واقع میشود. ارجاع از شایعترین ابزار انسجام متنی در زبان عربی به شمار میرود، و با برقراری رابطه بین کلمات و جملات مختلف نقش بسزایی را در انسجام متنی ایفا میکند (الزناد، 1993م، ص119).
ارجاع به دو صورت برونمتنی و درونمتنی است. در ارجاع برونمتنی مرجع در خارج از متن قرار دارد. ارجاع برونمتنی فاقد نقش انسجامبخشی است (یاحقی و فلاحی، 1389 ش، ص331). ارجاع در سوره نوح نمونههای زیر را دربر میگیرد:
جدول3: نمونههایی از ارجاع در سوره نوح
واژه مرجع، شماره آیه |
ضمیر ارجاع داده شده |
نوع ضمیر |
تعداد ارجاع، شماره آیات |
نوح، آیه 1 |
أنت ک هو ی تُ |
مستتر در فعل أنذر بارز مستتر در فعل قال بارز بارز |
یک بار، آیه 1 یک بار، آیه 1 دو بار، آیات 2-5 دوازده بار، آیات 2-5-6-7-8-9-21-28 شش بار، آیات 5-7-8-9-10 |
قوم، آیه 1 |
هم |
بارز |
یک بار، آیه 1 |
قوم، آیه 2 |
واو کم تم |
بارز (مخاطب) بارز بارز |
چهار بار، آیات 3-4 سه بار، آیه 4 یک بار، آیه 4 |
قوم، آیه 5 |
هم واو کم |
بارز بارز (مخاطب و غائب) بارز |
سیزده بار، 6-7-8-9-21-25-27 سیزده بار، 7-10-13-15-20-21-22-23-24 ده بار، 10-11-12-13-14-17-18 |
الله، آیه 3 |
ه هو |
بارز مستتر در افعال یغفر و یؤخر |
یک بار، آیه 3 دو بار، آیه 4 |
أجل، ایه 4 |
هو |
مستتر در افعال جاء و یؤخَّر |
دو بار، آیه 4 |
ربّ، آیه 5 |
أنت |
مستتر درفعل تغفر |
یک بار، آیه 6 |
ربّ، آیه 10 |
ه هو |
بارز مستتر در افعال کان، یرسل، یمدد، یجعل. |
یک بار، آیه 10 چهار بار، آیات 10-11-12 |
الله، آیه 13 |
هو |
مستتر در فعل خلق |
یک بار، آیه 14 |
الله، آیه 15 |
هو |
مستتر در فعل جعل |
یک بار، آیه 16 |
سماوات، آیه 15 |
هنّ |
بارز |
یک بار، آیه 16 |
الله، آیه 17 |
هو |
مستتر در افعال أنبت، یعید، یخرج |
سه بار، آیات 17-18 |
الأرض، آیه 17 |
ها |
بارز |
یک بار، آیه 18 |
الأرض، آیه 19 |
ها |
بارز |
یک بار، آیه 20 |
الله، آیه 19 |
هو |
مستتر در فعل جعل |
یک بار، آیه 19 |
مَن ، آیه 21 |
ه |
بارز |
سه بار، آیه 21 |
الظالمین، آیه 24 |
هم واو |
بارز بارز (غائب) |
دو بار، آیه 25 سه بار، آیه 25 |
ربّ، آیه 26 |
أنت ک |
مستتر در فعل تذر بارز |
یک بار، آیه 26 دو بار، آیه 27 |
الکافرین، آیه 26 |
هم واو |
بارز بارز (غائب) |
یک بار، آیه 27 دو بار، آیه 27 |
ربّ، آیه 28 |
أنت |
مستتر در افعال أغفر و تذر |
دو بار، آیه 28 |
مَن، آیه 28 |
هو |
مستتر در فعل دخل |
یک بار، آیه 28 |
همانگونه که در جدول بالا مشاهده شد، در سوره نوح تمامی ارجاعات با ضمیر بارز و مستتر و از نوع ارجاعات درونمتنی است. ارجاع در این سوره فراوان به کار رفته است و نقش بسیار مهمی را در انسجام آن دارد، چرا که برخی از مرجعها در آیات مختلف با ضمایر متعدد، به آنها ارجاع داده شده است و برای فهمشان که در زبان عربی جز اسمهای مبهم هستند، باید به مراجعشان رجوع کرد، که این امر ارتباط محکمی را بین واژگان و آیات به وجود آورده است؛ مثلا واژه نوح در آیه اول، 22 بار با ضمایر مختلف در آیات متعدد، به آن ارجاع داده شده و این امر سبب تقویت ارتباط بین آیات است؛ چرا که این واژه به کمک ضمایری که به آن ارجاع داده شده حضورش در سراسر سوره بسیار بارز گشته است و همانند شبکهای مرتبط، اجزاء آن را به هم پیوند داده است، یا واژه قوم در آیه پنجم، 36 بار در آیات مختلف به آن ارجاع داده شده است که این امر علاوه بر برقراری ارتباط مستقیم بین این واژگان، بسیاری از آیات را نیز به هم ربط داده است. این بسامد بالای ارجاعات در سوره نوح به برخی واژگان مانند: الله، ربّ، نوح، قوم و ... بر محوری بودن این واژگان دلالت دارد.
حذف: به معنی حذف یک یا چند واژه از یک جمله در قیاس با جملات پیشین آن است. گاهی برخی واژگان، عبارات و جملات در متن برای ایجاز و پرهیز از تکرار حذف میشوند. وجود قرینه در حذف امری ضروری است تا از پیچیدگی و سردرگمی در متن جلوگیری کند.
حذف به دو دلیل سبب انسجام متنی میشود: الف) تکرار، عنصر محذوف غالباً مشتق از ماده عنصر مذکور و یا معنا و یا متعلقات آن است؛ لذا اگر عنصر محذوف در جمله آورده شود با نام تکرار شناخته میشود. ب) ارجاع، حذف عنصری از متن بیشتر با توجه به وجود قرینه در متن رخ میدهد؛ لذا شناخت عنصر محذوف نیازمند رجوع به قرینه است، پس قرینه مرجعی برای محذوف قرار میگیرد که ممکن است قبل و یا بعد از محذوف باشد (فقی، 2000 م، 2، 229). حذف در سوره نوح در آیات متعددی رخداده است. جدول زیر حذف حروف، واژگان و عبارتها را نشان میدهد:
جدول4: حذف حروف، واژگان و عبارتها
حذف در سوره نوح |
||
عبارت استعمال شده در سوره |
عبارت محذوف |
عبارت همراه محذوف |
دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلا وَنَهَاراً (آیه 5) |
دَعَوْتُقَوْمِی(1 بار) |
دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلا وَدَعَوْتُ قَوْمِی نَهَارًا |
وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا (آیه 16) |
فِیهِنَّ (1 بار) |
وَجَعَلَ الشَّمْسَ فِیهِنَّ سِرَاجًا |
من لَمْ یَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ (آیه 21) |
لَمْ یَزِدْهُ (1 بار) |
لَمْ یَزِدْهُ مَالُهُ وَلَمْ یَزِدْهُ وَلَدُهُ |
یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ (آیه 12) |
یُمْدِدْکُمْ بِ (1 بار) |
یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَیُمْدِدْکُمْ بِبَنِینَ |
وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسْرًا (آیه 23) |
لا تَذَرُنَّ (4 بار) |
وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلاتَذَرُنَّ سُوَاعًا وَلاتَذَرُنَّ یَغُوثَ وَلا تَذَرُنَّ یَعُوقَ وَلا تَذَرُنَّ نَسْرًا |
ربِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ (28) |
اغْفِرْ (4 بار) |
ربِّ اغْفِرْ لِیاغْفِرْ وَلِوَالِدَیَّ وَاغْفِرْ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَاغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَاغْفِرْ الْمُؤْمِنَاتِ |
همانگونه که در جمله بالا مشاهده شد، حذف در سوره نوح به تعدد و اشکال مختلف رخ داده است. حذف در این سوره بهدلیل وجود قرینه و با توجه به بافت جمله و متن رخ داده است؛ لذا هیچگاه سبب ابهام و سردرگمی خواننده نمیشود و هیچ خللی در استمرار و تداوم معنی ایجاد نکرده است؛ چرا که عبارت مذکور جایگزین عبارت محذوف است و به آن اشاره کرده است. حذف در این آیات با جلوگیری از تکرار برخی عبارات که قرینه دارند، سبب ایجاز متن و مانع از اطناب آن شده است، همچنین سبب فعالشدن ذهن خواننده میشود؛ چرا که خواننده باید به دنبال یافتن قرینهای برای عبارت محذوف باشد؛ لذا ناچار است به جمله ماقبل برگردد تا بتواند معنی را بهطور کامل دریافت کند، مثلا در آیه (اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ) فعل امر «اغفر» 4 بار بهخاطر وجود قرینه حذف شده است، خواننده زمانی که به واژه «لِلْمُؤْمِنِینَ» در این آیه میرسد ناخودآگاه به قرینه (فعل اغفر مذکور در ابتدای آیه) رجوع میکند و آن را در ذهن خود تداعی و تکرار میکند که این ارجاع و تکرار قرینه در انسجام آیه مؤثر میشود. این ربط دادن عبارات و جملات به ماقبل خود نقش مهمی در بوجود آمدن انسجام متنی ایفا میکند.
نمودار4: بسامد ابزار انسجام دستوری
انسجام پیوندی
منظور از انسجام پیوندی، وجود ارتباط معنایی و منطقی بین جملات یک متن است. انسجام پیوندی به چهار نوع ارتباط اضافی (Additive)، سببی (Causal)، تقابلی (Adversative) و زمانی (Temporal) تقسیم شده است (لطفی پور ساعدی، 1385 ش، ص114).
ارتباط اضافی زمانی رخ میدهد که جملهای مطلبی را به محتوای جمله قبل اضافه کند. این جملههای اضافی میتواند جنبه توضیحی، تمثیلی و مقایسهای داشته باشد.
ارتباط سببی زمانی رخ میدهد که رویداد فعل یک جمله با رویداد دیگر جملهها ارتباط سببی و علّی داشته باشد، این ارتباط شامل روابط علت، نتیجه، هدف و شرط است.
ارتباط تقابلی زمانی برقرار میشود که محتواییک جمله برخلاف انتظاراتی باشد که جمله ما قبل آن نسبت به موقعیت متکلم و مخاطب به وجود میآورد.
ارتباط زمانی هنگامی رخ میدهد که نوعی توالی زمانی میان رویدادهای آن دو جمله برقرار باشد (یار محمدی، 1383 ش،ص 59).
انسجام پیوندی در سوره نوح در دو نوع ارتباط نمود یافته است:
ارتباط اضافی: این نوع از ارتباط با دو حرف واو و فاء عطف، صورت گرفته است، حرف واو 31 بار و حرف فاء 3 بار در سوره تکرار شده است. کثرت استعمال این حروف عطف در سوره، انسجام متنی خاصی را ایجاد کرده است؛ چرا که این حروف عطف جمعا 34 بار در سوره به کار رفتهاند و هر حرف عطفی دو واژه یا دو عبارت و یا دو جمله را به هم متصل ساخته است که در کل سبب مرتبط ساختن 68 واژه یا عبارت و یا جمله شدهاند.
ارتباط زمانی: ارتباط زمانی تنها با حرف ثمّ که 3 بار در سوره نوح در آیات 8 – 9 - 18 تکرار شده، به وجود آمده است. این حرف در سوره نوح جملهها را به یکدیگر وصل کرده است. حرف عطف «ثم» بعدیت و تأخیر را میرساند، در این سوره نیز بعدیت و تأخیر مرتبهای را میرساند. این حرف یک بار در ابتدای آیه هشت (ثُمَّ إِنىّ دَعَوْتهُمْ جِهَاراً) آمده است و بدین معناست که حضرت نوح قومش را اول به آرامی سپس با بانگ بلند دعوت کرده است. در آیه نهم (ثُمَّ إِنىّ أَعْلَنتُ لهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لهَمْ إِسْرَاراً) به این معناست که او بعد از دعوت با صدای بلند گاهی سرّی و گاهی علنی آنها را دعوت کرده است، تا همه راههایی را که ممکن است مؤثر باشند، امتحان کرده باشد (طباطبایی، 1374 ش، 20: 44) . در آیه هجدهم نیز دو آیه (وَاللَّهُ أَنبَتَکمُ مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتاً) و (ثمُ یُعِیدُکمُ فِیهَا وَ یخْرِجُکُمْ إِخْرَاجاً) را به هم عطف کرده است و بدین معناست که خداوند در ابتدا انسان را از خاک بوجود میآورد و زمانی که مرد او را دوباره به خاک بر میگرداند.
نمودار5: بسامد ابزار پیوندی
نتیجه
در مقاله حاضر که عوامل انسجام متنی در سوره نوح را بررسی کرد، مشاهده شد که سوره مذکور انسجام متنی بالایی برخوردار است و واژگان و جملات به وجود آورنده آن، ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. این امر سبب شده است که شاکله سوره همانند بنایی باشد که تمامی اجزاء آن با هم مرتبطاند. عوامل به وجود آورنده انسجام متنی در سوره نوح به سه دسته: واژگانی، دستوری و پیوندی تقسیم میشوند. هر یک از این عوامل خود چند قسمت دارند. عامل واژگانی در سوره نوح خود به دو دسته تقسیم میشود: یک، تکرار که شامل تکرار لفظی و معنایی است. تکرار لفظی به دو صورت تام (47 نمونه) و جزئی (46 نمونه) به کار رفته است. تکرار معنایی نیز شمول معنایی (6 نمونه) را در بر میگیرد. دوم: باهمآیی که تضاد (6 نمونه)، مراعات نظیر (20 نمونه) و باهمآیی دستوری (14 نمونه) را شامل میشود. در بین عوامل واژگانی عامل تکرار بسامد بیشتری نسبت به عامل باهمآیی دارد. عامل دستوری در سوره نوح، جایگزینی (5 نمونه)، ارجاع (106 نمونه) و حذف (12 نمونه) را دربر میگیرد،که به ترتیب ارجاع، حذف و جایگزینی بیشترین بسامد را در سوره دارند. عامل پیوندی در سوره نوح به دو صورت اضافی (34 نمونه) و زمانی (3 نمونه) وجود دارد که ارتباط اضافی نسبت به ارتباط زمانی بسامد بالایی دارد.
در جدول و نمودارهای زیر عوامل انسجام متنی، زیرشاخهها و بسامد آنها نشان داده میشود.
جدول5: عوامل انسجام متنی، زیرشاخهها و بسامد آنها
نمودار6: بسامد عوامل انسجام متنی
نمودار7: درصد عوامل انسجام متنی
10.صلحجو، علی، (1377 ش)، گفتمان و ترجمه، تهران: مرکز.
11. طباطبایی، سید محمد حسین، (1374 ش)، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
12. عبدالمجید، جلیل، (1998 م)، البدیع بین البلاغة العربیة و اللسانیات النصیة، الهیئة المصریة العامة للکتاب.
13. علاوی، العید، (2011 م)، التماسک النحوی أشکاله و آلیاته دراسة تطبیقیة لنماذج من شعر محمد العید آل خلیفة، مجله قراءات، صص 119-140.
14. فقی، صبحی ابراهیم، (2000 م)، علم اللغة النصی بین النظریة و التطبیق دراسة تطبیقیة علی السور المکیة، قاهره: دار قباء.
15. لطفی پور ساعدی، کاظم، (1385 ش)، درآمدی به اصول و روش ترجمه،تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ هفتم.
16. -------------، (1371 ش)، درآمدی به سخن کاوی، مجله زبانشناسی، سال 9، شماره 1، صص 109-122.
17. مجمع اللغة العربیة، (2004 م)، المعجم الوسیط، چاپ 4. قاهره: مکتبة الشروق الدولیة.
19. مختار عمر، احمد، (1998 م)، علم الدلالة، چاپ 5، قاهره: عالم الکتاب.
20. مهاجر، مهران و محمد نبوی، (1376 ش)، به سوی زبانشناسی شعر: رهیافتی نقشگرا، تهران: نشر مرکز.
21. یاحقی، محمد جعفر و محمد هادی فلاحی، (1389 ش)، انسجام متنی در غزلیات سعدی و بیدل دهلوی، بررسی و مقایسه ده غزل سعدی و ده غزل بیدل، مجله ادب و زبان، شماره 27، صص 327-346.
22. یار محمدی، لطفاله، (1383 ش)، گفتمانشناسی رایج و انتقادی، تهران: انتشارات هرمس.