امیرحسین بانکی پور فرد؛ سعید غفرالهی
چکیده
قرآن کتابی است که حقایق آن پایانناپذیر است و چشمههای بیپایان دانش از آن سرچشمه میگیرد؛ بهگونهای که خود را «تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» معرفی میکند؛ اما چگونه قرآن باوجود محدودبودن ...
بیشتر
قرآن کتابی است که حقایق آن پایانناپذیر است و چشمههای بیپایان دانش از آن سرچشمه میگیرد؛ بهگونهای که خود را «تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» معرفی میکند؛ اما چگونه قرآن باوجود محدودبودن روشنگر هر چیزی است. این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی و بهرهگیری از ابزار کتابخانهای و استفاده از دیدگاههای اندیشمندان حوزۀ تفسیر، پس از بیان دیدگاههای کمینه، میانه و بیشینه در تفسیر این آیه، دیدگاه جدیدی را براساس نظریۀ «هولیزم»، در تفسیر «تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ» ارائه میدهد. براساس این نظریه، کل، علاوه بر مجموع اجزایش است و تا کل روشن نشود، هویت اجزاء مجهول میماند. همچنین هر کل، جزئی از کل بزرگتر است که درنهایت به کل هستی منتهی میشود؛ بنابراین تا کل هستی معرفی نشود، تمام شناختها از اجزاء جهان مبهم است و تنها شناخت کل هستی روشنگر آن است. شناخت کل، همان جهانبینی است که جایگاه و مراتب اشیاء را در جهان هستی نمایان میکند. علوم نیز، اجزای طبیعت را نشان میدهند و قرآن با ارائۀ جهانبینی کلی، جایگاه و نسبت آنها را در جهان روشن میکند و بدین صورت، قرآن روشنگر هر شیئی است.