پرویز البرزی؛ مسعود منصوری
دوره 3، شماره 1 ، بهار و تابستان 1393، ، صفحه 61-76
چکیده
از جمله رویکردهای برخی زبانشناسان متن و قرآن پژوهان در دهههای اخیر، تلاش برای دستیابی به یک چارچوب زبانشناختی مدون و مناسب برای تبیین ساختار قرآن کریم است. گستردگی و تداخل موضوعات در متن قرآن، ...
بیشتر
از جمله رویکردهای برخی زبانشناسان متن و قرآن پژوهان در دهههای اخیر، تلاش برای دستیابی به یک چارچوب زبانشناختی مدون و مناسب برای تبیین ساختار قرآن کریم است. گستردگی و تداخل موضوعات در متن قرآن، ساختار روایی متفاوت ، فراوانی خردمتنها و پارهمتنها از یک سو، و روابط بسیار پیچیده درونمتنی و بینامتنی از دیگر سو، جزو چالشهای این رویکرد تازه است. جستار حاضر، با هدف رسیدن به پاسخی درخور این بحث، ضمن توصیف ویژگیهای کلان متن و بررسی چگونگی انطباق آن با متن قرآن به بازتعریف بینامتنیت، که عبارت از «انسجام در کلان متن» است، میپردازد. هرچند شواهد گوناگون حاکی از وجود یک بینامتنیت حداکثری است، اما عبور از بافتهای زمانی، مکانی و موقعیتی در جایجای متن و ساختارشکنی در سبک روایی و تداخل موضوعات، این دیدگاه را تقویت میکند که برای متن قرآن میبایست مدلی بومی ابداع شود، تا بتوان ساختار غیرخطی و انسجام شبکهای این کلان متن را بهتر آشکار نمود.